سایر منابع:
سایر خبرها
خودکشی در دنیای عشق گمشده و خیانت / گریه های کودکانه مادرش را نجات داد
شدیم . مثل یک تکه سنگ بهت زده بودم و نمی توانستم هضم کنم که چه بر سرم آمده است . وجود ماهان هم خوشحالم نمی کرد . حتی شیرین زبانی هایش برایم زهر بود و گاهی کتکش می زدم و بعد پشیمان می شدم . مدتی بود به مصرف قرص های آرامبخش روی آورده بودم باز هم تصمیم گرفتم اما این بار تصمیم نابود کردن خودم و ماهان. هر چه قرص توی یخچال داشتم در یک لیوان آب حل کردم. در مورد ماهان تردید داشتم نمی خواستم حق ...
دقایقی با دغدغه های جوان ترین قاضی قزوینی همراه باشید
البته سرمایه گذاری دستگاه قضا روی دانش و توان من آغاز شد، سال ها برایم هزینه شد و حالا من هم متعهدانه به دستگاه قضا تعهد دارم و با علاقه فعالیت می کنم. در شرایط فعلی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق جزا از دانشگاه تهران و در حال تحصیل سطح 4 و دکتری حوزه علمیه هستم. همواره علاقه مند بودم که پس از اتمام تحصیل دوره بورسیه در شهر خودم قزوین مشغول خدمت شوم چون اولین مؤلفه برای کار ...
جولان وحشت باند کوچولوها در بزرگراه کرج / بی رحمانه جولان می دادند + فیلم گفتگو
ن زندگی می کنیم.گاهی به شهرمان سر می زدیم و وقتی با دوستانم در قهوه خانه هم کلام شدم وسوسه سرقت به سرم زد.فکر می کردم خیلی زود اوضاعم روبراه می شود.اما الان پشیمانم و فکر می کنم باید در همان میدان خوب کار می کردم تا بتوانم وانت بخرم و برای خودم کار کنم. سومین متهم نیز می گوید: 18 سال دارم و بیکار بودم.خانواده ام هم وضع مالی خیلی ضعیفی داشتند و من فکر می کردم اگر دست به سرقت بزنم می توا ...
چه کسی باعث جدایی مهدی هاشمی نسب شد؟
بودم تابو را بشکنم اما قضیه او اصلا بحث پول نبود. نمونه داشتیم بازیکن از من 25 تا می خواست ندادم و رفت با استقلال با 50، 100 تا قرارداد بست. اینجا یک برند است و استقلال هم یک برند، اگه بازیکنی که من به او 25 تا نمی دهم از استقلال 50 تا بگیرد مشکل از مدیریت آنهاست. بالاترین رقم من در سال 79 عابدزاده بود که قراردادش 20 میلیون بود. طبیعی بود که من به هاشمی نسب بیشتر از 18 تا نمی دادم. من ...
گفت وگو با قفل سازی که نیم قرن را در این حرفه می گذراند | ایرانی ها زمان صفویه قفل رمزدار ساختند | ...
سکونت در محله انبار نفت را دارد و به اصطلاح استخوان خرد کرده است. آنچه در ادامه می آید حاصل گفت وگوی ما با این قفل ساز قدیمی است. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید بچه بودم که وارد کار خراطی شدم. ابتدا شاگردی می کردم و علاقه زیادی هم داشتم. اما کار خراطی به دلیل ابزارآلاتش برایم خطراتی داشت و پدرم اجازه نداد ادامه دهم. خودش به نوعی کارش کلیدسازی بود. 13 ساله بودم که وارد ...
