سایر منابع:
سایر خبرها
علی مصفا:دوست دارم بازی نکنم بازیگری خوشایندم نیست/آدم راحت طلبی هستم
تان با کارگردان های جوان خوب است. کارگردان هایی که خیلی در حوزه سینما چرخ نزده اند. کار کردن با جوان ها جذاب است یا یک فیلمنامه خوب؟ در درجه اول فیلمنامه برایم مهم است. اما همین که کسی می خواهد کار اولش را کلید بزند، برایم با ارزش است. البته سختی کار اول کارگردان ها کم کم از بین رفته است. یک زمانی کار اول یک قداستی داشت و آدم احساس می کرد باید کمک کند تا کار به نتیجه برسد چون آن جوان کار ...
ماجرای تذکر رزق معنوی به آیت الله خزعلی
: خانه یکی از بستگان بودیم، همه برای کاری بیرون رفتند، من و دختر آن خانواده در خانه بودیم. من در آن زمان هفده، هجده سال بیشتر نداشتم، جوان رشید و خوش سیمایی هم بودم. آن دختر تقاضای نامشروع کرد. یک باره بدنم لرزید و سریع بلند شدم. ایشان قسم می خورد و می گوید: والله وقتی درب خانه را بستم، دو سه قدم جلو نرفته بودم که دیدم حالی در درون من ایجاد شده است. مطالبی را حس می کنم و وضع خاصّی دارم. چون ...
مدافعان حرم و زخم زبان های 20 میلیونی/ هیچ وقت بی تابی پسرم را ندیدم
. شما هم هر روز به این مهمانی باشکوه دعوتید. شب پنجم میهمان شهید محمدحسین میردوستی هستیم. محله های قدیمی تهران، جان می دهند برای مهمانی و دورهمی. خانواده های پرجمعیت و خانه های کوچک و کوچه های تو در تو. معماری و بافت شهری شان اصلا امروزی نیست ولی چندتا آپارتمان امروزی از گوشه و کنار آن سردرآورده است. هرچه از خیابان پیروزی دورتر و به خیابان داورزنی نزدیک تر می شویم، چهره ها صمیمی تر و ...
پرواز غریبانه
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : در طول مدتی که در دست گروهک کومله در اسارت بودم، بارها از زندانی به زندان دیگرمنتقل شدم. گروهک کومله هر وقت می خواست زندانی ها را جابجا کند، تدابیر شدید امنیتی اتخاذ می کرد که احدی نتواند فرار کند. برای نمونه زمانی که نیروهای کومله می خواستند ما را به زندان روستای بست منتقل کنند، ما را چشم بسته سوار تریلی هایی که به پشت تراکتور می بندند ...
کنایه مدیری به ورزشکاران عضو شورای شهر
در منازل خودمان به پا کردیم. موسیقی نیاز به آموزش دارد و یک کار علمی است که در کنار آن با خلاقیت یک اثر فاخر می شود. تفرشی در ادامه با بیان اینکه از سال 66 به عنوان تک خوان سمفونیک تهران بودم در خصوص فعالیت های خود در عرصه موسیقی توضیح داد: من از سال 66 تک خوان ارکستر سمفونیک تهران شدم و کارهایی مانند ایثار، امام علی، امام رضا و به مرور برای اولین بار قطعه بوی پیراهن یوسف را با استاد ...
از تعداد قوانین منقضی شده تا گزارش برجامی ظریف
، آنها به نمایندگان وزارت امور خارجه این کشور می گویند که شما یک ممنوعیت قطعی بر برنامه موشکی ایران را به یک برنامه آبکی تبدیل کرده اید و دست ایران را برای تبدیل شدن به یک قدرت موشکی باز گذاشته اید و از ایرانیها رو دست خورده اید. وزیر امور خارجه با تاکید براینکه نمایندگان وزارت خارجه در برابر صحبتهای نمایندگان مجلس آمریکا هیچ جوابی نداشت که بدهد، تصریح کرد: امروز باید به جمهوری اسلامی ایران ...
