ماجراهای تکان دهنده عامل قتل های خانوادگی
سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 10ساله: مرا به زور به اتاق خواب مرد 50 ساله بردند
زن 30 ساله ای گفت: در خانواده ای پرجمعیت که از لحاظ مالی، اجتماعی و فرهنگی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشت، متولد شدم. تنها هفت سال داشتم که پدرم را از دست دادم و تامین مخارج زندگی مان به برادرم واگذار شد. به 10 سالگی که رسیدم عروسکم را به کناری انداختم و از دوران کودکی ام خداحافظی کردم چرا که به زوز اتاق خواب مردی 50 ساله بودند و اینگونه من زن او شدم. اکبر به شغل کشاورزی اشتغال داشت و ...
پدرم بی آنکه بداند تابوت برادرم را به دوش کشیده بود
بدهیم. پدرم هم مشغول جا به جایی پیکر ها می شود. خودش بعد ها تعریف کرد وقتی اولین تابوت (که تابوت برادرم بود، اما پدرم خبر نداشت) را روی دوشم گذاشتم، دیدم نمی توانم نفس بکشم و قفسه سینه ام سنگین شد. حالم خیلی بد شد. همه اش می گفتم علت این حالم چیست؟ تا اینکه روز بعد زنگ زدند و خبر شهادت پسرم را دادند. آن لحظه متوجه شدم آن تابوت که بردوش می کشیدم تا به معراج شهدا انتقال بدهم تابوت پسر خود ...
دختری که 37 سال انتظار آمدن مادرش را کشید
نه از پسرش خبری بود و نه همسرش. دختر این خانواده در این باره بیان می کند: زمانی که پدرم از اسارت دموکرات آزاد شد، من 5 ساله بودم. این را خوب یادم است که پدرم وقتی به خانه آمد، خانه خالی از وسایل بود و من هم دختری با لباس های مندرس و ژولیده بودم. پدرم دست هایم را گرفته بود. مردم روستا جریان رفتن مادر و جان باختن برادرم و سکته پدربزرگم را برای او تعریف می کردند و پدرم به سر و صورتش می زد. بعد از ...
مرد معتاد جواب محبت های برادرش را با چاقو داد
منشی اش خواستم آنجا را ترک کند. ابتدا سعی کردم او را راضی کنم که به من پول قرض دهد، اما بی فایده بود و بعد از چند لحظه دعوایمان شد. خیلی عصبانی بودم و ناخواسته دست به جیب بردم و به برادرم حمله کردم. به خودم که آمدم او را خونین روی زمین دیدم، از کاری که کرده بودم پشیمان شدم و با خودم گفتم جواب خوبی های برادرم را با نامردی دادم به همین دلیل تصمیم به خودکشی گرفتم و دو ضربه چاقو به شکمم زدم تا به زندگی ام پایان دهم ولی زنده ماندم. انتهای پیام/ ...
قاتل دختر همسایه خواستار آزادی با قرار وثیقه است
های اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من به عنوان نگهبان ساختمان نیمه ساز بودم از اتاقم همیشه این دختر را زیر نظر داشتم. تا اینکه روز حادثه متوجه شدم مادرو برادرش به مسافرت رفته اند و او در خانه تنهاست. به همین خاطر وسوسه شدم تا به خانه شان بروم و سرقت کنم. ساعت 2 نیمه شب بود که وارد خانه شان شدم اما او بیدار شد و شروع به جیغ و داد کرد و من از ترس اینکه همسایه ها متوجه شوند و پلیس دستگیرم کند او را خفه ...
قتل فجیع مادر با ضربات هاون پسر در شهریار / قاتل در حال پرسه زنی دستگیر شد + جزییات
مورد روز حادثه ادامه داد: من زودتر از بقیه مهمان ها آمده بودم تا کمی به او در آماده کردن وسایل مهمانی کمک کنم. درست نیم ساعت قبل از اینکه به خانه شان برسم مقتول به من زنگ زد و گفت پس چرا نمی آیی؟ گفتم منتظر فرزندم بودم که از مدرسه بیاید. حالا آمده و من همین الان راه می افتم. این را گفتم و وقتی قطع کردم بلافاصله راهی خانه اش شدم. اما وقتی رسیدم چند بار زنگ در را زدم و کسی باز نکرد. تعجب کرده ...
