سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ معمایی نوجوان بی خانمان در باشگاه
پرفراز و نشیبی داشت، چندبار به خاطر آوارگی بازداشت شد. وقتی آخرین بار آزاد شد وی را در قهوه خانه ای که قبلاً در آن کار می کرد دیدم که پس از آن شب دیگر اثری از عرفان نبود، همه جا را دنبال او گشتم چون بیشتر غذا و لباسش را من تهیه می کردم برای اینکه گرسنه نماند خیلی نگران بودم تا اینکه پس از دو روز از گمشدن عرفان وقتی از جلوی باشگاه انور عبور کردم متوجه شدم پلیس و آمبولانس اورژانس جلوی در اصلی باشگاه ...
حضرت زهرا(س) به قلم استاد جاودان(2)
) نقل می کند: مغیره بن عبد الرحمن بن حارث بن هشام را در نیم روز گرمی دیدم که در بقیع ایستاده بود، بدو گفتم: ای ابو هاشم چرا در این وقت گرم اینجا ایستاده ای؟ او جواب داد: در انتظار تو بودم. به من گفته اند فاطمه علیها السلام را در این خانه، یعنی خانه عقیل که در کنار خانه جحشی ها است، به خاک سپرده اند. از تو می خواهم این خانه را بخری تا مرا در آنجا دفن کنند. عبد الله گفت: به خدای سوگند که این کار را ...
مرور زندگی عضو فدائیان اسلام که در 14 سالگی شهید فاطمی را ترور کرد
روی در حیاط را بازکن ببین چه کسی است. رفتم در را باز کردم و دیدم این آقا سید همان آقایی است که من عکس او را در روزنامه ها دیده بودم . شهید نواب . به من گفت آقاجان خانه است من هم گفتم بله. گفت بگو نواب است. من بسیار تعجب کردم . اولین چیزی که چهره من را جلب کرد این بود که دیدم که کفش بندی پای او است . چرا که روحانیون همگی در آن زمان نعلین به پا می کردند . من به پدرم گفت که نواب صفوی آمده است و پدرم ...
خاطره استاد محمدرضا حکیمی از نظر شهید مطهری درباره حجاب اجباری
...> شهید مطهری با تعجب گفتند: حکیمی تو هم مخالفی؟ اتفاقاً من هم نسبت به این دستورالعمل در این موقعیت زمانی انتقاداتی دارم و اگر تو هم مخالفی، بیا فردا به قم پیش امام برویم و اگر هر دو نظراتمان را به امام بگوییم و استدلال کنیم، بهتر است. حکیمی می گوید: ...صبح روز بعد قبل از اینکه به منزل امام برویم، برای من کاری پیش آمد که نتوانستم به همراه شهید مطهری به منزل امام بروم و به تهران ...
عباس زاده: دلال نداشته باشی سرت را می برند!/ با گل های من پرسپولیس آسیایی شد اما در باشگاه مرا نمی شناسند
رفتم چون اصلا اهل حاشیه نیستم و همه هم شاهد هستند که نه مصاحبه ای انجام می دهم و نه به شبکه های تلویزیونی می روم اما باز هم برایم حرف و حدیث ساخته می شود. بعدا هم به موهای سر من گیر دادند و می گویند چون به موی سرم می رسم دچار حاشیه شدم! مگر بازیکنان خارجی هر هفته مدل موهای سرشان را عوض نمی کنند پس چرا آنها وارد حاشیه نمی شوند؟! نمی دانم چرا این حرف ها فقط برای من است! کسانی که می خواستند مرا نابود ...
ناگفته های عبدخدایی از نواب صفوی، ترورشهید فاطمی و مواضع دکتر مصدق
نظرم در روزنامه مردم ارگان حزب توده بود. نوشته بود نواب صفوی و هوچی گری های او در پایتخت . وی افزود: دوران ابتدایی مدرسه 'دار التعلیمه دیانتی' می رفتم که پدرم آن را درست کرده بود. علمای مشهد هم بچه های خود را به آن مدرسه می فرستادند ، یک روز از اسفند ماه 1324 آقایی که عکس او را در روزنامه ها دیده بودم،( شهید نواب ) به منزل ما آمد، از دیدن وی بسیار تعجب کردم، به پدرم گفتم نواب صفوی آمده است ...
