سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با جوانی که در خانه فساد دستگیر شد
عمویم داد. این بار آزادی های بی حدواندازه بیشتر شد. دو سال بعد با خواهر یکی از دوستان لاابالی ام رفیق شدم. دوستی که مرا معتاد کرد. قبل از این هم مواد مصرف کرده بودم ؛ اما این بار جدی معتاد شدم. پسر جوان ادامه می دهد: اعتیاد راه پای مرا به یک خانه فساد هم باز کرد . می رفتم و فقط مواد می خریدم. یک بار آنجا بودم که دستگیر شدم. نامادری ام خودش را به آب وآتش زد تا اینکه آزاد شدم. سه هفته بعد از ...
برگه مأموریتش را امضا نکرد تا نگویند مدافعان حرم برای پول می روند
بیت شود. دلتنگ شهیدم می شوم همسرم هر هفته جمعه از جبهه با منزل تماس می گرفت. دوهفته آخر که دو روز در میان تماس می گرفت همیشه هم می گفت که همه چیز آرام و امنیت برقرار است. نمی خواست که نگران اوضاع و احوالش شویم، با اینکه می دانستیم شرایط آنجا بسیار دشوار است. عبدالصالح در 14بهمن ماه 1394در منطقه رتیان با اصابت تیری به پشت سرش به شهادت رسید. بعد از شهادت همسرم بسیار ...
دکتر سروش و قانقاریای اخلاقی
درباره ی دعبل می تواند شاهدی محکم بر رد مدعای غیرسیاسی بودن مداحان عهد قدیم باشد: احمد بن اسحاق می گوید: دعبل را دیدم و به او گفتم: تو شجاع ترین و پرجرأت ترین مردم هستی، زیرا آن اشعار کوبنده و رسواکننده را درباره مأمون گفتی، آن هم در دوران حکومت و قدرت بی نظیر او، دعبل پاسخ گفت: ای ابااسحاق! من پنجاه سال است که دار خود را به دوش می کشم ولی آن کس که مرا دار بزند نمی یابم. پس مشکل دکتر سروش ...
بررسی "کیستی"ریاست مجلس/عارف یا لاریجانی؛کدام"امید"را می افزایند؟
در یک قرن اخیر دغدغه ی طبقه ی متوسط ایران بوده است،به دلایلی که واکاوی آن در این سطرها جای نمی گیرد،نتوانسته است بار خود رابه منزل برساند که گمان می رود مهم ترین دلیلش - در کنار نامدنی بودن جامعه ی ایرانی - تصفیه ی آرمانگرایانه ی نیروهای پیشرانه و تنگ کردن حلقه ی یاران جریان اصلاحات - به جای فزونی بخشیدن به شمارشان - بوده است. در این نقطه ای که امروز ایستاده ایم،چند ویژگی سرنوشت ساز در ...
از 15 سالگی اعتیاد به برقراری رابطه های غیر اخلاقی پیدا کردم
به گزارش عرش نیوز به نقل از رکنا؛ فرید جزو کسانی است که سالهاست خالصانه در انجمن معتادان جنسی گمنام فعالیت می کند و از اعضای قدیمی به حساب می آید. او روند رشد اعتیادش را اینطور برای ما بیان کرده است. 29 سال دارم و کارشناس فنی صنایع دستی هستم و متاهل. سال ها درگیر اعتیاد جنسی بودم و بعد از مدت ها توانستم در مسیر پاکی قدم بردارم و بعد از 7 سال ازدواج کردم. ماجرای شروع اعتیاد من به مسائل جنسی به ...
مصاحبه ای خواندنی با خالق جناب خان و ببعی!
