سایر منابع:
سایر خبرها
هیچ گاه نگفته ام درباره اصولگرایان افشاگری می کنم / برجام رشد هسته ای ما را متوقف کرد / رفسنجانی نگذاشت ...
.... من صبح به آقای میرسلیم که آن زمان معاون وزیر بود زنگ زدم و گفتم آمریکا به طبس حمله کرده است، گفت دکتر خواب دیده ای! نمی دانستیم قضیه چیست، خبر هم نبود، شایعات فراوان بود که می گفتند هواپیماها دارند به مشهد و قوچان می آید! فرماندار قوچان به من زنگ زد و گفت هفت هواپیمای آمریکایی را انداخته ایم! موج شایعه وحشتناک بود. به شوخی گفتم ما در حادثه طبس 85 هواپیمای آمریکا را انداختیم و بعد ...
امام حسین (ع) مایۀ برکت امت اسلامی است
...، حضرت زهرا سلام الله علیها به پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند " یا ابتا! این طفل در وجود من با من سخن می گوید " پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند شما هم قبل از تولد با مادرتان صحبت می کردید. حضرت پاسخ دادند که من به مادرم روحیه میدادم اما این کودک کلماتی که می گوید تمام وجود من را آتش می زند، می گوید " انا العطشان، انا الغریب، انا المظلوم، انا الشهید ..." پیامبر صلوات الله ...
فاطمه افتخاری: در خواب هم پرواز می کردم
، از همین تعداد کم هم بعد از چهار یا پنج سال فقط یک پنجم یا یک دهم باقی می مانند. علت هم این است که خانم های زیادی پاراگلایدر را آموزش می بینند، اما بعد از پایان دوره چون مجبور هستند تجهیزات پرهزینه پرواز را خریداری کنند یا وقت و انرژی زیادی برای این رشته صرف کنند، قید آن را می زنند. البته این ریزش در آقایان هم وجود دارد، اما در خانم ها بیشتر است. با این حال فکر کنم در حال حاضر بیشتر از 200 خلبان زن ...
نگاهی به نیم قرن خدمت ماندگار آیت الله طاهری شیرازی
روحانی به دنیا آمدم، پس از اتمام دوره دبیرستان، در مدرسه آقابابا خان به همراه خاله زاده ام، آیت الله مکارم شیرازی نزد استاد آیت الله شیخ محمدعلی موحد به تحصیل علوم حوزوی مشغول و در سال 1321 هجری شمسی به لباس روحانیت ملبس شدم . ورود به حوزه علمیه قم در سال 1323 هجری شمسی به امر پدرم برای تحصیل در حوزه علمیه قم، به این شهر مقدس هجرت نموده و در مدرسه دارالشفاء قم مشغول به تحصیل ...
جزئیات یک ازدواج در آستانه اعدام داماد
پدرم حمایت کرد و گفت امیدوارم مشکلت حل شود. * گفتید از ازدواج قبلی تان یک دختر دارید، او چطور برخورد کرد؟ دخترم، همسرم را خیلی دوست دارد. او کلاس دوم ابتدایی است و هر وقت به ملاقات حسین می روم از من می خواهد او را پیش بابا حسینش ببرم. او حسین را از نزدیک دیده و به عنوان پدر پذیرفته است و حالا حرف های جالبی هم می زند. * چه حرف هایی؟ حسین همیشه می گوید آزادی ...
احساس پدری به درختان بلوط دارم/ کفش های کهنه "ابتکار" هدیه به محیط زیست لرستان/ مسئولین از زوال بلوط ...
همسایه هایم دوست دار محیط زیست شوند. شعار تو خالی است که ضربه سنگینی به شهر و کشور وارد می کند. "افشار" از شورای شهر و شهرداری گلایه دارد و می گوید: بارها به مسئولین پیشنهاد کرده ام که این سطل های زباله را برای درب منازل ایجاد کنند اما متاسفانه هیچ گاه این صحبتم عملی نشده است. مسئولین استان از درختان بلوط برای زیبایی شهری استفاده نمی کنند! "پدر بلوط ایران" تمام تلاش ...
