پایان شوم درگیری 2 رفیق؛ مرگ تلخ همسر و فرزند قاتل!
سایر منابع:
سایر خبرها
زن باردارم وقتی فهمید دوستم را کشتم، سکته کرد و فوت شد
که پس از رسیدن به بیمارستان به کما رفته بود. هفته گذشته مرگ مرد مجروح سرنوشت جوان بازداشت شده را هم دگرگون کرد. به گفته این متهم او نه تنها خودش به اتهام قتل ممکن است قصاص شود بلکه همسر و فرزندش را هم بعد از این ماجراها از دست داده و به روزگار سیاه نشسته است. این متهم وقتی در دادسرای جنایی در برابر بازپرس نشست، با چشمانی گریان و بریده بریده گفت: مقتول دوستم بود. از خرداد در کما بود ...
به پسری که 20 سال از خودم کوچکتر بود دل باختم، شوهرم فهمید و...
شدت افسرده بودم و تنها به خاطر خانواده ام به زندگی با او ادامه می دادم. اما هفت سال بعد از این ماجرا بود که باردار شدم و شوق زندگی به خانه ام بازگشت. با این حال سیاوش همچنان در خانه نبود و من خودم را با دخترم سرگرم می کردم. چهار سال بعد نیز پسرم به دنیا آمد و من دیگر گرفتار بچه داری شده بودم. تا این که آن ها راهی مدرسه شدند و دوباره من در تنهایی خودم فرو رفتم. شرکت هرمی ...
داستان 3 شوهر برای یک زن
با او ازدواج کردم و سولماز مرا مادر خود می دانست. زندگی من و یحیی در روزهای شیرین خود بود که بعد از گذشت 3سال و در حالی که دخترم را باردار بودم ناگهان سر و کله جمیله (همسر سابق یحیی) پیدا شد. او که به تازگی متوجه ازدواج یحیی شده بود به خانه ما آمد و سرو صدا به راه انداخت.من هم که خودم فرزند طلاق بودم از او خواستم در کنار ما زندگی کند! در این شرایط من و جمیله زندگی جدیدی را ...
قتل وحشتناک دختر عمه جوان/ پسردایی نامردش او را در مقابل کودک چند ماهه اش به قتل رساند+جزییات
و برای روشن شدن وضعیت پدر مقتول و تعیین تکلیف درباره درخواست اولیای دم پرونده را به دادسرا بازگرداند. باتوجه به اینکه هیچ ردی از پدر مقتول به دست نیامد رئیس قوه قضائیه درخواست قصاص را مطرح کرد و پرونده برای دومین بار به دادگاه کیفری فرستاده شد. در این جلسه نیز مادر و همسر مقتول بازهم بر درخواست قبلی شان تأکید کردند. این بار همسر مقتول گفت: روز حادثه وقتی به خانه برگشتم و با ...
کتاب اِل دیِگو – به مناسبت زادروز دیه گو مارادونا
شکم آن همه نان خور راحت نبود و پدرم برای تامین هزینه ها، هر روز تا حد مرگ کار می کرد. برای همین سعی می کردم زیاد گند نزنم، ولی سخت بود. گاهی پدرم بلافاصله بعد از گرفتن دستمزدش، برایم یک جفت کفش می خرید، چون از بس فوتبال بازی می کردم، خیلی زود پاره می شدند. واقعاً گریه آور بود. در واقع، هم به خاطر از بین رفتن کفش ها گریه می کردم و هم به خاطر کتک های پدر. با این حال، کینه ای از او به دل ندارم. آن ...
قتل مرد مست به دست رفیقش در تهران/ مرگ زن باردار بعد از قاتل شدن شوهرش
حادثه 24 - مرد جوان که در جریان درگیری با دوستش، با ضربه چوبدستی او به کما رفته بود بعد از پنج ماه فوت کرد و ضارب در برابر اتهام قتل قرار گرفت. همسر باردار متهم وقتی فهمید پزشکان از مصدوم قطع امید کرده اند، سکته کرد و فوت شد. اوایل آبان امسال یکی از ماموران انتظامی در تماس با بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داد مرد 29 ساله ای که از پنج ماه پیش در کما بوده در بیمارستان فوت ...
کاری کردم که دوست زنم از شوهرش طلاق بگیرد و صیغه من شود!
آن ها وارد معرکه شدیم. من خیلی سعی کردم با نصیحت و گفت وگو مشکل این زوج جوان را که به تازگی هم ازدواج کرده بودند حل وفصل کنم ولی هردوشان مغرور و یک دنده بودند و ما نتوانستیم کاری از پیش ببریم. متأسفانه در این رفت و آمدها متوجه نگاه و ابراز علاقه دوست همسرم به خودم شدم. او از اخلاق و رفتار و حتی تیپ و قیافه ام تعریف و تمجید می کرد. از طرفی شریک زندگی ام آن قدر گرفتار کارهای خانه و بچه داری شده بود ...
