سایر منابع:
سایر خبرها
اول با پدرم دزدی می کردم، بعد مستقل شدم
سرقت خودش پرت شده دیه هم نمی توانیم بگیریم و این طوری بود که همه چیز را از دست دادیم. *خانواده هم داری؟ بله. 6 خواهر و برادر دارم. *بزرگ هستند؟ دو برادرم از من بزرگ تر هستند. پدرم دو همسر داشت. اولی دو سال بعد از پدرم فوت کرد ولی مادرم هست. *با خواهر و برادرت ناتنی هستی؟ با سه برادر و یک خواهرم ناتنی هستم؛ اما خودم هم یک خواهر دارم ...
سارق خوشتیپ با لباس مارکدار به سرقت می رفت
ریالی بازی هم کرده ای؟ در دوران کودکی و نوجوانی در یکی، دو سریال ترکیه ای بازی کردم. چرا ترکیه؟ پدرم تاجر است و من و خانواده ام مدتی در کشور آلمان زندگی می کردیم و بعد هم به ترکیه آمدیم و در آنجا زندگی می کردیم. البته هم در ایران و هم در ترکیه زندگی می کنیم و الان هم پدر و مادرم در ترکیه هستند. من از دوران کودکی علاقه زیادی به بازیگری داشتم و به همین خاطر پدرم آن زمان مرا به ...
وسوسه ای که باعث بی آبرویی شد
جوان 30 ساله گفت: پدرم دام پزشک بود و من در خانواده ای مرفه بزرگ شدم. از همان دوران کودکی به سازه های چوبی علاقه مند بودم و همواره با چوب لوازم تزیینی می ساختم که در این میان به ساخت اسب چوبی معروف به تروا علاقه عجیبی داشتم و چندین اسب تروا ساخته بودم. در دوران نوجوانی با فرشید دوست صمیمی بودم و او برای اولین بار سیگار را لای انگشتانم گذاشت ولی در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرد و من در رشته صنایع ...
قتل مرد تهرانی در عشق ممنوعه خیانت زنش / قاتل عاشق پیشه اعدام نشد
خاطر یک موضوع با مردی دعوایش شده و از ما خواست برای دعوا او را همراهی کنیم. بعد هم راهی خانه مقتول شدیم، وقتی وارد خانه شدیم مقتول در اتاقش خواب بود، برادرم به او حمله کرد و بعد هم او را خفه کردیم. در ادامه شیرین به جایگاه رفت و با رد اتهام رابطه پنهانی، گفت: من و همسرم 14 سال با هم زندگی کردیم و اختلاف خاصی با هم نداشتیم که بخواهم او را بکشم. نمی دانم چرا این چهار نفر شوهرم را به قتل ...
شور خوانی فعلی گوشه ای از یک تخصص مداحی است نه همه آن
ایشگری حضور داشتند و دارند اما نه به مقداری که بنده در این عرصه فعالیت دارم. بسیاری از اموری که به رعایت آن اهتمام دارم و از سفارشات مرحوم پدرم هست مدیون برادرهای خود هستم که بیشتر پدر را درک و از محضر ایشان کسب فیض کردند. سال 50 در سن 13 سالگی پدرم را از دست دادم و در کنار برادرم سید علی نقی وارد عرصه ستایشگری شدم. از همان طفولیت به خواندن علاقه داشتم و مرحوم پدرم نیز خواننده خوب و ق ...
مرجان محتشم چرا در اوج شهرت دور بازیگری را خط کشید؟
در برنامه دورهمی مهران مدیری حاضر شد. او در آنجا برای نخستین بار دلیل کناره گیره اش از فعالیت های بازیگری را بازگو کرد و گفت: همیشه تاکیدم بر این بود که کم کار کنم و این را ثابت کردم. خدا را شاکرم که از همان ابتدای فعالیت، مورد لطف مردم قرار گرفتم؛ اما همین اظهار لطف ها هم نتوانست آن گزیده کاری را از من بگیرد. متأسفانه روز های پایانی سال 91 پدرم و دو سال بعد برادرم و هشت ماه پیش مادرم را از دست ...
