سایر منابع:
سایر خبرها
پدر بی غیرت دخترش را در مشهد فروخت! / زن جوان همایون را لو داد
جایی رسید که دیگر حتی تلویزیون و آب میوه گیری خانه را هم فروخت و همه را دود کرد. او به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمی کرد و من آینده خودم را در نابودی و فلاکت می دیدم تا این که روز قبل متوجه مکالمه مخفیانه او با مردی غریبه شدم و فهمیدم که برای فروش دخترم تلفنی با آن مرد قرار ملاقات می گذارد. دیگر چیزی نمی فهمیدم، گویی در عالم دیگری زندگی می کردم. وحشت سراپای وجودم را فرا گرفت و دنیا روی سرم ...
قتل مرد تهرانی به دست خانم بلاگر معروف و همدستش / دختر بچه راز قتل پدرش به دست مادرش را لو داد + فیلم و ...
بود اما به قرص های ترامادول اعتیاد داشت و همیشه من و دخترم را اذیت میکرد. من از طریق اینستاگرام و پیج های تبلیغاتی درآمد داشتم. تا اینکه یک روز با یک بلاگر که خودش را سحر معرفی کرده بود آشنا شدم و از بدرفتاری های شوهرم گلایه کردم. پس از مدتی رابطه من و سحر نزدیک شد و من او را ملاقات کردم و فهمیدم او یک مرد به نام آریاست که خودش را زن معرفی کرده بود. من از زندگی شخصی ام به او گفتم و برای ادب کردن ...
دختر 6ساله: مامان با همدستی مردغریبه، بابا را کشت و جسدش را آتش زد
دخترم را خیلی اذیت می کرد. من از طریق اینستاگرام با تبلیغات درآمد خوبی داشتم تا اینکه یک روز با یک بلاگر که خودش را نازنین معرفی کرده بود آشنا شدم اما بعد از مدتی متوجه شدم که او مرد است. در این مدت چون از زندگی ام با خبر شده بود گفت که می تواند شوهرم را ادب کند تا دیگر مرا اذیت نکند. بعد با شوهرم دوست شد و یک شب به خانه ما آمد او قرص های خواب آوری را که از قبل تهیه کرده بود به شوهرم خوراند. وقتی ...
2 نوزادم را فروختیم !
...! چرا فرزندانت را فروختی؟ همسرم معتقد بود من لیاقت بزرگ کردن آن ها را ندارم! 5 یا 6 سال قبل بود که پسرم را فروختیم و حدود 4 سال قبل هم دخترم را یک هفته بعد از آن که به دنیا آمد !البته من با مشخصات کامل خودم در بیمارستان بستری شدم الان هم هنوز یارانه دخترم را دریافت می کنیم! آن ها را به چه مبلغی فروختید؟ پسرم را 5 میلیون و دخترم را 7 میلیون تومان فروختیم . همسرت اعتیاد داشت؟ بله ...
مهمان ویژه
. باید امانت دار خوبی می بودم تا جای خالی فاطمه اش را پرکنم. همان نیمه شب اول، مامان را صدا می زد. راه سرویس بهداشتی به محل خوابش را گم کرده بود. دستش را گرفتم. آرام زمزمه کردم: باباجون! مامان رفتن کربلا، اینجا خونه منه، بیاین ببرمتون سرجاتون. حالا نشسته ام. آرامم. کمی به خانه مان عادت کرده است. گوشم را چسبانده ام به در اتاقی که جانماز بابا را روی ترنج قالی اش پهن کرده ام ...
همسر شهید مدافع امنیت بوکان: رضا اسلحه نداشت، اما آشوبگران به قلبش شلیک کردند
شاهین دژ نقل مکان کردیم و با توجه به اینکه بوکان در 45 کیلومتری شاهین دژ است، همسرم هر روز صبح به محل کارش در بوکان می رفت و عصر به خانه برمی گشت. همسرم 2 سال در بوکان خدمت کرد؛ تا اینکه در 24 آبان ماه سال گذشته به شهادت رسید. مأموریتی برای ایجاد امنیت نداشت، اما کنار همکارانش ماند مسئولیت شهید الماسی در سپاه چه بود؟ همسرم در سپاه کارهای اداری انجام می داد. منتهی در 2 ...
