شهادت؛ پاداش خدمت به مادر +عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
گفت مادر زود می آیم و 40 سال دیر آمد
گذاشت و فردایش روزه می گرفت. می گفت باید خودم برای نماز از خواب بیدار می شدم. آخرین مرحله ای را که می خواست به جبهه اعزام شود خوب به یاد داریم. مادر می گفت سید کمال برای ششمین بار عزم رفتن کرده بود. او را از زیر قرآن رد کردم و گفتم زود برگرد. گفت مادر می روم و زود می آیم. او رفت و 40 سال دیگر برگشت. خبر آمد خبری در راه است روز ها از پس هم می گذشت. مادر بود و دلتنگی های همیشگی اش. چشم ...
سردار امیدزاده هیجدهمین شهید کرمانشاهی مدافع حرم/حاج صادق به دنبال درجه و مقام نبود
به گزارش ایرنا ؛ سردار شهید حاج صادق امیدزاده هیجدهمین فرزند برومند کرمانشاه در دفاع از حرم اهل بیت (ع) است که روز شنبه 30 دی ماه به همراه چهار تن از همرزمانش در حمله تروریستی رژیم جنایتکار صهیونیستی در سوریه به درجه رفیع شهادت رسید. سردار حجت الله امیدزاده با نام عملیاتی حاج صادق از فرماندهان بلند پایه سپاه پاسداران در محور مقاومت و هشت سال دفاع مقدس است که به گفته پدرش در سال 43 در ...
فرزند خلف طالقانی؛ کسی که جانانه از میراث پدر محافظت می کرد
آقای طالقانی است که آمده نان بخرد و در صف ایستاده. نانوا او را شناخته بود و مادرم دیگر برای نان خریدن به آنجا نرفت، چون می گفت اینجا مرا می شناسند و خارج از صف می خواهند به من نان بدهند. بعد از فوت مادر خانه را فروختیم و نفری دوزار گیرمان آمد. تلاشی برای روایت صادقانه از پدر مهدی طالقانی در عین اینکه برای روایت شخصیت پدرش تلاش می کرد، در این روایت جانب صدق را نیز رعایت می ...
شهید طالبیان؛ آقای معلمی که پهلوانِ رنج بود
یک پایش جبهه؛ بزرگ مردی که در روزگار خفقان به مبارزه پرداخت و شکنجه و زندانی شد، ابوذر یادگار گران سنگ اوست؛ گروهی که مزین به نام صحابی صبور، مقاوم و با بصیرت پیامبر(ص) بود و همچون او چهره پلید طاغوت را برملا کردند. در جایگاه رفیع شهید طالبیان همین بس که رهبر فرزانه انقلاب چند سال پیش در دیدار با برگزارکنندگان کنگره شهدای استان همدان، از او به نیکی یاد کردند و گفتند، در دوران مبارزات ...
شور خوانی فعلی گوشه ای از یک تخصص مداحی است نه همه آن
سادات رضوی همه به شهر مقدس قم بر می گردد چرا که سلسله سادات رضوی که نسبشان به موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد می رسد در قم مدفون هستند. ایشان ابو زوجه ای داشتند که اهل علم و معرفت بود و پدرم به واسطه ایشان قدم به وادی روحانیت می گذارد. سال 1321 به تهران مهاجرت و زندگی خود را در منطقه سلسبیل آغاز می کند. دو اخوی بنده به نام سید علی اکبر و سید علی نقی بزرگ تر از من هستند و هر دو در وادی ...
آرزویم پیروزی نهایی اسلام و شهادت است
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تهران نیوز ، سیدتقی میرطالبیان فرزند سیدجلیل 12 بهمن ماه سال 1345 در سادات محله رامسر در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود، دو سال بعد به دلیل شغل پدر با خانواده اش به تهران عظیمت می کنند و ساکن محله نظام آباد می شوند، شهید میرطالبیان در دوران نوجوانی که 14-13 ساله بود توان به جبهه رفتن را نداشت تا این که در آذر ماه سال 61 بعد از یک ماه دوره آموزشی فشرده در پادگان امام ...
