سایر منابع:
سایر خبرها
روایت همکار معلم فداکار سیستان و بلوچستانی از حادثه: آمبولانس نبود،ماشین ام پنچر شد و حمیدرضا جان داد
.... به سمت آنها دویدیم. خیلی سریع اتفاق افتاد. خیلی سریع، درست مثل همان گردبادی که در یک لحظه به مدرسه نزدیک شد و دیوار خرابه دو متری نزدیک محوطه مدرسه را لرزاند. این دیوار متعلق به خانه روستایی متروکی بوده که سال هاست به حال خودش رها شده. در هوای بهاری روز حادثه سه دانش آموز در سایه زیر دیوار مشغول بازی بودند که ناگهان توفانی بهاری که در آن منطقه زیاد رخ می دهد، به وقوع پیوست. دیوار ...
تکذیب توئیتر موشکی هاشمی
...> مرد جوان که همسرش را به خاطر عضویت در گروه های تلگرامی به قتل رسانده بود، پس از 18 روز زندگی مخفیانه با مراجعه به پلیس آگاهی تسلیم شد. متهم به قتل در دست نوشته ای انگیزه اش از قتل همسر خود را اعلام کرده بود. سیاوش درباره انگیزه جنایت و قتل همسرش گفت: من کارگر خدماتی یک درمانگاه بودم و همسرم نیز برای نگهداری و رسیدگی به امور یک زوج سالخورده در خانه آنها کار می کرد. 25 سال با هم زندگی مشترک داشتیم ...
ابد و یک عشق احسان و سولماز
.... پازلی که گاهی تلخ بود البته زندگی این زوج بدون مشکل نبود و احسان بعد از ازدواج با مشکلاتی روبه رو شد. او در این باره می گوید: آن سال ها من به خاطر اینکه بیشتر ساعات روز را مشغول پرستاری از سولماز بودم و کمتر در محل کارم حاضر می شدم، دچار ورشکستگی شدم و همین اتفاق شرایط را برای من مشکل کرد. از طرفی وضعیت همسرم نگران کننده بود. با این وجود ما زندگی مان را آغاز کردیم و خدا ...
هدیه شهید مدافع حرم برای دخترش
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از هرمز ؛ دختر شهید مدافع حرم " شهید عبدالحمید سالاری " دلنوشته ای از دیدار رهبر که هدیه پدرش بعد از شهادت بود قرائت کرد که متن آن در ادامه می آید: روز پنجشنبه 94/10/17 با مادر و برادرم از مراسم شهدای سیستان و بلوچستان بر می گشتم که متوجه شدم تلفن مادرم به صدا در آمد و مادرم با خوشحالی رو به من کرد و گفت زهرا جان به آرزویت رسیدی و می توانی به ...
اعتیاد یک زن به تلگرام جنایت آفرید
، باورم نمی شد که ماجرا به اینجا ختم شود. فورا خود را به خانه رساندم و با جسد مادرم که کف سالن افتاده بود روبه رو شدم. روی شکم مادرم نامه ای بود که پدرم آن را خطاب به من نوشته بود. متن نامه این بود: این روزها مادرت اصلا اهمیتی به من نمی دهد و مدام درحال چت با گوشی موبایلش است، من هم عصبی شدم و در درگیری او را کشتم. من همسرم را کشته ام مرد 41ساله پس از قتل و نوشتن نامه به پسرش ...
روایت خواندنی یک شاهد عینی از صحنه زنی برای دریافت خسارت از بیمه
دو ماه پیش در زندان بودم. (اصل حکم زندانش را از جیبش بیرون می آورد. سه ماه حبس به همراه 74 ضربه شلاق به جرم عربده کشی و شکستن شیشه خودروها و ...) ادامه می دهد: من البته اهل خلاف نیستم. این یک بار هم اتفاقی شد. ولی بچه محل های ما همه اهل خلاف اند. توی محل ما هیچ کس کار ندارد. همه در قهوه خانه می نشینیم. من بهترین پسر محل هستم که مسافرکشی می کنم. بقیه همه اهل خلاف ...
