سایر منابع:
سایر خبرها
اگر خانم مولاوردی مشاوران دانایی داشت.../ گفتگو با طاهره رحیمی
و هنوز مجردند و فرصت مادر شدن را از دست می دهند. زنانی که پدر ندارند، همسر ندارند و با وجود داشتن تحصیلات عالیه، شغل هم ندارند، چه کسی باید زندگی این ها را تامین کند؟ بحث بیمه تکمیلی برای زنان خانه دار و خانم هایی که بیماری صعب العلاج دارند به کجا رسید؟ برنامه دولت و دفتر امور زنان برای این دسته از زنان چیست؟ به نظر شما الان مسئولین امور اجرایی زنان به این مشکلات چقدر توجه دارند؟ ...
نادر سلیمانی: ایمانم قوی نبود 6000بار خودکشی کرده بودم / کارگری در دوره بیکاری
امیرو در فیلم سازدهنی می اندازید، آیا زندگی شما شباهتی با زندگی امیرو داشته است؟ شباهت واقعی که نه، اما خیلی ها این را به من گفته اند. یک بار سر فیلم لاک پشت به کارگردانی علی شاه حاتمی بودیم که آقای جمشید هاشم پور به من گفت: پسر بازی ات در فیلم سازدهنی شاهکار بود! نقش امیرو را خوب بازی کردی . گفتم آن بچه که جنوبی هم بود نقش امیرو را عالی بازی کرد، اما من بازیگر نقش امیرو نیستم. /انتهای پیام/ خبرگزاری میزان : انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود. ...
40 سال زندگی در گوشه ای از تهران، زیر سایه پرفشار سرطان خون، مغز و مرگ
همسایه در حیاط خانه بعد از افتادن سیم برق یا برق گرفتگی پسر 20 ساله بالای پشت بام از سر خیابان اسلامی شنیده می شود. اینها به غیر از بیماری هایی است که به جان اهالی افتاده: بچه من را برق گرفت، الان گوشه خانه افتاده، چه کسی می تواند او را به من برگرداند؟ قبلا هم یک سیم افتاد روی سر یک زن و بچه هایش را بی مادر کرد. این را زن سالخورده ای که روی لبه جدول کنار خیابان نشسته می گوید. فاصله اش با ...
دختری که از آقا کلاه صورتی خواست/عکس
...> به گزارش مشرق، لازم به ذکر همسر شهید مدافع حرم در توضیح عکس زیر در گفتگو با رسانه ها گفته بود: .... بعد از مدتی نهال برگشت، پرسیدم کجا بودی؟ گفت رفته بودم پیش حاج آقا من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده، اصلا نمی دانستم منظورش از حاج آقا مقام معظم رهبری است. پرسیدم خب حاج آقا چی می گفت؟ گفت: من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر... مشرق ...
نغمه ها و خواب های سربازی
ابدی رفته بود (سه سال پیش از آن). با یک بچه باحال تهران هم دوره شدم به نام سیدمرتضی شیرازی. ابتدا ما را اعزام کردند به روستای زواِرم، اما چند روز بعد آمدند مرا برگرداندند به شیروان، چون همان روز ورود، با قصد خاصی گفته بودم ماشین نویسی بلدم و اداره نیاز به ماشین نویس داشت. چند ماه به عنوان تنبیه به روستای گِلیان اعزام شدم در جنوب شیروان توی یک دره که عید سال بعد، از آن بالا مثل یک خندق عظیم شکوفه ...
شهید گلستانی اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم/ چرا باید در سوریه بجنگیم؟
احترام مضاعف به آپارتمان ساده اش دعوت کرد. در بین صحبت هایشان مدام به پیش وند نام شان که همان عبارت سید بود و آن را شناسنامه خانواده شان می دانستند تاکید داشتند و در لحظه به لحظه مصاحبه، شهیدشان را با نام کامل آقا سید محمد حسین خطاب می کردند. سید محمد یاسا فرزند شهید که در یک سالگی پدر را از دست داده در خانه مشغول بازی بود. چند دقیقه بعد مادر شهید(زینب میرشاهی) و همسرش (راضیه سادات ...
