سایر منابع:
سایر خبرها
پروند ه قاتل عاشق بعد از 17 سال بسته شد؛
دستگیر کنند.شاهپور پس از انتقال به اداره آگاهی به قتل سه سرباز وظیفه و زخمی کردن سرباز دیگر اعتراف کرد و درباره انگیزه خود از این اقدام جنون آمیز به کارآگاهان گفت: دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی هستم و از سه سال قبل عاشق دختر همسایه مان شدم، پدر و مادرم با آنها رفت و آمد داشتند و در این مدت چند بار به خواستگاری دخترشان رفتند اما همیشه پدر وی مخالف ازدواج ما بود و هر بار به خواستگاری من جواب رد می داد، من ...
در هنگام ازدواج تابوی گرفتن حق طلاق
را نمی توانم رها کنم. روز عقد شوهرم به پدرش وکالت داد که او تمام حقوقم را به من ببخشد. آن زمان هم می دانستم که علاوه بر نوشتن در سند ازدواج بهتر است که من یک وکالت نامه محضری از شوهرم داشته باشم و حقوقم را محضری هم به من ببخشد. من مهریه نگرفتم ولی حق طلاق و حضانت و تحصیل و کار را گرفتم. یادم می آید روز عقد محضردار مدام به پدرشوهرم گوشزد می کرد: این حق حضانت یعنی اینکه این خانم هر وقت دلش خواست می ...
پرونده جنایت عشقی پس از 17 سال مختومه شد
خدمتی هایم را به بهانه تمرین تیراندازی با خود همراه کردم و با خلع سلاح کردن آنها و تیراندازی مرگبار، به خانه دختر مورد علاقه ام رفتم و دست به گروگانگیری زدم. محمدرضا 13 تیر سال 79 در شعبه 1062 دادگاه جزایی تهران محاکمه و به اتهام سه فقره قتل به سه بار قصاص، ورود به عنف به خانه دختر مورد علاقه اش و تخریب اموال خانه به دو سال حبس و به اتهام برهم زدن نظم عمومی به یک سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق ...
ترکش جنگ فلجم کرد اما جانبازی نمی دهند
.... ترکش سر کودک عشایر را که بر گرده مادر خوابیده بود با خود برد. زهرا که بی خیال بر بام خانه دنیا را به بازی گرفته بود گرفتار شد و این گرفتاری برای او و دیگر مجروحان و خانواده هایشان پس از 30 سال تمامی ندارد. زهرای پنج ساله سال 66، امروز مادر دو دختر است. چادر گلدار پوشیده، یک پایش را روی زمین می کشد. دست چپ را زیر چادر پنهان کرده و آرام خود را به بالای اتاق می رساند و به پشتی های ...
روایت مقاومت نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم
مدافع حرم به او تعلق گرفت. به کسی که در جبهه سوریه با حضور مستشاری خود, خدمات زیادی انجام داد. سید حسن حسینی، متولد 1352 در محله پیروزی تهران است. لیسانس مدیریت نظامی را در دانشگاه امام حسین (ع) تمام کرد و بعد فوق لیسانس مطالعات منطقه ای خاورمیانه و شمال آفریقا را در رشته علوم سیاسی گرفت. یک دختر 14 ساله و یک پسر 12 ساله هم ثمره سال ها زندگی مشترک اوست. خودش می گوید: سال 59 ...
خودروی زورگیران بنزین تمام کرد
با هم ازدواج کنیم که چند روز قبل مأموران مرا به جرم زورگیری از مرد میانسال دستگیر کردند. زمانی که دستگیر شدم، دختر مورد علاقه ام متوجه شد و الان به دادسرا آمده و مدعی است من از او زورگیری کرده ام. پس از اعتراف متهم، مأموران سه همدست وی را شناسایی کردند. متهمان دستگیر شده در بازجویی ها حرف های نعمت را تأیید کردند. متهمان برای تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی به دستور قاضی آرش سیفی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند. ...
