سایر منابع:
سایر خبرها
برای دنیایی که دیگر جذابیتی ندارد
یاری نمی کنند برای فراموشی، برای رهایی وقتی دنیا میدان کولوسئوم شده، صحنه گلادیاتور بازی شده، مسابقه ی مظلوم کشی و کودک کشی شده، میدان گردن زنی حقیقت و آدمی شده، بهتر است افسار این روزها را بدهم دست آنان که بهتر می رانند و می زنند بروم سو و سی خودم. من مثل همه نیستم، یعنی از شما نیستم. هنوز که هنوز است دلم برای گنجشکی که چهل سال پیش از بچه گی با تفنگ انداختم و بال بال زدنش را چشم بستم و تا فردا و ...
از خبری که مثل بمب در پادگان پیچید تا جدایی سربازان دوقلو بعد از 22 سال
کاهش 3 ماهه خدمت سربازی مثل بمب در پادگان پیچید. بچه ها نمی دانستند از خوشحالی چه کنند؛ هم حقوق های مان را داده بودند هم این خبر باعث شد همه خوشحال شوند؛ دست شان درد نکند، خیلی کار خوبی کردند. بچه زنجان است 8 ماه خدمت کرده و طبق قانون جدید 10 ماه از خدمتش مانده است؛ علی افشاری را می گویم؛ از آن دسته آدم هایی است که خوشحالی اش را با لبخند و شادی به نمایش می گذارد. با خوشحالی هرچه تمام تر می ...
تقیه سربازان شیعه ارتش عراق در کمک به ایرانیان/ گربه ای که برای اسرا دردسرساز شد
تلاش می کند نوشیدنی شیرینی را به من بخوراند! تا او را دیدم، پیله کردم و با اخم لب هایم را روی هم فشار دادم تا نخورم، اما او با لبخند و مهربانی بیشتر به من گفت: اِشرِب اِشرّب! چشم هایم را بستم. این همان بود که یک ساعت پیش لگدی نثارم کرد و حالا مهربان شده بود! او دست بردار نبود و با لبخند و مهربانی از من خواست که دهانم را باز کنم و شریت را بنوشم. شاید بیش از این بی اعتنایی سزاوار نبود ...
حسین ماهینی: باشگاه گفت گل محمدی تو را نمی خواهد/ کنعانی پشیمان است؛ اول حرف می زند بعد فکر می کند/ از ...
. رابطه تان با باشگاه، بچه های تیم و پرسپولیسی ها چگونه است؟ عالی، همیشه رابطه ام با باشگاه خوب بوده. الان هم رابطه خوبی با آقا یحیی و بچه ها دارم. چند گروه داریم در جاهای مختلف و هر روز با هم در ارتباطیم. خانه من به هتل خیلی نزدیک است. پارسال 4 یا 5 بازی به هتل رفتم، از آن جا با بچه ها به استادیوم آزادی رفتیم. در رختکن حضور داشتم، بازی را دیدیم و برگشتیم. خدا را شکر نه تنها با ...
ماجرای زنی که صدها کیلو گوشت برای سگ ها می خرید | تکاپوی اکیپ های جمع آوری سگ ها در میان دعای خیر و ...
...، این داروها سگ ها رو بیهوش نمی کند، حیوان فقط یکم شُل میشه و بعد از چند دقیقه ولو میشه. وقتی یه سگ رو می زنیم باید حواسمون باشه که از جلوی چشممون گم نشه. او بعد از سربالایی برای چند لحظه می ایستد و نگاه می کند تا بفهمد همکارانش یا به قول خودش بچه های اکیپ ، سگی را که با سرعت خود را در خیابان مخفی کرده است، پیدا کرده اند یا خیر؟ چند لحظه بعد صدای یکی از همکاران ناصر که با ماشین جلوتر ...
ماجرای عجیب روحانی که سر از کمپ ترک اعتیاد درآورد!