تصویر لو رفته از خاص ترین ملاقات رونالدو در تهران
برترین ها_ملیکا قراگوزلو: شازده کوچولو وارد تهران شد! قرار است با همدیگر به همراه او به ماجراجویی در تهران بپردازیم. قسمت اول مجموعه شازده کوچولو در طهران را می توانید در ادامه بخوانید: قرار نیست هیچ چیز بدی اتفاق بیفتد! در حالی که این جمله را مدام زیر لب تکرار می کردم، از در ساختمان خارج شدم. دقیقا 40 روز بود که از خانه بیرون نیامده بودم. از آن زمان که بساطش را جمع کرد و رفت، 40 روز ...
لباس ترکمن تلفیقی از فرهنگ و هنر ایرانی است/ ایجاد 11 فرصت شغلی توسط بانوی کارآفرین ترکمن در نقطه صفر ...
خواهم با این حرف مشتری، تمام دنیا روی سرم خراب شد از یک طرف صحبت های همسرم که می گفت چرا با دقت هماهنگ نکردی و از طرف دیگر پولی که باید به سرعت پس می دادم مرا بسیار کلافه کرده بود. وی افزود: وقتی به خانه رسیدم بعد از گذشت چند روز یک مشتری دیگر برای سفارش چرخ خیاطی با همان مدل با من تماس گرفت و من با خوشحالی تمام چرخ را به او فروختم. شایگان در پایان گفت: در این مکان علاوه بر خیاطی، نقش ...
تولدی که موجب آزادی زندانی شد
اندازه ای این حس برایم بی نظیر بود که تصمیم گرفتم برای نوه دوم هم همین کار را انجام بدهم. حتی همسرم هم با اینکه خبر نداشت، وقتی شنید، بی نهایت از این اتفاق خوش حال شد. دهقان دهنوی درباره حس وحال خانواده و اقوام هم که این موضوع را شنیده اند، می گوید: برای همه انگیزه ایجاد شده است که هزینه های هر مراسمی را که پیش رو دارند، در این زمینه اهدا کنند. حتی من به بقیه هم توصیه کردم که در مراسم ختم و ترحیم ...
بازخوانی یک گفت وگو با علی شاه محمدی درباره مستند شهسوار | نفرین تختی پشت ساخت فیلم درباره اوست!
قهرمان کشتی ایران و جهان می پردازد. راوی این زندگی در مستند شهسوار بازیگر نام آشنا پرویز پرستویی است. تهیه کنندگی این فیلم را نیز هارون یشایایی بر عهده دارد. در یک روز گرم تابستان سال 1398 با علی شاه محمدی کارگردان این مستند درباره شهسوار و تختی به گفت وگو نشستیم. چرا تختی به یکباره مود توجه شما و بهرام توکلی قرار گرفت. این اشتیاق ناگهانی از کجا ظاهر شد؟ در سال 1389 شبکه 4 ...
مسیح چطور از چنگال قاتل زنجیره ای گریخت؟ | روایت طعمه کلثوم از شب قتل! + عکس
را به شما عقد کرد؟ پاسخ می دهد: یکی از محضر داران شهر بابل که به هر دو ما غریبه بود و اصلا کلثوم را نمی شناخت. من اصلا کلثوم را نمی خواستم؛ او ناسازگار و اهل بحث و دعوا بود. به بهانه دکتر هر روز پول می گرفت و به شهر می رفت. این آخری ها مانعش می شدم و نمی گذاشتم از خانه خارج شود . از او راجع به بستگان کلثوم می پرسم. می گوید: پسرش فوت کرده بوده و تنها فرزندش دخترش بود که گاهی برای سرزدن ...