سعی در مطرح کردن خودم داشتم حتی با روشهای غلط/ زندان رفتن افتخاری برای من بود/ گذشته ام چراغی برای آینده ...
او هم از پدرش دزدیده بود. احساس بزرگی می کردم و افتخار می کردم و عیب نمی دانستم. کم کم از 15 سالگی وارد مواد سبز(حشیش) شدم. بعد با مواد سیاه(تریاک) از طریق پدر دوستانم با این مواد آشنا شدم. درآمد هم داشتم و در قهوه خانه پدرم مشغول به کار بودم. مواد را دوستانم از پدرانشان می دزدیدند و در باغات اطراف شهر می کشیدیم. اول کم مصرف می کردیم بعد زیادتر شد. کم کم چون هزینه خودم را نمی توانستم ...
منازعه محمدبن حنفیه با عبداللَّه بن زبیر و ظهور خَشَبیه
نبوده است؟ مگر فاطمه دختر عمرو بن عائذ مادربزرگ پدرم نبوده است؟ به خدا اگر به خاطر خدیجه بنت خویلد نبود، در مورد بنی اسد همه چیز را می گفتم و اگر ضرری به من می رسید در مقابلش شکیبایی می کردم.23 وقتی ابن زبیر سرسختی و مخالفت ابن حنفیه را دید، سیاست های سخت تری علیه او به اجرا گذاشت و حتی او و بنی هاشم را تهدید به مرگ کرد و برای آنها ضرب الاجل تعیین نمود. این سیاست ابن زبیر بدان سبب بود که ...
دعایی: شهید بهشتی بنیانگذار رنسانس در حوزه علمیه بود/ زریان: آثار شهید بهشتی به نسل جوان معرفی نشده است
می کردند. یک بار من بیدار شدم دیدم که فقط من، با بستری کودکانه در وسط جمع میهمانان پدرم خواب هستم! آن ها مشغول بحث بودند و به من توجهی نداشتند. بسیار از این اتفاق خجالت زده شدم و سعی کردم خودم را به زیر عبای پدرم برسانم. چون چادر کوچکم را بر سر نداشتم، تا پایان جلسه همان جا ماندم. پس از آن، وقتی از مادرم دلیل بیدار نکردنم را جویا شدم، به من گفت: پدرت اجازه این کار را به ما نداد و گذاشت به خوبی ...
اشک های عروس خانم درجدایی از داماد 91 ساله!
دانستن گذشته این وصلت عجیب علاقه مند شده. مرد ادامه داد: من اگر می دانستم قرار است مادر پیرم کتک بخورد هرگز اجازه نمی دادم پا تو خانه آن پیرمرد بگذارد. چه کسی عزیز تر از مادر؟ جای قدم هایش روی چشم ما... اما فکر کردیم شاید به همدمی احتیاج داشته باشد. حالا بعد از دو سال زندگی به جای آرامش هر روز باید بشنویم یک جای بدنش کبود شده... زن سالخورده با شنیدن این حرف ها ناگهان روی صندلی جا به جا شد ...
20 خرداد کابوس خشونت در رویاهای شیرین کودکانه (1)
حسین خدنگ: بهار پژمرد، دختر چهارساله ای شیرین زبان و دوست داشتنی که پس از جدایی از پدر و مادر با مادرش زندگی می کرد و یک روز که مهمان پدر بود به دست وی در اوج توهمات ناشی از مصرف شیشه قربانی شد. برای آنانکه در سال های اخیر خبرهای مربوط به کودک آزاری را در لابه لای صفحات روزنامه ها پیگیری کرده اند خبر مربوط به بهار تنها یکی از چندین مورد اتفاق تلخ در این حیطه است. درست مثل ...
گفته های جوانی که از دنیای مردگان برگشت
، اول نوکری مادرم را می کنم و هر جور شده به مدینه می روم و در بقیع به ملاقات ائمه به ویژه امام حسن (ع) می روم و تشکر می کنم. حرف دیگری نداری؟ از مادرم که چند سال است زحمت من و پدرم را می کشد تشکر می کنم و دستش را می بوسم. **شگفتی مادر هادی مادر هادی خیلی خوشحالی می کند، معجزه ای دیده است که شاید همیشه در داستان ها شنیده بود. زمانی که هادی از ...
