سایر منابع:
سایر خبرها
کارتن خوابی یک معتاد در خانه/ تحقیری که منجر به بازگشت زندگی شد + تصاویر
. روزها گذشت تا اینکه یک روز در حسینیه اشک ریختم و از خدا خواستم پاک شوم، با خودم گفتم خانواده ام چقدر باید از دست من اذیت شوند؟ در ادامه مستندی از زندگی فعلی علیرضا که مشغول کار در نانوایی است، پخش شد و سپس علیرضا به پاس همه زحمات خانواده خود دستان آنها را بوسید. در پایان علیخانی ضمن دعوت از همسر و دوقلوهای علیرضا از او خواست با آنهایی که مصرف می کنند، صحبت کند. علیرضا گفت: من همه راه رفتم و گشتم نبود، نگرد نیست! آخرش به ناکجا آباد می رسد پس استاپ کن و ادامه نده... منبع: باشگاه خبرنگاران جوان ...
ماجرای دستبند عتیقه در کیف سرقتی
مأموران موفق به شناسایی مردی شدند که تلفن همراه در دستش بود. سیاوش وقتی مأموران را پیش روی خود دید شوکه شد و گفت: مدیر یک شرکت خصوصی بودم که متأسفانه به خاطر ورشکستگی، شرایط مالی ام روز به روز بدتر شد تا جایی که خانه نشین شدم و به خاطر بیکاری به قرص ترامادول اعتیاد پیدا کردم. بعد هم برای نجاتم مدت یک ماه به کمپ رفتم و پس از ترک وقتی به خانه برگشتم بخاطر وضعیت مالی ام مجبور شدم یک گوشی دست ...
نور چشمی های شهید مطهری در روزه داری
ازای روزه گرفتن های شان هدیه ای می خرید تا آنها خاطرات خوبی از ماه رمضان داشته باشند. پدرم به واسطه خرید هدیه علاقه و ذوقی را در فرزندانش به وجود می آورد. فرزند ارشد شهید مطهری تصریح کرد: محبت پدرم به خواهرانم بیشتر بود و دست نوازشش بیشتر از پسران نسبت به آن ها بود. البته خواهرانم هم خودشان زمینه را داشتند چراکه در خانواده مذهبی پرورش یافته بودند اما به هرحال تدبیر پدر هم بی تأثیر نبود ...
مصاحبه خواندنی آیت الله خامنه ای درباره شخصیت دکتر شریعتی
استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلا در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلا شناخته شده نبود و سیدجمال اولین کسی بود که آن را شناساند. اینها را نمی ...
برای کارش جوانی، سلامتی و در آخر جانش را گذاشت
بدون دیدن آموزش، خودش با تمرین و ممارست یاد گرفت. هر وقت کاری را شروع می کرد حتی اگر خیلی هم سخت بود با همه مشکلاتش ادامه می داد تا به پایان برسد. زیرا برای خدا و رضای او بود. کارهایش خیلی سریع تر از آنچه فکر کنید، انجام می شد. چون نواب پیش از اینکه وارد عرصه فیلم برداری شود، کارش موشکی بود در حین فیلم برداری هیجان و ترسی نداشت، به خاطر همین بهترین فیلم برداری ها را از بهترین ...
خاطرات رهبری از دکتر شریعتی/ با او رفاقت دیرین داشتم
خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست. البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود. *آن روزی که مجاهدین تغییر ایدئولوژی دادند و کتاب مواضع ایدئولوژیک تازه شان چاپ شد و در اختیار این و آن قرار گرفت، که هم من دیده بودم و هم مرحوم دکتر جلسه ای داشتیم در مشهد یک نفری از مواضع جدید مجاهدین ...
پشت پرده انتخاب رژیم صهیونیستی به ریاست کمیته حقوقی سازمان ملل
رایج روزگار ماست. جالب اینکه کلاه بردارها و کلاه رفته ها شب ها که به خانه می روند، بدون استثنا در این درد مشترکند که دست آخر سرشان کلاه رفته و احساس غبن و اندوه می کنند. در مواجهه با سیاست نیز کم وبیش وضع به همین منوال است، با این تفاوت که سیاست برای اغلب مردم خیابان یک طرفه است و بالطبع نمی توانند کلاه سر کسی بگذارند و به همین خاطر همواره دچار این سوءظن هستند که دارد سرشان کلاه می رود ...
