طعنه فاطمه هاشمی به شمخانی درباره نحوه فوت پدرش
سایر خبرها
اختصاصی فاش نیوز/ گفت و گو با کارگردان فیلم مستند دفاع مقدسی حسرتِ "آخرین خداحافظی"
لوکیشن ها را نیز از روز قبل بازدید می کردیم. بنده پارسال اسفندماه برای صدابرداری یک مستند به محله طوس مشهد رفتم و با آقای "محمود جنگی" آشنا شدم. این در حالی بود که من به رغم تمامی تماس های فراوانی که در طول یک ماه گرفته بودم، سوژه و اتفاقِ دلخواهم را پیدا نمی کردم و به درجه استصال رسیده بودم؛ تا این که در صحبت با آقای "محمود جنگی"، ایشان چند سوژه را معرفی کردند که یکی از آنها "فاطمه ...
حکم اعدام برای یک مأمور؛ قاتل محمد جامه بزرگ قصاص می شود
شب آمده اید؟ اگر حکم دارید، بروید و صبح بیایید. پرده آخر مریم جعفری، همسر مقتول ادامه ماجرا را اینطور روایت می کند: با پرهیز همسرم از رفتن با ماموران، افرادی که وارد خانه شده بودند، چند دقیقه بعد گفتند که ما به گروه دوم زنگ می زنیم تا بیایند و او را بازداشت کند اما آنان اگر بیایند، حتماً او را می کشند. چند دقیقه بعد از این تماس، گروه بعدی وارد خانه ما شدند. آنان هم 6 نفر ...
پدر از زبان دختر
گزارش چنین است: من چه جور بگویم؛ من بابام را خیلی دوست دارم. یعنی بابام از بچگی هم پدرم بوده، هم مادرم. وقتی که خانه بود اصلاً نمی گذاشت من غصه ای در دلم داشته باشم. اصلاً نمی گذاشت من یک روز هم گریه کنم. می گفت دختر گل گلابم چرا گریه می کند. من هم می گفتم بابا حالم خوب نیست. من وقتی حالم بد بود بابام من را می برد بیرون تا حالم خوب شود و خیلی خیلی من را دوست داشت. حتی مثلاً وقتی حوصله ...
حکایت طلبه ای که مهمان امام هادی (علیه السلام) شد
تا است گفتند از کجا می گویی هشتاد و سه تا فرمود: در قرآن یک آیه داریم: (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَةٍ) (توبه /25) خدا شما را کمک کرده است در جاهای زیاد. آن وقت جاهایی که خدا کمک کرده است این مسئله مربوط به جنگ است و پیغمبر در عمرش هشتاد و سه جنگ داشت و چون جنگ هایی را که پیغمبر داشته است و مورد لطف قرار گرفته و هشتاد و سه تا بوده است و به هشتاد و سه تا خدا گفته است کثیره پس این جا ...
اسطوره ای تکرار نشدنی به نام حاج قاسم...
خریداری شد. و از آن روز این منزل وقف شد. تا این که این محل که در حال حاضر ما در آن نشسته ایم، توسط خود حاج قاسم که در همین جا که ما حالا خدمت شما هستیم و در سال 88، بیت الزهرا(س) نام گرفت. یک شب آخر وقت بود. خانوادۀ حاجی می خواستند به خانه برادرشان بروند. حاجی هم به من گفت: من دارم می روم. من داشتم این جا را تمیز می کردم. ساعت 11 شب بود. دیدم یک نفر از پایین دارد بالا می آید. نگاه کردم ...
محسن هاشمی: مادرم انگار یادش رفته بود پدرم رحلت کرده و پرسید بابا کجاست؟ /روحانی: نگذاشتیم زندگی مردم ...
هاشمی رفسنجانی سخن گفت و فاطمه هاشمی نیز با قرائت دلنوشته ای یاد پدر را گرامی داشت. همچنین در ادامه این مراسم از کتاب خاطرات سال 1380 مرحوم هاشمی رفسنجانی رونمایی شد. محسن هاشمی، فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم یادبود هاشمی سخنرانی کرد. او در سخنانش با تاکید بر اینکه به عنوان یک عنصر فراشکوفا در مورد هر کاری که تصمیم می گرفتند آن را رها نمی کردند، گفت: بعد از انقلاب فعالیت های زیادی برای ...
