سایر منابع:
سایر خبرها
شهید مدافع حرم که تشنه لب به یاران سیدالشهداء (ع) پیوست +تصاویر
می ایستد، تعجب کرده بودم و جای خالی در ذهنم باز کردم و سوالش را نگه داشتم تا بعدها بپرسم، تا اینکه آخرین نفر رفت آزمایش داد، بعد از عقد یک روز گفتم : حسن چرا روز آزمایش آخرین نفر رفتی آزمایش دادی؟ گفت: در اتاق آقایون باز بود، و وقتی می خواستند خون بگیرند خانم ها نگاه می کردند، من نمی خواستم آستینم را پیش زن نامحرم بالا بزنم، رفتم آخر صف ایستادم تا بعد از من کسی نباشد و خانمی منتظر همسر آینده اش ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
بودی؟ بیشتر دلهره را پدر و مادرم داشتند! تن من فقط یک بار لرزید و آن موقعی بود که من را ترساندند که من را می فرستند مدرسه ای که شبانه روزی است! می گفتند باید مثل کوزت کار کنی ... تصویر تناردیه و یک جای نمناک پر از موش جلوی چشمم آمد و حسابی مرا ترساند. در دبیرستان در چه رشته ای درس می خواندی؟ رشته ریاضی. هر روز خواب می ماندم درمدرسه هم، هم همین ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
بازی می کردند. گفتند از دور می توانی نگاه کنی، اما نزدیک نشو. آقای حسین جعفریان فیلمبردار بود. من به فاصله 4 تا درخت دورتر ایستاده بودم و هی نگاه می کردم که آهان رابطه فیلمبردار با کارگردان این جوری است. حسین جعفریان آدم آرامی است و یواش حرف می زند. آقای پوراحمد هم این جوری است، یک چیزی آرام می گوید و می رود. من می گفتم آهان پس رابطه فیلمبردار با کارگردان باید این جوری آرام و پچ پچ حرف زدن باشد ...
بسیجی مَشتی شهرک ولیعصر مزد اخلاصش را گرفت
کمتر در خانه باشد، همسرم آدم توداری بود و خیلی از کارهای بیرون حرف نمی زد. بعد از شهادتش و لابه لای صحبت های دوستان و همکارانش بود که آقا مرتضی را بیشتر شناختم. در مراسم ختمش خیلی از مادرها می آمدند و می گفتند فرزند ما راه ناصوابی را طی می کرد اما شهید کریمی آنها را جذب بسیج کرد و به راه آورد. شنیدن این حرف ها برایم خیلی جالب و تا حدی عجیب بود. من 13 سال با آقا مرتضی زندگی کرده بودم و تا آن لحظه ...
متن مکالمه تلفنی بلر و بوش درباره جنگ عراق
اوایل ماه مارس 2003 در آستانه جنگ عراق بود که من در جریان یک تماس تلفنی میان جورج بوش و تونی بلر قرار گرفتم. رییس جمهور امریکا به نخست وزیر انگلیس گفت که آماده است تا جنگ شروع کند. تونی بلر عصبی خندید و از نگرانی های خود در این باره صحبت کرد، اما بوش از شریک کوچکتر خود خواست که شجاعت و جسارت داشته باشد. من بخشی از این مکالمه را در یک نمایشنامه با عنوان "وفاداری" آورده ام. در آن زمان جاناتان پاول ...
اشک های سردار آزمون در خندوانه / خیلی عمر نخواهم کرد!
جوان که متولد دی ماه 73 است، بعد از خودش از اشکان دژاگه و علیرضا جهانبخش به عنوان بهترین فوتبالیست های حال حاضر کشورمان نام برد و در جای دیگری گفت که اگر روزی قرار باشد در ایران بازی کند، با وجود علاقه اش به پرسپولیس و البته استقلال تیم تراکتور را انتخاب می کند. در بخش دیگری از این گفتگو صحبت از دورویی و دروغ هایی شد که در در هر حوزه ای به ویژه ورزش و سینما وجود دارد، این جا بود که جوان ...