خانه ای به وسعت یک دنیا
به ارث گرفتم. کمک کردن به دیگران در خون ماست. خواهرم هم که در خارج از کشور زندگی می کند به بیماران خدمت می کند. من از این کار لذت می برم. با بهبودی هر مریض انگار باری از دوشم برمی دارند. 4 خانه برای اسکان بیماران اولین باری که بیماری را در خانه خودش اسکان داد 27- 28 سال پیش بود. کسی که نمی شناخت و نمی دانست اهل کجاست. باقی ماجرا را از زبان خودش می شنویم: همسرم مرد دست به خیری ...
تا کاری به نتیجه نرسد رهایش نمی کنم
کوشاترین بانوان کارافرین شهر آشنا می شوم. حسن پور در ازدحام آن همه پارچه جایی برای گذاشتن صندلی پیدا کرده و من را تعارف به نشستن می کند. خودش هم روی صندلی دیگری می نشیند و سر حرف را باز می کند: 15 ساله بودم که ازدواج کردم. اصالت ما اردبیلی است. 3 روز بعد از جشن عروسی به تهران آمدیم. خانه مان در کیانشهر بود. چند سالی آنجا زندگی کردم تا اینکه در بمباران هوایی خانه مان خراب شد و هر چه داشتم از بین رفت ...
باید از روزی ترسید که آرمان ها نباشند
که به این بهانه به مرور روایت شهادت این شهید در خاطرات مادرش پرداخته ایم. * دیدار و گفت وگوی آخر آرمان و مادر آرزو فروغی مادر آرمان علی وردی در خاطرات خود گفت: آخرین دیدار ما، صبح روز چهارشنبه بود. آن روز آرمان ساعت 5/9، 10 صبح از منزل بیرون رفت. البته همیشه در روزهای دیگر، ساعت 5، 5/5 صبح از خانه بیرون می رفت. معمولاً بعد از نماز صبحش، به حوزه می رفت. آن روز صبح به علت ای ...
عاشقانه ای از گیلان تا لبنان
احمدرضا در این حادثه هولناک همسر عزیز و دخترک چهار ماه اش را از دست داد. از دست دادن همسر و فرزند داغ بزرگی بود که بر دل این جوان مجاهد و مقاوم نشسته بود. در آن زمان در توصیف حال خودش، چنین نوشت: خدایا چه حالتی به من دست داد، خیلی سعی کردم خودم را کنترل کنم ولی مگر امکان پذیر است، عزیزترین عزیزانم بدون اینکه نفس بکشند در روی زمین افتاده اند، خدایا خودت به من صبر بده و آنچنان نیرویی ...
کتاب فرندز -دوستان و عاشقان – نوشته متیو پری – به مناسبت درگذشت هنرپیشه ای که ماه ها با سریال فرندز ...
...، همچین چیز عجیبی هم نیست. خیلی بچه ی محتاجی بودم؛ نه از آن نوزادهای بانمک و خندان که همه امیدوار بودند باشم. فقط دارو را می زدم و خفه خون می گرفتم. جالبش اینجاست که من و باربیتورات در طی این سال ها رابطه ی عجیبی با هم داشتیم. آدم ها تعجب می کنند از شنیدن اینکه من از 2001 به بعد عمدتاً پاک بودم. به استثنای حدوداً شصت یا هفتاد اشتباه کوچولو در طول این سال ها. وقتی این اشتباه ...
سلبریتی ها نمی توانند سفیر خانه آبی باشند
ر گفت: کاردرمانی و گفتاردرمانی، تنها راهی است که می توانی از طریق آن به فرزندت کمک کنی... جلسات گفتاردرمانی و کاردرمانی، به فرزندان اوتیسم کمک می کند به خوبی حرف بزنند و فعالیت داشته باشند پذیرش این موضوع، خیلی برایم سخت بود. به خانه که برگشتم، در خلوت خودم، یک سوگواری عمیق انجام دادم؛ درست مثل اینکه عزیزی را از دست داده باشم. بعد، همان داستان همیشگی تکرار شد. اول، انکار کرد ...
آرمیتا گراوند؛ از بیهوشی در مترو تا درگذشت
نیز دست کمی از خودش ندارد؛ نگران و ناامید. به مدرسه که می رسیم، دو موتور اورژانس خودنمایی می کنند. از ظواهر امر پیداست بچه ها در مدرسه حال و روز خوبی ندارند و نیاز به امدادرسانی پیش آمده است. از همین ظواهر هم می شود حدس زد چرا والدین زودتر از زمان تعطیلی مدرسه، دنبال بچه ها آمده اند تا زودتر آن ها را به خانه ببرند. از سرایدار مدرسه می خواهیم ما را نزد مدیر مدرسه ببرد، اما به محض اینکه م ...