گزارش/ خانم راننده اسنپ
، هشتادی تر بود و من بر همین اساس کنجکاو شده بودم که با وی مصاحبه کنم. -می خندد و خجالت زده چند طره مویی که روی پیشانی اش بود را زیر شال مرتب می کند ومی گوید: همه می گویند خوب مانده ای اما به نظر خودم بعد از فوت پدرم خیلی شکسته شدم -خدا بیامرزه إن شاءالله جاش بهشت باشد -ممنون، اره داشتم می گفتم، زمانی که کار می کردم حدود 10، 12 خانم توی آژانس مشغول بودند مدیر آژانس هم ...
قتل خونین زن تهرانی با پرتاب گلدان ! / سهیلا مستاجر بود !
با گوشی من درباره از بین بردن آثار کبودی جست وجو کرده است. چند روز قبل من با او درگیر شدم و مستأجرم هم به من فحاشی کرد. من از او فیلم گرفتم تا در دادگاه مدرک داشته باشم. من او را به قتل نرساندم، اما قاتل را می شناسم. مقتول با پسر جوانی به نام کیوان ارتباط داشت و شب حادثه هم من دیدم که کیوان از خانه او سراسیمه بیرون آمد. بعد فهمیدم مستأجرم به قتل رسیده است و از دوستم خواستم کمک کند که جسد را به ...
مداحی که با روضه خوانی از دست ساواک فرار کرد
ادامه می خوانید شرح گفتگوی مداح انقلابی و رزمنده دوران دفاع مقدس حاج منصور نورایی با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. بسم الله الرحمن الرحیم. حاج آقا ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. ابتدا معرفی اجمالی از خودتان بفرمایید و اینکه چگونه وارد عرصه مداحی شدید؟ حاج منصور نورایی: بسم الله الرحمن الرحیم. من منصور نورایی هستم. 61 سال دارم و از 10 سالگی تا الان نزدیک ...
مرد جانی صورت همسرسابق و دخترش را با اسید سوزاند
مجروح به بیمارستان منتقل شدند و در شرایط بحرانی به سر می بردند. ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. شاهدان حادثه به پلیس گفتند، عامل اسیدپاشی مرد جوانی بود که بعد از اسیدپاشی روی زن جوان و دخترش با موتور فرار کرد. بعد از اینکه زن مجروح به نام فریبا توانست صحبت کند، درباره روز حادثه به پلیس گفت: کسی که من را سوزاند شوهر سابقم مهرداد بود. من و شوهرم از هم جدا شده بودیم. من در خانه پدرم ...
روایت دست اول یک فرمانده اطلاعات از 11 سال همراهی با حاج قاسم/ سخت ترین لحظات سردار سلیمانی در سوریه چه ...
تناوری تبدیل شده که هیچکس توان از بین بردن آن را ندارد. ** از دفتر حاج قاسم تماس گرفتند و گفتند باید بروی سوریه * خود شما چطور به سوریه رفتید؟ حاج قاسم با شما صحبتی کرده بود؟ یک روز در زمستان سال 89 که تازه بحران در سوریه شروع شده بود، در دفترم بودم که مسئول دفتر ایشان تماس گرفت و گفت آماده باش حاجی گفته باید بروی سوریه. * نگفتند دقیقاً برای چه کاری؟ ...
گردان: درکی از دنیای بدون فوتبال ندارم!
. البته نمی دانم. ممکن است هنوز هم در فوتبال باشم و برگردم. شاید بعد از خداحافظی بتوانم مفصل تر صحبت کنم، ولی اصلا حس خوبی نیست. اینکه بگویم خوشحالم در حال تمام شدن است یا خوشحالم تمام شده. اصلا اینطور نیست. ولی بالاخره اتفاق می افتد و گریزی از آن وجود ندارد. دوست دارم دست خودم و با اراده خودم بروم، تا اینکه بخواهی ادامه بدهی و بعد ببینی جایی نیست که بازی کنی و تو را نمی خواهند و جایی برایت باز نمی شود ...
