سایر منابع:
سایر خبرها
کفش هایم کو و خشم و هیاهو متوسط بودند/نوکیسگی طبقات جدید
مشکل این فیلم و دیگر آثار جشنواره عنوان کرده، می افزاید: به دلیل بیش از حد طولانی بودن فیلم، بیش از حد تکرار می شد، تکرار مکررات بیش از اندازه بود. امین هم معتقد است: بازی ها، روابط علت و معلولی در کفشهایم کو نامعلوم و مجهول است. نمونه آن رابطه بین مادر و دختر است. این دو می توانست رابطه طبیعی تر و صمیمی تری داشته باشند. حداقل انگلیسی صحبت کردن این دو شخص بعنوان افرادی که یک عمر بیرون از ...
نگاهی به فیلم های بخش سود ای سیمرغ د ر روز هشتم
اصحاب رسانه این تعامل را به بهترین نحو ممکن انجام د اد ند و لایق تقد یر و قد رد انی هستند . طی شب های گذشته بسیاری از اهالی رسانه تا نیمه شب د ر کاخ جشنواره حضور د اشتند و پس از چند ساعت بار د یگر برای پوشش نشست ها به سالن همایش های میلاد بازگشتند که د ر اکثر نشست های این د وره، عوامل فیلم ها ضمن انتقاد از این برنامه فشرد ه از تلاش خبرنگاران و عکاسان تقد یر کرد ند . ممیرو ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (228)
تکاپو و تلاش و با اشتیاقی فراوان در حال رقم زدن اتفاقات خوب و ماندگار در تاریخ سینمای کشورمان هستند. بدون حرف اضافی میرویم سراغ عکس های جشنواره ای این 3 روز و دو شب اخیر. با این عکس از گلاره خانم عباسی در محوطه برج میلاد این شماره را شروع میکنیم. سلام نظامی سحر خانم دولتشاهی به عکاسان حاضر در کاخ جشنواره. سحر یکی از پرحضورترین هنرمندان این چند روز اخیر بود. هنگامه ...
دهقان :اصولگرایان در دریای غافلگیری انتخابات غرق خواهند شد
با لیست اصلاح طلبان یکسان نبود اما دارای همپوشانی های زیادی بود. در واقع ما به دنبال یک لیست مشترک بین جریان اصلاحات، معتدلین اصولگرا و اعتدال گرایان بودیم و در این جهت تلاش می کردیم. دلیل اصلی که ما عنوان می کردیم حزب اعتدال و توسعه لیست اختصاصی نخواهد داشت تجربه ناموفق رایحه خوش خدمت در سال1385 بود. در این سال طرفداران محمود احمدی نژاد به پشتوانه پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری با یک لیست ...
این دخترِ قهرمان را از دست ندهید
مورد ماهور الوند که نخستین تجربه اش بوده است؟ ما یک مشاور لهجه داشتیم که با هر سه بازیگر کار می کرد. البته من سختگیری زیادی برای لهجه نداشتم و فقط آوا و آهنگ لهجه جنوبی را می خواستم هرچند خودشان بسیار خوب کار کردند. شخصیت پدر ظرافت هایی دارد که با بازی فرهاد اصلانی بسیار خوب از کار درآمده است؛ مثل تفاوت جنس بازی او در دو صحنه که به درِ خانه دوست ستاره می رود و با پدر او مواجه می ...
جنایت زنانه؛ جنجال هووی قاتل در دادگاه
سناریوی عاشقانه زن جوان پس از قتل هوویش، بازهم پرونده جنجالی دیگری را در مقابل قضات جنایی قرار داد. این زن که اعتراف کرده بود به خاطر حسادت به هوویش، او را با ضربات چاقو کشته بود، صبح دیروز در دادگاه جنایی منکر این قتل شد. این درحالی است که زن جوان صحنه قتل هولناک هوویش را هم بازسازی کرده بود. ساعت 8 صبح روز چهاردهم مهر سال 93 به ماموران کلانتری 109 بهارستان خبر یک جنایت رسید. ماموران ...
کفش هایم کو ؛ داستان مهاجران
...، پخش و تبلیغات بدی داشت، ولی بعد که به رسانه های تصویری رفت، تازه کشف شد و الان هفده- هجده سال است پر فروش ترین فیلم رسانه های تصویری است. هر سال چهار- پنج بار این فیلم تکثیر جدید می شود. من از تغییر روی جلد آن می فهمم. این یعنی مردم همچنان شب یلدا را به یاد دارند. در تجدید تکثیرهای شب یلدا حق مؤلف محفوظ است؟ شب یلدا را همان زمان همه حقوقش را به فارابی فروختند، کلاً چهل ...
برگزیدگان هفتمین جشنواره فرهنگی دانشجویان علوم پزشکی تجلیل شدند
...> توضیح خوان برگزیده: احسان هدایتی اثر زمستان 66 از دانشگاه علوم پزشکی اهواز نقش خوان های زن برگزیده: کیمیا آرین اثر روخوانی از چند واقعه گویا از دانشگاه علوم پزشکی گلستان. ساره برناک اثر زمستان 66 از دانشگاه علوم پزشکی اهواز نقش خوان مرد برگزیده: میلاد شاه کرمی اثر پدر بیچاره از دانشگاه علوم پزشکی دزفول کارگردان برگزیده: محمدرضا ساکی اثر زمستان 66 از دانشگاه علوم پزشکی ...
