زیباترین و عاشق ترین زوج ایرانی ! + بیوگرافی امیر علی نبویان و همسرش /
سایر منابع:
سایر خبرها
کبگ زن: برای مدال آسیا هفت سال تلاش کردم
خوشحال شدم و فکر می کردم مدل این بازی ها را کسب کنم. کبگ زن کسب مدال طلای بازی های پارالمپیک را هدف آتی خود دانست و ادامه داد: دوست دارم در آینده نفر اول بازی های پارالمپیک شوم و برای رسیدن به این هدفم باید در مسابقات کسب سهمیه شرکت کنم. وی در پایان یادآور شد: این مدال را به همه مردم ایران تقدیم می کنم. انتهای پیام/ ...
یادی از فریدون مشیری به مناسبت سالروز درگذشتش | شاعر شعر کوچه
دبیرستان را در تهران ادامه دادم. پس از آن در کنکور در رشته ادبیات قبول شدم، به دانشگاه تهران رفتم و در کنار آن رشته روزنامه نگاری را هم می خواندم. از بچگی به شعر خیلی خیلی علاقه داشتم و در منزل ما چندین کتاب بود که من آن ها را بسیار خوانده بودم و با تعجب بسیار به شما بگویم که من آن قدر حافظ را در هفت هشت سالگی خوانده بودم که وقتی در کلاس سوم دبستان زنگ انشا، معلم از من خواست که انشا بخوانم، من آن را ...
من گردو دوست ندارم آقاجان!
شیمی درمانی رو شروع کردم و امروز آخرین مرحله شیمی درمانی بود. اومدم تشکر. یک سال بعد آن روز پیرزن را که همان بغل داشت نماز می خواند پیدا کردم. قصه سارا را برایش گفتم و گفتم خوب شده. پیرزن هم از پسرش گفت که اتفاقا زنش را بر اثر بیماری از دست داده و خیلی برایش سخت بوده رفتنش. پیرزن می گفت چشم های دختر به دلم نشست و جلو رفتم و حرفم را زدم. یک صدایی توی قلبم می گفت: این دختر عروس تو ...
چرا باید کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب را بخوانیم؟
منِ کودک ناآگاه آن سال ها به سادگی می فهمیدم شان و در همان قصه ها و افسانه هایی که در آن حیوانات با هم گفت وگو می کردند و هر اتفاق ناممکنی، ممکن می شد، غرق می شدم. کتاب آن سال هایم در گذر زمان و البته حتماً که به خاطر شلختگی های من گم شد و منِ این سال ها دلم نیامد که دخترک این روزهایم کتاب های به این مهمی را نداشته باشد. پس شروع کردم به خریدن خردخرد و تک به تک جلدهای مجموعه. راستش استارت ...
اشتباه پزشکی دختر 10 ساله را به کما برد و جان پدر را گرفت
آغاز می شود. وقتی که حیدر حیدری پدر بهار، به همراه مادرش او را برای عمل ساده انحراف خفیف چشم به بیمارستان بیستون کرمانشاه می آورند. به گفته مادر بهار او سه سال قبل هم این عمل را انجام داده بود و به دلیل اینکه کمی از انحراف باقی ماند، به توصیه پزشکش محمود مبلغی باید دوباره عمل می شد. این بار، اما عمل جراحی مثل سه سال قبل پیش نرفت. بهار یک ساعت و نیم در اتاق عمل بود و همین زمان طولانی ...
شیخ المعتادین یا شیخٌ للمعتادین؟! / ماجرای یک روحانی که برای ترک اعتیاد برنامه دارد
...؛ از معضلات اجتماعی که در جامعه با آن روبرو هستیم، مسئله اعتیاد است و یکی از وظایفی که روحانیت به دوش می کشد، ورود در معضلات اجتماعی است تا بتواند با رویکرد دینی و اسلامی، به حل آن بپردازد. حجت الاسلام احسان رنجبر از جمله روحانیونی است که در پیشگیری و درمان اعتیاد با رویکرد دینی، ورود مناسبی داشته و به شیخ المعتادین معروف ...
متقیان: چینی ها حق خوری کردند!/ امیدوارم نگاه مسئولان ورزش حمایتی باشد
هاشمیه متقیان در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در تشریح اتفاقات رقابت های پارادوومیدانی هانگژو اظهار داشت: مسابقه من ساعت 9 به وقت هانگژو شروع می شد و برای حضور در این رقابت ساعت پنج بیدار شدم و تمام مقدمات کار را انجام دادم. شماره لباس و ویلچر را هم گرفتم تا در خط رقابت قرار بگیرم. یکی از مشکلاتی که پیش روی من و دیگر ملی پوش پارادوومیدانی (زینب مرادی) وجود داشت و موجب تاخیر شد اطلاع رسانی بد چینی ها ...
