سایر منابع:
سایر خبرها
افشاگری فرزاد مجیدی: از حضور عابربانک تا اعلام دلیل پاسخ منفی فرهاد/ آقای افشارزاده از استقلال برو!
تشکر می کنم که پای تیم ایستاد. برای تیم کم زحمت نکشیدم که این برخوردها با من صورت گرفت. همه تک تک دقایق و ساعت های فصل گذشته استقلال را می توانم مرور کنم. حتی می توانم بگویم ساعت 15 روز بازی با ذوب آهن چه اتفاقاتی افتاد. روزی که جلسه معارفه من بود، در حضور منصور پورحیدری، مجید صالح و پرویز مظلومی اعلام کردم که اگر می خواهید مرا به خاطر برادرم فرهاد به استقلال بیاورید، نمی آیم. مظلومی پاسخ داد که من ...
رنگ خدا
هستند حجاب دارند. همه افتخار من این بود که حجاب ندارم. سال اول دانشگاه بودم که ازدواج کردم. همسرم در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود ولی بعد از ازدواج، شبیه من شد و همه زندگی ما شده بود تفریح و مجالس شبانه. پوررجب از اتفاق زیبایی که مسیر زندگی اش را متحول کرده، اینگونه می گوید: سال دوم دانشگاه بودم. یکی از همکلاسی هایم پیشنهاد کرد که شب قدر به مراسم احیا برویم. من تا آن موقع اصلا شب احیا ...
امنیت کشورمان اقتضا می کرد تکفیری ها را در سوریه و عراق زمین گیر کنیم
.... یادم هست این نیروهای دفاع وطنی به ما می گفتند اگر فرماندهان ایرانی داشته باشیم، حاضریم بیاییم و به خط زده و عملیات کنیم. آنقدر به بچه های ما اعتماد دارند که چنین حرفی را می زنند. حتی لحظه ای که من مجروح شدم. یکی از این بسیجیان سوری خودش را زیر آتش دشمن به من رساند برای کمک. هیچ وقت خاطره اش یادم نمی رود آن پیرمرد سوری بسیجی از نیروهای دفاع وطنی با یک زحمتی من را عقب کشید. از همه طرف زیر آتش ...
گولج: شاید زدن 4 یا 6 گل به استقلال را تکرار کردیم/ با مطالعه پرسپولیس را انتخاب کردم
کسب کرده بودم می توانیم با همه امکاناتی که داریم قهرمان شویم و مطمئنا این تیم در آسیا هم حرفهای زیادی خواهد داشت. * فکر می کنی در پرسپولیس بتوانی جایگاه ثابتی برای خودت پیدا کنی؟ من به عنوان یک مدافع نمی توانم جوابی به این سوال بدهم. نمی توانم بگویم اولویت من بودن و یا نبودن در ترکیب ثابت است. شاید شما خبرنگاران بخواهید بدانید که من هستم و یا نه اما بهترین عملکرد تیم برای من ...
روایت هایی جالب از بچه پولدارهای خفن تهران
حرف ها را قبول ندارم. مگر می شود آدم اخلاق داشته باشد، پول نداشته باشد و آرامش هم داشته باشد؟ آرامش وقتی می آید که آدم از همه نظر تامین باشد؛ مثلا وقتی من بچه بودم، زندگی مان طوری نبود که آرامش داشته باشیم. پدرم آشپز بود و حقوق بخور و نمیری داشت. فکر می کنید یک روز هم آرامش داشتیم؟ نه. با اینکه پدر و مادرم آدم های بدی نبودند؛ ولی همین که من و سه برادر دیگرم تامین نبودیم، مایه غصه و جنگ و دعوا بود ...
تبهکاران فوتبال!
می انداختم. بعد آرام بلند می شدم، توپ را برمی داشتم و با پوزخند زیر بغل می زدم. یادم نمی آید این سبک را کجا یاد گرفتم. شاید می خواستم ادای بازیکن های میانی باکلاس تر درجام جهانی 1994 را دربیاورم: هریستو استویچکفِ بلغار یا بازیکن همه کارۀ رومانی گئورگی هاجی. بلد نبودم شوت بزنم، پاس بدهم یا دریبل کنم. حتی نمی توانستم بدوم. بازیکن بیخودی بودم. ولی زیاد تمارض می کردم. برعکس من، پسرعمویم که ...