جدید ترین اظهارات رحمتی درموردحواشی بازی با تراکتور
.... حالا حساب کنید یک آدم عصبی و ناراحت فریاد هم بزند. چهره اش چه شکلی می شود؟! *در صحبت هایت به اتفاقات رختکن پس از بازی استقلال و ملوان اشاره کردی، این سناریوی رفتن تو همان جا کلید خورد. اما بعدها اعلام شد خودت نخواستی بمانی. قبول دارم در سال های اخیر تصمیم عجیب و اشتباه گرفتم. اما شهامت پذیرفتن آن اشتباه را داشتم و نمونه اش کناره گیری از تیم ملی و مصاحبه ای که بعد از آن ...
جنجال تازه فرزاد حسنی
آید در دست فرزاد حسنی به حضار نمایش داده می شود) چیه؟ مردم یک صدا می گویند: زرشک. *چیه؟ (این بار تعداد صداها افزایش پیدا می کند) زرشک. *همه با هم. – زرشک *زرشک چی داره؟ مزه داره. تقدیم شما... یعنی واقعا فکر کردی که ما 50 میلیون تومان پول بی زبان را در مقابل اطلاعات کم و غلط شما می دیم. زرشک دوست داری؟ آره؟ خیلی آب زرشک خوبه. مقداری زرشک هم در جیب پیراهن مرد می ریزد و این ...
برای جنگ با داعش باز هم پسر داریم؛ کوچک و بزرگ
...> مادر شهید مشتاقی ادامه داد: بعد از تمام شدن درسش وارد سپاه شد و گفت مادر چون تو خیلی دوست داری سرباز امام زمان(عج) باشم من در سپاه خدمت می کنم. ما راضی به رضای خدای هستیم. ما فرمانبر سیدعلی هستیم و هیچ وقت ایشان را تنها نمی گذاریم. فرزندان و نوه هایم سرباز رهبر هستند. مادر شهید مشتاقی خطاب به داعش و تکفیری ها گفت: به داعش می گویم چشمت کور شود ما بازهم پسر داریم از کوچک و بزرگ، بچه هایم را با جان و دل برای جنگ می فرستم و داعش بداند به دست بچه های ایران و مازندران نابود خواهد شد. ...
4 ویژگی منحصر بفرد امام حسین(ع)/ وجه اطلاق سبط بر حسنین(ع)
به گزارش شبکه اطلاع رسانی هرمز و به نقل از فارس ، دومین فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)، امام حسین(ع) روز سوم شعبان سال چهارم هجری در شهر مدینه به دنیا آمد، در روز هفتم ولادتش گوسفندی را برای ایشان به عنوان عقیقه کشتند و سر آن حضرت را تراشیدند و هم وزن موی سرش نقره صدقه دادند. *برجسته ترین ویژگی های امام حسین(ع) چهار ویژگی، برجستگی بیشتری نسبت به سایر ویژگی های حضرت(ع ...
امام حسین(ع) آموزگار آزادگی و پاسدار دین
ناگهان باران رحمت خداوند، شهر کوفه و اطراف آن را فراگرفت. آقایی و بزرگ واری امام حسین(ع) زبان زد همه مردم آقایی و بزرگ واری امام حسین(ع) زبان زد همه مردم بود؛ در سال هایی که در مدینه می زیست و نیز دوران پدر بزرگوارش، آن چه ازدست کریمش می جوشید، سخاوت و جود نسبت به نیازمندان بود؛ به روایت امام سجاد(ع)، امام حسین(ع) بار غذا و آذوقه به دوش می کشید و به خانه یتیمان، فقیران و نیازمندان ...
خصائص خاص امام حسین(ع) از زبان پیامبر اکرم(ص)
بار و یا در عبارت دیگر سه سال یکبار باید به زیارت کربلا بروند. این کارشناس دینی گفت: همه این روایات خبر از یک اتفاق مهم می دهد که کربلا محور ظهور بقیه الله برای تعالی عالم است. امام زمان طوقه ای به شیخ مفید نوشته اند که علت غیبت ما این است که شما تحت امر ما اجتماع قلوب ندارید. لذا اکنون ما در اربعین این اجتماع قلوب را می بینیم. تنها راهی که ما به ظهور امام زمان برسیم و عالم به آن غایت خود ...
