شکست عشقی مرد تهرانی، باعث ویرانی زندگی اش شد
سایر منابع:
سایر خبرها
زنی که کارش کتک خوردن از چندین شوهر بود
زن 26 ساله ای درباره قصه زندگی اش گفت: 4 ساله بودم که پدرم به ناچار از مادرم جدا شد و مرا که تنها فرزند آن ها بودم به مادرم سپرد اما مادرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه داشت و پدرم به همین دلیل او را طلاق داد. در این شرایط من نزد مادربزرگ و دایی ام رفتم تا در کنار آن ها زندگی کنم ولی مادر بزرگ و دایی ام نیز که در یک واحد آپارتمانی زندگی می کردند به مواد مخدر آلوده بودند ...
پایان خوش کتک خوردن زن جوان در خیابان از شوهرش! | سرانجام 8 سال دوری مادر از دختر
داشتم سعی کردم گذشت کنم و به زندگی ادامه دهم. وی ادامه داد: در همین حال متوجه شدم باردار هستم. از این موضوع خیلی خوشحال بودم و فکر می کردم با آمدن بچه زندگی من و همسرم بهتر شود اما اشتباه می کردم چون بعد از تولد دخترم مشکلاتم بیشتر شد و سرانجام هم وقتی دخترم یک ساله بود از خانه شوهرم رفتم و به خانه پدرم برگشتم. در این مدت بزرگان و ریش سفیدان فامیل با وساطت قصد آشتی دادن ما را داشتند اما بی ...
رونمایی مریم مومن از چهره جدیدش بعد از عمل بینی | مریم مومن با این استایل نوروزی همه رو میخکوب خودش کرد
از عکس های این اسب رویایی است و از بچگی علاقه زیادی به لواشک و آلوچه خشک دارد و به گفته خود معتاد ایناست. پزشکی و بازیگری مریم مومن خانواده من همیشه دوست داشتند که من دکتر یا مهندس شوم اما همیشه ته دلم دوست داشتم که به بازیگری برسم و پنهانی کلاس های بازیگری می رفتم و کاراته هم کار می کردم و زمانی که بیرون می رفتم برای ورزش در این کلاس ها شرکت میکردم تا اینکه اول دبیرستان ...
پسر پولدار از روی هیجان سرقت می کرد!
... وقتی آزاد شدم توبه کردم و به خواستگاری دختر مورد علاقه ام که از بستگانمان بود، رفتم و با هم ازدواج کردیم. او می دانست من سابقه دارم و چند باری به زندان افتاده ام و همه این شرایط را قبول کرد و من هم خیلی او را دوست داشتم و به خاطر او توبه کردم، اما مدتی بعد همه دار و ندارم را گرفت و مرا تنها گذاشت. یعنی به خاطر مشکلات مالی دوباره شروع به سرقت کردی؟ نه. من گفتم الان هم ...
تعرض به زنان و دختران تهرانی از میان شمشادها!
دهم و با او درگیر شدم، اما دو انگشت دستم و گردنم زخمی شد. مرد مهاجم خیلی قوی هیکل و قد بلند بود، او به من تعرض کرد و بعد هم با دیدن رهگذران کیفم را دزدید و فرار کرد. پس از این شکایت، تحقیقات به دستور بازپرس غلامحسین صادق زاده از شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. در حالی که تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی ادامه داشت، مأموران دریافتند چند روز قبل مردی جوان به ...
پشیمان نیستم، آن ها کری می خواندند!
همچنان مشغول مصرف مواد بود که او دستم را گرفت و بر من غلبه کرد. در این شرایط محمد جواد که قدرت بیشتری داشت مرا به پشت روی زمین انداخت و روی شکمم نشست. من هم در همان حال دوباره تیغه چاقو را به نقاط دیگر بدنش فرو کردم که خون فواره زد و او روی زمین غلتید. در این شرایط بود که فریاد زد به پلیس 110، زنگ بزنید! من که 15 سال از عمرم را پشت میله های زندان گذرانده و بعد از آزادی هم از سوی ...
رییس فدراسیون گفت پرسپولیس را ببرید، سکه می دهم!
من هم آن زمان کمی مریض احوال بودند. من شبانه سوار اتوبوس و راهی آستارا شدم. تا رسیدم دیدم پدرم را تشییع جنازه می کنند. آن زمان تلفن همراه هم نبود. من به محمود خان زنگ زدم و گفتم من آستارا هستم و جریان را تعریف کردم. بعد باشگاه بامن تماس گرفت و روزنامه ها خبر را منتشر کردند و بعد مردم متوجه فوت پدرم شدند. هم در این بازی خاطره خوبی داشتم و هم شب آن روز به دلیل فوت پدرم خاطره بدی داشتم. شادی و غم در ...
