سایر منابع:
سایر خبرها
جهان در اولین هفته فروردین 95؛ از پیروزی های ارتش سوریه تا انفجار در قلب سیاسی اروپا
در آمریکا در سخنرانی خود در نشست این گروه در واشنگتن دی.سی. گفت: ما می پذیریم که در موضوع توافق هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی شکست خورده ایم. حضور هزاران نفر در کارناوال ضدنژادپرستی در برلین هزاران نفر از مردم در شهر برلین آلمان در اعتراض به نژادپرستی و در حمایت از آوارگان دست به تظاهرات زدند. افشای اسناد پزشکی درباره وضعیت حاکم بیمارعربستان برخی ...
عربده کشان چهارشنبه آخر سال خیابان شیک رشت دستگیر شدند + جزئیات
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان گیلان از دستگیری عاملان درگیری خیابان شیک شهر رشت خبر داد. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس سرهنگ "سید رسول صمدی" در تشریح این خبر گفت:در پی ضرب و شتم دست فروشان بازار، ایجادرعب و وحشت ، عربده کشی و فحاشی تعداد 9 نفر از اراذل و اوباش در شب چهارشنبه آخرسال که در خیابان شیک رشت انجام و متهمان از محل متواری شده بودند دستگیری این افراد در ...
سارقان در دام پلیس/ دستگیری 15 سارق با 32 فقره سرقت در البرز
سرهنگ حمید رضا گل صباحی اظهار داشت: با توجه به اینکه اخیرا چند فقره سرقت و کشف آن در حاشیه استان افزایش یافت پلیس آگاهی البرز به صورت ویژه این موضوع را در دستور کارخود قرار داد. وی افزود: با آثار به جا مانده از سرقت ها، شناسایی سردسته باند در دستور کار قرار گرفت و با کار اطلاعاتی که انجام شد سردسته این باند دستگیر و پس از اعترافات وی، 14 نفر اعضای دیگر باند نیز به دام افتادند. رئیس ...
دستگیری 9 توزیع کننده مواد مخدر در شهر ایلام /کشف 26فقره سرقت درایلام
به صورت مقتدرانه و فعال در دستور کار پلیس شهرستان قرار خواهد گرفت . کشف 26فقره سرقت درایلام معاون هماهنگ انتظامی استان ایلام از دستگیری 3 سارق وکشف 26 فقره سرقت دراین استان خبرداد. سرهنگ”مهدی محمدکریمی"در گفت و گو با خبرنگار مااظهار داشت:پس از وقوع چند فقره سرقت مغازه و سیم برق موضوع به صورت ویژه در دستور کار پلیس و کارآگاهان قرارگرفت. وی اضافه کرد:پس از ...
دستگیری چهار سارق با شش فقره سرقت در لاهیجان
انتظامی شهرستان لاهیجان با بیان اینکه متهمان چهار نفر و 33 ، 40 و 42 ساله بودند، ادامه داد: متهمان در تحقیقات فنی پلیس به شش فقره سرقت دوربین مداربسته و آیفون تصویری اعتراف کردند و اقلام سرقتی نیز از خودروی آنان کشف شد. سرهنگ قاسمی با اشاره به اینکه متهمان با تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مقام قضایی معرفی شدند، از مردم خواست هرگونه موارد مشکوک را به مرکز فوریت های پلیسی 110 اطلاع دهند. شهرستان لاهیجان در 40 کیلومتری شرق مرکز استان گیلان واقع است. 7294/ ...
پیکر جان باختگان سقوط هلی کوپتر اورژانس دوشنبه تشییع می شود
هلی کوپتر اورژانس استان فارس، از همه مردم برای حضور در مراسم تشییع پیکرهای جان باختگان این حادثه دعوت کرد. رضا زاده خاطرنشان کرد: مراسم تشییع پیکرهای جان باختگان، راس ساعت 9 و 30 دقیقه صبح دوشنبه 9 فروردین از مقابل حرم مطهر سیدعلاءالدین حسین(ع)، در شیراز آغاز می شود. وی گفت: پس از انجام مراسم نماز میت، جان باختگان به سمت دارالرحمه شیراز تشییع می شوند. مدیر روابط ...