طرفدار فوتبال آلمانه... برای همین چند سوال فوتبالی هم داریم. گفتی که بایرن مونیخ و آلمان همه زندگیته... از کی بایرنی شدی؟ اول بایرنی شدی یا اول آلمانی؟ - من سال 90 آلمانی شدم. اول آلمانی شدم. سال 90 جام جهانی بود. داداش بزرگم، امیر، شش سال از من بزرگتره و به شدت طرفدار آلمان بود. من اون موقع شروع فوتبال دیدنم بود. الکی اسپانیا رو دوست داشتم و سر بازی آلمان امیر رو اذیت می کردم... بعد یه روز ...
- حسادت زنانه - رازقتل هوو
سیستان و بلوچستان زندگی می کند اما به خاطر این که نتوانست فرزندی به دنیا بیاورد، حدود 12 سال قبل با من ازدواج کرد که من 6 فرزند قد و نیم قد به دنیا آوردم ولی او باز هم با زن مطلقه دیگری ازدواج کرد و آن زن (مقتول) در طبقه سوم منزلی که به نام من است ساکن شد در حالی که من هم در طبقه دوم ساختمان زندگی می کردم. چند ماه اول زندگی مشکلی با یکدیگر نداشتند اما کم کم اختلافات خانوادگی بین آن ها شروع شد تا این ...
پایان تلخ ارتباط دختر جوان با پسر موردعلاقه اش
، ولی من هیچ وقت دوست ندارم پولی از پدرم بگیرم چرا که معتقدم مرد باید کار کند و به خودش متکی باشد بدین ترتیب روابط تلفنی من و شهباز آغاز شد تا این که چند روز بعد برایم پیامکی فرستاد و عنوان کرد برای مدتی نمی توانم با تو تماس بگیرم دلیل آن را نیز نمی توانم بگویم. از سوی دیگر من به دوستانم قول داده بودم و نمی توانستم با او در تماس نباشم مدتی بعد شهباز را در محوطه دانشگاه دیدم او گفت ...
بردگی عجیب و کابوس وار یک زن+عکس
علاوه بر کارهای خانه، دیگر باید به خشکشویی هم می رفت. بعد از مدتی مجبور شد روزی چند مرتبه لباس ها را اتو بزند تا اینکه روزی 16 ساعت به کار گرفته می شد. او می گوید که گاهی اوقات تا 20 ساعت هم کار می کرد. با افزایش زمان کار از میزان غذایی که به او داده می شد، کاسته شد. او می گوید که یک بار برای 5 روز از غذا خبری نبود و او حاضر بود کیسه های پلاستیکی را گاز بزند. او از آب کثیفی که در مخزن ...
با کمک بهزیستی در 18 مرکز استان ساخته شد؛
تن به آوارگی دهد. تجربه تلخ زنان خشونت دیده پس از جدایی دریا زنی 32 ساله است که تجربه تلخ خشونت خانگی را چشیده است و سال ها آن را تحمل کرده اما تصمیم گرفته تا روزی به این خشونت پایان دهد. دریا 16 ساله بوده که به اجبار پدر و نامادریش تن به ازدواج داده است. دریا در گفت و گو با روزنامه ابتکار می گوید: پدرم می گفت اگر بله را ندهی باید بیرون از خانه زندگی کنی. یک دختر بچه در آن سن سر پناهی ...
جزییات جنایت در خیابان انقلاب تهران؛
درخواست ازدواج خود را تکرار نمایم که اینبار وی به شدت با من برخورد کرد بگونه ای که در برابرش تحقیر شدم . ناگهان با او درگیر شدم ؛ با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم ، چند ضربه به او زدم ؛ زمان درگیری ، برای آنکه مانع از کمک خواستن مقتوله شوم ، پارچه ای را به دو ردهانش انداخته بودم و [ پس از ارتکاب جنایت ] بلافاصله از ساختمان خارج و با ماشین شخصی ام از محل متواری شدم " . سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ...