تجاوز به زن متاهل در نگهبانی پارکینگ / متهم با وثیقه آزاد می شود
و گفت که خیلی تنهاست و نیاز مالی شدیدی هم دارد. من دلم برایش سوخت و به او گفتم که مشکلاتش را درک می کنم بعد هم به او پیشنهاد دوستی دادم چون فکر می کردم شرایط مان مثل هم است. متهم ادامه داد: بعد از مرگ پدرم خانواده ما از هم پاشید و من خانه را رها کردم و خیلی تنها شدم، با دیدن این زن فکر کردم می تواند همدم خوبی برایم باشد. بعد هم برای صحبت به یکی از اتاقک های داخل پارکینگ رفتیم و من با ...
قتل دوست قدیمی به خاطر کری خوانی
پسری که دوستش را در یک دوئل خونین به قتل رسانده است، پای میز محاکمه ایستاد. به گزارش سایت جنایی ، متهم وقتی در برابر قضات ایستاد مدعی شد اگر دست به قتل نمی زد دوستش حتماً او را می کشت. یک سال قبل خبر درگیری شدید میان دو جوان و قتل یکی از آنها به ماموران داده شد. در تحقیقات مشخص شد متهم از قبل با دوستش کری خوانی داشته و آنها برای دعوا با هم قرار گذاشته بودند. مادر ...
پایان وحشتناک ازدواج دختر 10 ساله با مرد 50 ساله در تربت حیدریه
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 30 ساله ای است که در طرح جمع آوری متکدیان به کلانتری بانوان هدایت شده بود. این زن جوان در شرح داستان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای پرجمعیت که از لحاظ مالی، اجتماعی و فرهنگی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشت، در [...]
نصرت امین، نخستین زنی که در ایران به درجه ی اجتهاد نائل شد: پدران ما سواد داشتن را برای دختر ننگ می ...
از مشاغل اجتماعی ایشان بود که هفته ای یک بار در منزل شان دایر می شد و بانوان مشتاق به مباحث دینی از اطراف گرد آمده و از محضر ایشان تلمذ می کردند. آن چه در پی می خوانید روایت زندگی خانم امین از زبان خودشان طی گفت وگوی یادشده است. گفتنی است این گفت وگو در تاریخ 30 دی ماه 1349 در مجله ی سپید و سیاه منتشر شد: من در خانواده ای بازرگان متولد شدم. پدرم تدینی آمیخته به تعصب داشت. از آن گذشته جز ...
پشیمانی پس از قتل برادر ناتنی
در حالی که به سختی صحبت می کرد، با اظهار پشیمانی به قتل برادر ناتنی اش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: مدتی بود با برادر ناتنی ام اختلاف مالی پیدا کرده بودم. البته من هم مثل برادرم زندگی خوبی داشتم، اما وقتی معتاد به مواد مخدر شدم، زندگی ام تیره و تار شد و همیشه دنبال پول بودم. برادرم بساز و بفروش بود و در کار خرید و فروش املاک فعالیت می کرد و وضع مالی اش هم خیلی خوب بود. امروز تصمیم گرفتم ...
بلاتکلیفی 9ساله شیطان در زندان
حوادث رکنا: مرد افغان که با وسوه آزار دختر جوان تهرانی به خانه او رفته و دست به قتل زده بود 9 سال بلاتکلیف در زندان ماند. به گزارش رکنا، مرد افغان که با وسوسه آزار دختر جوان به خانه وی رفته و او را به قتل رسانده بود به خاطر ناتوانی اولیای دم در پرداخت تفاضل دیه 9سال در زندان بلاتکلیف ماند. وی از قضات دادگاه خواست تا با قرار وثیقه از زندان آزاد شود. قتل دختر جوان در غیاب خانواده اش ...
دختر 16 ساله: دو پسر مرا به حاشیه شهر بردند و....
نکرد که بعد از ترک تحصیل چگونه زندگی کنم. حالا دیگر فقط در باشگاه اوقاتم را سپری می کردم و از این که بوکسوری قوی بودم لذت می بردم. اوضاع تقریبا بر وفق مرادم پیش می رفت تا این که یک روز در مسیر باشگاه با پسری آشنا شدم و ارتباط ما به صورت تلفنی ادامه یافت. در این شرایط یک روز وقتی در حال رفتن به باشگاه بودم ناگهان یک خودروی سمند مقابلم پیچید و 2 پسر جوان که سرنشینان خودرو بودند ...
