سایر منابع:
سایر خبرها
دوری از خواطر نفسانی و شیطانی در گروی ذکر و یاد دائمی خداست
، گفتم: من دیگر تسلیم هستم، اگر شما دلتان می خواهد که دست نامحرم به من بخورد، عیبی ندارد، من تسلیم هستم، امّا نمی خواهم و می دانم که شما هم نمی خواهید. این خانم تب و لرز عجیبی می کند. بعد از چند روز تکه تکه لخته های سیاه رنگ از ایشان خارج می شود. جالب است که بعد از آن هم چندین مرتبه این خانم مکرّمه باردار شدند و فرزند به دنیا آوردند. با این که یک عدّه می گفتند رحم دیگر از بین رفته است. لذا ...
زن کارگری که 4 اختراع ثبت شده دارد
...> کمالی که 9 سال پیش ازدواج کرده است، حالا یک دختر 8 ساله دارد. او در مورد شرایط کاری زنان می گوید: زمانی که دخترم به دنیا آمد، در یک شرکت خصوصی کار می کردم، اما مرخصی شیردهی نداشتم؛ درصورتی که این مرخصی در قانون هست. الان هم می دانم که این وضعیت برای زنانی که بچه دار می شوند وجود دارد و شرکت های خصوصی این زمان را در اختیار کارکنانشان قرار نمی دهند. ما با شرکت، قرارداد ساعتی سه ماهه داریم ...
بانکداری اسلامی به سبک جانباز 70درصد
تأکید بر تأثیر خانواده در تربیت قرآنی فرزندان و هدایت آنها به سمت زندگی خدایی می گوید: مرحوم پدرم دائم صلوات می فرستاد. به همین دلیل در محله به شیخ صلواتی معروف شده بود. یکی از عادت های پدر این بود که هنگام ظهر هر جایی که بود اذان می گفت. اگر سوار اتوبوس بود پیاده می شد و اگر در خانه یا سر کار بود روی پشت بام می رفت و شروع به اذان گفتن می کرد. قبل از انقلاب اسلامی چندین بار از طرف ساواک تهدید شد که ...
فروش کودک 6 ماهه بخاطر 150 هزار تومان!
حسن کودکی ضعیف و آسیب پذیر ساخته که در اتاق 9 متری زندگی شان، روزهای تاریکی را به خود دیده است. از نشئگی پدر و مادرش گرفته تا شکنجه هایی که پدر معتاد متوهم به او و مادر و برادرش می دهد. هفته گذشته دعوای سختی بین مریم و همسرش درمی گیرد، مریم به شدت کتک می خورد و با شکنجه همسر، دندان هایش شکسته و بدنش کبود می شود. با این حال، او همراه حسن از خانه می رود. محمد هم به خانه عمه اش پناه می برد اما رضای شش ...
پدر شهیدم، داماد مدافع حرمش را در آغوش گرفت/ حرف های ناتمام محمدپارسای 5 ساله با پدر
خودش می خواست، می باشد و از سید سجاد می خواهم که پا به پایم باشد و در لحظات سخت برایم دعا کند. عشق سید پسرش بود و از خدا می خواهم که بتوانم عشق شهید مدافع حرم را برای یاوری امام خامنه ای و حضور در لشگر امام زمان(عج) تربیت کنم. *محمد پارسای 5 ساله با عکس پدر حرف می زند همسر شهید در پایان مصاحبه امروز، از دلتنگی های فرزندش این گونه بیان کرد: محمد پارسا هر روز بهانه پدر را می گیرد ...
کارگرانی که کارگر نیستند!/نمودارها برای کارگران نان نمی شود
است که دخترم عقد کرده است و من حتی نتوانسته ام برای او یک سوزن بگیرم! واقعا یادم نمی آید چه زمانی سر کار رفته ام. چهار پنج روز پیش رفته ام و 20 هزار تومان کار کرده ام. برخی روزها روی رفتن به خانه را ندارم. متاسفانه واقعیت دردناکی که در جامعه ماست این است که بر فرض مثال پسر خودم در حال تحصیل و پیش دانشگاهی است، آنقد کارگری را ننگ می دانند و برخورد غیر اخلاقی با ما می شود که پسر من گاهی ...