گردان جعفر طیار چگونه خط دشمن را در کربلای 4 شکست؟
اول که تمام شد و ما ادامه ندادیم، عراق فکر کرد کار تمام است و عملیات بزرگ ایران با شکست روبرو شده است. صدام جشن گرفت و از آن به نام دروی بزرگ یاد کرد. تمام فرماندهانش را فرستاد مرخصی و خودش هم برای شکرگزاری به مکه رفت. عملیات، فریب نبود اما دشمن فریب خورد. * با در نظر گرفتن کربلای 5. بله همین را می خواهم بگویم. فرماندهان ما با هدایت امام تدبیری اتخاذ کردند و ظرف 15 روز کربلای ...
شهید اباالفضلی؛ جانبازی در سوریه شهادت در ایران
را از دوست داشتن پاییز رنگارنگ شروع می کند” در بین تمامی فصل ها علاقه شدیدی به پاییز دارم، فصل رویش و لبخند پسرم حامد به زندگیست، بیست و ششمین روز آبان سال 1369 پسرم حامد را از خدا هدیه گرفتم و چه هدیه بابرکتی که زندگی ام را نورانی کرده است. پسرم حامد از چهار سالگی به هیات می رفت و می گفت کاش ما هزار و چهارصد سال قبل بودیم و به امام حسین( ع) کمک می کردیم. حامد از 9 سالگی روزه گرفته است ...
عدالت جنسیتی درک تفاوت های زن و مرد در محیط کار است
همیشه فکر می کردم باید میان ازدواج و کارم یکی از این ها را انتخاب کنم، اما یکی از دوستانم حرف خوبی به من زد و گفت از خدا بخواه همسر خوبی نصیبت کند تا بتوانی کارت را در این فضا ادامه دهی تا حدی که بالاخره دوست داری و برایت خیر است. پیدا کردن حد فعالیت خیلی سخت و بسیار مهم است. من واقعاً به دست خدا سپردم و بعد از ازدواج محدودیتی برایم ایجاد نشد. به هر حال یکسری کارهایم کمتر شد، اما محدود نشدم و توانستم به همان اندازه فعالیتم را ادامه دهم ...
رابعه اسکویی از عکس جنجالی اش در فضای مجازی رازگشایی کرد
.... خیلی اتفاقی وارد این حرفه شدم. **چرا؟ کمی بیشتر توضیح می دهید؟ حدود 30 سال پیش به خاطر فوت مادرم دچار افسردگی شده بودم و به پیشنهاد دوستان در دوره های آموزش گریم شرکت کردم. کلاس کناری گریم، آموزش و تمرین بازیگری و تئاتر بود. یک آقایی که بعد ها متوجه شدم دستیار استاد سمندریان بود، وقتی من را دید گفت چهره ات به یکی از نقش های ما می خورد، بیا و بازی کن. اول قبول نکردم و ...
واکنش فاطمه هاشمی به ادعای برج سازی فرزندان آیت الله هاشمی: فائزه پایش به کانادا نرسیده است
پایگاه خبری هشت صبح : اعتماد: فاطمه هاشمی در گفتگویی برخی انتقادات درباره خاطرات آیت الله هاشمی و پاسخ پدرش را روایت کرده است. در ادامه بخشی از این گفتگو را می خوانید: برخی انتقاد می کنند که شما یا خواهرتان با توجه به موقعیت پدر توانستید برخی کار ها را انجام دهید. مثلا بنیاد بیماری های خاص یا بازی های زنان کشور های اسلامی؛ ایشان از چنین فعالیت هایی شما را منع نمی ...
همه عروسک هایم را برای دیدن بابایم می دهم
کنی؟ یادت هست که من و داداش را حرم حضرت شاهچراغ (ع) می بردی؟ هنوز سفره دلم هوای تو را می کند. به مامان میگم بابا کی میاد؟ مامان میگه بابا شهید شده و شهدا زنده اند. یک روز من به مدرسه رفتم و به بچه ها گفتم بابای من شهید شده و شهدا زنده اند. آن ها گفتند اگر راست می گویی بگو دنبالت بیاید ولی بابا تو آن روز دنبالم نیامدی و آن ها مرا مسخره کردند. وقتی به خانه رفتم گریه کردم مامانم هم نتوانست ...