مردم اجازه ندادند آشوبگرها سرم را ببرند+عکس
و سپس برگشتم خانه. در آن 10 روز بعضی از اقوام و آشنایان، 5 بار خبر شهادت من را به همسرم و خانواده ام دادند. انگار لذت می بردند از عذاب کشیدنشان. اما الآن خدا را شکر، حالم خوب است. فقط یک وقت ها یک سری چیزها یادم می رود. نکند مردم به راهپیمایی 13 آبان نیایند یک ماه و خرده ای از آن اتفاق گذشت و به 13 آبان نزدیک می شدیم. دل من خیلی شور می زد. همش پیش خودم می گفتم: نکنه مردم نیان ...
سارق تبهکار قربانی عشق به طعمه اش شد
روزنامه ایران: راز تبهکاری های این مرد زمانی فاش شد که زن جوانی به پلیس رفت و گفت: من در کار حجامت هستم و برای جذب مشتری در فضای مجازی آگهی گذاشته بودم. روز گذشته مردی با من تماس گرفت و خواهان حجامت برای خودش و همسرش شد. من هم قبول کردم و به آدرسی که داده بود رفتم. او ادامه داد: اما به محض ورود به خانه مرد جوان در را قفل کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. حدود 70 میلیون تومان پول و طلا ...
خانه زوج سبزواری چطور هتل زائران امام رضا(ع) شد؟
به گزارش بلاغ به نقل از خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ موقع خداحافظی به مهمانان می گویم: هر وقت خواستید به مشهد بروید، یادتان باشد که اگر خانه ما نیایید، اصلاً زیارتتان قبول نیست. این روحیه را اول از پدرم و بعد از همسرم به ارث بردم. حاجی، عاشق مهمان بود. از بخت بلندش، سبزواری شده بود و خانه مان در مسیر زائران امام رضا (ع) قرار گرفته بود. اینطور بود که وقت و بی وقت می رفت در خیابان ها دنبال ...
یک روز پرامید با هنرمندان آینده جبهه انقلاب
ها شامل تمامی رشته های دانشگاه سوره خواهد بود که توسط 120کارشناس مصاحبه کننده که 40 گروه سه نفره هستند،هر روزه از ساعت 8 صبح آغاز می شود و تا ساعت 20 ادامه خواهد داشت. پرامیدهای جبهه انقلاب تا دو روز دیگر، مصاحبه ها به پایان می رسد و برگزیدگان معرفی می شوند، اسامی آنها را باید به خاطر سپرد، شاید شرکت کنندگانی که امروز با آنها گفتگو کردم تا چند سال آینده هنرمندان شاخص و به نامی در جبهه انقلاب شوند که برای گرفتن گفتگو با آنها باید از قبل وقت گرفت. انتهای پیام/ ...
حماقت کردم و فریب دوست صمیمی شوهرم رو خوردم /چرب زبانی های همت وسوسه ام کرد و...
زن جوان در مورد قصه زندگیش گفت: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه ...
حس و حال خوبی ندارم؛ به شوهرم خیانت کردم و چند شب با دوست پسرم بودم و...
پیام و ارتباط تصویری بین ما آغاز شد. مدتی که از این ارتباط پنهانی گذشت، ندیم پیشنهاد داد برای دیدنش به تهران بیایم. برای همسرم که در بستر بیماری بود بهانه ای تراشیدم و راهی تهران شدم. ندیم مرا با خود به خانه ای در یکی از محلات شمال تهران برد. او و برادرش در آن محله سرایدار خانه های گرانقیمت بودند. او چندین روز مرا در آنجا نگه داشت و به مدیر ساختمان هم؛ مرا به عنوان همسرش معرفی کرد. باورم ...
قتل زن سرایدار به دست شوهر معتاد
تمیز می کرد یا برای مدرسه وسیله می خرید و ناراحت بودم که پروانه این کارها را انجام بدهد. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ من نقاش ساختمان هستم و روز حادثه از محل کارم به خانه آمدم. همسرم در آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بود. ناگهان شروع کرد به دعوا و اینکه چرا من مواد مصرف می کنم و از این وضعیت خسته شده و می خواهد برود. با شنیدن این جمله خیلی ناراحت شدم نمی خواستم او را از دست ...