روزهای پس از امام/ چه کسانی گزینه های رهبری بودند؟
طرف ما به آتاتورک... ... برای شرکت در مراسم فاتحۀ رهبری برای امام به دانشگاه تهران رفتم. جمعیت عظیمی شرکت کرده بودند. بعد از من، آیت الله خامنه ای رسیدند. مردم خیلی گرم استقبال کردند و شعار اطاعت از خامنه ای، اطاعت از امام است جا افتاده. برای اسم ایشان صلوات می فرستند. اما ایشان به آقای [محمدتقی] فلسفی که سخنران جلسه بودند، گفتند که دیگر صلوات نفرستند. ... عصر، شورای بازنگری ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
شد در بخش پایانی گفتگو با مهمانان منتخب علیرضا، امید، پرستو و امیر صالحی و آرزو افشار وارد صحنه "ماه عسل" شدند. علیرضا گفت: بعد از حضور در "ماه عسل" مجوز نانوایی و سهمیه آرد به ما تعلق گرفت. یک اتفاق خوب دیگر این بود که یک نفر من را در خیابان دید و گفت بعد از شنیدن آخرین حرف تو تصمیم گرفتم مصرف نکنم و تا امروز 5 روز است که از مواد استفاده نکردم و تماس هایی داشتم که دوست داشتند فرزندان ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
...> چیزی هم متوجه می شدید؟ تا حدودی بله. خودتان قصد نداشتید کارگردان شوید؟ نه، اما تدوین را به شدت دوست داشتم. به یاد دارم آقای قطبی رئیس سازمان تلویزیون یک بار به اتاقم آمدند و من مشغول تدوین بودم؛ ایشان گفتند اصلا بیا فقط این کار را انجام بده، معلوم است. مونتاژ کردن را خیلی دوست داری. او فهمید و بابای عزیز نفهمید!! هیچ وقت کاری برای کسی تدوین نکردید؟ ...
فیلم های بروسلی را که دیدم عاشق کاراته شدم!/ با دست گچ گرفته برای سریال رامبد بدلکاری کردم، دکتر گفت فلج ...
.... من گفتم آخر می پرم، چون می دانم از سر همه تان رد می شوم. گفتند تو باید اول بپری! منتهی طرحمان هم عوض شده. تو چپ کردی توی ماشین می مانی بقیه می آیند روی سرت می پرند! حلاصه قرار شد هیچ راننده ای درنیاید. رفتیم پیش طرف که روسی بود. این روسی تنها کسی که با ماشین روی هوا سه دور چرخیده بود. فقط یک نفر این کار را کرده. من با ماشین روی هوا دو دور چرخیدم که پنج نفر در دنیا این کار را کرده اند. یکی ...
من با استقلال قرارداد بستم خدا را شکر پرسپولیس به دنبالم آمد
به گزارش افکارنیوز ، علی کریمی در گفت و گویی متفاوت درباره زوایای دیگری از علایق و ناگفته هایش صحبت کرده است. *چه تصوری از آینده علی کریمی دارید؟ مرا یک دفعه به 30 سال پیش بردید. من هم مثل بقیه بچه ها دنبال چیزی بودیم که دوست داشتیم. بازی کردن بود. طوری که همه همسایه ها از دست من عاصی بودند. پدر و مادرم و... همین طور می گذروندم و پیش می رفتم. مخصوصا معلم ها چون ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
جای حق نشسته و من امیدوارم زنده مونده و ببینم روزی رو که اونا تاوان رفتار پلیدشان رو پس بدهند!” کسی که پشت خط بود، ول کن نبود. با صدای موبایلم که یک ریز زنگ می خورد چشمانم را باز کردم. هنوز همان جا روی سرامیک ها خوابیده بودم. تمام بدنم درد می کرد. پرده اشک نمی گذاشت اطرافم را شفاف ببینم. به هر بدبختی بود از جایم بلند شده و نشستم. با پشت دست اشک هایم را پاک کردم و به ساعت خیره شدم. ده و ...