به دنیا آمدن ؛ واقع گرا و جذاب
چگونگی بیان یک دیالوگ - آن هم وقتی صحنه ها پراکنده فیلمبرداری می شوند - کار بسیار بسیار دشواری است. دست خانم کردا درد نکند. او به واقع از جان برای این نقش مایه گذاشت. امیدوارم بار دیگر شانس کار کردن با ایشان را داشته باشم. اینکه مشکل پری و فرهاد بر سر بچه دوم است، بحران فیلم را بسط داده و از زاویه ای جدید قابل تحلیل است. این یکی از نکاتی است که باعث شده موضوع عام بچه دار شدن به دام کلیشه ...
سیانور ؛ عاشقانه سیاسی
تجربه می کردند. ما در همان مقطع شخصیت سیاسی داشتیم که مخاطب امروزی از آنها شناخت بیشتری دارد یا منابع مختلفی درباره آنها حتی برای تحقیق وجود دارد. چرا از بین همه آن افراد به مجید شریف واقفی رسیدید. شخصیتی که البته بسیار نقش تاثیرگذاری در روند سیاسی آن زمان داشته است اما مخاطب درباره آن کمتر شنیده است. آیا این موضوع کار شما را سخت تر نمی کرد. بستر قصه مسعود احمدیان درباره این ...
آیین تجلیل از استاد اعوانی در سمنان برگزار شد
...> غلامرضا اعوانی شامگاه روز سه شنبه در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران استان سمنان افزود : علوم امروزی از حکمت الهی جدا شده و فلسفه و حکومت های غربی از حکمت دین جدا شده است وی اظهار کرد : تمامی علوم پدیداری به حقیقت توجه ندارند از این رو فلسفه و علوم انسانی که در جست و جوی حقیقت مطلق است بسیار اهمیت دارد. وی با بیان این که انسان موجودی بی نهایت، مظهر اسما الهی و قدرت علم بر تمامی اشیا را دارد ...
شهید مدافع حرم: چرا باید در سوریه جنگید؟
به گزارش میبدخبر به نقل از فارس: رضا شاعری؛ شهید سید محمد حسین میردوستی از رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که در عملیات محرم و در روز تاسوعا توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید. از این رو جهت مصاحبه با این خانواده یه منزل شان رفتیم. در همان لحظات اول با روحیه بالا و قابل ستایش پدر شهید سید محمد حسین میردوستی مواجه شدیم. پارچه سبز روی شانه پدر شهید میردوستی نشان از سادات بودنش داشت. دستی به محاسن سفیدش کشید و ما را با احترام مضاعف به آپارتمان ساده اش دعوت کرد. در بین صحبت هایشان مدام به پیش وند نام شان که همان عبارت سید که آن را شناسنامه خانواده شان می دانستند تاکید داشتند و در لحظه به لحظه مصاحبه، شهیدشان را با نام کامل آقا سید محمد حسین خطاب می کردند. سید محمد یاسا فرزند شهید که در یک سالگی پدر را از دست داده در خانه مشغول بازی بود. چند دقیقه بعد مادر شهید(زینب میرشاهی) و همسرش (راضیه سادات میردوستی) به جمع مان ملحق شدند و مصاحبه ما با این عزیزان شروع شد که در ادامه متن آن را خواهید خواند: *شهید میردوستی اولین شهید دهه هفتادی ما چهار فرزند داشتیم و فاصله سنی همه آن ها بین دو تا سه سال بود. دختر اولمان متولد سال 62، آقا سید قاسم متولد سال 64، دختر بعدی مان متولد 68 و محمد حسین هم آخرین فرزند ما و به قول معروف ته تغاری بود. سید محمد حسین 13 تیر ماه 1370 به دنیا آمد که فکر می کنم پسرم اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم باشد. *شیطنت هایش خاص خودش بود محمد حسین خیلی سرزنده بود و شور و حال خاص و شیطنت های به خصوصی داشت و به خواهرش که یک سال و نیم فاصله سنی داشتند خیلی وابسته بود. یک جورهایی عین خواهر و برادر دوقلو همه جا با هم می رفتند. یک روز در حین بازی وقتی بالای رختخواب ها رفته بودند شهید میردوستی از آن بالا افتاد و زبانش کمی آسیب دید و پاره شد. از همان نوجوانی با همین خواهرش پنج شنبه ها بر سر مزار شهید احمد پلارک و دیگر شهدای بهشت زهرا(س) می رفتند. *دوره کامل پزشک یاری عملیاتی را در هفت ماه گذراند سید محمد حسین بسیار فعال و پر تکاپو بود و در سال 90 به عضویت بسیج ویژه صابرین در آمد. او در کنار آموزش های نظامی آموزش پزشک یاری هم دیده بود و