سایر خبرها
دخترم خبر شهادت امید زندگی ام را داد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از شبکه اطلاع رسانی هرمز ؛ در تصورم خانه ای مجلل تر بود به خانه شهید عبدالحمید سالاری رفتیم با استقبال گرم خانواده شهید سالاری روبرو شدیم؛ در خانه ای بسیار ساده، گرم و صمیمی. اولش با احوالپرسی های معمولی شروع کردیم به صحبت کردن از حرف های خودمانی، چیزهایی از عاشقانه های دونفره تا دلتنگی ها و واگویه هایی در خواب های مریم ا ...
حال خوش از آن کسانی است که عاشق زینب(س) شده اند
ساراسادات همسر شهید سامانلو خود نیز فرزند شهید است، غیرت و مروت را از مادرش خوب یاد گرفته و فرستادن همسرش به جبهه دفاع از حرم، اکنون زندگی اش تکراری از زندگی پدر و مادرش شده است. در میان تصاویر همسر شهیدش سعید سامانلو، بنری به چشم می آید که طی آن شهید محمد جهان آرا را مدافع وطن و شهید سامانلو را مدافع حرم معرفی می کند. سامانلو از فرمانده عملیات آزادسازی نبل و الزهرا نیز بود که به محض ورود به این ...
دلنوشته همسر دانشمند هسته ای برای مدافعان حرم
ی دو ساله رو ده روزه از مادر جدا کردن و بردن شهرستان و... هم میگن مسالمت امیز حلش میکنیم و هنوز حلش نکردن. مهم نیست چون پول گرفتن. مهم نیست شش ماه بعد از شهادت همسرت هنوز حقوقی نگرفتی و همسر شهید باید با ششصد تومن حقوق توی شرایط سخت کار کنه تازه گوشه کنایه همکارهاش رو بشنوه که پول گرفتید. مهم نیست چون پول گرفتن. مهم نیست دختری که بعد یک سال هنوز منتظر برگشتن پدرشه و مادرش نمیدونه چطور توجیهش کنه ...
مردی که همسر دومش را کشته بود در یک قدمی اعدام
. به همین سبب به بازجویی دوباره از این زن پرداخت. سیما که هیچ راهی برای مخفی کردن حقایق نداشت، راز قتل شوهرش را پس از پنج سال فاش کرد. سیما در بازجویی ها گفت: من قبل از ازدواج با حسین یک بار ازدواج کردم اما چون از شوهر قبلی ام بچه دار نشدم، جدا شدم. تا این که با یکی از بستگان حسین به نام مهران، آشنا شدم. اوایل با مهران بیشتر در ارتباط بودم تا این که پس از مدتی همسر مهران مرا برای حسین ...
تنها اعتقادات است که ارزش جان دارد
ایوب رضایی؛ شهید بصیر شهید ایوب رضایی جوانی تقریباً 30 ساله بود. این را هیچ کدام از اقوامش که بر سر پیکر او حضور دارند دقیق نمی دانند. اما چهره اش در پوستری که برایش تهیه شده اینطور نشان می دهد که ایوب حدود 30 سال دارد. ظاهراً پدر و مادر و همسر و چهار فرزند ایوب در هنگام شهادتش در افغانستان هستند و دو عمو و چند اقوام دیگرش که ساکن ایران هستند توانسته اند خود را به بهشت معصومه(س) برسانند. حجت الاسلام ولی محمد رضایی خودش را از اقوام شهید معرفی می کند و می گوید: ایوب برای شهادت شوق داش ...
یک روز پا به پای زنی که دیگر نمی خواست مادر باشد
سلامت نیوز : 4-3 سال پیش با یکی رفاقت کردم، آدم بدی نبود، هوامو داشت، می گفت می خواد بگیرتم، اسمش حامد بود،ولی تا فهمید حامله ام، ولم کرد و رفت، حتی قبول نکردخرج انداختن بچه رو بده، کم کم بچه تو شیکمم بزرگ شد تا یه روز تو محل کارم از حال رفتم و صاحب کارم تا بو برد حامله ام، انداختم بیرون... خونوادم ولی هیچ جوره قبولم نکردن، می گفتن آبروشونو بردم. درو همسایه حرفشون منم! دخترم می ره بقالی همه میگن ...
