سایر خبرها
عیدانه پر حاشیه هاشمی
امنیتی سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی کذب محض است و شدیدا تکذیب می شود. لازم به یادآوری است که خبرهای مربوط به دکتر روحانی از طریق دفتر رییس جمهور و خبرهای مربوط به آیت الله هاشمی رفسنجانی از سوی اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر می شود و مردم عزیز اخبار مربوط به این دو شخصیت نظام اسلامی را از طریق مراجع رسمی و خبرگزاری های واقعی کشور پیگیری کنند. رییس جمهور روز دوم فروردین برای ...
متن کامل اظهارات اوباما پس از پایان نشست امنیت هسته ای در واشنگتن
تشکیل یک گروه تماس جدید امنیت هسته ای با حضور کارشناسان ارشد از سی کشور جهان هستیم که به صورت منظم با یکدیگر دیدار کرده و شبکه های همکاری را ایجاد و نهادینه خواهند کرد و مسیر پیشرفت در این زمینه را در سالهای پیش رو ادامه خواهند داد. اوباما افزود، ما در جلسه امروز خود در خصوص مقابله با داعش به این اجماع رسیدیم که شکست داعش مستلزم تبادل اطلاعاتی بیشتر است. بعد از اتفاقات بروکسل، ترکیه ...
پای نظارت بر بانک ها می لنگد
. رابعا کارمند بخت برگشته بانک چه گناهی دارد، یکی از افراد جامعه کارمند این بانک و دیگری کارمند آن اداره می شود، او در تغییر قانون حاکم بر اداره یا بانک چه نقشی دارد؟ اصل و زیر بنا در کار بانکداری و هر کار دیگری، قانون و نظام قانونی حاکم بر آن فعالیت است. در ضمن به طور 100 درصدی به قانون بانکداری اسلامی عمل نمی شود، مثلا اکثر مردم نیاز به پول برای تامین بدهی یا تامین ودیعه ...
تاکید بر تلاش بیشتر بسیج در تحقق گفتمان اقتصاد مقامتی
تأکیدات رهبر معظم انقلاب در چندساله اخیر پیرامون اقتصاد مقاومتی، گفت: ناهنجاری های موجود در عرصه فرهنگی جامعه نیز ناشی از عمل نکردن به هشدارهای رهبر معظم انقلاب پیرامون تهاجم و شبیخون فرهنگی است. سردار محمدسلیمانی نجات اقتصاد کشور را از اولویت های جامعه برشمرد و با تأسی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی، جهش علمی و مصون سازی فرهنگی را سه مسئله مهم دانست که ولی امر مسلمین در آخرین ...
ناگفته های لغو سفر روحانی/ از ناامنی تا ناراحتی؛ مساله چیست؟
، در پاسخ به این پرسش که چه زمانی تحریم ها و بعنوان مثال مشکل ارتباط از طریق سوئیفت(تعاملات بانکی بین المللی) علیه ایران لغو خواهد شد، با اشاره به مشخص نبودن زمان اتصال مجدد به سوئیفت، تاکید کرد: اتریش و اروپا به تنهایی نمی توانند تحریم های سوئیفت را لغو کنند. موضوع لغو تحریم های سوئیفت در حال حاضر در جامعه بین الملل به ویژه در آمریکا در حال بررسی و گفتگو است. با این حال نمی توانم پیش بینی کنم که به ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
سیل مهاجرت به اروپا؛ این بار از شمال آفریقا
واقع نشود اما اروپایی ها می گویند راه دیگری جز این پیش رویشان نیست. اروپا شاهد فروپاشی لیبی است. کشوری که بعد از پنج سال دخالت ناتو در آن برای سرنگونی معمر قذافی، رهبر سابق لیبی هنوز روی آرامش به خود ندیده است و در نوعی هرج و مرج به سر می برد. در پی این آشوب نیروهای مسلح اسلام گرای افراطی توانسته اند به نوار ساحلی دریای مدیترانه برسند، آخرین آن نفوذ داعش به شهر سرت بود که توانست با 5 ...
چشم انداز 6 روند در سال 95
افراد مربوط می شود. تا آنجا که به آینده مربوط است احتیاط حکم می کند که از خوش بینی دوری جسته شود و با عینک تیره تر شرایط مورد موشکافی قرار گیرد. 1. شرایط سیاسی بین المللی: شاید مهم ترین جریان تاثیرگذار بر وضعیت عمومی جهان در سال 1395 حوادث سیاسی است که در صحنه بین المللی در حال تکوین است و تاثیر آن در زیر پوست اقتصاد بین الملل و در نتیجه بر روزگار بسیاری از ملت ها قابل مشاهده خواهد بود ...