صداهای عجیب برای سرقت از خانه ویلایی استاد دانشگاه
شمال شرق تهران سکونت داریم، چند هفته قبل تصمیم گرفتیم از خانه مان اسباب کشی کنیم. شب ها صداهای عجیبی به گوش می رسید و همین باعث ترسیدن همسرم شد و با اصرارهای او تصمیم به خرید خانه دیگری گرفتیم. برای همین وقتی خانه جدید را گرفتیم، هربار بخشی از وسایل منزلمان را به خانه جدید می بردیم اما پس از بازگشت به خانه متوجه کم شدن وسایل خانه می شدیم. یک روز که در خانه جدید بودیم، همسایه قبلی با من ...
وینس گیلیگان: هر که را کشتیم کار درستی انجام دادیم
نخواندم و این مایه شرمساری است. کاش شیمی خوانده بودم.حتی در دوران دبیرستان از ریاضی هم می ترسیدم. درس حساب را انتخاب کرده بودم و بعد از یکی دو روز دیدم کار من نیست و خیلی برایم سرگیجه آور است. برای همین این درس را با درس ماشین کردن عوض کردم تا حداقل تایپ کردن را یاد بگیرم و با توجه به رشته ام خیلی به کارم آمد. اما حالا حسرت می خورم چرا ترسیدم و در کلاس های ریاضی و علوم شرکت نکردم. خب، اینها را ...
پدربزرگ آزادشهری به سربازی رفت
او باقی مانده است. این سرباز وظیفه درخصوص وضعیت زندگی خویش قبل از سربازی می گوید: من تا قبل از ازدواج بیکار بودم ولی بعد از آن به همراه همسرم به سرخه سمنان رفتم و در یک مرغداری مشغول به کار شدم و پس از دو سال مجددا به زادگاهم برگشته و با کار بر زمین های کشاورزی دیگران و کارگری ساختمانی امورات زندگی خانواده را گذران می کردم. وی افزود: مدتی هم با موتورسیکلت سه چرخ مشغول جمع آوری ...
رازهایی از زندگی شخصی مهران مدیری با همسر و فرزندانش
فرهاد و شهرزاد رشته اش هنری بوده و ادبیات. او خانه دار است و برای خودش می نویسد و هیچ وقت دغدغه انتشار نوشته هایش را نداشته. اسم فرهاد را هم مادرش انتخاب کرده و بعد از آن مهران مدیری زیاد از این اسم در شخصیت های تلویزیونی اش استفاده کرده است. شوخ طبعی ارثی او شوخ طبعی را هم از پدرش به ارث برده؛ اگر چه آن روزها کمتر امکان بروز این توانایی را پیدا می کرد و می گفت: همه می گویند پدرم آدم شلوغی ...
مرد جوان: همسرم این زن را کشت
از قتل خانه را ترک کرده است. با کسب این مدارک زن میانسال به قتل اعتراف کرد و گفت: از وقتی شوهرم با هوویم ازدواج کرده بود، دیگر به من اهمیتی نمی داد.همین باعث شده بود که نسبت به هوویم حسودی کنم و روز حادثه سراغش رفتم و درست زمانی که حواسش به من نبود، به او حمله و وی را خفه کردم. وی افزود: همسرم در سیستان و بلوچستان پرونده داشت، زمانی که از این ماجرا باخبر شد، ترسید. او می ترسید ...
صداهای عجیب برای سرقت از خانه ویلایی استاد دانشگاه
به گزارش بلاغ ، اوایل اردیبهشت ماه جاری یک استاد دانشگاه به دادسرای ناحیه 34 سرقت مراجعه کرد و از سرقت خانه اش خبر داد. وی در اظهاراتش به قاضی سیدمحمود محمدی، دادیار شعبه اول این دادسرا گفت: من استاد بازنشسته دانشگاه تهران هستم و به همراه همسرم در شمال شرق تهران سکونت داریم، چند هفته قبل تصمیم گرفتیم از خانه مان اسباب کشی کنیم. شب ها صداهای عجیبی به گوش می رسید و همین باعث ترسیدن همسرم شد و با ...