روزی که سید رضا پرکشید
عملیات خیبر بعد از شهادت حاج محمدابراهیم همت فرمانده دلاور لشکر محمدرسول الله(ص) و واگذاری فرماندهی به شهید حاج عباس کریمی سید به عنوان قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول(ص) منصوب شد. پس از شهادت حاج کریمی در عملیات بدر ، به عنوان سرپرست لشکر در خدمت رزمندگان اسلام علیه کفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشکر، سید رضا دستواره همچنان به عنوان قائم مقام لشکر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام وظیفه می ...
دولت بیاید رک بگوید مردم خودتان به داد خودتان برسید!
...> *مهمانان را در این برنامه چه کسی انتخاب می کند؟ مجری های یا شما ؟ مهمانان یک اتاق فکر دارند بعد یک یا دو هفته وقت گذاشتیم 31 نفر از آنها آماده شده اند. *یکی دو هفته قبل از ماه رمضان ؟ یکی دو هفته کار پشت سرهم. یعنی 14 روز نشسته ایم با یک تیم 7 نفره دور یک میز؛ حتی دو روز را در مشهد جلسه گذاشتیم. 80 نفر بودند که 31 نفر از آنها را فیکس کردیم. همین الان در این 31 نفر هم 3 ...
لحظه تکان دهنده ای که مادر انتظارش را می کشید
بزرگترها احترام زیادی قائل بود، مرا بسیار دوست داشت و در کار کشاورزی به ما کمک می کرد، همه بچه هایم از دوران کودکی اهل نماز و عبادت بودند اما محمدتقی نسبت به سایرین کمی تنبل بود، به پدرم گفتم که من باید اصرار زیادی کنم تا او بلند شود نماز بخواند، پدرم گفت به بچه ها نگویید که نماز و روزه به شما نمی رسد تو دعایی کن که او قبل از آن که من بگویم خودش عبادتش را انجام دهد و خواست خدا که از 10 سالگی نزد ...
معاون وزیر امور خارجه در گفت گوی اختصاصی با عصر اقتصاد؛ سفرهای سران آسیایی به ایران کاری است؛ نه ...
ساعت از شروع کار و 2 ساعت از اتمام ساعت اداری کم می کردیم، چون کاری برای انجام دادن نبود. ماه رمضان بهانه بود. می گفتند بروید خانه یارانه بگیرید بخورید همین برایتان کافی است. وضعیت وخیمی بود، اما امسال می گوییم چرا ماه رمضان تعطیل کنیم، کار داریم و باید انجام دهیم. حالا تا بخواهیم این سیستم را از آن وضعیت خارج کنیم و به وضعیتی برسد که چرخه ها خوب بچرخد زمان می برد. - واقعا شما در سیستم ...
تلخ تر از درگذشت پدرم مدال شجاعتی بود که به قاتلش دادند
از پیکرش پیدا نشد. حتی خانواده اش جایزه ای برای پیدا کردن پیکرش گذاشتند که در آخر پیدا هم نشد. *شما با دیگر خانواده های آسیب دیده ارتباط داشتید تا از حال و روزشان آگاه شوید؟ تا حدودی در جریان بعضی از خانواده ها بودم. در مناطق جنوبی به این صورت است که امرار و معاش خانواده به شدت به پدر خانواده وابسته است و نان آور اصلی پدر خانواده است. ممکن است در خیلی مناطق مادر شاغل باشد اما ...
سرلشکر باقری به روایت خودش/ رئیس جدید ستادکل نیروهای مسلح کیست؟
وضعیت بسیار مناسبی داریم و افق بسیار روشنی برای آینده کشور وجود دارد. بسیاری از سرمایه گذاری ها که در پرتو توسعه دانش در کشور آغاز شده است، به بار خواهد نشست. انشاالله روز به روز نیز وضع مناسب تری خواهیم داشت. *از شما خواندم چنان در منطقه قدرتمند ظاهر شدیم که با کوچک ترین اتفاق در خلیج فارس ناوهای آمریکایی به سرعت بر روی کانال 16 بی سیم می روند و خاضعانه توضیح می دهند که اتفاقی نیفتاده ...
