سایر منابع:
سایر خبرها
گشتی در محله ای که شیخ 84 سال در آنجا زندگی کرد
کمکش می کردم. آن شب آهسته آهسته او را تا جلوی خانه اش رساندم. موقع خداحافظی وقتی می خواست داخل خانه برود، رو کرد به من و گفت آقا محمود! مرا دعا کن. از این حرف آقا خنده ام گرفت و گفتم آقا جان! شما که به دعا احتیاج ندارید. تا این حرف از دهان من خارج شد، یکدفعه منقلب شد و با چشم های پر از اشک گفت: نه آقا محمود! مرا دعا کن. همه ی ما به دعا احتیاج داریم. بعد با گریه ای شدید و با صدایی لرزان و بغض کرده ...
اشک های عروس خانم درجدایی از داماد 91 ساله
خانواده شوهرش در دادگاه نبود جز یک وکیل که زیر دستش داشت کاغذها را جابه جا می کرد. بعد ادامه داد: وقتی دیدم بچه ها هم با ازدواجم موافق هستند قبول کردم حسن به خواستگاری بیاید. برای من شخصیت مهم بود که داشت. خیلی راحت بله را گفتم و شدم عروس حاج حسن. دلم خوش بود که این سال های آخر را در کنار هم به خوبی و آرامش سپری می کنیم.زن نفسی تازه کرد و انگار از اینکه کسی پیدا شده پای درد دلش بنشیند ادامه داد: در ...
انتشارخاطرات ازدواج شهدای دفاع مقدس
شامل خاطرات کوتاهی از همسران شهداست که خاطره ازدواج آن ها به صورت داستان های کوتاه بازنویسی شده است. این اثر قرار است از سوی انتشارات روایت فتح به چاپ برسد. در بخش هایی از این کتاب به روایت معصومه سبک خیز می خوانیم: عبدالحسین پسر خاله مادرم بود اما ما اصلا با هم رفت و آمد نداشتیم. نزدیک عید سال 47 بود که مادرش به خواستگاری ام آمد. پدرم از این خواستگاری خیلی راضی و خوشحال بود ...
با پای خودم به خانه مجردی رامین رفتم!
زیادی روبه رو بودیم با وجود این، من و خواهر و برادرم در مدارس دولتی تحصیل می کردیم تا این که بنا به شرایطی مجبور شدم به خواست پدرم ترک تحصیل کنم چرا که مادرم به سرطان مبتلا بود و من باید به امور خانه نیز رسیدگی می کردم. درست 5 سال قبل بود که مادرم پس از تحمل سختی های این بیماری جان خود را از دست داد و من از نظر روحی دچار آسیب شدیدی شده بودم. از آن روز به بعد مسئولیت من در خانواده سنگین تر ...
جوان فقیری که ثروتمندترین مرد چین شد! / عکس
.... وی نام شرکت خود را نشریه زرد چین نامگذاری کرد که شرکت وی در مدت 3 سال مبلغ 5 میلیون یوان معادل 800 هزار دلار درآمد داشت. علی بابا که خود در خانواده ای فقیر بزرگ شده اکنون توانسته بود به ثروت هنگفتی دست یابد. گفتنی است که این مرد مشهور 3 بار در امتحان ورودی کالج شکست خورد اما امیدش را از دست نداد و با تلاش های بی وقفه در نهایت راهی کالج شد و زندگی خود را متحول کرد. وی در ...
بیماری ام از چهار دوره قبل خیلی وسیع تر شده است/ از فردا بستری می شوم/ دعاهای مردم به من انرژی مثبت می ...
قرآن به مکتبخانه می رفتم، آن فضا کاملا در ناخودآگاه من رسوب کرده و الان کمکم می کند. بچه که بودم در شب های قدر همراه پدرم از خیابان نجات اللهی، کوچه نوید به میدان فردوسی و مسجد جلیلی می رفتیم. همه داشته های کودکی ام به من کمک می کند تا قوی تر باشم. محبت پدر و مادرم و دیگر اعضای خانواده ام آن قدر در دل من بخوبی جاگذاری شده که هنوز هم از آنها استفاده می کنم تا روی پا بایستم. کتاب هایی که خوانده ام ...
