سایر منابع:
سایر خبرها
نگاه شهرداری به ساختمان فقط کسب درآمد است
هزار و 188 پرونده کارت ارجاع نظارت به سازمان نظام مهندسی از طریق سیستم اتوماسیون شهراری را داشته است، گفت: بیش از 6 هزار و 200 مورد از اینها یعنی 77 درصد پرونده ها با متراژ کمتر از 1500 متر بوده است که به صورت آنلاین در ظرف کمتر از یک ثانیه یا حداکثر سه روز تعیین ناظر شده اند. رئیس سازمان نظام مهندسی استان تهران با بیان اینکه در 134 مورد پرونده 1500 تا 2 هزار و 500 متر مربع بوده که اینها ...
فضای پسابرجام و موقعیت خاورمیانه ای ایران
اتحادیه اروپا، قرار داشته است و به همین دلیل فرصت های اقتصادی، توسعه ای و مبادلاتی جدی را از دست داده که احیای این فرصت ها با اعلام لغو تحریم ها در یک روز ممکن نیست. چه آنکه ممکن است در مسیر تازه پس از لغو تحریم ها با دشواری و موانعی هم رو به رو شود. به طور مشخص ایران برای بازگشت به جایگاه پیشین خود در بازار نفت جهان دست کم به یک سال زمان نیاز دارد. این در حالی است که ممکن است در زمینه سوئیفت و ...
راز اتمام حجت رهبر انقلاب/ چرا زخم کهنه قره باغ سرباز کرد؟
غربی برای معامله با ایران مورد تهدید قرار گرفتند و... فقط کافی است همین روزها نگاهی به اتریش کوچک داشته باشیم. وین دست بر قضا شهری است که توافق هسته ای پس از 12 سال کش و قوس در آن نهایی شد و اصلاً پایتخت دیپلماسی و مذاکره در دنیاست. برای سنجش عیار و اعتبار این ادعا که قبلاً منزوی بودیم و حالا جامعه جهانی(!؟) به روی ما آغوش گشوده، نیاز نیست از بد رفتاری های آمریکا سند بیاوریم. رفتار ...
نتایج هفته بیست و چهارم لیگ برتر فوتبال
ناصر حجازی در ورزشگاه حضور یافتند.این هواداران در طول بازی بارها به تشویق سعید رمضانی داماد اسطوره استقلال و سرپرست کنونی راه آهن پرداختند. در دقیقه 35 این بازی برخورد شدید مهران موسوی هافبک راه آهن و وحید حمدی نزاد مدافع نفت منجر به آسیب دیدگی 2 باریکن شد.در این لحظه برخی از کادرفنی 2 تیم به لب خط آمده و به محمد ملکی داور بازی اعتراض کردند که این مسئله پس از چند دقیقه پایان یافت. ...
چند میلیارد دلار روی هوا
سرانجام همکاران سابق – با وجود بلندپروازی هایشان - به دست دادگاه افتاد. 9 دی 1392 بود که بابک زنجانی بازداشت شد. او متهم بود که چندهزار میلیارد تومان پول نقد و نفت را از وزارت نفت تحویل گرفته اما در موعد مقرر بازنگردانده است. ماجرا از آنجایی آغاز شد که در اوایل سال 91 سه وزیر دولت احمدی نژاد و رئیس بانک مرکزی وقت نامه ای را امضا می کنند که براساس آن مبلغی حدود یک ونیم میلیارد دلار وجه نقد و چندین ...
تساوی استقلالی ها در اهواز/ زور برانکو از سوشا و سیاه جامگان بیشتر بود + جدول رده بندی و فیلم
کادرفنی تیم ملی برای ارزیابی عملکرد بازیکنان نفت و راه آهن در ورزشگاه حضور داشتند برخی از هواداران راه آهن با لباس مرحوم ناصر حجازی در ورزشگاه حضور یافتند.این هواداران در طول بازی بارها به تشویق سعید رمضانی داماد اسطوره استقلال و سرپرست کنونی راه آهن پرداختند. در دقیقه 35 این بازی برخورد شدید مهران موسوی هافبک راه آهن و وحید حمدی نزاد مدافع نفت منجر به آسیب دیدگی 2 باریکن شد.در این ...