امانتی که با شهادت به صاحب اصلی اش بازگشت
...> گفت: تاکنون راضی نبودید و من به مراد دلم نرسیدم. دوست دارم این بار از من راضی باشید تا به آرزویم برسم. حرف هایش جان مادر را به آتش کشید! می دانست آرزوی عباس چیست. مادر گفت: برو! راضی ام به رضای خدا. عباس دست و پا های مادر را بوسید. عباس هم خوشحال بود و سرزنده! به منزل دایی مان که بعد ها شهید شد رفت و خداحافظی کرد. با همه فامیل خداحافظی کرد. از شجاعت او بسیار شنیده بودم، اما آن ...
مرگ کودک در دنیای افیونی مادر
کار رفتم و بعد از چند سال توانستم از شوهرم جدا شوم عضق جدید. پدر و مادرم در عرض یک سال فوت کردند و من با پولی که از ارث پدری گرفته بودم توانستم یک خانه اجاره کنم و با دخترم زندگی جدیدی بسازم با آنکه هزینه های زندگی بالا بود ولی راضی بودم چون آرامش داشتم تا اینکه با مهران آشنا شدم او چند سالی از من کوچک تر بود ولی ادعای عاشقی می کرد. من هم که محبتی از شوهر سابقم ندیده ...
سادیو مانه : اگر خدا بخواهد فصل بعد هم در بایرن مونیخ می مانم
سخت هستم و چالش فعلی در بایرن یک چالش بزرگ است. این به خود من بستگی دارد که چطور بتوانم خودم را نشان دهم. آیا سادیو مانه به کار خود در بایرن ادامه می دهد؟ بله! اگر خدا بخواهد... اگر همه چیز خوب پیش برود و مشکلی وجود نداشته باشد، در این تیم خواهم ماند.
سعی کردم فقط راوی حرف های دیگران باشم
مند بودم که بروم و از نزدیک مشاهده کنم. مطمئن بودم کسی از خبرنگاران نمی تواند یا بهتر بگویم نمی دانست چگونه می تواند برود. چرا سفر های قبلی شما تبدیل به سفرنامه نشدند؟ سفر به اوکراین از چند جهت برای من کامل تر بود. اول اینکه تجربیات قبلی را داشتم و حواسم بود اشتباهاتم را تکرار نکنم. در اوکراین فرد ایرانی زیادی نبود که از نزدیک فضا را ببیند و موضوعش ناشناخته تر بود. در جنگ های عراق و ...
مهدی قایدی: همسرم در کارم دخالت نمی کند
...> وی با بیان اینکه از دوران کودکی طرفدار استقلال بوده و برای انتقال قرضی از شباب الاهلی به استقلال حس و حال عجیبی داشته است، افزود: آقای آجورلو و سعید فتاحی برای آوردن من به استقلال خیلی زحمت کشیدند. در تمرینات قبل از فصل با شباب الاهلی تمرین نکرده بودم و بدنم زیاد آماده نبود تا در اول فصل ثابت بازی کنم، اما در اولین بازی برای استقلال عملکرد خیلی خوبی داشتم. ساپینتو گفت بدنت از ...
یادداشت زینب موسوی پس از مهاجرت
بدم میاد. امروز طولانی زیر دوش وایساده بودم و برام مهم نبود که آب زیادی دارم صرف میشه و حس بدی داشتم از اینکه بی مبالاتم ولی این حس متعلق نبودن از همه چیز قوی تر بود. یه عالمه گریه کردم قبل اجرا بعد اجرا دیشب دیروز و نمیدونم واقعا چی حالمو خوب میکنه. میخوام برگردم خونه... چطوری مهاجرت میکنید؟ چطوری اون خاکو رها میکنید و برنمی گردید دیگه؟ دلم خیلی گرفته و کمدین های دل گرفته واقعا نمیدونم چی اند. من تا حالا کمدین دل گرفته ندیدم. جز خودم شاید چون کمدین بودن هیچکسو قبول ندارم یا شاید دل گرفتگی بقیه آدم ها برام مهم نیست. همین دیگه هیچی مغزمو بالا میارم. انتهای پیام ...