قتل همسر قبل از طلاق
اختلاف زوج میانسال بر سر جدایی در حالی با قتل زن به پایان رسید که پرونده آن ها در دادگاه خانواده جریان دادرسی را سپری می کرد. به گزارش جوان، روز جمعه هفتم بهمن ماه، زنی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی دختر میانسالش شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: دخترم بهناز چند سال قبل با مردی به نام مسعود ازدواج کرد. آن ها در ابتدا زندگی خوبی داشتند، اما مدتی قبل با هم اختلاف پیدا ...
همه زینبهای این شهر!
پا به پای مادر در زمینهای کشاورزی مردم کار کنیم تا بتوانیم شکم خود و بقیه را سیر کنیم. 15 ساله که شدم ازدواج کردم و به قائم شهر آمدم تا باری از دوش خانواده کم شود. اما از همان سالهای اول ازدواج خودم هم به سرپرست خانواده تبدیل شدم و از راه خیاطی هزینه های زندگی را تامین می کردم. چند سالی را دوام آوردم اما بعد مجبور شدم با وجود دو بچه از همسرم جدا شوم و من به همراه ...
عهد بستم تا آخرین قطره خون پای انقلاب اسلامی و مردم باشم
زمان یک پسر دو ساله و یک دختر پنج ماهه داشتم، گفتم تو را برای ظهور امام زمان (عج) نگه داشته ام، اما رفت و سال 63 در منطقه شدیدا شیمیایی شد. در خدمت به پسرم خودم شیمیایی شدم و بدنم زخم برداشت که دکتر ها متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده. مادر شهیدات خالقی پور ادامه داد: علی که بهتر شد اواخر جنگ بود، قطعنامه امضا شده بود، رسول که شنید دست گذاشت روی سر علیرضا و گفت بعد از این ماندن من و تو فایده ...
زیباترین زن ایران به غلط کردن افتاد ! / از عمل های زیبایی ام متنفرم !
بار که برای درمان به تهران رفتم با یک عمل جراحی دیگر روده ام را برداشتند در واقع راست روده شدم ولی باز هم معالجه نشدم! دوباره 6 ماه دیگر در بیمارستان مرا بستری کردند. دخترم آواره منزل اطرافیانم بود و از تحصیل بازماند. همه پس اندازهای مالی همسرم هزینه شد و او اکنون با قرض و اقساط بانکی مخارج درمانی مرا می پردازد! دیگر حساب و کتاب روزهای بستری در بیمارستان را فراموش کرده ام حالا نه تنها سلامتی ام را ...
بازداشت مرد معتاد که از پشت شمشادها به دختران حمله می کرد!
بود با کمک مردم و حضور امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد. وی پس از بهبودی نسبی به پلیس گفت: من مهندس هستم، امروز عصر نوبت دکتر داشتم و در مسیر از کنار بوستانی عبور می کردم که ناگهان یک نفر از پشت چاقویی روی گردنم گذاشت و مرا به داخل شمشاد ها کشاند. سعی کردم خودم را نجات دهم و با او درگیر شدم، اما دو انگشت دستم و گردنم زخمی شد. مرد مهاجم خیلی قوی هیکل و قد ...
دعوای مرگبار دختر و پسر جوان قبل از پایان نامزدی
.... این قتل پیچیده دو سال قبل اتفاق افتاد. پلیس زمانی در جریان قتل قرار گرفت که مرد زخمی در بیمارستان جانش را از دست داد. در بررسی ها روشن شد دختر جوان به نام مهتاب که همراه برادر ناتنی اش نیما برای تسویه حساب مقابل خانه نامزدش کامران رفته بود با او درگیر و این دعوا با زخمی شدن ناپدری کامران پیچیده تر شد. مرد میانسال ابتدا در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما ساعتی بعد به خاطر شدت ...
خواهرزاد ه ام با شوهرم رابطه نامشروع داشت!
اما همسرم با شنیدن این ماجرا بسیار عصبانی شد و کارمان به مشاجره کشید. بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. انتهای پیام ...