شهیدی که عاشقانه دوست داشت در دانشگاه حقیقت عشق پذیرفته شود
در همان دوران کودکیش سعی و تلاش می کرد که هر چه با شکوه تر و تمام تر سنت های پسندیده اسلامی را به جای آورد و با کلام خدا مانوس شده بود و از همان دوران طنین آیات الهی که با تلاوت قرآن به وسیله پدرش در فضای خانه جریان داشت او را به سوی دین و معنویت سوق داده و سخت به آن علاقه مند و مشتاق ساخته بود. شهید شاهرخ به دلیل اینکه در خانواده جویای علم و دانش پرورش یافته بود از همان کودکی با شور و ...
جزییات زند گی شهید مطهری به روایت همسرش
دادند همسری را انتخاب کنند که این قدر جوان نباشد، ولی پدرم معتقد بودند فردی با خصلت های آقای مطهری، هر سن و سالی که داشته باشد انسان یگانه و ممتازی است و تفاوت سن و مسائلی از این قبیل در برابر علم، دانش و تدبیر ایشان هیچ ارزشی ندارد. *پس می توان گفت در واقع پدر شما بودند که به این ازدواج اصرار داشتند؟ همین طور است. من بسیار دختر با نشاط و فعالی بودم. آن روزها دخترها کمتر درس می ...
اجرای من هم بسیار دیدنی خواهد شد
به صحنه رفته است. این نمایشنامه پیش ازاین در ایران هم با ترجمه و کارگردانی علیرضا کوشک جلالی چندین نوبت اجرا داشته است. داستان این نمایش درباره دو زوج است که فرزندان آنها در مدرسه دچار درگیری می شوند به همین دلیل پدر و مادر یکی از بچه ها به خانه دیگری می روند تا مشکلات میان فرزندان شان را حل کنند اما خود آنها با یکدیگر دچار دعوا و درگیری می شوند. خدای قتل عام انتهای پیام ...
نقش قانون در برابر خشونت خانگی؛ حمایت از زنان یا دعوت به سازش؟ 66 درصد زنان ایرانی خشونت خانگی را تجربه ...
استقلال مالی و به قول خودش ترس از تنهایی هیچ گاه درخواست جدایی از همسرش نداده است. وی درباره تجربه اش از خشونت چنین می گوید: "همسر من این نوع رفتار را از خانواده اش یاد گرفته است. پدر او نیز چنین رفتاری با مادر همسرم دارد. هنگامی که به خانواده ام پناه بردم، پدرم با وی صحبت کرد و به او گفت که به خاطر مرد بودن و قوی بودن که نمی شود کسی را کتک زد و او این پاسخ را داد که به هر صورت مرد باید با زن تفاوتی ...
علی مسعودی: برای ازدواج بدو بدو رفتم پشت پنجره فولاد
بگویم آینده دارم، آینده ام همین حالاست. از آقا خواستم خودش شرایط ازدواج را برایم مهیا کند، امام رضا(ع) هم درست کرد و من دو روز قبل ازدواج کردم. پس مادر را به آرزویش رساندید. بله، مادرم عروس خانم را دید و پسندید! اما چون حال جسمی اش خوب نیست برای مراسم عقد نتوانست به تهران بیاید. ما قرار است بزودی به مشهد برویم و در آنجا هم با حضور مادر و اقوام مراسمی برگزار کنیم. در ...
فاطمه گودرزی: بیکار نمی نشینم
و شاید فهمیدن محل زندگی و کارپدر دختر توسط او عامل جدایی شان باشد. ازدواج دختر با خواستگارش هم می تواند باعث جدایی بین مادر و دختر بشود؟ نه، تفاوت دارد. رباب زن عاقل و فهیمی است و با یک نگاه می تواند تشخیص بدهد خواستگار دخترش آدم مناسبی به لحاظ فکری و طبقاتی هست یا خیر و در ضمن با روحیات و خلقیات دخترش نیز آشناست. دختر درحقیقت به واسطه خلأ پدر در زندگیش تمایل به ازدواج پیدا می کند و ...