.... بعد این ها به خودشان می گفتند: عجب! این ها همان جماعتی هستند که ما مدام به آن ها فحش می دادیم. تمام صورتشان پوشیده و فقط چشمشان پیدا بود. بعد وقتی اسمشان را می پرسیدیم؟ می گفتند که بنده خدا یا عاشق شهدا . بهبودیافتگان که سر یک نخ سیگار با هم دعوا می کردند و کفششان را توی نایلون می گذاشتند تا مبادا کسی بدزدد، می دیدند که اینجا اصلاً فضا، فرق دارد. یکی از بچه ها می گفت که حاج آقا من ...
شعر همپای مقاومت در تاریخ مبارزات حق علیه باطل حضور داشته است
جنگنده ای بر شهر تو صد بمب و موشک ریخته در خانه ی تو سنگ و خاک روی عروسک ریخته حالا فقط با یاد تو می خوابم و پا می شوم هر لحظه من فکر توام وقتی که تنها می شوم اصلا بگو این روزها از خانه بیرون می روی؟ با مادرت یا دوستت تا باغ زیتون می روی؟ من آرزو دارم دلت ...
روایت دلدادگی شهیدی که دغدغه اصلی اش حجاب و ولایت فقیه بود
منافقین چون اردنی و مصری از سوی دیگر میراژهای فرانسوی با میگ های روسی و توپ و تانک های انگلیسی و بمب های شیمیایی احمقانه آمریکایی و... می خواست که قیام انقلاب اسلامی را از بین ببرند، اما خدا نخواست و نقشه های آنها یکی پس از دیگری نقش بر آب شد و بر همه آشکار ساخت که همیشه خون بر شمشیر پیروز است. السلام علی من اتبع الهدی- انا لله و انا الیه راجعون، همه از خداییم و بازگشت همه به سوی اوست. سید حسین مصطفوی ...
کودکان غزه؛ تاوانِ دیاسپورای یهود!
و محاصره و کمبود؛ آیا در مقابل این همه ظلم و جنایت چاره ای جز برپا کردن طوفان داشت؟ به نظر می رسد در آرامش پس از این طوفان؛ مسئله ی نگاه به دین و موضوع تقوی سیاسی و اخلاق و ارتباط آنها با امنیت روانی و اجتماعی؛ بیش از پیش در کانون توجه اهل نظر قرار گیرد. اشاره به این نکته از این رو حائز اهمیت است که: اولا: تمدن های بزرگ، اغلب بر دین ها ی الهام بخش تکیه داشته اند ...
مسخره کرده اید ما را؟
وقت سوگواری برای هرکدامشان سوا علی حده نداریم. مشکی پوش کدام غم باید بود خانم جان! تو فکر کن سران بی مایه عرب بنشینند اجلاس کنند، عقل هایشان را روی هم بریزند و کاغذ بفرستند که حالا همچین هم نیست که به فکر نباشیم و ککمان نگزد. این اسرائیل بی همه چیز اگر اجازه بدهد چند کاروان ملزومات و مایحتاج تیار کرده ایم، رفح را وا کنند فورا آنا می فرستیم. تو فکر کن خانم جان چه امیدی به جان بچه ...
نفس های جا مانده در دفاع مقدس
.... شب در کنار کارون در منطقه و قرارگاه شهید اجاقلو در داخل چادر به هنگام خواب زمزمه هایی شنیدم، بلند شدم دیدم کسی نیست. مردد بودم از اینکه دشمن حمله کرده باشد یا بچه ها را به عملیاتی فرستاده باشند . با احتیاط از چادر خارج شدم و ناباورانه دیدم همه در خلسه ای عارفانه به همراه شهید اجاقلو رو به قبله نشسته اند. حصاری نورانی تشکیل داده اند و دعای توسل میخوانند. با دیدن آنها مو بر بدنم سیخ شد. ...
اینجا همه شهید به دنیا می آیند!