عکس/ بازگشت خاص دنیز دایی به اینستاگرام با یک ژست متفاوت
دنیز دایی دختر علی دایی پس از مدت ها دوری از اینستاگرام، با انتشار تصویری از ژست متفاوت خود به شبکه های اجتماعی بازگشته است. وقت صبح- دنیز دایی 18 ساله که از کودکی در انگلیس زندگی می کند و در این کشور مشغول به تحصیل است، به واسطه شهرت پدرش مورد توجه کاربران قرار گرفته است. او حدود یک سال است که در اینستاگرام به شکل جدی فعالیت می کند و با انتشار 32 پست، تعداد دنبال کنندگان اش ...
جنجال فیلم سیاه از زن مطلقه تهرانی / خودش گفت فیلم بگیرید؟!
به گزارش اختصاصی رکنا، چند روز قبل زن جوانی با مراجعه به کلانتری اعلام کرد که زن و شوهر جوانی او را بودند و رسیدگی به این شکایت در دستور کار امیرحسین علیمردان بازپرس شعبه 10 دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. این زن در طرح شکایت خود اظهار داشت: من دانشجوی دانشگاه تهران هستم و مدتی قبل بعد از جدا شدن از همسرم که در کار رمز بود، به تنهایی در خانه ای واقع در زندگی می کنم.چند روز قبل مرد ...
دستگیری و کشتن مشروطه خواهان
ببریدشان حمام! استاد آیا برای این پنج نفر که به گفته پدرتان به فرمان شاه از کشتن آنها صرف نظر کرده بودند و در زندان باغشاه به سر می بردند، دادگاهی برگزار نشد؟ پدرم می گفت انگلیسی ها گفته بودند که آزادی خواهان را نباید بدون محاکمه بکشید. بعد از سه ماه دو سه نفر از ما را بیرون کردند؛ اما من حال خیلی بد و تب شدیدی داشتم و ماندم. بعد از سه ماه دو سه نفر را بیرون کردند. انگلیسی ها گفته ...
همسر شهید امرالله آورنده در گفتگو با حیات مطرح کرد؛ شهید آورنده می گفت انقلاب به خاطر اسلام زنده است
عقیله خداوردی همسر شهید امرالله آورنده در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات ، بیان کرد: شهید امرالله آورنده در دوم شهریور 1335 متولدشد. پدر او محمدابراهیم، کشاورز بود و مادرش صدیقه نام داشت. در سال 1353 با او ازدواج کردم و صاحب 4 فرزند پسر شدیم. شغل همسرم بنایی بود، زمانی که جنگ شروع شد همسرم به خواست خودش به جبهه رفت، بعد از چند سال از جنگ عضو بسیج شد و برای دفاع از مردم سرزمین مان و راه خدا در منطقه ...
عکس صمیمی سوپراستار قدیمی با ستاره سینمای قبل از انقلاب!
...: متاسفانه همسر من در سال 84 فوت شد و یکی از دلایل من برای ازدواج نکردن مجدد دخترم نیکی است چون نیکی بعد از فوت مادرش خیلی آسیب دید و من تصمیم گرفتم تمام وقتم را برایش بگذارم و بیشتر با هم دوست شویم. نیکی مظفری در تکمیل صحبت های پدرش گفت: این حق طبیعی پدرم است که ازدواج کند چون از نظر روحی به یک همدم نیاز دارد و شرایط ما جوری است که تا خیال من از پدرم راحت نباشد نمیتوانم ازدواج کنم ...
طناب دار در شعله های خونبار!
با بیان این که زندگی اش تباه شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 2 خواهر بزرگ ترم ازدواج کردند و تنها برادرم که از من کوچک تر است، کارتن خواب شد، من هم در حالی تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم که از همان دوران نوزادی در میان دود و دم و موادمخدر بزرگ شدم چرا که پدر و مادرم معتاد بودند و مخارج زندگی را با خرید و فروش انواع موادمخدر تامین می کردند اما مدام با ...
راز هوس های شیطانی مرد جوان چگونه برملا شد؟ او با دختر دوستش رابطه پنهانی داشت!+جزییات
. از این رفتارهایی که مردها دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند. گفتم مگر کاری کردی که می ترسی؟ کلی با هم درگیر شدیم. عین روانی ها سرش را به در و دیوار می کوبید تا بگوید هیچ کاری نکرده است. اما گولش را نخوردم. وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم. الان پنج ماه می گذرد و شوهرم باز هم مثل قبل گریه می کند و می گوید لعنت به من که با تو این کار را کردم، از این به بعد نوکری ات را می کنم. هم می نویسم و هم ...
