سایر منابع:
سایر خبرها
نابغه ای که رهبری غیرمتعهدها را عوض کرد
، باید در قرارگاه هدایت عملیات را به عهده می گرفت، از هر فرصتی برای سرکشی به رزمندگان بسیجی سود می جست. چه اینکه در شب نهم مهرماه قید ماندن در قرارگاه را زد و برای بدرقهٔ گردان های عازم حمله، به سنگر دیدگاه مشرف به نقطهٔ رهایی نیرو ها آمد. یکی از کادر های ارشد اطلاعاتی تیپ 27 در عملیات مسلم بن عقیل (ع)، در شرح این واقعه می گوید: ... شب عملیات مسلم بن عقیل در دیدگاه ایستاده بودم. حاج همت و ...
بنیاد در آینه مطبوعات
. یادم می آید در سنگر دیگر جایی نمانده بود به گونه ای شهید قوام فرمانده گردان دم در سنگر قرار گرفته بود به همین دلیل من و دو نفر دیگر از هم رزمان مجبور شدیم داخل کانال بمانیم. او تاکید دارد: فاصله ای نشد که خمپاره ای بر سر ما فرود آمد و من چیزی نفهمیدم و وقتی به هوش آمدم دیدم با فاصله زیادی از کانال داخل بوته ها قرار گرفته ام. تجعفری ادامه می دهد: موج انفجار مرا احاطه کرده بود، گوشم شنوایی نداشت ...
آخرین خواسته یک شهید از خداوند+عکس
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ رهسپار قدیمی نوشت: حمید در خانواده ای که ایمان و اعتقاد به خداوند متعال در آن موج می زند، متولد می شود؛ خانواده اش از نظر مالی ضعیف و مرحوم پدرش کارگری ساده است که با توکل به خدا و این اعتقاد که رزق و روزی کارگری برکت خاص خودش را دارد، امورات زندگی را می چرخاند. این خانواده دو شهید تقدیم راه خدا می کند، رحمن برادر بزرگتر حمید که در اوایل جنگ ...
فرازی از زندگی نامه شهدای لرستان/1
اسلام . انقلاب پیش می رفت. با حمله وحشیانه دشمن بعثی به خاک میهن اسلامی، این شهید والامقام ندای ملکوتی حضرت امام خمینی(ره)، مبنی بر حضور ملت قهرمان ایران در میدان جهاد و مبارزه با متجاوزین جنایتکار را عاشقانه لبیک گفت و با ترک کلاس و مدرسه از همه تعلقات دنیوی خویش گذشت، پس از کسب آمادگی لازم دفاعی و نظامی همراه با رزمندگان سپاه اسلام به سوی جبهه های نور علیه ظلمت رهسپار گردید و مدتها ...
فیت ها یا آهنگ های دو صدایی که گل کردند
آبروی مردمت بجنگ نام داشت که ترانه آن را روزبه بمانی سروده بود و آهنگسازی و تنظیم آن را محسن چاوشی انجام داد. این قطعه هر چند چندان مورد توجه دوستداران این دو چهره قرار نگرفت ولی نفس همکاری این دو خواننده بعد از سال ها توانست سرصداهای زیادی را به وجود بیاورد؛ اتفاقی که دیگر تا این لحظه تکرار نشده است. پاسخ چاوشی؛ سکوت. . . حالا سال های زیادی از آن اتفاق گذشته و محسن های ...
شهدای هور، سند ماندگار حقانیت انقلاب و فریادگر مظلومیت رهروان ولایت
برای خدا را، قرآن را قرآن برای خدا را، عفو و گذشت برای خدا تقوا را، تقوا را نصب العین خود قرار دهید و در تمام مسائل و مشکلات خدا را بر خود ناظر بدانید و منتظر پاداش و جزای اخروی او باشید، قرآن را زیاد تلاوت کنید و از خداوند منان بخواهید تا شما را از حافظان قرآن قرار دهد، برادران قرآن چراغی است که روشنی آن فرو نمی نشیند چشم زاینده ای است که واردین از آن نمی کاهند نشانه هایی است که روندگان بی آنها راه ...
