سایر منابع:
سایر خبرها
واقعیتی تکان دهنده از زندگی زنان معتاد
.... دخترا رو اصلا تحویل نمی گرفت ولی پسرا رو خیلی دوست داشت. البته آبجی اولم چون زور داشت مامانم ازش حساب می برد. ولی من چون کوچیکتر بودم، زیر سلطه ش بودم و خیلی اذیت می شدم. خلاصه چند سالی خونه مامان بزرگم بودم. بعدش مامانم با شوهر صیغه ایش اومد دنبالم ولی من باهاش نرفتم. تو خونواده ما رسمه که وقتی شوهر یه زن میمیره زن باید یا با برادرشوهرش ازدواج کنه یا مجرد باشه که بتونه توی اون خونه بمونه ...
گپ نوروزی با کاپیتان پرسپولیس
...> * : در چیدن سفره هفت سین کمک می کنی؟ اصلاً! تا حالا که این کار را نکرده ام ! * : در خانه تان مردسالاری حاکم است؟ ما را به دعوا نیندازید ! * : خودت را شبیه به کدام سین از سفره هفت سین می دانی؟ تا حالا به این موضوع فکر نکردم اما الان که فکر می کنم می بینیم که دوست دارم سیب باشم آن هم به دلیل سرخی آن ! * : هنوز هم برای عید نوروز لباس نو ...
گزارشی تکان دهنده از جذامیان روستای بصری +تصاویر
...:وقتی خوره به جانت می افتد نه صورت زیبایی داری نه زندگی راحتی. جذام که گرفتی همه رویشان را از تو برمی گردانند. زنگوله ای به دور گردنت می بندند که بدانند کجایی تا آنها نباشند. اما خوره ای که صورت زیبا را از جذامیان تبعیدی روستای بصری مهاباد گرفته هنوز نتوانسته سیرت زیبای آنها را بگیرد. پس ببوس روی ماه این جذامی را... ."وقتی اهالی این روستا از خانه بیرون می آیند مردم شهر از آنها می ترسند، حتما ...
مصاحبه خبرگزاری فارس با کاپیتان پرسپولیس
حضور داشته باشم. من هم همیشه کار قلعه نویی را قبول داشتم و به جز تیم ملی که در سال 2007 برای قلعه نویی بازی می کردم دیگر با او کار نکرده ام و همه چیز در همین حد است اما برخی رسانه ها کمی بیش از اندازه شلوغ کردند که انگار من می خواهم به استقلال برم اما من با پرسپولیس قرارداد داشتم و یک سال دیگر در خدمت پرسپولیس بودم. فارس: الان که خودت خانواده ای تشکیل دادی و مرد خانواده هستی باز هم عیدی ...
رقصی چنین میانه میدان، مذاکره!
رضا احسان پور: چشم امید ملّت ایران، مذاکره حتّی شده است باور و ایمان، مذاکره دی شیخ با چراغ همی گشت در ژنو کز پنج و یک ملولم و دیوان مذاکره، اصلاً بلد نبوده و هرگز نمی کنند یک بار مثل بچّه ی انسان، مذاکره گفتم که: شیخ! خانه خراب است، مانده ای، در فکر نقش بندی ایوان؟ (مذاکره؟) ارسال کرد شیخ، پیامی ظریف که: "یک ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی(22)
کشیده شد. بلند شد به مادره گفت چرا می زنی؟ مادره گفت صد بار بهت گفتم قوز نکن! 21- دیروز دیدم ساک یه پیرزنه خیلی سنگینه. به خودم گفتم مرام و معرفتت کجا رفته مرد؟ ساکش رو گرفتم، وسط های راه بهم گفت: دستت درد نکنه مادر. الاغم نمی تونست اینو تا اینجا بیاره 22- مامانم داره تو غذا دارچین می ریزه من: دارچین نریز دوست ندارم مامان: تاثیری تو مزه ش نداره ...