محمود با 15 گلوله14 داعشی راهلاک کرد
باطل شدند. بنابر این شما از همان ابتدا می دانستید که با یک فرد مجاهد ازدواج می کنید که لباس رزم بر تن دارد؟ بله کاملاً درست است. آن زمان محمود به صورت بسیجی در جبهه های جنگ تحمیلی حاضر شده بود. در مدت حضورش چندین بار مجروح شده بود و بعد از بهبودی دوباره راهی جبهه شده بود. از همان ابتدای آشنایی مان به من گفتند که شغل سختی دارند و امکان دارد زمان های زیادی را به مأموریت بروند. محمود از همان ...
به فکر جوراب فروشی در مترو هستم
اکنون متواری است. او از بچه های سینمایی خانه، مغازه، ماشین و پول کلاهبرداری کرد. بیشترین کلاهبرداریش هم از من بود. بازیگر"شور عشق" ادامه داد: در حال حاضر کسی می تواند کار کند که خودش سرمایه گذاری کند و یا یکی از اطرافیانش در کارهای سینمایی باشند. نوروز ی فر گفت: آخرین باری که در فیلم به ایفای نقش پرداختم دریک فیلم کوتاه برای جمال شورجه درسال 94 بود و بعد از آن درهیچ کاری حضور ...
همسر شهید مدافع حرم مازندرانی : بر تن فرزندان مان هم لباس رزم خواهیم پوشید
شمال نیوز : خانم بلباسی همسر شهید محمد بلباسی یکی از 13 شهید مدافع حرم استان مازندران در گفت وگو فارس این گونه از اعزام همسر شهیدش سخن می گوید: محمد شوق رفتن داشت، هنوز گرد سفر به جنوب از رخت و لباسش تکانده نشده بود که شبی زنگ تلفنش به صدا درآمد و گویی دوباره باید بار سفر می بست و این بار نه به جنوب بلکه فرسنگ ها دورتر از خاک وطن. آن شب با نگاهی ملتمسانه مرا نگریست و چندین بار از من ...
شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع بهنمیری به روایت همسر
... نبود. انگار حواسش بود که با وجود شدت علاقه بینمان، این رابطه قلبی زمینگیرش نکند... دلش می خواست به راحتی دل بکند. محمدحسین 7 ماهه بود که آقا صالح رفت. با این حال به دوستانش که در سوریه بودند گفته بود محمدحسین خیلی به من وابسته است. *محمدحسین بابایی شده بود از محل کار که به خانه می آمد، انگار محمدحسین دیگر مرا نمی شناخت! تا وقتی که به خواب می رفت، لحظه ای از پدرش ...
تجلیل از کارگردان فیلم هنگامه و موسسات فیلم جهادی/ مادری که افغانی صحبت کرد تا فرزندانش شهید مدافع حرم ...
بتوانیم منتقل کنیم باید آن را در عمل اجرا کنیم. وی ادامه داد: اگر نام حاج قاسم سلیمانی امروز بر سر زبانها افتاده است قطعا بخاطر درجه و مقامش نیست بلکه بخاطر عمل به سیره شهدا است. این راوی اضافه کرد: در مشهد ما را به دیدار خانواده از شهدای مدافع حرم بردند خانه شان آن قدر محقر بود و حال خانه تقریبا شش در سه بود. در خانه دیدیم بچه کوچکی از پشت پرده سرک می کشید آن قدر که کم سن وسال ...
لیلا سکوت نکرد...