فیلم های آخر هفته شبکه های سیما
با بازی عزت الله مهرآوران، سحر ولدبیگی و افشین سنگ چاپ آمده است: افسون، بلافاصله بعد از جراحی زیبایی بینی، با فرنود ازدواج می کند. پدر افسون که پول کافی برای پرداخت به جراح را ندارد، با نیرنگ، چکی را که به همکار جراح داده بوده، پس می گیرد و از بین می برد. از آن روز به بعد، افسون که می داند همسرش به سختی پول خرج می کند؛ نگران است که اتفاق ناخوشایندی برای بینی اش رخ دهد تا آن که یک روز... ...
دختر: پارسا مرا به پارتی برد مورد آزار و اذیت قرار داد و از من فیلم گرفت
و کتاب بود. چند هم اتاقی هم داشتم که سر و گوششان می جنبید. خیلی در گوشم خواندند که چرا تو اینقدر پاستوریزه بوده و عضو هیچ شبکه ای نیستی! اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچ کس حاضر نشد جایش را با من عوض کند. بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند. شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشان رفتم این بود که دیگر از متلک های آنها خسته شده بودم ...
محاکمه مهندس برق به اتهام آزار زن بیمار
تودی لینک مهندس برق، زمانی که زن بیمار را سوار خودرواش کرد، او را مورد آزار و اذیت قرار داد و درکنار خیابان رهایش کرد. این مرد صبح دیروز در مقابل قضات جنایی دادگاه کیفری ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. آبان ماه سال 94 بود که زن جوانی درحالی که به شدت شوکه شده بود و حال مناسبی نداشت، به پلیس مراجعه کرد و ماموران را درجریان ربوده شدنش ازسوی یک راننده پراید قرار داد. این زن 28ساله ...
نمی خواستم شرمنده حضرت زینب(س) شوم
...، گفتند که سعید و چند نفر از بچه ها را از همان منطقه به مشهد و زیارت امام رضا فرستاده اند. من هم منتظر بودم که او از زیارت آقا بازگردد اما دیگر نیامد. خیلی به دنبالش گشتیم. پدر، برادر و بستگان برای پیدا کردن نشانی از سعیدم به منطقه رفتند اما خبری نبود که نبود. رفتند و ما را سال ها در بی خبری و انتظار نگه داشتند. هربار که اسرا آزاد می شدند عکس سعید را بر می داشتم و به خانه آنها می ...
دامادم برای اسلام جنگید فرقی نمی کرد در کدام طرف مرز باشد!
16 تیر ماه بر دستان مردم شهیدپرور فراشبند تشییع و به خاک سپرده شد. مراسم تشییع شهیدم با حضور باشکوه و بی نظیر مردم برگزار شد و استقبال مردمی بسیار عالی بود. مردم شهید را از خود می دانستند. پیکر قاسم در کنار دیگر رزمندگان دوران دفاع مقدس و همرزمانم در گلزار شهدای فراشبند آرام گرفت. شهید ازدواج کرده بود؟ قاسم متأهل بود و زندگی مشترکش یک سال و 10 روز بیشتر طول نکشید. ...
عظیم ترین قلعه جهان زیر پای عظیم آذربایجان/ بازخوانی مصاحبه عظیم پیش از فتح اورست
فروردین امسال بود که برای فتح قله به منطقه اعزام شدیم. چند روزی لوتسه استراحت کردیم و منتظر بودیم تا مراسم بودایی ها در آن منطقه انجام شود و صعود را شروع کنیم. توی چادرم بودم که متوجه شدم زمین لرزید. اول فکر کردم بهمن است و چون به لرز ههای بهمن عادت داریم، خیلی جدی نگرفتم. آمدم بیرون چادر و دیدم فضا مه آلود است و همه مضطرب هستند. خوب که نگاه کردم متوجه شدم بهمن آمده و بخشی از کمپ را با خودش برده ...