فاطمه، مسافری از سرزمین آفتاب تابان
اسلام را خوب بشناسند می فهمند که در اسلام مقام زن بسیار بالاست و این طور نیست که دیگران می گویند. در این باره مثلا حضرت ابراهیم که می خواست فرزندش را قربانی کند برای او که پیامبر بود خیلی سخت بود و تازه بعدش هم به خاطر همین به حضرت ابراهیم امامت داده شد ولی ما مادران شهیدی داریم که بچه هایشان را به جنگ فرستادند بدون هیچ توقعی و به نظرم کار آنها برابر با مقام امامت بوده و ارزش داشته است. دختران و زنان ما به این مسائل بیشتر فکر کنند و حلال و حرام را در زندگی رعایت کنند. سیده مهدیه قرشی منبع: هفته نامه زن روز ...
خواهران دوقلوی جیرفتی چرا و چگونه کشته شدند؟
.... من قبلا از فرزانه چیزهایی دیده بودم که مرتب از خواهرش حمایت می کرد اما فکر نمی کردم همه اینها زیر سر فرزانه باشد؛ به همین خاطر هم تصمیم به قتل آنها گرفتم. به این نتیجه رسیدم حالا که قرار است فرشته زن زندگی من نباشد پس باید با هم بمیریم حتی فرزانه هم باید می مرد؛ او عامل این جدایی بود. تصمیم گرفتم کار را تمام کنم. صبح زود ماشین وانت برادرم را گرفتم و به سمت خانه فرشته حرکت کردم. می دانستم او هفت ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی
تحسین تان می کنند. 1- یکی از پندهایی که می تونم در این ایام خونه تکونی اختیارتون بذارم اینه که همیشه جوری کار کنید که بقیه کار نکردنتون رو ترجیح بدن. 2- بابام زنگ زده میگه خاک تو سرت. می گم چرا؟ میگه آخه تصادف کردم. میگم خب چرا به من فحش میدی؟ میگه چون داشتم به آینده نامعلوم توی الدنگ فکر می کردم! 3- یه روز بابام یه گلدون با گلش خرید آورد گذاشت رو تاقنچه. آقا من ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (36)
...> دائیم هم که نمیدونست جریان چیه؟ گفت : باشه ،،،فقط تو گوشم بخون کسی بیدار نشه خدا رحمت کنه رفتگان شما رو ،،، عفونت گوش 1 سال بیشتر بهش فرصت زندگی نداد! 3. دختره میره آتلیه میگه آقاااااااا؟ شما عکس یهویی هم میگیرید؟ . . . . . ضمنا مراسم ختم عکاس فردا بر سر مزار آن مرحوم دایر میباشد. 4. یارو نشسته بوده ...
فردا 9 صبح؛ انتخابات شورایاری ها در 354 محله
است ایران نوشت: پیرمرد میوه فروش کیسه های میوه را به من تحویل می دهد و از کنار ترازو، کارتی را داخل آن می گذارد که تصویر دختر جوانی به همراه تحصیلات و سابقه فعالیت های اجتماعی اش روی آن نوشته شده، می گویم این چیست؟ پاسخ می دهد: دخترم هست. در انتخابات شورایاری ها شرکت کرده؛ جمعه تو همین مسجد انتخابات برگزار می شه، بیا و بهش رأی بده! البته اجباری نیست ولی واقعاً دوست داره برای این محله ...
کریمی:محرمی با فاصله بهترین فوتبالیست تاریخ ایران است
گذشته و علم به آنچه اتفاق افتاد... - دلم می سوزد. برای آدم های کوچک که حسادت، بزرگترین صفت مشخصه آنهاست. آنها که چشم دیدن توانمندی ها و موفقیت های ف.ک ها را نداشتند و به جای یادگیری و پیشرفت و رسیدن به آنها، دنبال پیدا کردن نقطه ضعف رفتند و چون چیزی گیر نیاوردند، تهمت زدند تا مثلاً ف.ک ها را پایین بکشند. دلم به حال این آدم های کوته فکر و کوچک می سوزد که نمی دانند خدا جای حق نشسته و آفتاب ...