مطالعات آزاد در این زمینه داشت. به قول معروف او یک پزشک یار عملیاتی بود و در طی هفت ماه این دوره را فرا گرفته بود و کارهایی مثل بخیه، حجامت، سرم زدن را به طور کامل مسلط شد. حتی گاهی موارد برخی از بیماری ها را هم به خوبی تشخیص می داد. ما برای دیپلم گرفتن آقا سید قاسم خیلی سختی کشیدیم (خنده) اصلا دل به درس نمی داد اما محمد حسین وقتی در دبیرستان وارد شد و قصد داشت انتخاب رشته کند مدیر دبیرستان خیلی از او تعریف کرد که احساس غرور کردم. اولویت اول انتخاب رشته اش هم ریاضی و فیزیک بود. مسئولین مدرسه تاکید داشتند تا در آنجا بماند و این رشته را بخواند ولی فرزندم به رشته کامپیوتر علاقه وافری داشت و به همین دلیل در دبیرستان فنی و حرفه ای ثبت نام کرد. وقتی هم برای ثبت نام در رشته کامپیوتر به مدرسه رفتیم مدیر مدرسه گفت این پسر که نمراتش خوب است به نظرم ببرید همان ریاضی را بخواند اما با اصرار شهید در رشته کامپیوتر ثبت نام اش کردند. *می گفتم تو برای خودت به ما محبت می کنی پدرش مدتی بود که دائما سرفه می کرد. شب ها این این عارضه حادتر می شد و سید محمد حسین برای آقای میردوستی یک لیوان آب می برد. همیشه می گفت: من موظفم به شما خدمت کنم، وظیفه فرزند این است که به پدر و مادرش خدمت کند این جز مسائل اخلاقی مهم است که نباید ساده از کنار آن بگذریم . می گفت: اگر محبت به پدر و مادر زیاد باشد انسان طول عمر پیدا می کند. من هم به شوخی به او می گفتم پس تو برای طول عمر خودت به ما محبت می کنی. *مادر بزرگش نام او را انتخاب کرد پدر بزرگ همسرم نود و هشت سال سن داشت و در تمام عمر نماز شب اش به نماز صبح متصل بود و از نظر اعتقادی خاص بود. مادر شوهرم تنها فرزند این مرد مومن و اهل خدا بود. وقتی محمد حسین به دنیا آمد از من درخواست کرد اگر اجازه بدهی نام پدرم را روی پسرت بگذارم. من هم با کمال میل و با اشتیاق قبول کردم. او هم روی اسم کاملش یعنی سید محمد حسین خیلی حساس بود و کلا عاشق اسم اش بود، اگر کسی محمد خالی صدایش می کرد حتما تذکر می داد. *این پسر من هم یک خشوی دیگر است محمد حسین برخی از تکه کلام های کودکی اش را حفظ کرده بود و در صحبت هایش به کار می برد. مثلا به خرگوش می گفت خَشو و یا به جریمه کردن می گفت: الان پلیس جمیله اش می کنه. گاهی به محمد یاسا هم می گفت این پسر من یک خشوی دیگر است. *با پودرهای سفید محدودشان می کردم محمد حسین و خواهرش که پشت هم بودند خیلی شیطنت می کردند و بعضی اوقات خیلی خسته می شدم، تنها راه چاره ای که پیدا کردم این بود که آن ها را می نشاندم گوشه ای از خانه و با این پودرهای سفید رنگ، یک دایره دورشان می کشیدم و می گفتم نباید بیرون بیایید با این ترفند در همان جا بازی می کردند و فقط وقت هایی که می خواستند دستشویی بروند بیرون می آمدند(خنده) اما بعد دوباره به محدوده ای که برایشان ترسیم کرده بودم بر می گشتند. وقتی کوچک بود عین چارلی چاپلین راه می رفت، می گفتم محمد یاسا هم عین خودت راه می رود. چند روزی بود که بعد از شهادت پدرش اصلا همان چند کلمه را هم که می گفت ادا نمی کرد. وقتی رفقای پدرش برای سر سلامتی آمدند منزلمان محمد یاسا خوشحال شده بود. حس می کردم پدرش را در جمع دوستانش می بیند، خیلی رفتارش تغییر کرد و سرحال شد. شاید این مطلب خیلی شعاری باشد اما ما غائل به این هستیم که شهدا زنده اند و وقتی رفتار محمد یاسا را بعد از چند روز سکوت دیدم بیشتر به این آیه ایمان آْوردم. *شهادت فرزندم بدترین داغ بود اما مطمئنم بهترین راه است برادرم شهید شد و داغ مادر هم دیده ام اما هیچ داغی مثل داغ اولاد نیست. با این حال افتخار می کنم که فرزندم در راه اسلام به شهادت رسیده است. درست است که شهادت و نبودن فرزندم بدترین داغ است اما مطمئنم بهترین راه را انتخاب کرده ایم. *چرا باید در سوریه بجنگیم پدر شهید میر دوستی در ادامه این مصاحبه گفت: پدرم روحانی و اصالتا اهل استان گلستان