بازی خوان ها در بورس سود می کنند!
...> این تصمیم مهم در نامه مورخه 95.1.11 به شماره الف/122/1378905 به محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور رسما ابلاغ شده است.در این ابلاغیه آمده که محمد فطانت رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار به پیشنهاد محمد رضا نعمت زاده عضو شورای عالی بورس و موافقت رئیس جمهور می تواند از 95.2.1 در جلسات هیات دولت بدون حق رای شرکت کند.در این نامه مهم تصریح شده که حضور مستمر رئیس سازمان بورس در جلسات هیات دولت به دلیل ...
هاشمی: باران مردم همه چیز داشت!
اکنون این درخت دیگر تنومند شده و خود قدرت دفاع دارد. امروز دیگر مدافعان درخت اعتدال ملتی هستند که در 7 اسفند وفادار خود را به آرمان های انقلاب و امام نشان دادند و با آرایشان این پیام را می دهند که اجازه نخواهند داد مخالفان اعتدال به این درخت نزدیک شوند. در روزی که برای گفت و گو به دفتر آیت الله هاشمی رفتیم چهره او بشاش بود؛ چهره ای که در سال های قبل 92 کمتر اینگونه راضی بود و در سال 94 رای مردم ...
اروپا باید بین آزادی فردی و مبارزه با تروریسم یکی را انتخاب کند
بر مؤسسات مذهبی، نظارت بیشتر بر سازمان های متعدد خیریه و همچنین ایجاد سیستم های امنیتی قوی در اماکن عمومی است. تأثیر گزارش های مربوط به اقدامات ظالمانه داعش، تخریب و نابودی که این گروه تروریستی بوجود می آورد و همچنین عملیات های تروریستی آن در پایتخت های مهم اروپایی، همه و همه آمادگی مردم اروپا برای پذیرش نقض برخی از اصول مهم و مقدس را می طلبد. برای پیشگیری از شکاف کامل در روابط میان اکثریت جمعیت ...
پایان دموکراسی متکثر در ترکیه
...، کاملا به اقتصاد جهانی وابسته شده و دینامیزم خود را به نسبت دهه 90 از دست داده است. او در ادامه صحبت های خود با اشاره به فرایند نزدیکی دو کشور از ابعاد دینی و اسلامی به خصوص در زمان حکومت آقای احمدی نژاد و صف آرایی اش در مقابل جهان کفر، از آن زمان ها با حسرت یاد می کرد و رفتارهای فعلی و تعاملی اردوغان در ارتباط با جهان به اصطلاح کفر را به شدت نفی و نقد می کرد. از ذکر این جزئیات قصد دارم ...
سوریه در سالی که گذشت
. چند روز بعد جولانی رهبر جبهه النصره و از اصلی ترین اعضای جیش الفتح در استانداری ادلب مقابل دوربین الجزیره نشست تا قدرت نمایی کند.[3] اشغال شهر تدمر یا پالمیرا در استان حمص و در 205 کیلومتری شرق دمشق توسط داعش یکی از مهم ترین رویدادهای میدانی سوریه در اوایل سال 94 بود. تخریب آثار باستانی گسترده این شهر توسط داعش خیلی زود مورد توجه رسانه ها و برخی نهادهای مربوطه قرار گرفت. اما نکته حائز ...
پیوستن به شبکه جهانی ارتباطات بین بانکی، پیش شرط رونق صادرات
interbank financial telecommunication) هر چه زودتر برقرار شود تا مراودات اقتصادی و تجاری دو کشور تسهیل شده و توسعه یابد. وی که از قانونگذاران این شرکت مالی اروپایی است، اظهار داشت: زیگمار گابریل وزیر اقتصاد و معاون صدراعظم آلمان از ما خواسته است هر چه سریعتر با همکاری کارشناسان ایرانی، بانک های ایران را به سوئیفت متصل کنیم. گرهارت اضافه کرد: ایران سال ها از جامعه جهانی ارتباط مالی بین ...