تعلق کیارستمی به محیط زندگی اش در ایران بود
.... الگوی جامعه کوچک ما بود و ما همه چیز را در آن سراغ کردیم و دیدیم. یک جامعه چندقطبی ترکیب شده از طبقات بشدت متفاوت جامعه را؛ از روستاییان قلهک گرفته تا کسانی که از قلهک به عنوان ییلاق استفاده می کردند و جزو طبقه اشراف بودند و بچه های نازپرورده شان با ماشین شخصی به مدرسه می آمدند و به زور پول نمره می گرفتند. یا آدم های شروری که یک جورهایی تعیین کننده همه چیز بودند. مثل احمد مالکی که به نظرم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (282)
چار ساله ای بود که صدای زنگ موبایلا صدای خندیدن اون بچهه بود. 13. کی از ویژگی های اینستاگرام اینه که صفدر آقا پشمک فروش صبونه نوتلا با تست میل میکنه، شام سوشی. 14. کاش الان یک پسر و یک دختر 3 ساله داشتم.دست دخترم می خورد به چایی و می ریخت روی پام می سوخت، بعد می رفتم می زدم تو گوش پسرم می گفتم کوری؟ 15. بچه بودم تو پارک لاله وقتی میرفتم تو چمن که توپمو بردارم پشت ...
کارگری که در سردخانه زنده شد + عکس (18+)
صحبت کنم. صدای دوستم احد را می شنیدم که فریاد می زد و کمک می خواست. هیچ حرکتی نمی توانستم بکنم به همین خاطر همه فکر می کردند جانم را از دست داده ام. ابتدا با اورژانس بیمارستان تماس گرفتند. وقتی تکنسین های اورژانس آمدند و من را در آن وضعیت دیدند گفتند نمی توانند کاری برایم انجام دهند و باید از آتش نشانی کمک بگیرند. چند دقیقه طول کشید تا اینکه ماموران آتش نشانی آمدند. فقط دستم را به سختی ...
معمار فتنه کوی دانشگاه؛ نقش تاج زاده در غائله تابستان داغ 78
کوی بروید. من همان شب آنجا بودم که ناگهان یک کسی بلند شد از این غداره بندها و از این عناصری که دنبال ساختارشکنی بودند و خارج از دانشگاه بود فریاد کشید که کجا بروند، ما داخل می آییم و کمکشان و ما چنین و چنان می کنیم. زاکانی می افزاید: آقای تاج زاده و آقای شمس الواعظین در بحبوحه ماجرا در کوی بودند و به دانشجویان اصرار می کردند و می گفتند بروید داخل کوی و آنجا کار را ادامه دهید. اگر بیرون ...
دولت از 9 ماه قبل در جریان فیش های نجومی بود/ سانسور هشدار مهم صالحی در روزنامه های اصلاح طلب/ اس 300 ...
مقتدی صدر چنین ادعای صریحی وجود ندارد، بلکه وی گفته است: من مخالف هر نوع دخالت منفی در امور داخلی عراق هستم. همه کشورهای همجوار از جمله عربستان، ترکیه و غیره اگر دخالت منفی داشته باشند، با آنها مخالفم. وی در ادامه اضافه کرد که همه کشورهای همجوار در امور داخلی عراق درحال حاضر دخالت منفی دارند و خیلی از آنها تروریست ها و گروه های مسلح شبه نظامی را به داخل عراق اعزام می کنند. پلمب نمایشگاه ...
بنیاد در آینه مطبوعات
مهدی در را باز کرد . تازه از راه رسیده بود. وقتی مرا در آن وضع و حال دید، تعجب کرد و گفت: چرا زیر این بارون تنها رفتی؟ می گفتی یکی از بچه ها با ماشین بیاد شما رو برسونه! گفتم نخواستم مزاحم کسی باشم. همان طور که بچه را از بغل من می گرفت، گفت: خب حداقل با ماشین بر میگشتی که این قدر اذیت نشید. گفتم: من که خیس شده بودم، دیگه فاصله اش اونقدر نبود که با ماشین بیام. با ناراحتی گفت: شما نباید رودربایستی ...
