سایر خبرها
یک جادوگر گفت مرا با 100 میلیون رئیس فدراسیون می کند
مسابقات فوتسال را در کرمانشاه برگزار کردم که استقلال قهرمان شد. آن جا گفتم که از سال بعد لیگ برگزار می کنیم. اولین دوره لیگ را در دو گروه 5 تیمی برگزار کردیم چرا که خیلی ها نمی دانستند فوتسال چیست. سال بعد به یک گروه 10 تیمی، سال بعدش به یک گروه 12 تیمی و سال بعدش به یک گروه 14 تیمی تبدیل کردیم. * از چه زمانی وارد فدراسیون فوتبال شدید؟ در زمان آقای مصطفوی، مسئولیت برگزاری بازی های ...
مربی که جام حذفی گرفته نمی تواند گزینه تیم ملی باشد
جام جهانی دعوت شدم زیاد زمان نمانده بود. امیر خان تازه آمده و لیست اولیه داده و گفتند ممکن است تغییر کند. مهدی قائدی وقتی برگشت آماده نبود ولی الان خیلی خوب کار می کند. بازیکن های دیگری هم هستند. کریم انصاری فرد خیلی های دیگر هم سال ها در تیم ملی بودند و الان دعوت نشدند و من فکر می کنم این لیست تغییر کند. در آینده قطعا به بازیکنانی مثل مهدی قائدی هم فرصت می رسد. شما در این چند وقت خیلی ...
ایرانخواه: در فجرسپاسی همه را تراکتوری کرده ام/ از عیدی گرفتن خوشم نمی آید!
پایه خدمت بیشتری دارد و ارشد است، آیا در بین بازیکنان سرباز هم اینگونه است؟ بسیار به ندرت، در حد این پرسش ها که سربازان قبلی تیم می گفتند “چند ماه خدمت هستی و کِی تمام می کنی”. آناج: خاطره ای از تعطیلات سال نو و نوروز داری که برایمان بازگو کنی؟ باید به دوران کودکی برگردم. ما کل تعطیلات نوروز را فوتبال بازی می کردیم و در همه پست ها هم می توانستم بازی کنم حتی دروازه ...
می خواهم بازی در سایر تیم های ایرانی را تجربه کنم/ هواداران گفتند به برزیل خوش آمدی!
به گزارش خبرنگار ایمنا ، اواخر بهمن ماه بود که شاروف موخیدینوف هافبک / مهاجم ازبکستانی پیشین تیم های فوتبال پاختاکور و نسف قارشی که سابقه بازی برای تمام رده های تیم ملی ازبکستان را هم در کارنامه دارد، با عقد قراردادی تا پایان فصل به صنعت نفت آبادان پیوست. او تاکنون فقط به مدت 117 دقیقه برای زردپوشان آبادانی مقابل تراکتور تبریز و مس رفسنجان به میدان رفته اما موفق به گل زنی و ارسال پاس گل نشده ...
روایت مادر شهید تیموری از نحوه شهادت فرزندش در حادثه تروریستی حمله داعش به مجلس
...> مادر شهیدان تیموری در مورد روز حادثه مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: سال 1396 کار جواد رسمی شد. ماه رمضانی که داعشی ها به مجلس حمله کردند. جواد سر پست خود بود و قرار بود ظهر برود، اما یکی از دوستانش صبح زنگ زد و به او گفت: برای من مشکلی پیش آمده است. می توانی سر پست من بیایی؟ ابتدا جواد درخواست دوستش قبول نکرد، اما بعد از آن زنگ زد و به دوستش گفت: می آیم. ساعت هشت از منزل به سمت بهارستان رفت. ...
3 غواص نوجوان که برای رفتن به جبهه هم پیمان شدند
مرخصی برگشتید، پدر و مادر نگفتند چرا بدون اجازه رفتی؟ پاسخ جالبی داد و گفت: درسته اول پدر و مادرم اصلاً اجازه نمی دادند به جبهه بروم اما وقتی به منزل برگشتم، در عمل انجام شده قرار گرفته بودند و برای اعزام مجدد کاری نداشتند. حتی پدرم با مزاح به من می گفت: برای رفتن به جبهه کلاهبرداری کردی! من هم پاسخ دادم که شما اجازه نمی دادید و به همین خاطر مجبور شدم این کار را انجام دهم. بعد از آن دیگر ...
مسؤلان باید از همین سربازها یاد بگیرند!