5 زن خلافکار در باشگاه ورزشی همدست شدند
میان آنها فقط یک نفرشان سابقه کیفری داشته و یک بار به اتهام سرقت چند ماهی به زندان افتاده بود. این زن به نام حمیرا که سردسته این باند است بعد از دستگیری در اعتراف به 20 سرقت منزل گفت: چند سال قبل بود که به خاطر بدهکاری تحت فشار شدید مالی بودم و نمی دانستم باید چه راهی برای فرار از مخمصه پیدا کنم تا اینکه یک روز به خانه یکی از دوستانم رفته بودم و در یک لحظه موقعیت را برای ربودن طلاهایش ...
استوری عجیب نعیمه نظام دوست برای آقای خواننده | منظور نعیمه نظام دوست از این حرف ها چه بود؟
دش فرزند سوم خانواده است به غیر از او کسی در خانواده شان کار هنری نکرده و پدرش چند سال پیش فوت کرده است. وی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد است. نعیمه نظام دوست از بازیگری تا مزون لباس سعی می کنم در انتخاب نقش هایم، غیر از مسائل مادی، تجربه و کار با کارگردانان خوب را هم مورد توجه قرار دهم. گاهی اوقات ممکن است نقشی را دوست نداشته باشی یا کوتاه باشد، اما به خاطر کارگردان ...
موفقیت زن به مدرک دانشگاهی نیست
. داستان، ادبیات و کتاب های حوزوی را دوست داشتم. انشا های خوب و مقاله می نوشتم. دیپلمه بودم که انقلاب شد. برای مسجد محله مطلب می نوشتم و می خواندم و همه دوست داشتند. از همان موقع فهمیدم این نوشتن یک موهبت الهی در وجود من است که نمی توانم از خودم دور کنم. کتاب های مذهبی را چگونه مطالعه می کردید؟ تعطیلات تابستان فرصت مطالعه این کتاب ها را داشتم. به کلاس های آموزش قرآن و امور مذهبی می ...
افشین پیروانی: خسته بودم اما تمدید کردم
ابتدا گفت: من قبل از جلسه هم گفتم نه من و نه هیچکسی نمی توانیم هیچ شرط و شروطی برای پرسپولیس بگذاریم. وقتی پرسپولیس این میزان هوادار و افتخار دارد، از همه نام ها و اشخاص بزرگتر است. من اگر مقداری برای حضور در باشگاه تاخیر داشتم به این دلیل بود که واقعا خسته بودم و سال سختی را پشت سر گذاشتیم؛ رقابت سختی داشتیم و خدا کمک کرد و زحمات مدیریت، باشگاه و زحمات شبانه روزی کادرفنی، بازیکنان و همه و همه به ...
باید به تیم فرصت داد، غیبت میلاد به ما ضربه زد
ا تیم کاله خاطره های خیلی خوبی از آن دارم، سال گذشته با تمرین و پشتکار توانستم عملکرد بسیار خوبی در دریافت اول و توپ گیری داشته باشم و وظیفه خودم را به نحو احسن انجام دادم. البته این نظر کادر فنی نسبت به من است که عرض کردم و توانستیم با مدیریت آقای عطایی و کمک کادر فنی و بچه ها نایب قهرمان لیگ باشیم، سال سختی برای همه تیم ها بود، چون بازی ها بسیار فشرده برگزار می شد و تیم ها فرصت ریکاوری اصلا ن ...
هادی شکوری: داشتم از استرس می مردم! / می دانستم پسرم پنالتی ها را می گیرد
ملی نوجوانان ایران با مهار دو پنالتی مقابل یمن، در صعود این تیم به جام جهانی نوجوانان نقش اول را ایفا کرد و به همین بهانه با هادی شکوری همکلام شدیم. هادی شکوری ابتدا در پاسخ به این سوال که از درخشش پسرش چه حسی داشت، گفت: حس خیلی خوبی بود، شاید اگر بگویم خوشحال ترین انسان ایران بودم دروغ نگفته ام. اما اعتراف می کنم استرس عجیبی داشتم. هنوز هم دست و پایم می لرزد. داشتم از استرس ...