در جلسه پرسش و پاسخ جوانان با قالیباف چه گذشت؟
انسان نشاط و شادابی روحی، جسمی و روانی بدهد، اضافه کرد: من هر روز ساعت چهار صبح و قبل از اذان صبح از خانه بیرون می آیم و همه اعضای خانواده نیز در کنار همدیگر این روحیه کار و تلاش را داریم. شهردار تهران تاکید کرد: افتخار می کنم که روستازاده و از خانواده ای متوسط هستم و امروز هم دست پدرم را با افتخار می بوسم؛ من از سوم دبستان روی پای خودم ایستادم و خرج خودم را در آوردم. اولین کار من هم ...
نسخه سیاه رمال برای زن جوان/چه کسانی به دام رمالان می افتند؟
.... بعد از عقدمان برادر شوهرم می گفت بهتر است سریع عروسی کنیم و بچه دار شویم تا شیطان برای همیشه از زندگی مان بیرون برود و با به دنیا آمدن فرزندمان خوبی و خوشبختی وارد زندگی مان شود.اما افسوس که چند ماه بعد از ازدواج و بارداری ام همه رؤیاهایم به یکباره رنگ باخت و فهمیدم شوهرم دیوانه است. مسعود شب ها از خواب بیدار می شد و چاقو تیز می کرد و می گفت از طرف خدا مأمور شده یک قربانی بدهد ...
همسر مرد 3زنه، هوویش را کشت و قتل را به گردن شوهر انداخت
. با کسب این مدارک زن میانسال به قتل اعتراف کرد و گفت: از وقتی شوهرم با هوویم ازدواج کرده بود، دیگر به من اهمیتی نمی داد. همین باعث شده بود که نسبت به هوویم حسودی کنم و روز حادثه سراغش رفتم و درست زمانی که حواسش به من نبود، به او حمله و وی را خفه کردم. همسرم در سیستان و بلوچستان پرونده داشت، زمانی که از این ماجرا باخبر شد، ترسید. او می ترسید زمانی که در رابطه با این جنایت تحقیق می کنند ...
هنر فرار کردن!
جایگاه او را در فرهنگ و تاریخ آمریکا و اروپا بدرستی حس کنم. البته در محاوره های روزمره می شنیدم که می گفتند فلان فرد، هودینی وار فرار کرد و یا این که کارش مثل هودینی بود و البته از همه تعجب آورتر این بود که فهمیدم همسرم از تعقیب کنندگان کارهای اوست و طی 10 سال زندگی مشترک مان این را نمی دانستم! هودینی به خاطر کارها و سلایقش، نماد نوعی رهایی از هر انقیاد و بندی است و من کوشیدم حس تحقق رویاهای دشوار ...
شکنجه هولناک دختر 13 ساله با ضربات قمه
. وجود آثار ضرب و جرح متعدد روی بدن و سر این دختر خبر از جنایتی هولناک میداد. با توجه به وضعیت نگران کننده این دختر بلافاصله اتاق عمل آماده و وی تحت عمل جراحی قرار گرفت. مادر این دختر که نگران وضعیت فرزندش بود در حالی که به شدت بی تابی می کرد، گفت: روز حادثه من و همسرم برای انجام کاری از منزل خارج شدیم. دخترم به دلیل اینکه درس داشت از ما خواست که در خانه بماند. ما هم مقاومتی نکرده و با ...
آتنه فقیه نصیری: خوشبختانه بیماری ام پیشرفته نیست
انسانیت آموخت. مادرم هم مهربان بود و در عین حال نظم و مقررات را در منزل ما حاکم کرده بود، به طوری که ما بیشتر حرف او را گوش می کردیم. آن دو درسهای خوبی به من یادداده اند و خاطرات قشنگی از خود به یادگار گذاشته اند. چند خواهر و برادر دارید؟ روابط شما با آنها چگونه است؟ یک خواهر به نام سارا دارم که نزدیک پنج سال از من کوچک تر است. معمولا خواهرها در دوران کودکی با هم تفاهم زیادی ...