سایر منابع:
سایر خبرها
جابجایی دو نوزاد در بیمارستان، سرنوشت دو خانواده و روایت یک اشتباه در ماه عسل
پریناز فروزان: در بیست و چهارمین برنامه "ماه عسل" ماجرای گره خوردن سرنوشت دو خانواده به خاطر جا به جایی دو نوزاد در بیمارستان روایت شد. ماه عسل با اجرای احسان علیخانی میزبان دو خانواده بود که اتفاق عجیب و متفاوتی را تجربه کرده اند. علیخانی گفت: اتفاقی که برای خیلی از ما وقتی به آن گوش میکنیم شبیه فیلمهای هندی باشد. اما نقاط ع ...
عباس رافعی:هیچ کس عین خیالش نیست فلسطین دارد محو می شود
جدید و ناشناخته ای نبودم که اینطور برخورد کردند. چرا بیگانگان در ایران اکران نشد؟ فقط در جشنواره فیلم فجر اکران شد در آن زمان عین این جمله را به من گفتند: مناسب سلیقه مخاطب ایرانی نیست! این جمله را چه کسی گفت؟ این حرف را یک آقایی به اسم "خندق آبادی" که مدیر شبکه الکوثر بود در یکی از مصاحبه هایش اعلام کرد. با این حال آقای شمقدری که این فیلم را دیده بود ...
سجاده ای سرخ به وسعت یک مصلا/روزی که نمازجمعه همدان غرق در خون شد
کسی نینداخت و اجازه نمی داد کسی کارهایش را انجام دهد و اگر هم ما کاری انجام می دادیم، مخفیانه بود بطوریکه غذایش را خودش درست می کرد و حتی لباس هایش را هم خودش می شست خانواده ای با 10 شهید یکی دیگر از مجروحان حادثه بمباران در 25 تیر 61یک اسطوره صبر ومقاومت است که در این حادثه 10 نفر از اعضا خانواده خود را از مادر، فرزند و همسر تا دختر عموها و پسرعموهایش را ازدست داد، اما حتی یک ...
روایت مقاومت نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم+ عکس
. نزدیک عملیات بدر درسال 63 بود به جبهه اعزام شد و آنجا مفقودالاثر شد. سال ها چشم انتظار آمدن خبری از او بودیم تا فهمیدیم به شهادت رسیده است. بعد از گذشت 13 سال از شهادتش، پیکرش آمد. فرهنگ شهادت در خانواده ما جا افتاده بود و رفتن پدر و برادر من را هم شیفته جهاد کرده بود اما در روزگار دفاع مقدس کم سن و سالی ام اجازه نمی داد که جبهه را درک کنم. خدا توفیق داد که بعدتر با وارد شدن به سپاه، پاسدار ارزش ...
عامل فراری دادن مهدی طارمی از پرسپولیس معرفی شد
مصاحبه کرد و گفت اصلا با ابراهیمی درباره طارمی حرف نزده ایم و جدایی او را تکذیب کرد! 5.در روزهای بعد هم هرگاه به باشگاه می رفتم علی رغم اینکه صحبت جذب مهاجمان جدید بود اما تقریبا همه اعضای باشگاه جویای وضعیت طارمی بودند و بحث مذاکره مجدد مطرح می شد و پاسخ من هم همان پاسخ قبلی بود که طارمی می گوید با مشورت با بزرگان فوتبال تصمیم گرفته ام از ایران بروم. 6.پیشنهادات خارجی مکتوب و شفاهی متعددی ...
مادری که با قایق به دیدار شهیدش می رود
...> پدرم علی اکبر را بسیار دوست داشت، برادرم همیشه در کارهای کشاورزی به پدرم کمک می کرد و همه کاره وی بود و پدرم به سبب دلبستگی بسیار با علی اکبر، نتوانست دوری وی را تحمل کند و بعد از پنج سال به پیش برادرم رفت. برادرم پیش از ایام نوروز نامه ای برایمان فرستاد و که در این نامه نوشته بود که سه روز قبل از عید به خانه بر می گردد و همه خانواده چشم انتظار دیدن برادر بودیم و من از خوشحالی هر از گاهی ...