بود. او با گروه فدائیان اسلام همراهی می کرد و در دوران انقلاب اسلامی نیز فعالیت های چشمگیری داشت. بنده معتقدم شهادت محمد حسین جان برکتی برای خانواده ماست و این شهید برای عموم ملت ایران و متعلق به اسلام است. برخی در این روزها می گویند چرا ما باید به صورت نیابتی در سوریه بجنگیم و باید در جواب این هم وطنان تاکید کنم که قطعا مرزهای ما امروز مرزهای جهان اسلام است و هر جا اسلام تهدید شود وظیفه ماست که در آنجا حضور داشته باشیم و خدمت بکنیم. بنده خودم پاسدار هستم الحمدالله در زمان جنگ هم توفیق جانبازی داشتم و در آن دوران با شکوه با پدر و برادرانم به جبهه می رفتیم و برادرم آقا سید مجتبی میردوستی در عملیات بازی دراز به شهادت رسید و علی اصغر میرشاهی برادر همسرم نیز قبل از عملیات بیت القدس 6 به شهادت رسید. شوهر خواهرم که از رزمندگان غواص بود نیز در عملیات فاو به شهادت رسید. به نظرم برجسته ترین شاخصه آقا سید محمد حسین اخلاق او بود و سپس بحث تحصیلی او که خداروشکر وضعیت مطلوبی داشت. اما از ویژگی های او علاقه خاص اش به بسیج و هیئت بود. ولایت مداری و پاکار نظام بودن در ایام فتنه 88 هم نباید از قلم انداخت. وقتی درگیری های سال 88 به اوج خود رسیده بود شهید میردوستی آمد و گفت می خواهم با بچه های پایگاه برای سرکوب این آشوبگران بروم و خودم او را به حوزه معرفی کردم و اتفاقا به مسئول حوزه سفارش کردم که محسن از پس درگیری برمی آید و از او در مناطق درگیری که سخت تر است می توانید استفاده کنید. بلافاصله سید محمد حسین برادر بزرگترش هم آمد و به اتفاق هم رفتند. *در راه شهادت گوی سبقت را از من ربود قدیم ها در منزلمان یک هیئت هفتگی داشتیم و پسرانم نوجوان بودند. شهید میردوستی به دلیل اینکه کوچک تر بود به قول بچه هیئتی ها خارج سینه می زد. در همان عوالم کودکی و نوجوانی محمد حسین رفت بیرون هیئت و برادر کوچکش سید محمد حسین را دعوا کرد و گفت: وقتی نمی توانی با جمع هماهنگ سینه بزنی خب سینه نزن. داداشش می گفت ما که تو هیئت منظم سینه میزدیم جا موندیم اما او از ما جلو زد. بنده سال ها سابقه جنگ دارم و همیشه آرزوی شهادت داشته و دارم. به هر حال به لحاظ سن و سال و سابقه هم حساب کنید من از پسرم بیشتر در فضای جنگ بودم. الغرض! آقا سید محمد حسین توی هیئت منظم سینه نمی زد اما به قول آن شعر که حضرت آقا خواند ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند... فرزندم که حدود 30 سال از من کوچکتر بود گوی سبقت را ربود و به این مقام عظیم دست یافت. حکایت محمد حسین و من حکایت آیه السابقون و السابقون اولئک المقربون است. *آقا جان برایت آب آوردم یکی از خاطرات خوبی که از آقا محمد حسین به یاد دارم این است که به علت عارضه ای که داشتم شب ها درخواب سرفه های مکرر داشتم و در آن مدت تا صدای سرفه من را می شنید با یک لیوان آّب بالای سرم حاضر می شد و می گفت: آقاجان برایت آب آوردم . *آرروی شهادت در آخرین روز زندگی محمد حسین جوان و پویا بود و آرزوهای زیادی در سر داشت. برای خانه ای که به تازگی از مسکن مهر گرفته بود برنامه هایی جهت زیبایی نمای داخلی خانه آشپزخانه داشت. آپارتمان جمع و جوری که با هزار مشقت برای رفاه حال خانواده اش تهیه کرده بود وسایلی نظیر کابینت و برخی از وسایل گرمایشی نداشت. قبل از سفرش به همسرش گفته بود وقتی برگشتم آشپزخانه را کابینت می زنم و باقی کارهای که نیمه تمام را تکمیل می کنم. حالا همین جوان که این آرزوها را داشت یک شب قبل از شهادت به رفقایش گفته بود: من دیگر آرزویی جز شهادت ندارم او در آخرین روزها به نقطه ای می رسد که هیچ آرزوی دنیایی نداشت و خدا را شکر همچون مولایش حضرت ابوفاضل در روز تاسوعا به شهادت رسید. موقع رفتن فرصتی برای دیدار نبود و تلفنی زنگ زد و خداحافظی کرد. وقتی پیکرش را آوردند صورتش خیلی سالم بود احساس می کنم برای اینکه ما دوباره ببینیم اش چهره اش سالم مانده