مصاحبه خواندنی رهبری درباره دکتر شریعتی
مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلا در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلا شناخته شده ...
نگهبان نود و چهار ساله به پنج سال حبس محکوم شد + فیلم
به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان ؛ نگهبان نود و چهار ساله آشویتس به پنج سال حبس محکوم شد. هفتاد و یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، یکی از نگهبانان اردوگاه آشویتس در آلمان به پنج سال حبس محکوم شد. گفته شده است رینهولد هنینگ نود و چهار ساله در مرگ دست کم صد و هفتاد هزار تن مشارکت داشته است. وی به دست داشتن در قتل متهم شد. روند رسیدگی به این پرونده چهار ماه طول کشید ...
جزئیات تکان دهنده از برده داری و تجاوز جنسی به زنان و دختران ایزدی
روز بعد به داعشی الجزایری دیگری که در منطقه حلب زندگی می کرد، فروخت. زن گفته که اغلب روز ها مورد تجاوز قرار می گرفته و در صورت تلاش برای فرار، با کشته شدن یکی از کودکانش، تنبیه می شد. این داستان بسیاری از زنان ایزدی است. بیشتر این زنان و دختران که با آنان مانند احشام رفتار می شد و در خانه برای انجام امور خانه داری زندانی می شدند، از دسترسی به آب و غذای کافی نیز محروم بودند. کمیسیون تحقیق ...
شیفته دامادمان شدم واز خواستم خواهرم را طلاق بدهد - خواهرم خودکشی کرد
...> صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم خیلی کلافه بودم ، انگار تازه متوجه اشتباهم شده بودم به خودم گفتم وقتی خواهرم به خانه آمد از او معذرت خواهی می کنم ، که یکدفعه زنگ تلفن خانه رشته افکارم را پاره کرد و به سمت تلفن دویدم . یکی پشت تلفن داد می زد خودتون رو سریع برسونید کارگاه، خواهرتون در یکی از اتاق های کارگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است. پدرم که توی این دنیا نبود با مادرم ...
فرجام دخالت های نابجای یک خواهر زن
تغییرات اخلاقی در همسرش بوده و عامل از هم پاشیده شدن زندگی مشترک خود را تنها و تنها دخالت های نابجای خانواده همسر و بالاخص حضور همیشگی و بدون ملاحظه خواهر زنش در خانه آنها می داند. وی در توضیح ماجرا این گونه مطرح می گوید که بزرگ ترها سعی کنند کمتر در زندگی زن و شوهر دخالت کنند. اگر هم دخالت یا حمایت می کنند، این حمایت و دخالت در راستای ایجاد مهر و افزایش محبت و تفاهم باشد، نه اینکه یک ...
شرایط شرعی و قانونی اهدای جسد
بودم و می خواستم بدانم مرده ها چه شکلی هستند. به سالن تشریح دانشگاه علوم پزشکی ایران رفتم اما جسد به خاطر مواد زیادی که به آن زده بودند تا برای مدت طولانی باقی بماند، اصلا مثل جسد نبود. دو سه سال بعد رفتم غسال خانه "بهشت زهرا” و دیدم چه داستان مسخره ای است؛ انگار آدم را در ویترین می گذارند و بقیه او را می بینند و گریه می کنند. او از دوستانش که در رشته پزشکی تحصیل می کنند، شنیده بوده که دانشجویان ...
کیارستمی، اصلی که کپی ندارد (عکس)
.... دو فیلم دیگر خانه دوست کجاست و زندگی و دیگر هیچ بود. نشریه ایوژوارت فرانسه این فیلم را در لیست صد فیلمی که باید دیده شود، قرار داد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: در روستای کوکر، حسین به خواستگاری دختری به نام طاهره می رود چون خانه ندارد به او پاسخ منفی می دهند. همان شب زلزله تمام مردم را بی خانه می کند. حسین در بی خانمانی خود را با همه یکسان می بیند و خوشحال هم هست. هفت روز می گذرد، در ...