محمود دولت آبادی: کلنل در دوره روحانی جعل شد
آورد عمری را گذرانیده ام. متاسفم که نتوانستم پاسخ لطف ایشان را بدهم. بنا بود که سفری به مازندران- ساری- داشته باشم که یک سفر کاملا رسمی بود به دعوت خانه فرهنگ شهرداری ساری و توافق جمیع نهادهای رسمی- امنیتی شهر که از آنجا بروم مشهد و سپس بروم سبزوار. آماده رفتن می شدم که خبر دادند کسانی ریخته اند و پوسترهای مربوطه را پایه کرده اند و اینکه فلانی نباید بیاید ساری! طبعا سفر مشهد و سبزوار ...
محمد از نظر رفتار و گفتار نمونه بود
نامه نوشته بود و گفته بود اگر رفتم حلالم کنید. وی تصریح کرد: برای آخرین بار که عازم جبهه شد من با او خداحافظی نکردم، زمانی که از خانه بیرون رفت، احساس کردم نکند دیگر او را نبینم به دنبالش دویدم، زمانی که به محل اعزام نیروها رسیدم هر چه نگاه کردم او را ندیدم زمانی که برگشتم تلفن زد و گفت مادر کاری با من داشتی آمده بودی آنجا و من گفتم خواستم خداحافظی کنم. مادر شهید "خراطی" با اشاره به ...
اخبار حوادث
. آن روز من سر کار بودم که همسرم تماس گرفت و مدعی شد قابلمه آب جوش روی کودکان واژگون و آنها دچار سوختگی شدند. در ادامه تحقیقات از مادر کودک آغاز شد. زن جوان در مورد علت سوختگی فرزندانش گفت: برای شستن لباسها آب روی اجاق گاز گذاشتم و متوجه شدم چند پیام برایم در برنامه موبایل آمده است. به دلیل اینکه سه فرزندم با هم مشغول بازی بودم من هم مشغول بررسی پیام ها شدم اما دقایقی بعد با سرو صدای کودکانم ...
سیری در ادب عاشورایی و نگاهی به تجلی آن در ادبیات انقلاب اسلامی
للقیامة تهتف[37] (دنیا در جوانب عزاداریها کرد و آنجا، تشنگان[مکتبت] تا قیامت تو را فریاد خواهند زد). طبری، شعری را از عبیدالله بن حر شاعری از توابین نقل می کند که در آن آمده است: فیالک حسرة مادمت حیاً تردد بین حلقی والتراقی[38] (افسوس که تا زنده ام حسرت شرکت در قیام حسین(ع)[که خویشتن را از آن محروم ساختم] هماره بین کام و گلوگاهم در رفت و آمد است). سلیمان بن قتّه بعد ...
چه کسانی باغ های شهر تهران را نابود می کنند؟/ حقانی: شهری که به باغ شهر مشهور بود به برج شهر تبدیل شد
محمد حقانی در جلسه علنی شورای شهر تهران با اشاره به قطع درخت در محله دروس در ایام نوروز گفت: قطع درخت بسیار بد است و کتمان کردن، از آن بدتر که توسط مسئولان شهرداری اتفاق افتاد. او ادامه داد: در ایام نوروز زمانی که در اصفهان بودم گزارش شد که تعدادی درخت در ملکی به آدرس بلوار شهرزاد، بن بست افخم، پلاک یک قطع شده است. در این آدرس دو پلاک وجود دارد در ملک 1200 متری قرار بود که چهار درخت با ...
فرمان امام را لبیک گفتم/ ستاره شدن بیش از 300 رزمنده در آسمان شهادت
. وی افزود: تعداد بسیاری از بچه ها مجروح شدند، یک بار در انتقال مجروحین به پشت خط تعدادی از مجروحین را سوار آمبولانس کردیم و به محض اینکه خواست از خط عبور کند یکی از تانک های عراقی شلیک کرد و تمامی مجروحین به شهادت رسیدند، بچه ها جانانه دفاع می کردند. این پیشکسوت دوران دفاع مقدس بیان کرد: یکی از نیروهای آر.پی.جی زن بود که رشادت زیادی داشت و موفق شد چند تانک را منهدم سازد ولی خودش مستقیم ...