چرا در کشور ما توجهی به جوانان نمی شود، روایت مخترع جوان ایرانی در"ماه عسل"
پریناز فروزان:بیست و ششمین برنامه "ماه عسل" میزبان جوانی بود که با تکیه بر دانش و مهارت خود امروز به عنوان یکی از برترین مخترعین ایران شناخته می شود.جلال سجادی جوانی است که به واسطه افتخاراتی که کسب کرده روز گذشته روی صندلی "ماه عسل" تکیه زد. جلال در سال 1366 در روستای سادات حسینی در شهرستان ایذه استان خوزستان متولد شد و 8 سال است که در تهران زندگی می کند. جلال از زیبایی، طراوت، سرسبزی و خنکای روستایش تعریف کرد. پدرش بازنشسته سازمان شهرداری و مادرش خانه دار است. 6 خو ...
دفتر بخشش این بار در ماه میهمانی خدا ورق خورد
فاطمه برای انجام کاری به کرج رفته بود. قرار بود عصر به خانه بازگردد. ساعت 5 عصر دلشوره گرفتم. به ساعت نگاه کردم و از مادرش خواستم با او تماس بگیرد. نگران شده بودم و نگاهم به در خانه بود. همسرم تماس گرفت اما تلفن همراه فاطمه خاموش بود. محرمعلی که سخن گفتن برایش سخت شده بود با تأثر ادامه داد: از دلهره و نگرانی نمی توانستم بنشینم. یک ساعت بعد زنگ تلفن من به صدا در آمد. شماره ناشناس بود و مرد ...
دختری که از آقا کلاه صورتی خواست +عکس
.... لازم به ذکر همسر شهید مدافع حرم در گفتگو با رسانه ها گفته بود: .... بعد از مدتی نهال برگشت، پرسیدم کجا بودی؟ گفت رفته بودم پیش حاج آقا من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده، اصلا نمی دانستم منظورش از حاج آقا مقام معظم رهبری است. پرسیدم خب حاج آقا چی می گفت؟ گفت: من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر... ...
شمارش معکوس برای کارگران بیکار/به خانه بر می گردیم
با او گفت وگویی داریم. سلام. اهل کجایید؟ اسم تان چیست؟ عزت. اهل افغانستانم. هر روز این جا می آیید برای کار؟ این جا که الان کلا وضع کار خوب نیست. وقتی کسی می آید دنبال ما، می گوییم دستمزدمان روزی 50تومان است. همین است دیگر. روز می رویم سرکار. شب برمی گردیم خانه. الان ساعت 10صبح است. از ساعت چند تا حالا این جا ایستاده اید؟ ما از ساعت 6 ونیم صبح می آییم این جا تا یک می ایستیم. اگر تا ساعت ...
وظایف شوهر خانم باردار را بدانید
درگیر پروسه بارداری می شوند، مادران بارداری بهتری را سپری می کنند. کارهای زیادی وجود دارد که مردان می توانند برای همسران باردار خود انجام دهند، اما مشکل اینجاست که اغلب آنها نمی دانند در چنین موقعیت هایی باید چه کار کنند. اگر همسرتان پا به ماه است و شما احساس سردرگمی می کنید، می توانید از نکات زیر برای کمک کردن به او استفاده کنید. آرام باش همسرم یکی از موضوعاتی که خانم ها در طول ...
یک شب جهنمی در پارتی زندگیم را تباه کرد
شروع کردم. در همین شب نشینی ها بود که برای اولین بار مصرف بنگ و مشروبات الکلی را تجربه کردم. پول زیادی را به خاطر رفیق بازی هایم خرج می کردم، اما هیچ کس از من در این باره سوالی نمی کرد. اولین بار به جرم نگهداری موادمخدر روانه زندان شدم، اما مدتی بعد پدرم جریمه ام را به حساب دادگستری ریخت و من آزاد شدم. پدرم قصد داشت خدمت سربازی مرا بخرد ولی به او گفتم آن پول را به خودم بدهد تا من به سربازی ...