آیت الله رحمت: چیزی که از آن رنج می بریم این است که می بینیم آنچه امام خواست، نشد
...> ما یک منزل 32 متری در نجف داشتیم که یک بار مرحوم حاج آقا مصطفی را در ماه رمضان به منزلمان دعوت کرده بودیم و مجبور شدیم پشت بام از ایشان پذیرایی کنیم. به هر حال آن خانه را از سهمیه دبستان رضوی که دوستان پولش را برایم حواله کرده بودند، هفت هزار تومان خریدم. واسطه آن هم مرحوم آیت الله رضوانی بود. قبل از بازگشت به ایران آن خانه را 150 دینار فروخته بودم، اما چون نمی توانستم با خودم پول بیاورم پول ها ...
تکریم مادری که شهید تربیت کرد
تر هم شده بود. به او گفتم خوش غیرت آخر چرا مرا تنها گذاشتی ناگهان دیدم لبخندی به من زد که من با دیدن آن صحنه بی هوش شدم و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. وی ادامه داد: روز بعد که برای خاکسپاری آن شهید به گلزار شهدا رفتیم چهار خواهرش گریه کنان کنار پیکر اورفته وهر کسی به او چیزی می گفت،ناگهان بادیدن آن صحنه دخترانم را کنار زدم وگفتم کنار بروید وآب دیده تان را به روی پیکر فرزندم ...
پیام دکتر امیرعبداللهیان در اینستاگرام در خصوص دیدار با خانم دکتر زهرا مصطفوی
شب گذشته به همراه خانواده با عیادت از خانم دکتر زهرا مصطفوی فرزند امام راحل عظیم الشأن و دبیرکل اتحادیه بین المللی سازمانهای مردم نهاد دفاع از حقوق مردم فلسطین با حضور در منزل ایشان، ضمن تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز زن تأکید کردم که آرمان، اندیشه، تفکرات و روش زندگی حضرت امام خمینی (رض) همواره سرمشق آزادگان خواهد ماند. خانم دکتر زهرا مصطفوی نیز با آرزوی توفیقات ...
سانسور خاطرات آیت الله هاشمی در دولت رئیسی/ شوخی رهبری با خاطرات چه بود؟/ خاتمی در انتخابات 92 می گفت ما ...
.... واکنش فاطمه هاشمی به ادعای برج سازی فرزندان آیت الله هاشمی/فائزه پایش به کانادا نرسیده است /آقایان دیگر هم به سد لتیان می رفتند، آنهم با هلیکوپتر! حسن روحانی: هیچ قدرتی نتوانست هاشمی را خانه نشین کند +عکس غیبت قالیباف و آملی لاریجانی در مراسم سالگرد هاشمی رفسنجانی/ احمد جنتی و ائمه جمعه تهران کجا بودند؟/ طعنه حسن روحانی به شورای نگهبان * ایشان یک ...
اگر ابوحامد همراه شماست، موفق می شوید
.... من، ایشان را مانند پدر خودم می دانستم و این موضوع برای فرزندانم هم مشهود بود. حاج قاسم همیشه یک محبت ویژه داشتند و زمانی که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدم، انگار پدر خودم را از دست داده ام. روز شهادت حاج قاسم در سفر بودم. فرزندانم با من تماس گرفتند و می گفتند که دوباره یتیم شدیم. پوتین هایی که بخشیده شد روایت یکی از هم رزمان به پوتین هایش نگاه کردم و گفتم: حاجی، شما فرمانده یک ...
روایت دقیق فرمانده اطلاعاتی سپاه قدس از روزهای اول بحران سوریه/ از دفتر حاج قاسم تماس گرفتند و گفتند ...
پیروی از ولایت فقیه (امام خمینی) تشکیل شد و خود حزب الله اساس کار در لبنان قرار گرفت و ایران دیگر یک نقش مستشاری را ایفا می کرد. نتیجه این فرایند به اخراج اسرائیل از جنوب لبنان منتهی شد و این روند تا ماجراهای سوریه ادامه پیدا کرد. من معتقدم همه ی اتفاقاتی که برای ما می افتد، از قبل تعیین شده است و حضور حاج قاسم در نیروی قدس هم یکی از همین اتفاقات بود که این نیرو را کاملاً ...
چلنگر: برانکو 3 پیشنهاد دارد/او نمی آید مگر صداقت ببیند!