یک باربر و مدیر خشکشویی رایگان به نیازمندان و سربازان خدمات می دهند
موسسات خیریه تحویل دهیم. چطور نیازمندان را شناسایی می کنید؟ یکی از نیروهایمان یک سری از نیازمندان را شناسایی می کند؛ کسانی که برای گرفتن کمک به موسسات خیریه می روند ولی دوست ندارند به طور مستقیم از آنها اقلامی مثل لباس را تحویل بگیرند. به همین دلیل ما این لباس ها را بعد از بسته بندی به طور ناشناس به آنها تحویل می دهیم. یعنی چطوری؟ ما آنها را پنهانی تحویل می دهیم. مثلا بچه ها به ...
اخبار مرتبط
نخواهم کرد. خانم جهانی عنوان داشت: ما برای جواد دختری را نشان کردیم که ازدواج بکند و برای این دختر که مادرش قمی بود و پدرش عراقی بود لباس و حلقه گرفته بودیم اما به عقد نرسید که جواد شهید شد و قسمت نشد. آرزوی جواد مادر از آرزوی جواد به ما گفت: جواد از آرزویش چیزی نمی گفت ولی او همیشه می گفت من دوست دارم که جزو سربازان امام زمان (عج) باشم .قبرمی گردید بیا اینجا من ...
اولین پست مهدی طارمی از ترکیه
مهدی طارمی در اینستاپست: سلام خدمت هواداران ارتش سرخ تو این 2سال واسه من خیلی زحمت کشیدین و همیشه پشت من بودید چه تو روزهای خوب چه تو روزهای بد..من دست تک تک شما رو میبوسم چه اونایی که توهین کردن چه اونایی که حمایت کردن، ما همه یه خانواده ایم که بعضی وقتها این مشکلات پیش میاد که از هم ناراحت شویم.. من از روز اول گفته بودم که اگه پیشنهاد اروپایی داشته باشم دوست دارم واسه پیشرفت بروم و ...
بازگشت از دنیای مردگان/ مکانی به وسعت هیچ
اش رساتر شدن صدای آن دو موجود خبیث بود! بدبختی آن بود که حتی نمی توانستم فرار کنم و بی اختیار مثل بچه های کوچک به مادرم نگاه می کردم و... در این لحظه فریاد بلند مادرم را که گویی به عرش می رسید شنیدم که گریه کنان می گفت: یا امام غریب، منم مثل تو در این شهر غریبم ... یا امام رضا (ع) ، من پسرم را از تو می خوام ... حق داری ... کفر گفت و باید مجازات بشه اما ... اما تو رو به آبروی مادرت حضرت ...
معرفت توحیدی و خودشناسی در مثنوی
نوی انسان ها، تفهیم می کنی. اطلال و دمن ؛ خرابه خانه ها و آثار باقیمانده از زندگی است که پس از کوچ کارون ها یا نابودی قبایل و آبادی ها برجای مانده است. حضرت نوح می گوید: همان طور که عاشق در گفت وگو با اطلال و دمن، با معشوق در گفت وگو است من هم در ارشاد این مردم، روی سخن به تو داشتم و این مردم اطلال و دمن بودند که مرا به یاد تو می انداختند. اکنون این اطلال و این واسطه های مادی از میان رفتند. حضرت نوح ...
روایت ناطق نوری از کسب و تجارت با پول منبر تا کامیون ولوو و زندگی در بهترین نقطه الهیه
، استفاده نکردم . در قبل از انقلاب ، خانه ای سیصدمتری در سرچشمه و یک ماشین پیکان داشتم که خانه را در سال 1349 ساخته بودم و زندگی ام مرتب بود . همان زمان از پول منبر به کسب و تجارت هم اقدام کردم که البته هیچ موقع شانس نداشتم . یک بار حدود شصت هزار تومان جمع کردم – در دهه ی پنجاه ، شصت هزار تومان خیلی بود- و با یک راننده از اعضای همان هیئت هایی که به منبر می رفتم ، یک کامیون ولوو خریدیم و ...