بعضی پول ها خوردن ندارد
...> یک بار در پانزده سالگی به جرم جعل گواهینامه دستگیر و زندانی شدم. من عشق ماشین بودم و به همین دلیل مجبور شدم خودم گواهینامه را جعل کنم، اما این عشق کار دستم داد و به خاطرش سه ماه زندانی شدم. پس از آزادی، رفتار خانواده ات با تو چگونه بود؟ آنها همیشه به من گیر می دادند و می گفتند دنبال کار خلاف نروم، اما من اعتنایی نمی کردم و به این حرف ها گوش نمی دادم. گیر دادن آنها که تمامی نداشت ...
ناگفته های مترجم 4 رئیس جمهور ایران
تا سیاست داخلی. در طول جنگ ایران و عراق در تهران بودم، ما در روز بار ها شاهد حملات هوایی بودیم؛ دورانی بود که این حملات به 15 بار در روز می رسید. چهارده سال داشتم، در اتاقم نشسته بودم و به این فکر می کردم که چگونه می توانم آرزویم را برآورده کنم. به جلسهٔ شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب قطعنامهٔ آتش بس نگاه می کردم که متوجه شدم دیپلمات ها همه هدفون در گوش دارند. پدرم توضیح داد که آن ها به ترجمهٔ ...
از نزدیک با منصور ضابطیان (+عکس)
فرزندشان در برنامه حضور پیدا کند و یا دوبلور شود تا آنها که می خواهند نویسندگی و یا خوانندگی را در رادیو هفت تجربه کنند با من برخورد خواهند داشت. بنابراین در طول روز از صبح تا شب با این برخوردها مواجهم اما زمانیکه به این حرفه وارد شدم با خود تعهد کردم که هیچ گاه روال زندگی عادی مرا تحت تاثیر قرار ندهد . در این صورت زمانیکه با خود فکر می کنم که با آژانس به جایی بروم به این تعهد فکر می کنم و ...
بولتن موسیقی ؛ مجلۀ خبری روزانۀ موسیقی (15اسفند)
به شما می دهم این شعر بهترین خاطره زندگی من است وی به من گفت ماجرا این شعر این است پسر من یک روز برای همیشه به آمریکا مهاجرت کرد. این اتفاق به قدری تأثیرگذار بود که این شعر را سرودم و آن را برای فرزندم فرستادم و پس از یک هفته پسرم برگشت و دیگر از ایران نرفت. در ادامه "محمد حشمتی" خواننده آلبوم گفت: از 71 با ترانه ای به اسم "آرزو" ساخته "فریدون خشنود" وارد عرصه حرفه ای خوانندگی شدم و از ...
جزئیات جدیدی از ترور استاد شهید شهریاری از زبان همسرش
جوادی آملی کرد ، حدود پانصد ، ششصد متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون . دکتر پس از فریاد راننده گفت چی شده ؟ من چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم راننده هم سریع پیاده شد من رفتم در سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد . بیهوش نشدم ، فقط حرارت اولیه انفجار را در ...
با همسران معتاد چه کنیم؟
این اتفاق افتاد و وارد خانه او شدم. پس از یک ماه، متوجه رفتارها و پیامک های مشکوک شوهرم شدم. احساس می کردم چیزی را از من پنهان می کند. او را زیر نظر گرفتم و در یک فرصت مناسب که به حمام رفته بود، سراغ گوشی اش رفتم و با خواندن یکی از پیامک ها متوجه شدم که همراه برادران و جوانان فامیلش تریاک مصرف می کند. دنیا روی سرم خراب شد. از آنجا که آدم توداری نیستم، به شوهرم گفتم که متوجه اعتیاد او شده ...