نوشتن نامه محرمانه با آب پیاز
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، سه روز از اردوگاه عنبر به تکریت منتقل شده بودم و انتظار داشتم حداقل شش ماه بعد نامه ای از خانواده یا اقوام به دست من برسد که اسم مرا صدا زدند و گفتند برایت نامه آمده. از شنیدن این خبر تعجب کردم. اگرچه چند سال مترجم صلیب سرخ بودم، اما تصور کردم اسم مرا به اشتباه صدا زده اند یا نامه برای فرد دیگری است. بعد متوجه شدم برای فردی که همنام من است هم یک نامه با اسم ...
غوغای یاغی پرسپولیسی در اروپا/ دیاباته دبل هت تریک کرد
مورد علاقه من است. فوتبال را خیلی دوست دارم. از دوران کودکی دوست داشتم دوستان جدیدی پیدا کنم و الان خیلی خوشحالم که خیلی از دوستانم را دیدم. خیلی وقت بود که آنها را ندیده بودم. وقتی با من تماس گرفتند خیلی خوشحال شدم. نیاز به دوست داشتن دارم. وقتی کوچک بودم، بزرگ ها همیشه به من توجه و علاقه نشان می دادند، امروز سعی می کنم برای بازیکنان کوچک تر و افرادی که سن کمتری دارند همین حس را داشته باشم و به آنها محبت کنم. ...
دوست داشتم فرهاد مجیدی پرسپولیسی شود!
.... خیلی باهم رفیق هستیم. گفتم آقای مهندس در هر دو آبرو می رود ولی من قرمز بودم. فوری هم گرفتم که هدفش چیست و می خواهد من را مدیرعامل پرسپولیس کند. گفت آقای غفوری فرد اینجا نشسته و ماجرای این جلسه را هم حضوری خواهم گفت. من گفتم نمی توانم. گفت شجره تو را درآورده ام. خب من فوتبالیست بودم و با شورت فوتبال همه عکس داشتم ولی قرار نیست مدیریت فوتبال کنم. آقای پروین هم رفیق قدیمی ما بود و آمد. از او ...
به کشورم تعصب دارم
مسابقه را برای خودم بزرگ نکرده بودم. طوری رفتار می کردم انگار مسابقه ای است که قبلا آنجا بوده ام. به هرحال ما زنان قبلا هیچ طلایی نگرفته بودیم و کلا هم تکواندو 9سال مدال طلای جهانی نداشت. به همین دلیل فشار روانی بیشتر هم بود. وقتی روی سکو رفتید به چه چیزهایی فکر می کردید؟ به سختی ها، مشکلات و چالش هایی که داشتم. همه اینها از جلوی چشمانم رد می شد. حس آن لحظه حس خاصی بود. روی سکو به ...
وقتی ساقدوش بکام شدم، ترسیده بودم
خردکن ترین همسفرت چه کسی بوده؟ من، مطمئنم خودم هستم. من هیچ وقت دست از حرف زدن برنمی دارم. همان طور که در شبکه اسکای اظهارنظر می کنم، در زندگی هم زیاد اظهارنظر می کنم. - روی کین ظاهر ترسناکی دارد، ولی در واقع ترسو است؟ این تصویر از دوران بازی و شاید بخشی از دوران مربیگری او آمده؛ اما این فقط دو درصد از واقعیت او است. روی در 98 درصد دیگر، داستان تعریف کن، شوخ طبع، گوش شنوا و ...