گفتگو با دوقلوهای سارق که کیف قاپی می کردند/ فداکاری در رفتن به زندان
عصر بانک ؛جرمش کیف قاپی است. 30 سال دارد و همراه برادر دوقلویش دستگیر شده است. خودش می گوید برادرش بی گناه دستگیر شده و برای گرفتن رضایت شاکیان پرونده در دوران مرخصی از زندان دست به سرقت می زده است. در ادامه گفت وگوی تپش با سامان و ساسان دوقلوهای کیف قاپ را می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سامان 30 ساله و اهل یکی از استان های شمال غرب کشور که چند سالی است برای کار به تهران آمدم ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
500 هزار پلیس در ایام نوروز در حال خدمت گزاری هستند/کاهش 12 درصدی آمار سرقت در مازندران
نیروی انتظامی و مردم به این هدف دست یابیم. اشتری با بیان اینکه در برخی جرایم نسبت به ایام نوروز 94 کاهش داشتیم، خاطرنشان کرد: در حدود 500 هزار نفر از پرسنل نیروی انتظامی از روز 25 اسفند 94 الی 15 فروردین ماه سال جاری در حال خدمات رسانی به مردم در اقصی نقاط کشور هستند. وی تأکید کرد: با توجه به هوای خوب استان مازندران و فضای سرسبز در حال حاضر هیچ مشکلی برای مسافران نوروزی وجود ...
خاطره ای تلخ تر از رحلت امام(ره)/ سال اول جنگ نابرابرترین سال های نبرد بود/ ما نه بر سر خاک بلکه به خاطر ...
انقلاب اسلامی را سرعت بخشید؛ این فعالیت ها مقدمه ای بود برای حضور در صحنه های سال 57 و پیروزی انقلاب. آناج: از اولین اعزام خود بگویید، چند سال داشتید؟ اسفند ماه 59 وقتی که 18 سال بیشتر سن نداشتم، اعزام شدم. آن روزها حال و هوای کشور نیز گونه ای دیگر بود و با وجود شخصیت امام تغییر و تحول عجیبی در جامعه و در افراد ایجاد شده و مرگ معنای خود را از دست داده بود. وقوع انقلاب مردم را به ...
از افزایش 10 درصدی ورود وسایل نقلیه به قم تا اختصاص 50 هزار کلاس درس برای اسکان زائرین
. پیام جوادیان، رئیس کمیته اسکان ستاد تسهیلات زائرین و خدمات سفر شهرداری قم می گوید : تاکنون بیش از 7 هزار و 100 نفر در چادرهای ستاد در بوستان ها اسکان داشته اند، بیش از 15 برابر آماری که در بوستان ها اسکان داشته اند به سمت مراکز اقامتی و ستادهای اسکان آموزش وپرورش هدایت شده اند. در این میان آموزش وپرورش که همواره در تعطیلات نوروزی اقدام به در نظر گرفتن مدارس و کلاس های درس برای ...
تا زمانی که صدایم درآید، گزارش می کنم/ بدون فوتبال می میرم
فضای اجرا و تلویزیون را بیشتر شناختم. شرکت در تمام مسابقات ورزشی وی با اشاره به اینکه نه تنها در مسابقات اطلاعات ورزشی بلکه در تمام رشته ها و گروه ها شرکت می کرد: افزود: در گروه های جغرافیا، تاریخ، سینما و عکاسی حضور داشتم و در این مسابقه نفر اول بودم. همان سال ها معلم هم بودم و با حضور در کلاس و در مسابقات، تجربه رفتن جلوی دوربین و حرف زدن در جمع را پیدا کردم. سال 67 وقتی در ...