بود. نحوه شهادتش هم این طور که می گویند موشک به همسنگرش شهید امجدیان اصابت کرده و پیکر آن شهید عزیز کاملا متلاشی شده بود سپس ترکش هایش به محمد حسین خورده و پیکرش آسیب شدیدی خورده بود. وداع با پیکر شهید امجدیان همزمان با سید محمد حسین ما در تهران انجام شد اما شهید امجدیان را به زادگاهش کرمانشاه بردند و در آنجا دفن کردند. خانواده شهید امجدیان ساکن کیان شهر هستند. *مایه قوت قلب همرزمان همرزمان شهید می گفتند: آقا سید، محمد حسین شما روحیه بالایی داشت صحبت هایش و حضورش باعث قوت قلب بچه ها بود. وقت هایی که می خواستیم با خانواده هایمان تماس بگیریم شهید میردوستی الویت تماس را به دوستانش اختصاص می داد و در این زمینه ایثار می کرد. بنده به عنوان پدر محمد حسین معتقدم که پسرم از من سبقت گرفت و به من نشان داد که هنوز باب شهادت باز است. من در پیچ و خم این دنیا گیر کردم و به این سعادت بزرگ که آرزویش را داشتم نرسیدم. گاهی اوقات هم کارهایی می کرد که جای دعوا کردن داشت اما چون رفتار هایش با شوخ طبع خاصی همراه بود، اصطلاحا دلم نمی آمد و نمی توانستم تنبیه اش کنم. *آماده جهاد هستم در یگان نظامی آن ها بین رزمندگان تی شرت توزیع کرده بودند و به شهید میردوستی ذکر یا اباالفضل(ع) افتاده بود و مثل حضرت عباس(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسید. در طول جنگ تحمیلی چند تن از پسرعموها، برادرم و الان هم پسرم را از دست دادم اما هیچ وقت از عملکردم پشیمان نبودم و ان شاءالله به وقت نیاز حتما خودم برای جهاد می روم. *سید محسن خدمتگزار جمهوری اسلامی است با توجه به اینکه جانباز بودم و 36 ماه سابقه جنگ دارم، آقا سید محمد حسین بخش عمده ای از خدمتش را معاف شد. حدودا هفت ماه خدمت کرد. با فرمانده پادگان آشنا بودم. یک هفته بعد از اینکه شهید میردوستی در محل خدمتش مستقر شد زنگ زدم پادگان تا جویای احوالش بشوم. مسئول پادگان که از دوستانم بود گفت: آقا سید اگر زنگ زدی اینجا سفارش محمد حسین را بکنی باید بگویم رفتار و اخلاقش مورد تایید ماست. با اینکه خیلی جوان است اما خیلی مردانه برخورد می کند در همین مدت کوتاه خودش را ثابت کرده و به معنای واقعی کلمه خدمتگزار جمهوری اسلامی است. شهید میردوستی سرباز نمونه تشکیلات بود و از همان جا جذب نیرو ویژه صابرین شد. خیلی مسئولیت پذیر بود و همیشه در تلاش می کرد مسایل و مشکلات زندگی اش را خودش سر و سامان بدهد. بیست ساله بود که گفت می خواهم ازدواج کنم. گفتم کمی تحمل کن اما مصر بود و همان موقع دست به کار شدیم و دخترعمویش را خواستگاری کردیم. *محمد یاسا پاک و دور از گناه همسر شهید میر دوستی: محمد حسین پسرعموی من بود. ما هفتم مهر سال 90 عقد کردیم و یک سال بعد هم به خانه خودمان رفتیم. برای انتخاب نام محمد یاسا کلی تحقیق کردیم. یاسا به معنی پاک و دور از گناه است. همسرم به ندرت عصبانی می شد و اگر هم به آن نقطه می رسید پس از ناراحتی و عصبانیت برای اینکه از دلم در بیاورد هرکاری از دستش بر می آمد انجام می داد و جبران می کرد. اما وقتی عصبانی و ناراحت می شد. کمی طول می کشید تا دلش را به دست بیاوری. او با برادرش آقا سید قاسم باجناق هم بود. سید محمد حسین به شوخی می گفت: من هر کاری بکنم از دست سید قاسم نمی توانم فرار کنم. او برادرم بود حالا چند سال ست باجناق هم شده ایم، اخیرا در سپاه هم همکار شدیم و متاسفانه به هیچ وجه از دست قاسم نمی توانم راحت بشوم . دفعه اولی بود که به سوریه رفت قبل از این سفر در مبارزات و جنگ هایی که با گروهک های تروریستی زاهدان، شمال غرب کشور بود حضور فعال داشت حتی در این عملیات ها دستش آسیب دید و گچ گرفته بود و برای اینکه اختلالی در سفر سوریه اش پیش نیاید گچ دستش را باز کرد. *اگر نروم هزاران کودک یتیم می شوند وقتی گفت می خواهم بروم سوریه خیلی بی قرار شدم. محمد حسین گفت: اگر امثال من برای جنگ نروند هزاران محمد یاسا یتیم