3 داستان کوتاه طنز، به مناسبت عید سعید فطر
...> وقتی به عیادتش رفتم دلم به حالش سوخت و به شدت غصه اش را خوردم. بدبختی این جا بود که پدر و مادر بچه، موفق به خرید پماد مخصوصِ رفع درد استخوان نشده و نتوانسته بودند بعد از چند روز، مرهمی بر زخم فرزندکوچک و جگرگوشه شان بگذارند و ... تحمل دیدن چنان صحنه دلخراشی را نداشتم؛ به کودک نزدیک شدم وگفتم: " مگه من مُرده م که تو درد می کشی باباجون؟! هر طور شده دردت رو درمون می کنم؛ خیالت تخت ...
پایان مرحله اول مشروطیت و آغاز استبداد صغیر
گرفتاری در مجلس شورای ملی متحصن شدند و در اتاق مغربی باغ اندرون مجلس که بعد ها جزو چاپخانه مجلس شد، مقیم شدند. عاقبت روز 22 جمادی الاول قزاق ها از صبح زود مجلس را محاصره نموده و چنان که داستان آن معروف است، مجلس را به توپ بستند. من که وضع را چنین دیدم، برخلاف نوشته های دولت آبادی و کسروی در روزهای انقلابی هر روز با بسیاری دیگر از وکلا از صبح زود تا پاسی از شب گذشته در فعالیت بودم و در ...
حضورمنتخبین مردم در عیدانه ماه عسل
یک دختر است، گفت: بعد از برنامه، پدر دختر خانم جلسه ای را فراهم کردند اما به دلیل دغدغه هایی که دارند گفتند من به شما دختر نمیدهم من به آنها حق می دهم. امسال ماه عسل از مخاطبان درخواست داشت تا قهرمان زندگی خود را به برنامه معرفی کنند، به همین دلیل امروز در بخشی از برنامه سازنده بهترین فیلم ها در برنامه حاضر شدند. آخرین قاب ماه عسل فقط خنده و مرور خاطرات یک ماهه و دعوت از منتخبین مردم ...
خاطرات یک بازمانده انفجار 7تیر از دعوت بهشتی از پیمان، رفتارش با محمدمنتظری، حمایتش از رجایی و...
. در آن زمان آقای کرباسچی دستیار آیت الله خامنه ای در واحد تبلیغات حزب بود. دکتر باهنر مسئول امور استان ها و آموزش بود و من قائم مقام ایشان بودم و آیت الله موسوی اردبیلی مسئول موضوعات ایدئولوژیک حزب و آیت الله هاشمی نیز مثل همیشه سخنگو بود. هاشمی راه بازکن موانعی بود که دیگران می تراشیدند. از فرقانیسم تا داعشیسم چرا در سال 60 ترورها و انفجارها اینقدر زیاد شد؟ اصغرنیا در این ...
ایده های خوب، پشت آن عینک تیره/ سه یادداشت مثبت و منفی این روزها، درباره عباس کیارستمی: در ستایش تعادل ...
حکم نهایی تو و حکم نهایی خودشان یکی است که صلوات یا فرقی هم هست که اگر فرقی باشد بدا به حالت. یکی از راه می رسد که پتی بورژوا چرا مثل من که رادیکال هستم فکر نمی کنی؟ مردک اپورتونیست کافه نشین و دیگری آن طرف ایستاده و نخوانده نشنیده حکمت را صادر کرده است. دوره ت گذشته چپ فحاش و نفرت پراکن که پشت سر مرده حرف می زنی و همین شب هاست که سوسک فاضلاب بشوی . فضا کثافت است. فیسبوک جنگ ایگوهاست. کاسبی ...
متوسلیان صید بزرگ اسرائیل بود
؛ چون تمام راه ها به سمت دزلی بسته بود. ما از 5 عصر که راه افتادیم 7 صبح روز بعد به دزلی رسیدیم، یعنی 14 ساعت با وسایل نظامی بدون توقف در کوه و کمر حرکت کردیم تا به ارتفاعات دزلی رسیدیم. هیچ راه دیگری جز این برای گرفتن دزلی وجود نداشت. اصلاً نیروهای ضد انقلاب تصور نمی کردند که بچه های سپاه بتوانند این کار فوق العاده سخت را انجام دهند. به نظر می رسد متوسلیان اخلاق تندی داشته است، یکی دو ...