شرح یک دیدار به روایت خانواده شهدای مدافع حرم
. از وقتی دخترم به دنیا آمد، تمام فکرم این بود که یک روز آقا را دیده و بچه ام را به ایشان بدهم تا در گوشش اذن بگویند. چون پدرش اذان نگفته بود، دوست داشتم که آقا این کار را انجام دهند . *بهترین هدیه تولدم را گرفتم چهارشنبه 9 تیرماه سالروز تولد زهره نجفی، مادر حلما است. او می گوید: زمانی که دیشب در بیت رهبری به همه التماس می کردم اجازه دهید آقا را از نزدیک ببینم و دخترم را بغل ...
نجات معجزه آسا پس از پرتاب به کانال آب
جوان که تنها چند شماره از پلاک پراید مخوف را به خاطر داشت، آن را به پلیس ارائه داد و ماموران توانستند مالک خودرو را شناسایی و دستگیر کنند. صاحب خودرو که پسر 25 ساله ای به نام پیمان بود خودش را بی اطلاع از ماجرا نشان می داد، اما در مواجهه حضوری با دختر افغان لب به اعتراف گشود و همدستش را لو داد. محاکمه متهمان پشت درهای بسته با دستگیری دومین متهم، آنها در شعبه هشتم دادگاه کیفری ...
تعرض به دختر نوجوان افغانی در پوشش مسافرکش/30سال زندان برای متجاوزان
شدم خودم را از آن بیرون بکشم و با کمک راننده یک خودروی عبوری به خانه برگردم. شاکی موفق شده بود بخشی از شماره پلاک خودروی متهمان را بردارد؛ سرنخی که کارآگاهان با استفاده از آن، متهمان را شناسایی و دستگیر کردند. هر دو متهم که در بازجویی های ابتدایی منکر تعرض شده بودند پس از مواجهه حضوری با شاکی به جرم خود اعتراف کردند تا به این ترتیب همراه پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست ...
قاتل درس خوان از اعدام رهایی یافت
متوجه رفتارم نشدم . وقتی به خودم آمدم او غرق در خون روی زمین افتاده بود. با اعترافات این مرد وی صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده اش با تکمیل تحقیقات با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. مرد جوان در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و به درخواست اولیای دم و با حکم هیات قضایی به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات شعبه 38 دیوان عالی کشور رسید و به ...
عاقبت تلخ رابطه شوم با زن عمو
مرسم نبود، خود من پس از یک ماه به سارا پیشنهاد دادم که عقد دایم کنیم که همین گونه هم شد و ما به عقد دایم یکدیگر درآمدیم. سارا یک دختر داشت و خودش نیز چند سالی از تو بزرگتر بود، نظرخانواده ات درباره این ازدواج چه بود؟ پدرم که در قید حیات نبود، مادرم نیز وقتی فهمید سخت با ازدواج من مخالفت کرد، ولی چون من در توهّمات شیشه ای خود بودم، به حرف مادر و سایر افراد خانواده ام گوش نداده ...
پایان ماجرای شلیک مرگبار جوان عاشق به 4 سرباز در تهران
خواستگار دختر بزرگ این خانواده بوده است که پس از شنیدن جواب منفی از خانواده دختر مورد علاقه اش اقدام به کشتن سرباز های جوان کرده و با در دست داشتن اسلحه ژ3 و کمری قصد داشته با ورود به این خانه پدر دختر جوان را به قتل برساند که هدف این جوان با نبود پدر خانواده اعضای خانواده اش را به گروگان گرفته است . به گزارش رکنا، ماموران پس از چند ساعت عملیات ویژه و درگیری مسلحانه با جوان گروگانگیر موفق ...