می شوند و خدای ناکرده اگر جنگ به اینجا کشیده شود فرزندان ما مثل کودکان سوری قتل عام و آواره می شوند . طبیعی ست که هیچ کس دوست ندارد اول زندگی و در جوانی همسرش را از دست بدهد اما به خاطر این حرف هایش قبول کردم و با این صحبت ها متقاعدم کرد. توی همان دست نوشته مختصرش که چند وقت قبل از شهادتش نوشته با محمد یاسا درد و دل کرده و از نبودنش معذرت خواهی کرده و تاکید داشته که به پسرش بگوییم به چه دلیل این راه را انتخاب کرده است. *خانم ها در معراج الشهدا پیکر شهید را تشییع کردند وقتی رفتیم معراج الشهدا با همه نزدیکانم گفتم وقتی پیکر محمد حسین را آوردند اگر داد و فریاد و ناله بزنید مدیونید. محمد حسین دوست ندارد. لطفا وضو بگیرید و برایش دعا بخوانید. وقتی چهره اش را دیدم احساس کردم از همه زمان هایی که دیده بودمش خوش سیماتر و زیباتر شده بود. رفتیم بالای سرش نشستیم و دعای توسل خواندیم. جالب است که بدانید پیکر و تابوت محمد حسین را در معراج الشهدا خانم ها و محارم اش مانند عمه ها و خواهرهایش تشییع کردند. *درایت و مدیرتش در امورات خانه مایه قوت قلبم بود زمان ازدواج شهید میردوستی بیست سال بیشتر نداشت اما در مسائل اقتصادی خیلی خوش فکر بود. همین که اول راه بودیم و پس انداز خاصی نداشتیم طبیعتا خرید وسایل زندگی و بحث مسکن و تشکیل زندگی کار دشواری بود. اما با درایت و برنامه ریزی همسرم این مسائل حل می شد. همیشه در تنگناهای مالی خیالم از بابت محمد حسین راحت بود با رفتارهای مردانه اش خیلی امیدوارم می کرد به او ایمان داشتم که مشکل را حل می کند و تا جایی که ممکن بود نمی گذاشت شرایط سخت شود. کار در آژانس و یا در سوپرمارکت و کارهای متنوع از جمله این موارد بود. *تاسیس سوپرمارکت برای تامین مخارج در مناسبت های متنوع یک وسیله که نیاز خانه بود می خرید. مثلا وقتی محمد یاسا به دنیا آمد وقتی بیمارستان آمد هدیه برایم نخریده بود و من خیلی ناراحت شدم اما وقتی به خانه رفتیم دیدم یک کارتون بزرگ آوردند و من که متعجب شده بودم دیدم که یک ماشین ظرفشویی خریده است. برای تامین هزینه های خانه در سوپرمارکت، آژانس و دیگر مکان ها کار می کرد. حتی همین چند وقت پیش یک مینی سوپر دم منزل مان باز کرده بود. *بی قراری پسر در شب شهادت محمد حسین خواهر شوهرم که به همسرم خیلی وابسته بود همیشه به من دلداری می دهد. همیشه می گوید حس می کنم داداشم هست اما گاهی دلم برای جر و بحث های خواهر و برادری مان تنگ می شود. محمد حسین به محمد یاسا خیلی وابسته بود برای دندان در آوردنش کلی ذوق کرد و خودش را می زد. (خنده) گوشی هوشمند داشت آن را به من داد و می گفت در طول روز از کارهایش برایم عکس و فیلم بگیر تا ببینم و شب ها با چه لذتی نگاه می کرد. این روزها که همسرم نیست احساس می کنم محمد یاسا خیلی دلتنگی پدرش را می کند. به خصوص وقت هایی که کودکان هم س ...
ماجرای سیلی پلیس ترک به صورت دختر ایرانی /به نام جوان ایرانی به کام جوان فرانسوی
چند نفر از مسافران زخمی شدند که در مسیر انتقال به بیمارستان متأسفانه راننده جان خود را از دست داد. سایر مسافران با اتوبوس دیگر به ایران بازگشتند. تنها به فاصله 5 روز پس از حمله افراد مسلح به اتوبوس ایرانی در ترکیه، در تاریخ 20 مردادماه یک کامیون ایرانی در ترکیه مورد حمله قرار گرفت و پس از وقوع این حمله مرز بازرگان به سمت ترکیه برای مدت چند ساعت بسته شد. البته در پی این حمله خوشبختانه ...
کنایه یک مقام مسئول
همین افراد از مسئولان دولتی هم هستند و در قامت مسئول چنین رفتاری می کنند. مثال می خواهید! همین چند شبِ پیش حامد زمانی متنی را منتشر کرده که روایت یکی از همین افراد است. زمانی که در سال های اخیر آهنگ های بسیاری برای شهیدان و مدافعان حرم ساخته و خوانده، این بار روایتی را منتشر کرده است که گریستن سنگ از این حدیث چندان عجیب نیست. در ادامه متن منتشر شده توسط حامد زمانی خواننده ...