دو روش مخالفان روحانی
هم پیمانانش آغاز شده است. استفاده عامدانه از تغییر روش ، نَه انتخاب روش به این منظور است که نشان دهد اتفاق تازه ای در استراتژی اقتصادی ایران نخواهد افتاد. در اقتصاد ایران همواره آمیزه ای از ایده ها و سیاست گذاری های نیروهایی حاکم بوده است که برداشت هایی نیم بند از اقتصاد نئولیبرالی، نومحافظه کاری و اقتصاد سرمایه داری جهان سومی (ملی) داشته اند و با وجود برخی تفاوت ها، همواره وجه اشتراکشان پایبندی ...
سه فرضیه لغو سفر روحانی به اتریش
از دلایل لغو سفر دوروزه روحانی به اتریش یاد می کنند. فیشر در این مصاحبه اختصاصی در پاسخ به این پرسش که چه زمانی تحریم ها و به عنوان مثال مشکل ارتباط از طریق سوئیفت علیه ایران لغو خواهند شد با اشاره به مشخص نبودن زمان اتصال مجدد به سوئیفت تاکید کرد: اتریش و اروپا به تنهایی نمی توانند تحریم های سوئیفت را لغو کنند. موضوع لغو تحریم های سوئیفت در حال حاضر در جامعه بین الملل به ویژه در آمریکا در حال ...
چرا هاشمی اصرار دارد در صحنه بماند؟
وقتی یک شخصیت سیاسی به این درجه از مخالفت می رسد، این سؤال برای هر ناظر سیاسی مطرح می شود: به راستی آقای رفسنجانی با چه انگیزه و چشم اندازی بر ماندن در صحنه و ادامه فعالیت خویش اصرار می ورزد؟! به گزارش میدان72 ، قلم محمدمهدی تقوی نوشت: درک و شناخت یک نظام سیاسی به ویژه اگر آن نظام از بطن یک جنبش دینی برخاسته باشد اولین مسأله مهم برای سیاست گذاران جهانی است. این مسأله از ابتدای شکل گیری نظام جمهوری اسلامی به عنوان پدیده ای در سیاست بین الملل، برای تصمیم گیران آمریکا و اروپا یک معما بوده است. تمامی دولت هایی که بعد از انقلاب در کاخ سفید بر کرسی زمامداری تکیه زده اند در اولین مرحله با مسأله ایران دست به گریبان بوده اند. وقتی 38 سال قبل نظام جدید ایران که ماهیت دینی و ایدئولوژیک داشت، ساختار روابط تهران با واشنگتن را برهم زد، به دلیل این تغییر ماهیت این سؤال برای آمریکایی ها مطرح شد: چه تصویر و تعریفی از موقعیت ایران به واقعیت نزدیک تر است؟ به دنبال این موضوع، سؤال استراتژیک بعدی که برای رهبران آمریکا مطرح گردید، این بود که بر پایه این تصویر و تعریف، چه سیاستی را باید در مورد ایران دنبال کرد یا آن که کدام سیاست نسبت به این نظام نوپا و در عین حال پرنفوذ، کم هزینه و مقرون به واقعیت است؟ در نقل قول های استراتژیست های آمریکا نظیر برژینسکی، کیسینجر، لی همیلتون، آلبرایت و ... از مذاکره های درون اتاق های تصمیم گیری آمریکا بر این نکته مکرر اشاره شده است که دامنه اختلاف نگاه و تشتت آرا درباره ایران میان نهادهای تصمیم گیر نظیر پنتاگون، سیا و وزارت خارجه و شورای امنیت ملی بسیار بالا بوده است و آنچه در این 4 دهه به عنوان سیاست نهایی ضد ایران از سوی دولت های آمریکا اعمال شده، در واقع نه حاصل جمع نظرهای نهادهای آمریکایی بلکه نظرات افراد و گروه های اپوزیسیون داخل ایران بوده است؛ انقلابی های پشیمان . اصطلاحات و مفاهیمی که در این سال ها از زبان مسؤولان وزارت خارجه آمریکا در خاطر ما به جا مانده مانند چماق و هویج، تهدید و تشویق و... همگی بیانگر این مطلب است که آمریکایی ها در بدو امر هیچ گزینه ای ندارند و منتظر می مانند ببینند انقلابی های سابق و اپوزیسیون فعلی نظام اسلامی چه می گویند و چه پالس هایی می فرستند تا آنها نیز بر همان مبنا برنامه های شان را تهیه و اجرا کنند. در روزهایی که جریان موسوم به اپوزیسیون با حضور تاریخی مردم در انتخابات ماه گذشته و پیروزی اصول گرایان در اغلب شهرهای ایران