.... فورا تا رسیدم با یک فایل صوتی به برانکو پیام دادم. خودم خیلی هیجان زده بودم و صدای من گرفته بود. گفتم که معجزه رخ داده و خودم نمی دانم چگونه این اتفاق افتاد. به او گفتم که استاد تمام شد و از روز شنبه به بعد می توانید به ایران تشریف بیاورید و تشریف ببرید. او در ادامه تاکید کرد: برانکو ابتدا پیام من را دید تا شب که دیدم تازه به من پاسخ داده. به من گفت می دانم که توام زحمت کشیدی و ...
ماه رجب روایت فاطمه مادر علی (ع)
سید عطاءالله مهاجرانی در اعتماد نوشت: تنها بودم؛ دلم برای کعبه تنگ شده بود. با خودم می گفتم: فاطمه ببین کعبه هم دلتنگ تو می شود! انگار آوایی در گوشم بود که به سوی کعبه بیا. صدا مثل طنین رازی در گوشم پیچیده بود. روز جمعه بود. روز بالا آمده بود و از تندی و تیزی گرما کاسته شده بود. ابوطالب رویایش را برایم تعریف کرد. در حِجر اسماعیل خوابش برده بود. در خواب دیده بود که دروازه ای در آسمان ...
وقتی جابر، واسط میان پیامبر(ص) و امام باقر(ع) شد
به گزارش خبرگزاری پردیسان آنلاین، امروز سالروز ولادت بزرگ مردی از تبار آل الله است؛ او که در روز دهم محرم سال 61 هجری کوچک ترین شاهد مصیبت عظیم کربلا بود. محمد بن علی زین العابدین که رسول خاتم او را اینگونه باقر شکافنده علوم خواندند: روزی پیامبر (ص) به جابربن عبدالله انصاری فرمودند: ای جابر تو زنده می مانی تا آنکه فرزندم محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام را که در تورات به ...
روایت رابعه اسکویی از عکس جنجالی اش در فضای مجازی : 40 کیلو وزن کم کردم ! | شوآف ما بازیگرها را باور ...
عوارض کاهش وزن ناگهانی خراب شدن پوست است، زیرنظر پزشک زیبایی مراقب بودم پوستم اصطلاحا نریزد و شادابی اش حفظ شود. بازخوردهای مثبت زیاد بود، خیلی ها می گفتند سنت کمتر شده، اما یک نفر در صفحه شخصی ام پیام داده بود که خانم اسکویی 60 سال جوان تر شدی. وقتی این پیام را خواندم کلی خندیدم. واقعیت را بگویم؟ فعالیت در فضای مجازی را چندان بلد نیستم. یک صفحه در اینستاگرام دارم ...
پیامک توقیف خودرو برای زن بیماری که یک تار مو هم ندارد!
...، هنوز نتیجه ای دریافت نکرده است، چند روز پیش، حتی با کمیسیون قضایی هم تماس گرفته است: آن زمان باز هم فهمیدم چقدر بی پناهم. فردی که گوشی تلفن را به دست گرفت ابتدا شروع به نصیحت کرد، در نهایت هم گفت که ما به پلیس گفتیم باز هم می گوییم ولی از ما کاری ساخته نیست. وقتی گفتم به خاطر پیامک توقیف که معتقدم گزارش اشتباهی است، از دو هفته پیش جرات نکردم ماشین را از منزل خارج کنم، نه تنها ناراحت نشد که ...
امام محمد باقر (ع) اسوه جهاد تبیین است
(ع) با ملاطفت به وی فرمود: اگر راست می گویی، خدا او را بیامرزد و گر نه خدا تو را بیامرزد. مرد نصرانی از دیدن این برخورد امام (ع) به اشتباه خود پی برد و اسلام آورد. اسماعیلی افزود: گروهی نزد امام باقر(ع) رفتند. در همان هنگام یکی از فرزندان آن حضرت مریض بود و آثار حزن و اندوه در سیمای مبارک امام(ع) نمودار بود ولی چیزی نمی گفت، مهمانان از دیدن این حالت، با یکدیگر به گفتگو پرداختند و از نگرانی شدید امام(ع) درباره ی فرزندش، سخن گفتند. مدتی نگذشت که کودک فوت کرد و صدای گریه از درون خانه بلند شد. در این هنگام امام(ع) با چهره ای گشاده از اتاق بیرون آمد. انتهای پیام/ ...