دروغی که صداوسیما باور کرد!/رمزگشایی از 7 برجام آینده/انتقاد شدید یک خطیب جمعه از هاشمی/پیشنهاد مشاور ...
موفق بود، اما ایران در سایه رهبری حکیمانه خود اجازه نخواهد داد "محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود و در مشت دشمن قرار بگیرد" . روایتی از بازی با جان مردم در دولت احمدی نژاد مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت محمود احمدی نزاد از اختلافاتی که در کابینه احمدی نژزاد وجوددداشت پرده برداشته است. او در بخشی از گفت وگویش می گوید: اگر کسی که سرطان دارد یا بیماری خاص دارد دارو نداشته باشد ...
فرهنگ در رسانه
در برنامه دورهمی مردم را پای آنتن بکشاند. آیا می توان کپی کاری برنامه ها را پای کمبود بودجه گذاشت یا این موضوع نشات گرفته از نداشتن خلاقیت برنامه سازان است؟ ولی با تمام حواشی ای که برای این برنامه به وجود آمد و با توجه به این که برنامه دورهمی هیچ مغایرتی با فرهنگ و آداب و رسوم ما ایرانیان نداشت اما نسبت به برنامه های دیگر اندکی مورد توجه قرار گرفت. البته حضور بازیگرانی مثل شقایق دهقان، ملیکا ...
به نام اصولگرایان، به کام اصلاح طلبان
نقد داشته و ایشان را یک فرد فرهنگی نمی دانند. در مورد عملکرد فرهنگی و وجود آقای اسکندری نژاد در کسوت مدیریت فرهنگی استان نگران هستیم و امیدواریم ایشان نگرانی ما را برطرف کرده و به نحو احسن عمل کنند. نظر شما در مورد تغییر استاندار قزوین چندان مثبت نبود؟ آقای روزبه را برداشتند چراکه دنبال کار بود نه حواشی؛ ایشان پیگیر سیاسی بازی نبود افرادی را به کار گرفت که دولت را قبول ...
هیاهوی رسانه ای یارِ غار احمدی نژاد
بسیاری به عملکرد احمدی نژاد، خصوصا درباره مشایی و یازده روز خانه نشینی اش دارند. در نتیجه به دلیل ترس از تکرار این اشتباهات، نمی خواهند احمدی نژاد بازگردد. این تحلیلگر اصولگرا هجمه رسانه ای که هواداران احمدی نژاد ایجاد کرده اند تا فضا را برای بازگشت او مهیا کنند، خود محوری سیاسی قلمداد می کند و می افزاید: استدلال احمدی نژادی ها این است که در صورت حضور ما همه چیز در صحنه مهیاست. اما این نگاه درستی ...
مهدی هاشمی دوباره بستری شد/ آیا او سرطان دارد؟
. سی ام دی بود که درخواست مرخصی هاشمی مورد موافقت مرجع قضایی قرار گرفت و او برای گذراندن مرخصی 14 روزه خود راهی منزل شد. هاشمی پس از پایان مدت مرخصی استعلاجی دو راه بیشتر نداشت؛ یا باید به زندان اوین بازمی گشت یا درخواست تمدید مرخصی می کرد و چشم انتظار نظر مرجع قضایی برای موافقت یا عدم موافقت با این درخواست می شد. عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران 14 بهمن جاری آب پاکی را ...
70 درصد مجلس آینده حامی دولت است
فشرده وقت بگذارند و مسائل مختلف کشور را مورد بررسی قرار دهند و با آنها آشنا شوند. انتظاری که از این افراد می رود این است که در حوزه هایی مانند اقتصاد، اشتغال، سیاست خارجی و ... که جزو مهم ترین حوزه ها هستند، ورود پیدا کنند و مشکلات کشور در این حوزه ها را مورد بررسی قرار دهند و با آنها آشنا شوند و فکرهایی برای حل اینها داشته باشند. طبعا لازم است از نظرات کارشناسان و مدیران بخش های مختلف خصوصا اتاق ...
