زندگی تلخ زن مطلقه بعد از آشنایی با مرد چرب زبان
سایر منابع:
سایر خبرها
زیباترین زن ایران به غلط کردن افتاد ! / از عمل های زیبایی ام متنفرم !
زن 37 ساله درحالی که بیان می کرد من زندگی ام را پای عمل زیبایی گذاشتم به مشاور و کلانتری مشهد گفت: پدرم سرایدار یک شرکت دولتی بود و با سختی و مشقت مخارج زندگی ما را تامین می کرد، با وجود این خواهرانم آبرومندانه ازدواج کردند و زندگی شیرینی دارند. من هم در رشته آمار تحصیل کردم و سپس به عنوان حسابدار در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم. این درحالی بود که مادرم به دلیل ابتلا به یک بیماری مزمن ...
زن صیغه ای بی آبرو شد
زن 52 ساله درباره سرگذشت خود گفت: در یک خانواده 10 نفره به دنیا آمدم و تا مقطع ابتدایی تحصیل کردم. من و خواهرم را وقتی به سن ازدواج رسیدیم به عقد پسرعموهایمان درآورند . خلاصه ابتدا خواهر بزرگم در 16 سالگی با پسرعمویم ازدواج کرد و قرار شد که دوسال بعد مراسم عقدکنان من و پسرعموی دیگرم برگزار شود. احمد علاقه زیادی به من داشت و هر روز به بهانه ای به منزل ما می آمد تا مرا ببیند اما هنوز یک سال از این ...
قتل پای سفره هفت سین
. از او خواستم شمرده تر صحبت کند که بعد از دقایقی سکوت گفت: پدر و مادرم با یکدیگر اختلاف داشتند. ساعتی قبل پدرم با ما تماس گرفت و گفت که می خواهد شب سال نو به خانه بیاید و کدورت ها را کنار بگذارد. به خاطر دعواهای آنها چند وقتی است که من و خواهرم جدا شده و در خانه ای دیگر زندگی می کنیم. وقتی پدرم این صحبت ها را کرد کمی آرام شدم و فکر کردم می خواهد برای همیشه به دعواهایشان پایان دهد. هنوز 45 ...
ناگفته هایی از شهید حیدری به روایت دخترش؛ در خرمشهر خون جاری است، عروسی بگیرم؟
نداد و دائم گوشزد می کرد که در خرمشهر به جای آب، خون جاریست و چطور ما جشن و پایکوبی کنیم. مدت کوتاهی بعد از ازدواج راهی می شود. 6 سال در جنگ حضور داشت و چندین بار مجروح شد و در نهایت در عملیات کربلای 5 به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید. پدر بسیار باصفا و خوش اخلاق بود و احترام خاصی برای پدر و مادر به خصوص مادرشان قائل می شد، آن ها را با هزینه خودشان راهی خانه خدا می کند. انس زیادی با ...
مجازات قصاص برای پسری که دوستش را گلوله باران کرد
تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و هادی سال ها دوست بودیم؛ اما مدتی بود با هم اختلاف پیدا کرده بودیم. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم او با چاقو به جانم افتاد و به قصد کشت مرا زد. تمام بدنم چاقو خورده بود. حتی دو بریدگی عمیق در ناحیه سینه داشتم اما معجزه آسا زنده ماندم. من بعد از یک ماه از بیمارستان مرخص شدم. وقتی در بیمارستان بودم از هادی هیچ شکایتی نکردم. حتی وقتی پلیس به سراغم آمد و از من بازجویی ...
تالیف کتاب ضد اسلامی باعث تغییر نگرش نسبت به اسلام و مسلمان شدنم شد
از بین رفت و در قلبم احساس قدرت و شادی می کردم. آن روز من به همسرم و مادرم گفتم که من مسلمان شده ام. پس از اعلام تصمیم خود برای گرویدن به اسلام چه واکنش هایی داشتید؟ بزرگترین واکنش یا تهدیدی که دریافت کردید، چه بود؟ من به مرگ خیلی تهدید شدم، مردم می خواستند فرزندانم را بکشند و به همسرم تجاوز کنند. اما البته به نوعی تقصیر من بود. من در گذشته افراط گرایی را گسترش داده بودم و ...