بازیگران نقش اصلی سریال پشت بام تهران + تصاویر
حاضر نیست باعث رو به رویی غیاث، پسر سرکش آقاولی با او شود، چون مدام نگران از دست دادن شوهرش است و با همین نگرانی هم مقابل مادر آقا ولی قرار می گیرد. زنگنه که بازیگر بدی نیست، برای بازی در نقش انوشه از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. داستان سریال پشت بام تهران پشت بام تهران کار دیگری از سعید نعمت الله نویسنده موفق کشورمان است که با مضمونی اجتماعی بر تاثیرات منفی و مثبت فضای خانواده ...
750 سکه طلا؛ هدیه روحانی به تیم هسته ای/بعیدی نژاد: قرار نیست برجام توسعه صنعتی و اقتصادی ایجاد کند/ ...
است که مهاجرانی وزیر ارشاد دولت بارها درباره نشریات زنجیره ای مانند جامعه و توس تصریح کرده بود این نشریات وابسته به گروهک های ضدانقلاب و درصدد براندازی بوده اند. برای توجه دولت به قیمت ها سالی چند انتخابات لازم است! یک روزنامه اصلاح طلب، کاهش قیمت ارز را به انتخابات مربوط دانست. شرق نوشت: شایعاتی که در بازار دهان به دهان می چرخد عرضه پرقدرت دلار توسط بانک مرکزی در ...
دعوت به حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن
گسترده در راهپیمایی 22 بهمن امسال داشته باشند . وی با دعوت از مردم هرمزگان برای حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن، عنوان کرد: 22 بهمن نماد وحدت ملی ایرانیان است و روزی است که فریاد امام راحل و مردم مبارز ایران و مظلومین علیه استکبار جهانی منجر به سقوط نظام ستمشاهی شد . جادری ادامه داد: در طول 37 سال گذشته انقلاب اسلامی با سرافرازی رو به جلو گام برداشته است . ...
پرویز پرستویی: مردم الکی حالشان خوب است! (2)
...، نه محافظ؟ این جاست که می گویند این را صاحب اثر باید بگوید؛ که البته در خود قصه معلوم است. بله. خب در این فیلم این مطلب را هم توضیح می دهد که بادیگارد یعنی مزدور و محافظ کسی است که اعتقاد دارد و مزدور کسی است که اعتقادش را از دست می دهد. بله؛ و این آدم هم به هر حال برای من ملموس بود و همیشه هم یک حسی در بازیگری در من بروز می کند؛ به گونه ای که دقیقا مثل همان ...
بچه مایه دار!
دیدبانی و ادوات لشگر پنج نصر، آغاز کرده اند. چند سالی است که دور هم جمع می شوند و از دوستان شهیدشان می گویند. و من نیز چند جلسه ای توفیق حضور یافتم و گفته هایِ شان را ضبط کردم؛ البته حکایت حضور من در این محفل، همان بیت پیر جماران است که: دوستان می زده و مست و زهوش افتاده بی نصیب آنکه در آن جمع چو من عاقل بود یکی از این شهدا، محسن محمدزاده است که این جمع، بسیار به او ...
روزنامه های سه شنبه
با تجلیل از حضور مردمی در مراسم 22 بهمن هر سال خاطرنشان کردند: حضو مردم در راهپیمایی 22 بهمن در سی و هفت سال گذشته، حضور جسمی همراه با اراده و عزم و محبت و پشتیبانی بوده است و امسال نیز به فضل الهی حضور مردم در خیابان ها، چشمگیر و دشمن شکن و مأیوس کننده بدخواهان خواهد بود. قدردانی از سرداران فداکار صحنه دفاع بین المللی از یک ملت، دیگر عنوان روزنامه اطلاعات است که در آن می خوانیم: رئیس ...
پاسخ 20 فعال حوزه بانوان به دو سوال درباره مطالبات این قشر از جامعه
و نه زنان. این که نیازهای مصرفی کشور در خود کشور و به دست زن و مرد ایرانی تولید شود نیاز به عزم برای تحول و اراده برای تغییر لازم است و لاغیر. شیما قوشه، وکیل دادگستری، فعال حقوق زنان پاسخ 1) شاید بتوان مطالبه اصلی زنان را برابری خواهی دانست، برابری با مردان جامعه در شرایط یکسان. اشتباهی که متاسفانه در جامعه وجود دارد و مخالفان حقوق زن نیز برای منحرف کردن اذهان جامعه و تن ...
ماجرای تبانی د ر لیگ یک فوتبال چه بود؟
باشد باید خودت بروی و آقای موسوی هم حرف مالک را گوش داد. مدیرعامل که هیچ چیز از فوتبال نمی داند به من گفت سر تمرین نیا مدیرعامل تیم که اصلاً چیزی از فوتبال نمی داند به من می گوید نباید تمرین کنی و حق و حقوقم را نمی دهد من هم چکشان را برگشت زدم و خرج کردم. او به عنوان یک آدم با اعتبار چک را پر نکرد و حسابش را خالی کرد و چک پرهام نیز برگشت خورد. البته چک دست من نبود، آقای پرهام ...