آتش زدن مرد معتاد به خاطر 700 هزار تومان
بود می خوابیدم. چند ماه قبل فرشاد که او هم اعتیاد به مواد مخدر داشت به پاتوق ما آمد و کم کم با او دوست شدم. آن شب مقتول به چادرم آمد و صبح که بیدار شدم از او خبری نبود. او 700 هزار تومان پولی که داخل جیب شلوارم بود را سرقت کرده بود. 700 هزار تومان تمام دارایی ام بود و فرشاد در جواب محبت هایی که به او کرده بودم نباید از من سرقت می کرد و همین مسأله باعث کینه شد وقتی به سراغش رفتم گفت پولی ...
ام اس دارم اما حیات دوباره گرفتم
آرام باز و بسته می کند و ادامه می دهد: ناهار را با مادر و پدرم خوردیم، بابا سر غذا شوخی می کرد بعد از ناهار دوباره به محل کار رفت. از محل کارش زنگ زدند که حالش خوب نیست، سکته قلبی و بعد از آن فوت کرد. از همان لحظه فشار عصبی بیشتر شد و من کار درمان را از بیمارستان توان بخشی رفیده شروع کردم. سه دوره بستری و کارهای توان بخشی، فیزیوتراپی و کاردرمانی را انجام دادم. تأثیر کاردرمانی روی من بسیار خوب بود ...
دالیچ: دو روز بعد دفن پدرم به خاطر باخت هو شدم
کرواسی می گوید: شکست ها برای من بسیار دشوار هستند. همین باعث شده که نخواهم خیلی مربی بمانم چون پس از شب های بی خوابی و بیدار شدن فردا صبح با درد ناراحتی، همه چیز برایم بسیار سخت و دشوار به نظر می رسد. او با اشاره به یکی از تجربه های تلخش اظهار داشت: کرواسی در 23 بازی قبلی تنها دوبار شکست خورده است اما هر دو خیلی سخت بودند. شکست برابر اتریش واقعا ناراحت کننده بود. دو روز پس از دفن پدرم روی ...
اعترافات تکان دهنده جوانی که هووی مادرش را کشت!
او راهی زندان شود. اکنون که دوباره بعد از سال ها جواد به خانه نامادری اش آمده بود، شک و تردید دختر جوان را رها نمی کرد، به همین دلیل او حدود ساعت 8 گوشی تلفن را برداشت و از محل کار با مادرش تماس گرفت اما کسی پاسخگوی تلفن نبود! این موضوع بر نگرانی و اضطراب دختر جوان افزود و او چند بار دیگر کلید تماس گوشی تلفن را فشرد ولی از آن سوی خط فقط صدای بوق می شنید. دیگر ...
اعتراف مرد کارتن خواب به جنایت هولناک به خاطر 700 هزار تومان
دادسرای جنایی تهران، تحقیقات پلیس جنایی آغاز شد و با گذشت 10 ماه از این ماجرا، رد قاتل فراری در پاتوق معتادان در محله پامنار به دست آمد و او بازداشت شد. اشکان 35 ساله به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت: مجردم و اهل غرب کشور. سال ها خیاط بودم. از 15 سال قبل معتاد شدم، تریاک، هروئین و شیشه مصرف می کنم. کار و زندگی ام را باخته و آواره تهران شدم. خانواده ام تلاش کردند ...
خالکوبی آدیداس راز یک جنایت را فاش کرد
علاقه ام باعث دستگیری ام شد. چرا؟ چهار سال قبل تتو کردم. آرم آدیداس را دوست داشتم. مرتب از آن کیف و کفش می خریدم. خیلی علاقه به این برند داشتم، حتی بعضی وقت ها فیکش را می خریدم فقط برای اینکه مارک آدیداس داشته باشد. ازدواج کردی؟ عاشق دختری هستم و قرار بود ازدواج کنم، ولی او اصلا از سرقت های من خبر نداشت. چون شب ها برای دزدی می رفتم و فکر می کرد کار من فقط رویه کوبی مبل است. ...
وسوسه جوان 24 ساله در شب عروسی
جوان 24 ساله ای است که با طرح یک نقشه زیرکانه گوشی تلفن همراه آیفون را از یم منزل سرقت کرده بود درباره سرگذشت خود گفت: از مدت ها قبل در زمینه خرید و فروش تلفن همراه فعالیت داشتم و بسیاری از فعالان این صنف را می شناختم . در همین باره روزی با مرد 40 ساله ای آشنا شدم که به صورت گسترده و گاهی سیار به خرید و فروش گوشی های گران قیمت می پرداخت. آشنایی من و اصغر به رفت و آمد و معاشرت خانوادگی ...