نظر پرستو صالحی به واکنش مخاطبان
اینستاگرام خود نوشت: بغضت دلیل دیوونگیمه، گفتم نباشی این زندگیمه نگو نگفتی... گفتی بسازم با روزگارم، گفتم محاله طاقت بیارم نگو نگفتی... رفقا ممنون از همهٔ انرژی های خوبتون، فدای مهرتون ممنون از همدردی تون و ممنون که قضاوتمون نکردین عاشقتونم تا همیشه... بازم ممنون از ماه عسل و احسان علیخانی برای مجال این صحبت این شب ها و فقط التماس دعا مخصوص برای سلامتی پدر و مادر ها و دیگر عزیزانمون و مخصوص تر برای مادرم، بهترینم که همه عمر صبوری کرد و صبوری و... ...
کودکانی که تا مرگ فاصله چندانی ندارند
6037991815426188 بنام یوسف گلشن در اختیار اروم نیوز قرار داده شده، همچنین شماره تلفن همراه پدر خانواده نیز 09149621189 است. باشد که در ماه میهمانی خدا، این کودکان را مهمان مهر و محبت خود کرده و راه مولای متقیان که همانا دستگیری از نیازمندان و مستمندان است را ادامه دهیم و سعادت اخروی را توشه را خود گردانیم. به یاد داشته باشیم تقدیر روزگار ممکن است روزی نیز ما را محتاج کمک دیگران کند ...
مادرم پشت درب خانه منتظر می نشست
.... در ادامه ماحصل گفت و گو را می خوانید. ** سال 65 در عملیات کربلای 5 از ناحیه کتف تیر خوردم. به بیمارستان شهید بقایی اهواز اعزام شدم. بعد از اقدامات اولیه فوری سوار قطارم کرده و به شهر قم اعزامم کردند. سوار قطار که شدم دیگر چیزی متوجه نشدم. براثر سرما چشم باز کردم، داخل آمبولانسی بودم که زوزه کنان حرکت می کرد. گفتم اینجا کجاست؟ پرستاری که داخل آمبولانس بود گفت قم. چند ...
قاتلی که مقتول را زنده کرد
نفسم بالا نمی آمد و حس کردم دارم می میرم..... و مُردم. ادامه ماجرا به روایت یدا.. همه کارهایم انجام شد و به خانه برگشتم و زنگ زدم مطمئن بودم کسی جز قاسم در خانه نیست چون خانواده ام رفته بودند بیرون. چند بار زنگ زدم و در باز نشد: تعجب کردم و با خودم گفتم قاسم باید تا الآن آمده باشه بیرون؟ و سپس از روی در داخل حیاط شدم و همین که در ساختمان را باز کردم از غلظت دود ...
دختری که از محاصره داعش گریخت
این اتفاقات می پرسم، با همان نگاه معصوم کودکانه اما پر از درد پاسخ می دهد: تقریبا دو سال پیش بود، من از آن شب به بعد دیگر خانواده ام را ندیدم، هیچ کس دیگر هم ندیده، من از آن شب مادرم، پدرم و برادارنم را از دست دادم و تنها و بی کس ماندم، همه خانواده ام یک جا رفتند و دیگر نیامدند و با گریه می گوید دلم برای محبت ها و آغوش مادرم تنگ شده است. یاد دعا و راز و نیازش می افتم و می گویم آیه در این ...
پدرم با دخترخاله ام رابطه غیر شرعی داشت/ مادرم خودسوزی کرد/ من ایدز گرفتم!
.... خودم دیدمت که " گلی" رو سوار ماشینت کرده بودی و با هم می گفتید و می خندیدید! دیگه نمی تونم آرش! دیگه نمی تونم به این وضع ادامه بدم، من طلاق می خوام! پدرم با حالتی عصبی، گفت: " طلاق می خوای؟! پس اون همه عاشقی ها و دوستت دارم گفتن هات دروغ بود، آره؟! طلاق می خوای؟! دیر یادت افتاده جونم، بعد از چهارده سال زندگی، طلاقت بدم که چی بشه؟!" مادرم همچون اسپند روی آتیش، گفت ...