گفت وگویی پیرامون ازدواج
باباتی جون میدی که با عشقت بری زیر یه سقف، وقتی با عشقت میری زیر یه سقف، جون میدی که برگردی خونه بابات. پسر: مردها هم سقف رویاهاشون هی میره بالاتر! دختر: حالا این هیچی ... اینایی که به عشق بچه دار شدن ازدواج می کنن، وای خدا. پسر: ها ها ها . دختر: یعنی واقعا ازدواج می کنن که تکثیر بشن؟ پسر: حماقت محضه. دختر: اصلا نمی فهمم این بچه چی داره! دختر: واقعا ...
ناهار پیژامه پوش
پذیرایی کنی؟ - اگه دوست نداری می تونی بری پیش کوشی تو اون سطل آشغالش ازت پذیرایی کنه. میشی به میان حرفش می پرد که: بیاین بریم داداش ها! گربه هم گربه های قدیم. میشی راه می افتد که برود اما به پوشی برمی خورد و می گوید: باشه! باشه! الآن می رم آشپزخونه ببینم چی داریم. میشی خوشحال از این که نقشه اش گرفته جواب می دهد: خب چرا ما رو نمی بری؟ ...
بنیاد در آینه مطبوعات
در آن نوشته بود. عبدالمطلب- کلیددار موحد کعبه- سالها افتخار جاروکشی خانه خدا را داشت. او از حضور کنار در مهد توحید رنج می برد و همیشه دعایش این بود: خدایا! فرزندی به من عطا کن تا ریشه کفار را بر کند. من وقتی به این جمله از کتاب رسیدم، در دل از خدا خواستم به من چند پسر عنایت کند تا در راه خدا و اسلام کوشش کنند و سپس به شهادت برسند. خدا را شاکرم که دعایم مستجاب شد و دو فرزندم در جبهه ها به شهادت ...
از میان برداشتن رزم آرا مورد تأیید همه گروه ها بود
طهماسبی برایم تعریف کرد و گفت: بعد از ترور رزم آرا رفتم وسط بازار بزازها و شروع کردم به الله اکبر گفتن!... آن روز به قهوه خانه بزرگی که در بازارچه مروی ناصرخسرو بود رفتم و رادیو داشت. در آنجا رادیو اعلام کرد: رزم آرا به ضرب سه گلوله فردی به نام عبدالله موحد رستگار کشته شده است! وضعیت عجیبی بود. همان شب رادیو اعلام کرد که قیمت سهام شرکت نفت انگلیس در همه بورس ها، 10 درصد تنزل کرده و اسم قاتل نخست ...
یک شیرینی خانگی تمام عیار
تهیه کنید. برای شیرینی درست کردن باید حال تان خوب باشد؛ با بی حوصلگی و بداخلاقی شیرینی های خوبی نخواهید پخت. پس لبخند بزنید و پیش بندهایتان را ببندید . شیرینی نان چای قزوینی مشهور است که قزوینی ها به کسی که دستپخت خوبی دارد می گویند فلانی دستش مزه داره! اگر شما هم علاقه مندید که دست تان مزه داشته باشد، دست به کار شوید و سفره عیدتان را به شیرینی نان چای قزوینی مزین کنید. برای ...
هیچ کس براش رفیق نمی شه
می بینیم مردانی که دنبال رفیق بازی هستند، جذابیت لازم و کافی در ارتباط با همسر و خانوداه برایشان وجود ندارد. ما باید سعی کنیم فضای خانواده را طوری پیش ببریم که محبوبیت زن و شوهر و فضای خانواده آنقدر جذاب و دوست داشتنی باشد که هر کدام ترجیح بدهند ساعت های بیشتری را با خانواده خود بگذرانند. متأسفانه ما گاهی آنقدر فضای خانواده را تلخ می کنیم که هم زن و هم مرد ترجیح می دهند ساعات بیشتری را بیرون از ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
امروز هم می توانم او را ببینم سه شنبه و چهارشنبه هر هفته . از شنبه بعد از کار در بیمارستان باید به کلاس درس در دبیرستان شبانه ادب بروم کارم خیلی فشرده می شود. باید یک جعبه شیرینی از قنادی فضیلتی نزدیک کلانتری2 بخرم و برای کاترین ببرم. کاش می دانستم چی دوست داره؟ به عنوان هدیه برایش می خریدم. خیلی دلم می خواست همیشه شاد و خندان ببینمش. اما نمی دانم چه باید کرد؟ باید از مادر کمک بگیرم. مادر می گوید ...