ماجرای انتقام عجیب داماد در شب عروسی از نو عروس خیانت کار
مدتی که از زمان آشنایی ما گذشت، احساس کردم که علاقه ام نسبت به او زیاد شده است و این احساس موجب شد که درمورد دلارام با مادرم صحبت کنم و از علاقه ام به این دختر بگویم. به گزارش تبریزمن، مرد جوان 27 ساله صبح یک روز کاری به واحد مشاوره کلانتری مراجعه کرد. این جوان عنوان می کرد که در سن 25 سالگی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران قبول شدم و برای ادامه تحصیل به این شهر بزرگ رفتم. وی ادامه داد ؛ حدود ...
چگونه گروه کارآفرینی تشکیل بدهیم؟
انسانی آن جا نزدیک بودم، کم کم با دغدغه های آن ها آشنا شدم. دغدغه های آن ها نحوه جذب نیروی جدید و انتشار آگهی استخدامی و غیره بود؛ دغدغه هایی که از دید من پیچیده نبود و می شد آن را با تکنولوژی حل کرد. این ایده کلی به ذهنم رسید و بین نمونه های خارجی گوگل کردم و از دیدنشان ذوق زده شدم که چقدر فضای آن ها جالب است. خانی جوان در سطح ایده متوقف نمی شود و در کنار کارش، عصرها، در خانه روی پروژه ...
خانواده ام زیر آوار شهید شدند/ بچه ها و برادرانم به فدای پدرم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از البرزبانو ؛ گلتاج قالوجه بانوی 40 ساله ای است که در بمباران سال 65 در شهر کرج توسط نیروهای صدام نه تنها جانباز شده بلکه در این بمباران 2 پسر، 2 برادر و پدرخود را از دست داده است. گلتاج در خصوص آن روزها چنین می گوید: آن روز با دو پسرم به خانه پدر رفته بودم تا با اجازه شوهرم 5 روزی را در آنجا باشم، روز سوم بود که اصغر پسر سه ماهه ام را قنداق ...
تاج گردون: نظام برنامه ریزی دچار انحراف جدی شده است/کشوری: علت انحراف استفاده از مکاتب توسعه غربی است/ ...
همین لایحه ای که وجود دارد و تقدیم شده است. به هر حال حتماً شما [- حجت الاسلام کشوری-] یکی از محالفی هستید که به ماهیتِ برنامه ششم اعتراض دارید. شما نظر خودتان را راجع به نظر آقای تاجگردون بفرمایید. حجت الاسلام کشوری: بنده فقط در تکمیل بحث قبل خود یک نکته را بگویم و پس از آن به سؤال حضرتعالی که مهم است پاسخ دهم. آقای تاجگردون! راجع به اینکه چه چیزی را در جای مکتب نهادگرایی بگذارید باید ...
حکم اعدام برای مردی که از کانال کولر وارد خانه یک زن شد و به او تعرض کرد
به گزارش ستاره ها؛ تحقیقات پلیس در اینباره از چندی قبل آغاز شد. آن روز زنی به دادسرای امور جنایی شیراز رفت و گفت شب گذشته مردی ناشناس او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. زن جوان در توضیح این ماجرا گفت: نیمه شب تک و تنها در خانه بودم. ناگهان متوجه سر و صدایی شدم. از اتاق بیرون آمده و دنبال این بودم که متوجه شوم سرو صدا مربوط به چیست اما همان موقع مرد جوانی به من نزدیک شد و یک اسلحه زیر ...
عربستان حامی بزرگ مالی سازمان مجاهدین
شما خوب همکاری نکردید و گله مند هم بود و بسیار حق به جانب ! و در سال 1388 هم در زمانی که دولت عراق فرمان خروج به سازمان داده بود. به ما دستور دادند اگر هزار نفر هم کشته شدند نباید دست آنان به ستاد 49 برسد. ببینید زمین و خاک اشرف و مبارزه حرفهای شعاری بیش نبود و نگرانی اصلی از دسترسی به محل اختفای رجوی بود و بس این شخص بصورت شگفت انگیزی به دنبال حفظ خود است . که ...