زندگی شوهرم را سیاه می کنم
کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم می دانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشه هایم باشم. با اینکه خانواده هایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل می گشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچه هایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانی ها با همکلاسی ...
سرنوشت شوم برادری که فیلم آزار و اذیت خواهرش را دید
...! باید خدا رو شکر کنی که با این همه ثروت، اونقدر مردونگی داشته که برای ازدواج با تو پا پیش گذاشته! وگرنه برای همیشه یاید وردل ننه ات می موندی!” جملات آخر پدر، حسابی حالم را خراب کرد. مخصوصا هنگامی که برای تحقیر کردن من، پس از اتمام سخنانش، خنده ای بسیار تمسخر آمیز بر چهره اش نقش بست. بنابراین علی رغم اشاره چشم و ابروی مادر که می خواست منو ساکت نگه داره نتونستم ...
رزمی کار ایرانی، قهرمانِ در - قفس -
سر و دست بشکنند. در جواب آنها گفتم من یک ایرانی هستم و این را هیچ وقت فراموش نمی کنم. درست است که از کشورم خارج شده ام تا بتوانم این هنر رزمی را ادامه بدهم اما این مساله باعث نمی شود که یادم بروم که آمده ام اینجا با سختی کارم را جلو ببرم و قهرمان ایرانی این رشته باشم. گیوتین روی گردن حریف او از روز مسابقه می گوید، از روزی که شاید ورزشکار زنده از میدان بیرون نیاید: هر ورزش حرفه ای، خطر ...
بیابانگرد: ناراحتم؛ خیلی راحت حقم نادیده گرفته شد/ من و بنا نتوانستیم همدیگر را قانع کنیم!
وزن 71 کیلوگرم ادامه دهی.” من هم در جوابش گفتم “من در بازی های آسیایی در وزن 66 کیلوگرم کشتی گرفتم و 9 کیلو وزن کم کردم” که او نیز پاسخ داد “من آن موقع سرمربی تیم ملی نبودم و نظری در این باره ندارم.” البته شورای فنی هم به من اعلام کرد نظر ما نیز این است که تو در رقابت انتخابی شرکت کنی اما کادر فنی تیم ملی قبول نمی کند. سه سال است که همیشه نفر اول اوزان 66 و 71 کیلوگرم ایران بوده ام. حداقل می ...
بررسی یک پروژه جهانی: قهرمان پروری
مجموعه ای از قهرمان های ملت های مختلف را جمع می کنم که نشان دهم قهرمان می تواند زن، مرد، کوک یا حتی فردی معلول باشد. همه می توانند قهرمان باشند. بچه ها در سیستم ما یاد می گیرند که دست به عمل بزنند. آن ها در ابتدا تمرین می کنند که هر روز حال یک نفر را خوب کنند. از خانواده خودشان شروع کرده و بعد به مدرسه، جامعه و کشور خود خدمت می کنند. به این شکل، ما نسلی از قهرمانان را خواهیم ساخت که جهان را به سوی ...
وظیفه داریم که به برگشت 4 دیپلمات امیدوار باشیم
تکلیف است باید بروم. گفتم: چرا نگران ما هستی ما هم خدایی داریم. گفت: مطمئن باشید اگر من نباشم، آقا امام زمان (عج) از شما محافظت می کند. گفتم: این مژده بسیار خوبی است فقط آن دنیا قول بده که ما را شفاعت می کنی! گفت: اینکه هست. در حال بگو و بخند با هم خداحافظی کردیم. دو ساعت بعد رادیو رژیم صهیونیستی اعلام کرد که چهار نفر ایرانی را گرفته اند و بعد از آن خبرهای ضد و نقیض شروع شد. فراز و فرود ...