شوهرم خواست تا با دوستان اش صمیمی تر باشم!
پدرم عذابم می داد. چند ماه گذشت. واقعا نا امید شده بودم. یک روز به طوراتفاقی در اتوبوس شرکت واحد همکلاسی دوران دبیرستانم رادیدم. چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم و زمانی که متوجه شد طلاق گرفته ام و چه شکست سنگینی خورده ام خیلی ناراحت شد. سمانه از من خواست در فروشگاه برادرش مشغول کار شوم. با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفتم و فردای آن روز همراه مادر و پدرم به فروشگاه برادر سمانه ...
نقش انسان در جامعه از دیدگاه امام علی (ع)
...، اصرار و پافشاری کرد. آن حضرت توجه داشت که این مسأله حساسیت بسیاری از افراد را برمی انگیزد و طبعا، چوب لای چرخ دولتش خواهند گذاشت، ولی مع الوصف، حاضر نبود از آنچه اقتضای عدالت بود گامی عقب نشینی کند. مالک اشتر، از یاران و سرداران بزرگ آن حضرت به عنوان دلسوزی و با اظهار نگرانی به امام فرمود که شما در میان همه با حق و عدالت رفتار می کنید و میان شریف و وضیع و نامدار و گمنام فرقی نمی گذارید و این ...
شهید بهشتی در علم و فقاهت مظلوم بود/ علت مهاجرت شهید بهشتی به تهران / چرا شهید بهشتی جواب منافقان را ...
فامیلی نداشت. من منزل حاج خانم بهشتی (مادر شهید بهشتی) رفت وآمد داشتم. همسر آقا میر محمدصادق هم که مادربزرگ مشترک همه می شدند، یک خانم بسیار وجیه و بااعتباری بود به طوری که مرحوم حاج سید ابوالحسن مدیسه ای (حاج سید ابوالحسن اصفهانی) به ایشان اجازه وجوهات داده بودند. من نخستین بار در فوت ایشان بود که آقای بهشتی را دیدم. سال 43 که آقای بهشتی را از قم به تهران تبعید کرده بودند، بعد از حوادث ...
عاقبت تلخ رابطه غیر اخلاقی با زن عمو!
مرسم نبود، خود من پس از یک ماه به سارا پیشنهاد دادم که عقد دایم کنیم که همین گونه هم شد و ما به عقد دایم یکدیگر درآمدیم. سارا یک دختر داشت و خودش نیز چند سالی از تو بزرگتر بود، نظرخانواده ات درباره این ازدواج چه بود؟ پدرم که در قید حیات نبود، مادرم نیز وقتی فهمید سخت با ازدواج من مخالفت کرد، ولی چون من در توهّمات شیشه ای خود بودم، به حرف مادر و سایر افراد خانواده ام گوش نداده و با ...
شهیدی که نشانه بازگشت پیکرش را به مادر داد + تصاویر
...> سال 88 که از ماموریت زاهدان برگشته بود به حسین آقا گفتم می خواهم برایت زن بگیرم، گفت: شما هر کسی را انتخاب کردی من قبول دارم ولی باید چادری باشد و با شرایط پاسداری من کنار بیاید. پدر عروسم عارفه خانم همکار همسرم بود. یک نسبت آشنایی دوری هم داشتیم، از همان اول که عارفه خانم را دیدم مهرش به دلم نشست. خانواده هایمان از همه لحاظ به هم می خوردند.حسین که از ماموریت برگشت به خواستگاری رفتیم و ...
دختر پدر کش روانی بود
خواستم با او ازدواج کنم، او از من خواستگاری هم کرده بود؛ اما پدرم با این ازدواج مخالف بود چون من تنها دختر خانواده بودم و خیلی دوستم داشت. این سومین خواستگار من بود که پدرم رد می کرد. خیلی از دستش عصبانی بودم. نقشه قتل او را کشیدم و موضوع را به مادرم گفتم. اول مخالفت کرد، وقتی تهدید کردم که از خانه فرار می کنم، مجبور شد به خواسته ام عمل و در اجرای نقشه قتل کمکم کند. مهسا گفت: ضربه اول را ...
