تکان دهنده؛ لباس های آشغالی های تهران پرفروش شد
سایر خبرها
جمعه بازار تحت کنترل همه جانبه
به گزارش قدس خراسان، از گذشته، مردم مشهد و شاید دیگر شهرهای استان نگاه خاصی به جمعه بازارها داشته اند. بازارهایی که همه چیز می توان در آن پیدا کرد. این موضوع که در گرانی و افزایش چند برابری قیمت های برخی اجناس در بازار، گروهی از جامعه که توان خرید لوازم مورد نیاز و نو را ندارند، بهترین مکان برای تهیه نیازهای خود را همین جمعه بازارها می دانند، غیرقابل انکار است؛ چراکه آن ها می توانند با خرید ...
خوراکی هایی که روزی مُد بودند
از داخل دیگ خارج کند، در ظرف دیگری بگذارد، با کره خوب داغ کند و نعناع رویش بریزد. سُس داغ یا گاهی قارچ هم اگر اضافه می شد که عالی بود. ذرت مکزیکی در خیابان های شلوغ و پر از لباس فروشی روی بورس بود. در مدت کوتاهی هر چه مغازه زیرپله در خیابان راهنمایی مشهد بود تبدیل شد به ذرت مکزیکی. الان هم که بیشترشان عطرفروشی دارند. اما آن وقت ها خرید با ذرت مکزیکی کیف می داد. خانم ها دنبال لباس بودند و آقای ...
بازار شورجه، بازار قدیمی بغداد
ها فلافل طبخ می کنند و دود کباب اغذیه فروش های کنار خیابان فضا را پر از بوی غذا می کند. نوشیدنی معروف عراقی ها نیز طرفداران خود را دارد. زبیب یا همان شربت مویز به علاوه شربت لیموامانی در اکثر بخش های خیابان توسط دست فروش ها و مغازه های آبمیوه فروشی فروخته می شود. برخی هم وسایل برقی و خودرو می فروشند. هرچه طول خیابان الخلانی و سپس خیابان الخلفاء را بیشتر طی می کنیم، راسته های بازار شورجه ...
هزینه های یک کریسمس ایرانی
گذشته به یک جاذبه گردشگری مرکز تهران تبدیل شده است. دیگر فقط مسیحی های این خیابان و محله های اطراف برای خرید به آنجا نمی آیند، بلکه با آغاز زمستان فرصت مناسبی برای گشت وگذار همه خانواده های تهرانی و لذت از بازار زیبای کریسمس فراهم می شود. در پیاده رو خیابان میرزای شیرازی که قدم می زنید، درخت های کاج مصنوعی با تزئینات رنگارنگ پشت سر هم صف کشیده اند و ویترین مغازه ها پر از ...
نامه ای که از یک زلزله در سینمای ایران خبر می دهد
تلویزیون دارد در سریال ها نشان می دهد. علیرضا جان، 43 ساله که تلویزیون تصویرِ ساز موسیقی را نشان نداده است اما تو الان دختران و پسرانی را کنار خیابان می بینی که ساز می زنند و با این ساز زدن از نظر اقتصادی زندگی می کنند. سازی که الان تو بیشتر خونه ها از همه جور طبقه ای هست. رئیسیان عزیز، 43 ساله تلویزیون ترانه ای با صدای زن پخش نکرده، اما الان تو تاکسی، تو سواری های کرایه بین شهری، تو اتوبوس های ...
رودکی، شاعر نابینایی که چنگ می نواخت
خیابان رودکی، خیابانی در حوالی مرکز و غرب تهران که پر است از مغازه های رنگ به رنگ لباس فروشی. و این چنین است که با کنجاوی راوی اول شخص، ما نیز با داستان زندگی رودکی سمرقندی، شاعر و ادیب نامدار دوران حکومت سامانیان آشنا می شویم. محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی نوشته سعید نفیسی ابتدا انتشارات ابن سینا این کتاب را به صورت سه جلدی در سال های 1309 و 1310 و 1319 خ منتشر کرد. این کتاب ...
بازارهای ایران از نگاه رمان نویس انگلیسی
.... چون دوست دارم نظاره کنم؛ این کار، هیچ کس را نمی آزارد و اگر هم زحمتی به بار آورد برای خود من است. در بازارهای ایران هیچ کس کاری به شما ندارد، حتی بازرگان ها که برای فروش کالای خود دنبال مشتری می گردند به سراغ شما نمی آیند. سر فرصت می توان یک پشته پارچه ابریشمی را یک یک پشت و رو کرد و دید زد، زیبایی آنها را ستود و با فروشنده درباره آنها گفت و شنود کرد؛ بدون اینکه به شما گفته شود بخر ...
ایران بازار آب نیاز دارد
مالچ در اطراف و لایه سطح خاک درختان و گیاهان باغچه و فضای سبز قرار دهید، برای تمیز کردن سطوح، پیاده رو ها و پله ها، از آب- جارو استفاده نکنید. هنگام شستن ماشین خود شیلنگ را باز نگه ندارید، به فرزندان خود بگویید که با شیلنگ و آبپاش ها بازی نکنند، نشتی در لوله ها، شیرآلات شیلنگ ها و کوپلینگ ها را بررسی کنید، نشتی های خارج از خانه راحت تر نادیده گرفته می شوند زیرا کف را خراب نمی کنند یا شما را در شب ...
سد چم شیر؛ افتضاح گتوند 2 در راه است؟
شعار سال: ابوالقاسم رحمانی دبیر گروه جامعه: -اون پیرمرده کیه باهاتون؟ -بابامه. -باباته انقد چونه می زنه؟ -آره بابامه، خب چی کار کنه؟ -180 تومن که پولی نیست. -برای ما خیلی پوله، ما همه زندگی مون رو اینجا ول کردیم داریم میریم تهرون. -چی کار می کردید؟ -زمین داشتیم، مال داشتیم، همش از بین رفت، همش رو فروختیم. -چرا خب؟ -آب نیست، خاک نیست، غذای دام گرون شده، کسی اصلا سراغی نمی گیره از کشاورز و دامدار -ای بابا... -الان هم میخوان سد بسازن، کل مرتع و زمینایی که ما دام می چرخوندیم میره زیر آب شور و... این بار، از روز آخر و مسیر برگشت شروع می کنم. بعضی چیز ها هم اسبابش خود به خود فراهم می شود که دست پر مشاهدات را پرتر کند. مثلا اینکه در مسیر برگشت از ماموریت کهگیلویه و بویر احمد که ختم به اهواز شده بود (چرایش را هم توضیح می دهم)، اتوبوسی که من سوار شده بودم، بین راه 4 مسافر سوار می کند، از کشاورزان و دامداران گچسارانی که از قضا سوژه مورد نظر ما، یعنی سد چم شیر نان شان را آجر کرده و کسب وکارشان را از سکه انداخته و آن ها را مجبور به مهاجرت کرده بود. یا سوای این تصادف، همزمانی ورود چند چینی فعال در ماجرای احداث سد چم شیر به محل اسکان من در گچساران و خروج من از آن ساختمان و مواجهه من با آنها، آن هم درست روزی که د ...