همبازی علی کریمی چگونه معتاد شد؟/ مسئول کمپ اعتیادی که می خواست به سوریه برود
، مصرف کرده و ده سالی هم ادامه داده بود؛ البته کنترل شده. گفتم: پس برای چه ترک کردید؟ گفت: به خودم گفتم اگر قرار است از دنیا بروم، نمی خواهم آلوده باشم، می خواهم پاک بمیرم. پرسیدم: بیشتر چه جور آدم هایی به اینجا می آیند؟ گفت: از هر قشری اینجا هست؛ از دکترایِ اقتصاد از آمریکا و مهندس شهرداری بگیر تا آدم کف خیابانی و کارتون خواب؛ از سرهنگ نیروی انتظامی (که همسرش هم سرگرد بود) بگیر تا پسر بچه سیزده ...
برای ایفای نقش مالک اشتر مبعوث شدم / از هنرجویانم تست نمی گیرم
نقش حاج نقدی به من گفت باید از تو تست بگیرم و اتفاقا خیلی هم خوشم آمد که کسی هست که بعد از مدت ها از من تست می گیرد. وقتی تست گرفتند و بهرام بیضایی خیالش راحت شد، گفتم قرارداد امضا نمی کنم! مژده شمسایی (همسر بیضایی و ایفاگر نقش گلرخ در فیلم) آمد و گفت چرا بازی نمی کنی؟ گفتم من نگفتم بازی نمی کنم، گفتم قرارداد نمی بندم! گفت یعنی چی؟ گفتم ببین بهرام بعد از 9 سال دارد فیلم می سازد، من دوست دارم این ...
دوستم دختری را باردار کرد و گردن من انداخت
اختصاصی رکنا، میثم که توسط پلیس مشهد دستگیر شده است گفت:در یکی ازمناطق حاشیه شهر زندگی می کنیم. پدرم کارگری ساده و زحمتکش است و دو خواهر و یک برادر دارم. روزی که به دانشگاه رفتم مادر و پدرم از خوشحالی در پوست خودشان نمی گنجیدند. محیط دانشگاه برایم کمی غریب بود و احساس دلتنگی می کردم. یک هفته ای نگذشته بود که با یکی از همکلاسی هایم دوست شدم. حمید از ...
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (28)
...> ◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊ طنز نوشته جدید ◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊ امروز یه بازاریاب جارو برقی اومد در خونمون رو زد. تا درو وا کردم قبل از اینکه حرف بزنم پرید تو خونه یه کیسه کود گاوی خالی کرد رو فرشامون، بعد برگشت گفت اگه من قادر به جمع کردن و تمیز کردن همه ی اینا تو 3دقیقه با این جاروبرقی قدرتمند نباشم حاضرم همه ی اینا رو بخورم. بهش گفتم: سس سفید میخوای یا قرمز؟ گفت چرا؟ گفتم: قبض برقو ...
همسر دوم در دادگاه: شوهرم را با اینکه 20سال از من بزرگتر است دوست دارم
او بر بخورد و ناراحت شود. دلم نمی خواهد به غرورش خدشه ای وارد شود و احساس حقارت وناراحتی کند.حتی او وقتی می گفت با چه رویی پیش خانواده ات بیایم و به آنها بگویم با داشتن زن و دو دختر بزرگ می خواهم با تو ازدواج کنم به او دلگرمی می دادم که نمی گذارم کسی مانع ازدواج ما بشود. به همین خاطر پس از ازدواجمان برادر کوچکم با من قطع رابطه کرد و برادر بزرگترم تنها به یک تماس تلفنی بسنده کرد و خواهر و مادرم هم ...
خاطره شنیدنی از استاد قرائتی در سفر به حج
وارث : یکی از خاطرات شیرین و جذاب حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی که در سایت وی منتشر شده را با هم مرور می کنیم: یک سال می خواستم به حج بروم، با خود گفتم: امسال می خواهم حجّم، حجّی حساب شده باشد. لذا از یک هفته قبل شروع کردم به مطالعه آیات و روایات حج و بعد به سراغ حسابرسی مالی و وصیت نامه رفتم، از دوستان و بستگان حلالیت طلبیده و برای اینکه حج مقبولی باشم، نیت کردم به نیابت از امام ...