مقتول از قاتل فیلم گرفت
جلوی خانه مان آمده و مادرم را تهدید کرده بود اگر 40 میلیون تومان را به او پس ندهم، او پسر 10 ساله ام را که همراه زن سابقم زندگی می کند، می دزد و بلایی سرش می آورد. من مدتی قبل همسرم را طلاق داده بودم و پسرم همراه او زندگی می کرد و خودم هم 9 ماه قبل با ترانه نامزد شده بودیم و قرار بود به زودی مراسم ازدواجمان را بگیریم که او به قتل رسید. وقتی مادرم گفت او تهدید کرده، همراه نامزدم سوار ماشین پیکاپم شدم ...
پسر جوان برای آشتی دادن خواهرش به مشهد رفت اما دامادشان را کشت / جنایت خونین قبل از طلاق + عکس
خواهر و برادر هستید؟ 6 خواهر دارم و 5 برادر هستیم البته برادر بزرگ ترم نیز 3 سال قبل از دنیا رفت و من پسر کوچک تر هستم. بعد از ترک تحصیل به چه شغلی مشغول شدی؟ ابتدا دست فروشی می کردم ولی بعد 2 سال راهی تهران شدم و به همراه برخی از دوستانم به کارگری ساختمانی روی آوردم. البته زمانی هم در تخلیه بار کار می کردم تا این که به چابهار رفتم تا در کنار برادرم کار کنم چون با ...
فرزند خلف پدر طالقانی
...! ولی بعد از انقلاب آنچنان شد که بنده از همان یک سال بعد از فوت آقا دیگر واقعا پول نداشتم که جایی را اجاره کنم و بنشینم. به شدت وضع مالی مان بد شد و من یکی از بیشترین بدهکاران شدم. تا اینکه الحمدلله الان دست مان به دهن مان می رسد. خدا را صدهزار مرتبه شکر. دیناری پول از آقا به ما نرسید. یک خانه در پیچ شمیران داشتیم که فروختیم و به مادرمان دادیم. با آن سن ظهربه ظهر و عصربه عصر دم نانوایی می رفت ...
دسیسه شیطانی زن خائن و دوست پسرش برای قتل شوهر برج سازش
، متهم ردیف اول این پرونده پشت میز محاکمه ایستاد و درحالی که اتهامش را قبول داشت، گفت: من فریب حرف های این زن را خوردم و به دنبال عشق کاذبی که به او داشتم، عقلم را از دست دادم و دست به این جنایت زدم. من خودم را مقصر می دانم و الان بشدت از این ماجرایی که رخ داده است، پشیمانم. سیامک در شرح واقعه به دادرسان دادگاه گفت: وقتی در فضای مجازی با این زن آشنا شدم، نمی دانستم که چه سرانجام شومی در ...
گفت مادر زود می آیم و 40 سال دیر آمد
المبین به شهادت رسیده بود. برای آشنایی با سیره و سبک زندگی شهدای این خانواده با برادرشان سیدعباس خالقی همکلام شدیم. میوه فروشی و خیاطی و رزق حلال خانه برادر شهید می گوید: ما شش خواهر و برادر بودیم. پدرم شغلش آزاد بود، مدتی میوه فروشی کرد و مدتی هم مغازه خواربار فروشی داشت. مادرم هم خیاط قابلی بود و درآمد خوبی از راه خیاطی به دست می آورد و او هم از این راه کمک خرج خانواده بود. مادر و ...