مروری بر پرونده تهاجم نظامی عربستان به یمن + آمار تلفات
نفر مجروح و دو میلیون و 509 هزار و 68 شهروند یمنی آواره شده اند. زیرساخت ها، مراکز تولیدی، منازل مسکونی، مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی، درمانگاه ها، ایستگاه های برق رسانی و تولید برق، مخازن آب، شبکه های ارتباطی، تأسیسات رسانه ای، ورزشگاه ها وساختمان های ورزشی، بازارها و مجتمع های تجاری وساختمان های دولتی بسیاری نابود و با خاک یکسان شده اند و همه این جنایات با سکوت تأیید آمیز سازمان ملل و کشورهای ...
تمام سیل ها، زلزله ها و طوفان هایی که سال 94 را زیر و رو کردند
منجر به مرگ 3 نفر و زخمی شدن 300 نفر شد. میلیون ها نفر هم پس از این طوفان بدون برق شدند. 29 مهر فیلیپین طوفانی به نام کوپو در شمال فیلیپین منجر به بارش شدید باران، سیل و کشته شدن حداقل 26 نفر شد. 20 آبان کیش سرعت طوفان 110 کیلومتر بر ساعت بود و هیچ خسارتی نداشت. 13 آذر استان گلستان طوفانی با سرعت میانگین 90 کیلومتر درساعت شهرهای گلستان را در نوردید و باعث آسیب دیدگی ...
سالی که نکوست از بهارش پیداست
جمعیت سالمندی استان کرمان 6.8 درصد بوده که در حال حاضر به حدود 8.4 درصد رسیده است، عنوان کرد: با افزایش سالمندی در یک کشور ضریب نفوذپذیری بالا رفته و ضریب امنیت کاهش می یابد و هزینه های درمانی و سلامت نیز افزایش می یابد. مدیرکل بهزیستی استان کرمان بر توسعه فرهنگ سالمندی نیز تاکید کرد و گفت: طرح شهر دوستدار سالمند در کرمان آغاز شده تا فرهنگ مردم به سمت رعایت حقوق سالمندان متمایل شده و محیط برای ...
تولیدات شبکه استانی را در مقایسه با تولیدات تهران قضاوت نکنید/ تبلیغ کنندگان ماهواره بیشتر از بینندگان ...
تولید برنامه های استانی حتی از یک عوامل غیر بومی استفاده نمی کنیم و ادعا داریم عوامل استانی و بومی ما را کفایت می کند و هم اکنون در سریال "تاجر تبریزی" که در حال ساخت است غیر از چند نفر که از استان های هم جوار هستند از عوامل غیر بومی دیگری استفاده نکرده ایم. بیشتر عوامل تلویزیونی در صدد معرفی خود هستند نه معرفی محتوا موضوع قابل توجه دیگر بحث محتوی است که تشخیص بدهیم خواست مخاطب ...
شهرستان میانه دارای رتبه اول آثار تاریخی ثبت شده آذربایجان شرقی/ دروازه آذربایجان نفس هایش به شمارش ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم از میانه ، شهرستان میانه با وسعت 5595 کیلومترمربع (12.3 درصد مساحت استان و بزرگ ترین شهرستان آذربایجان شرقی) در 165 کیلومتری تبریز واقع شده و از سمت شمال با شهرستان سراب، از سمت شرق با استان اردبیل، از سمت غرب با شهرستان های بستان آباد، هشترود و چاراویماق و از سمت جنوب با استان زنجان هم مرز است. شهرستان میانه با دارا بودن بیش از 300 اثر تاریخی ثبت شده، رتبه اول ...
برگزاری جشنواره اسباب بازی به رونق گردشگری قزوین کمک می کند
رویداد فرهنگی کشور است و اجرای برنامه های شاد و مناسب برای کودکان دیروز و به ویژه کودکان امروز در جشنواره یکی از کارهای خوبی است که توانسته مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. غیاثوند یادآورشد: با برپایی جشنواره در سرای تاریخی سعدالسلطنه با دو هکتار وسعت و تشکیل 90 غرفه متنوع در آن تلاش شده ضمن آموزش فرهنگ شهروندی به کودکان، برای دست یابی به شهری سالم، ایمن و بدون ترافیک اقدام شود و در کنار ...
