سایر خبرها
پیام شهدا| جهان، دانشگاهی برای تربیت دانشجویان
نکنید که از خط امام عزیزمان دور شوید، مادر عزیزم اگر خدا نصیب این بنده حقیر شهادت را نموده گریه ات مبادا به خاطر این باشد که پسری را از دست دادی بله گریه ات برای نگهداشتن نهضت باشد و در آخر از تو مادر عزیز می خواهم که مرا به بزرگی خودت ببخشی و از تو عذر می خواهم که باعث ناراحتیت شدم مادر تو کم سختی نکشیدی انشاالله اجرت با خدا باشد مادر عزیز تو را دوست داشتم و دارم. ادامه دهنده راه الله ...
مروری بر وصیت نامه شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از رشت، شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده متولد 28 شهریور 1361 در شهرستان رشت است که روز دوشنبه 12 بهمن ماه 94 در دفاع از حرم حضرت زینب (س) و جریان آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا در استان حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت رسید. وصیت نامه شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده بسم رب الشهداء و الصدیقین منَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ ...
فال حافظ روزانه | فال حافظ واقعی چهارشنبه 3 آبان 1402 به همراه تفسیر دقیق
حافظ شما: انسانی هستی حساس که همه چیز را خیلی سخت می گیری و زندگی را به کام خود و نزدیکان زهر می کنی. مگر زندگی چند سال ادامه خواهد یافت که تمام عمر را صرف مسائل جزئی می کنی؟ همه چیز که نباید کاملا مطابق میل تو باشد. کمی هم تو با زندگی سازش کن و قانع باش که بسیارند کسانی که حسرت زندگی تو را دارند ولی تو قدر آن را نمی دانی. نتیجه تفال به دیوان حافظ: 1- حضرت حافظ در ...
روایتی خواندنی از امام حسن عسکری(ع) در خصوص امام زمان(ع)
) را آورده و رو به قبله قرار دادند، جعفر برای نماز ایستاد و در این زمان کودکی از داخل اتاقی خارج شد و کنار پیکر امام حسن عسکری ایستاد و رو به جعفر گفت: عمو عقب بایست که من برای خواندن نماز سزاوارترم و نماز را این کودک خواند. ابو الادیان می گوید در اینجا اولین نشانه را دیدم، پس از تدفین پیکر امام حسن عسکری (ع) این کودک نامه ها را از من خواست. در ادامه منتظر نشانه سوم بودم. یکی از اطرافیان ...
فیلم ماشین لوکس سردار آزمون لو رفت! | رنجروور سردار به ایران رسید +فیلم
این مساله تمام زندگی شما را تحت الشعاع خود قرار داده و آرام و قرار را از شما سلب کرده است. به همین جهت رنج فراوان تحمل کرده اید ولی متاسفانه از این کار بهره ای نبرده اید. زیرا شما در کارها خیلی عجله دارید در حالی که این کار و نیت با شتاب، سازگاری ندارد. باید حوصله و توکل بر خدا داشته باشید تا مرور زمان کلیه مسایل را حل کند و شما راه درست را انتخاب کنید. 2- از پدر، مادر و همسری مهربان ولی زود ...
جلوه های هدایت در سیر زندگی امام حسن عسکری (ع)
خودشان سخن می گفت. من از این قضیه شگفت زده شدم و با خود گفتم: حضرت که در مدینه متولد شده و تا زمان شهادت امام هادی (ع) کسی او را ندیده، اکنون چگونه این توانایی از او به ظهور می رسد؟ در همین اندیشه بودم که حضرت رو به من کرد و فرمود: خدای متعال که نامش بلندمرتبه باد، حجت خود را میان سایر آفریده ها متمایز ساخته و او را به همه اشیا، آشنا کرده است و معرفت و شناخت همه چیز را به او ...
آنچه که تو را جاودانه کرد
(ص) است. در دست نوشته ای از شهید حاجی امینی آمده است: سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او..... از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم ولی باز چاره ام نمی شود. هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام: یکی اینکه با این همه گناه، او دوباره مرا به سرزمین پاکی، اخلاص، صفا و محبت بازم گرداند ...
دورغ پردازی های پدرم از مادرم مرا به منجلاب جوان شیطانی انداخت / کمکم کنید!