بردی که نشانم می دهد این 20 نفر اهالی خانه هر صبح، روزشان را چگونه آغاز می کنند، از مرد خدمتگزاری شروع می شود که حالا پاک پاک، بدجور خاطرخواه لیلا شده... ببین این عکسشه، قراره دندونام درست شد، مادرشو بیاره منو ببینه! نمی ترسی دوباره حامله شی؟ نه با مددکارم رفتیم برام آی یودی گذاشتن، دیگه بچه نمی خوام، نمی ذارم. مددکارم از چن تا خیر،پول جمع کرد تا برم دستگاه بزارم، آخه حداقل 100 ...
شهید مدافع حرم: ای پاسداران سبز پوش به خود افتخار کنید
شویم و از شما می خواهم که این حقیر را حلال کنید مخصوصا بچه های با مرام گروهان تخریب و 20 روز از مرخصی های استحقاقی من را به خاطر کم کاریها و کارهای شخصی که در وقت اداری انجام داده ام کم کنید، اگر شهادت قسمتم شد مرا در گلستان شهدا دفن کنید. *صحبت شهید با خواهران و برادران خود خواهر و برادران خوبم شما هم مرا حلال کنید و سعی کنید در همه شرایط باعث سر بلندی پدر و مادر باشید و ...
مسوولان من و یوسفم را تنها نگذارند/ اگر روزی بتوانم مدافع حرم خواهم شد
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : صدیقه اردونی همسر شهید عقیل شیبک اظهارکرد: 14فروردین ماه امسال به عنوان مدافع حرم به سوریه اعزام شدند و یک هفته بعدخبر شهادت ایشان را به ما اعلام کردند. وی با بیان اینکه برای اولین بار بود که ایشان به عنوان مدافع حرم اعزام می شدند، افزود: از طریق تیپ 110تکاور سلمان اعزام شدند که بعد از سه سال انتظار 7فروردین اعلام کردند که باید به ...
مهراج محمدی: عشق در خانه ما زوری است!
احترام قشنگی بین من و بچه ها وجود دارد و آنها مرا مهراج جون صدا می زنند اما من به آنها پسرم و دخترم می گویم. هم محمد و هم معصومه می گویند به من و سن من نمی آید که مرا پدر صدا کنند اما فکر می کنم که اتفاقا اگر در زمان مناسب ازدواج کرده بودم احتمالا بچه هایم هم سن و سال همین بچه ها بودند. اهل رفت و آمد هستیم سپیده: تفریح ما عموما این است با هم یا به خانه مادر مهراج می رویم یا ...
اگر برای حقوق می خواهید به سپاه بیایید؛ همان بهتر که نیایید
از جنگ ایشان جایی مشغول شدند؟ بعد از جنگ در سپاه پاسداران استخدام شد و به گردان جعفر طیار تیپ یکم حضرت حجت(عج) پیوست. دوره های زرهی و تخصصی تعمیرات تانک را گذرانده بود ولی به خاطر آثار جراحتی که در کمر و پا داشت به اصرار مسئولان در قسمت فرهنگی مشغول به فعالیت شد. * در چه سالی ازدواج کردید؟ سال 68 بود که خانواده عمویم به خواستگاریم آمدند؛ البته حاجی آن موقع با عصا راه می رفت ...
هنوز هم بهار انقلاب بوی شهادت می دهد...
، متعبد و مخلص بودی، رمز گرفتن مدال شهادت را در خادمی می دیدی نه فرماندهی. و تو امروز شهید و شاهد و ناظر اعمال ما هستی و نزد مادرت حضرت زهرا(س) و عمه سادات حضرت زینب(س) آبرو داری. امروز برای ما جاماندگان از قافله شهدا و برای همه همرزمانت چه در سنگر جهاد اکبر و چه سنگر جهاد اصغر و برای فرزندان و همسر مظلومت که از این پس جای خالی پدری با غیرت و همسر مهربانی چون تو زیاد اذیتشان خواهد کرد، دعا کن... ...