روضه خوان جاودانه به روایت نوه اش آیت الله محمدعلی جاودان
آقای لاهیجی خیلی بد شده. پدرم رفت و بعد از ساعتی متأثر از خبر درگذشت آیت الله لاهیجی به خانه برگشت، می گفت: او در رختخواب افتاده بود و شاید بی هوش بود اما ناگهان از جا برخاست و تمام قد ایستاد و به همه ی چهارده معصوم سلام و عرض ادب کرد. بعد خوابید و روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. استاد دیگرشان شیخ فضل الله نوری بود که بعد از اعدام ایشان به اندازه ای از این مصیبت ناراحت بودند که از آن به بعد ...
خدمت رسانی تاکسی بهشت به مسافران روزه دار
بیشتری از مسافرانش دریافت نمی کند با مرور کودکی هایش گفت: کودکی هایم با جملات پر مهر پدر و مادرم که می گفتند به دیگران احترام بگذار و تا می توانی مهربان باش سپری شد. از همان بچگی هم به کارهای فنی علاقه داشتم و پدرم برای اینکه به علاقه مندی هایم جهت دهد یک کیت هویه برایم خریده بود و من هر روز به کمک آن وسایل ریز و درشتی می ساختم تا به عطش درونم پاسخ دهم و با خود می گفتم وقتی بزرگ شدم وسایلی می سازم ...
زندگی غربت های شمال در شوش و دروازه غار خوش نشینان ناراضی/دروازه غار پذیرای مهاجران
گفت باید بیای آخر سال امتحان بدی بری، این طوری به درد نمی خوره. شمال تا مدرسه شبانه 10،20 کیلومتر راهه. حسین و خانواده اش با تایی های بابل آشنا هستند. اسمی که غربت ها به غیر خودشان می دهند، به مردمان دیگر: هم زبان های شما هم از مغازه خرید می کنن، مردمان شما باهامون آشنا هستند، تو قهوه خونه رفیق هم پیدا می کنیم. اسماعیل هم دوست دارد درس بخواند: خیلی مهمه ها. الان جایی می خوام برم باید ...
چه کسانی در راه نمایش فیلم من ناصر حجازی هستم سنگ اندازی کردند
...> رکورد پرفروش ترین مستند تاریخ سینمای ایران تهیه کننده فیلم من ناصر حجازی هسستم ادامه داد: در فیلم بهنام ابوالقاسم پور، علیرضا اکبرپور و خیلی از عزیزان دیگر به نوعی این مسئله را می گویند یا مثلا پرویز برومند خودش در برنامه 90 می گوید ناصر حجازی به من گفت فردا سر تمرین نیا، من هم به او گفتم ببین خودت فردا هستی که به من می گویی نیا. خب این اتفاق افتاده. حالا چرا می گویند نیفتاده، به وجدان خودشان ...
روایت دلدادگی و عشق وکمک به بیماران و نیازمندان در نوزدهمین برنامه ماه عسل
حضور بانوی مددکار در قاب "ماه عسل" پریناز فروزان:احسان علیخانی در بخش اول گفتگو برنامه نوزدهم ماه عسل از خانم معمارزاده دعوت کرد تا وارد صحنه"ماه عسل" بشود. معمارزاده که از شهر کرد آمده بود مددکار انجمن بیماران خاص و ام اس چهارمحال بختیاری است. وی کار خود را به عنوان مادریاب در سرای سالمندان صادقیه اصفهان آغاز می کند. معمارزاده که در خانواده ای کاملا مذهبی و از طب ...