نوشته های پراکنده اردشیر رستمی منتشر شد/ غضنفر دیپلمات می شود به کتابفروشی ها رسید
با عنوان یک خیابان گرد حرفه ای می خوانیم: امروز در تهران باران خوبی بارید. درخت ها و خاک شسته شدند. حالم خوب شد، به چند نفر زنگ زدم و باران را تبریک گفتم. درخت ها زیبایند و زمین بدون آنها متروکه می شود. اما اهمیت آنها را کمتر احساس کرده ایم. در حافظه ام چند درخت دوباره سبز شدند. آنها را برایتان می نویسم. در خیابان یکم سعادت آباد دو درخت بزرگ سماق وجود دارد، آن ها را به چند تن از اهالی کوچه ...
مرگ دلخراش زن جوان در یک بیمارستان
خواستم به سراغ او بیاید. وقتی با التماس خواستم به همسرم سر بزند به آهستگی کنار تخت حاضر شد و گفت چرا این طور شده است؟ گفتم که شما پزشک هستید. از آنجا به بعد بود که مدام شروع کرد با پزشکان دیگر تماس بگیرد و وضعیت همسرم را گزارش کند. لحظاتی بعد چند پزشک از راه رسیدند و بعد از معاینه همسرم گفتند که او فوت شده است. از لحظه ای که او را به بیمارستان منتقل کردم تا زمانی که فوت شد فقط یک سرم به ...
زخمی فتنه 88 و جاویدالاثر مدافع حرم
سوریه جانباز شده بود و در بیمارستان بستری شد آن زمان بعد از ساعت کاری ملاقات دوستش می رفت. پیش می آمد تماس می گرفتم که ناهار منتظریم می گفت من میروم پیش دوستم گاهی گله می کردم که شما فکر و ذکرتان شده است دوستتان، می گفت دوستم تنها است خانواده اش خبر ندارند. ** با این وجود یک بخشی از کار ایشان در خانه ام برعهده شما بود. بله همینطور است، من هم بعضی مواقع از دست بچه ها خسته می ...
شهیدی که به او الهام شده بود قبل از تولد فرزندش به شهادت می رسد
به گزارش سفیر افلاک ،هنگامی که در12 آبان ماه سال 1332درخانواده ای مذهبی ،متدین و معتقدبه ارزشهای دینی و اسلامی درروستای افرینه ازتوابع بخش معمولان شهرستان پلدخترپسری دیده به جهان گشودودر آغوش گرم مادرو پدری نشو و نما پیداکرد که آوای زمزمه های مناجات شبانه شان آرامبخش روح و روان وی ،خانواده و همه اهالی آن روستا بود ،کسی تعجب نکرد که ماحصل آن عبادتها و مناجات ها پرورش فرزندی از تبار مکتب سرخ حسینی ...
نذری مادر و روزه داری وزیر
: این روال هنگامی که دختر کوچکی داشتم نیز ادامه داشت. گودرزی به سال های 60 و 61 اشاره و عنوان کرد: هنگامی که با همسر و فرزندم در ماه مبارک رمضان به نماز جمعه رفته بودیم بسیار تشنه بودم، برای همین سعی می کردم از آب خنکی که همسرم برای دخترم آورده بود اورا سیراب کنم. برای همین مکررا به دخترم می گفتم: تشنته ، آب بخور و او هم مخالفت می کرد. ...
حجم تنهایی تو بیشتر از بودن ماست
رفتارشان بتراشند. ولی من که بچه هایم را می شناسم و خودم بزرگ شان کرده ام، طاقت بی محبتی شان را ندارم. نمی توانم خودم را دلداری بدهم که پول نداشتند مرا نگه دارند. من خودم پول داشتم و برای خودم کسی بودم، چرا اجازه ندادند در خانه بمانم؟ ** مرد عروسکی برای بازدید از بخش های آسایشگاه، سوار یک ماشین برقی می شویم و در میان ساختمان ها به راه می افتیم. از کنار مزرعه ای می گذریم که مددجویان ...