درگیری مرگبار پدر و پسر به خاطر هزینه درمان مادر
...، به ما کمک مالی کند، اما از من چند روز وقت خواست. من که تصور می کردم پدرم می خواهد به ما کمک کند خوشحال به خانه رفتم، اما بعد از گذشت چند روز خبری از کمک نشد. روز حادثه به سراغ او رفتم و پیگیر پول شدم، اما او گفت پولی ندارد که با ما بدهد من هم عصبانی شدم و باهم درگیر شدیم؛ او ضربه ای با درفش به صورتم زد و من که خیلی عصبانی شده بودم، چند ضربه به او زدم. پشیمانم و اصلاً فکرش را نمی کردم که پدرم کشته شود. به دستور بازپرس جنایی، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
پدر و مادرم هیچ یک از آثارم را ندیدند
توضیح دادم آخر نفهمید چه می گویم. یکتا درباره کار نکردن بعد از انقلاب گفت: چند وقتی بعد از انقلاب کار نکردم؛ نه اینکه ممنوع الکار باشم یا جلوی کارم را بگیرند، بلکه مدل کار کردن متفاوت شد. سه سال در خانه بودم. بعد به همسرم گفتم عیال جان! من قدم به ماشین نمی رسد، که کار مکانیکی انجام دهم. نمی توانم کار بنایی انجام دهم. اجازه می دهی سیگار بخرم و بفروشم؟ عیال گفت به شخصیتت بر نمی خورد؟ گفتم به هر حال روزی می خواهیم و زن و بچّه خرج دارد. اینکه جلوی زن و بچّه پول نداشته باشی، شخصیت نداری. گفت خود دانی. لاله زار رفتم، سیگار می خریدم و می فروختم. آن زمان درآمد سیگار فروشی از سینما بیشتر بود. ...
درباره همت فاطمه سریر پور در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه اش؛ خودم را باور کردم
ن این کار را به خاطر مادر عزیزم شروع کردم چون مادرم سرپرست خانواده است. وقتی پدر یا همسر که نان آور خانه است را از دست می دهند امیدی داشته باشند و بر قدرت خلاقیت و خود باوری خود تکیه کنند تا بتوانند در خانه کنار فرزندانشان درآمد داشته باشند. از 10 نفر به هزار نفر در ابتدا 10 نفر را آموزش دادم اما در پایان کار متوجه شدم دو نفر از 10نفر باقی مانده اند. من در آموزش دادن شکست ...
دست درازی شرم آور به دختری از نزدیکان برادر ! / مادرش فقط اشک می ریخت !
به گزارش زیرنویس، جوان 29 ساله ای که مدعی بود دیگر به آخر خط رسیده و از اوضاع تاسف بارش رنج می کشد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدرم روحیه ارباب و رعیتی داشت و مانند پدربزرگم در خانه حکمرانی می کرد؛ به طوری که من و برادرم از [...]
وحدت و یکپارچگی داشته باشید
گریه نکنند و از پدر و مادرم تشکر می کنم که در قبال بزرگ شدن من رنج ها و مشقت های بسیاری کشیده اند، ولی بنده هیچ عملی در پاسخ به آن ها انجام نداده ام و گه گاهی شما را ناراحت می کردم. می خواهم اگر قابل بخشش است مرا حلال کنید که عذاب سختی در پیش دارم و اگر شهید شدم صبر و استقامت بورزید و سیاه نپوشید. از برادران و خواهرانم و اقوام و دوستان تشکر می کنم و اگر بدی دیده اید ما را ...
قمه کش مست!
مصرف حشیش و گل بودم، به همین دلیل بالاخره مدرسه را رها کردم و به خوشگذرانی و تفریح پرداختم. حالا دیگر به منزل مجردی دوستانم می رفتم ودرآن جا نه تنها مواد مخدر مصرف می کردیم، بلکه مشروبات الکلی هم می نوشیدیم به طوری که گاهی از حالت طبیعی خارج می شدم و با دوستانم به مشاجره و درگیری می پرداختم. خلاصه چندشب قبل دریکی از همین دورهم نشینی های شبانه ،زمانی که بیش از اندازه به همراه دوستانم ...
دختری که 37 سال انتظار آمدن مادرش را کشید
برایمان چاهی حفر کند. پدرم هم رفت و برای سپاه حسین آباد چاه حفر کرد. 2 روز بعد گروهک دموکرات بدون اینکه دلیل منطقی داشته باشد، پدرم را گرفتند و بردند. آنها به خاطر این کار، پدرم را شکنجه کرده بودند. زمان اسارت پدر، من 3 ساله بودم. خاطرات مثل یک هاله ای در ذهنم است. من از مادرم فقط این خاطره را به یاد دارم که او من را روی کول خود می گذاشت و به کارهای روزمره می رسید. چون من از کودکی از ارتفاع می ...