تنهازمانی که شهید در پاوه گریه کرد
سبک و سنگین، همه منطقه را زیر سیطره خود گرفته بودند. *** از تیمسار فلاحی خواسته بودم که هر ساعت، یک هلی کوپتر بفرستند تا کشته ها و مجروح ها را تخلیه کنیم و همچنین غذا و آب و آذوقه و نیروهای کمکی نیز وارد نماییم. هلی کوپتر، ساعت 4 بعد از ظهر در محلی معین شده، بر زمین نشست. همه چیز آماده شد و آخرین پیام ها را به خلبان دادم و نوشته کوچکی نیز برای تیمسار فلاحی نوشتم و به دست خلبان ...
تعبیرخواب نامه رهبر به شهید مدافع حرم+تصاویر
حال سوال جواب کردنش بودم با حضورش در منزل مواجه می شدم. همسر شهید گفت: زیباترین هدیه ای که به من داد یه سفر کربلا در سال 85 بود. صبر قابل تحسین همسر شهید ما را به وجد آورده بود می گفت آنچه سرنوشت رقم زده است باید اتقاق بیفتد و زیباتر از آن اینکه خداوند ما را در راه خودش گذاشته باشد همسرمن باید میر فت چرا که دلش آنجا بود، همیشه در محل کارش به سختی به او مرخصی می دادند ولی اینبار ...
چه کسانی باغ های شهر تهران را نابود می کنند
سرویس استانها جوان ایرانی ؛ بخش جنوبی: به گزارش خبرنگارمهر، محمد حقانی در جلسه علنی شورای شهر تهران با اشاره به قطع درخت در محله دروس در ایام نوروز گفت: قطع درخت بسیار بد است و کتمان کردن، از آن بدتر که توسط مسئولان شهرداری اتفاق افتاد. وی ادامه داد: در ایام نوروز زمانی که در اصفهان بودم گزارش شد که تعدادی درخت در ملکی به آدرس بلوار شهرزاد، بن بست افخم، پلاک یک قطع شده است ...
صحبت های ترانه علیدوستی درباره زایمان و بچه داری اش
...> نمی گذارم حنا تنها بماند سعی می کنم زمان بیشتری را با دخترم بگذرانم اما به هر حال بازیگر هستم و خصوصا از زمانی که حنا به دنیا آمده کارهای بیشتری دارم و تمام وقتم را نمی توانم کنار دخترم باشم. با وجود این زمان هایی که من سرکار هستم دخترم تنها نیست و پرستار دارد. به علاوه همسرم نصف روز در کنار حناست و فامیل هم به خانه ما رفت وآمد دارند تا من به خانه برسم، بنابراین مشکلی بابت نگهداری یا ...
قاتل سحرخیز صحنه جرم را بازسازی کرد
کرده است. خیلی ترسیده بودم و فکرم به جایی نمی رسید تا اینکه به طرف خانه ام در ایوانکی رانندگی کردم. جسد را به داخل خانه بردم و مثله کردم. بعد دست ها و پاها را داخل یک کیسه مشکی زباله و نیم تنه را داخل کیسه دیگری گذاشتم. اول خواستم کیسه ها را در بیابان های ایوانکی بیندازم، اما تصمیم خود را عوض کردم. دوباره راهی تهران شدم و به طرف خیابان کردستان رانندگی کردم. نبش خیابان 21 بود که کیسه ها را داخل سطل زباله انداختم و به خانه رفتم. متهم پس از تحقیقات تکمیلی، چند روز قبل صحنه حادثه را بازسازی کرد. تحقیقات درباره این حادثه از سوی کارآگاهان ادامه دارد. ...