عبدالملک الحوثی؛ فارغ التحصیل سیاست در آکادمی آتش و خون + تصاویر و فیلم
اما پس از چند ماه مقاومت، حسین الحوثی و 20 نفر از یارانش، در ناحیه مران، در درگیری با نیروهای دولت یمن به شهادت رسیدند. دولت یمن، جنازه او را پس از 9 سال، در سال 2013 تحویل خانواده اش داد، و پیکر او در یک مراسم باشکوه با حضور گسترده حوثی ها و غریوهای پرطنین مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل، تشییع شد. تشییع پیکر شهید حسین بدرالدین الحوثی حضور میلیونی مردم یمن در مراسم تشییع پیکر ...
گفتگو با لیلا حاتمی و علی مصفا درباره سینما و زندگی
این مباحث رنگ و بوی شعار به خود نگیرد و به زبان سینما بیان شود و جزییات در آن اهمیت داشتهب اشد، بد نیست که فیلمساز یک سمت و سویی نسبت به دوران و زمانه خودش داشته باشد. - مصفا: اتفاقا سه فیلمی که من امسال کار کردم، کارگردان هایی داشتند که هوشمندانه متوجهاین قضیه بودند اما کلا با توجه به سناریوهایی که می خوانم، می بینم عده قابل توجهی از کارگردان ها، خیلی تاثیرپذیر از شرایط اند. ...
همراه با ظریف از جاکارتا تا سیدنی+عکس
جاکارتا در جمع خبرنگاران اعزامی با بیان اینکه حدود یک سال است که از سازمان همکاری اسلامی برای برگزاری اجلاس ویژه سران درباره بحث فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین درخواست صورت گرفته، افزود: این اجلاس بعد از یک سال به همت دولت اندونزی تشکیل شده که ما از این اقدام به موقع و ضروری آنها سپاسگزاریم. وزیر خارجه ادامه داد: ما نیز براساس مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی مواضع خود را ...
هم فروغ نیستم، هم فروغ هستم
، و چاپ شدن آثار آخرش، و بعد از اینکه شما در رادیو و تلویزیون به کار مشغول شدید، و پس از مرگ فروغ و بعدتر تا انقلاب 57، فضای رسانه ای و روشنفکری ایران با خانواده فرخزاد چگونه برخورد می کرد؟ از تلخی مرگ فروغ اگر بگذریم، باید گفت که بسیار فضای ایده آلی بود، یعنی همه ما شهرت مناسبی داشتیم و هر کدام به فراخور مورد توجه مردم بودیم. رسانه ها و دست اندرکاران فرهنگی کشور هم بسیار به آثار ما بها ...
کاهش 53 درصدی وقوع سرقت در میاندوآب در نوروز امسال
شهرستان اظهار کرد: میزان کشفیات سرقت های به وقوع پیوسته در میاندوآب نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش 15 درصدی را نشان می دهد. وی با بیان اینکه در این مدت 17 نفر سارق نیز در میاندوآب دستگیر شده اند، افزود: میزان شناسایی و دستگیری سارقان در 10 روز گذشته نسبت به مدت مشابه سال قبل، 31 درصد افزایش داشته است. شیخ نژاد با تاکید بر اینکه حفظ آرامش و آسایش مردم در تعطیلات نوروز اولویت ...
در دوران احمدی نژاد دو سه بار تذکر گرفتم/ وقتی فرماندار شدم در مبحث زیر ساختهای رشت خیلی عقب بودیم/ به ...
پیر بازار بودیم که هر موقع باران می آمد باید حضور پیدا می کردیم ، سامان دهی رود خانه گوهر رود و زرجوب را خود شهرداری شروع کرد ، در سفر ریاست محترم جمهور تخصیص اعتبار به این موضوع تعلق گرفت ، که انشالله بشود ساماندهی از بالادست صورت بگیرد ، در پایین دست هم یکسری اقداماتی شروع شده و تقریبا” دو کیلومتر اول رودخانه پیر بازار ساماندهی شد ، که مردم بالا دست تقریبا” ایمن شدند ، الان در پایین دست هم 9 ...