تیپ پسرانه یکتا ناصر در خیابان همه را مات کرد | خانم چه فخری ام میفروشه با لباسای مارکدارش
فیلمسازی ببرد و از من خواست همراه او بروم.من هم به قصد همراهی با او به آن دفتر رفتم.آنجا به من گفتند حالا که تا اینجا آمده اید شما هم یک فرم پر کنید، یک عکس پرسنلی هم که در کیفم بود را روی فرم گذاشت و تحویل دادم.چند وقت بعد تماس گرفتند و من را برای بازی در سریال شش قسمتی گل های کاغذی (سال 76) دعوت کردند که به این ترتیب وارد این عرصه شدم یکتا ناصراز تلویزیون تا سینما بعد از اولین ...
سیداحمد مبارزی مخلص
خرداد چهل و دو وقتی ایشان را دستگیر و زندان نمودند من کلاس چهارم متوسطه بودم. وقتی ایشان را به ترکیه تبعید کردند من سال ششم متوسطه بودم... سال اولی که امام در نجف بودند من از راه آبادان به آنجا رفتم و دیری نپایید که برگشتم. سال بعد از همان راه به نجف رفتم و در آنجا به لباس روحانیت در آمدم، هشت سال در قم مشغول درس و بحث طلبگی بودم، بعد با گذرنامه عازم نجف شدم، در همان اوایل ورودم برادرم را شهید ...
سیری در سپهر شاعرانه مرحوم محمدجواد محبت
پس از سال ها به یاد او شعری می سراید: اگر چه خاطره ها، سخت، گریه انگیزند. ولی خیال" کُبی"، گریه بیشتر دارد "کُبی" که کفش بزرگش میان جو افتاد "کُبی" که جای پرستار، زن پدر دارد چگونه آه... دو دستِ کبود و کوچک او کتاب و دفتر مشق و مداد، بردارد به او کمی برسید، این سفارشم، امّا به گوش فقر، سفارش، مگر اثر دارد؟ ...
قتل فجیع شوهر توسط زن 22 ساله/ از خیانت های او خسته شده بودم! او را کشتم چون دوستش داشتم!+جزییات وحشتناک
...> رسیدگی به این پرونده از چندی قبل و با تماس زنی با پلیس اسلامشهر آغاز شد. این زن با حالتی هراسان اعلام کرد، امروز متوجه بوی بدی از خانه همسایه مان شدم که به مشام می رسید. به موضوع مشکوک شده و به مقابل خانه شان رفتم. زن همسایه وقتی مرا دید، شروع به گریه کرد و راز هولناکی را فاش نمود. او شوهرش را کشته و بعد از تکه تکه کردن جسدش، در حال پختن آن در دیگی بود اما عذاب وجدان باعث شد از من بخواهد با پلیس ...
سینما در مواجهه با مخاطب پیشرفت می کند
.... این سلسله ادامه پیدا کرد تا به قلندران و بعد از آن به لوطی ها رسید. لوطی ها تا حدودی این بازی را تغییر دادند و از همین رو، فیلم فارسی دچار مشکل شد؛ به همین دلیل، امثال دکتر کاووسی آن را نه اصیل، بلکه سطحی و نازل خواندند. حسینی با اشاره به مخالفت مردم با این فضا در سینما گفت: بسیاری از افراد فیلم فارسی را نقد می کردند و این مخالفت ها قبل از انقلاب شروع شد. برای همین، سینمای ایران در ...
از قتل پشیمان نیستم، مقتول کری می خواند
چون خیلی خمار بودم فقط در همان مکان شیشه و کریستال مصرف می کردم و به درگیری آن ها توجهی نداشتم! به دنبال اظهارات این دختر جوان، کارآگاهان به ردیابی متهم فراری پرداختند و مشخصات او را به همه مراکز انتظامی اعلام کردند. حدود 2 ماه بعد سرنخ هایی از حضور وی در چناران به دست آمد اما قبل از آن که کارآگاهان عازم چناران شوند، نیروهای انتظامی مستقر در بیمارستان، متهم فراری را شناسایی کردند و ...
شباهت های دوبرادر منجر به خیانت شد/ عروس جوان با برادر شوهرش رابطه جنسی داشت/ ماجرای وحشتناک!
نازنین با مراجعه به اداره پلیس در حالی که یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون پرده از جنایت های کثیف برادر شوهرش برداشت. زن جوان به بازپرس پرونده گفت: تازه عروس بودم که متوجه نگاه های کثیف برادرشوهرم شدم. از آن جا که او با همسرم دو قلو بودند و بی نهایت به یکدیگر شباهت داشتند خیلی سخت متوجه تفاوت بینشان می شدم و همین موضوع باعث شد تا به راحتی در دام پلید او گرفتار شوم. نازنین در ...