پسری را کشتم که در برابر چشمانم به دخترم هتک حرمت کرد+عکس
و حیف می شود چون میلاد حرف مرا خیلی گوش می کرد مادر میلاد از من خواست که مراقب پول های پسرش باشم تا حیف ومیلش نکند. چرا میلاد حرف شما را گوش می کرد؟ به خاطر اینکه رفیق بودیم و صداقتی که تو این مدت از من دیده بود. شما چه نقطه اشتراکی با میلاد داشتید که این همه با هم رفیق بودید؟ هیچ نقطه اشتراکی با هم نداشتیم. میلاد می دانست که مادرشان با شما ...
طارمی: کسی نمی تواند بگوید پرسپولیس را معطل گذاشته ام
باشگاه ریزه اسپور و صحبت با سرمربی و مدیر باشگاه تصمیم به عقد قرارداد دو ساله گرفتم. اما روز شنبه که به باشگاه پرسپولیس آمدی خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه با پرسپولیس توافق کرده ای! ببینید من بعد از پایان لیگ به باشگاه گفته بودم قصد ماندن در ایران ندارم. در چند روز اخیر حرف ها و وعده هایی را شنیدم که اگرچه خیلی ها گفتند آنها را باور نکن ولی به احترام حرف ها و قول ها به باشگاه رفتم. در همان ...
سخت است بچه هایت را از تو بگیرند و بگویند ادعای پدری کن
را بغل می کرد و به خانه می برد. همین ها باعث شد من به خودم بگویم به دنیا نیامدم که ناتوان باشم و باید کارهای بزرگی انجام بدهم. از بچگی دوست داشتم این نگاه از رویم برداشته شود که بهم بگویند: آخی، طفلک. از کلاس سوم به مادرم گفتم دیگر دم مدرسه دنبالم نیاید. از آنجا بیشتر بهم ثابت شد که خیلی قدرت دارم. یعنی قدرتم به خودم ثابت شد. از آنجا به بعد بود که دانستم با بال شکسته پر گشودن هنر است، این را همه ...
با علیرضا منصوریان از شوکی که شهباززاده به او وارد کرد تا دفاع از حضور بانوان در تمرین استقلال
می کنم. سه چهار نفر از این بازیکنانی را که رفته اند، خیلی دوست دارم. آنها همبازی های من بودند. من در این مسئله فقط استقلال را دیدم نه خودم را. به بچه ها گفتم. برای من مهم است به کسانی که رفتند احترام بگذارید. به آنها گفتم باید به مربیان قبلی احترام بگذارند. تاکید کردم اگر بازیکنی تصور می کند با ادبیات مفنی علیه مربیان قبلی حرف بزند و احساس کند من خوشحال می شوم، قطعا اشتباه می کنند. اتفاقا به شدت ...
انسان عاشق محبوب حضرت حق
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: مؤلف: محمدرضا افضلی گفت موسی را به وحی دل خدا *** کای گزیده دوست می دارم تو را گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم *** موجب آن تا من آن افزون کنم گفت چون طفلی به پیش والده *** وقت قهرش دست هم در وی زده خود نداند که جز او دیّار هست *** هم ازو مخمور هم از اوست مست مادرش گر سیلی ای بر وی زند *** هم به مادر آید و بر وی ...
این روش را به جای تنبیه کودکان امتحان کنید!
...؛ اما این بار مادرت را نخواهی زد و خودت را روی زمین نمی اندازی. این فقط بازی است؛ اما اگر بتوانی آن را انجام بدهی، به تو در این جدول دو امتیاز خواهم داد. بنابراین مادر خم می شود و لبخند می زند و آهسته و درِ گوشی به این شکل بامزه می گوید: 'خب؛ بیلی، امشب نمی توانی تلویزیون تماشا کنی' و بیلی، تو خشمگین می شوی؛ اما مامان را نمی زنی و خودت را روی زمین نمی اندازی. بعد از این بداخلاقی ساختگی ...