مرد میانسال قربانی سرقت برادرزاده اش شد
به گزارش ایران، اوایل آبان امسال، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت رفت و ناپدید شدن برادرش را خبر داد. او در تحقیقات گفت: برادر 45 ساله ام به نام نصیر به همراه برادرزاده ام چند ماه قبل برای کار به ایران آمدند اما برادرم به شکل مرموزی ناپدید شده است. با شکایت مرد جوان، کارآگاهان پلیس وارد عمل شده و در بررسی های اولیه به سراغ برادرزاده نصیر رفتند. نظیف در تحقیقات گفت: بعد از ...
سرنوشت دختر جوانی که قربانی اعتیاد پدر و مادرش شد / بازداشت دختر تنها بخاطر دزدی
دانم چه شد یک روز دعوای شان بالا گرفت. جدا شدند، من ماندم با بار سنگین غمی که روی سینه ام نشست. چند وقتی با مادرم خانه پدربزرگم بودیم. مادرم ازدواج کرد، مجبور شدم خانه پدرم برگردم. او هم ازدواج کرده بود. نامادریم تا جایی می توانست اذیتم می کرد. کتکم می زد، صدایم در می آمد دمار از روزگارم در می آورد. دو سه سالی گذشت طاقتم طاق شده بود فرار کردم و خانه ...
عمری: درویش به من گفت برو می خواهم نماز بخوانم/ پدرم از پشت در صدای بلند حرف زدن او را شنید/ بی احترامی ...
برادرم به باشگاه رفتیم. پدرم و برادرم پشت در نشستند اما به هر حال صدای مدیر عامل را با من شنیدند که ایشان بلند با من حرف می زند. بعد از اینکه توافقی هم نشد مدیر عامل تیم به من گفت، می خواهم نماز بخوانم و بعد هم به جلسه هیات مدیره بروم! منظورت این بود که با تو به خوبی رفتار نشد!؟ بله دقیقا منظورم همین است. من با چند تا از بچه های هم تیمی ام صحبت کرده بودم و آنها هم گفتند در پرسپولیس ...
عمری: درویش به من گفت برو می خواهم نماز بخوانم/ پدرم از پشت در صدای بلند حرف زدن او را شنید/ بی احترامی ...
امروز وقتی با محمد عمری هافبک تهاجمی پرسپولیس در رابطه با اخبار ضد و نقیضی که دررابطه با او وجود داشت تماس گرفتیم خیلی ناراحت بود و بغض اش ترکید. او از بی احترامی که به او شده و تصمیم جدیدش گفت. چرا این همه اخبار ضد و نقیض در رابطه با تو وجود دارد!؟ اولا باید بگویم بر خلاف اخباری که در خصوص من گفته شده بود من هیچ توافقی سه شنبه شب با پرسپولیس نکرده بودم که این موضوع منتشر شده ...
جدال با مادر زن!
مدت هاست که جدال بین من و مادرزنم در کشاکش دادگاه و پاسگاه قراردارد؛ چرا که او در زندگی من دخالت می کند و دوست دارد همسرم بیشتر اوقاتش را به خانه او برود. ولی من که مانند پدرم نظم و انضباط را در خانه حکمفرما کرده ام ،اجازه نمی دهم زندگی ام تحت تاثیر خواسته های مادرزنم قرار گیرد به همین خاطر.... به گزارش خراسان، جوان 38ساله ای که برای شکایت از مادرزنش وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شده ...
طوفان عمری علیه درویش| ستاره های پرسپولیس مقابل مدیرعامل
که ایشان بلند با من حرف می زند و بعد از اینکه توافقی هم نشد، مدیرعامل تیم به من گفت می خواهم نماز بخوانم و بعد هم به جلسه هیات مدیره بروم. من با چند تن از بچه های هم تیمی ام صحبت کرده بودم و آن ها هم گفتند در پرسپولیس بمان به همین دلیل رفتم که شرایط را ببینم اما وقتی مدیرعامل آنگونه با من صحبت کردند، دیگر هیچ جای تاملی برای من باقی نماند. رفتارهای عجیب درویش بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه اینطور واضح مدیرعامل بر خلاف منافع پرسپولیس قدم برمی دارد، جای تعجب دارد. آیا وقت آن نرسیده که وزارت ورزش قاطع مقابل تصمیمات درویش بایستد؟ ...
فوری / قاتل داریوش مهرجویی : پلیس گفت قتل را گردن بگیر ما کمکت می کنیم !
...، اما آن ها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و می گفتند که هیچ بدهی ای به من ندارند. آنها قبلا به خاطر سرقت یک جاروبرقی مرا به زندان انداخته بود و به همین دلیل از آنها کینه به دل گرفته بودم و با همدستی برادرم و 2نفر از دوستانم نقشه قتل شان را کشیدم. این مرد در جریان بازسازی صحنه جنایت نیز جزئیات نحوه ورودشان به ویلای مهرجویی، نحوه قتل داریوش مهرجویی و سپس وحیده محمدی فر را نیز به طور کامل شرح ...