از جلسه شورای امنیت برای آشوبگران 18 تیر پالس می فرستادند!
سیاسی قصد عبور از نظام را هم داشتند و شما در فتنه 18 تیر این را به وضوح می بینید. فرمانده وقت لشگر 10سیدالشهداء تهران با اشاره به کسانی که خارج از جریان دانشجویی این مسئله را مدیریت می کردند، گفت: بنده در اجرا بودم و مأموریت کنترل بخشی از تهران را بر عهده داشتم و ازاین رو همه نیروهایی که در قالب کنترل قضیه بودند، تحت پوشش ما به پادگان حرّ آمدند، ما بر اساس مسائل امنیتی خط و مرزهایی بین ...
توفیق یا شکست؟
هست مسجد سلیمان، نیم قرن چپاول . این کتاب نگاه یک بچه کارگر مسجد سلیمانی است که هر چه بدبختی پدرش کشیده است، هر چه سختی در خانواده اش بوده، همه را از چشم دارسی می بیند. اما بعدها دریافتم که مسئله پیچیده تر از این است. یک مفهوم آکادمیک خیلی مهم در علوم دانشگاهی، اقتصادی و علوم انسانی، داریم به نام اقتصاد سیاسی . در مقوله اقتصاد سیاسی وقتی به نفت نگاه می کنیم، برای بهره مندی از آن ...
شهیدی که با چفیه به خواستگاری آمد
فریبم می داد و راضی می شدم. اصلاً نمی توانستم به او "نه" بگویم. می گفتم معلوم نیست چه می کنی که نمی توان "نه" بگویم! *بقای نظام وقتی بچه ها کوچک تر بودند و یا ایام تعطیلات مدارس، اغلب مرا به خانه پدرم می برد و خودش به مأموریت می رفت. اقوام که به خانه پدرم می آمدند می گفتند همسرت بی خیال این مأموریت رفتن ها نمی شود؟ به هرحال کار بود. باید به مملکت خدمت می کرد. نظر هردومان این بود ...
ماجرای واردات ساعت ها و کمربندهای رادیواکتیو
پیشروترین علوم جهان، علوم زیستی است. علوم زیستی وارد همه عرصه های زندگی شده است. اکنون رشته هایی مانند سیستم بیولوژی و سینتتیک بیولوژی داریم که دارای توانمندیهای بسیار ارزشمندی است؛ واقعاً می توان با استفاده از آن عظمت حضور خدا را دید. بنده نیز زمانی که دانشجو بودم وقتی وارد مولکول سلول می شدم و ژن را در می آوردم و کشفش می کردم، از پیچیدگی خلقت حیرت می کردم. این فناوریها در عرصه های مختلف، کاربردهای ...
خدا، خدا می کردم بچه ها مصدوم نشوند
؟ مدام خدا خدا می کردم که بچه ها آسیب نبینند. دم همه آنها گرم که کم نگذاشتند. هرچه در توان داشتند رو کردند. * ولاسکو تو را در تهران دید، حالت را پرسید؟ در هتل، کنار تیم که بودم مرا دید. گفت پیگیر حالت از بچه ها بودم. پیغام هم فرستاده بود. کمی نگرانم شده بود و هم خودش و هم همسرش جویای احوالم شدند. وقتی مرا دید و شنید که بهترم و تمرین می کنم خیلی خوشحال شد بیشتر از خودم. * المپیک را ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
روزی که باید بازمی گشتیم تهران. *تا روز آخر دیگر به آن نگاه نکردید؟ نه. می ترسیدید؟ اتفاقاً این سوال را یکی از تلویزیون های آن جا از من پرسید که حست از دریافت این جایزه چیست؟ گفتم : برای خودم ترس و برای مردمی که به خاطر دریافت این جایزه خوشحال اند، خوشحال. می ترسیدم چون بعد از این همه چیز سخت تر می َشود. تا قبل از بازگشت به ایران دیگر وسوسه نشدم که ...