گزارش روز هشتم
انجام د اد ند و لایق تقد یر و قد رد انی هستند . طی شب های گذشته بسیاری از اهالی رسانه تا نیمه شب د ر کاخ جشنواره حضور د اشتند و پس از چند ساعت بار د یگر برای پوشش نشست ها به سالن همایش های میلاد بازگشتند که د ر اکثر نشست های این د وره، عوامل فیلم ها ضمن انتقاد از این برنامه فشرد ه از تلاش خبرنگاران و عکاسان تقد یر کرد ند . ممیرو فیلم هنر و تجربه د ر روز هشتم بود که علی رغم حضور تعد اد ...
آغاز دفتر سوم در باب مقدمات خواستگاری فرماید
بعد دوران عشق و دلداری می شود ازدواج، اجباری باید از بدو امر، فرد ذکور پا نهد پیش در تمام امور برود نزد خواهر و مادر بکند شرح قصه تا آخر که: مرا عمر شد به بی ثمری نه سر و همسری، نه گل پسری نه مرا زوجه ای نه همراهی نه دلی خوش، نه لعل دلخواهی عوض وصل یار سیمین بر صبح تا شب قرین اوس قنبر شده ام از مجردی دلگیر دل من در کف ...
در این سال ها سینما جواب نیازهای من را نمی داد
آیدا ی نفس عمیق، حالا مریم لانتوری است؛ سال ها طول کشید تا مریم پالیزبان را دوباره روی پرده سینما ببینیم؛ بازیگری که می گوید فقط به این دلیل در این مدت در سینما فعالیت نکرد، چون نمی خواست خودش را تکرار کند! بااین وجود فیلم تازه رضا درمیشیان آن قدر جذابیت داشته که این بازیگر سخت گیر را قانع کند بار دیگر در یک کار سینمایی حضور بیابد. نقش دختری که گرفتار اسیدپاشی می شود و در برزخِ بخشیدن ...
افشاگری 2 بازیکن در مورد تبانی در لیگ یک
الان می آیند آبروی مرا می برند. آن شب خوابم نبرد. آقای فردوسی پور پاسخ گریه های شبانه مادر مرا شما می دهی؟ اگر این فیلم را داشتید چرا زودتر رو نکردید؟ - با سرمربی تیم صحبت کردید؟ تلفنش خاموش است. به ماساژور زنگ زدم گفت موسوی در تهران است. گفتم چرا این حرف ها را زده؟ گفت تو برای ما همان سعید سابق هستی. من همان سعید هستم و این کارها را می کنید؟ ...
اعلام نامزدهای سودای سیمرغ و حاشیه های هشتمین روز جشنواره فیلم فجر؛
فیلم های دیگر می توان به اژدها وارد می شود مانی حقیقی در 4 رشته ، به دنیا آمدن ساخته محسن عبدالوهاب و لانتوری رضا درمیشیان هر کدام در 3 رشته و من ساخته سهیل بیرقی و زاپاس به کارگردانی برزو نیک نژاد و آاادت نمی کنیم ابراهیم ابراهیمیان هر کدام در 2 رشته نام برد. مالاریا ساخته پرویز شهبازی ، رسوایی 2 به کارگردانی مسعود ده نمکی و کفش هایم کو به کارگردانی کیومرث پوراحمد فیلم هایی هستند که در یک رشته ...
علوم امروزی در پی فهم حقیقت انسان نیستند
به گزارش ایرنا، پروفسور غلامرضا اعوانی شامگاه روز سه شنبه در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران استان سمنان افزود : علوم امروزی از حکمت الهی جدا شده و فلسفه و حکومت های غربی از حکمت دین جدا شده است وی اظهار داشت : تمامی علوم پدیداری به حقیقت توجه ندارند از این رو فلسفه و علوم انسانی که در جست و جوی حقیقت مطلق است بسیار اهمیت دارد. وی با بیان این که انسان موجودی بی نهایت، مظهر اسما الهی و قدرت ...
برگزاری جشنواره شعر فجر در بم + تصاویر
پرورش داده که جایگاه خوبی برای برگزاری این گونه محافل است. معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی شمال استان کرمان عنوان کرد: امیدوارم جامعه هنری بم همچنان پرنشاط و پر امید در عرصه هنر بدرخشد. شاعر با شعر خود مردم را همراهی و گاهی راهنمایی می کند در بخش دیگری از این مراسم رضا اشک ضمن تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: نقش شعر و شاعران در انقلاب اسلامی ...
سالن ورزشی صالحین شهید منظری بندرعباس افتتاح شد
به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، سالن ورزشی صالحین حوزه شهید منظری بندرعباس شامگاه امروز با حضور سردار رضا ترابی فرماندهی سپاه امام سجاد(ع) هرمزگان، اباذر سالاری فرماندهی ناحیه سپاه بندرعباس، غلامعلی دانشور مدیرکل ورزش و جوانان استان و جمعی از بسیجیان ورزش دوست افتتاح و مورد بهره برداری قرار گرفت. فرمانده سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان در این مراسم اظهار داشت: این سالن ورزشی با مساحت ...