مقدمه بی سابقه رهبر انقلاب برکتاب استاد
. گاهی بهش زور می گفتند و کتکش می زدند. تازه با کتاب نسیم شمال آشنا شده بود. به همان سبک شعر می ساخت و آن هایی که زده بودنش را، مسخره می کرد. پدرش که به خاطر عمل اشتباه چشم، بینایی اش را از دست داده بود با شعر بیگانه نبود. متوجه طبع شعری پسر شده بود. خودش دست به کار شد و بعضی قواعد و اصول شعری و انواع سبک های هنری شعر را به او یاد داد، کتاب نصاب الصبیان را هم به پسرش داد تا با وزن های ...
از رنجِ نوستالژی دل بکن
هیچ گاه ثروتمند نبودیم، اما ته مانده های شامپو و خمیردندان را دور می انداختم. مادرم با کلی زحمت آن ها را از داخل زباله ها درمی آورد و مرا به خاطر چنین اسراف هایی سرزنش می کرد. زندگی آرمانی من در محیط خالی باشگاه های یوگا و در حس لذت بخش دورانداختن انبوهی از وسایل خلاصه می شود. فقط من نیستم که از آزادی زندگی مینیمالیستی لذت می برم. روش کُن ماری، فلسفه ای عملی و پرطرف دار برای مرتب سازی خانه است که از این روح فرهنگی زمانه نهایت بهره را برده است. ...
عقربی که دروازه بان بود!
اش مدیون اسکوبار شد، چرا که پابلو به ایگوئیتا خانه، ماشین، مسافرت وآرزویش را داشت داد. این اتفاقات باعث شد ایگوئیتا تمرکزش بر روی فوتبال را از دست بدهد. اما کابوس بزرگتر در راه بود. در سال 1993 در شهر مدلین یک دختر 11 ساله ربوده شد، پدر دختر از رنه ایگوئیتا خواست تا از ارتباطش با باندهایی که عملاً کنترل شهر را در اختیار داشتند برای آزادی دخترش استفاده کند. ایگوئیتا پذیرفت. ...
مادران بیچاره داعش
در حین نشان دادن عکس های موبایلش بود که به عکسی خاص رسید. صلیحه بن علی بر روی آن عکس ایستاد. عکس پسرش، صبری بود که در آن زمان تنها 3 سال داشت و بر روی زانوان بابانوئل نشسته بود. بابانوئل با دست هایی که دستکش سفید روی آنها را پوشانده بود، نیم تنه کوچک صبری را در آغوش گرفته بود و پسر بچه کوچک دیگری نیز در سمت راست صبری نشسته بود. هردو پسربچه کاملا به روبه رو خیره شده اند و چهره آنها کمی سردرگم به ...
2 دقیقه برای قتل سعید کافی بود
به گزارش اعتماد ؛حاج احمد، پدر سعید نخستین نفری بود که دقایقی قبل از دعوای پسرش با چهار پسر دیگر، از صدای داد و فریاد اهالی و سرخی آژیر پلیس که روی پنجره خانه افتاده بود، از حادثه باخبر شد و خود را به ساندویچی رساند؛ پسرش را به بیمارستان برده بودند اما خونش، کف مغازه را پر کرده بود: 25 سالش بود، 10 تای اینها – ضاربان – را حریف بود. آنها می دانستند تنهایی کاری از پیش نمی برند برای همین با نامردی سراغش رفتند. 8:30 شب بود، سعید ...
انتخابات ریاست جمهوری را چند ماه زودتر برگزار کنید
قبلی به ما می دادند. کسی که حقوق چند ده میلیونی می گیرد نمی تواند حال من مستاجر را بفهمد که دار و ندارش را داده برای خانه دار شدن، نمی تواند بفهمد شرمندگی پیش زن و بچه یعنی چی. آرمین- خسته شدم، دیگر توانی برایم نمانده، همه زندگیم با دروغهای اینها دارد نابود می شود. امیر- دولت بیکار و ملت گرفتار اما بیدار. این گونه بود که روحانی تنها رئیس جمهوری بود که بعد از انقلاب فقط 4سال ...