توصیه امام به احسان شریعتی - نگاه انتقادی شریعتی به نسل اول سازمان مجاهدین خلق
...، مانند روزهای انقلاب در بهمن 57، مبارزه مسلحانه روشنفکران جدای از مردم در نطفه خفه می شود و مهم تر آنکه به رهبری فکری- سیاسی مبارزه، صدمه جدی جبران ناپذیری وارد می آید. یادم هست در جوانی با بر و بچه های گروه های چریکی آن زمان، در باره خط مشی چریکی- که در آن زمان به این نام، معروف و در بین گروه های سیاسی ایرانی و مخصوصاً فدائیان خلق، به عنوان نظریه مسعود احمدزاده مطرح بود- بحث می ...
جبهه مقاومت اسلامی از کجا و چگونه شکل گرفت؟/ اولین هسته مقاومت را چه کسانی تشکیل دادند
سازمانی جهت ارتقای وضعیت شیعیان لبنان ایمان داشته و چنین می فرمایند: در این دنیای سازمانی، اگر ما بخواهیم تک روی کنیم به نظر من نهایت سادگی است. ما اگر امروز عمل دسته جمعی نداشته باشیم کلاهمان پس معرکه است که هست. برای اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتی و سازمانی است. پیش از ورود سید موسی صدر به لبنان، شیعیان این کشور در وضعیت بسیار اسفناکی به سر می برند تا جایی که از حقوق اولیه خویش محروم ...
همه چیز درباره فینال یورو 2016 /فرانسه و پرتغال
، احتمالا آخرین تورنومنت با تیم ملی را سپری می کند و به دنبال کسب جام در رقابت های خداحافظی اش است. رافائل گوئریرو - 7 مدافع چپ پرتغال و مشابه با سوارس، می تواند از چپ برای تیمش حمله تدارک ببیند و برای رونالدو و نانی موقعیت ایجاد کند. او وظیفه مهار گریزمان و سیسوکو را بر عهده خواهد داشت. دانیلو پریرا - 6 احتمال اینکه او در خط میانی و به عنوان هافبک وسط در ...
هند، پیشاهنگ روزنامه نویسی فارسی در دنیا
فراموشی سپرد و اهمیتش را نادیده گرفت. این روش خوبی برای مردم جامعه نیست. همه ما یک روز می میریم و هدایت هم همین را می گوید اما با این تفاوت که او از مرگ خوشش می آید و از زندگی بدش می آید. چون نویسنده بود و سال ها در اروپا زندگی کرد درک او از زندگی با درک کسانی که آنجا زندگی نکرده اند خیلی فرق می کند.او خیلی آ دم منطقی و درستی بود و روی یک خط و منطق مشخصی کار می کرد و برای مسائل استدلال داشت. به ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
همین کم آوردن به من کمک کرد. پای سه پایه که می ایستادم عاجز بودم. یادم است به کیخسرو خروش می گفتم مثلا یک چشم این نقاشی را تو بکش، یا یک ذره از رنگ نوک دماغ بده ببینم این دماغ برجسته می شود یا نه! نقاشی دوران دانشکده را به زور گذراندم. آغداشلو: همه به خروش مراجعه می کردند و تو استثنا نبودی! کیارستمی: اما وارد کتابخانه که می شدم می دیدم اینهایی که بچه ها می کشند ربطی به کارهای ...
باندبازی در گروه کودک، خانه نشینم کرد/ دوست دارم با رضا عطاران کار کنم/ بخاطر بی مهری ها سکوت سی ساله ام ...
زمینه ای بود که در شهر بازی از من دیده بودند. اولین بازی شما در سن بیست و یک سالگی روی داد. بازی، شادی، تماشا ؛ برای اولین تجربه کاری فضای آن چگونه بود و شما و حس و حالتان چگونه بود؟ این برنامه فضای بسیار دوست داشتنی و صمیمانه ای داشت و آن هم به دلیل حضور کودکان خردسال بود. پس از تولید هرقسمت همه از هم راضی بودند، بچه ها بخاطر شاد بودن فضای برنامه با نشاط شده بودند. برنامه ...