کودکی هایی که به تنهایی گذشت
...> هنکس 59ساله در گفت وگو با کرستی یانگ، مجری برنامه با اشاره به نخستین تجربه گوش دادن به چنین گفت زرتشت ریشارد اشتراوس افزود: این قطعه در موسیقی متن فیلم یک اودیسه فضایی هم استفاده شده و من بچه بودم که آن را شنیدم. پدرم سرآشپز بود و ما در 5سال 10بار خانه مان را عوض کرده بودیم. پس از شنیدن چنین گفت زرتشت بود که از دوران کودکی وارد مرحله ای تازه از زندگی شدم و فهمیدم باید دنبال هنر بروم. این ...
اوستا؛ محبوبه خانم
خانم زمانی که تصمیم گرفت همراه همسرش وارد کار مکانیکی شود و صبح زود برای باز کردن مغازه اش، از خانه بزند بیرون، دوتا بچه داشت: تقریبا 7 سال قبل بود که شوهرم بعد از کار کردن جلوی در خانه، تصمیم گرفت مکانیکی بزند و من هم به عنوان کمک حالش باید می رفتم به مغازه اش، خدا را شکر بچه هایم از آب و گل در آمده بودند و از این جهت خیلی نگران نبودم. برای همین با هم همراه شدیم. هر روز از ساعت ...
تقدیر هنرمندان از مدافعان حرم + اینستاپست
به گزارش بلاغ ، بازیگران در صفحه اینستاگرامی خود برای حمایت از مدافعان حرم و دلگرمی خانواده هایشان درباره این رزمندگان پست هایی را منتشر کرده اند که در ادامه نمونه ای از آن ها را مشاهده خواهید کرد. پوریا پورسرخ: شیر بچه های ایرانی مدافع حرم ، امشب بیشتر از هر شب دیگری به دعای ما احتیاج دارند ... التماس میکنم با هر مسلک و عقیده همین الان دعا کنیم در بیان از محاصره خان طومان ... درود به ...
تقدیر هنرمندان از مدافعان حرم + اینستاپست
به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ بازیگران در صفحه اینستاگرامی خود برای حمایت از مدافعان حرم و دلگرمی خانواده هایشان درباره این رزمندگان پست هایی را منتشر کرده اند که در ادامه نمونه ای از آن ها را مشاهده خواهید کرد. پوریا پورسرخ: شیر بچه های ایرانی مدافع حرم ، امشب بیشتر از هر شب دیگری به دعای ما احتیاج دارند ... التماس میکنم با هر مسلک و عقیده همین ...
خوشحالم که خریدار فرزندم حضرت زینب(س) بود
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس : شهید مدافع حرم "حسن قاسمی دانا" از اولین نیروهای ایرانی بود که داوطلبانه و در کنار نیروهای رزمنده افغانستانی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. خاطره شهادت او را نخستین بار از زبان شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) شنیدیم. آن روزی که در یکی از پارک های کهنز شهریار مهمان شهدای گمنام بودیم. شهیدان صدرزاده و خاوری از فاطمیون و شهدای آن برای ما گفتند. سید ابراهیم ...
جوک های باحال فک و فامیل ما
: آره خانوم ، دستت درد نکنه ! مامانم : دخترم پاشو واسه من و بابات یه چای بریز بیار ! . . . به گزارش آکاایران: چند روز پیش واسم خواستگار اومده بود مامانم خیلی زود ردش کرد رفت ؛ بهش گفتم : واسه چی اینجوری ردش کردی ؟ گفت : کسی که تورو میخواد حتما مورد داره !!! واقعا اینم خون وادس که ما داریم ؟! . . . به مامانم میگم دخدره خیلی دوستم داره ...
حاج رضا عاشق شهادت بود من هم دعا کردم شهید شود!
مدافع حرم نام می گیرد. از خانواده این شهید سرفراز در حاشیه جشنواره علمی_پژوهشی فرهنگیان بسیجی توسط مسئول سازمان بسیج مستضعفین، سردار نقدی تقدیر به عمل آمد و دیدار این خانواده بهانه ای بود برای هم صحبتی کوتاه خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج فرهنگیان با همسر شهید. ******* همسر شهید رضا ملائی در خصوص اعزام حاج رضا می گوید: در کربلا که بودم برای شهادتش دعا کردم ...