شهید داود باقری
. مادرم هیچ وقت حضرت زهرا (س) و حضرت زینب را فراموش مکن ، الگوی شما این عزیزان باشند . چون در راه اسلام فرزند و برادر دادند . در مرگم شکیبا باشید . همسرم صبور باش و فرزندانم را در راه ائمه اطهار تربیت کن . تو شوهرت را در راه خدا قربانی کردی . او دختر 40 روزه خود را در یک دست و فرزند پسر دو ساله اش را در دست دیگر گرفته بود و با آنان نجوا کرد . نمی دانیم به آنان چه گفت، اما اولین و آخرین ...
حوزه نقادی شعر مدنی، مضمونی و فرایندی است/ نویسنده ای که از کوره جنگ دوم جهانی به سلامت بیرون آمد/ دست ...
و اندیشه های ابن سینا، و... آخرین اثر او که در روزهای اخیر منتشر شده، نیلوفر و گل سرخ (صوفیسم و بودیسم) است که از سوی نشر نو روانه بازار می شود. سلیمانی چند کتاب در دست چاپ دارد: تاریخ کهن قلندریه، از دل من تا دل تو، و محمد(ص) مرد خدا. او می گوید: ایرانیان و چینی ها در برخورد با مدرنیته و تمدن نوین غربی تجربه واحدی را از سر گذراندند. هم از حیث موضوع و سوژه و هم از جهت زمان وقوع این برخورد و ...
اون! چرا این همه خشونت؟
دست می دن و ورزشگاه ها خالی و در نتیجه اعتراضات سیاسی زیاد می شه! منو باش اینجا دارم بهت مشاوره می دم. برو ببینم بابا، پسره کله تخم مرغی. دهنش بوی شیر می ده واسه من مملکت دار شده. تو اون روحت با کشورداریت. گردآوری : گروه خبر برگزیده ها www.mtcm.ir/news منبع: isna.ir مطالب پیشنهادی : میهمانی در دفتر نمایندگی ایران با حضور زن جنجالی + عکس برادرم را قصاص کنید... زنم را کشته است عارف: برخی درباره خاتمی با بداخلاقی سیاسی رفتار می کنند تعرفه های اصلاح شده برق در قبوض فروردین کودکان کار خیابانی هم بیمه می شوند ...
گزارشی خواندنی/شوهر یابی خانم دکتر با رمل و اسطرلاب!
به مکانی می روم که انگار خانه همان زن است. خودش می گوید: من از استادان هندی آموزش دیده ام و سالها در هند بوده ام. چیزهایی از زندگی من می گوید که فقط خودم درباره آن می دانستم و بس. برایم خیلی جالب بود دلم می خواهد هر چند وقت یک بار آنجا بروم، هم فال قهوه و هم فال ورق بگیرم.به من توصیه می کند که بروم. شماره تلفن می دهد و می گوید تو هم برو. جالب است. تلفنش را توی گوشی موبایلم ذخیره می کنم... ...
طنز: در اخبار سیاسی 17 آذر چه گذشت؟
بهشون احترام گذاشت. گفتم: ببین، جواد بار اولی که به برخی نماینده ها احترام گذاشت، چه بلایی سر کمرش اومد؟ دوست داری سر توام از این بلاها بیاد؟ حرف گوش کن، نیا... گفت: اون یه اتفاق بود. مجلس که با دولت دشمنی نداره، یا خدای ناکرده نمی خواد دولت رو اذیت کنه. اونها هم نگرانی دارن خب. گفتم: میل خودته. حالا می بینی... ساعت 11:08 صبح جدا این نمایندگان مجلس خیلی خلاق هستند. خب برایم عادت شده و می دانم هر وقت ...