از طلبگی تا شهادت با فقر و تنگدستی/ سخنان پایانی شهید صدر به شاگردانش در کلاس درس
دنیای یک طلبه نباید بخش کوچکی از این خیال و وهم باشد. *زهد و ساده زیستی صدر از آغاز طلبگی دچار فقر و تنگدستی بود. حتی هنگامی هم که ازدواج کرد، تمکن مالی چندانی نداشت. خودش می گوید: در روزگار تحصیل، در فقر شدید زندگی می کردم. با این حال، صبح که از خواب بر می خاستم، چنان مشغول تحصیل و مطالعه می شدم که همه چیز را از یاد می بردم، آنگاه که خانواده غذا درخواست می کردند، تازه سرگردان ...
مشکلات ، شکلات زندگی من است / آرامش را در زمان حال جستجو کنید
می فروخت و از ترس طلبکارها به محل کارش نمی رفت تا آنجایی که مجبور شدم، مادرم را در جریان قرار داده و از خانواده خودم کمک مالی گرفتم، ابتدا خیلی خوشحال شدم اما این شادی پایدار نبود ؛ نیم ساعت بعد همسرم به در مغازه آمد و گفت : چرا به مادرت گفتی ، من بدهکارم ؟سایلت را جمع کن و از خانه من برو . بعدها متوجه شدم، مادرم بعد از این ماجرا صحبتی با عروس خانواده همسرم داشت که البته قضیه بدهکاری ...
بهترین هدیه ازدواجی که از پدر شهیدم گرفتم !
همراهشون باشه به سمت ماشین می رفتم، اما ناامید و دست خالی برمی گشتم. به هر حال 9 سال چشم انتظاری به هر سختی که بود گذشت. روزها پشت سرم هم گذشت تا اینکه در سال 86 از طرف نیروی انتظامی که 5 سالی بود در آنجا مشغول به خدمت شده بودم به اردوی راهیان نور دعوت شدم و به همراه همسرم راهی این سفر معنوی شدیم. وقتی به شلمچه رسیدیم حال و هوای عجیبی داشتم که یک اتفاق شیرین و البته باور نکردنی، این حال و ...
داستان شماره 112 یک قدم تا مرگ !
پذیرش در خواست می کرد کارشان را زودتر راه بیندازد. زن میان سال پس از گفتگویی کوتاه به سمت دختر جوانش برگشت. او روسری دخترش را جمع و جور کرد و کنارش ایستاد. در نگاه این مادر و دختر ،غم و اندوه موج می زد. زن میان سال به دخترش خیره شده بود و زن جوان به رقص برگ درختی که شاخه های آن از پنجره دیده می شد زل زده بود. او و مادرش دقایقی بعد وارد اتاق کارشناس مشاوره خانواده ...
جنگل های ایران در حال عقب نشینی هستند
.... این همان غولی است که جنگل های گنبد را خورده است. دیدن این منظره دلم را لرزاند و غمگینم کرد. باورم نمی شد که طبیعت با چه سرعتی عقب نشینی کرده بود. چند سالی بود آنجا را ندیده بودم و این سرعت مرا حیرت زده کرد. چند سال پیش بر حسب ضرورت به مجلس عروسی یکی از اقوام رفتم که بنیه مالی خوبی ندارد و فقر در زندگیش موج می زند و گاه گاهی دیگران او را کمک می کنند. هنگامی که وارد خانه شدم یک چیز مرا ...
گل آفتابگردان من!
کشاورز آن قدر شلوغ بود که به زحمت می شد راه رفت. جلوی پارک لاله این ازدحام بیشتر بود به هر زحمتی بود به خانه رسیدیم. اما وقتی خواستم گل ها را در گلدان بگذارم متوجه شدم یکی از گل ها نیست. گل از قسمت بالای ساقه کنده شده بود. خیلی ناراحت شدم ولی نمی شد کاری کرد. همه گل ها را به اضافه آن ساقه بدون گل در گلدان گذاشتم. فردای آن روز، صبح به خاطر یک موضوع کوچک و بی اهمیت، با شوهرم دعوا کردم. یک ...
قتل همسر به خاطر عضویت در تلگرام!
این کار خودداری کرد؛ در حالیکه بسیار عصبانی شده بودم، رشته ای را به دور گردنش انداخته و آنقدر نگه داشتم که ... ؛ صبح روز جنایت بود که با پسرم مهدی تماس گرفته و به او گفتم که به خانه بیاید و بعد از آن، از تهران خارج شدم. طی این مدت در شهرهای مختلف می چرخیدم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به پلیس تسلیم کنم. سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با ...