فاش نیوز - اوایل سال 1400 تمام مدارک را جهت کد ایثارگری سربازی به محل خدمتم گروه پدافند اهواز تحویل دادم. گفتند 1ماه دیگه امیدیه پیگیر پرونده اباش .یک ماه بعد هم با امیدیه تماس گرفتم گفتند پرانده ارسال شده به تهران.20 رازدیگه تماس بگیر و پیگیرباش. تقریبا 5 ماه بعد از خطی که معلوم نبود چه شماره ای هست تماس گرفتن که باید از نو پرانده را تحویل نزدیک ترین پایگاه تحویل بدهید. گفتم من که پرانده کامل ...
وقتی نکونام استعفا کرد نگران شدم/ سطح داوری های ایران خوب نیست
به گزارش خبرنگار مهر ، روبرتو تورس هافبک سابق تیم فوتبال اوساسونا در نقل و انتقالات زمستانی این فصل پس از 18 سال از این تیم اسپانیایی جدا شد و به فولاد خوزستان ایران پیوست. تورس که زمانی با نکونام در تیم اوساسونا همبازی بود، بارها به صراحت گفته بود که به خاطر نکونام حاضر شده به فولاد بیاید. تورس در نخستین بازی خود در فولاد برابر پرسپولیس گلزنی کرد و از آن زمان یکی از مهره های ثابت این ...
روایت آزاده دفاع مقدس از اولین لحظات اسارتش
اسمت چی؟ گفتمش داریوش . برگشت به افسر گفت دِروُیش، اسم بدرت (پدرت) چی؟ جواب دادم حسین ، بدرِ بدرت چی؟ گفتم حسن ، گفت فامیل؟ گفتم یحیی با خوشحالی برگشت به طرف فرمانده عراقی و گفت سیدی! اسم دِروُیش حِسّین حسن یحیی. سرهنگ عراقی با درهم کشیدن صورتش و با اخم به او گفت ادامه بده. فارسی خوب بلد نبود و به زحمت منظورش را می فهمیدم. پرسید از کجا آمدی؟ در جواب گفتم گرسنه ام، تشنه ام، چهار روز است که ...
قیمت این سفر چند؟/تصاویر
فاش نیوز - روزهای پایانی اسفند ماه، چند روزی بود که خبردار شده بودم که امسال راهی راهیان نور هستیم. دو سه روز مانده به روز سفر، کارهایم بیشتر شده بود. شب مجبور شدم که پیش مادر باشم. پیرزن ناتوان از انجام دادن خیلی از کارها شده بود؛ شب عید و خانه تکانی. آن شب با خودم کلنجار می رفتم بروم این سفر را یا بمانم! فکر ماندن دلم را آشوب می کرد. ذهن پر تشویشم را زیر و رو کردم اما قصد ...
از مادرید که جدا شدم فقط اشک ریختم
این شهر اوقات خوشی داشتم. اما فرصت زیادی برای بازی نداشتم و پس از درگیری بین آقای پرس، پدرم و ایجنتم، باید به دنبال یک باشگاه جدید می گشتم. حتی زمانی که هواپیما از فرودگاه مادرید حرکت کرد چشمانم پر از اشک شد، آن لحظه متوجه شدم که همه چیز تمام شده است. اگر می توانستید به گذشته برگردید آیا این تصمیم را تغییر می دهید؟ در آن زمان احساس می کردم کار درستی است، زیرا بعد از درگیری بین ...
گفته می شود این خانم اولین راننده تریلی زن ایران بود!
یاری نگیریم. من از روی علاقه به این کار روی آوردم و هدفم نیز خدمت به جامعه بود، نه تظاهر و جلب توجه. وقتی با شوهرم برای گرفتن گواهینامه پایه یک ثبت نام کردیم، کم کم باورم شد. تمرین ما مرتب بود، شوهرم در حقیقت استاد من بود و همۀ فوت و فن ها را یادم می داد. روز امتحان دوتایی رفتیم. اول من امتحان دادم. افسر راهنمایی باورش نمی شد ولی وقتی امتحان گرفت، من قبول شدم. خوشحالی من بیشتر ...
در منزل خواهر شهید محمدرضا کسایی چه بر ما گذشت؟/ آیا کسی روضه کربلا می خواند یا روضه خرابه شام ؟
داری ، حتی فیش حج را فروختم برای معالجه پسرم ، آرزوی یک کربلا را دارم . حجت الاسلام هاشمی مدیرکل بنیاد شهید قول داد همین روزها این مادر عزیز که می شود گفت خواهر صبور و زینب گونه را به سفر کربلا بفرستد . بنده هم گفتم حاج آقا از امروز به بعد آرزوی من هم شده این که خواهر شهید کسایی به کربلا برود تا من هم بیایم زیارت قبولیش و آن زمان قول شما که انجام بگیرد اطلاع رسانی کنم . ...