اجرای یک صحنه منحصر به فرد روی صحنه تئاتر ایران
دل کار باشد بگذارید چیزی طراحی کنم که هم احساس یک خانه ی گرم و آرام را در شروع کار بدهد و هم خانواده ی متمدن، با توجه به اینکه خیلی هم چیز زیادی استفاده نکنیم، اما سلیقه ی زن خانه را هم نشان بدهد. نظرشان این بود که تماشاگر خانه ای مرتب، خوش رنگ و لعاب و شاد ببینید بدون اینکه چیزی نظرش را جلب کند و به صحنه فکر کند. بنابراین این ایده خانم قلمفرسایی بود که چیزهای مازاد این زندگی حتی المقدور وسایلی ...
نگاهی به زندگینامه مقام معظم رهبری از تولد تا رهبری جمهوری اسلامی ایران
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در این گزارش به برگی از زندگینامه"مقام معظم رهبری"خواهیم پرداخت. سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی در فروردین ماه سال 1318 برابر با 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: پدرم روحانی معروفی بود ...
نوشتن به زندگی روشنی می بخشد
کوچک و دوست داشتنی بود، خیابان ها هنوز آسفالت نشده بود، کارگران کارخانه ها و شاگردان مدارس تقریباً همه با دوچرخه رفت و آمد می کردند. سیلاب در زاینده رود و نهرهای کوچک روان بود و دل می ربود. چند سال پیش در سفری به اصفهان هوس کردم سری به محله مان خلج ها و گودلرها، جولان گاه دوران کودکی بزنم. هرچه آن حوالی گشتم، سوای مساجد و اماکن مقدس که دست نخورده بر جامانده، یک منظر آشنا ندیدم، خانه ما، اگر درست به ...
فساد نظام یافته را قبول ندارم
دستگاه حاکمیتی بر کار آنها نظارت نکرده ایم سال ها، کار خودشان را انجام داده اند و ما الان یکباره چرا این گونه شده است؟ آیت الله آملی لاریجانی با اشاره به مثالی افزود: ما سی و چند سال بحث ساخت و سازها را رها کردیم و یکدفعه بیل مکانیکی را می گذاریم می خواهیم تخریب کنیم که واقعاً عادلانه نیست و با همه باید به یک شکل رفتار کرد. وی گفت: من معتقدم اگر دستگاه های اجرایی کارشان را سر ...
خاطرات باسابقه ترین امام جمعه از ماه رمضان
.... امام جمعه ورامین در ادامه به حضور خود در کسوت امامت جمعه ورامین اشاره کرد و بیان داشت: بنده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شهرستان ورامین آمدم و در سال 58 با حکم امام راحل به امامت جمعه مردم ورامین انتخاب شدم. حضور پرشور مردم ورامین در مساجد در ایام ماه مبارک رمضان وی با اشاره به بافت مذهبی و دینی شهرستان ورامین ادامه داد: شهرستان ورامین دارای بافت ...
حجت الاسلام قاسمیان: غفران الهی در گرو بخشش خود ماست/ حاج منصور ارضی: غفلت زیان بارترین دشمن است
که امام چهارم علیه السلام در دعای هشتم صحیفه از آن به خدا پناه می برد "وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ" خواب غفلت است. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: غفلت زیان بارترین دشمن است. در ماه رجب می گویی "وَ لا تَجعَلنی مِنَ الغافِلینَ المُبعَدین" یعنی بعضی به خاطر غفلتی که دارند خیلی دور شده اند. از ماه رمضان و شب قدر که صحبت می کنی طرف می خندد. بعضی از مردم حاضرند به پارک و موزه پناه ببرند ولی به خدا ...
ماجرای کامنت فارسی بمب آبی ها زیر پست رونالدو!
از این قرار بود که خدا بیامرز پدرم سابقه جبهه داشت و ما این را ارائه دادیم و مدت زمان کسری از خدمت را خود آنها برای من در نظر گرفتند. *بالاخره تو 2 سال با آن کارت بازی کردی . بله مشکلی هم نبود چون مسیرش را آن زمان درست طی کردم. کارتم آن موقع مشکلی نداشت. *ولی زندگی ات را عوض کرد. برگرد به رویاهای برزیلت تا متوجه حرف مان بشوی. من می دانستم که شاید در ...