مهم ترین فیلم های ضدجنگی هالیوود
خبرنگارانی که فیلمش را اثری درباره جنگ ویتنام می دانستند، به شدت گله مند بود. وی معتقد است فیلمش درباره ویتنام نیست بلکه خود ویتنام است! او معتقد نبود که تصویر سیاهی از جنگ ارائه داده بلکه ادعا می کرد که همه اتفاقاتی که در فیلم نشان داده می شود، بخشی از جنگ بوده اند. جالب است بدانید کلینت ایستوود در آن زمان فرصت بازی در نقش کاپیتان ویلارد را رد کرد. او معتقد بود فیلم فرانسیس فورد کاپولا ...
معماری فقط علم مهندسی نیست/ تعریف جایگاه زندگی مردم با معماری
با یک شرکت خارجی برای طراحی ترمینال فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) به ایران آمدم. آن زمان اولین طراحی من، برای 30 میلیون مسافر در سال بود. همه دست اندرکاران پروژه از این موضوع ترسیدند اما آخرسر نتیجه ای که شد، این بود که ما امروز فرودگاهی داریم که در سال پنج یا شش میلیون مسافر را جابه جا می کند. این برای کشوری که 80 میلیون جمعیت دارد و روی فلات ایران قرار گرفته، چه عددی است؟ ما در همین نزدیکی ...
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
زهره حاجیان : گنجشک های مرتضی کریمی هنوزآنقدر کوچک هستند که مرگ را نمی شناسند و نمی دانند چرا پدرشان که وقت رفتن به مادرشان قول داده بود 20 روزدیگر برمی گردد به خانه برنگشته است؟حنانه و ملیکا هر روز چشمشان را به دهان تازه واردهایی مثل من می دوزند تا بشنوند چون پیکر پدر نیامده احتمال زنده بودن و برگشتنش هست .ملیکا تا این جمله را از من می شنود به سرعت به طرف درمی رود و با سرعت بازمی کند و امیدوار ...
یک کارون چشم انتظاری
همکلاسی هایم حرفی نثارم کردند اما هیچ کدام نتوانستند مرا از دنیایی که پسرک جوان در اندیشه ام ساخته بود جدا کنند.عصر روز بعد باز هم با همکلاسی هایم همراه شدم و آمدیم کنار کارون، اما این بار من چشم می دواندم تا پسرک را ببینم. نبود. این قصه تا آخرین روزی که به مدرسه می رفتیم تکرار شد اما... پسرک انگار قطره ای آب شده بود و پیوسته بود به کارون. او انگار مأموریت داشت بیاید تلنگری به اندیشه من بزند و ...
سکوت 7 ساله قاتل رانندگان مسافربر شکست
با خودروی پرایدش مسافر جابه جا می کرده آذر سال 1388 مسافرانی را به صورت دربستی از گرگان به یکی از شهرهای استان گلستان منتقل کرده و دیگر بازنگشته است. همزمان با ناپدید شدن وی، خانواده اش با حضور در پلیس آگاهی ماجرا را اطلاع داده و خواستار تحقیق درباره سرنوشت او شده بودند. یک روز بعد از این شکایت جسد مرد راننده که با ضربه های چاقو به قتل رسیده بود در شهرستان بندرگز پیدا شد اما اثری از خودرویش نبود ...
یک گزارش مستند و ریز به ریز درباره فصل نقل و انتقالات دهه پنجاه فوتبال ایران و مقایسه آن با تجارت ساق پا ...
نموده بود. یعنی 60 هزار تومان برای دو سال و ماهیانه 3500 تومان. صادقی گفت چون نماینده باشگاه این همه راه دور و دراز را آمده بود دلم نیامد دست خالی برگردد. بانک ملی برخلاف سال های گذشته روزهای آرامی را دارد و تاکنون صدای ناخوشایندی از این باشگاه بلند نشده. اما در داخل این تیم پچپچه ها و زمزمه های مخفیانه چنین می نماید که بانک در روزهای آینده آبستن حوادث تازه ای ست. گرچه رجب فرامرزی با ...