سایه روشن گفتگو با ساکت الهامی: کسی که شایعه نساجی را راه انداخت نمی بخشم؛ در رختکن درباره حدادیان صحبت ...
بودم چرا حدادیان نیامده، تنها چیزی که گفتم این بود که چرا پاداش بازیکنان ما را نداده، چرا در اراک از من حمایت نشد و این تمام محتوای صحبتم بود. ناراحتی ام این بود و اصلا حدادیان در جریان نبود، من آنجا اشتباه کردم و بعد از آن چندین نوبت از او عذرخواهی کردم و الحمدالله الان شرایط خوبی دارند و برایشان آرزوی موفقیت دارم، برای تیم خوب نساجی همینطور در باشگاه های آسیا. یعنی اتفاقی که افتاد در ...
تولد نوزاد در رابطه سیاه یک مرد با زن برادر همسرش ! / به غلط کردن افتاد !
خود را علاقه مند از قبل به مریم نشان دهم اما فایده ای نداشت و حس کنجکاوی همسرم کار دستم داد و وقتی که من به کاری مشغول بودم گوشی من را بررسی و متوجه رابطه من با سمیرا شده بود. دوست داشتم زمین بازشود و داخل آن بروم و در برابر سوال های پشت سرهم و گریه های مریم حرفی برای گفتن نداشتم، بعد از دقایقی با خواهش و التماس بهش گفتم چیز خاصی بین من و سمیرا نبوده و رابطه ما فقط در حد چند پیامک و تلفن ...
مربی خانم در برخی از ماده ها وجود ندارد
پرورش منطقه آغاز شد و تست معلم ورزش شروع حضور من را رقم زد. سال اول در مسابقات منطقه رفتم، اما ادامه ندادم. دوباره سال بعد شرکت کردم که از طرف استان تهران با من تماسی گرفته شد و گفتند به تهران بروم و تست بدهم تا در مسابقات دانش آموزی کشوری شرکت کنم. اما متاسفانه آماده نبودم و رد شدم تا اینکه یک ماه بعد از آن در مسابقات استعداد های برتر کشوری شرکت کردم و آنجا مقام هفتم صد متر با مانع را کسب کردم ...
تغییر 180 درجه ای چهره مریم مومن همه را مات کرد | مریم مومن با عمل بینی و بوتاکس یه آدم دیگه شد
کوچکی تجربه کردم اصلا راحت نبود و نگاه ها را می فهمیدم.من یک شبه بزرگ شدم در 9 سالگی و اوج بچگی ام حامی مامانم شدم و سعی کردم کسی به مامانم توهین نکند .من هیچ وقت ترجیح ندادم مادرم یا پدرم را بعد طلاق انتخاب کنم.زمانی که بردنم دادگاه و گفتند دوست داری با مادرت زندگی کنی یا پدر ، من از حد فشار خون دماغ شدم یادمه قاضی به حالم گریه کرد و در نهایت به مادرم سپرده شدم . با این حال جایگاه الان زندگی ام را مدیون قلب مهربان بابام و زحمت های مامانم هستم. ...
هنر زنان روستایی آهنگ دستگاه توبافی را دوباره بلند کرد/ "جهانی شده ایم"!
ایشان به حدود ده سال پیش بازمی گردد؛ زمانی که اهالی روستا به من خبر دادند که مجتبی حیدری برای عکاسی به روستای چاج آمده است. آن زمان به روستای چاج که در نزدیکی خراشاد است، رفتم و به مجتبی حیدری توضیح دادم که در کدام خانه ها پارچه بافی انجام می شود. پیش از حضور ایشان ما چند سالی بود که این هنر منسوخ را احیا کرده بودیم و خانم ها در روستاها مشغول به کار بودند. این بانوی کارآفرین ادامه داد: پس ...
مصاحبه مفصل مسوت اوزیل: خیانتی که پدرم کرد
بدهم بروم، زیرا هرگز نمی دانی که آیا چنین فرصتی دوباره نصیبت می شود یا خیر. و بعد به رئال مادرید آمدی. چه چیزی از روز معارفه به یاد داری؟ در آن زمان من فقط 21 سال داشتم. قبلا در جام جهانی 2010 با آلمان بازی کرده بودم و تجربه حضور در رقابت های اروپایی با وردربرمن را هم داشتم اما هرگز چنین روزی را تجربه نکرده بودم. این که بسیاری از عکاسان و روزنامه نگاران فقط روی من تمرکز داشتند، چیزی بود ...