هنرنمایی دختر جوان با کنده های پیر +عکس
کردن سفارش مشتری هاست. همه چیز برای او از روزی شروع شد که با یک کنده چوبی در دست به یکی از نجاری های شهر رفت: سه سال قبل من هم مثل خیلی از جوانان هم سن و سال خودم دغدغه شغل داشتم. به هر حال شغل مناسبی که می خواستم پیدا نمی شد. از نوجوانی علاقه زیادی به گویندگی داشتم و می خواهم یک روز به آرزویم برسم. در رشته فیزیولوژی ورزشی دانشگاه علامه تهران قبول شدم. با پیدا شدن سروکله کرونا و ...
شلیک ناخواسته و اجری بالاتر از شهدا
فشار این حادثه مصمم شده بودم که از دستگاه قضایی انصراف دهم. حضرت امام خمینی (ره) که از ماجرای پسرم باخبر شدند، برای دلجویی، مرا به حضور پذیرفتند. در نظر داشتم تقاضای استعفا را همان جا مطرح کنم. امام بعد از استقبال و عرض تسلیت، فرمودند: اگر اجر پسر شما بالاتر از شهدای جبهه نباشد، کمتر هم نیست. از خدا برای شما صبر و اجر مسئلت می کنم. امام مکث کوتاهی کردند و بعد با لحن گیرا و پرجاذبه ای ...
شناسایی پیکر شهید از روی جوراب های برادر
شهادت را داشتم؛ اما چند بار شیمیایی شدم و ترکش به صورتم برخورد کرد؛ خدا خواست زنده بمانم. جزو بسیج پیشکسوتان استان همدان هستم و در راستای مطالبات مقام معظم رهبری در حد توان ادای تکلیف می کنیم. علی اصغر با بیان اینکه پدرم قبل از بازگشت پیکر حمیدرضا در سال 1373 فوت کرد و چشم انتظار از دنیا رفت، افزود: مادرم از اینکه حمید به شهادت رسیده، عاقبت به خیر و پیکر او پیدا شده و از چشم به راهی ...
هنوز برایم می نویسند، اگر پدرت بازیگر نبود که بازیگر نمی شدی
سپند امیرسلیمانی در توضیح تاثیر پدرش بر بازیگری او بیان کرد: هنوز آدم هایی هستند که در اینستاگرام من می نویسند که برو پی کارت اگر پدرت بازیگر نبود که بازیگر نمی شدی . بازیگر مجموعه نمایشی قهوهٔ تلخ (مهران مدیری 1391–1389) ادامه داد: 30 سال است که دارم بازی می کنم و امروز به این حرف ها و کامنت ها می خندم. اوایل به من برمی خورد چون خودم به بازیگری آمده و تست داده و بازی کرده بودم و آقای ...
عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می گفتند قدت کوتاه است، برو رشته دیگر!
و عصبی می شدم. طاقت نداشتم به خاطر اشتباه یک نفر دیگر، شکست بخورم. انگار ورزش گروهی به گروه خونی من نمی خورد! دوست داشتم ورزشی انجام بدهم که خودم مسئول موفقیت و شکست باشم. برای همین وقتی با دو و میدانی آشنا شدم، با خودم گفتم این همان چیزی است که دنبالش بودم! . جدیدترین دختر باد ایران! به حمیده می گفتند: قدت کوتاه است؛ ریزه میزه ای! به جایی نمی رسی . حتی کاری کردند که چند سال ...
قتل جوان بسیجی در یکی از محله های ورامین
برای عزیز درخواست قصاص کردند. پدر علی در شکایتش گفت: پسرم بی دلیل در ناآرامی های خیابانی در آبان 1398 کشته شد. نمی دانم انگیزه متهم از قتل پسرم چه بود اما برای او حکم قصاص می خواهم. سپس عزیز در جایگاه متهم قرار گرفت و گفت: به موادمخدر معتاد هستم اما قاتل نیستم. آن روز در خیابان بودم و به همین دلیل دستگیر شدم. در بازجویی ها تحت فشار روانی به قتل پسر بسیجی اعتراف کردم. انگیزه ای برای کشتن ...