حسین ماهینی: باشگاه گفت گل محمدی تو را نمی خواهد/ کنعانی پشیمان است؛ اول حرف می زند بعد فکر می کند/ از ...
.... الان هم علاقه دارید به این کار؟ همیشه هرجا رفتم، هر وقت در جامعه حضور داشتم، نمی خواهم از خودم تعریف کنم اما هیچ وقت خودم را بالاتر ندیدم. همیشه کنار مردم قرار گرفتم. اگر ببینم مردم جایی من را شناختند و نگاه می کنند، همیشه خودم اول سلام می کنم. دوست دارم من را به چشم آدم معمولی ببینند. یک مثالی برای شما بزنم، این اینستاگرام است. اگر تا یکی دو سال پیش روزی 200-300 دایرکت می آمد و مثلا 20 ...
جانفشان:جانم را می دهم اما امتیاز نمی دهم / فقط خوشرنگ ترین مدال را می خواهم
، خیلی بهم برخورد. الان هم به برنز راضی نیستم و فقط باید خوشرنگ ترین مدال را بگیرم تا راضی شوم. وی با اشاره به شکست در بازی اول خود گفت: در 4، 5 ماه گذشته خیلی سخت تمرین کردم. حتی خانه هم نرفتم و مدام در اردو بودم. خیلی آماده بودم اما وقتی بازی اول از دستم در رفت، شوکه شدم. به دوستان، مربیان و مسئولان قول دادم که جبران می کنم. هنوز چیزی تمام نشده و دو مسابقه مهم دارم. جانم را می دهم اما امتیاز نمی دهم، چون هیچ چیزی جز کسب بهترین نتیجه ممکن راضی ام نمی کند. انتهای پیام/ ...
رونالدوی اراکی ها: آرزوی پوشیدن این پیراهن را دارم!
نزدیک به یک سال و 4ماه نتوانستم در لیگ بازی کنم. رای شکایت قشقایی به تاخیر افتاد و تا زمان اعلام رای نتوانستم در فولاد بازی کنم و خیلی از فوتبال دور شدم. بعد از اتمام این مشکلات با پیشنهاد آقای حسینی به پیکان رفتم و این فصل هم که آقای حسینی هدایت آلومینیوم را برعهده دارد، تصمیم گرفتم به آلومینیوم بیایم و از انتخابم واقعا خوشحالم چراکه حسینی به بازیکنان جوان خیلی بها می دهد و بهترین شکل از آنها ...
بخاطر پدرم از خانه فرار کردم | وقتی خواب بودم به من ....
به گزارش اینتیتر به نقل از 9 صبح، من هلیا هستم 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند چند سالی نزد مادر بزرگم زندگی میکردم تا اینکه او به خاطر بیماری که داشت فوت کرد و من نزد پدرم و حضور پرستار خانگی زندگی را ادامه دادم روزهای سختی را تجربه کردم پدرم بداخلاق بود و هیچ وقت حوصله مرا نداشت بزرگتر که شدم وقتی علت جدایی مادرم را پرسیدم؟ پدرم گفت او زن بدی بود و با مردان غریبه رابطه داشت ...
بخاطر خواسته های کثیف شوهرم که هر شب من را با دوستانش.....
اظهارات زن 36 ساله ای است که با تلاش ماموران انتظامی از خودکشی منصرف شده و حالا با جعبه شیرینی دوباره به کلانتری بازگشته بود تا از نجات دهندگان خود قدردانی کند. این زن جوان با بیان این که رفتارهای شوهرش بعد از انجام مشاوره های خانوادگی در مسیر تغییر قرار دارد درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در خانواده ای متولد شدم که از نظر مالی در سطح پایین جامعه ...
سال ها به شوهرم دروغ گفتم تا آخرش مچم را گرفت!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره عذاب می کشیدم اما از افشای این راز به شدت وحشت داشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 19 ساله بودم که اصغر به خواستگاری ام آمد ولی پدر و مادرم بدون هیچ گونه تحقیق ...
خیانت همسرم را شاید ببخشم اما آن زن خائن خواهرم بود و...
ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمی توانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که ...
پیامک ناشناس زندگیم را نابود کرد/ شوهرم با دختر منشی ...