پرونده چند میلیون دلاری خاوری
نظر می رسد. میزراهی در پاسخ به این سؤال که بزرگترین نگرانی صاحبان این ملک 114 ساله چه بود و چگونه این نگرانی را رفع کرد، می گوید: بزرگترین نگرانی آنها چه بود؟ بزرگترین نگرانی آنها عاطفی بود. دوست داشتند همه چیز بسادگی و با فشردن دست همدیگر به نشانه ضمانت انجام شود. من هم به این ارزش پایبند بودم. مساله این بود که به حرفی که می زنید پایبند باشید و به قول تان عمل کنید ! میزراهی البته توضیح ...
دوست دارم نقش منفی بازی کنم/ آدم دو کار همزمان نیستم
صدرعرفایی بازیگر توانمندی است که تاکنون جوایز معتبر زیادی از جمله سیمرغ بهترین بازیگر از جشنواره فجر را کسب کرده، اما با وجود این هیچ وقت درگیر شهرت طلبی نشده و تا امروز مسیرش را درست ادامه داده است. او این شب ها در مجموعه عمارت تاریخی مسعودیه تهران یک نمایش را روی صحنه دارد که بهانه ای شد تا در فضایی زیبا و تاریخی پای صحبت های او بنشینیم. عشق به سینما و بازیگری از کی در شما به وجود آمد؟ از سال های کودکی خاطره پررنگی در این زمینه دارید؟ من از 11 سالگی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم و هنرجوی کلاس های تئاتر و تئاتر عروسکی بودم. آنجا مربیان، فضا و امکانات آموزشی خیلی خوبی داشت و با بها دادن و تلاش برای رشد و خلاقیت بچه ها نقش مهمی را در آموزش علاقه مندان به بازیگری ایفا می کرد. جالب این که برای بهره مندی از همه آن امکانات و عضویت در کتابخانه های کانون پرورش فکری، هزینه ای دریافت نمی شد و هر قشری با هر توان مالی از این امکانات بهره مند می شدند، مساله ای که امروزه دیگر اتفاق نمی افتد. همچنین من بسیار علاقه مند و تحت تاثیر برنامه های پربار و وزین سینمایی بودم که استاد هوشنگ کاووسی در شبکه2 آن زمان اجرا می کردند؛ فیلم های مطرح سینما و تله تئاترهایی را که از مطرح ترین نمایشنامه های روز دنیا بود در آن معرفی و نمایش می دادند. در کل اینها عوامل مهمی در کودکی و نوجوانی من شد که علاقه، سلیقه و جهان بینی مرا در رابطه با هنر، بازیگری و سینما شکل دادند و سپاسگزارشان هستم. 12 سال پیش برای کافه ترانزیت موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شدید. این سیمرغ چقدر در ادامه مسیرتان تحول ایجاد کرد؟ ما در جایی زندگی نمی کنیم که این گونه اتفاق ها خیلی آینده هنری و کاری آدم ها را تحت الشعاع قرار بدهد. برای من این باارزش است که فیلم موردتوجه قرار گرفت و من هم به عنوان یکی از بازیگران آن مورد تشویق و تائید قرار گرفتم. خودتان ریحان را چطور تعریف کردید؟ ریحان زنی معمولی و خانه دار بود که با حداقل توانایی و امکاناتش به عنوان یک زن سنتی (و زنانگی از جنس خانه داری و آشپزی) می خواست استقلالش را در جامعه حفظ کند. در کل این فیلم، کارگردانی و فیلمنامه قوی داشت. شخصیت هایش بشدت باورپذیر بودند و این پیام را بخوبی منتقل کرد که هر فردی با هر توانایی، می تواند در این جامعه روی پای خودش بایستد. حوض نقاشی هم فیلمی در حمایت از بنیان خانواده است. فیلمی تلخ از آدم های فراموش شده این جامعه! شما برای این