سایر منابع:
سایر خبرها
گنجشک و سیمرغ
یک مرغ عشق زرد داشتم. از آن موجودات قشنگی بود که کمترکسی مثلش را دیده است. شاه پر های سفیدش وقتی می نشست، با دمش یکی می شد؛ درست عین طیف آفتاب، وقتی ساعت 10 صبح از لای گیپور پرده به داخل خانه می تابد و توی مردمک چشم می شکند. یک روز که توی خانه می چرخید، از روی پره پنکه سقفی رفت به بالکن و روی بند رخت ها نشست. یکی دوبار تاب خورد و، چون از ترس هول کرده بود، پرید و رفت. همین قدر ساده و ...
بفرمایید کوکتل مولوتوف!
ما راهی نیست. گیر افتاده ام. دو سه نفر از سر کوچه، سمتمان می آیند. یک زن 30- 35 ساله سرش را با دست گرفته و به زور راه می رود. کسی اطرافش نیست، به من می رسد. سرش کمی بالاتر از محل رویش مو تقریباً شکسته است. می خواهم بپرسم چه شده؛ اما نزدیک شدن صدای موتورها مجال نمی دهد. نمی تواند بدود . چاره ای نیست. درِ یک خانه باز است. دستش را می گیرم و پشت سر خودم داخل خانه می کشم. صاحب خانه و پسرش با ...
افسانۀ ترسناک سانی بین ، معروف ترین آدم خوار اسکاتلند
Bean) در اواخر قرن چهاردهم در یک روستای کوچک در لوتیان شرقی که کمتر از 10 مایل با ادینبورگ فاصله دارد متولد شد. کار پدرش حفر خندق و هرس کردن پرچین ها بود. اگرچه سانی تلاش کرد پیشه ی خانوادگی اش را ادامه دهد، خیلی زود تشخیص داد برای این کار ساخته نشده است. او خانه را با یک زن ظاهراً شرور به نام بِلَک اَگنِس داگلاس ترک کرد که از قرار معلوم شریک تمایلات جنون آمیز سانی و متهم به جادوگری بود. این زوج پس ...
شااا .. آه چراغ
تیرخورده پناه برده به آغوش مادرش. یک مایع تلخ، مثل زهر از راه گلویم هی بالا و پایین می رود. جلوی چشم هایم را دو تا پرده اشک گرفته؛ اما نمی دانم چرا فرونمی ریزند.به این فکر می کنم که زن، زن داخل تصویر، توی این چند ثانیه که شاید به دقیقه هم نرسیده باشد، به چه چیزهایی فکر می کرده؟ احتمالا به اینکه زاویه تن و دست هاش چطور باشد که آسیب کمتری به پسرش برسد. دستم را روی شکمم می گذارم. لیوان آب قند را تا ته سر ...
بغض نمی دهد امان...
هم اعتراضی نداشت، نیمه شب هم بود، نای اعتراض در کسی نبود و همه چشم بسته بودند به امید صبح و ترمینال شیراز. حوالی ساعت 10-11 ترمینال شیراز پیاده شدم و بعد هم با کمک عزیزی، جایی برای اسکان پیدا شد، از همین خانه های قدیمی که حالا میزبان مسافران و توریست ها بودند. یک کیلومتری با شاهچراغ فاصله داشت. اسباب سفر را زمین گذاشتم. تلفن همراه و ریکوردر و کاغذ و قلم برداشتم و سمت شاهچراغ رفتم. چند ساعت بعد از ...
داستان زاهدان؛ آدم هایی که هستند اما نمی دانیم کیستند
چپ نیامده بود و می توانستیم کمی راحت تر بنشینیم. تحریم هواپیمایی کشور باعث شده شرکت های مسافربری تا می توانند توی کابین هواپیما صندلی بچینند و بیشترین حجم مسافر را جابجا کنند. این بار لازم نیست تا آخر سفر مثل میخ روی صندلی خودم بچسبم و همین هم کم نبود! وقتی هواپیما روی زمین نشست به ساعت نگاه نکردم. فکر کنم حوالی 9 بود. موقع پیاده شدن حواسم بود که به چهره ها و لباس ها دقت کنم. از همین آغاز مشخص بود ...