آمین گوی دعای شهادت همسرم بودم
آزادگان هستند؟ شما نگران اسارت یا جانبازی همسرتان نبودید؟ نه، نگران نبودم چون من تجربه زندگی سخت را داشتم. پدرم 9 سال در اسارت صدام منحوس بود و بعد از این مدت جانباز شد. ما آمادگی هر نوع اتفاق را داشتیم. برای همین این حال و هوا برایم بسیار ملموس بود. همسرم همیشه آرزوی شهادت داشت. همیشه شهادت می خواست و دعا می کرد و من هم آمین گوی دعای شهادتش بودم. من اعتقاد دارم هرچه تقدیر الهی باشد، همان می ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، میپرسم آذری هستید؟ می گوید: بله، اما 50 سال است که مشهد هستیم. من و همسرم هر دو در تبریز به دنیا آمدیم، من عاشق نظام بودم، برای همین وارد دانشگاه افسری شدم. قبل از انقلاب حدودا سال 48 بود که به مشهد منتقل شدم و قسمت شد زیر سایه امام هشتم(ع) زندگی کنیم. الان هم نیم قرن است که در همین حوالی پابوسی آقا وضعیت خانه هم خبر از نظمی دقیق می دهد. می پرسم حالا چه شد نظام و ارتش را انتخاب کردید؟ میگوید: عشق ...
حرف ها را تکرار کنید!/ اگر بگویی نروم، می مانم
داشت این بود همسرم از سادات باشد! مادر حسین آقا هم با مادرم تماس گرفت و ... یادم هست وقتی مادرم موضوع را با من مطرح کرد، گفتم حسین که بچه است! این در حالی است که محمدحسین متولد 15 اسفند 65 بود و من 14 شهریور 66! مادرم با حالت ناراحتی انگار نه انگار که من دخترش هستم و او فامیل عروس است، گفت فکر کردی خودت خیلی بزرگ شدی؟ این حرف برای من این معنا را داشت که خانواده ام رضایت دارند و ...
سرباز قصه بدون مرز را از زن به مرد تغییر دادم/ رنگ جنگ سیاه است
خاکستری را به وجود می آورد یعنی سایه ای از سیاهی جنگ است. همچنین تصاویری منتشر شده بود از سربازهای آمریکایی که در عراق هستند، برخوردی که با بچه های عراقی داشتند که رئوفانه بود، حتی تصویر معروفی هم هست که یک سرباز سیاه پوست آمریکایی کودکی را در آغوش گرفته و اشک می ریزد. همه این اتفاق ها در زیر مجموعه سیاهی رخ می دهد، اما وقتی در زیر لایه های انسانی قرار می گیرد، به آن سیاهی نیست. اگر جنگ نباشد، صلح ...
گپی با هادی حجازی فر، بازیگر بلندترین دابسمش سینمایی
در غبار . شنیده ایم که شما را حالا حاج احمد صدا می کنند... بله، روزهای اولی که سر کار بودیم، من را احمد صدا می کردند که اصلا عادت نداشتم و بر نمی گشتم. با این که بچه ها را به اسم خودشان صدا می کردند، اما برای من زمان برد تا به احمد بودن عادت کنم. الان شرایط به شکلی شده که کسی می گوید احمد من هم بر می گردم. به هر حال به مدت دو ماه و نیم همه من را به همین نام صدا کرده اند. اتفاق ...
دوستی بی شرمانه یک مرد شیشه ای با دوخواهر تنها در تهران
در دادسرای امور جنایی تهران به خبرنگار رکنا گفت: روز نخست با پریسا که بچه محل هستیم در خیابان آشنا شدم و در این چند روز برای انجام کارهایش همراهی اش می کردم و با هم به دادگاه خانواده و کلانتری می رفتیم و می دانستم از همسرش جدا شده است و خواهرش مهشید نیز با او زندگی می کرد. به گزارش خبرنگار رکنا، محسن که پس از 7 سال ترک مواد نزدیک به 6 ماه است که دوباره به شیشه اعتیاد پیدا کرده و همسرش نیز ...