نوری: وقتی شنیدم از تیم ملی خط خوردم شوکه شدم/ پرسپولیس نیاز به آرامش دارد
...> کاپیتان پرسپولیس درباره عملکرد تیم ملی در جام ملت های آسیا گفت: نسبت به دوره های گذشته گروه بندی خوبی داشتیم و در دیدار مقابل عراق اگر 10 نفره نمی شدیم حتما برنده بودیم و می توانستیم به جمع 4 تیم برتر صعود کنیم. در زمان حضور کی روش دو سال عضو تیم ملی بودم و تقریبا کم و بیش در مسابقات به میدان می رفتم اما دعوت نشدنم به تیم ملی را روی حساب سلیقه کی روش می گذارم و برای آن احترام قائلم. ...
گفتگو با همبازی پروین که دزد شد
ارتکاب همین جرم دستگیر شده؟ او شاگرد یکی از برادران دیگرم در فروش میوه با خودرو بود و درس می خواند. روزی که فهمیدم جواد سرقت انجام می دهد آن قدر او را با چوب زدم که حتی سرش شکست و چندین بخیه برداشت. دوست نداشتم برادرم سارق شود. قبل از این که دست به سرقت بزنی کار می کردی؟ من ورزشکارم و عضو تیم ملی فوتبال جوانان بودم. یک حادثه مرا به اینجا کشید. محمد پروین، علی ...
حاج آقا مجتبی تهرانی: ائمّه هیچکس را نمی خواهند مأیوس کنند
خودت محدود هستی، لذا خیال می کنی راه ها مسدود است. در حالی که این طور نیست. وقتی به بالا رو کنی و سراغ آن موجودی که محدود نیست و لایتناهی است بروی، خواهی دید که هیچ راهی برای او مسدود نیست. به خصوص آن هم در شب های ماه مبارک رمضان که گفتم همه ی حجاب ها برطرف شده است. دقّت کنید! گره از کارم باز کن! این روایت از پیغمبراکرم است که می گوید: وقتی گرفتار شدی و ضرری متوجّه تو شد، عصبانی ...
قاتل زن بی گناه اعدام می شود
، کراک و هروئین اعتیاد پیدا کردم. همیشه برای تهیه پول مشکل داشتم. روز حادثه در حالی که کراک مصرف کرده بودم تصمیم گرفتم به خانه فریبا بروم و از او سرقت کنم تا بتوانم پول مواد را تهیه کنم. وقتی مطمئن شدم که شوهرش در محل کارش است راهی خانه اش شدم و زنگ در را زدم. فریبا در را باز کرد و وارد شدم. او از من پذیرایی کرد. بعد از آن بود که او را تهدید کردم و خواستم پول و طلاهایش را تسلیم من کند. فریبا که شوکه ...
متهم: تنبیه کردم!
ارتباط آنها بهتر شد. پسرم به خانه اش رفت و آمد داشت تا اینکه پسر 21 ساله ای به نام محمد که از غرفه داران نمایشگاه های شرکت بود هم به مدیرعامل نزدیک شد. بعد از آن بود که متوجه شدم محمد هم به مدیرعامل علاقه مند است و همین موضوع باعث اختلاف پسرم با محمد شد. چند روز قبل بود که فهمیدم پسرم با مریم اختلاف پیدا کرده و از شرکت اخراج شده است. او در این مدت ناراحت بود تا اینکه دیروز برای کاری خانه را ترک کرد ...
رکورددار زندانم!
من توانستم آزاد شوم. پس از آن هر کاری کردم که شغل مناسبی پیدا کنم و زندگی ام را سرو سامان دهم، نشد. چند بار هم کار پیدا کردم، اما صاحبکارانم زمانی که متوجه شدند به اتهام دزدی در زندان بودم عذر مرا خواستند و از کار بیکار شدم. چند ماه همین طور گذشت تا این که متوجه شدم سه نفری که پیش از این با هم در زندان بودیم آزاد شده اند، به سراغشان رفتم و خواستم کاری برایم انجام دهند که آنها مرا وارد ...