خانه های خالی و خیابان خوابها
مجبور می شوند شب در پارکی بمانند. تمام رادیو و تلویزیون های خارجی این گفته من را بازتاب دادند. همان زمان وزیر کشور وقت با من تماس گرفت و گفت چه کسی این آمار را به تو داده است؟ من جواب دادم ملانصرالدین یک میخی کوبید و گفت این جا مرکز زمین است. یکی به او گفت از کجا این را می دانی؟ ملانصرالدین گفت برو زمین را متر کن. به وزیر گفتم مشکلی نیست، تعداد خیابان خواب ها را بشمارید. بعد از مدتی نهادهای رسمی ...
مولودی که پیش از آمدنش وعده شهادتش داده شده بود
...، از کارهایی است که یک سر سوزن ناخالصی در آن نیست. لذا شما میببینید این جنس ناب، تا کنون مانده است و تا ابد هم خواهد ماند. چه کسی باور میکرد بعد از این که این عدّه، غریبانه در آن بیابان کشته شدند، بدنهایشان را همان جا به خاک سپردند، آن همه تبلیغات علیه شان کردند، آن طور تار و مارشان کردند و بعد از شهادتشان مدینه را به آتش کشیدند - داستان حَرّه، که سال بعد اتّفاق افتاد - و این گلستان را زیر و رو ...
عضلاتش را پرورش داد تا به لباس تک سایز شهادت برساند
مقاومت اسلامی سوریه فعالیت می کرد. آخرین بار بار داری همسرش را پیش کشیدم. گفتم رضا جان تو که خودت پدر نداشتی دیدی چقدر به ما سخت گذشت. رضا گفت همان طور که من را بزرگ کردی او را هم بزرگ کن. بعد گفت مادر جان تو خواهر شهید هستی و حالا دیگر مادر شهید هم می شوی. خواهر شهید! دوست نداری من برای دفاع از حرم اهل بیت بروم. بعداز شهادت من به مادر شهید بودنت افتخار کن. آن روزها موتورش را گرفته بودند. گفتم برو ...
فاتح جبهه مقاومت اسلامی قلب ما را هم فتح کرد
جمع و به مشهد مهاجرت می کند. محله طلاب و جاده سیمان مناطقی از این شهر مقدس هستند که او و خانواده اش در آنجا ساکن می شوند. عباس بخشی، برادر شهید می گوید: من متولد سال 57 هستم و پدر و مادرم قبل از تولد من به ایران آمدند، اما مهم نیست آدم زاده کجا باشد. مهم این است که همگی مسلمانیم و شیعه و خودمان را اهل همین خاک می دانیم. به همین خاطر پدر و پدربزرگم نسبت به سرنوشت انقلاب اسلامی خیلی حساس بودند. در ...
لباس عزای سید الشهدا را تا لحظه شهادت بر تن داشت
گفت دخترم کجاست؟ گفتم خواب است. گفت روزها چه کار می کند؟ گفتم راه می رود. این را که شنید خیلی خوشحال شد. گوشی قطع شد. فردا شب دوباره زنگ زد و گفت گوشی را به دخترم بده. دخترم دوباره خواب بود. گفت هر بدی و خوبی ای در حقت کرده ام مرا حلال کن. گفتم چرا این حرف را می زنی؟ گفت تو از کجا می دانی شاید امروز و فردا شهید شدم. روز بعد دفعه سومی بود که زنگ می زد. گفت برگه مرخصی ام را گرفته ام و فردا می خواهم با ...
می گفت: من را بین شهدا دفن می کنند
حیفید باید یک عمر طولانی داشته باشید بعد شهید شوید . می گفت: نه من دوست دارم تا جوان هستم شهید شوم . همیشه هر وقت ماموریت نبود، پاتوق مان گلزار شهدای تهران بود. سر مزار پدرم شهید امامی، من یک مرتبه بهش گفتم: آقا محمد! ما با هم دوتایی نمی توانیم توی یه قبر باشیم. من را می آورند قطعه صالحین (محلی که خانواده شهدا را دفن می کنند) اما شما را می برند آن طرف... . گفت: زهرا جان! کار به این جاها نمی رسه من را ...