ایالات متحده از طریق تحریم ها به دنبال نفوذ در ایران است
این پرسش تصریح کرد: آقای احمدی نژاد را دیگر باید از بحث مبارزه سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری در ایران و یا حضور در صحنه قدرت سیاسی حذف شده تلقی کرد، اما امکان اینکه احمدی نژاد دیگری قادر باشد تا به صحنه قدرت جمهوری اسلامی ایران بازگردد، وجود دارد، چراکه گفتمان عدالت طلبی در ایران همچنان موضوعیت خود را حفظ کرده و اگر کسی در مسیری قرار گیرد که قادر به احیاء و بازتولید این گفتمان باشد و نسبت به آن ...
تحلیل تحلیل های انتخابات 7 اسفند
خبرنامه دانشجویان ایران: عبدالله عبداللهی// برخی تحلیل های مرتبط با نتایج انتخابات سال گذشته در تهران با آن که بصیرت هایی به مخاطب می دادند اما یک نقیصه بزرگ داشتند و آن متکی نکردن تحلیلها به داده ها ست. این تحلیل ها با فرض نتیجه شکست در تهران، همه جور علل و عواملی را به آن نسبت داده بودند. تحلیل در فرآیند درست خود یا از توصیف آغاز می شود یا دست کم به توصیف ها متکی است که در بخش بزرگی از این ...
نگاه راست به ناکامی راست/ اصولگرایان انتخابات را چگونه تحلیل می کنند؟
در جبهه پایداری نیز حضور دارند. وزن آنها در لیست آن قدر زیاد بود که برخی به اصولگرایان نقد می کردند که چرا آن قدر به نزدیکان احمدی نژاد سهم داده اند. باید این واقعیت را در نظر بگیریم که احمدی نژاد در شهری مثل تهران پایگاه اجتماعی بسیار کمی دارد. حتی به نسبت دیگر شهر های ایران رأی احمدی نژاد در تهران کم است. اگر بخواهیم به آخرین انتخاباتی که احمدی نژاد در آن حضور داشت استناد کنیم، می بینیم در سال 88 ...
مروری برمهمترین رویدادهای روابط عمومی در آمریکا در سال 95
در کنار شرکت های روابط عمومی به نفع پادشاهی سعودی لابی کنند. قراردادهای سنگین عربستان سعودی با بزرگترین شرکت های روابط عمومی واشینگتن که از سوی پیمانکاران نظامی هم مورد کمک قرار می گیرد، به منظور کمک به این کشور طراحی شده است. اما در نتیجه آنها فقط تلاش های کاخ سفید برای هدایت شکاف سنی-شیعه را سخت تر می کنند. عربستان سعودی دست به دامن ماشین روابط عمومی آمریکا شد ...
هاشمی نژاد منتقدی صریح،نویسنده ای خلاق
وقتی شماره ها را یک به یک می گیریم و حرف از نویسنده ای فراموش شده می زنیم که سه روز پیش در یکی از بیمارستان های تهران درگذشت، کسی حاضر به حرف زدن نیست. گویی نقد ها آنچنان صریح بودند که نویسندگان دل خوشی از او ندارند. یا گوشی را قطع می کنند یا پاست می دهند به روزی دیگر و وقتی بهتر. قاسم هاشمی نژاد، منتقد، نویسنده، مترجم،شاعر و روزنامه نگار فقید ایرانی، روز سیزدهم فروردین، درست زمانی که بسیاری از ...
عضو جامعه روحانیت: نحوه تبلیغات اصلاح طلبان را می ستایم/ رقابت ریاست مجلس خبرگان بین موحدی کرمانی و ...