جز تهران به کما رفته بود، ناگاه توئیت رهبر این جریان در فضای مجازی نقش بست: دنیای فردا، دنیای گفتمان هاست نه موشک ها . این توئیت دقیقاً امتداد مواضع شاذ آقای رفسنجانی در یک دهه اخیر است که اوج آنها را در کوران انتخابات خرداد 88 شاهد بودیم. کسی این پیام(دنیای فردا، دنیای گفتمان هاست نه موشک ها) را به فاصله اندکی از شکست مجدد جریان فتنه در یک انتخابات به آن سوی آب ها فرستاد که در واقع همان انگیزه ها و سوداهای ما قبل انتخابات را در سر می پروراند: حامیان این تفکر غرب پسند چونان فرماندهان و شوالیه ها بتوانند موج های پراکنده ناراضیان یا منتقدان نظام را زیر چتر تفکرهای خویش گرد آورند و از این گرو ه های کوچک، جبهه ا ی بزرگ در مصاف با نظام اسلامی بسازند. بنابراین می توان انتظار داشت تحرکات سیاسی آقای رفسنجانی در سال جاری نیز شکل گسترده و عمیقی پیدا کند. ایده هماهنگ کردن حامیان فتنه پس از انتخابات، درست از فردای 7 اسفند عملی شد؛ زمانی که مشخص شد ائتلاف چندلایه رفسنجانی اصلاحات اعتدال لاریجانی با پیروزی نسبتاً قاطع نامزدهای اصول گرایان در سراسر کشور در حال فروپاشی است. بنابراین اولین مأموریت ائتلاف رفسنجانی آن بود که به هواداران خود، پیروزی را القا کند!! بلکه با روحیه دادن مصنوعی، تبعات شکست را از آنها دور سازد. نتایج تهران نیز به کمک ائتلاف آقایان آمد تا سمپات های شان بهتر خودپیروزبینی را به خود بقبولانند. دستور کار بعدی ائتلاف چیزی نیست جز نام یکی از کتاب های رهبر ائتلاف: عبور از بحران ؛ بحرانی که چونان یک سونامی سیاسی، جبهه شان را با مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس دهم درنوردید؛ پیروزی 70 درصدی اصولگرایان و افراد مستقل در انتخاباتی که مانند مجلس ششم پیروزی بزرگی برای خود کنار گذاشته بودند. بحرانی که بعد از اعلام نتیجه انتخابات، اردوی جریان فتنه را فراگرفت از چند سو حیات و هستی این جریان را به خطر انداخت. نیروهای این ائتلاف که با امید تسخیر کرسی های مجلس به صحنه هجوم آورده بودند، حال باید یک ناکامی دیگر را مشاهده می کردند. آقای رفسنجانی نه تنها هیچ نقدی را بر عملکرد خود روا نمی دارد، بلکه هیچ شکستی را نیز نمی پذیرد و چنین وانمود می کند که کماکان زنده است و هاله قهرمانی به دور خود می کشد؛ حتی اگر اغلب کرسی های مجلس را ائتلاف او از دست داده باشد؛ پس هواداران هم نباید تصور کنند شکست خورده اند و برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، دولت مستقر نتوانسته مجلسی هم سو با خود را تشکیل دهد. به این صورت است که در مرحله بعد جناب رفسنجانی کارکرد یک توصیه نویس ناصح(!) را پیدا می کند و جمله ای را منتشر می کند؛ بی آن که به بازتاب ها و نتایج آن بیندیشد. وقتی یک شخصیت سیاسی به این درجه از مخالفت می رسد، این سؤال برای هر ناظر سیاسی مطرح می شود: به راستی آقای رفسنجانی با چه انگیزه و چشم اندازی بر ماندن در صحنه و ادامه فعالیت خویش اصرار می ورزد؟! پاسخ اینجاست: ایشان هست تا روند مخالفت ها و چالش ها با نظام اسلامی را مدیریت و هدایت کند . نباید از نظر دور داشت مرکزیت جریان فتنه در خارج، مولود یک فضای مبارزه طلبی است. این جریان چنان که از فحوای مواضع آن پیداست، از انرژی کینه و انتقام سرشار است؛ آقای رفسنجانی می گوید و بعد بلافاصله فتنه جویان و معتدلان سینه چاک امریکا آن را تعقیب می کنند. اما ولی فقیه تنها با یک جمله بله! فقط یک جمله تمام معادلات آمریکاییان و دنباله روهای شان را برهم می زنند. منبع : صراط نیوز کد مطلب : سایر اخبار ...