عاشقانه های یک شهید با عکس 3 فرزند
دوید و جست وخیز می کرد و دشمن را به رگبار می بست، رفتار او شور و حال بچه ها را بیشتر می کرد. یکی از سنگر های دشمن به شدت مقاومت می کرد، علی پرید و نارنجکی داخل آن انداخت، راه تقریباً باز شد و بچه ها توانستند وارد پایگاه شوند، در همین حین او با چند گلوله ای که از سوی یک بعثی شلیک شد، به زمین افتاد. وقتی بالای سرش رسیدیم، هنوز نفس می کشید، تیر به چند جای بدنش اصابت کرده بود، از ...
نظر آوینی درباره شهید گلستانی/ توصیه شهید درباره بیت المال
...، زیرا وظیفه داشتیم یک پل و مقداری از ادوات دشمن را منهدم کنیم تا رزمندگان پس از ما عملیات را آغاز کنند. آن شب ناگهان با یک سنگر کمین عراقی مواجه شدیم و گویا آنان آماده پذیرایی از ما بودند. تا 10 متری سنگر پیش رفتیم و نارنجکی را به داخل سنگر انداختیم که عراقی ها فوراً نارنجک را به بیرون انداختند و ما را به رگبار بستند. 2 نفر از بچه ها در دم شهید شدند و من هم زخمی شدم اما به هر زحمت که ...
شناسایی محل استقرار کومله و دموکرات با همراهی ابوشریف/ عراقی ها چگونه در بستان غافلگیر شدند؟
رودخانه منتقل کردیم. چشم تان روز بد نبیند نصف شب دشمن حمله کرد درست همان چیزی که من پیش بینی کردم. البته از پیش روی دشمن جلوگیری هم شد. چون گردان توپخانه این طرف رودخانه بود. این تصمیم و عمل باعث نجات کامل یک گردان شد. اگر همان شب گردان توپخانه را به این طرف رودخانه منتقل نمی کردیم حتی یک نفر هم زنده باقی نمی ماند. لطف خدا بود که به من الهام شد این کار را انجام دادم. خاطره دیگر اینکه من در ...
استقرار تک تیرانداز های جبهه النصره در زینبیه(س)/ دستور ویژه بشار برای رسیدگی به مشکلات ساکنین دمشق/ ...
پرتاب چند گلوله خمپاره از شهرک "بیت سحم" به مناطق اطراف حرم حضرت زینب(س) که منجر به شهادت یک مادر و فرزند خردسالش گردید ، روز جمعه گذشته ساکنین "بیت سحم و ببیلا" پس از ادای نماز جمعه در مسجد جامع بیت سحم ضمن برپایی تظاهراتی با محکومیت حمله مذکور خواستار اخراج عناصر گروه تروریستی "جبهه النصره" (شعبه رسمی القاعده در سوریه) از محل سکونتشان شده اند. در این تظاهرات که با مشارکت بیش از 1500 نفر ...
گزیده سرمقاله برخی از روزنامه های صبح امروز کشور
روی اراده شیطان قفل شده و مجبورند لحظه هلاکت نیز- به احتمال نجات- ابرو پایین آورند و او را تعظیم کنند. آیا وضعیت این دو بهتر از آن آدم تعطیل العقلی است که بخت یارش بود و مأموران امداد آتش نشانی به دادش رسیدند؟ یاغیان شاخ شکسته ای که نوک جرثقیل لجاجت و تکبر ایستاده اند و آرزو می کنند که این جرثقیل، جرثقیل کوتاهتری برای به دار کشیدنشان بود و به این کابوس پایان می داد. مگر لجاجت، در خردسوزی کم از ...
هویزه حماسه جاویدان عاشوراست
اینجا حرم شهیدان هویزه است، باغی از باغ های بهشت؛ چشم دل بگشا؛ خیمه های از یاقوت سرخ در اینجا برپاشده است، برمزار شهدای مظلومی که با خیانت بنی صدر در محاصره دشمن قرار گرفتند اما شائبه تردید، یقین شان را آلوده نکرد تا آنگاه که خطاب ارجعی را به حق الیقین دریافتند و همنشین شهدای دشت کربلا شدند. کاروان رسانه ای راهیان نور شهید مولوی جنگی زهی سازمان بسیج مستعضفین، شامل شماری از برادران خبرنگار ...