با نقد عملکرد احمدی نژاد کل اصول گرایی را زیر سوال برد. اصول گرایی هیچ مشکلی نداشت و برخی خرابی های گذشته هیچ ارتباطی با این جریان نداشت. دولت هیچ یادی از خدمات دولت احمدی نژاد هم نکرد و فقط از خرابی ها گفت. این نماینده سابق مجلس ادامه داد: این تبلیغات در تهران جواب داد اما نتوانست مردم شهرستان ها را با خود همراه کند. عضو جامعه روحانیت مبارز در مورد رای مردم تهران گفت: رای مردم در این ...
اخیار سیاسی
موفق بود، اما ایران در سایه رهبری حکیمانه خود اجازه نخواهد داد "محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود و در مشت دشمن قرار بگیرد" . روایتی از بازی با جان مردم در دولت احمدی نژاد مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت محمود احمدی نزاد از اختلافاتی که در کابینه احمدی نژزاد وجوددداشت پرده برداشته است. او در بخشی از گفت وگویش می گوید: اگر کسی که سرطان دارد یا بیماری خاص دارد دارو نداشته ...
دروغی که صداوسیما باور کرد!/رمزگشایی از 7 برجام آینده/انتقاد شدید یک خطیب جمعه از هاشمی/پیشنهاد مشاور ...
خانه تابناک ، جایی است که خبرهایی گاه غیررسمی و گاه اخباری که مورد توجه قرار نمی گیرد، برای مخاطبان آماده می کند؛ خبرهایی که گاه به ملاحظه جناح های سیاسی مورد توجه قرار نمی گیرند و گاه به دلیل کم توجهی رسانه ها به حاشیه می روند، ولی همین خبر ها، اخباری هستند که مخاطبان را از پشت پرده جریانات سیاسی آگاه می کنند. در رصدخانه تیتر و خلاصه ای از مهم ترین اخباری که اطلاع از آن ها ممکن است برای ...
بی پرده با فرج اله مومنی!/ و اما انتخابات ...
کردم بنا بود : 1 - تغییر ایجاد شود که رخ نداد ( وتوی وزیر کشور ) 2 - حضور نماینده ی وزیر کشور در کوهدشت که با حضور کاندیداها مصوباتی داشتند و قرار شد هر صندوقی به تعداد دو نفر هیأت اجرایی داشته باشیم، نمایندگان فرماندار غیربومی انتخاب شوند و نظارت نیز تقسیم شود . این مصوبات را آقایان محمدی و محمدی نژاد اجازه ندادند که اجرایی شود . بمب صوتی، عدم اسکان نمایندگان غیربومی فرماندار ...
پیوند طبقه مرفه جدید با ثروتمندان قدیم/ سرچشمه های چالش موشکی
تردستی در برجام گنجانده است و این روزها با استناد به آن، اهداف غیرهسته ای خود را پی گرفته است و هر روز ادعای تازه ای را از آستین بیرون می آورد و ... این رشته سر دراز دارد که بیرون از محدوده این نوشته محدود است. 4- امروزه اما، دیر باورترین افراد نیز در این واقعیت تلخ تردیدی ندارند که حریف کلاهی را که در لوزان برداشته بود در ژنو بر سرمان گذاشته است ! و در مقابل امتیازات نقد فراوانی که ...
فرهنگ در رسانه
گفت که او بستری نیست و در روزهای اخیر بارها، او را دیده است. حسن پژوهش اضافه کرد: چند روز پیش با ایشان و انوشیروان روحانی برای شام در منزل یکی از دوستان بودیم. چند روز پیش از آن هم به خانه استاد رفتم و به ایشان پختن نان فرانسوی را یاد دادم. او در عین حال گفت: به یاد داشته باشید که آقای شجریان در سلامت نیست اما در حال درمان است. برای بهبودی کاملش دعا کنید. او نماد و یک گنجینه ملی است. من مطمئنم که ...