مجلس امام حسین(ع) جای تسویه حساب نیست
از حال و هوای این روزهای او با خبر شویم. مداحی را از چه سالی شروع کردید؟ من از بچگی بچه های محله را جمع می کردم و پارچه ای پشتم می کشیدم و روضه خوان می شدم و بعد از اینکه دور هم جمع می شدیم، این شعر را می خواندم و آنها سینه می زدند: سقای ما لب تشنگان ابوالفضل / آبی رسان بر کودکان ابوالفضل، اما اینکه در صحنه حضور پیدا کنم به قبل از سال 42 در یزد برمی گردد. بعد از آن برای خدمت ...
شهید جاویدالاثر حاج محمدرضا حبیب اللهی
فعالیت های جهاد سازندگی و سپاه فعالیت کردم. دو ماه می شد که از شروع جنگ گذشته بود که از همونجا راهی خوزستان شدم. سال 1360 بود که پدرم ما را تنها گذاشت و رفت پیش خدا. همون سال، زیارت خانه خدا قسمتم شد. جای شما خالی، یکی از بهترین سفرای زیارتی زندگیم بود.عملیات طریق القدس بود. عباس کردآبادی از دوستای من هدایت یگان های عمل کننده محور را بر عهده داشت. چند ساعتی بیشتر از شروع عملیات نمی گذشت که عباس شهید ...
عاقبت ناامیدی در دعا
کردیم و شما هم خواندید و شنیدید. حاج شیخ رجبعلی خیّاط بیان می کند: خانه یکی از بستگان بودیم، همه برای کاری بیرون رفتند، من و دختر آن خانواده در خانه بودیم. من در آن زمان هفده، هجده سال بیشتر نداشتم، جوان رشید و خوش سیمایی هم بودم. آن دختر تقاضای نامشروع کرد. یک باره بدنم لرزید و سریع بلند شدم. ایشان قسم می خورد و می گوید: والله وقتی درب خانه را بستم، دو سه قدم جلو نرفته بودم که دیدم ...
تنها راه پیروز شدن بر سپاه شیطان
ماند که اگر امروز کسی پول آن چنانی پیدا کند و آن را به صاحبش برگرداند، در تلویزیون و ... اعلام می کنند، در حالی که در زمان پیامبر عظیم الشّأن این را فرض می دانستند. یعنی کار مهمّی نبود و وظیفه بود. امّا حال انسان ها به جایی رفته که اگر کارهای خوب صورت گیرد، ما انگشت به دهان می مانیم و آن را رسانه ای و بزرگ و بلد می کنیم. چون بشر باور ندارد انسانیّت همان است و کار مهمّی نکرده و باید این طور باشد ...
تباهی عشق در آتش شک
. هیچ کس به او زنگ نمی زد جز خانواده اش که هیچ اطلاعی از این وضع نداشتند. تمام تنش سیاه و کبود بود و منزوی و افسرده شده بود. چند بار با او قهر کرد اما هر دفعه با عذر خواهی و خرید کادو و اشک ریختن دلش را به دست می آورد. چندین بار در خیابان درگیر شده بود و طرف را طوری کتک زده بود که از او شکایت کرده بودند اما هر دفعه با پول یا تهدید، قضیه را فیصله داده بود. بعد از هر اشتباهی چند روزی خوب بود ...
سارق سابقه داری که مدعی بازی در تیم ملی فوتبال جوانان بود
ارتکاب همین جرم دستگیر شده؟ او شاگرد یکی از برادران دیگرم در فروش میوه با خودرو بود و درس می خواند. روزی که فهمیدم جواد سرقت انجام می دهد آن قدر او را با چوب زدم که حتی سرش شکست و چندین بخیه برداشت. دوست نداشتم برادرم سارق شود. قبل از این که دست به سرقت بزنی کار می کردی؟ من ورزشکارم و عضو تیم ملی فوتبال جوانان بودم. یک حادثه مرا به اینجا کشید. محمد پروین، علی حمودی و ...