طلوع فجر شهدای اروندکنار در بهشت آرزوها
مجروح شد. شب آغازین عملیات به تصرف شهر بندری فاو عراق انجامید. باید ثمره آن همه خون دادن ها و جان دادن های گردان غواص حضرت علی اصغر (ع) در رام کردن اروند نیز حفظ می شد. در پی هر تک دشمن پاتک شکل می گرفت تا از شهر تازه تصرف شده فاو نگهداری شود. نیروها هر شب از ساعت 9 برای عملیات وارد میدان می شدند و پیش از اذان صبح و روشنایی هوا بازمی گشتند. عراق که چون مار زخمی از آن ...
عاشق مرحوم کافی
بودیم چه شبهایی را که در زیر باران گلوله های دشمن، صبح کردیم و چه روزهایی را که با گرسنگی به سربردیم. فرمانده ما نیز همانند همه فرماندهان بی ادعای زمان جنگ از تواضع و متانت و شجاعت کم نظیری برخوردار بود. در شبی از شبها که همه در کانالها و سنگرها پنهان شده بودیم تا از تیررس گلوله ها و ترکش خمپاره ها در امان باشیم، شهید پیامی از کانال بیرون آمده بود و گویی که بوی وصال فردا را هم اکنون ...
بنیاد در آینه مطبوعات
شناسایی را داد وضع فرق کرد، او می گفت: اگر نیروهای غواصی آموزش خوبی ببینند کارها آسان تر پیش می رود. یک روز من با شریفی و مجید به قرارگاه داخل هور رفتیم. من ماندم، اما مجید و شریفی و چند نفردیگر از نیروهای اطلاعات برای شناسایی خط دشمن رفتند. آن ها یک شب را در کنار خط دشمن ماندند و آبراه های خوبی را یافتند. شب بعد مجید گفت: از بین شما دو نفر یکی باید امشب، برای چک کردن راهکارها بیاید. گفتم: من می ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بخش دیجیتال، نرم افزارهای چندرسانه ای، نرم افزارهای موبایل، سایت و وبلاگ قابل پذیرش هستند. شهرآرا چهارشنبه 13/12/93 با سلاح الله اکبر جنگیدیم غروب آفتاب شب هفتم بود که متوجه شدیم دیگر نمی توانیم در اینجا با دشمن بجنگیم و باید عقب نشینی کنیم. پنج گردان نیرو داشتیم. تانک های دشمن به ما نزدیک و نزدیک تر می شدند و جنگ تن به تن سختی درگرفته بود. برای ما فقط یک راه باقی ...
شهیدی که در پرتاب نارنجک و شلیک آرپی جی 7 جسور بود
متوجه شدیم که چند نفر دیده بان با دوربین های بسیار جالب به این خط آمدند. وی افزود: در این بین شهید رویین تن یک مرتبه و از آنجا که عاشق دیدن اسلحه های جدید نظامی بود سریع به طرف آنان رفت. وی بیان کرد: این شهید جسور هنوز گفت و گوهایش با دیده بانان شروع نشده بود که خمپاره اندازهای دشمن شروع بکار کردند و ناگهان یک گلوله خمپاره 60 میلی متری در میان علی و دیده بانان افتاد و همگی در ...
سرزمین شنیده های دیدنی
روستایی است در شمال غربی سوسنگرد که در روزهای اول جنگ مورد تهاجم رژیم عراق قرار گرفت. مدافعان دهلاویه 10روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در 24آبان سال59 دشمن با اشغال دهلاویه، خود را به سوسنگرد رساند. در 26خردادماه سال1360 نیروهای شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند اما متأسفانه دشمن مجددا این روستا را اشغال کرد. در این عملیات بود که ایرج رستمی، فرمانده نیروهای ایرانی به ...
این فصل عاشقانه است
کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقت فرسایی بود، با جاده های خاکی و ماشین های قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دست انداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین می پیچید، کم کم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم. چشم هایم سیاهی می رفت و حالم به کلی بد شده ...
خلاصه کتاب خواندنی معبر دوپازا
.... عراقی ها از صبح مثل نقل و نبات کاتوشیا و خمپاره می ریختند. از هجده نفر بچه های تخریب که وارد عمل شده بودند، عده ای زخمی و شهید شدندو پیکرشان بالای ارتفاع ماند. درگیری تا ساعت 2 بعد از ظهر ادامه داشت. دشمن از سنگرش بیرون می آمد و با آر.پی.جی-7 می زد وسط نیروها. بالای ارتفاعات کسی نمانده بود. بالاخره یک عده نیروی کمکی آمدند. وقتی نیروهای کمکی پای کار رسیدند، دیدند بالای ارتفاعات ...