سایر منابع:
سایر خبرها
آتون نامه را برای احیای زبان نوشتم
معاصران فتحعلی شاه بود، برای گذراندن خدمت سربازی اش عازم جبهه های نبرد ایران و روسیه در تبریز می شود. وی از طریق نامه با خواهرش زبیده خاتون و مادرش در ارتباط بوده است. در میان همین نامه ها داستان برای ما بازگو و عیان می شود. محمد اسماعیل حاجی علیان دست به نوشتن رمانی درباره این شخصیت دوست داشتنی در تاریخ مشهد و حرم امام رضا(ع) زده است. زندگی این سردار و اوضاع ایران در آن دوران پرآشوب، محور این ...
روایتی از دیدار مردم قم با رهبری/ آخرین نفری که به حسینیه وارد شد
همه به دنیا آمده بودند! در این میان وسط شلوغی ها صدای زنی را از پشت سر شنیدم که می گفت: خانم جان این لباسِ بچه ات رو از تنش درنیاری ها! این نشونۀ ما شده که شما هم اتوبوسی مون رو گم نکنیم. برگشتم و به لباس دختربچه که حدوداً یک ونیم، دو ساله بود نگاه کردم! عجیب بود! دردآور بود! دخترکی با کاپشن صورتی در آغوش مادرش بود! دخترک انگار آمده بود تا یادِ دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی در شهدای کرمان را زنده ...
قرآن، هیئت پدر، عشق، پسر و مادران عباس ها
یاد خادمان حرم امام رضا(ع) می انداخت و دو بارگاه بین الحرمین در کربلا. پیک دعوت من هم، با آن جثۀ کوچکش، خادم بود؛ خادم الشهدا. کُت شیک و قشنگی پوشیده بود؛ انگار به مهم ترین مهمانی زندگی اش آمده باشد؛ بازوبند سرخ نشان خادم الشهدا را هم، با شادی توأم با افتخار به بازویش بسته بود. همراه پیک دعوت و مادرش، وارد حیاط حسینیه شدم؛ اولین چیزی که جلب توجه می کرد، رفت وآمد و تلاش های پُر جنب وجوش بود؛ از ...
غفلت نویسندگان ایرانی از مستندنگاری ورزشی
عزیزی هستی؟ تقدیر مادر برای سلامتی اش نذر می کنی. بارها با پای پیاده حرم می روی و پشت ضریح فولادی امام رضا اشک می ریزی و التماس شفا می کنی. اما تقدیر مادر چیز دیگری بود. در روزهای آخر او را در بیمارستان قائم(عج) بستری کرده اید. هر روز برای ملاقاتش به بیمارستان می روی و ساعت ها در بیمارستان کنارش می مانی. برای تو دنیا بدون مامان معصومه جای خوبی برای زندگی نیست. خودت را برای بودن ...
این زورگیران همسرم را کشتند؛ روایت نازنین از شبی که ماه کامل شد
همسرم با صدای کم جوهر گفت: نازنین! رفتند. من هم انگار با صدای همسرم جان گرفتم. سرم را بالا آوردم دیدم سه نفر از آن سمت دارند فرار می کنند. بعدش دویدم به سمت نگهبان ها گفتم کمکم کنید، یک زن و مرد را دیدم، گفتم گوشی موبایل مان را دزدیده اند؛ از آنها خواستم تا گوشی شان را بدهند تا با اورژانس تماس بگیرم اما چون لباس هایم خونی بود، وحشت کردند...از آنها خواستم حداقل خودشان به ...
یک روایت گفته نشده؛ حاج یونس از حاج قاسم می گوید | فرمانده اطلاعات سپاه قدس از سخت ترین لحظات سردار ...
شدند و تمامی آنها با انتشار ویدئو در فیس بوک اعلام می کردند. همین موضوعات، عدم اطمینان شدیدی را نسبت به ارتش ایجاد کرده بود. از طرف دیگر، اختلافات قومی و مذهبی هم شدید شده بود. تعامل ما بیشتر به سمت موضوعات رسانه ای رفت. یک سیستمی راه انداختیم و افرادی را دعوت کردیم تا بتوانیم با فضاسازی های فیس بوک و شبکه های مجازی که اخبار دروغ منتشر می کردند مقابله کنیم. همزمان نیز کمک کردیم تا ...
اولین گفتگوی رسانه ای حسن آقامیری / از ماجرای سربازی و دادگاهی شدن تا حاشیه های گفتگو با احلام و ارتباط ...