احسان وصیتنامه اش را از 15 سالگی نوشته بود
برود خانمش بود. سری اول که برگشتیم اربعین من خانه بودم و برادرم هنوز نیامده بود. مادرم به هیئت رفته بود و شب که به خانه آمد می گفت قصد کرده بودم صبح بهتان بگویم راضی نیستم دیگر به سوریه بروید؛ یک بار رفته اید برایتان بس است. ولی خواب هایی که دیده بود و چند بار برایش تکرار شده بود باعث شده بود در ذهنش به این فکر کند که به خاطر گفتن اینکه راضی نیستم به سوریه بروید باشد. بعد از آن گفته بود راضی ام ...
چرا رئیس جمهور به دیدار خانواده شهدای مدافع حرم نمی رود؟
آنان در 8 سال دفاع مقدس و جانبازی قدردانی کرد. این رسم پسندیده ریاست جمهوری مدت ها است نه تنها به فراموشی سپرده شده و دیگر رئیس جمهور یادی از شهدا و جانبازان نکرده است بلکه حالا یک سوال جدید هم مطرح می شود و آن هم اینکه چرا حسن روحانی تاکنون به دیدار خانواده های شهدای مدافع حرم نرفته است؟ چندی پیش گلاییه های پدر یکی از شهدای مدافع حرم در رسانه ها بازتاب یافت که نشان می داد این شهدا تا ...
یک کلاه سبز ارتش حریف 50 داعشی است
.... بعد از او هم دختر و سپس پسر دیگرمان مهدی دنیا آمدند. حسین برای ما خیلی عزیز بود، نه فقط برای اینکه اولین فرزندمان بعد از 15 سال انتظار بود، بلکه به خاطر احترام خاصی که برای من و مادرش قائل بود. به خاطر حرف گوش کنی و سر به زیری اش، به خاطر خوبی ها و محبت هایش. حسین حتی وقتی برای دوره آموزشی به شیراز رفته بود، با مادرش تماس می گرفت و می پرسید فلان چیز را بخرم؟ مادرش می گفت خب حقوق خودت است چرا از ...
ماجرای ازدواج حمید گودرزی و همسر پولدارش +تصاویر
...> حمید گودرزی:تا حدی بله و مساله دیگر این بود که سطح اقتصادی خانواده همسرم,از خانواده من بالاتر بود. ماندانا دانشور:البته فکر می کنم بیشتر به این دلیل بود که آن زمان 16 سال داشتم و نظر پدرم این بود که من هم باید همراه آنها به آمریکا بروم. حمید گودرزی:تا آن زمان قصد ازدواج نداشتم اما با خودم گفتم اگر قصد ازدواج داری,تا آخر این مشکل جلو برو اما این مخالفت ها به سال نکشید و با پا فشاری ...
چرا بچه ام را به مدرسه ی خصوصی فرستادم
خواستم کتی را از مهدکودک به پرستار پاس بدهم. او زندگی را با دشواری آغاز کرده بود و نزدیک به سه ماه زودتر،با وزنی کمی بیش از 2 و نیم پوند، به دنیا آمد. او بچه ی آرامی بود که اغلب با موقعیت های پرتنش تازه روبرو می شد. به همین خاطر این پاسکاری را درست نمی دیدم. در آن هنگام شنیدم که دبستان خصوصی محلی،خدماتی از 8 بامداد تا 6 بعد ازظهر، حتی روزهای تعطیل – چیز کمیابی در مدرسه های دولتی- ارائه می دهد ...
وقتی برای لایک کردن عکس هایت نداریم
همراه دوست و همکارش مهندس پاسدار شهید مهدی طامه به شهادت رسید. از شهید عاشوری یک فرزند به یادگار مانده است. محمد عاشوری، تنها فرزند شهید عاشوری، هشت ماه بعد از شهادت او متولد شد و به یاد پدر هم نام او نامگذاری شد.