گرفت به گونه ای که شاید روزی 10 دقیقه فرصت صحبت کردن با او درباره موضوعات روزمره را پیدا می کردم. در همین روزها دوران بارداری را پشت سر می گذاشتم که روزی مدعی شد برای عقد قراردادکاری و برای یک ماه به تهران می رود من هم که تنها بودم به خانه مادرم رفتم ولی یک هفته بعد زمانی که برای خرید سیسمونی به بازار رفته بودیم ناگهان رحیم را در کنار یک زن غریبه دیدم. باورم نمی شد بلافاصله با تلفن همراهش تماس گرفتم ...
رگ زنی (فصد) امام حسن عسکری(ع) که موجب ایمان آوردن طبیب مسیحی شد! کد خبر: 895314 / 1-08-1402, 22:32 / ...
و خواند. پس همان وقت از دیر فرود آمد و گفت: تویی آن کسی که فصد کردی آن شخص را؟ گفتم: آری، گفت: خوشا به سعادت مادرت. پس سوار شد بر استری و حرکت کرد، پس رسیدیم به سُرَّ مَنْ رَأی ( #سامرا ) در وقتی که یک ثلث از شب باقی مانده بود، گفتم: کجا دوست داری بروی؟ خانه استاد ما یا خانه آن مرد؟ راهب گفت: خانه آن شخص. پس رفتیم درِ خانه آن حضرت پیش از اذان، پس گشوده شد در و بیرون آمد به نزد ما خادمی سیاه ...
پدر نابینایی که به کمک دخترانش مخترع و صنعتکار شد
ست بدون کمک آنها قادر به انجام این کار نبوده است. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید پدر نابینای محله اسفندیاری از کودکی به دلیل عیبی که در شبکیه چشمش وجود داشت، از عینک با شماره بالا استفاده می کرد. او در این باره می گوید: پس از پایان مقطع راهنمایی، مدتی از عینک استفاده نکردم که همین موضوع باعث شد چشمانم خونریزی کرده و بعد از آن هم تارهای اعصاب شبکیه چشمانم پاره شد و ناب ...
گلر ایرانی پاری سن ژرمن: پرسپولیسی ام !
یادم رفت و وقت نشد. الان یادم افتاد که بهت زنگ بزنم. ماشاالله فارسی رو خوب صحبت می کنی. نه خیلی خوب حرف نمی زنم، یکم سخته برام. درباره خودت صحبت کن. فوتبال رو چطوری شروع کردی؟ من خیلی کوچیک بودم که شروع کردم. می رفتم بابام رو نیگا می کردم. باهاش می رفتم فوتبال، می دیدمش و بعدش عاشق فوتبال شدم. بابام رو می دیدم توی دروازه، دوست داشتم. از 5، 6 سالگی شروع ...
مریم مومن بلاخره عروس شد | رونمایی مریم مومن از حلقه ی جواهر میلیاردی اش همه رو آچ مز کرد
پسرعموی پدرم برای ساخت یک فیلم کوتاه از من دعوت کرد اما زمانی که بزرگ شدم بین من و این ماجراها وقفه افتاد و این فیلم هم ساخته نشد اما این عشق به بازیگری از همانجا جوانه زد تا اینکه ما به تهران آمدیم.مریم مومن می گوید متولد شده شهر مشگین شهر اردبیل و محله قروه درویش هستم و با افتخار تورکم، او در دوران کودکی به شدت شیطون و بازیگوش و زرنگ بوده است. اولین تجربه بازیگری مریم مومن ...
مادرانه های یک خواهر؛ دختری که بار زندگی را از 10 سالگی به دوش کشید
گویم اینکه یک دختر بتواند مادری کند، به نظر من دست خدا بود وگرنه من بچه 10 ساله می توانم 10 بچه را بزرگ کنم؟ البته این اتفاق بچگی ام تداعی می شود، زمانی که دو سالم بود دچار سوختگی شدیدی شدم، بخاطر همین سوختگی مدت چهار سال تا 6 سالگی در بیمارستان تهران بستری بودم و پس از آن به زندگی برگشتم ولی دستم آسیب دید، فکر می کنم حکمت اینکه به زندگی برگشتم این است؛ خداوند مرا برای یتیمان مادرم حفظ کرد. ...
برای ظهور آماده باشید
این سن ناراحت کردم ببخشید. مادر مهربانم، ای زیباترین آهنگ عشق همیشه دوستت دارم. هیچ وقت محبت هایت فراموش نمی شود. دلسوز مهربان! نمی دانم ولی بهتر بود این زمان شما را ترک کنم، خدا را شکر می کنم. شاید اگر دیر می شد و من کنار شما بودم بدتر از این ناراحت می شدید ولی باز خدا را شکر که رفتم و این موقع بهترین زمان بود. شاید اگر می ماندم از جا ماندگان بودم و شرمنده. پدر مهربانم ای مثل ...