را بدرقه می کند و شهیدی بر وی نماز می خواند این تصویر بی نظیری است که محمود درویش ، شاعر فلسطینی، از غزه قهرمان پیش چشم مردم دنیا ترسیم کرده. رژیم کودک کش اسراییل در حملات بعد از طوفان الاقصی، در هجده روز، 2360کودک را به شهادت رسانده است اینجا در غزه، وقتی بچه ها چشم به دنیا باز می کنند، به جای هیاهوی خانواده و اقوام و دوستان در جشن تولد، این صدای بمب و موشک و ...
صهیونیست ها پا جا پای منافقین گذاشتند/ رفقای کودک کش
روزهای کودکی اش در آتش سوخت، با همان جثه کوچکش و چه کسی می داند شاید آن روز و آن لحظه که آتش او را دوره کرده بود با دست های کوچکش همه تلاشش را کرد تا راهی پیدا کند، شاید بارها و بارها با همان اندک واژه هایی که می دانست مادر را صدا زده بود اما، فاطمه سوخت و خاکِ سرد آخرین پناهگاه فاطمه شد؛ فاطمه سادات طالقانی ، دختر سه ساله ای که حالا خاک گلستان شهدای اصفهان بیش از 40 سال است که او را در آغوش گرفته ...
اروپایی ها برای رهایی از یهودیان به تشکیل دولت اسراییل در فلسطین راضی شدند
زدند در کوچه های شهر شما مردمی عجیب؛ با پنجه های خون به رگ تار می زدند خون می چکید از رگ شهر شما و باز؛ بر زخم های کهنه به تکرار می زدند از زخمهای تیره ناگفتنی که باز؛ بر آشیان کودک بیمار می زدند وقتی نگاه سبز تو را دار می زدند؛ صد تازیانه بر دلم انگار می زدند (لیلی حضرتی) در این خاک مقدس، دفن کردی باغ زیتون را؛ تو با چشم خودت دیدی، لبالب غزه ...
قاب رفاقت
فقط نگاه شان می کردیم به یک باره دوباره صدای فریاد حسین بلند شد...بچه ها اسلحه ها را بردارید یک نفر از اینها نباید در برود ما شکه و گیج از کار حسین پشت جاده نشستیم و اسلحه ها را بلند کردیم. تسلط ما بهتر بود چون آنها روی زمین کفی بودند و ما پشت جاده سنگر گرفته بودیم. اسلحه ها را برداشتیم و همه را به رگبار بستیم. اسارت نیم ساعت بعد از رد و بدل گلوله ها به یک باره دشمن ما را به ...
روح جنگجوی آن عکس ها؛ درگذشت جری کرانهام، عکاس بزرگ بریتانیایی در 93 سالگی
لندن می رساند. عکس هایش را می گیرد و با عجله به خانه باز می گردد. حمام کردن بچه ها و خواباندن آنها تا شب طول می کشد و این یعنی جری کرانهام مهلت تحویل عکس هایش به نشریه ی ساندی تایمز را از دست داده. جری ناامیدانه به دفتر دیلی میل می رود؛ اما آنها هم عکس هایش را نمی پذیرند و تنها یک روزنامه ی محلی حاضر می شود عکس های او را چاپ کند... یک سال بعد از آن تجربه ی ناکام، سرانجام نام جری کرانهام در ...
سفر با اعمال شاقه/ پله نشینی با بلیت لاکچری
...، گفتم خبرنگارم و برای اولین بار پله نشستم ، گفت من سرباز بودم زیاد این طوری رفت وآمد می کردم، امروز بچه ها راهی کاشان شدند؛ ماشینمان جانداشت گفتم من با اتوبوس می آیم، آمدم ترمینال دیدم اصلا ماشین نیست، مجبور شدم... تا قم صحبت کردیم. به قم نرسیده لهجه من هم دیگر کاشی شده بود. لابد ژنتیک است... حالا تا کاشان حدود 1.5 ساعت راه داشتیم؛ معجزه شد انگار، قم دو مسافر پیاده شدند و بالاخره ما ...