مبنای وحدت، اصول اعتقادی ودشمن مشترک است/ تفاوت وحدت فعال و منفعل
زمانی است که ما بدون راهبرد مشخص و از سر ناچاری و اضطرار وحدت را می پذیریم. طبیعتا در این صورت نه ذات هویتی ما رنگ و بوی خودش را حفظ می کند و نه راهکاری و برنامه ای برای استمرار وحدت در آینده وجود دارد. مواردی که باعث نگرانی بعضی می شود که حق هم دارند، شواهدی را ارائه می دهند از این که با وحدت هویت ها کمرنگ شده و یا اصالت ها رنگ باخته است و یا مواضع تضعیف شده است معمولا مواردی است که وحدت ...
راه شکوفایی علم و فناوری باز است
کارآفرینی با محوریت صنایع دستی و گردشگری این رویداد در آبان ماه 94 با حمایت ستاد توسعۀ فناوری های نرم و هویت ساز و حضور بیش از 50 نفر و در قالب 7 تیم برگزار شد. هدف این رویداد، ایجاد، تثبیت و توسعه کسب وکارهای نوپا در حوزۀ صنایع دستی و گردشگری بود. با توجه به رویدادهای مشابه در حوزه کارآفرینی، این رویداد به لحاظ محتوایی تفاوت های چشمگیری داشت و از نوآوری ویژه ای برخوردار بود که عبارتند از ...
راهبرد گام سوم در فضای سیاسی
پخت دوره احمدی نژاد بود، ذیل بند 7 منشور سازمان ملل قرار گرفت. در داخل هم فضا باز نبود. عده ای می گویند اقتصاد ما به سمت نئولیبرالیسم، حرکت کرده که بیشتر به یک شوخی شبیه است. آنها در آن هشت سال، یک اقتصاد رانتی را رانتی تر کردند و به فساد ساختاری دامن زدند و از شرایطی که بر اثر تحریم ها ایجاد شده بود، سود می بردند. حضور هوشمندانه و به موقع مردم باعث شد ما از این دو شر فاصله بگیریم. با تدبیر ...
دستگیری سارقان نوروزی
تاکنون 8 کیلو و320 گرم انواع مواد مخدر و 8 قبضه سلاح شکاری غیر مجاز کشف و ضبط کردند. فرمانده انتظامی آمل با بیان اینکه کشف سرقت در این مدت 24 درصد افزایش داشت گفت: ، 49 نفر معتاد پرخطر نیز دستگیر شدند./باشگاه خبرنگاران
مرگ سارقان کابل های برق در بوشهر
به گزارش سرویس جوادث جوان ایرانی ،سرهنگ علیرضا رزمی افزود: درپی تماس تلفنی ساعت 6 صبح جمعه مردم روستای نوکارگزی از توابع بخش کره بند بوشهر با مرکز فوریت های پلیسی 110مبنی بر سرقت کابل های برق روستا توسط دو سارق، ماموران پاسگاه انتظامی کره بند به محل حادثه اعزام شدند. وی ادامه داد: پس از حضور پلیس در محل حادثه مشخص شد دو سارق، از یکی از استان های همجوار، درحال سرقت کابل برق روستا هستند ...
کاهش 8 درصدی وقوع سرقت در نوروز امسال/ تلفات تصادفات 11 درصد کاهش یافت
فرمانده نیروی انتظامی در ساری خبر داد کاهش 8 درصدی وقوع سرقت در نوروز امسال/ تلفات تصادفات 11 درصد کاهش یافت 95/01/08 سردار حسین اشتری با تبریک سال نو به مردم مازندران و اصحاب رسانه استان اظهار داشت: نقش رسانه ها به عنوان پل ارتباطی مردم با پلیس اثرگذار بوده است و رسانه ها در ارتقا امنیت بسیار اثرگذار هستند. وی افزود: حضور در قرارگاه نوروزی پلیس، دیدار با ...