عوامل انسان شناسی در پیدایش فرهنگ جامعه کوفه
، زیرا آنان تحت فرمانی نظامی بودند که تنها یک مفهوم داشت؛ اطاعت و فرمانبرداری، و دارای یک مصداق بود؛ اجرای فرمان، حتی اگر خواستِ آنان ستیز با پسر دختر پیامبرشان(ص) باشد. از این رو: امام حسین(ع) کوشید این عقل ها را از اسارتِ کورکورانه در برابر حاکم برهاند و آنان در مورد احکام صادر شده از ناحیه حاکم، اندیشه کنند که آیا در راستای اطاعت خداوند است یا سرپیچی از فرمان او و فساد انگیزی؟ و اینکه ...
با نقض حکم اعدام قاتل 6نفر، او دوباره محاکمه می شود
از قربانیان به نام پویا گفته بود گذشت می کنم آیا تقاضای دیه دارد یا خیر این موضوع باید روشن شود. پویا همان مردی بود که برای حمایت از قربانیان وارد ساختمان شده و به قتل رسیده بود و بالاخره باید روشن شود اولیای دم صدیقه دختر متهم به قتل باید اظهارنظر کنند که خواسته شان چیست آیا دیه می خواهند یا خیر. با چنین ایرادهایی قضات دیوان عالی با نقص حکم اعدام، پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع کردند تا پس از رفع این ابهام ها، رأی دوباره قاتل صادر شود. ...
صاحب فیش های نجومی از کشور خارج شد؟/ دستگیری چند تیم تروریستی در خوزستان/ فهرست مدیران متخلف تهیه شد
کاندیدای مجلس شده بود. با سلطان علی پروین عکس یادگاری می انداخت. من هم پرسپولیسی دوآتیشه کلی فحش به علی پروین دادم که چرا با عالیجناب سرخ پوش عکس انداخته. هر روز روزنامه ها را در راه برگشت از مدرسه به خانه در اتوبوس می خواندم. به حرفهای بچه های دبیرستانی گوش می دادم. همه اکبر گنجی می خواندند. می گفتند باید هاشمی رأی نیاورد. عاقبت همه هم بهش گفتند آغاسی . 18 تیر سال 1380 در سالگرد کوی دانشگاه تهران روبروی ...
از شهادتش تا 40 روز خبر نداشتم!
پدرم چون اولاد پسر نداشتند و من هم درس نخوانده بودم، می گفتند: حوزه درس مرحوم بحرالعلوم را یک دختر اداره می کرد. من هم می خواهم که این دختر در خانه باشد و به جای پسر پیش دستم، برایم بنویسد و برایم بخواند. بعداً پدرم خوابی دیده بودند که از منزل آقای بهشتی از من خواستگاری می کنند و از من اولادی به وجود می آید که عام المنفعه می شود. در خواب به پدرم گفته بودند که عمرت آن قدرها کفاف نمی کند و پدرم در ...
از تولد یک نوزاد در کارتن تا آرزوی مرگ یک بانو
زود خوب شد و یک خاطره شیرین از تریاک در ذهن من باقی ماند... گذشت و من یک دختر 9 ساله شدم. یک روز که از کوچه رد می شدم، دیدم یک نخ سیگار روی زمین افتاده. تا آن روز من سیگار ندیده بودم. نخ سیگار را برداشتم و با عجله به خانه آمدم. از مادرم پرسیدم: این چیه؟ مادرم خندید و گفت... بگیر روی چراغ. روشنش کن. بکش ببین چیه؟!! من سیگار را روی چراغ گرفتم و رفتم داخل حیاط. آن طرف حیاط طویله داشتیم. وارد طویله شدم ...
60 سال زندان برای دو پسرایرانی به جرم تجاوز به دختر افغان
کمک یک راننده خودروی عبوری به سمت خانه برگردم. دخترجوان که توانسته بود چندشماره از پلاک خودروی متهمان رابه خاطر بسپارد آن را به پلیس ارائه داد و با همین سرنخ مالک خودرو شناسایی و دستگیرشد. صاحب خودرو در مواجهه حضوری با دختر افغان به ناچار لب به اعتراف گشود و همدستش را لو داد. با دستگیری دومین متهم آنها در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین ...