عکس / مقتول و دوست دخترش کری می خواندند! / پشیمان نیستم او را کشتم
...> او که با سر و وضعی خون آلود در بیمارستان طالقانی مشهد به چنگ قانون افتاده بود، کارد چوبی مخصوص بازسازی صحنه جنایت را به دست گرفت و پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی محمود عارفی راد (قاضی ویژه قتل عمد) به معرفی کامل خود پرداخت و گفت: حدود یک سال بود که از زندان آزاد شده بودم و جا و مکانی نداشتم. چند روز قبل از وقوع قتل به میان معتادان داخل فضای سبز در بزرگراه پیامبر اعظم(ص) آمدم. تعدادی ا ...
وسوسه های شوم جوان 24 ساله در شب عروسی
جوان 24 ساله ای است که با طرح یک نقشه زیرکانه گوشی تلفن همراه آیفون را از یک منزل سرقت کرده بود درباره سرگذشت خود گفت: از مدت ها قبل در زمینه خرید و فروش تلفن همراه فعالیت داشتم و بسیاری از فعالان این صنف را می شناختم . در همین باره روزی با مرد 40 ساله ای آشنا شدم که به صورت گسترده و گاهی سیار به خرید و فروش گوشی های گران قیمت می پرداخت. آشنایی من و اصغر به رفت و آمد و معاشرت خانوادگی ...
راز شوم تعمیرکار آبگرمکن با همسرم چگونه لو رفت/ زنم با او رابطه جنسی داشت!
مرد جوان که به اتهام ضرب و شتم تعمیرکار آبگرمکن تحت بازجویی پلیس قرار گرفته است ، از یک تلفن شوم که به تعمیرکار شده تا آبگرمکن خانه را درست کند پرده برداشت و گفت: او بعد از این با زنم ارتباط برقرار کرده و در غیاب من به خانه رفت و آمد می کرده است. متهم جوان که 38ساله است در حالی به شدت آشفته به نظر می رسید در مرکز مشاوره لب به سخن گشود که چشمانش مملو از اشک بود سعید در اظهارتش گفت: 10 ...
بازگشت ختر کوچولو به آغوش مادر پس از 8 سال / زن وشوهر اردبیلی چطور آشتی کردند
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از حدود 2 ماه قبل و با شکایت زن جوانی آغاز شد که در خیابان از شوهرش کتک خورده بود. وی وقتی به همراه پدرش برای شکایت راهی اداره پلیس شد در تشریح ماجرا گفت: چند سال قبل با مرد جوانی که با وانت میوه فروشی می کرد ازدواج کردم. اوایل زندگی خوبی داشتیم اما کم کم دخالت خانواده ها و مشکلات مالی باعث شد بین ما اختلاف ایجاد شود. با این حال چون شوهرم را دوست ...
همه زینبهای این شهر!
پا به پای مادر در زمینهای کشاورزی مردم کار کنیم تا بتوانیم شکم خود و بقیه را سیر کنیم. 15 ساله که شدم ازدواج کردم و به قائم شهر آمدم تا باری از دوش خانواده کم شود. اما از همان سالهای اول ازدواج خودم هم به سرپرست خانواده تبدیل شدم و از راه خیاطی هزینه های زندگی را تامین می کردم. چند سالی را دوام آوردم اما بعد مجبور شدم با وجود دو بچه از همسرم جدا شوم و من به همراه ...
پسر پولدار از روی هیجان سرقت می کرد!
... وقتی آزاد شدم توبه کردم و به خواستگاری دختر مورد علاقه ام که از بستگانمان بود، رفتم و با هم ازدواج کردیم. او می دانست من سابقه دارم و چند باری به زندان افتاده ام و همه این شرایط را قبول کرد و من هم خیلی او را دوست داشتم و به خاطر او توبه کردم، اما مدتی بعد همه دار و ندارم را گرفت و مرا تنها گذاشت. یعنی به خاطر مشکلات مالی دوباره شروع به سرقت کردی؟ نه. من گفتم الان هم ...