به گزارش زیرنویس، من هلیا هستم 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند چند سالی نزد مادر بزرگم زندگی میکردم تا اینکه او به خاطر بیماری که داشت فوت کرد و من نزد پدرم و حضور پرستار خانگی زندگی را ادامه دادم روزهای سختی را تجربه کردم پدرم بداخلاق بود [...]
لبخند آخر
به گزارش اصفهان زیبا ؛ صبح آن روز که چشم هایم را باز کردم، یحیی ایستاده بود بالای سرم: – امروز دیگه باید بریم دکتر. – دکتر برای چی؟ – به خاطر این وضعیت تو. چرا حالِت این طوریه؟ اصلا نکنه حامله ای؟ – حامله؟! نه بابا. خدا به من و تو از این نگاه ها نمی کنه. – بریم دکتر؟ به خاطر من... با چشم هایش مظلومانه زل زد به من. انگار هم نگرانی ...
خوشه چینی از گفتار بزرگان
... دنیای سوفی_أ یوستین گردر یک بار آن وقت ها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیب های سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد می کرد. مادرم گفت اگر صبر می کردم تا سیب ها برسند، مریض نمی شدم.حالا هر وقت چیزی را از ته دل می خواهم، سعی می کنم حرف های او در مورد "سیب کال" را یادم باشد. بادبادک باز _خالد حسینی کفشی که برای پای تو مناسب ...
سال ها به شوهرم دروغ گفتم تا آخرش مچم را گرفت!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره عذاب می کشیدم اما از افشای این راز به شدت وحشت داشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 19 ساله بودم که اصغر به خواستگاری ام آمد ولی پدر و مادرم بدون هیچ گونه تحقیق ...
اعتماد از دست رفته!
.... شریک زندگی ام چند بار نارضایتی خودش را اعلام کرد. می گفت همان قیافه ساده و معمولی ات را می خواهم و دلتنگ روزهایی شده ام که خواستگاری ات آمده بودم. حتی سر این مسئله با هم مشکل پیدا کردیم. دختر خاله ام آتش بیار معرکه شد و در گوشم وزوز می کرد: شوهرت با این حرف ها نشان می دهد هیچ ارزشی برایت قائل نیست، تو جوان هستی و باید به خودت برسی. این حرف ها بین خودمان بود تا این که مادر ...
عشق خدمت در جامه پاسداری او را تا شهادت کشاند
محرم می رفت آشپزخانه هیئت و می ایستاد به استکان شستن و کفش جفت کردن. آن موقع محرم افتاده بود در زمستان و هوا سرد بود. دلم شور دست های کوچکش را می زد و می گفتم خب نکن مادر! تو کوچکی، چرا این همه لیوان را تنهایی می شوری؟ خب دستانت یخ می زند. اما مرغ امیر یک پا داشت و مثل آدم بزرگ ها جواب مادرش را می داد. مامان من دوست دارم به هیئت امام حسین خدمت کنم. امیر چپ دست بود و نمی توانست زنجیر ...
گلایه از رابطه پسر جوان با نامادری اش
چیزی دریغ نکردم. حتی وقتی فرزندان خودم به دنیا آمدند، بیشتر از همه به سیروس توجه می کردم تا احساس غربت نکند و مرا مانند مادر خودش دوست داشته باشد. با وجود این وقتی بزرگ تر شد و به سن نوجوانی رسید متاسفانه حرف های دیگران در افکارش تاثیر گذاشت و بدرفتاری های توهین آمیز با مرا شروع کرد اما من اهمیتی نمی دادم وسعی می کردم این گونه رفتارها را تحمل کنم. سال گذشته همسرم به طور ناگهانی دچار سکته ...
زهرا سعیدی: ترجیح می دهم بازی نکنم تا حرص نخورم
کند و می گوید: سریال یاور به کارگردانی آقای سعید سلطانی آخرین همکاری ام با تلویزیون بود که مربوط به دو سال گذشته می شود. بعد از آن هم پیشنهاد داشتم و هنوز هم دارم اما کارها را دوست نداشتم چون در حدی نبودند که مرا جذب کنند. ترجیح می دهم کار نکنم تا حرص نخورم او درباره مشکل عمده این روزهای تلویزیون که باعث ریزش مخاطبان هم شده است، خاطرنشان می کند: معتقدم مشکل عمده همه ارگان ها این ...