وصیت نامه
اسرائیلی با یک چشم زخمی دیدم. خیال می کنم او سمانه را شهید کرده. نقشه ای کشیده ام. فردا می خواهم انتقام سمانه را بگیرم. شاید خودم هم شهید شدم. اصلا شاید تا فردا زنده نماندم. موشک های اسرائیل هر روز چندصد کودک مثل من را شهید می کند. من از شهادت نمی ترسم. اما اسباب بازی هایم را خیلی دوست دارم. بعد از سمانه بهترین دوست های من بودند. باید بنویسم. شاید عملیات طوفان الاقصی نیروهای ...
برای والیبال نشسته نایب قهرمانی یعنی شکست!
یلی از رشته ها دوست دارند فقط به المپیک راه پیدا کنند یا بعضی رشته ها افتخار می کنند بین 30 نفر سی ام شوند اما برای ما دومی هم یعنی شکست.
جواب منفی یک ستاره به پرسپولیس برای پیوستن به استقلال
هواداران استقلال ممنونم که چنین لقبی به من دادند. البته گذر زمان همه چیزها را تغییر داد و الان ابوالفضل جلالی می گوید چگونه می توانم مثل ورمزیار شوم که هواداران به من هم بگویند باتعصب. وقتی که باشگاه حمایت نکند قطعا بازیکن دنبال تعصب نمی رود. من سال 71 پیشنهاد خیلی خوبی از تیم آمریکایی داشتم. ولی به خاطر استقلال آن پیشنهاد را رد کردم و در این تیم ماندم. در زمان شما استقلال پر از ستاره ...
مربی ایتالیایی و حرف های نگران کننده برای پرسپولیس!
در جام جهانی حضور داشته و دوست دارم بدانم در جام جهانی آینده چه خواهید کرد، چون در هر دوره یک سورپرایز داریم. مثلا جام جهانی قبلی مراکش سورپرایزمان کرد، چه بسا جام جهانی بعد ایران باشد. * از بازیکنان ایرانی هم شناختی دارید؟ بله شما بازیکنان خوبی دارید. طارمی در پرتغال است و آزمون در رم یا امیر عابدزاده هم در خارج از ایران هستند. دو تا بازیکن دارید که وسط بازی می کنند و من ...
ناگفته های دختری که اسیر صهیونیست ها بود
یکی از همین رفت وآمد ها بازداشتم کردند. در خانه بودیم که ریختند و مرا بردند. مادرم و خاله ام هم حضور داشتند. * آن ها را هم دستگیر کردند؟ نه. فقط مرا که جوان بودم با خودشان بردند. * در کدام زندان، اسیر بودید؟ زندان های مختلفی را تجربه کردم. اول به زندان هایی در اورشلیم و حیفا منتقل شدم. بعد به یک زندان زنان در دمون رفتم. کنار این زندان، یک زندان برای ...
چرا زنان برای این کارها سرزنش می شوند؟
که اجازه صحبت به دیگران نمی دهند هم کمتر از زنانِ دارای همین خصوصیت در معرض سرزنش و واکنش منفی قرار می گیرند. فحش دادن و استفاده از الفاظ غیرمودبانه البته قبول دارم که در سال های اخیر این موضوع عادی تر شده، اما به نظر من در این موضوع آزادی بیان برای زنان و مردان متفاوت تعریف می شود. من به عنوان یک دختر در خانواده ای خوب و با فرهنگ بزرگ شدم، اما پدرم عادت به استفاده زیاد از ...
در سالگرد شهادت شهید مظلوم برگزار می شود؛ اجتماع بزرگ عاشقان آرمان
زمان (عج)، هدف و فکری که دارم را پیگیری کنم . البته ما در آن اوایل می گفتیم: حالا در این یکی، دو سال هم درست را بخوان، بعداً اگر می خواهی به حوزه بروی، برو. اتفاقا من به آرمان گفتم: اگر از طریق دانشگاه به حوزه بروی، اتفاقا فکرت بازتر و بهتر است. آرمان هم می گفت: بله. اینطور که شما می گویید بهتر است، اما عیبش این است که خیلی عقب می افتم . نهایتاً با مشورت پدرش راضی شدیم که آرمان به حوزه برود. وقتی هم ...