حمله مرد شیشه ای به زنان از میان شمشاد ها
بخوانید انکار قتل ناپدری در دادگاه دختر جوان و برادرش که به اتهام قتل ناپدری نامزدش بازداشت شده اند در جلسه دادگاه مدعی شدند نامزدش به خاطر کینه قدیمی مرد میانسال را کشته است. بیشتر بخوانید سرنوشتم را اعتیاد مادرم رقم زد! در واقع من هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خودم نداشتم چرا که اعتیاد مادرم روزگار و آینده مرا نیز تباه کرد. اگرچه او دو سال قبل با مرخصی یک هفته ...
رفیق داماد تهرانی نامرد از آب درآمد! | وسط عروسی دوست داماد عاشق عروس خانم شد!
به گزارش سلام نو، سال 96 بود که معصومه 28 ساله همراه دوستانش در یک مهمانی شبانه شرکت کرد و در آن با پسر شیک پوش و جوانی به نام حسین آشنا شد. مدتی از دوستی معصومه و حسین گذشت و علاقه آن ها روز به روز بیشتر شد تا این که حسین پس از شش ماه تصمیم به ازدواج با معصومه گرفت و ماجرای خواستگاری را برای دختر مورد علاقه اش مطرح کرد. حسین همراه خانواده اش به خواستگاری معصومه رفت و با توجه به شرایط ...
خالکوبی، قاتل آشنا را به دام انداخت
متوجه شوند و بعد ناچار شدم جانش را بگیرم. چرا با مقتول درگیر شدی؟ راستش من هر ازگاهی به خانه مقتول می رفتم تا به او سری بزنم. او خیلی مهربان و دلسوز بود و مانند یک مادر همیشه هوایم را داشت. من خفت گیر بودم و گاهی لوازم مسروقه را به خانه او می بردم و در جایی پنهانش می کردم. اموال ارزشمندی مانند پول، طلا، سکه، دلار، گوشی موبایل و وسایل دیگر. چند روز قبل هم طلا و گوشی مسروقه در ...
خواهرزاد ه ام با شوهرم رابطه نامشروع داشت!
به گزارش سیتنا، او پس از ازدواج با یکی از بستگانم، مرا همانند کارگر یک منزل تحقیر کرده است و هوویم در قصری که من ساخته ام امروز پادشاهی می کند و ... زن 38 ساله با بیان این که همسرم مرا بلاتکلیف رها کرده است، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که با طاهر ازدواج کردم. پدرم وضعیت مالی مناسبی داشت، به طوری که همه خواهران و برادرانم را حمایت می ...
دستگیری و کشتن مشروطه خواهان
. 4تومان ماند برای من. پسرش گفت فقط امشب باید شما را از این خانه نجات بدهیم. حالا آمدیم بیرون و سر یک تون حمام تا صبح خوابیدیم. صبح پا شدم و نشستم دم در خانه که یک بقالی بود و با پیرمرد بقال حرف زدم. پسر آن پیرمرد بقال آمد و گفت چرا اینجا نشستی؟ و رفت به پاسبان ها گفت دوتا پاسبان آمدند. من هم شروع کرده بودم به قرآن خواندن اما پاسبان ها من را گرفتند و یکی از آنها دست مرا می کشید و می برد ...
شهید رسول پیرحیاتی: مردانه با دشمنان بجنگید
...، عموجان! در مرگ من سیاه نپوشید. وقتی که جسد مرا در تابوت گذاشتید وصیت نامه را سر قبرم بخوانید تا مردم بدانند من کورکورانه شهید نشدم بلکه با فکر، راه خود را انتخاب کردم، جسد مرا در میان مردم بچرخانید تا بوی وطن بر من زند و بدانند که من در راه اسلام جانم را فدا کردم. سلام مرا خدمت زن عمویم که حق مادری به گردن من دارد برسانید و به او بگویید که او را مانند مادرم دوست دارم مبادا در غم ...
بیوگرافی هستی مهدوی فر بازیگر نقش آلما در فیلم آکتور با عکس
صفحه را دنبال می کند و تاکنون 559 پست بارگزاری کرده است. اینستاگرام این بازیگر تیک آبی ندارد. صفحه رسمی اینستاگرام هستی مهدوی فر حواشی هستی هستی مهدوی فر در برنامه همرفیق تیغ سانسور این بار تیزتر از همیشه! از اول مرداد سال گذشته از برنامه همرفیق با من تماس گرفتند تا مهمان شان باشم. رفاقت حکم می کرد تا پس از مدت ها مهمان برنامه ای باشم که برای عواملش احترام قائل بودم ...