مبایل بداهه نوازی های کیاوش صاحب نسق منتشر شد
موسیقی ما - گفتم اگه قراره بداهه باشه، بذار همه ش بداهه باشه. خودت رو به اولین پیانوی دور و ورت برسون و همین طور که از دریچه ی دوربین به تلفن هوشمند که بالا یا پهلوی پیانوت می ذاریش نگاه می کنی، شروع کن به بداهه نوازی. طوری که انگار قراره همه چیز توی همون قاب دوربین اتفاق بیفته. بداهه ای که کنش اش رو نه تنها از لحظه ی خلق شدنش می گیره و به اون واکنش نشون می ده، بلکه تصویری که از کلیدهای پیانوی ...
چرا هر یک از فرزندان ، احساسات خاصی را در وجود ما بیدار می کند؟
. با وقوع طلاق ، تبعیض بین بچه ها تشدید می شود و گاه شکل اغراق آمیزی به خود می گیرد، به عنوان مثال مرد یا زن دیگر تحمل فرزندی را ندارد که شبیه همسر سابقش است. این گونه است که همسر سابق نیز از همین شباهت فرزند با خود استفاده می کند و او را وا می دارد تا موضع خود را مشخص کند. قابل پیش بینی نیست باور همگان بر این است که فرزند عزیز دردانه در میان سایر فرزندان، جایگاه بهتری نیز ...
امام پاسخ سؤالم بود/انقلاب، دروغشان را آشکار کرد/از بازگشت اسلام می ترسند
چیست؟ من در بخشی از صحبت هایم به نقش اسلام پرداختم. تعدادی از چپی ها اعتراض کردند که این چه حرفی است؟ مگر نمی بینی که اسلام در ایران چه می کند و زن ها زیر فشارند و دیکتاتوری است! دو هفته پس از این که من به ایران آمدم، مادرید شلوغ شد. همان آقایی که مرا دعوت کرده بود بهم گفت: ما همیشه به یاد تو هستیم که گفتی چرا ما برای تغییر به پا نخیزیم؟ انقلاب ایران منشأ بحران فعلی جهان همه این ها ...
سفری که سوغاتش خیانت بود
اصرار سیامک و همسرش برای صرف شام، بدون آن که شام بخورد خانه را ترک کرد. سیامک بعد از رفتن سعید به همسرش گفت: تا حالا سابقه نداشته سعید تنها اینجا بیاید. به نظرم با خواهرم حرفش شده. از کی اینجا بود؟ به تو چیزی نگفت؟ سیما که سرگرم آماده کردن میز شام بود با بی تفاوتی گفت: نه، حرفی نزد یک ساعت قبل از تو آمد اما چیزی نگفت. نگران نباش بین زن و شوهر همیشه بحث و اختلاف پیش می آید ...
پیش بنی جدید ستاریان از آینده مسکن
دانید چرا ؟.....چون از هر صنفی وارد کسب و کار ما شدند...و بعلت گران شدن مدام مسکن عادت کردند با بریز و بپاش بسازند و چون خودشان متخصص نیستند و از خدمات تخصصی استفاده نمی کنند ( چون بدلیل تورم لازم نمی دیدند) ...طبیعی که در طی 2 سال رکود روبرو بتدریج از بازار حذف می شوند ....در هر شغلی همین طوری است ....وقتی همه هجوم می آورند به یک شغل ...اون بازار تا مدتی تعطیل می شه البته فقط حرفه ای ها می مانند ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
. کلاغها سر و صدای زیادی بپا کرده بودند. خیابان نظر آرام و تک توک ماشین از آن رد می شد. فیات سیاه رنگ را دیدم که به سرعت به طرف چهار سوق کوچک حرکت می کند. خوب شد که زودتر از آن محدوده خارج شدم. از پیاده رو به طرف چهارباغ بالا رفتم تا به سی و سه پل رسیدم. حالا دیگر واقعاً سرما را با تمام وجود حس می کنم خورشید کم رنگ و بی حرارت در مغرب در حال غروب کردن است. سی و سه پل در آرامش کامل و رودخانه به سرعت ...