اسارت در ایران من را شیعه کرد/ هنوز آرامش سخن آن سپاهی در گوشم است نترس تو برادر ما هستی
...> من آخرین کتاب را هم خواندم و بعد از اینکه فهمیدم شیعه و علی (ع) کیست به ابو زینب رو کردم و گفتم می خواهم شیعه شوم. ابو زینب گریه کرد و گفت بهترین کار دنیا را کردی چون الان دیگر جزو فرزندان حضرت علی (ع) هستی. به این ترتیب شیعه شدم. حیات: میان شیعه و سایر مذاهب و ادیان در اردوگاه تفاوتی قائل می شدند؟ العزاوی : نه اصلا. از سایر ادیان هم در اردوگاه بودند. من هم سنی بودم ولی ...
مرد معتاد: می ترسیدم زنم رهایم کند، او را کشتم
...، چون معتاد بودم. من در این مدت حیران و سرگردان کوچه وخیابان و از این موضوع همیشه ناراحت و عصبانی بودم. *شغل خودت چه بود؟ من نقاش ساختمان بودم. *درباره روز حادثه توضیح بده؟ از سرکارم به خانه برگشتم و همسرم در آشپزخانه بود. ما دوباره به خاطر اعتیادم با هم مشاجره کردیم. من فکر کردم او می خواهد مرا ترک کند، به همین خاطر هم با چاقوی یادگاری که یکی از بستگانم به من داده بود ضربه ای به او زدم. همسرم فرار کرد و من هم در پاگرد پله ها به او رسیدم و دوباره به او ضربه زدم. منبع: اعتماد ...
ساخت ایران انگیزه خریداران نوشت افزار
حمایت از تولیدکنندگان انجام می شود. علاوه بر آن بازدید مسئولان و فعالان فرهنگی از نمایشگاه، آن را به اتفاقی جریان ساز در سطح محصولات کودک و نوجوان در کشور تبدیل کرده است؛، امسال نیز نهمین دوره این نمایشگاه در سال 1402 با حضور بیش از 200 تولیدکننده برتر نوشت افزار ایرانی و ارائه آخرین محصولات آنها در حال برگزاری است. از همین رو تصمیم گرفتم نه به عنوان خبرنگار بلکه به عنوان یک ...
کاخ اسدالله علم تفریحگاه کدام مسئولان است؟
تا برویم! اما هر چه اصرار کردم سوار نشد. تعجب کردم و با خودم گفتم که شاید الکی کنار خیابان ایستاده. شاید هم منتظر کسی است. خداحافظی کردم و از او دور شدم. چند لحظه ای گذشت که تاکسی سمجی آمد و هی بوق زد. انگار که خیابان را خریده بود. نگاهم که به مسافرش افتاد، خیلی ناراحت شدم. مسافرش علی بود که از کنارم گذشت و رفت. چند روز بعد که مرا دید متوجه ناراحتی ام شد. کنارم آمد و گفت ...
مرد 37 ساله: زنم را با لباس خواب در کنار دو مرد دیدم
بیرون آمد و به طرف خودرو رفت من هم پنهانی وارد خانه شدم اما از آنچه می دیدم دنیا روی سرم آوار شد. باورم نمی شد همسرم با وضعیتی زننده که در کنار آن مردان مشغول استعمال مواد مخدر صنعتی بود! حالا دیگر من فقط مرده ای متحرک بودم که بدون مشاجره و درگیری از خانه خارج شدم! تمام روز را در خیابان ها سرگردان بودم و به زندگی از دست رفته ام می اندیشیدم. شب هنگام وقتی به خانه بازگشتم سیما به پایم افتاد و ...