جواب تلخ محبت های مادر
تمام ماجرا را از اول تا آخر بنویس. اما نسرین گفت: نمی توانم بنویسم. ذهنم خیلی آشفته است، ترجیح می دهم حرف بزنم شاید کمی هم سبک تر شوم. 12 سال قبل، دانشجو بودم که پدرم و مادرم هنگام بازگشت از مسافرت، در جاده تصادف کردند. در آن حادثه شوم پدرم در دم جان باخت، اما مادرم زنده ماند، ولی چه زنده ماندنی. فقط خدا می داند چه روزهای سخت و طاقت فرسایی بود. من و برادرم شب و روز نداشتیم. بعد از چند ...
چهل حدیث درباره حضرت فاطمه (س)
تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ. (بحارالانوار، ج86، ص313) از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام روایت است که فرمود: شب های جمعه مادرم فاطمه را می دیدم تا طلوع صبح در محراب خود مشغول رکوع و سجود بود، می شنیدم که مادرم برای مؤمنین و مؤمنات دعا می کرد و نام ایشان را می برد و مکرر برای آنان دعا می کرد، ولی برای خویشتن دعا نمی کرد. من به مادرم می گفتم: پس چرا ...
دفاع کاپیتان پرسپولیس از قلعه نویی
مشت نخورده ام! نوری در خصوص خط خوردنش از تیم ملی گفت: برای جام ملت های آسیا ساعت 11 شب بود که از طریق رادیو متوجه شدم از فهرست تیم ملی خط خوردم که این مسئله باعث شد شوکه شوم اما همیشه به سرمربی حق دادم تا در مورد انتخاب بازیکن آزاد باشد. مربیگری سلیقه ای است و هیچ بازیکنی حق ندارد به مربی خودش مخصوصا در رده ملی اعتراض کند. همیشه سرباز تیم ملی هستم و هر موقع از من بخواهند به تیم ملی می ...
جنایت هولناک به خاطر تمسخر
همسرم به خانه آنها رفتیم. بعد از چند دقیقه صحبت کردن وانمود کردیم دنبال اجاره خانه هستیم. زن خانواده برای آماده کردن چای به آشپزخانه در طبقه زیرین ساختمان رفت. همسرم نیز به دنبال او به پایین رفت. فرصت را مناسب دیدم. به بهانه درآوردن کت از جای خود بلند شدم و به سمت مرد صاحبخانه سه گلوله شلیک کردم و او را به قتل رساندم. کودک خردسال که مشغول بازی کودکانه بود، با مشاهده پیکر خونین ...
شهید ایوب پور خوش سعادت را دقیق تر بشناسیم!
خدا و بدون توجه به مال دنیایی رفت و ما نمی خواهیم اجر کارش کم شود، گفتم مادر برای جوانان امروز فرزند شهیدت الگو است گفت:من هم امید دارم جوانان امروزی قدر و جایگاه خود را بدانند. در این هنگام افرادی که از جلوی درب منزل شهید می رفتند با صدای بلند به مادر سلام می دادند. مادر ارام می گفت:شهیدم قبل از انقلاب و در دوران کودکی همه چیز را رعایت میکرد و در کودکی برای خودش نابغه ای ...
نوری: در بوفه محل ورود استقلالی ها به آزادی کار می کردم/ صادقیان به ترکیب برمی گردد/قلعه نویی در ...
پاسخ به این سوال که فکر می کند تا چند سال دیگر می تواند در تیم پرسپولیس به صورت موثر در ورزش حضور داشته باشد، گفت: من الان 31 سالم سن دارم و خدا را شکر به قدری حرفه ای زندگی می کنم و می توانم چندین سال دیگر برای این تیم به میدان بروم و اگر یک روز این تیم مرا نخواهد و نتوانم کمک حال آن باشم حرفه ای از فوتبال خداحافظی خواهم کرد. وی درباره برخوردی که پس از حذف تیم ملی از جام ملت های آسیا ...