کنه هوسران جان زن جوان را گرفت!
! چه بگویم! اولین بار کجا بنگ مصرف کردی؟ اولین بار وقتی چهارم ابتدایی بودم با یکی از دوستانم بنگ کشیدم و بعد ادامه دادم. پشیمانی؟ چاره دیگری ندارم، باید پشیمان باشم. فکر می کنی ریشه اصلی این جنایت کجاست؟ تنهایی من در خانه مجردی! حرف نگفته دیگری داری؟ نه! ...
قدرتمندترین زن جهان معرفی شد
عملی بزنید، طولی نمی کشد که متوجه خواهید شد سرمایه گذاری روی زنان برای ذهن، روح و کسب و کار شما خوب است . در ادامه نگاهی می اندازیم به زندگی ملیندا گیتس. ملیندا گیتس، با اصلیتی فرانسوی، به همراه والدینش در شهر دالاس ایالت تگزاس بزرگ شد. مادر او خانه دار و پدرش مهندس هوافضا بود. او به همراه پدر، مادر و هر سه فرزند دیگر خانواده مذهبشان کاتولیک است. تصویر بالا کلیسایی که خانواده ی ...
هیچکدام از اقوامم را به آموزش و پرورش نیاوردم
وی برگزار شد و چند روز بعد در 30 شهریور سال 92 در خبرگزاری فارس منتشر شد. دفتر وزارتی به راحتی وقت مصاحبه نمی دهد و البته در این مدت چند بار هم قرار گفت وگوی حضوری با آقای وزیر از جانب دفتر وزارتی کنسل شده بود ولی در نهایت زمانی به خبرگزاری فارس اختصاص یافت. *** هر چند که دفتر وزیر از سال های اول انقلاب تا کنون، تغییرات متعددی را تجربه کرده است اما اینجا، یک حس ...
32سال به دنبال عزیزم گشتم
پیکر شهدایی که می آمد و میان اسرایی که آزاد می شدند، در جست وجویش بودم. سال ها طعم تلخ چشم انتظاری را خود و فرزندانم چشیدیم؛ 32 سال صبوری و دلتنگی. هر بار بی موقع در خانه به صدا درمی آمد، می گفتم رجبعلی است، او آمد. در نبود همسرم خیلی سخت بچه ها را بزرگ کردم. کمی بعد از اینکه خبر شهادت را برایمان آوردند، من به خانه پدری برگشتم. در کنار مادر و پدرم زندگی را از سر گرفتم. بچه ها هم به پدر من بابا می ...
نشست خانواده پایدار در مدارس منطقه 10 برگزار می شود
سید محمد مکی و سایر کارشناسان در مدارس منطقه 10 برگزار می شود. این نشست ها سال گذشته نیز با هدف برقراری آرامش در خانواده های ایرانی و کمک به حفظ و تحکیم نهاد خانواده در مراکز فرهنگی هنری منطقه برگزار شد و در آن موضوعاتی همچون فرزند پروری، ارتباط مؤثر بین زوجین، روش های افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس در خانواده و ... مورد بحث قرار گرفت. علاقه مندان می توانند برای دریافت اطلاعات بیشتر به مجتمع فرهنگی هنری اعتماد به نشانی میدان بریانک، خیابان دعوتی، بوستان اعتماد مراجعه کنند. ...
آدم ربایی از سر عشق + عکس
مشخصات این پسر گمشده در سیستم سراسری پلیس ثبت شد و مادر محمدرضا نیز در این مرحله به یک آیینه بین مراجعه کرد و شنید که پسرش را دزدیده اند. ساعت 3 بامداد 16 اسفند ماه بود که ماموران کلانتری بیسیم در جریان پیدا شدن پسر گمشده در خانه خان آقا شدند و زمانیکه به زیرزمین خانه این مرد آشنا رفتند با صحنه عجیبی روبرو شدند. پسرکوچولو از ناحیه سر و دست با نایلون بسته بندی شده و داخل چمدانی ...