دیده شدن مهم ترین چالش فیلم های کوتاه است/ حرف هایی از جنس تنهایی، زندگی و اخلاق
سازند بتوانند فیلم های بعدی شان را بسازند و این مسیر تداوم داشته باشد. آیا جزو کسانی هستی که فیلم کوتاه را سکوی پرتاب به سوی سینمای بلند می دانند یا خود مقوله فیلم کوتاه برایت مهم است؟ به نظر من فیلم سازی اصلا کار راحتی نیست که بخواهم الان بگویم من بعد این فیلم یا چند فیلم کوتاه؛ می روم و فیلم بلندم را می سازم. چون فیلم ساز جدای از هزینه که خیلی ذهن او را درگیر می ...
در خانه این شش خانواده ایرانی، چیزی جز غم و گریه نیست
معدن بسیار بیشتر از اینهاست. یک کارگر معدن مانند برادرم با 23 سال سابقه، هنوز خانه 60 متری اش را بعد از 8 سال نتوانسته تکمیل کند اما آقایان در برج هایشان زندگی می کنند. سیر از غم گرسنه چه می داند؟ خیال شان نیست. هیچکس به فکر قشر ضعیف کارگر نیست. یکی از همکاران مان بچه اش سرطان گرفته و حالا در خرج زندگی و درمانش مانده است. اصلا کدام مسئول اجازه می دهد بچه اش یک متر در معدن برود و کار کند؟ ...
آنچه ارث نژاد ایرانی است، غیرت قاسم سلیمانی است
خواست با کودکی حرف بزند، به عبری ماشه را چکاند آخرین کلمات انسان فریادهای کودکانه ای بود که زبانش آتش گرفته بود جهان، بیمارستانی که زیر بمب ها به هوا رفت و دیگر صدایی از هیچکس بلند نشد چه ناتوان است گلوله وقتی به هر دری می زند اما راهی به قلب تو باز نمی کند چه درمانده است قوم حسود که خود ...
ادعای بزرگ علیرضا دبیر، حتی اگر رییس نباشد!
به گزارش "ورزش سه"، صبح امروز مراسم تجلیل از مدال آوران جهانی و آسیایی در حضور وزیر ورزش، رئیس فدراسیون کشتی و قهرمانان و پیشکسوتان این رشته برگزار شد. علیرضا دبیر در این مراسم دقایقی به صحبت پرداخت و گفت: می خواهم حرف دلم را بزنم. دیدید که در کشتی، خیلی ها آمدند که واقعا حق شان نبوده است؛ بچه ها و قهرمانان ضربه خوردند و کشتی عقب رفته است. نفر بعدی که می آید، باید این بار را بردارد و محکم تر جلو ...
سمفونی شگفت انگیز شب و شیدایی
نسیم دل انگیز و شادی بخش شبانگاهی، همراه با رقص لطیف و ملایم گل ها و چشمک و زمزمه شیرین ستارگان و انعکاس چشم نواز ماه در آب، به نرمی در شهر به حرکت درمی آید و پس از عبور از خیابان ها و کوچه های خیس و باران خورده و نوازش چهره مردمانی خسته اما مهربان، به سمت یکی از ایستگاه های مترو پیش می رود و نغمه دلنواز ویولن یک مرد میانسال، با خود طراوت و آرامش را به ارمغان می آورد و اینک در دلِ زمین، سمفونی شگفت انگیز شب و شیدایی آغاز می شود... *** صدای بلند و ممتد بوق قطار از فاصله ای نه چندان دور، مسافران پراکنده در سالن بزرگ فروش ...
زیر سقف مهربانی
ساده دارد و اینجا هم گل های سبز و سرحال در گلدان های بزرگ اولین چیزی است که نظرمان را به خود جلب می کند. زیر لب ناخودآگاه می گویم: از خانه هایی که گل در آن هاست، نور به آسمان می رود. چند دقیقه بعد سیده عاطفه رادمنش، همسر آقای مروج، وارد می شود با دو تا بچه پتوپیچ شده تا در همین چند ثانیه راه از گزند پاییز در امان نگهشان دارد. تا بچه ها را از آغوشش به زمین می گذارد، گریه هر دو آغاز می شود. این ...