صبر به معنای مقاومت؛ نه ستم پذیری
. قرآن می گوید: قُمْ فَأَنْذِر... وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِر (مدثر/2 و 7) اصبر را کنار قم گفته است. یعنی قیام کن و بعد می گوید: صبر کن. کلمه صبر کنار کلمه ی قیام است. یعنی بلند شو از خودت عرضه نشان بده و صبر کن. صبر یعنی مقاومت کن. به معنای تو سری خوردن نیست. معنای صبر چیست؟ چند نفر نزد من آمده بودند. همه حرف زدند. یک نفر همینطور نشست و اینطور کرد. از اول تا آخر سرش را بلند نکرد. من گفتم: این چه کسی بود ...
روزی که 25 کیسه ته سیگار جمع شد
روزه را تحمل کند. از سال 90 و به دلیل درد شدید پا مجبور به استفاده از متادون شدم. درد طوری بود که مصرف متادون با انگیزه تسکین درد، به اعتیاد تبدیل شد. کارتن خواب بودم که به یکی از نهادها مراجعه کردم. با وجود پاشنه پای مصنوعی، فقط 10 درصد جانبازی داشتم و رفتم که برای جراحی پایم کمکی بگیرم. کمک نکردند و گفتند این بو می دهد. مرا از ساختمان بیرون کردند. گفتند، دوره شما تمام شد و شما به تاریخ ...
ماجرای 5 دختر نوجوانی که به پایتخت فرار کردند
پدریش همیشه منت به مادرش می گذاشت که دخترت را من با خرج خودم بزرگش کردم و با این نیش و کنایه ها خانه را برای رقیه جهنم سوزان کرده بود. فرشته، دیگر دختر فراری گفت: پدرم اصلا به من پول توجیبی نمی دهد هفته پیش تحقیق درسی داشتم که پدرم هیچ پولی به من نداد ومن نتوانستم نمره بیاورم بسیار شرمنده شدم پدرم بسیار مرا تنبیه می کند وهر موقع تهدید به فرار می کردم خانواده ام استقبال می کردند پدر ومادرم ...
هیچ طرحی بدون معلم حاذق و ماهر با موفقیت توام نخواهد بود
و خانواده ها و بچه ها گفته است، که چطور شده که من رئیس دانشگاه شدم. یعنی از روش اسوه ای استفاده کرده و خودش را معرفی کرده است و بعد همه را برای بازدید از دانشگاه دعوت کرده است که بیایید از دانشگاه ما بازدید کنید. شما ببینید در آنجا یک چنین پیوندی بین یک دانشگاه و یک دبیرستان وجود دارد. این یعنی یک علامت تحول. یعنی چه؟ یعنی تو بیا و بگو دانشگاه من، محیط من و امکانات من راببین، با رشته های من آشنا ...
مظلومیت علی(ع) در کلام فاطمه زهرا(س)
کمال وضوح با من دشمنی کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه توز دیدم، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم پوشی کردند، نه مدافعی دارم و نه کسی که مانع از کردار آنان گردد، در حالی که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادی همان روز خویشتن را خانه نشین نمودی، تو ...
ارتباط حضرت زهرا(س) با حضرت مهدی(عج)
عرض کرد: ای رسول گرامی خدا، امشب از نماز مستحبی بگذر و به سوی خانه ی خدیجه حرکت کن؛ زیرا خدا اراده نموده است که از صلب تو فرزند پاکیزه ای بیافریند. پیغمبر اکرم با شتاب رهسپار خانه ی خدیجه شد. خدیجه می گوید: در آن شب، طبق معمول، درب خانه را بسته و در بستر استراحت کرده بودم. ناگهان صدای کوبیدن در بلند شد. گفتم: کیست؟ که جز محمد (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) کسی سزاوار نیست درب این خانه ...