نمی گذاریم بی بی جانمان باز به اسارت برود
هم می گوید: می دانم، ولی تو عباس زینب می شوی. عباس می گفت این خواب طوری رویم اثر گذاشته بود که آب از گلویم پایین نمی رفت. روز بعدش من از تهران برگشتم مشهد و دیدم حال پسرم یک جوری است. علتش را پرسیدم که خوابش را تعریف کرد. نمی دانم چرا از شنیدن این خواب عجیب، آب در دلم تکان نخورد. اصلاً فکرش را نکردم تا سال بعد که عباس رفت سوریه و به شهادت رسید. پسرتان چند بار عازم جبهه سوریه شد؟ ...
وصیت نامه شهید اسدالله محمودی به مناسبت روز پاسدار
عاشورا را بیاد بیاور تا مرگ فرزندت را فراموش کنی. از پدرم میخواهم که در شهادت من پیراهن سفید بپوشد، از برادرانم میخواهم که در خط امام باشند که این خط راه مستقیم انبیاء استف خطی است که به انسانهای آزاده و عزت میدهد که این خط سرخ حسین(ع)است،حسین(ع) که باشهادت خود اسلام را آبیاری کرد و اما صحبتی هم با همسرم دارم که از ایشان میخواهمکه پسرم مسلم و دخترم زهرا را یک مسلمان واقعی و در خط امام و ...
تلاش می کنم تا ملی پوش شوم/ دوری از حاشیه و پیشرفت همیشه در فکرم قرار دارد
.... بعد از اتمام قرارداد سه فصل با این باشگاه، پس از معرفی به استعدادیاب نفت تهران در تمرینات این تیم حضور پیدا کردم که توانستم نظر کادر فنی این باشگاه را به خود جلب کرده و استعدادیابم را رو سفید کنم و شرمنده کسانی که برایم زحمت کشیدند نشوم. علاقه مند به بازی در چه پُستی هستید و دوست دارید لباس کدام تیم را در آینده به تن کنید؟ خدای متعال را شاکرم که با توجه به ...
تبیین فضایل امام حسین براساس سیره رسول خدا
حسین(ع) و من حرف آن ها را تکرار کردم و در مورد امام حسن(ع) جبرئیل فرمود که گوارایت ای حسن(ع) و من فقط حرف او را تکرار کردم و در مورد حضرت زهرا(س) هم تمام حوریان بهشتی و ملائک این جمله را گفتند و من تکرار کردم و در مورد حضرت علی(ع) خود خداوند این جمله را فرمود و من تکرار کردم و بعد از شنیدن این سخن خداوند من به احترام پروردگارم سجده کردم و خداوند به من فرمود که اگر به اندازه تمام ذرات عالم ای رسول ...
برخی از مسئولین ارزش جانباز را با درصدش می سنجند/ جانبازانی که در جنگ همه چیز خود را گذاشته بودند حالا ...
تکلیف می کرد، چابهار کارمند بودم اصلا آنجا کسی نمی فهمید جنگ یعنی چه و این کلمه نامفهوم بود؟! یک روز به پدرم زنگ زدم و از تصمیم خود برای حضور در جبهه گفتم و در حالی که انتظار مخالفت پدرم را داشتم او گفت: نمی شود ننگ اشغال کشور را تحمل کرد با کمال میل با حضور تو در جبهه موافقم و این سخن پدرم انگیزه من را دو چندان کرد. عشق به وطن من را به جبهه کشاند/ نمی خواستیم انقلاب را از دست بدهیم ...
روایت شوخ طبعی های 2 مدافع حرم در برنامه خندوانه
...: ازدواج کاملا سنتی داشتیم خرداد سال 82 از طریق هیئتی که ایشان در آن فعالیت داشت با خانواده اش آشنا شدیم که به اتفاق خانواده بعد از ماه صفر به خواستگاری آمدند و چون معیارهایی که از همسر آینده داشتم را در ایشان دیدم، خیلی زود جواب دادم و قبول کردم. **همه معیارهایم را در شهید ترک دیدم وی درباره معیارهای ازدواجش با شهید ترک توضیح داد: ایشان یک صداقتی در گفتارشان داشتند و فوق ...