در سالگرد شهادت شهید مظلوم برگزار می شود؛ اجتماع بزرگ عاشقان آرمان
...، خوب نیست، خوشحال باشید . دائماً اینگونه با من حرف می زد. الان می بینم که در آن لحظات هم، او خودش مرا آرام کرده است. همه وابستگی من به آرمان را می دانستند؛ لذا وقتی که آرمان در بیمارستان بستری شد، با خود می گفتند اگر او شهید شود، مادرش می میرد! بعدا به من گفتند که در آن مقطع، ما در فکر تو مانده بودیم که بعد از شهادت آرمان، چه خواهی کرد! واقعاً هم بعد از شهادت آرمان، او خودش مرا آرام نگه داشته ...
ناگفته هایی از شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
مصطفی به جبهه مقاومت پیوستند و در اعتقادات خود محکم تر شدند. روح همه آنها شاد باشد. شهید مصطفی صدرزاده اولین شهید مدافع حرمی است که وارد این منطقه و بهشت رضوان کهنز شهریار شد و پس از آن شهید سجاد عفتی که میاندار و شهید محمد آژند که مداح هیئت مسجد امیرالمومنین بودند به شهادت رسیدند. شهید آژند زمان مداحی و خاکسپاری شهید صدرزاده به مصطفی گفت که سلام من را به بی بی فاطمه(س) برسان و عاقبت شهادتش ...
فال حافظ امروز | طالعت روشن است | از این خبر خوش جا نمون! +تفسیر دقیق
نمی تواند در وصف زیبایی تو سخن گوید زیرا کار خدا بالاتر از حد ادراک و شناخت می باشد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید. 2- اگر به شما تهمتی زده اند، ناراحت نباشید. خداوند بر همه چیز قادر است و میداند که شما پاک و مبرا هستید و آنها به زودی به سزای عمل خود خواهند رسید. 3- این نیت کاملاً موافق کار و حال شما بوده و برآورده می شود و جای نگرانی وجود ندارد. بهتر است به یکی از مشاهد ...
من همسر یک رنگین کمان بودم
شادی تو سرریز می کند موجی ناگهانی از نقره را که در تو می زاید از پس نبردی سخت باز می گردم با چشمانی خسته که دنیا را دیده است بی هیچ دگرگونی اما خنده ات که رها می شود و پروازکنان در آسمان مرا می جوید تمامی درهای زندگی را به رویم می گشاید عشق من، خنده تو در تاریکترین لحظه ها می شکند و اگر دیدی، به ناگاه خون من بر ...
شب شب میلاده // دل ز غم آزاده // به حضرت هادی // خدا پسر داده
بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی ام، مرا ببر تا حرم به خانه ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم ای حرمت قبله ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما دوباره مست مست مستم کنید مستِ میِ ...
ناگفته های دختری که اسیر صهیونیست ها بود
؟ خب من یک فلسطینی بودم که کاری به این کار ها نداشتم. پدر و مادرم مسلمان و باحجاب بودند، ولی من نه. اصلی کاری به کار دین نداشتم. همین هم برای اسرائیلی ها امتیاز بود. تخیل می کردیم در زندان باز می شود و نجاتمان می دهند * خانم لبدی، تابعیت شما فلسطینی است دیگر؟! درست است؟ هم پاسپورت فلسطینی دارم هم پاسپورت اردن را. به همین خاطر به فلسطین رفت و آمد داشتم که در ...
شوهرم می گفت صلاحیت تو پخت نان و شستن ظروف است!
آخر می رسد به حرف هیچ کس گوش نده و پیش من بمان و مادرت را رها نکن. من مادرت هستم و خیر تو را می خواهم! ولی صحبت کردن با او همانند صحبت کردن با سنگ بود. بعد از آن که شست و شوی مغزی اش دادند همه چی تمام شد. اگر کسی بخواهد شخصی را گمراه کند او را سِحر می کند. این وضعیت، بیشتر به سِحر شباهت داشت. شست و شوی مغزی اش داده بودند. صحبت کردن با او مرا هم گمراه می کرد و هیچ فایده و نتیجه ای نداشت ...