فرزندان شهید را به سختی، اما با یاری خدا بزرگ کردم
بالاخره شهید می شوم شریفه دودساز، همسر شهید نیز در ادامه درباره نحوه ازدواجش با شهید دهقانی اینگونه گفت: من متولد 1339 هستم. با شهید حدود هشت سال تفاوت سنی داشتم. سال 60 با هم ازدواج کردیم. نحوه ازدواج مان اینگونه بود که از طریق فامیل مان با هم آشنا شدیم. خانه خاله مان آمدند و از من خواستگاری کردند. پدرم برای اینکه به خواستگاری ا ش جواب منفی بدهم سه ماه تابستان مرا به خانه برادرم در ...
اعتراف پسر ناخلف به قتل پدر
مشاجره لفظی داشتند. هر روز اختلاف آن ها بیشتر می شد تا جایی که حدود 10 سال قبل او من، مادر و برادران دیگرم را رها کرد و برای خودش خانه ای گرفت و تنها زندگی می کرد. یکی از برادرانم ازدواج کرد و برادر دیگرم برای زندگی به شهرستان رفت و من که فرزند آخر خانه بودم همراه مادرم زندگی می کردم. همه خرج و مخارج زندگی برعهده من بود و پدرم هیچ کمک خرجی به ما نمی داد. مدتی قبل مادرم بیمار شد و نیاز به درمان داشت ...
تعرض وحشیانه راننده شیطان صفت به دختر جوان /دست و پایم از ترس قفل شده بود
داشتم کارهایم را می کردم که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم؛ اما همه زندگی ام به هم ریخته است. *به خانواده ات گفته ای چه اتفاقی برایت افتاده است؟ فقط به خواهرم که خارج از کشور زندگی می کند گفتم، به پدر و مادرم نگفتم. آنها فکر می کنند از من خفت گیری شده و وضعیت روحی ام به خاطر همین خفت گیری به هم ریخته است. *فکر می کنی متهم محکوم می شود؟ قضات می ...
شهادت؛ پاداش خدمت به مادر +عکس
به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پس از فوت پدر وارد بازار کار شد خواهر این شهید گفت : بار آخر که برادرم با پای مجروح و گچ گرفته به مرخصی آمده بود، در تشییع پیکر مطهر چند شهید شرکت کرد ولی طاقت نیاورده و با بغضی فرو خورده شروع به گریه کرد و پس از آن هم برای عیادت همرزمانش به بیمارستان رفت. معصومه احمدی افزود: بعد عیادت دوستانش به مادرم گفته بود《 دیگه طاقت ندارم. باید ...
عاشقی که معتاد بود
شما برای بردن من آمدند. من واقعا خوشحالم و امیدوارم والدینم مرا ببخشند. من روز های خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از اینکه از خانه فرار کردم و خام وعده های یک پسر معتاد شیشه ای شدم متاسف و پشیمانم. امیدوارم مادرم و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوباره ای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند بشوم. من با این سن کم زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادر مواد فروشش را تجربه ...
پسر 9 ساله با این سرنخ سارق سریالی را گیر انداخت
پسربچه هایی که کارت بانکی به دست برای خرید از خانه خارج می شدند، طعمه سارقی بودند که برای رسیدن به پول نقشه ترسناکی داشت. حدود دو ماه قبل مرد جوانی به همراه پسر خردسالش راهی اداره آگاهی تهران شد تا از سارقی خشن شکایت کند. پسر 8ساله او در توضیح ماجرا به ماموران گفت: برای خرید از سوپرمارکتی که در نزدیکی خانه مان است از خانه بیرون رفته بودم. در بین راه پسری جوان مرا صدا زد و پرسید پارکی ...
بخاطر اعتیاد برادرش را بقتل رسانید
. خیلی عصبانی بودم و ناخواسته دست به جیب بردم و به برادرم حمله کردم. به خودم که آمدم او را خونین روی زمین دیدم، از کاری که کرده بودم پشیمان شدم و با خودم گفتم جواب خوبی های برادرم را با نامردی دادم به همین دلیل تصمیم به خودکشی گرفتم و دو ضربه چاقو به شکمم زدم تا به زندگی ام پایان دهم ولی زنده ماندم. ...