اعدام پدر متجاوز به دخترش خاطره که دو کودک از پدرش دارد
شان را نوازش می کنند.” این زن جوان می گوید که وقتی به سن 14 و 15 سالگی رسید، شبی پدرش به زور به او تجاوز جنسی کرد: “ترسیده بودم، شوکه شده بودم و یک گوشه ای گرفته بودم خودم راکز کرده بودم. خودش می گوید: “به مادرم فرصت نمی داد چیزی بگوید. این تجاوز جریان داشت تا بالاخره باردار شدم. وقتی باردار شدم، پدرم کوچ مان را به جای دیگری در کابل انتقال داد و از آنجا به بغلان رفتیم. در بغلان طفلم به دنیا آمد و پدرم او را برد و در صحرا رها کرد.” بنابه این گزارش پدر خاطره به اعدام محکوم شده است. رکنا ...
"ازدواج با عشق در کابل"؛ رستاخیز خصلت های عالی بشری
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، زنی افغانستانی به نام محبوبه که ساکن سیدنی است به همراه برادر خود در افغانستان شماری پرورشگاه و پروژه های حمایتی از زنان را مدیریت می کند.دریکی از این سفرها متوجه می شود که یکی از پسرهای جوان بزرگ شده درپرورشگاه تحت حمایت او-که به نوعی پسر خوانده اش محسوب می شود-به دختر همسایه ای درجوار پرورشگاه دلبسته و قصد خواستگاری ...
کشاورز: گروه خونی من به فیلم کیمیایی نمی خورد
حاتمی با این بازیگر همکاری داشتم که متأسفانه 20 دقیقه آخر فیلم کارگردان عوض شد و من گفتم کارگردانم علی است و کار نمی کنم اما بچه های دیگر همکاری کردند و در نهایت هم فیلم بدی شد . به نظر من آدم باید برای حرفه و همکارش ارزش قائل شود و کارگردان یک فیلم فقط با درگذشت طرف عوض شود که این یک لوطی گری حرفه ای است. مادر و دلشدگان بعضی ها فکر می کردند این محمد ابراهیم فیلم مادر همان شعبان ...
دلبسته ادبیات انقلاب
نامه های عاشقانه سارا را می سوزاند. مأموران به خانه می آیند و او موفق به فرار می شود و به امامزاده ای پناه می برد و در آنجا وقتی می خواهد فرار کند با شکستن شاخه درختی به حفره گوری ویرانه سقوط می کند. * گرگ سالی رمان گرگ سالی در واقع جلد دوم رمان اسماعیل است و جغرافیای این رمان برعکس اسماعیل که در تهران و پایتخت می گذشته، در دامنه های سبلان می گذرد. در پایان رمان اسماعیل ، برای ...
4 امام را واسطه کرد تا من راضی شوم
) کردیم ایشان پیش خودش نگذاشت و شب تولدش یک پسر به ما عنایت کرد. روز هفتم از غرورم گذشتم گاهی با هم بحث می کردیم اما هیچ وقت نظرش را به من تحمیل نمی کرد، صبر می کرد من خودم به نتیجه برسم. مثلا سر قضیه اسم گذاری دخترم فاطمه زهرا. من سه پسر دارم و فرزند چهارم مان دختر شد. خیلی خوشحال بودیم. می خواستم اسم دخترم را بگذارم نازنین زهرا و دلیلم هم این بود که زهرا نام مبارک حضرت فاطمه ...
گفتگو با روباه شب
کار شدم و از همان موقع بود که خانه مجردی گرفتم و ای کاش در همان روستا می ماندم و هیچ وقت به شهر نمی آمدم. سابقه هم داری؟! بله، 3 بار به زندان افتادم! در 19 سالگی و 3 بار زندان؟! دوبارش دعوا بود و یکی زورگیری. اولین بار؟ من خیلی مغرور بودم، یک روز وقتی به تایباد رفتم تا به پدر و مادرم سر بزنم با پسر همسایه مان درگیر شدم و او را با سنگ ...