اظهارات جنجالی آخوندی و غنی نژاد
رسانه های اصولگرا، چپ گرا و تریبون های جبهه پایداری در جهت گیری های مشترک، به موضع گیری هردو تاختند. آخوندی را جاده صاف کن لیبرالیسم و غنی نژاد را تئوریسین امپریالیسم خواندند و به هردو انگ محروم ستیز و مدافع سرمایه داران زالو صفت چسباندند. با وجود این، کمتر نظری در نقد نگاه این دو منتشر شد و آن چه دیده و شنیده شد،مشتی انگ و اتهام نظیر این که باورهای غنی نژاد درباره دین و مذهب کم رنگ است و ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
ازهمسرم کنده ای سوخته برگشت
درمان قرار گرفتم، هرچند داروها و عوارض آن را دوست نداشتم و درمان را ادامه ندادم. هر لحظه منتظر بازگشت آقای عموشاهی بودم. باورم نمی شد دیگر او را ندارم... تا 2 سال این انتظار ادامه داشت. به پیشنهاد مادرم برای وارد شدن به بازار کار وارد آموزش و پرورش شدم. از نظر مادر و پدرم سرگرم شدن می توانست حال و هوای مرا عوض کند. اتفاقاً همینطور هم شد و وضعیتم رو به بهبود رفت و البته ادامه تحصیل ...
ناگفته های "مرعشی" از "انتخابات مجلس" و "لاریجانی"
رأی تهرانی ها نداشتیم البته، به این شرط مهم که بتوانیم فهرست را ببندیم. پس تمام تمرکز مان در انتخابات،روی رساندن کارت های حاوی فهرست ائتلاف به در خانه های مردم بود. در روز انتخابات هم به هر حوزه ای که می رفتم، می دیدم که این کارت ها به دست مردم رسیده است. یعنی هدف ما برای رساندن پیام، همین بود. پیمان ما با مردم تهران، پیمانی ریشه دار و قوی است و هنوز هم توانستیم نزد افکار عمومی مردم، نفوذ مان را ...
ارزیابی فعالان سیاسی از مهم ترین اتفاقات سال جاری؛ از زبان مشترک برای حل مشکلات اقتصادی تا تحولات سیاسی!
و ما هم از رقابت آقای روحانی با آقای احمدی نژاد نیز استقبال می کنیم تا خود را در معرض آرای مردم قرار دهند و شانس خود را بیازمایند. نهایتا ملت ایران هستند که تصمیم می گیرند که کدام مشی سیاسی را می پسندند. ٭عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی بازگشت اصولگرایان به احمدی نژاد محسن رهامی٭ یکی از تحولات سیاسی مهم سال95 شکل گیری و شروع به کار مجلس دهم است. با توجه ...
خطر انقلاب زدایی؛ آنچه که از خیانت هم مهم تر است!
اشاره کردند. ایشان هم چنین نظرات احمدی نژاد را در خصوص مسائلی مانند سیاست خارجی، عدالت اجتماعی و پاره ای از مسائل فرهنگی، به خود نزدیک تر دانستند تا هاشمی رفسنجانی.[3] این مرد کهنه کار سیاست، پس از انتخابات سال 88 بر شدت شبهه افکنی ها و سنگ اندازی های خود در مسیر نظام افزود و در زمره ی خواصی قرار گرفت که طعم شیرین حضور 85 درصدی مردم، به مذاق شان خوش نیامد و نظام را در شرایطی که آماج ...
هشدار! احمدی نژاد با ادبیات پیروز می آید
تا حال برایم زنده است. او گفت: ما اصلا فکر نمی کردیم که آقای کروبی آنقدر رای داشته باشد . راست می گفت، همه ی رونشنفکران آن زمان و تمام آنهایی که عبور از خاتمی را مطرح می کردند به آن شعار کروبی پنجاه هزار تومانی می خندیدند ولی کروبی آن زمان با همین یک شعار رایی آورد. باور نکردنی نبود که اگر یکی از آقایان در انتخابات به نفع ایشان کنار می کشید، کشور هشت سال دچار پدیده ی احمدی نژاد نمی شد ...