قاتل به مناسبت روز پدر قصاص نشد!
من مکانیک بودم و از صبح تا شب کار می کردم اما همسرم همیشه از این شرایط ناراضی بود تا اینکه ساز جدایی را کوک کرد. او می گفت که می خواهد طلاق بگیرد و زندگی تازه ای شروع کند. حتی حرف های من و فرزندان مان هم روی تصمیمش اثر نداشت. روز حادثه با او جر و بحثم شد و وقتی دعوا میان ما بالا گرفت، او بار دیگر بحث جدایی را پیش کشید. من هم عصبانی شدم و با دستانم او را خفه کردم. پس از قتل جسد وی را ...
فیلم / این مجری ایرانی 3 بار عاشق یک زن شد! / خانم بازیگری که دل صالح علا را برد !
رفتم شیراز به استقبالم می آمد. من تا سه شمردم و پنجره را باز کردم. از همه جا صدای اذان می آمد، من هم از روی سپاسگزاری دولا شدم و دست خودم را بوسیدم. همان دست که پنجره را باز کرده بود. من با وضو عاشق شدم. چون خودم پیش پیش خبر داشتم. می دانستم حافظ برایم پیغام داده بود. دانشجو بودم. دانشجوی کارگردانی. یک روز می رفتم حوالی دانشگاه تهران کتابی پیدا کنم از مارتین اسلیم درباره کرگدن اوژن ...
تابو شکنی ژیلا صادقی و کت دامنی که جنجالی شد/ ویدئو
زمان بری بود. * این طور نبود که تلویزیون مرا کنار گذاشته باشد، اتفاقاً در طول این چند سال چندین بار دعوت شدم، اما هر بار که دعوت شدم این پاسخ را می دادم که دلم می خواهد همان ژیلا صادقیِ پرانرژی و صادق همیشگی باشم. نمی خواهم نقش بازی کنم. چون واقعاً حالِ خوبی نداشتم. در حالی که پروسه مادری را طی می کردم تلخ ترین ضربه ای که می توانست به خودم و همسرم وارد شد. * می دانید در طول ...
شکایت 2 دختر هنرجو از کارگردان تئاتر به اتهام آزار و اذیت
. اما او مرا به خانه اش کشاند و بعد هم آزارم داد. بعد از آن با چند نفر از همکلاسی هایم صحبت کردم و موضوع را گفتم و متوجه شدم که این شخص تاکنون هنرجوهای متعددی را به همین شیوه مورد آزار قرار داده اما آنها از ترس خانواده هایشان سکوت کرده اند و برای شکایت از این مرد شیاد پیش پلیس نرفته اند. پس از ثبت شکایت این دو دختر جوان، مأموران به سراغ کارگردان مورد نظر رفته و با دستور قضایی او ...
کارگاه آموزشی در گناباد / انتصاب و تقدیر در فریمان و سبزوار
کتابهای افسانه وشب طولانی نوشته حسین سناپور، توسط نرگس صالحی فر؛ امیر سکوت و عدالت نوشته مهدی مرادحاصل، توسط پریناز محمدی؛ نیایش زمین نوشته داگلاس وود، توسط زینب سادات ابریشمی؛ کوه مرا صدا زد نوشته محمدرضابایرامی، توسط زهرا اشرفی؛ قصه های پیامبر و فزندانش نوشته تقی سلیمانی، توسط النازمومنی و پدر چرا توی خانه مانده است نوشته نادرابراهیمی، توسط توسط فاطمه چوبدار از دانش آموزان دبستان شهید حافظیان ...
مرد BMW سوار اندرزگو به اعدام محکوم شد!
گوشی بدهد. او مرا مقابل خانه شان برد و چندین سیم شارژر گوشی برایم آورد. اما هیچ کدام از آن ها به گوشی موبایل من نخورد. او از من خواست داخل خانه بروم تا برایم اسنپ بگیرد. او همان موقع یک آبمیوه برایم آورد و گفت تا آبمیوه را بنوشی برایت اسنپ میگیرم. اما وقتی آبمیوه را خوردم بی حال شدم. او مرا به اتاق خواب برد تا آزارم دهد. من که نیمه بیهوش بودم التماس کردم دست از سرم بردار دارد ...