مثل فرزاد حسنی نباشید
؟ آموزش سرکار گذاشتن و خندیدن؟ * اینکه قضیه فرزاد حسنی نویسنده داشته و از پیش تمرین شده بوده باعث می شه من تجدید نظر کنم در مواضعم؛ فقط فرزاد حسنی بیشعور نیست، تیمی بیشعورن *برای اولین بار در تاریخ ، پشت صحنه رو بعد از صحنه ساختن! *برخورد زشت مجری برنامه اکسیر قابل حذف بود، چرا صداوسیما حذفش نکرد؟ !!! آبروی اون مرد اندازه کل صداوسیما ارزش داره. * مشکل ...
آیا حضرت ابوالفضل این دستم را می پذیرد؟
...، خدا می داند این حال و فضا چنان تأثیری در من گذاشت که به خاطر رفتن به جبهه شروع به لجبازی کرده و مدام گریه می کردم که هر طوری شده همراه آنها به جبهه بروم. عمویم که حال و روز مرا دید، قول داد دفعه بعد که از جبهه برگشت مرا با خودش ببرد، خیلی خوشحال شدم، برادر شهیدم آن وقت، رضایت نامه ای را تنظیم کرد و از پدر و مادرم برای رفتن به جبهه امضا گرفت و مدتی بعد به شهادت رسید. ...
شعبان شعبه ای از بهشت
...، مقام و مرتبتی بس بالاتر از ما داشته باشد ... بعد بیشتر که فکر نمودم به نظرم آمد که ما هم اگر میهمانی برایمان بیاید خانه را فوق العاده می آراییم و اسباب پذیرایی را درخور توان تهیه می نماییم و عزیزانی خوش سخن را به پیشواز می فرستیم ... به ویژه اگر میهمان نسبت به ما ضعف مالی فوق العاده ای داشته باشد ... هرچه داریم رو می کنیم تا این یک روز که میهمان ما است ...
ما پای پدرمان را بوسیدیم ولی کم بوسیدیم!
. تربیت ما از همان ابتدا مذهبی بود، یادم هست که مادرم پیش از سن تکلیف ما را برای نماز صبح خواندن بیدار می کرد. گاهی نیم ساعت چهل دقیقه می نشست بالای سرم و آرام می گفت بصیر جان بلند نمی شوی؟ بعد که می دید اصلا حریف خواب من نمی شود به پدرم می گفت این بچه بلند نمی شود؛ بابا هم کافی بود فقط یک بار ما را صدا بزند، سریع از جا می پریدیم. خیلی جذبه داشت پدرم، از او حساب می بردیم. جریان بیماری ...
بهترین اعمال و ذکر در ماه شعبان چیست؟
...، و تقرّب جستن به سوی خدا روزه دارد، خدا او را دوست بدارد، و در روز قیامت به کرامتش نزدیک و بهشت را بر او واجب گرداند. شیخ از صفوان جمّال روایت کرده است که امام صادق علیه السّلام به من فرمود: کسانی را که پیرامون تو هستند، به روزه شعبان وادار کن. گفتم: فدایت شوم، مگر در فضیلت آن چیزی می بینی؟ فرمود: آری رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه هلال شعبان را میدید، به منادی دستور می داد تا ...
بنیاد در آینه مطبوعات
اخراج و انگلیسیها را استخدام کردند و گفتند ایرانیهای اخراج شده از شرکت نفت نباید در آبادان بمانند. بعد از آن چون مادرم عرب زبان بود، به پیشنهاد او به مشهد می آیند تا در اینجا با پول بازخرید پدرم برای مسافرانی که از کشورهای عربی می آیند، مسافرخانه ای بزند، اما پدرم موافق کار کردن خانمها نبود. در مشهد پدرم به آستان قدس و مزرعه نمونه رفت. آن سال، مزرعه نمونه تازه شروع به کار کرده بود. همان موقع یعنی ...