فیلم هم دیپلم افتخار در جشن انجمن منتقدان را گرفتید. در آن فیلم وقتی پسربچه (که پدر و مادری ناتوان دارد) خانه اش را ترک می کند با این ذهنیت به خانه ناظمش می رود که فکر می کند می تواند به او تکیه کند، اما به مادر خودش نه و وقتی ناظم به منزل شاگردش می رود، از نزدیک با کودکی و سادگی آن خانواده که همه ما آن را گم کردیم، روبه رو می شود. او سادگی را می بیند و در بازگشت دوباره به خانه اش سعی می کند همسر تحصیلکرده اش را که بیکار شده، درک کند. متاسفانه ما خیلی چیزها را در جامعه امروزی گم کرده ایم که در این فیلم به آن اشاره شده است. شما بازیگر کم کاری هستید که فیلم هایتان از لحاظ موضوع، مضمون، نوع کارگردانی و... وجه شباهت چندانی با هم ندارند و بعضا 180 درجه با هم متفاوتند. حتی بعضی از فیلم هایتان مثل آدم یا خواب های دنباله دار فروش خوبی هم در گیشه نداشتند. چرا آن قدر کم کار هستید؟ من بیشتر به فیلمنامه و مساله ای که در آن طرح می شود، نگاه می کنم. این که چقدر جامعه و مسائلی که درگیر آنیم یا آنچه بی توجه از کنارش می گذریم، در فیلمنامه طرح شده و با چه کیفیتی. در این میان تئاتر چه نقشی دارد؟ به نظرتان فرصت هایی که در سینما در دسترس تان نبود، روی صحنه راحت تر نصیب تان می شود؟ من کار خوب و استاندارد را در هر مدیومی انجام می دهم. فرقی نمی کند در سینما، تلویزیون یا تئاتر باشد. الان بعد از آخرین اجرای صحنه ای که سه سال پیش بود، کار نگاهمان می کنند به کارگردانی محمدرضا اصلی را در عمارت مسعودیه دارم که خوشبختانه بازخورد خوبی هم داشته است. چطور شد به ترکیب بازیگران کوچه بی نام پیوستید؟ در ابتدا برای فیلمی به کارگردانی ناهید حسن زاده قرارداد بسته بودم که مضمون خوبی داشت، ولی قبل از فیلمبرداری پای من شکست و از همکاری با آن پروژه صرف نظر کردم. در همان روزهایی که پایم در گچ بود و استراحت می کردم، آقای علیمردانی کارگردان کوچه بی نام پیشنهاد بازی در این فیلم را دادند. نقش این زن با نقش هایی که تاکنون بازی کردم، فرق داشت و هیچ شناختی از این ش ...
حکمی که قرار بود به نام بقایی بخورد به نام بختیار خورد!
امریکایی ها دخالت نبود، کسب اطلاع بود. یعنی در واقع می خواستند ببینند او درصورت صدارت، با چه کسانی همکاری خواهد کرد؟ بله همینطور است! مهندس حورایی این جواب را به آنها نمی دهد و در میان دوستان به من متوسل می شود که به تهران بیا با تو کار دارم، چون حس می کرد پیش دکتر بقایی موقعیت خاصی دارم و حرف هایم را با او، خیلی رک تر از دیگران می زنم. به تهران رفتم و آقای حورایی عین جریان را به ...
پدر، ما متهمیم!
دراین میان، گاه دکتر سوسن هم درحالی که قلموی رنگی ای به دست داشت، سری به ما می زد و با خنده می گفت، از این مصاحبه، مصاحبه در نمی آید! بعد، با لحنی که شوخی و جدی آن را نمی شد حدس زد، ادامه می دهد، مشکل جای دیگری است، انتقادش را ما می شنویم. نتیجه تقریبا سه ساعت حضور ما در دفتر جدید بنیاد، مصاحبه ای است که احسان شریعتی سعی کرده تا انتقادات اخیر به پدرش را پاسخ دهد و به نسل جوان توصیه کند تا کویریات ...