خودزنی مرگبار مرد زندانی جلوی خانه باجناقش
حضانت بچه ها نیز برعهده اش بود. وی افزود: پنج سال از این ماجرا گذشت تا این که باجناقم از زندان آزاد شد و صبح به در خانه مان آمد همسرم از دادن آدرس خانه خواهرش خودداری کرد، اما باجناقم شروع به داد و بیداد کرد و من خودم را به جلوی در رساندم. مرد جوان ادامه داد: با جناقم با دیدن من به سمتم حمله کرد که او را از خودم جدا کردم و در ادامه همسایه ها به کمک من آمدند که باجناقم در این ...
چه کسی برای این دختر بچه فلسطینی پدر و مادر می شود؟
همین نبود. هر روز بیشتر از دیروز خبر و تصاویر غم انگیز در فضای مجازی می دیدم که غمم را افزون کرده بود. نمی دانستم برای درد خودم گریه می کردم یا درد بچه ها و خانواده های عزادار فلسطینم. درد آن کودک فلسطینی را با پوست و گوشت و استخوان درک می کردم. اما با دیدن فله اللحام ، دختر بچه چهارساله فلسطینی که با از دست دادن 14 تن از اعضای خانواده اش از جمله پدر مادر خواهر و برادرانش در حملات هوایی ...
قتل در مثلث عشقی زن متاهل
برداشت و رفت. شیشه را شکست و وارد بدن مقتول کرد. طبق تحقیقات بازپرس پرونده، مشخص شد آن کسی که مرتکب قتل شده بود محمود، پدر احسان بود و طبق اعلام پزشکی قانونی نیز علت فوت خونریزی داخلی در اثر شی برنده و تیز اعلام کرده است. پرونده این متهمان بعد از صدور کیفر خواست از شعبه ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز برای صدور رای به شعبه اول دادگاه کیفری یک استان ارسال شد و قضات دادگاه با ...
آقای قاضی! من مثل باجناقم زن ذلیل نیستم؛ حاضر نیستم جلوی زنم تعظیم کنم/ قبول دارم بداخلاقم اما برایش طلا ...
وقتی روی صندلی نشستند، لیلا گفت: آقای قاضی من از دست بی ادبی ها و بداخلاقی ها و کتک های این مرد خسته شده ام؛ نه تنها با من بدرفتاری می کند بلکه کار را به جایی رسانده که روی خانواده ام هم دست بلند می کند. بعد ادامه داد: یک بار که باهم سر موضوعی بحث می کردیم، خواهرم برای میانجیگری پا پیش گذاشت و داشت هر دو نفرمان را نصیحت می کرد که آرام باشیم اما ناگهان جلال با عصبانیت شروع به ضرب و شتم ...
مشق عشق در برهوت خشک
ناگهان ابری سیاه در آسمان ظاهر شد. من به بچه ها گفتم به سمت خانه های شان حرکت کنند و خودم هم رفتم؛ مسیر سیلاب بود و رعد و برق شدیدی می زد. پس از آرام شدن وضعیت با دانش آموزانم تماس گرفتم که از سلامت آنان باخبر شوم، متوجه شدم که صاعقه با پدر یکی از دانش آموزانم برخورد کرد و او فوت شد؛ در آن دوران من و آن دانش آموز سختی زیادی را متحمل شدیم چرا که با موضوعی غم انگیز روبه رو شده بودیم اما در مقابل مشیت ...
کنایه جالب امیرغفارمنش به علت ممنوع الکاری بازیگران / ناگفته های آقای بازیگر از رنج های دوران بازیگری!
دوستان چندین ساله دوران راهنمایی ام بود که حدود 12 بار قهرمان رالی شد، روزی حین رانندگی در رالی ش زمانی که به بهشت زهرا رفتم ، خاک پدر ، مادر ، همسرم پوپک و دوستانم را دیدم که از دنیا رفته اند ، آن روز زمانی بود که در ذهنم با خدا صحبت کردم ؛ از خداوند پرسیدم هر چیزی که من دوست داشته باشم را از من می گری ؟ گفت دقیقا همین طور است، به چیزی دل ببند و وابسته شو که نتوانم او را از تو بگیرم ...
نبرد خانوادگی برای زندگی در رویارویی با سرطان
از بیماران سرطانی به خبرنگار ایرنا می گوید: روزی سخن گفتن از سرطان برایم سخت بود و تصور نمی کردم یکی از عزیرانم به این بیماری مبتلا شود اما پس از تجویز پزشک و آمدن جواب آزمایش پاتولوژی و محرز شدن بیماری همسرم، برای ساعاتی دنیا برایم متوقف شد و مضطرب و نگران، از آینده ترسیدم. وی ادامه داد: روزهای اول که بیماری همسرم مشخص شده بود از نظر روحی روزهای سختی برای خودم و خانواده ام بود اما با ...