فرزندان شهید را به سختی، اما با یاری خدا بزرگ کردم
یاری خدا بود که توانستم آن روز های سخت را بگذرانم. گاهی با بچه ها به مراسم مختلفی که برای شهدا برگزار می شد، می رفتم. در همان مراسم وقتی بچه هایم شهدا را دیدند کم کم متوجه شدند که پدرشان هم شهید شده است. از من سؤال می کردند بابای ما چه شد؟ به بچه های دیگر می گفتند بابای شما هم به جبهه رفت و شهید شد؟ در صحبت با بچه های سایر شهدا، پی می بردند که خودشان هم فرزند شهید هستند. وقتی بچه ها بهانه پدر ...
فرازی از وصیت نامه سردار شهید طاهر اسدی
برای انقلاب را از همین دوره شروع نمود. البته آشنائی وی با آرمان ها و اندیشه های امام خمینی از طریق پدر و مادر بود. پس برای تکمیل دروس به دبیرستان امیرکبیر در رشته علوم تجربی قدم گذاشت و در سال سوم دبیرستان به مدت 6 ماه به جبهه کردستان در محور سنندج به دیوان دره رفته، ضمن شرکت در یک عملیات نظامی اولین مجروحیت برایش رقم خورد. پس از بازگشت از کردستان بمدت یک سال دیگر چهارم دبیرستان را در آن ...
شهدایی که رزق لا یحتسب داشتند
کوتاه از ساعت 10 تا 11:30 که ساختمان پلاسکو ریزش کرد، به آن محل رسیده باشد. اما خدا گفت: ممکن است... پدر شهید داداشی از روزی بودن و قسمت بودنِ هدیه شهادت برای فرزندش می گوید: وظیفه ما این بود که به مردم ایران خدمت کنیم. من، 30 سال و امیرحسین در چند سال کوتاهی که فرصت داشت، تلاش کردیم در لباس آتش نشان این وظیفه را انجام دهیم.... وقتی فرزندم برای عملیات حریق ساختمان پلاسکو رفت و ...
برکتی که قربان با خودش آورد
امیدواریم بتوانیم رهروان حقیقی راه شهدا باشیم. به مناسبت نزدیک شدن به ایام الله دهه فجر تصمیم گرفتیم با پدر و مادر شهید قربان سعادتی یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس گفت و گویی صمیمی انجام دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست. برای تهیه گزارش به روستای محمدآباد رفتیم و از اهالی روستا سراغ منزل شهید قربان سعادتی را گرفتیم درب خانه شهید را که زدیم یک خانه قدیمی ولی پر از مهر و صفا ...
پسرم عاشق مسجد، بسیج و شهادت بود
گرفت و پیشانی و پای مرا بوسید و گفت: مادر دلت شور نزند، هرچه خدا بخواهد همان می شود. خواهر شهیدمهدی برزگر در ادامه گفت: مهدی 24 سالش بود که از منطقه 14 به جبهه اعزام شد. ایشان 2 سال سرباز بود و به عنوان بسیجی به جبهه رفت. وی یادآور شد: قرار بو با سپاه محمد رسول الله(ص) عازم جبهه شود اما مدتی تاخیر افتاد قسمت شد با سپاه حضرت مهدی(عج) اعزام شود بنابراین از پادگان مالک اشتر منطقه ...
فرازی از وصیت نامه غواص اصغر بیات
همین دلیل لوح تقدیر هم دریافت کرد. آخرین باری که به جبهه می رفت رنگ و رو رفته بود و پدرش میگفت که او دیگر برنمی گردد در همان بار آخر خودش همه ی تدارکات خانه را برای شهید شدنش دیده بود، حتی برای خود قبر هم خریده بود. او خودش هم می دانست که این بار برنمی گردد. ما هر سال برای او در ولادت امام حسین(ع) سالگرد شهادت می گیریم و با دعوت عمومی به آش نذری در ولادت حضرت ابوالفضل(ع) توشه ای برای او از این طریق ...