سر جدت به سال زنگ نزن!
این خانم اینجا نشسته. لابد پول کرایه ماشین ندارد. برویم به او پولی کمک کنیم که به خانه اش برود. بعد با دختر صحبت می کنند و دختر توضیح می دهد که در کنار خیابان مشغول مثلا ترید کردن در بازارهای مالی است و آنقدر پول درآورده که صرف نمی کند از جایش بلند شود و به محل کارش برود. تهش هم می گوید: اگر به پیج استاد بق بقوییان بروید، می توانید همه فنون ترید کردن زیر تیر چراغ برق را یاد بگیرید و میلیاردر شوید ...
چرا پروپاگاندای صهیونیستی از تاریخ شکست می خورد؟
. آنچنان که یکی از شاهدان این تراژدی درباره قساوت اشغالگران می گوید: در آنجا مراسم عروسی بود و عروس و داماد در جشن عروسی خود، اولین قربانیان بودند. ابتدا آن ها را به همراه 33نفر از همسایگان به سوی زمین پرت کردند، بعد در کنار دیوار قرار داده و سپس به رگبار بستند . در آن نسل کشی تنها تعدادی از کودکانی زنده ماندند که توانسته بودند خود را در زیر انبوه جنازه ها پنهان کنند و از چشم دور بمانند. ...
ناگفته هایی از شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
سلیمانی بخوانید. آنجایی که حاج قاسم تصریح می کند: عاشق سید ابراهیم شدم وقتی که صدای بلند و مردانه او را از پشت بیسیم شنیدم. مصطفی در نگاه حاج قاسم حاج قاسم خاطراتش از مصطفی را اینگونه تعریف کرده است: یک جوان تو دل برویی بود، آدم لذت می برد نگاهش کند من واقعا عاشقش بودم. این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا، رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده ...
زیباترین و عاشق ترین زوج ایرانی ! + بیوگرافی امیر علی نبویان و همسرش /
داشتم براش انجام بدم رو نتونستم، امروز به همت بچه های وقتشه و به گرمی حضور شما (تماشاگران) که شاید هیچ وقت تو زندگیم فکر نمی کردم مهمون های به این عزیزی و در عین حال ناشناسی در مراسم عروسیمون حاضر باشن، می خوام سوپرایزش کنم بعد از این صحبت ها و پخش آهنگ آمد بهار جان ها همسر امیرعلی نبویان در برنامه حضور یافت و در روز ولادت امام رضا سوپرایز شد. البرز نبویان برادر امیرعلی نبویان ...
انبارهای ضایعات نفس محله همت آباد مشهد را بریده است
به گزارش شهرآرانیوز یک بسته کامل از آلودگی ها. از هرنوع آلودگی که فکرش را بکنید یا به ذهنتان برسد. زباله سوزی، روزی سی کامیون نخاله ساختمانی، فاضلاب قالی شویی و تردد نیسان حمل ضایعات از کنار دانش آموزان... اصلا این ها را که گفتم بگذارید یک گوشه از ذهنتان، اینجا حتی هوا هم برای نفس کشیدن نیست. به خدا. بگذارید کمی جلوتر برویم خودتان دستتان می آید از چه چیزی می گویم. خواهرم، یک کلام به شما بگویم ...
تصاویری از جانوران باور نکردنی؛ آنها آن قدر عجیب و غریب هستند که نمی توان وجودشان را باور کرد
است که چشم هایش به طور جداگانه از یکدیگر حرکت می کند و هیچ دندانی ندارد و بین اعضای داخلی بدنش جای شکم خالی است؛ در حقیقت اژدها اصلا شکم ندارد. این اژدها که انگار به بدنش برگ آویزان است معمولا به رنگ سبز طلایی و نارنجی دیده می شود. اژدهای دریایی تازه متولد شده تا زمانی که آن قدر بزرگ شود که بتواند شکار کند از پلانکتون ها تغذیه می کند اما غذای اژدهای بالغ سخت پوستانی مثل میگوها و لار و ...