عاشقانه شهید دستواره برای همسرش؛ سلام دوستت دارم
. حال خودم خوب است اما به واسطه شهادت حسن عزیز خیلی ناراحتم، ولی چه کنم که کاری از دستم بر نمی آید فقط باید به خدا پناه برد. "امینی" هم زخمی شده و رفته و لذا خیلی تنها هستم خیلی حوصله ام سر رفته ولی دائما از خدای بزرگ کمک می گیرم و خودش صبر می دهد والا تا الان می بایست دق کرده باشم. خیلی دلم می خواست کنار تو بودم و چند ساعتی درددل می کردم و کمی تسلی پیدا می کردم. بزودی شاید بیایم ...
امیدوارم دفاع از حرم مرا به امام زمان (عج) نزدیک کند
. شهید پورمراد در یادداشت عاشقانه ای با خدا و امام زمان (عج) می نویسد: خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین(ع) سیدالشهدا قسم، مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان(عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان. آقاجان! خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم. امیدوارم این حضورم در سوریه و خدمت در اینجا مرا به شمانزدیک کند ...
شهیدی که عشق به امام خمینی (ره) او را عاشق امام زمان (عج) کرد
وقتی به مادر که گفتیم دوباره از تو ناراحتیش شروع شد، ولی خدا را شکر از آن حالت برزخی درآمد. من افتخار می کنم برادرم به عنوان داوطلب بسیجی برای کیان اسلامی و وطنش رفت و شهید شد. بهروز سیامی ملکی همکار شهید گفت: من اکثرا در ماموریت بودم یک روز به کمیته امداد آمدم و شهید شکرالله را دیدم که گفتند همکار جدید است. ریش بلند و ظاهر مذهبی داشت. همیشه نماز اول وقت می خواند و ماهم نماز اول وقت را از او یاد گرفتیم. انتهای پیام/ 141 ...
نَنه، بذاری یا نذاری من میخام برم جبهه!/افتخار می کنم که مادر شهید هستم
خرمشهر و از آنجا به شلمچه رفت. وی خاطرنشان می کند: وقتی خرمشهر آزاد شد، مردم در خیابان ها شکلات و شیرینی می دادند شور و نشاط عجیبی بین مردم بود و همه خوشحال بودند. در همین ایام، به فکر آمدن پسرم بودم، کمی هم نگرانش بودم. با همسایه ها که درباره بازگشتن رزمنده ها صحبت می کردم. یکی از زنان همسایه به نام اختر خانم، اصطراب و نگرانی من را دید، گفت حاج خانم ناراحت نشو. ان شاالله، مهدی شما دو ...
اشتباه مادر سرنوشتم را عوض کرد!
طلای المپیک هستند و خواستن به تنهایی کافی نیست. کسی به این مدال دست پیدا می کند که بیشتر از بقیه تلاش کند. بله. من متولد اصفهان هستم. وقتی 9 ساله بودم برای شرکت در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور از اصفهان به تهران آمدم. آن زمان کسی مرا نمی شناخت و برخلاف حالا که نیمی از تیم ملی از شهرستان است، ورزشکاران شهرستانی شانس چندانی برای ورود به تیم ملی نداشتند. در این شرایط که هم تیمی هایم ناامید ...
ناگفته های پهلوان محله جیحون
جعفر پاکزاد، خبرنگار- دوقلو بودند، مثل یک روح در دو بدن اما با دو سرنوشت متفاوت. تقدیر این بود که یکی از دوقلوها برای دفاع از مرز و میهن راهی جبهه های جنگ شود و در این راه به شهادت برسد و دیگری، همه زندگی اش را بگذارد برای جمع آوری و ثبت خاطرات برادر دوقلویش هر طوری شده داستان زندگی او را ماندگار کند. حالا و پس از چند سال تلاش، حاصل این زحمات کتابی شده به نام هنوز برادرم هست . کتابی که قرار است ...
امنیت نی ریز در دوره قاجار و تأسیس امنیه در نی ریز
، شاهان و فرمانروایان ناتوان قاجاری را به فکر حفاظت از شهر ها و آبادی ها و راه ها انداخته بوده است. در زمان حکومت ناصرالدین شاه، قوای قزاق تشکیل و بعداً ژاندارمری تأسیس گردید. سپس در دوره پهلوی نخست، اداره امنیّه به وجود آمد. با این همه، سال های سال طول کشید تا امنیت نسبی سایه بر روستا ها و شهر های ایران بیفکند. در نی ریز اداره امنیّه در سال 1342 مهشیدی (1302 خورشیدی) تأسیس شد. تاریخ تأسیس ...