کتک خوردن در کلانتری از ما یک انقلابی تمام عیار ساخت
حفظ شد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و از فردای پیروزی انقلاب یک مدتی در کمیته فعالیت کردم و بعد با تأسیس سپاه، به عضویت آن درآمدم. همین طور وقایع پشت سر هم آمدند و من هم با جریان حوادث ابتدا به کردستان رفتم و بعد از شروع جنگ تحمیلی، به جبهه های جنگ رفتم و به خواست خدا تا پایان دفاع مقدس در جبهه ماندم. در واقع ورود به جریان انقلاب باعث می شد تا بچه هایی مثل من، از همان نوجوانی کمر همت برای جهاد ببندند و تا سال ها در کسوت رزمندگی ایستادگی کنند. ...
روایتی از عشق و اشک و آتش در دیار سردار دل ها
می گفت: آرزویش این است 10 دقیقه حاج قاسم را ببیند . احترام به پدر و مادر حاج ابراهیم شهریاری ادامه داد، حاج قاسم کارش که تمام شد آمد بالا دم در نشست، چای که آوردم خورد و نفسی کشید و گفت: حاجی نمی دانی چقدر خدمت به عزاداران حضرت زهرا(س) و خدمت به مردم لذتبخش است . یکی از رموز موفقیت حاجی احترام ویژه ای بود که به پدر و مادر داشت. دوستانی که با سردار بودند به زادگاه ...
شهری با زخم های سوخته
.... می گفت هوای خرمشهر برایش سنگین است؛ هر جا چشم میگردانده حبیبش را می دیده. مردم جنگ زده با ضروری ترین وسایل زندگی که قابل حمل بود، آواره شدند خیلی زن ماهی بود. سفره مان یکی بود. مادر سر من باردار بود که ام حبیب می افتد توی بستر بیماری. زن سن و سال داری بوده. مادرم که می خواسته به خیال خودش حالش را خوب کند بهش می گوید: اگه بچه ام پسر بود اسمشو میزارم حبیب ام حبیب هم ...
هنرمندان خراسان رضوی در صف بلند برگزیدگان عمار
. سردار دلیلی برادر سه شهید است، پدر شهید مسلم فراهانی هم در اینجا حضور دارد. مادر مسلم می گفت وقتی مسلم می خواست به جبهه برود به من گفت من یک روز به آسایشگاه کهریزک می روم و به سالمندان کمک می کنم پس وقتی شهید شدم این کار را به جای من کنید. اولین چیزی که از خانواده این شهید دیدم این بود که تولد شهید را بر سر مزارش جشن می گرفتند. سردار هادی در ادامه گفت: جوزی را به شما معرفی می کنم او در ...
وحید افراخته یک جوکر واقعی بود
کنیم بچه ات را اعدام نمی کنیم، اما وقتی بچه شان را لو بدهند، همان بچه اعدام شود. کتاب پر از این داستان های خرده ریز است. الان مشغول کار بر روی چه کتابی هستید؟ کتاب دوم من به نام نبرد هژمونی ها، چرا برادرکشی؟ سال هاست آماده شده و انتشارات ایران قول داده آن را تا آخر سال چاپ کند. موضوع کتاب هم موضوع حساسی است. کتاب به این پرسش می پردازد که چرا سازمان بعد از وقایع انقلاب، وارد فاز ...
اینفلوئنسرهای مخالف مصرف گرایی چه می گویند؟ | علیه مصرف گرایی
اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد. این مجلس در تاریخ 12 مرداد 1358 آغاز به کار کرد و درست همین روزها نورالدین کیانوری که دبیر اول حزب توده ایران بود، به دیدار نظریه پردازان کمونیسم در مسکو رفت. نورالدین کیانوری در پاییز 1357 تا یک سال پس از آن، دست کم چهاربار به مسکو سفر کرد. نخستین بار در پاییز 1357 به دیدار وادیم زاگلادین معاون اول شعبه بین المللی حزب کمونیست شوروی ...