سایر منابع:
سایر خبرها
بعد یک لبخند سبز بر لب نشاند و الله اکبر را گفت. همه محو صدای اذان پسرک بود، یکجوری محو که هیچ صدای دیگری شنیده نمی شد؛ اذان تمام شد و همه شروع کردند به باز کردن روزه شان. خانم کنار دستی ام خرما را در دهان گذاشت و به حرف آمد: الان مادر و پدر این بچه، همین که قرآن را به آن زیبایی خواند باید اینجا بود و می دیدند که پسرشان چه گل پسری برای خودش شده است؛ اگر مرده اند خدا رحمت شان ...
به گزارش خبرنگار ربیع، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی در جمع روزه دار و ولایتمدار اصفهان و در مراسم راهپیمایی روز جهانی قدس با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی در حال زوال و سقوط است گفت: نظام سیاسی این رژیم از کارایی افتاده و کفگیر سیاستمداران آن به ته دیگ خورده و با آشفتگی روبه رو شده و این همان چیزی است که خدا وعده داده بود. وی با بیان اینکه امروز معمای امنیت برای رژیم صهیونیستی پیچیده ...
می گفتم و او جواب می داد. وی افزود: کمی که آرام شدم گفتم محمدم قولت؟ قولی که داده بودی یادت نرود... منم نساء سادات تو. مادر بچه هایت، خیالت از جانب سوده و سجاد راحت باشد هم برایشان مادر می شوم هم پدر، فقط قول شفاعت و با هم بودنمان در بهشت یادت نرود؛ در کنار محمد بودن لذت خاصی داشت ولی احساس غریبی داشتم و خودم را بی نهایت کوچک دیدم در مقابل بزرگی او و از گناهانم خجالت می کشیدم؛ ناگهان ...
اش کوبیدم. محمد از موتور پیاده نشده بود و منتظر ما بود. در همین حال روی ترک موتورسیکلت پریدیم و به طرف خانه رفتیم، بقیه را هم که گفتم ... ترس هنگامی به انسان غلبه می کند که حال طبیعی داشته باشد و خوب و بد را بفهمد اما تو ادعا می کنی که قرص و مشروب خورده بودی و اوضاع و احوال را درک نمی کردی؟ پس چگونه ترس بر شما غلبه کرد؟ در محل وقوع قتل، ایستگاه اتوبوس شرکت اتوبوسرانی بود، مردم ...
باز که روزه گرفته ای؟ پدر گفت: بله، برای اینکه تو سالم آمده ای؛ برای سلامتی تو نذر کرده ام . رضا گفت: بابا، آن قدر روزه می گیری که نمی گذاری به کارمان برسیم؛ نذر کن روزی که جنازه من می آید، روزه بگیری . بر حسب اتفاق روزی که پیکر رضا را در بهشت زهرا (س) دفن می کردیم، روز اول رجب بود؛ پدر و مادرم روزه بودند. شهادت شهید حاج ابراهیم همت روایت می کند: ... آن شب پیش ما ماند و دو ...
. کمی عصبانی می شود انگار. اخم غلیظی می کند، بازویم را توی مشتش می گیرد و فشار می دهد و می گوید: شما جوونا بهتره واسه ما تعیین تکلیف نکنید. بچه جون من میترسم بمیرم و اون روز را نبینم که ما حقمونو از این ظالم ها نگیریم، تو میگی چرا اومدی چار قدم راه بری. بهش لبخند می زنم. لب هایم را می گذارم روی شانه اش و شانه ی تمام استخوانش را می بوسم. او هم می خندد و دستم را می گیرد، سفت فشار می دهد و تکان تکان ...
به صورت روزنامه وار هم که شده کتاب آسمانی خودتان را مطالعه کنید و آن ها می گفتند این برایمان سخت است و من شش سال شبانه روز تلاش کردم بعد از نماز صبح شروع می کردم به نوشتن تا هرزمان که خستگی برمن چیره شود. حدود 10 تا 12 ترجمه متفاوت جلویم بود سعی کردم ساده ترین و آسان ترین قابل فهم تریم و عامه پسند ترین ترجمه را داشته باشم که نیازی به تحلیل زیادی نداشته باشد قرآن همانطور که می دانید موضوعات مختلفی ...
سوره توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. 3) قرآن مجید را باز کرده و در مقابل خود گذاشته و دعای زیر را بخوانید و بعد از آن حاجت خود را از خدا بخواهید. اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی ...