رفتار این چند ایرانی مقیم اروپا، تمام معادله ها را به هم ریخت!
سایر منابع:
سایر خبرها
بی پولی برای رفتن به اردو، ترس این چند کودک ایرانی را ابدی کرد
...) گریبان گیر کودکان شده، در ذهن آنان فراموش نشده اند. برخی از آن ها را با هم می خوانیم: سوربا از تجربه تلخ خود از بی پولی در دوره اردو خود نوشته: من یهو همش استرس اینو داشتم که خرج اضافه ندارم رو دست مامان بابام. یه بار می خواستن ببرنمون اردو. من به مامانم نگفتم چون نمی خواستم پول اردو رو ازش بگیرم. اون روز رفتم مدرسه، بچه ها همه رفتن اردو و من تنها تو کلاس نشستم. چند ساعت الکی نشستم تو ...
نخ تسبیح عظمت شهید چمران بندگی اش بود
...، و نقل می کند ابتدا گوش نکردند، فرمان دادم برگردید و وقتی مقصود من را متوجه شدند که بنا دارم بمانم گرچه مقاومت می کردند اما با دستور من برگشتند. وقتی همه برگشتند و شهید در آن عرصه تنها ماند دلش آرام نگرفت. خودم را به دشمن نشان دادم که دوستانم راحت تر از صحنه خارج شوند و وقتی پنجه دشمن به سمتم آمد و دوستانم از مهلکه گریختند آرام گرفتم. زاکانی گفت: چقدر انسان می تواند بزرگ باشد که در ...
یادی از ننه مشهدی چهارراه خزانه؛ طرفدار دوآتیشه استقلال | او به عشق آبی ها به استادیوم می رفت
...، ملت خودم را دوست دارم. قرمزها رو دوست دارم، آبی ها رو دوست دارم، زردها را هم دوست دارم، حتی مشکی ابومسلم رو هم دوست دارم. اما تنها خونه ام آبیه، چون خیلی خاطر آبی ها رو می خواهم. چون خودم بزرگشان کردم. اینها می آمدند بازی می کردند تمرین می کردند، کوچولو بودند، من پای درخت توت ورزشگاه مرغوبکار -محل تمرین بازیکنان استقلال در منطقه16- می نشستم. اینها را تماشا می کردم. از قضا همان سالی ...
مدیر پیشین نشر جام جم: غلط فکر کرده اند که می گویند رفیق بازی و پول پاشی کردم
.... در حالی که سامانه پخشی ها، خرید به طور امانی است. من هم برای حل این مسأله به ناچار با مصوبه ای از هیأت مدیره مسؤولیت فروش امانی را برعهده گرفتم تا پخش آثارمان حرفه ای باشد. با توجه به این که صدا و سیما نشر بزرگی چون سروش را دارد اینجا این سؤال پیش می آید که چرا جام جم هم باید نشر داشته باشد و این که شما چرا با توجه به سابقه این نشر این مسئولیت را پذیرفتید؟ این پرسش که ...
آقای مهندس، شما باید سرو سامان بگیرید!
مشهود بود که خارج از بحث ازدواج و این مسائل به عنوان یک انسان، به عنوان یک هم دانشگاهی، هم وطن یا حالا هر چیز دیگر واقعاً قابل احترام بود از بس که فرد محترمی بود. از بس که مؤدب بود. این قضایا گذشت و سال آخر دانشگاه من که بود دکتر فارغ التحصیل شد. چون توی شریف شاگرد اول بود با استفاده از قانون دانشجویان ممتاز، بدون کنکور، دکترای امیرکبیر را شروع کرد. به خاطر همان روحیه خاصم در فضای ...
ماجرای مرگ اگاهی شهید چمران
ناراحت نکرده ام، اذیت نکرده ام، ولی برای اولین بار می خواهم از اطاعت شما بیایم بیرون و عذر می خواهم. پدرم فکر می کرد مسئله من با مصطفی تمام شده، چون خودم هم مدتی بود حرفش را نمی زدم پرسید: چی شده؟ چرا؟ بی مقدمه، بی آنکه مصطفی چیزی بداند، گفتم: من پس فردا عقد می کنم. هر دو خشکشان زد. ادامه دادم: من تصمیم گرفتم با مصطفی ازدواج کنم، عقدم هم پس فردا پیش امام موسی صدر است. فقط خودم مانده بودم این شجاعت ...
طلا گرفتم، اما خسته ام/ با لباس کهنه و کلاه قرضی قهرمان شدم
. * تو هم در جاده رکاب زدی یا ترجیح دادی انرژی ات را برای پیست نگهداری؟ من جاده رکاب زدم اما متاسفانه فاصله طوری بود که بعداز 156 کیلومتر رکابزنی در آن هوای گرم. متوجه نشدیم چطور دوچرخه ها را جمع کردیم ، دوش گرفتیم و به فرودگاه رفتیم تا به مالزی برویم. با این حال روزهای اول خیلی خسته بودم اما خوب پا زدم و طلا گرفتم. اما هنوز خسته ام. در حالی که رکابزنان حاضر در مسابقه پیست در ...
بدترین صحنه ای که یک زن می تواند ببیند را من دیدم / شوهرم را با یک زن در بدترین حالت دیدم!
تازه در مقطع دکترا دانش آموخته شده بودم که روزی فهمیدم همسرم به من خیانت می کند با وجود این او را بخشیدم و به زندگی مشترکمان ادامه دادم ولی خودم متوجه نشدم که چگونه در فضای مجازی به ارتباط شیطانی روی آوردم و این گونه فرصتی برای جدایی به دست همسرم دادم چرا که ... بیشتر بخوانید: زن 28 ساله ای که با شکایت همسرش مبنی بر ارتباط با جوانی غریبه وارد کلانتری آبکوه مشهد شده بود، با ...
چگونه یاد گرفتیم گردن نشکنیم
یکی اینجا باشه که جواب بده بهمون. همینجور که یقه مو گرفته بود و با مشت آروم آروم میکوبید تو سینه ام، گفت خیلی غلط میکنی تو و اونای دیگه. اینجا ما به هیچ کسی جوابگو نیسیم. بقیه جماعت وقتی همچین برخوردی رو دیدن، ماساشونو کیسه کردن و لالمونی گرفتن. خودم هم همینجور تقریباً. گفتم منظوری نداشتم. گفت چون منظوری نداری، اینجوری رفتار میکنم باهات. منظور اگه داشتی که آویزونت می کردم از سقف. بعد پرتم کرد وسط ...
از خیانت به شوهرم پشیمانم / چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم !
خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به جای اینکه در کنار او باشم ...
ازدواجی بی همتا در تاریخ؛ مهریه حضرت زهرا(س) چقدر بود؟
نفر اجابت می فرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمی هستی و رضایت خدا برای تو کافی است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است. حضرت علی (ع) گفت: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ ؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتی که به من دادی، به جای آرم، حضرت رسول (ص) نیز آمین گفتند. ازدواج آسان به سبک زندگی علوی و فاطمی به گزارش ...
دختر اسید سوخته ایرانی جذاب ترین مدل جهان ! + فیلم گفتگو و عکس های شیک معصومه عطایی
تبلیغات حتما باید چشمان رنگی یا پوستی صاف و شفاف داشت. این تصمیم در سرم بود تا اینکه سال گذشته با خانم خادمی که بودند آشنا شدم و اقدامات اولیه ما برای این کار انجام شد. عطایی افزود: پس از مراحل عکس برداری طی چندین مرحله از آذرماه انجام شد و بالاخره چند روز پیش با پایان مراحل این تصاویر منتشر شد. وی با بیان اینکه قصد دارد تا دیگر قربانیان اسیدپاشی را هم از انزوا خارج کند، ...
روایت آقای بازیگر از زندگی مخفیانه کارگردان تئاتر در خانه اش| چرا عزت الله انتظامی از عبدالحسین نوشین ...
قضیه را فراموش کن. به جان کاوه و به جان لریک (نوشین، لرتا همسرش را به این نام صدا می کرد) دست خودم نبود. از لحظه ای که شنیدم تو را گرفتند و به من خبر دادند که آماده بشوم برای تغییر محل، سخت ترین لحظات دوران مخفی بودنم بود. هر چهار نفر از در خارج شدند. تا سر کوچه دنبالشان رفتم. فردوس باز هم از من و همسرم تشکر کرد. یک ماشین مشکی خیلی شیک آماده بود. سوار شدند. لحظاتی ایستادم و ...
باورم نمی شود به خاطر دزدی آدم کشته باشم!
.... وی ادامه داد: من در فرصتی مناسب قرص خواب به مهرداد دادم تا بخوابد. وقتی او در کارگاهش به خواب عمیق رفته بود 2 مالخر را به کارگاه آوردم و شبانه با جرثقیل دستگاه کارگاه خودم و چند دستگاه از کارگاه مهرداد را به مالخرها فروختم. چند ساعت از این ماجرا گذشته بود که مهرداد از خواب بیدار شد و متوجه ماجرا شد. او به کارگاهم آمد و داد و بیداد راه انداخت و می خواست پلیس را خبر کند که با او درگیر ...
امید عالیشاه سکوتش را شکست| پشت پرده سکوت امید عالیشاه
و هر زمانی که به ما احتیاج باشد، نقش خودمان را ایفا کنیم. ممکن است من به عنوان بازیکن از نیمکت نشینی خوشحال نباشم اما به هر حال در تمام این سالها در پرسپولیس یاد گرفتم که فرمان اصلی در اختیار سرمربی است و حتی اگر احساس کنی حقش را داری که بازی کنی، بازهم باید به بازی بعدی امیدوار باشی که نوبت به تو برسد و برای من خوشبختانه این اتفاق افتاد و در آخرین بازی سال توانستم چیزی را که پیش خودم فکر می کردم ...
با تولد پسرم والیبال را کنار نمی گذارم
در سرمای روسیه هم سخت است ،آن هم با بچه چند ماهه ، اما وقتی حامی خوبی داشته باشی، همه سختی ها راحت می شود ،امیدوارم من هم امسال فصل خوبی در لیگ روسیه داشته باشم. * تو برا ی رفتن به اورال اوفا با اسفندیار مشورت کردی؟ چون خودش ظاهرا از تیم قدیم تو یعنی اسکرا پیشنهاد دارد . بله ، من وقتی پیشنهاد تیم روسی رسید، از امیرحسین اسفندیار که تجربه یک فصل بازی دراین تیم را داشت ،شرایط را پرسیدم و بعداز مشورت با او جواب مثبت دادم. البته از قرارداد اسفندیار اطلاع دقیقی ندارم. 257 251 منبع: khabaronline-1779648 ...
داستان وسوسه های شیطانی دختر 16 ساله با پسر نوجوان
دختر 16 ساله گفت: من دانش آموز هستم و در مقطع دبیرستان تحصیل می کنم، ولی متاسفانه تحت تاثیر وسوسه های شیطانی برخی از همکلاسی هایم قرار گرفتم که دوست پسر داشتند. آن ها مدام مرا سرزنش می کردند که عقب مانده هستم و هنوز نتوانسته ام برای خودم دوستی انتخاب کنم. این بود که من هم برای فرار از تمسخرهای همکلاسی هایم با امیرعلی ارتباط تلفنی برقرار کردم . این ارتباط خیلی زود به دیدارهای حضوری منجر ...
امام آرزوها
؛ چون می دانستم یک مأموریت مهم دارم تا خاله مدینه را خوشحال نگه دارم و بگذارد محمدجواد را چند دقیقه بیشتر توی بغلم بگیرم. بلند شدم و رفتم صورتم را چسباندم پشت شیشه اتاق؛ یک جوری که دماغم پهن شیشه شده بود. فقط می خواستم محمدجواد را ببینم که توی گهواره لای پتوی بافتنی سفید کلاه دار در خواب عمیقی بود. دعا می کردم ای کاش بیدار شود و بتوانم حسابی بغلش کنم. با صدای خاله مدینه پریدم ...
آزار سیاه دختر 14 ساله در شب تولدش!
به گزارش تازه نیوز، 5 سال بیشتر نداشتم که طلاق زندگی خانوادگی ما را خراب کرد و به گونه ای تلخ بود که سرنوشت من نیز وحشتناک شد ، کودکی احساسی بودم و به یقین آغوش مادر را پناهگاه خودم می دیدم چرا که پدرم اعتیاد داشت و من در همان سن کودکی آشفتگی و بی سر و سامانی را تجربه کردم . اما باز هم در کنار مادرم احساس آرامش می کردم ، خانواده پدری ام که با ما رفت و آمدی نداشتند و از خانواده مادری نیز دوری می ...
صبور باش
: داداش! این جا چقدر قشنگه؛ ولی ... چرا گوشة سقف خراب شده؟ برادرم سر تکان داد. هر چی این قسمت رو درست می کنم، باز مادر با گریه ش خراب می کنه ... با این حرف یکهو از خواب پریدم! یادم آمد سید احمد قبل از رفتن، مادر را به صبر توصیه کرده و گفته بود: هر وقت خبر شهادتم رو به شما دادن، دو رکعت نماز شکر به جای بیاور ... با اینکه مادرم خیلی دوست داشت صبور باشد، نتوانست و گاهی بی تابی می ...
طرز تهیه بیسکویت رژیمی | ساده و راحته!
فنجون چای داغ هم کنارش باشه و یه رفیق خوب هم باشه که بشینیم با هم گپ بزنیم و چای و بیسکویت بخوریم. اون موقع است که ناغافل میبینی چهارتا بیسکویت خوردم و خودم هم نفهمیدم! برای همینه که ترجیح میدم اگه قراره شیرینی کوچیکی بخورم لااقل رژیمی و سالم باشه. موز رسیده 2 عدد جو پرک 1 پیمانه کشمش یا گردو (یا هر دو) 1/4 پیمانه دارچین (دلخواه) 1/2 قاشق چایخوری ...
شهروند رودانی اشیای تاریخی گرانبها را تحویل میراث فرهنگی داد
...> شیرانی در تشریح چگونگی دست یافتن به کوزه های تاریخی اضافه کرد:شغل من آزاد است و هنگامی که کارگران مشغول کاشت دکل برق روی ردیف مشخص شده بودند متوجه کوزه ها شدم که بلافاصله نیز سعی کردم آنها را سالم خارج کنم تا آسیب نبیند. این شهروند رودانی ادامه داد: پس از کشف کوزه ها کمی نگران بودم اما تصمیم گرفتم که آنها را تحویل دهم تا در معرض دید همگان قرار گیرد که در این میان برخی وحشت داشتند و ...
سر و کله ژاله صامتی پیدا شد | تغییر باورنکردنی چهره ژاله صامتی همه رو انگشت به دهان کرد
یاز خیلی از حرف هایش را به من می زند و من هم همیشه از هم صحبتی با خواهرم لذت می برم. نیاز: من هم احساس دوستی با مامانم و یاس دارم. همیشه از اتفاقاتی که در مدرسه پیش بیاید با خواهرم صحبت می کنم. در کل حرف هایم را بیشتر به مامان و یاس می گویم. ژاله صامتی: اگر یک بازیگر دنیای مادر بودن را تجربه کند به او در ایفای نقش یک مادر خیلی کمک خواهد کرد. مابازیگران بسیاری داشته ایم که ...
گلر معروف جواب سرمربی تیم ملی را نمی دهد!
اما بعد از درخشش در مسابقات مقدماتی جام ملت ها به ویژه در برابر اردن او را زیر نظر داشتم. بعد از اینکه من سرمربی تیم ملی شدم سه بار او را به احترام همان درخشش به تیم ملی دعوت کردم اما او رسما به مدیر تیم ما اعلام کرد که تا زمانی که من سرمربی هستم به ما ملحق نخواهد شد. من او را دوست دارم، هر بار با او تماس گرفتم تلفن خودش را از دسترس خارج کرد در نتیجه من نمی توانستم او را به زور وارد تیم کنم. ...
آن غمگسار مهربان...
گفته است. پس بدان که تنها اعمال نیکو و احسانت برای تو باقی خواهد ماند. به برادرانت نیکی کن که خداوند در فردای قیامت کوچک ترین اعمال تو را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد. راوی می گوید همراه دستخط مبارک امام جواد(ع) راهی سیستان شدم. حسین بن عبدالله نیشابوری فرماندار شهر که خبر نامه را شنیده بود، دو فرسخ به استقبال من آمده و انتظارم را می کشید! چون نامه امام را به وی تقدیم کردم، آن دستخط شریف را ...
شایعات یکشنبه: بیا اینور بازار!
ساوگیت به هری مگوایر گفته اگه می خوای سال دیگه یورو 2024 رو از نزدیک و رو نیمکت ببینی، حداقل برو یه جایی که مربی بفرستت تو زمین، چهار تا سوتی بدی، بفهمیم رو فرمی. هری جان هم از مدیرای منچستر پرسیده کجا برم خوبه، اونا هم گفتن قرضت می دیم استون ویلا، یه فصل با اونای امری خوب کار کردن کافیه، برو یه فصل اونجا، لذت مبارزه برای فرار از سقوط رو بهشون بچشون. 28 خرداد 1402 ساعت 18:21 ...