تحویل سال نو در کنار آوارگان جنگ
صبح چند بار 2 نفر آمدند و با شما کار داشتند، گفتند در خانه بمان ما دوباره بر می گردیم. کبری افزود: با شنیدن این خبر حالم بد شد چرا که منتظر همسرم بودم، با خود گفتم حتما همسرم به شهادت رسیده، آن روز هر چه انتظار کشیدم کسی نیامد و شب سختی را گذراندم، فردای آن روز به محل کار همسرم رفتم، آنها گفتند: از وضعیت مجروحان و شهدا هنوز خبری به دست ما نرسیده است، بعد فهمیدم یکی از دوستان همسرم برای ...
از نابودی رویای مادرید به دست پدرش تا انتخاب بهترین رقیب و هم تیمی
مسوت اوزیل در مصاحبه ای مفصل با نشریه مارکا در مورد مسائل مختلفی حرف زد.
اوکلو: قبل از بازی به همه گفتم گل می زنم/صحنه زیبایی برایم رقم خورد
توصیف کرد: این صحنه فوق العاده زیبایی برای من، کادرفنی، سرمربی، مردم و کشورم بود. من می دانستم گل می زنم و همین اتفاق هم افتاد. او ادامه داد: قبل از بازی به همه گفته بودم گل می زنم. حتی وقتی روی نیمکت بودم و هنوز به زمین نرفته بودم، به هم تیمی هایم گفتم که وارد زمین می شوم و گل می زنم و ما حتما این بازی را می بریم. این اعتماد به نفس بسیار به من کمک کرد تا برای تیم ملی کشورم گلزنی کنم. ...
کفاشیان: از فوتبال رفتم، کل فامیل راحت شدند!
مهم ترین اتفاق ورزشی ما در سال 1401 چه بود؟ اتفاق بد حادثه ای بود که برای وزیر ورزش رخ داد و ما را متاثر کرده است. برای ایشان آرزوی سلامتی می کنم. اتفاق خوب هم رفتن به جام جهانی و حضور در این مسابقات بود. خاطره فوتبالی خاصی از ایام عید دارید؟ خاطرات من در عید همیشه خاطرات خوبی نبوده است. چون همیشه فیفادی های ما و جلساتمان در عید بود. ایام عید همیشه یکی از شلوغ ترین برنامه های ما بود و تلخ و شیرین زیادی برایمان داشت. در 8-9 سالی که در فدراسیون بودم همیشه از 26 اسفند فیفادی، جلسه، سمینار و کنگره های ما شروع می شد و تا 10-11 فروردین ادامه داشت. ما اکثرا عید را پیش خانواده نبودیم. تیم ملی بازی داشت و اگر می برد خوشحال می شدیم و خیالمان راحت می شد ولی اگر می باخت ن ...
خاطرات جامانده ای از یگان دریایی ثارالله بخش نخست
بود و سال ها ماندگار شدم. من پاسدارم می گوید: جنگ که آغاز شد چندماه بعد به عنوان بسیجی ثبت نام کردم و با گذراندن یک دوره آموزشی در کرمان راهی جبهه شدم با این وجود مادرم خیلی راضی به رفتنم نبود چون بقیه برادرهایم هم در جبهه بودند، اما پدرم می گفت اگر لازم باشد با چوب بجنگم، من هم می روم. در برابر اصرارهای مادرم می گفتم نمی توانم جبهه نروم چون من پاسدارم. تا اینکه سال ...
مهدی مهدی پور: انتظار داشتم به جام جهانی بروم؛ داشتن 30 میلیون هوادار شوخی نیست!
مهدی مهدی پور می گوید نرفتن به جام جهانی به او ضربه سختی وارد کرده است. به گزارش طرفداری، مهدی مهدی پور، بازیکن تیم فوتبال استقلال تهران در خصوص عملکرد خود در سال 1401 به برنا گفت: آنطور که می خواستم پیش نرفت. انتظار داشتم در جام جهانی قطر حضور داشته باشم اما با توجه به نظر سرمربی وقت این اتفاق رخ نداد. این مساله باعث ضربه روحی شدید من شد زیرا سالی فوق العاده را با استقلال ...
گفتند دیوار را با خاک یکسان می کنیم / ما بیگ دیتا را به کسی نمی دهیم
دهیم و در خصوص نوع فعالیت دیوار توضیحاتی بدهیم. به هر روی، شنبه مراجعه کردیم و گفتند قاضی آمده و پرونده ات هم به دادگاه رسیده، اما هنوز قاضی پرونده را نخوانده است. بروید تا به شما خبر دهیم. اما فردای آن یعنی یکشنبه، ششم آذر حکم دادگاه تجدیدنظر آمد. آنجا قاضی از بخشودگی مجاز استفاده کرده بود و یک سال حبس را سه درجه تخفیف داده بود و تبدیل کرده بود به سه ماه و یک روز حبس غیر قابل تبدیل. سرعت تصمیم گیری ...