از سخنان اردوغان درباره انتقال گاز روسیه به اروپا از طریق ترکیه تا پذیرش استعفای دولت لبنان
تبدیل شده و خواب راحت را از چشمان آنها گرفته است. https://irna.ir/xjKSBx **زلنسکی: روسیه عمدا بحران غذایی جهانی را تشدید می کند زلنسکی شنبه شب گفت: روسیه خیلی پیش تر و از شهریورماه با مانع تراشی بر سر راه حرکت کشتی های حامل مواد غذایی اوکراین شروع به تشدید عمدی بحران غذایی کرد. ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین تصریح کرد: روسیه از ماه سپتامبر که حرکت ...
نصرتی: علی دایی به خودش آمپول می زد
هم به ما گل زد. در 5 دقیقه نشست خبری بعد از بازی 4 دقیقه درباره من صحبت کرد و پس از آن چهار بازی مرا محروم کردند. * ماجرای دعوای علی بداوی و رحمان رضایی چه بود؟ رحمان در ایتالیا بازی می کرد و از آن جا نوع صدا کردن بازیکنان در این کشور را یاد گرفته بود. او چند بار بداوی را با واژه " هی" صدا کرد. این مساله باعث شد به بداوی بربخورد. رحمان هم چند بار در زمین اشتباه کرده بود و در ...
فیلم در جبهه غرب خبری نیست – یکی از بهترین فیلم های 2022
و بعد جسد او را در گل پیدا می کند. یا جایی که پل، با صورت غرق در خاک، تلاش می کند تا نفس سرباز فرانسوی را که با چاقو زده، خاموش کند. لحظات شادی معدودند: لحظه بازیگوشانه دزدیدن یک غاز برای سیر کردن شکم از خانه یک دهاتی یا قرار عاشقانه گذاشتن یکی از سربازها با دختری در روستا. در فیلم فیلم انیل برول ، آلبرشت شوخ ، سباستین هالک، فلیکس کامرر، آرون هیلمر، ادین حسنوویچ و دیوید ...
رویای سبز آبری
به جاودانگی اش (در دل) ایمان دارد لبخند بزند و در کنار او غم هایش مانند یک پرنده ی در حال پرواز باشد که از صدها کیلومتر عقب تر به او می نگری و چیزی جز یک نقطه ی مشکی در آن آسمان بی نهایت بزرگ و سفید به چشم نیاید که برای آبری این بزرگ ترین علت سرپا شدن دوباره است. اکنون جدای از مسائل درون داستان، می توان به ساختار و طرح جلد و نکات بیرونی کتاب توجه کرد. کتاب از طرف آبری با عشق از آن ...
دختر دهه نودی که دشمن را کیش و مات کرد
29 مهرماه بود که خبر قهرمانی دختر هشت ساله ایرانی در مسابقات آسیایی شطرنج به تیتر اول بسیاری از خبرگزاری ها بدل شد. حضور این دختر ایرانی آن هم با پوشش کامل (چادر) روی سکوی نخست، بازتاب زیادی در رسانه ها داشت، آن هم در دورانی که دشمنان در تلاش بودند با شعار زن زندگی آزادی این مسئله را القا کنند که زنان ایرانی به واسطه حجاب از آزادی کامل برخوردار نیستند. به همین بهانه با سلما همتیان، قهرمان شطرنج ...
فقط با دو قبضه آرپی جی و کوهی از ایمان!
، اما با وجود کمی امکانات نمی شد خیلی جلوی پیشروی دشمن را گرفت. نمی توانیم بگوییم دشمن دقیقاً از چه زمانی به شهر رسید و تسلط پیدا کرد. چون بار ها آن ها را به عقب راندیم، ولی، چون نیروی جایگزین نداشتیم، بچه ها شب به مقر برمی گشتند و صبح روز بعد می دیدیم دوباره تانک های عراقی جلو کشیده اند. این مورد بار ها در مقاومت خرمشهر دیده شد. مثلاً عراقی ها یک بار تا فرمانداری آمدند و بعد عقب نشستند. یا آمدند از ...
حق دوست و دشمن در رساله حقوق امام سجاد(ع) + مسابقه
م ساعت کمکش کن، این بچّه رفوزه نشود. این کارها هم اثر دارد. دوست ما می گفت: یک ماشینی در گل فرو رفته بود در جادّه. ما ترمز کردیم، گفتیم: چته؟ گفت: آقا ماشین فرو رفته، زنجیر نداریم بکشیم بیرون. گفتم: والّا من هم زنجیر ندارم، ولی والّا عمّامه من نو هست، ببینم اگر مثل طناب سفت است، با عمّامه ی من ماشینت را بکش بیرون. گفت: آقا جسارت است گفتم: نه، چه جسارتی است می گفت: عمّامه را باز کردیم و عمّام ...