رانده از عراق وامانده در ایران
ما را فرستادند، این جا. همه ایرانی- عراقی هستند، خیلی بودند، خیلی ها هم رفتند. این جا همه خانه ها خراب است. این ساختمان مدرسه بود. زندگی سخت است. یکی بیاید مشکل را حل کند، چقدر آمدند از سازمان ملل، فایده ندارد. ما چندتا خانواده هستیم، اگر می خواهند، برویم در شهر مثل همه مردم زندگی کنیم وگرنه برویم عراق شاید به ما جایی بدهند. قبل از آمدن به ایران بغداد بوده. زمان جنگ پادگان اهواز بودم ...
به تنهایی 20 نفر را حریف بود
را ببیند چرا که قصد رفتن دارد که من با شنیدن این حرف به همسرش گفتم که شما دوتا به منزل برگردید، آخر همان شب که به منزل رفتم متوجه شدم که این بار قصد او جدی است چرا که همه وسایل خود را جمع کرده است. مادر شهید مصطفی قاسمپور از اعزام او اینگونه می گوید: فردای آن روز من خودم هم به همراه برادرم برای بدرقه مصطفی تا پادگان رفتم، در راه مصطفی به برادرش گفت که برگردد و عکس های او را بیاورد تا ...
مادرم با مرد همسایه رابطه پنهانی داشت
بار دیگر دست روی مادرم بلند کند، استشهادی علیه او از همسایه ها خواهد گرفت و او را به دادگاه خواهد کشاند. پدر پس از دعوا با مرد همسایه، به خانه آمد و در حالی که با کمربند به جان مادر افتاده بود، می گفت: "حالا دیگه چی می گی؟! مردک بی همه چیز خیلی راحت پیش من از تو طرفداری می کنه. خب حق هم داره. حتما تو بهش در باغ سبز نشون دادی و اونم حسابی چشمش تو رو گرفته!" زندگی مان بعد از ...
ای کاش به حرف پدرم گوش می کردم
اصلا از کجا معلوم این بچه من است. شنیدن این حرف ها برایم سنگین و تحمل ناپذیر بود. بچه را به بهانه ای در خانه پدر برزو رها کردم و بی آنکه بدانم مرتکب چه عملی می شوم، خودم را به مشهد رساندم. هانیه افزود: حالم خیلی بد بود و نمی دانستم کجا بروم. به چشمم هم نمی دیدم که به پایانه مسافربری بروم و این همه راه را برگردم. نا امید شده بودم که ماموران پلیس به دادم رسیدند. برزو بچه است و اصلا نمی فهمد زن و بچه یعنی چه. او خودش هر کاری دلش می خواهد، انجام می دهد و به راحتی مرا متهم می کند که چون با هم قبل از ازدواج ارتباط داشته ایم، حتما با پسرهای دیگر هم ارتباط داشته ام. منبع : جام نیوز ...
روایتی از تنها بانوی بازمانده نسل اساتید قرآنی گذشته/ تربیتی از جنس دیگر
، اظهار کرد: در حدود 20 سال است که مشغول آموزش قرآن هستم و از یک شاگرد به حدود 30 نفر که این روزها در کلاس ها حضور دارند، رسیده است. وی با بیان اینکه برای برگزاری کلاس ها هیچ گونه وجهی دریافت نشده و همه رایگان برگزار شده است، تصریح کرد: به دلیل اینکه تعداد شاگردان زیاد شده و خانه کوچک من جایی برای حضور تمام آن ها نبود، به محل امامزاده سید ناصر(ع) کنار روستا کلاس ها را منتقل کردیم، گرچه در ...
احسان به انتقادها درباره دکتر علی شریعتی پاسخ داد
آغاز می شد و دراین میان، گاه دکتر سوسن هم درحالی که قلموی رنگی ای به دست داشت، سری به ما می زد و با خنده می گفت، از این مصاحبه، مصاحبه در نمی آید! بعد، با لحنی که شوخی و جدی آن را نمی شد حدس زد، ادامه می دهد، مشکل جای دیگری است، انتقادش را ما می شنویم. نتیجه تقریبا سه ساعت حضور ما در دفتر جدید بنیاد، مصاحبه ای است که احسان شریعتی سعی کرده تا انتقادات اخیر به پدرش را پاسخ دهد و به نسل جوان توصیه ...