پدرم یک قهرمان بود
دست علی خارج شد. * نگذارید پسرم جای خالی من را حس کند خواهر شهید شیردل می گوید: علی اصغر فقط برادر من نبود بلکه حکم پدر و بهترین دوست را در زندگی برای من داشت. زمانی که خبر شهادت برادرم را به ما دادند من دخترم را 8 ماهه باردار بودم، مثل اینکه دنیا دیگر برای من تمام شده بود؛ اصلا دوست نداشتم فرزندم را بدون دیدن تنها دایی اش به این دنیا بیاورم چون او خیلی انتظار دیدن فرزند من را می ...
اعتراف های تلخ دزدان مسلح بانک های مشهد
...> از زندگی ات بگو؟ باور کنید شاید اگه فرزند طلاق نبودم هیچکدوم از این اتفاق ها نمی افتاد. 3 ساله بودم که مادر و پدرم از هم جدا شدند و من تنها ماندم و وقتی فهمیدم مادرم برای همیشه به خارج از کشور رفته همه وجودم را کینه گرفت و پر از خشم شدم. شاید اگه این اتفاق برام نمی افتاد الان اینجا نبودم. قبل از سرقت ها شاغل بودی؟ بله قبلاً در یک مکانیکی کار می کردم و پس از آن در یک شرکت مشغول ...
مستندهای من وامدار روایت فتح است
و تا لحظاتی قبل از شهادتش شاهد احوالش هستیم. کارگردان این مستند بنا به دلایلی با نام مستعار حسین راوی کار می کند و از ما می خواهد که به هیچ عنوان نامی از وی نبریم. به گزارش بولتن نیوز، در ادامه گفت وگوی ما با کارگردان مستند پل را می خوانید. دلیل انتخاب چنین سوژه حساس و خطرناکی برای مستندتان چه بود؟ این انتخاب خیلی دست ما نبود و توفیقی بود که در زندگی ام اتفاق ...
التماس می کردم به سوریه نرود
. ما اصالتا قزوینی هستیم، بخش شال شهرستان بوئین زهرا. خانواده آقا مرتضی هم اهل همانجا بودند اما بعد از ازدواج به تهران مهاجرت کردند. همسرم گفته بود عروس سید می خواهم که اقوام آنها مرا معرفی کردند. *من، مرتضی، کار بیشتر زمان مرتضی در هیئت و محل کار می گذشت. گاهی از دیر به خانه آمدن هایش شاکی می شدم اما وقتی می آمد حتی اگر برای بحث کردن نقشه های زیادی کشیده بودم، اما با ...
بگذار ببخشمت!
نرفت سراغ شناسنامه. امروز و فردا زیاد می کرد، تا اینکه از طریق رفقاش فهمیدم پسرمون رو می خواد بفروشه. باور نمی کردم این کار رو بکنه. جدی نگرفتم، یه روز که رفته بودم سر کوچه نون بخرم، اومدم خونه دیدم بچه دوماهم، ابوالفضلم، خونه نیست. ناصر هم پای بساط بود، گفت بچه اینجا تلف می شد، گفت یه پسر دیگه هم داریم، تازه هر وقت بخوام بچه دار می شیم. گفت عوضش 500 هزار تومن پول گرفته و می تونیم یه مدت رو بگذرونیم ...
زندگینامه حاج محسن حسنی کارگر
سنین کم تلاوت های استاد شحات انور را در تلویزیون دنبال می کرد، وی می گوید: به یاد دارم زمانی که سه سال بیشتر نداشتم به دلیل علاقه ام به استاد شحات، لباسی مانند لباس قاریان مصری برای خود درست کرده بودم و از همان زمان کم کم وارد عرصه تلاوت شدم و تلاوت ها را پیگیری و گوش می دادم و به اتفاق برادر بزرگم مصطفی در جلسات قرآن شرکت می کردم . وی که برادر بزرگش را استاد خود معرفی می کند، ادامه می ...