ماجرای تازه دامادی که یک شبه زندگیش تباه شد
. حالش خوب نبود. خواست مشروب بخورد اما من اجازه ندادم. گفتم مبادا بلایی سرش بیاید. او عصبانی شد و ناسزا به من گفت. من هم یک سیلی در گوشش زدم. دعوا با وساطتت همسایه ها تمام شد اما نیم ساعت بعد که من به همراه همسرم از خانه مان خارج شدیم تا به دیدن یکی از بستگانمان برویم، ناگهان آرش را دیدم که به سمت ما حمله ور شد. او دو تا شیشه نوشابه از کنار مغازه ای برداشت و به سر و صورت خودش کوبید. گفتم قصد کشتن ...
اگر سلام کرده بود کشته نمی شد
. پس چه زمانی از مرگ حسن با خبر شدی؟ دو، سه روز در بیمارستان بستری بودم و وقتی به خانه آمدم یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت خبر داری حسن کشته شده. از مرگ حسن که با خبر شدم، دنیا روی سرم خراب شد. فکرش را نمی کردم که او با یک ضربه چاقو کشته شده باشد. سریع خانه را ترک کردم. می دانستم که پلیس خیلی زود مرا دستگیر می کند. چند روزی در پارک خوابیدم و بعد از آن، به خانه یکی از ...
سرنوشت در انتهای راهی است که خود انتخاب کرده ایم
نظرمان کم اهمیت اند و در مقابل، دست هایی دیگر هستند که می توانند مسیر زندگی مان را تغییر دهند. مثلا من می توانم انتخاب کنم که در تعطیلات آخر هفته با دوستانم به سینما بروم، یا در خانه باشم و یک کتاب جذاب بخوانم. این شاید از جنس انتخاب های ساده و بی اهمیت باشد. به هر حال قرار است تفریح کنم؛ چه در سینما و چه در خانه اما اگر قرار باشد در مورد انتخاب همسر، رشته تحصیلی یا شغلم تصمیم بگیرم، اوضاع فرق می کند ...
قاتل: همسرم دق کرد و فوت شد
، اما دوستانمان خیلی زود ما را جدا کردند و او هم از محل رفت. نیم ساعت بعد دنبال همسرم رفتم تا او را به خانه یکی از بستگانم ببرم. با همسرم داخل کوچه بودیم که موتورسیکلتی با دو سرنشین به ما نزدیک شد و متوجه شدم ترک نشین سهیل است. سهیل وقتی ما را دید از موتورسیکلت پیاده شد و به طرف مغازه سوپرمارکتی رفت و دو عدد شیشه نوشابه برداشت و شکست و با داد و فریاد به سرش چند ضربه زد. سرش خونی شد و به طرف من حمله ...
اعتراف زن قاتل از کشتن همسرش | قتل وحشتناک همسر با همدستی مرد غریبه
استان البرز راهی خانه سهراب شدند. بازپرس کشیک کمی بعد خودش را به صحنه جنایت رساند و در نخستین گام دستور داد این پیکر بی جان به پزشکی قانونی منتقل شود. درحالی که کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را تازه شروع کرده بودند نظریه کارشناسان پزشکی قانونی نشان می داد که سهراب براثر فشار به عناصر حیاتی ناحیه گردن کشته شده است؛درحالی که همسر سهراب اعلام کرده بود که شوهرش نیمه شب دراثر تنگی نفس ...
اصول صحیح مراقبت های دوره بارداری چیست؟
در دوران بارداری به چه شکلی بروز می کند و اگر مادر باردار این علائم را در خود مشاهده کرد، چه کاری باید انجام دهد؟ در هر مقطعی از بارداری اگر با یکی از علائمی مانند تهوع و استفراغ شدید، خونریزی واژینال، تب شدید، ترشحات واژینال و خارش، سردرد شدید، تورم صورت و دست ها، تاری دید و دیدن جرقه جلوی چشم، خوردن ضربه به شکم و توقف حرکت جنین، افزایش قند خون یا دیابت بارداری و مسمومیت مواجه شدید ...
برادرهای چینی با سبدی بر دوش، به نوبت مادر 89 ساله را به بیمارستان بردند
شهر خود در چونگ کینگ بازگشتند و یک رستوران نودل افتتاح کردند تا بتوانند هر روز از مادر خود مراقبت کنند. آنها می خواستند جبران زحمات مادر را در هنکام کهنسالی بکنند. این ویدئوی آنلاین تا به حال 1.4 میلیون بار آنلاین لایک شده. یکی کامنت گذاشته بود: شاید این سبد بامبو برای حمل این دو برادر توسط مادرشان زمانی که بچه های کوچک بودند استفاده می شد. مادر احساس درد جسمی می ...