فدک و پنجشنبه هایی به یادماندنی در آغوش شهدا!
، بوشهر، مشهد و چند جای دیگر که درحال آماده سازی برای استقبال از طرح ملی فدک است.در مراسم های هفتگی جوان های 18،19ساله ای را می شود دید که شاید برای اولین بار قدم در گلزار شهدا گذاشته اند و زمانی که با سایر اعضا ارتباط برقرار می کنند، می شود اعجاز شهدا را بر روی روح آنان دید...! چیزی که ما به آن ایمان آوردیم، دعوت شدن همه بچه ها از جانب شهداست، این امر به ما ثابت شده است که اعضای این طرح با دعوت شهدا ...
بهروز بقایی: می توانم بدون این که داد بزنم بگویم، ای، بد نیستم!
این حس به من بازگشته است و از دیدن این که مردم مرا می شناسند خوشحال می شوم. عشق را بیشتر از یک آدم می بینم. عشق برایم نوعی حصول اجتماعی است و عاشق بودن تا نقطه ای ادامه می یابد که انسان به وصلش برسد و نتیجه حاصل بشود. عاشقی ام وقتی می تواند به نتیجه برسد که یک اتفاق خوب اجتماعی بیفتد. مثلا مردمم هیچ مشکلی نداشته باشند؛ جنگ از خاطره جمعی جهان خط خورده باشد و انسان ها به دور از جریان های سیاسی و ...
تاریخچه قهوه خانه ها در ایران
می کردند و در هر قسمت قهوه خانه ای دایر بود. همه قهوه خانه ها به هم راه داشتند و دهانه هر قهوه خانه رو به میدان و معبر مردم گشوده می شد. دورادور فضای درونی هر قهوه خانه سکوی نیم دایره ای بود که روی آن چند طاق نما و شاه نشین آجری بسته بودند. در وسط فضای قهوه خانه هم حوضچه ای سنگی قرار داشت که آب جاری در نهر میدان از شیرابه ها و فواره های سنگی پیرامون آن در حوضچه می ریخت. بعدها برای ساختن فضایی ...
فوراً مرا استخدام کنید!
چند روز قبل، با چنان صحنه عجیب و غریبی روبرو شدم که نزدیک بود از تعجب و ترس، شاخ دربیاورم و چشم هایم از حدقه بیرون بزند! حکایت از این قرار است که شرکت مترو، طی یک آگهی در روزنامه ها اعلام کرد که برای بخش هایی از خط جدید خود، به چند مهندس با تجربه در امور نقلیه ریلی و در رشته های مختلف فنی نیازمند است و... یک روز در وقت اداری در محل کارم مشغول فعالیت بودم که آبدارچی پیرمان ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
آوردن به من کمک کرد. پای سه پایه که می ایستادم عاجز بودم. یادم است به کیخسرو خروش می گفتم مثلا یک چشم این نقاشی را تو بکش، یا یک ذره از رنگ نوک دماغ بده ببینم این دماغ برجسته می شود یا نه! نقاشی دوران دانشکده را به زور گذراندم. آغداشلو: همه به خروش مراجعه می کردند و تو استثنا نبودی! کیارستمی: اما وارد کتابخانه که می شدم می دیدم اینهایی که بچه ها می کشند ربطی به کارهای صدسال ...
بسته خبری سفیر جمعه 18 تیرماه 1395
...> ___________________ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [07.07.16 01:40] yon.ir/U0AU مظنون تیراندازی دالاس: پایان در راه است/ چندین بمب را نصب کرده ام مقامات پلیس آمریکا اعلام کردند که یکی از مظنونان متهم به تیراندازی و قتل 4 پلیس دالاس پس از بازداشت با بیان اینکه "پایان نزدیک است" مدعی شده که چندین بمب را در این شهر نصب کرده است. تیم های خنثی کننده بمب نیز درحال ...