نقش بخش خصوصی در اقتصاد مقاومتی منبع خبری: دنیای اقتصاد تاریخ خبر: 95/01/14
...، امسال را سال اقتصاد مقاومتی: اقدام و عمل نام گذاری کرده و در این راستا براساس برنامه چشم انداز 1404 توسعه، این پیام را دادند که برای برون رفت کشور از رکود بی سابقه و شکوفایی اقتصاد باید همه ارکان نظام هماهنگ و با اجماع کامل در راستای سیاست های معظم له، اقتصاد کشور را از منظر سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی مورد توجه ویژه قرار داده و براساس این سیاست ها اقدام کنند. براساس بند یک اصل 110 ...
مدیریت جهادی اقتصاد مقاومتی را عملیاتی می کند
و تصریح کرد: بحث سیاست های اقتصاد مقاومتی از سال 92 در 24 بند ابلاغ شد که با فعالیت های صورت گرفته تاکنون این اصل مهم در زندگی مردم و جامعه به صورت محسوس و شاخص خود را نشان نداده است. فرماندار ویژه ملایر با اشاره به اینکه اقتصاد به عنوان یکی از مهم ترین محورها در نظام مطرح است، تصریح کرد: با وجود مشکلاتی که در زمینه اقتصاد از اوایل پیروزی انقلاب تا به امروز وجود داشته هنوز نتوانسته ایم ...
انتظارات از نمایندگان مجلس جدید در حوزه فرهنگ
با خبرنگار ایسنا، با بیان این که انتظارات از مجلس آینده در مسائل فرهنگی بسیار زیاد است اظهار کرد: فرهنگ سنگ بنای پیشرفت هر کشوری است و در کشور ما با توجه به حاکمیت نظام اسلامی و غنی بودن فرهنگ اسلام توقع می رود که مسئولان توجه بیشتری نسبت به این موضوع نشان بدهند. وی ادامه داد: اگر یک نماینده مجلس دغدغه این را دارد که معیشت و اقتصاد یک جامعه را درست کند و می خواهد در حوزه مسائل سیاسی و ...
یک بار دیگر با مفهوم علم در میان مسلمانان
...: بعید است مساله علم و دین تا صدها سال دیگر هم حل و فصل شود. نه فقط در شرق که حتی الان در غرب نیز همچنان این مساله محل بحث بوده و هست و دایما ذهن عده ای را به خود مشغول کرده است. در ارتباط با بحث ما که مربوط به قرن سوم است باید یک تذکر بدهیم، و آن این که معیار ما در این باره، زمانی که تاریخی بحث می کنیم تا تا آن زمان که بحثی نظری در باره چگونگی ارتباط این دو از نظر مبانی طرح شده در دین به زعم خودمان داریم، متفاوت است. به این معنا، که مثلا در قرن نوزدهم، از نظر تاریخی، بحث رابطه علم و دین، مسائل خاص خود را دارد، به طوری که وقتی برای نخستین بار بحث اصلاح ...
کرنش ذلت بار منحرفان ازخط امام/عقب نشینی ازتوان موشکی مغایرقانون
اعتقاد مردم به مسئولین و نظام افزایش یافته و نگاه مردم برای حل مشکلاتشان به بیرون نخواهد بود و نگاهشان به داخل کشور حفظ می شود. اقتدار در سیاست خارجی به پشتوانه وحدت مردم و مسئولان عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با اشاره به پیوستگی سیاست داخلی و خارجی امام خمینی (ره) گفت: امام (ره) در برابر استکبار کُرنش نمی کرد چون در داخل ساختار محکم نظام اسلامی ایجاد شده بود و وحدت میان ...
روزی که اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان به تصویب رسید، دولت موقت به صورت دسته جمعی استعفا داد
شعار سال: حجت الاسلام سید رضا تقوی در سخنان خود پیش از آغاز نماز جمعه دیروز تهران با تاکید بر این که همه برنامه ها باید زیر چتر اقتصاد مقاومتی باشد گفت: مقام معظم رهبری همانند سال های گذشته شعار سال 95 را که از هرجهت برای رشد و تعالی جامعه اهمیت دارد انتخاب کردند. انتخاب این نام ها در حقیقت نوعی بیان سیاست های ایشان است . مقام معظم رهبری با انتخاب این نام ها می توانند کشور را در آن جهت به حرکت ...
امام جمعه قرچک گفت: ایران اسلامی، ملت ما، دولت ما، رهبر معظم ایران برای تقویت توان دفاعی خود از همه ...