همسرکشی به خاطر عضویت در شبکه های مجازی
سر جسد مریم گریه کردم تا اینکه صبح روز جنایت با پسرم تماس گرفته و به او گفتم که به خانه برود و بعد از آن از تهران خارج شدم و در این 18 روز در شهرهای قزوین، قم و مدتی در آزمایشگاهی که 17 سال در آن کار می کردم پنهان شده و سرگردان بودم تا اینکه تصمیم گرفتم تسلیم پلیس شوم. منبع:روزنامه ایران
قتل همسر به خاطر عضویت در گروه های تلگرام
مشکلمان را حل کنیم که ای کاش او نمی رفت و این اتفاق نمی افتاد. شما که آشتی کرده بودید، چه شد که دست به قتل زدی؟ وقتی پسرم از خانه بیرون رفت. ما با هم شروع به حرف زدن کردیم. من همان حرف های قبلی را گفتم که او از شبکه های اجتماعی خارج شود، اما همسرم اصرار داشت که این شبکه ها را حذف نمی کند و دوباره با هم درگیر شدیم. خیلی عصبانی شده بودم و تصمیم درستی نمی توانستم بگیرم فکر می کردم به آخر ...
گفتگو با نسیم ادبی ، بازیگر سریال شهرزاد و همسرش
ارکستر دیوان می نوازم که سازی اصیل ایرانی است و شاید کمتر نامش را شنیده باشید و کمتر هم استفاده می شود. نسیم ادبی: من هم مدتی سه تار و گیتار می زدم اما هیچ وقت نتوانستم در نواختن شان به تبحر برسم چون همیشه درگیر کارهای بازیگری بوده ام و برای تمرین وقت نگذاشته ام. گیتار را تا مراحل خوبی پیش رفته بودم اما مجبور شدم آن را کنار بگذارم چون وقتی شما مشغول یادگیری نواختن یک ساز می شوید باید ...
زن کُشی به خاطر فعالیت در فضای مجازی
بنوشد اما او از این کار خودداری کرد و من در حالیکه بسیار عصبانی شده بودم، رشته ای را به دور گردنش انداخته و آنقدر نگه داشتم که بیهوش روی زمین افتاد. صبح روز جنایت بود که با پسرم مهدی تماس گرفته و به او گفتم که به خانه بیاید و بعد از آن از تهران خارج شدم. طی این مدت در شهرهای مختلف می چرخیدم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به پلیس تسلیم کنم. بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت ...
شوق ترویج مکتب اهل بیت(ع) در زاهدان مرا قاری کرد/ راهکاری برای ارائه تلاوت معنامحور
...> گفتید اصلی ترین مشوق شما برای ورود به عرصه های قرآنی مادرتان بودند؛ ایشان با چه شیوه هایی شما را به سوی امور قرآنی تشویق می کرد؟ مادرم همیشه یا خودش قرآن می خواند یا اینکه صوت تلاوت قرآن را با صدای اساتید می گذاشت تا در خانه صوت آیات الهی طنین انداز شود. البته در دوران کودکی بازی گوشی ها اجازه نمی داد که توجه چندانی به کلام وحی داشته باشم اما وقتی کمی بزرگ تر شدم و با نواهای آسمانی آشنا ...
مرگ وحشتناک دو کودک در واژگونی ظرف آب جوش
من سر کار بودم که همسرم تماس گرفت و درحالی که به شدت گریه می کرد، گفت که قابلمه آب جوش روی کودکانمان ریخته و آنها دچار سوختگی شده اند. من هم خیلی زود خودم را به بیمارستان رساندم و متوجه شدم که حال فرزندانم خیلی وخیم است. بنابراین با توجه به این اظهارات کارآگاهان پلیس به دستور بازپرس مدیر روستا، تحقیقات خود را از مادر کودکان آغاز کردند. زن جوان نیز در مورد علت سوختگی فرزندانش به ماموران گفت: آن روز ...