همه چیزهایی که باید در باره قانون نفقه بدانید
خونم به جوش آمد و گفتم: ببخشید متوجه منظور شما نمی شوم. مادرم که اصولاً زن آرامی است با لبخندی من را به آرامش دعوت کرد. مادر هومن گفت: پسر من یک بچه بوده و اشتباهی کرده تو هم بچه بودی، از مادرت متعجبم که چطور به خانه راهش می دهد و اسباب با هم بودن شما را فراهم می کند. مادرم گفت: هومن پسر خوبی است من نکته منفی در رفتارش ندیدم. یک روز با گل و شیرینی آمد و هانیه را خواستگاری کرد. گفت که ابتدا آشنا شویم ...
تحصیل و ازدواج جوانان در آئینه ی خاطرات امام خمینی
....(18) نگفتم آیینه نخرید خانم زهرا مصطفوی: بعد از انقلاب اولین نوه امام که ازدواج کرد دختر من بود. این قدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد، که دو سه روز قبل از اینکه عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خریدی کنید، آیینه شمعدانی بخرید؟... گفتم: آخه... خانم حرفی نزدند من هم دیگر حرفی نزدم. بعد خانم برادرم که وارد شد، چون خواهر داماد بود ...
معرفی قاتل امام علی(ع) توسط رسول خدا/ روایت بزرگان از عظمت عزاداری درشهادت امیرالمؤمنین / چه کسی می ...
برد و به مکه آمد و در جلسه ای با حضور گروهی از تروریست ها نقشه قتل امام علی(ع)، معاویه و عمروعاص را کشیدند و در کنار خانه خدا هم قسم شدند که به پیمان خود وفادار باشند. او مسئولیت ترور امام علی(ع) را به عهده گرفت و به کوفه آمد و با همکاری چند تن از خوارج کوفه، چون اشعث بن قیس، وردان بن مجالد و... در سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه، حضرت را با شمشیری زهرآگین زخمی کرد که بر اثر ...
زنی که برای رسیدن به پول ، دختران را مجبور به کارهای نامشروع می کرد
مادر مهربان و مظلوم برسند، او سوخت و جا در جا، مرد و برای همیشه ایّام، دختر دلبندش را در برزخی از مشکلات تنها گذاشت. من هرچند کوچک بودم امّا پیوسته خود را در مرگ مادرم مقصر دانسته و پیوسته شب و روز گریه می کردم. بعد از فوت مادر دیگرهرگز به مدرسه نرفته و خود را به تمامی در خانه حبس کردم. بعد از چهلم مادر، پدرم گلی را به خانه آورد و از همان بدو ورودش به خانه، جنگ و جدل بین من و او آغاز شد ...
کعبه می رفت در دل محراب ... لحظه گریه اذان شده بود
سوزانده ست بار سنگین غمش خانه خرابم کرده است هر طبیبی به مداوام جوابم کرده است حسن از هیبت نامش جَمَلی را انداخت باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد حضرت واژه ی برخاستن از پا افتاد کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست باز با زخم سرت، کعبه ترک خورد؛ شکست یا علی هیچکس از لطف تو ناکام نبود ...
اَحسنُ ما اَنزلَ الله، جنب الله؛ علی بن ابوطالب
تفقدونی از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. در این هنگام مردی برخاست و گفت: یا علی شماره موهای سر و ریشم را به من بگو! علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند حبیبم رسول خدا پاسخ این پرسشت را به من فرموده و اگر اثبات آن دشوار نبود تو را خبر می دادم و برای اینکه بدانی این سؤالت را می دانم از موضوع دیگری تو را آگاه می سازم: در خانه تو فرزندی هست که پسر دختر پیامبر صلوات الله علیه و ...