والمسلمین اسماعیلی خاطرنشان کرد: بنابراین رهبر معظم انقلاب پیرامون فرهنگ بنیانی و اصولی مسأله زن و خانواده در جمعه بانوان فرمودند برای تدوین راهبردی صحیح در قبال مسأله مهم زن و خانواده تشکیل یک مرکز عالی فرا قوه ای ضروری است. دستیابی به این راهبرد همه جانبه نیازمند سه مسأله است، پرهیز کامل از مرجعیت دادن به تفکرات غلط، کلیشه ای و متحجر غرب در امور زنان، تکیه بر متون و معارف ناب اسلامی، پرداختن به ...
اظهارات عجیب مولاوردی درباره پوشش زنان
ها نسبت به کشورهای همتراز خود وضعیت بهتری داشته باشیم، اما نرخ رشد برخی از آسیب ها در کشور ما واقعا نگران کننده است و نباید با عبارت هایی نظیر اغراق نکردن و... حساسیت مسئولان و جامعه را نسبت به موضوع کاهش دهیم. از سوی دیگر از آنجا که هنوز نظام واحد و هماهنگ کننده ای در مساله آسیب های اجتماعی در کشور به وجود نیامده، ناهماهنگی هایی در پرداختن به این موضوع به چشم می خورد و به همین دلیل، اظهارنظرهای ...
راه اقتصاد مقاومتی؛ از توسعه زیرساخت ها می گذرد
در یک نگاه کلی ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط معظم له در بهمن ماه سال 1392 به عنوان سندی راهگشا، تعیین کننده اهداف و برنامه های ارکان مختلف دولت است که بایست جهت تحقق اصول مصرح در آن، تلاش ویژه ای را مبذول داشت. رهبر معظم انقلاب در شرایط ویژه اقتصادی که کشور در آن واقع شده، آنچه را که برای برون رفت از این شرایط نیاز است، در این سند نشان داده که با برنامه ریزی درست جهت اجرای آن می توان از ...
اقتصاد مقاومتی وابستگی به کشورهای غربی را کاهش می دهد
به گزارش "سپاس"، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی همیشه نقشه راهی است برای خواص جامعه به ویژه ملت ایران که همواره با ولایتمداری و بصیرت بر عهد خویش وفا کرده اند و این بار رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رییس و اعضای محترم مجلس خبرگان به برخی از مسائل مطرح در کشور و وظایف آن اشاره کردند که در این خصوص پایگاه خبری تحلیلی "منبری ها" با عبدالله فاتحی، دبیرحزب مؤتلفه اسلامی استان بوشهر گفتگویی مشرحی انجام ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
...، کاهش می دهد که این مالِ کوتاه مدّت است، در میان مدّت و بلندمدّت به حرکت عظیمِ مردم اوج میدهد. اقتصاد مقاومتی این جوری است. آن کسانی که صاحب نظر در زمینه ی اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتی را اعلام کردیم، قضاوتشان این بود. ما راه حل داریم، آنها راه حل ندارند. 3 /مرداد/ 1391تأکیدات مهم رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران و مسئولان نظام راه مقابله با فشارهای اقتصادی ...
شکلات مخدر بی تی در بازار ایران
، کیسینجر ایده کنترل جهان به وسیله غذا را در سال 1972 مطرح کرد و به صراحت گفت با ابزار غذا می توانیم مردم کشورها و دنیا را کنترل کنیم. من سخنان مقام معظم رهبری را که گوش می دهم، می بینم تنها کسی که تمام رهبران جهان می گویند این همه دانش و بصیرت دارد ایشان هستند. تهدیدات پنجاه سال آینده را به شما نشان می دهد. ایشان می گویند یکی از روشهای عمده دشمنان برای به زانو در آوردن ما نفوذ به روشهای ...
آمریکایی ها به آنچه وعده دادند عمل نکردند
ایران صرف نظر کند و کوتاه بیاید. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ضرورت کمک مردم و کارشناسان سیاسی و اقتصادی به دولت، و هماهنگی و هم فکری سه قوه افزودند: امیدواریم در پرتو اقدام و عمل برای تحقق اقتصاد مقاومتی، دولت بتواند در پایان سال جاری از احیاء چند هزار کارخانه و کارگاه صنعتی، تولیدی و کشاورزی گزارشی عینی به مردم بدهد و مردم هم این اقدامات را احساس کنند و اعتماد و اطمینان یابند. ...