این معلم کلاس چهارم، ویارِ شاگرد باردارش را رفع کرد
همچین حالی رو سر دخترم داشتم چهارده پانزده سال پیش برادرشوهرم اربعین آش رشته نذری می پخت و خودش پخش می کرد ولی برایم نیاورد بهش گفتم من آن روز از خانه بیرون نرفتم منتظر شما بودم گفت نذری خودم بوده دلم نخواسته بیارم. واکنش شوهر ریحانه به ویار نیمه شبش هم جالب بود: تایید می کنم، من که از شیرینی بیزار بودم، اوایل بارداری ساعت دوازده شب شروع کردم به گریه که دانمارکی داغ و تازه می خواهم. واقعاً ...
زائر گچسارانی که در کربلا متولد شد|فیلم
برادر و همسرم نیز همراهم شدند. خانم عبدالهی گفت: در کربلا درد زایمان به سراغم آمد و راهی بیمارستان شدم و دخترم در کربلا متولد شد. آقای افشین نیا هم گفت: از وقتی همسرم موضوع را گفت همراهش شدم و خوشحالم که دخترم متولد کربلاست. او گفت در شناسنامه دخترم محل تولد شهر کربلا نوشته شده و از این بابت خوشحالم. اسماعیل افشین نیا افزود: اسم دخترم را فاطمه حورا ...
جنایت در یک مدرسه غیرانتفاعی | تصمیم مرگبار مرد خشمگین در مدرسه پسرانه
بیشتر به خاطر اعتیاد من بود. 15 سال قبل در رفت و آمد با دوستان ناباب معتاد شدم و از آن پس زندگیم نابود شد. همسرم خیلی کمکم کرد تا مواد را ترک کنم. حتی چند بار با برادرش مرا به کمپ فرستادند اما من هربار که از کمپ خارج می شدم، مصرف مواد را از نو شروع می کردم. می دانم توبه گرگ مرگ است، دستکم برای من که اینطور بود. روز حادثه هم فکر کردم می خواهد دوباره مرا به کمپ ببرد. از سوی دیگر من از شرایط زندگی ...
به محمدعلی قول داده بودم که تکرار نکنم
زمینه ترجمه برای آن نشریه . تا جایی که یادم است هیچ وقت هم ترجمه ای برایش نکردم. اولین بار آن روز در دفتر کارم دیدمش و آن جمله ای هم که قول داده بودم دیگر نگویم، محصول همان روز است. ارتباط و دوستی ادامه داشت. دیدار در محل نشریه و جاهای دیگر. سال 1383 بود، اگر باز ذهنم یاری کند، آرش حجازی که نشر کاروان را داشت، کتابش شاهدخت را داده بود تا بخوانم و در گفت وگویی پرسید که چرا فقط ترجمه می کنی ...
وقتی امام رضا ع به عیادت خادمش آمد!
حساب و کتاب سال هایی که خانه را آب و جارو زده. اتاق کوچک شان را مرتب کرده و دیگ غذا روی اجاق گذاشته. آن وقت بچه هایش را فرستاده تا دنبال زائر بروند و چند روزی مهمان های امام رضا علیه السلام، مهمان خانه شان باشند از دستش در رفته. از همان سال های دور اتاق بزرگ تر و بهتر خانه همیشه سهم زائران بوده و سهم خودشان همان اتاق کوچک 12 متری گوشه خانه! ...
کاترین سویتزر، زنی که مخفیانه در میان مردان دوید
و کار انجام دهم. من می خواستم ورزشکار بهتری شوم زیرا کند بودم و همچنین می خواستم برای زنان فرصت ایجاد کنم اما هنوز نمی دانستم چگونه این کار را انجام دهم. وقتی مسابقه را تمام کردم، این تصمیم باعث شد خیلی سخت تمرین کنم. ورزشکار خیلی خوبی شدم. من برنده ماراتن شهر نیویورک شدم. من رنک جهانی گرفتم، اما مهم تر از همه اینها، شروع به تغییر قوانین برای زنان در ورزش کردم و سخت تلاش کردم تا به ...