رسوم مناطق مختلف ایران و جهان در استقبال از عید سعید فطر+ تصاویر
روند که عزیزی از دست داده و سوگوار مرگ وی هستند و بالأخره روز عید فطر با همین دید و بازدیدها به پایان می رسد. بسیاری از مردم استان کردستان پس از عید فطر طبق یک سنت دینی شش روز (شه شه لان) اول ماه شوال را به نیت مزید اجر و ثواب و نیز به منظور بدرقه ماه مبارک رمضان دوباره روزه می گیرند. مردم کردستان مانند سایر مسلمانان اهل سنت روزه مستحبی شه شه لان را مستند به حدیثی از نبی مکرم ...
آخرین خواسته امام خمینی از احمد متوسلیان چه بود
رفت و گویا به حضرت امام گزارش داده بود که حاج احمد متوسلیان تازه رسیده است و با گروه قبلی نتوانسته که برای دست بوس بیاید. حضرت امام هم لطف کردند و حاج احمد را پذیرفتند. حاج احمد تنها به داخل حیاط منزل امام رفتند. این دیدار حدود بیست دقیقه ای طول کشید. من جلوی درب منتظر حاجی ایستاده بودم. حاج احمد که بیرون آمد، مشغول حرف زدن شدیم و بهش گفتم: حاجی خوش به حالت و از این گونه صحبت ها. یک مرتبه از پشت ...
بازی زندگی لرتا؛ مردن روی صحنه با چشمان باز
. لرتا یکی از بازیگران ارمنی بود که تئاتر را با لهجه فارسی بازی می کرد. این نکته را تماشاگران به او گفته بودند و او علت آن را در این می دانست که: متن نمایش را با حروف لاتین می نوشتم. زیر و زبر می گذاشتم و فارسی حرف می زدم چون در مدرسه روس ها فقط روسی یاد گرفته بودم. او بعد از پایان مدرسه در یک اداره مسئول بایگانی شد. در همین سال ها بود که عبدالحسین نوشین که برای تحصیل به فرنگ رفته و در ...
کیارستمی؛ اصل ترین قلندر سینمای ایران!
فیلم های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه ها را. "احمدپور" (شخصیت اصلی فیلم "خانه دوست کجاست") رفت پس داد دفترچه را اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. حالا پس از سال ها می شود راجع به آن ها فکر کرد که آن ها چه طوری از بین رفتند در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت. این حرف ها با حذف بخش هایی از صحبت های ...
حواشی خواندنی از دیدار تشکل های دانشجویی با رهبر معظم انقلاب
آن طرف تر آقا نشستم. این همه لشکر آمده... نشستیم تا آقا آمد. قد و قامت آقا واقعا زیباست. حضرت آقا نشستند. شعارها کمتر شد، نمی دانم چرا. بچه ها سریع نشستند. بلند شدم تا آقا شروع نکرده چفیه شان را بگیرم که من را نشاندند. یک نفر بلند شد و گفت: انصاف نیست شما به بعضی ها اجازه صحبت دادید و بعضی ها نه. من به شخصه با این نوع برخورد با آقا مخالف هستم و ناراحت شدم. آقا هم گفتند: من می ...
دفاعیات فردی که به کلاهبرداری متهم شده
شما حرف زده من بودم؟ آن طرف خط هم پاسخ دادند این را آنها نباید جواب بدهند. غرقابی همچنین با اشاره به پیام های تهدید آمیزی که ظرف 24 ساعت گذشته دریافت کرده گفت: پس از آن بود که همان شخصی که تلفنم را به او داده بودم با پیام صوتی در تلگرام و یا پیام متنی مرا تهدید کرد که دیگر نمی گذارد در فوتبال ایران جایی داشته باشم و مرا محو می کند. البته من همه این تماس ها و پیام ها را نگه داشته ام تا ...