خانواده همچون نهادی اجتماعی
زناشویی و خانواده ی همخون طبقه بندی کرد. واحد زناشویی شامل شوهر، همسر و فرزندان وابسته است. و وقتی زن و مردی ازدواج می کنند واحدی زناشویی ایجاد می کنند و وقتی بچه دار می شوند، فرزندان نیز جزئی از واحد زناشویی می شوند. از طرف دیگر واحد همخون از افرادی تشکیل شده که دارای خویشاوندی نسبی هستند. برای مثال، شوهر، پدر و مادر او، هم شیرها، پدربزرگان و مادربزرگان، عمه ها و خاله ها، دایی ها و عموها و ...
جای خالی پدر در آثار نمایشی را چه چیزی جبران می کند؟
چشم حقارت نگاه می کند در برابر زن سیاه پوستی که سوپروایزر درمانگاه است و برای درمان پدرش به کمک او نیازمند است، با گریه و التماس از او می خواهد تا برایش کاری کند. در قسمتی دیگر از همین فیلم پدری جوان را می بینیم که به علت کار زیاد شب ها دیر به منزل می آید؛ با این همه اول سراغ دختر خردسالش می رود. دختر خردسال از گلوله می ترسد و پدر به او شنلی ضد گلوله و البته نامرئی می دهد. در ادامه ...
مجالی برای آرزو داشتن نیست
فراری چهره اش حکایت از سن و سال بالا دارد اما شناسنامه اش حرف دیگری را می زند. سن و سال شناسنامه ای اش از 40سال کمتر است اما زندگی بدون همسر و با 5بچه، سن و سال بالا را بالا برده. می گوید: خیلی بچه بودم که پدرم عمرش را به شما داد. مادرم هم در 19سالگی ازدواج کرد و من و خواهرم را به دست دایی ام سپرد. بچه ای که نه مادر دارد و نه پدر دلسوزی، همین شد که دایی ام 13سالم که بود مرا به مردی شوهر ...
فریبرز در روستای عجایب
اطراف شهرستان پاوه به دنیا آمدم. قبل از تولدم پدرم از دنیا رفت. کودکی را بدون سایه پرمهر پدر بالای سرم گذراندم. 4برادر و یک خواهر هستیم و مادرم با پخت نان و پدربزرگم هم با فروش محصولات باغ هزینه های زندگی مان را تأمین می کردند. از کلاس پنجم ابتدایی مشغول به کار شدم و کارگری کردم. هنوز هم بعد از این سال ها وقتی به دستان پینه بسته ام نگاه می کنم روزهایی را به خاطر می آورم که در گرمای سوزان آفتاب ...
عشق گم شده
از روزی که چشم باز کردم شاهد دعوای پدر و مادرم بودم. آن ها با غرور و لجبازی محیط خانه را برای من به جهنّمی عذاب آور تبدیل کرده بودند و سرانجام این تنها من بودم که ناباورانه در آتش جرّ و بحث های آن ها سوخته و برای همیشه، مهر قربانی بر پیشانی سرنوشت شومم ، حک شد. والدینم سرانجام پس از چندین سال زندگی مشترک و پادرمیانی های مکرّرسایر بستگان و بزرگان فامیل،از هم جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا ...
اندر احوالات آقای همسایه
.... آقایس همسایه از دوران کودکی ، حساس و زود رنج بود. شاید مقایسه های بی جای او با پسر خاله هایش و سرکوفت های پدر و مادر سبب شد احساس حقارت در وجودش شکل بگیرد . پسر جوان همیشه دنبا فرصتی می گشت خودش را به دیگران و به خصوص خانواده ثابت کند. ولی هر چه تلاش می کرد کمتر نتیجه می گرفت. نمی توانست خواسته های جور واجور خانواده را برآورده سازد . از خانه فرار کردم: ...