اصلا کار فرهنگی نکردید. شما کارمندان خودتان را نتوانستید به یک باوری برسانید. این بازیگرانی که از ایران بیرون رفتند. آن بازیگری که ما در تلویزیون می بینیم اگر در خیابان ببینیم، یکی است؟ خب پس دلتان را به چی خوش کردید؟ شما روی کارمند خودت نمی توانی تاثیر بگذاری. 60 هزار کارمند در صداوسیما دارید. همه شان مثل شما فکر می کنند؟ پس برنامه هایتان غلط است، پس بگذارید کنار. این همه الگوی درست در این جهان ...
بازگشت نامادری قاتل کودک 4 ساله به صحنه قتل
. همان روز اول که نامادری دستگیر شد، من در آگاهی بودم و شنیدم که گفت آوا را کتک زدم اما به قصد کشت نبود. بعد که فیلمش درآمد اعتراف کرد کار خودم بود. نامادری سه ماه آوا را شکنجه کرد. پدر بچه ها 10 روز یا دو هفته یک بار از تبریز به ارومیه می آمد اما باید وضعیت بچه ها را بررسی می کرد. از آغاز پرسیدیم که چرا وقتی نامادری آوا را کتک می زد، داد و بیداد نکردی یا او را با چیزی نزدی که دست از سر آوا بردارد ...
شهادت دختری که شیطنت هایش اشک مادرش را در می آورد!
، نویسندگی حوزه هنری، گذراندن دوره روایت گری معلم راوی، دانشجوی سطح دو حوزه علوم اسلامی دانشگاه، فعالیت در عرصه عفاف و حجاب در همکاری با مجموعه فرشتگان سرزمین من، همکاری در بخش واکسیناسیون مردم در اوج کرونا، شرکت در اردوهای جهادی مختلف، خادم حسینیه امام رضا، مسوول خبرنگاری بسیج دانشگاه و بالاخره پشتیبان و خادم دانشجویان در سفر کرمان، همان سفری که حاج قاسم دست گیری اش از بقیه را دید و اینبار حاج قاسم از ...
اعلام فیلم های بخش مسابقه جشنواره عمار
- محسن اردستانی رستمی / خونه تکونی - سیدسجاد سامیه زرگر / لحظه - زهرا میری داستانی بلند اُخت الرضا - سیدمجتبی طباطبایی / ایلیا جستجوی قهرمان - سیدعلی موسوی نژاد / مصلحت - حسین دارابی / هفتِ هفت - رضا دهقان داستانی کوتاه اذان صبح به افق یزد - زهره صباغیان / امتیاز آخر - محمدامین مداح الحسینی و سجاد سلیمان نژاد / آمبولانس - محسن جهانی / بی خوابی - فاطمه میرزایی ...
وقتی امام فرمود: خدایا من را با حاج عیسی محشور کن.
وقتی امام آمد با بد اقبالی دیدم برعکسِ همیشه حاج احمد آقا همراهش است. گفتم نقشه من نقش بر آب شد. من هم گردنم را کج کردم و شکست، همان عقب ها ایستادم تا رد شوند. حاج رضا هم که پشت همین گلدان های بزرگ پنهان شده بود با دوربینش بلند شد، ایستاد. یک دفعه حاج احمد آقا انگار در قلب من بود، در کمال شگفتی و خیلی بی مقدمه، گفت: حاج رضا خوب موقعی آمدی. بیا یک عکس از امام و حاج عیسی بگیر . در عین ...
در اولین ساعات انفجار هواپیمای اوکراینی چه گذشت ؟! + فیلم و عکس
نظر ما و نظر وکلای آگاه داخلی و خارجی این بود که باید از نظام قضایی ایران باشد و اگر نظام قضایی ایران نتواند عدالت را برقرار کند، به سمت اقداماتی – برای مثال در ICC (دیوان کیفری بین المللی/ دادگاه بین المللی لاهه) مطرح خواهد شد – می رود. آیا دلیل قانع کننده ای برای اینکه وسایل فرزندان شما بازگردانده نشده ارائه شده است؟ اسدی لاری: متاسفانه دلیل قانع کننده ای برای بازگرداندن ...
خواهری که دلتنگ برادر بود
.... اینها خاطرات دوست داشتنی بچه های کتابخانه ی یادگار امام خمینی (ره) استان قم است که لحظه های خوش زیارت خود را نوشته اند و دوست دارند با خواندن این خاطرات شما هم حال خوشی را تجربه کنید. *** ستاره ای در آسمان من در یک شب پرستاره با خانواده به زیارت حرم حضرت معصومه رفتیم. در آن شب خیلی خوشحال بودم و احساس می کردم آن صحن آینه ی حرم مثل ستاره های در ...