گفتگو با هرکول بوشهری +عکس
مانند ورزشکاران دیگر شرایط مالی خوبی نداشتم. من بیشتر به صورت طبیعی تمرین کردم، بدون هیچگونه مکمل و دارویی و 85 درصد اندام من از ژنتیک است. در خانواده تان فرد دیگری هم مانند شما هست؟ پدر من پهلوان و دست به وزنه بود. پدر بزرگم همیشه در زورخانه کار می کرد. می توانم بگویم که خانواده پدری من ژنتیک پهلوانی داشتند. ولی کار با وزنه و ورزش هم تاثیر داشت. در روز چه قدر تمرین می ...
دلنوشته مجری زن تلویزیون از دیدار با رهبر انقلاب
...، خلاصه حال هیچ کس سر جایش نیست! همه مشعوف و مبهوت دیدار ولی امر مسلمین جهانند که حالا در فاصله چند قدمی یا چند متری شان ایستاده و برایشان دست تکان می دهد! با همان لبخند پدرانه همیشگی که قند را در دل آب می کند! اشک امان نمی دهد و مانند یک پرده توری ضخیم مانع دیدار می شود. سر جایم ایستاده بودم، نشستم اما همچنان خیره به یک نقطه! عقب حسینیه خالی بود و جلو متراکم. ناگهان و بی ...
توکلی: جای سریال ماورایی خالی است/ معصومی: پادری بهتر بود اما کشش نداشت/ عزیزی:سریال ساختن ما کارخانه ...
این نیست. به قول یکی از دوستان معروف بازیگر، این سریالها فقط نقش های قبلا کار شده او را دوباره روی آنتن تکرار می کنند. عزیزی در عین حال تأکید می کند: هنرمند بخاطر مشکلات معیشتی مجبور است هرچیزی را بنویسد. همین می شود که انگار دارد تجارت می کند تا به زندگی اش سرو سامانی بدهد. سریال ساختن ما نیز مثل کارخانه پفک سازی می ماند عبدالرضا اکبری مگر چیزی به اسم سریال رمضان ...
تقوا؛ مهمترین توشه ی یک ماه روزه داری/ حقوقهای نجومی خون ملت را می مکد/ ریزگردها میهمان ناخوانده عید فطر ...
روز قدس از تلاش نهادها و سازمانهای مختلف قدردانی کردند و حضور سید رضا اکرمی مشاور رئیس جمهور در اراک را خیرمقدم گفتند. شادی و سبکبالی؛ اجر یک ماه بندگی در ضیافت الهی نجوای مردم شازند زیر آسمان شهر/ ریزگردها میهمان ناخوانده عید فطر شازند بودند همزمان با سراسر جهان، اقامه نماز وحدت بخش عید فطر در شهرستان شازند نیز بار دیگر مسلمانان را در صفوف بندگی در کنار یکدیگر جمع کرد تا با ...
از بی حسی نیمی از بدن تا فتح قله دماوند
وحیدزندی فخر: عقربه ها دقیقا ساعت 3 بعدازظهر را نشان می داد. درست در همین زمان، قرار مصاحبه داشتم. کاری نداشتم به جز انتظار کشیدن. ناخودآگاه به سمت پنجره رفتم و از طبقه دوم ساختمان خبرگزاری به درون حیاط، چشم دوختم. زنی را دیدم که داشت دوچرخه اش را به یکی از درختان کناری محوطه زنجیر می کرد. با خودم گفتم: "این خانم چه فکری با خودش کرده که در این موقع روز و در هوایی چنین گرم، دوچرخه سواری می کند؟ علاوه بر آن، در این ساختمان چه می کند؟ یعنی ...
آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته
طرف عمره برای امضای معاهده و... و. منم خدا رو شکر می کنم که می تونم این کارو از طرف اون انجام بدم ... (نوشته ی روی قاب خودکار:) تمامی ادیان، و همه ی این نغمه ها، همه یک سرود را می خوانند: سلام (صلح) یر شما باد . ، عمر هر وقت راجع به چیزی که اون و شما دنبالش بودید حرف میزد، همین بیت مولانا رو نقل می کرد، ممنون که تا آخره این قضیه ایستادگی کردید و ممنون که به همه مون کمک کردید چیزی که در خور خاطره ...