سایر منابع:
سایر خبرها
پاسداری که فیش حقوق و پاداشش را حضرت زینب(س) صادر کرد +تصاویر
فرودگاه بیاییم. گفت : من از این لوس بازی ها خوشم نمی آید. با آژانس رفت، پشت سرش آب ریختم، انگار از همه دنیا دل کنده شدم. نمی دانم چه حسی بود داشتم. برگشتم توی خونه دیدم گوشی شون جا گذاشتن. زنگ زدم دفتر آژانس تا به راننده شون اطلاع بدهند . یک ربع بعد برگشتند. رفتم گوشی را دادم . آخرین لحظه، آخرین نگاه بین ما رد و بدل شد. من هم به مدرسه رفتم و هر نیم ساعت به نیم ساعت زنگ می زدم، ببینم ...
زندگی های که بوی خوشبختی نمی دهند/ خوشبختی با ایمان به خدا میسر می شود
تامین بودم دوستان زیادی اطرافم داشتم دوستانی که تمام تلاششان این بود جیب مرا خالی کنند و من که برای کسب پول هیچ زحمتی نکشیده بودم به راحتی خرج می کردم. وی بیان کرد: با دوستانم هر روز به تفریح می رفتیم مشروب می خوردیم و قلیون می کشیدیم و به گفته خودمان مواد مخدر با کلاس مصرف می کردیم سیکاری، شیشه و ... بیشتر سرگرمی و تفریح ام خوردن مشرب در کنار دوستانم بود. من از همه امور خانه ...
ع . ص در برابر تهمت التقاط چه پاسخی داد
تهیه می شوند و هر باطلی از مقداری حق بهره مند است، که یوخذ من هذا ضعف و من... . یکی از خوانندگان به من می گفت که کتاب های شما مثل هم هستند و تکرار یکدیگر هستند...گفتم من هم وقتی که تازه مدرسه می رفتم و الفبا یاد می گرفتم خیال می کردم تمام کتاب ها مثل هم هستند؛ چون همه از الفبا درست شده بودند... این گونه برخوردهای سطحی و شتاب زده فقط ریش خود ما را رنگ می کند و ما را کنار می زند...نه نوشته ...
جزییات خودکشی پسر 13 ساله
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، عصر روز دوشنبه یک دانش آموز کلاس سوم راهنمایی خودش را از کمد دیواری خانه شان به دار آویخت و جان سپرد. اسمش رضا بود. مادر رضا آن روز هم مثل همه روزها خسته از سر کار به خانه آمد و کلید خانه را در قفل در چرخاند. انتظار داشت خیلی زود رضا پس از شنیدن صدای چرخاندن قفل در کلید در آستانه در اتاقش ظاهر شود و به مادر سلام کند. اما خبری نشد که نشد. شروع کرد به ...
سردار اشتری تنها کسی بود که به ما سر زد/ ماجرای شهید مظلوم نیروی انتظامی
خوشحال می شویم از دیدنت. همه از آزادی گروگان ها خوشحالند. شب عروسی پسرش هم هست. 19 روز تا نوروز باقی مانده. هلی کوپتر فرمانده برای گشت زنی به اطراف دریاچه مهارلو رفته است. موتور بالگرد نقص فنی دارد. بعضی محلی ها می گویند نقص فنی در کار نبود، هلی کوپتر را زدند. خلبان نمی تواند آن را کنترل کند. صدای یازهرا و یاحسین از کابین کوچک هلی کوپتر به گوش می رسد. انگار فرمانده به آرزویش رسیده. سرش به تکه ای فلزی از کابین می خورد. دریاچه ی مهارلو شاهد آخرین نفس های فرمانده است. دوستانش منتظرند. سلام حاج یوسف؛ خوش آمدی فرمانده. ...
عشق و ایمان عجیب غوغا می کند
بلکه مدیون به او می داند. وی از علاقه اش به مادر شدن می گوید، از اینکه دوست داشت علاوه بر اینکه مادری دو فرزند همسرش را بر عهده بگیرد، خود نیز تجربه بارداری و مادر شدن را نیز چشیده باشد و خدا به او دختری به اسم “ملیکا” هدیه داد. دختری که به قول مادرش بیش از سایر فرزندان آقای مسکوجی به پدر عشق می ورزد و هواخواه اوست. * در خانه همه عاشق پدرشان هستند، ملیکا بیشتر این همسر ...
اس ام اس های خنده دار شبکه های اجتماعی
ام اس های خنده دار دخترخالم گوشی مامانشو که 3 میلیون قیمتش بوده گم کرده، هیچی بهش نگفتن که روحیش خراب نشه ! حالا من همسن اون بودم، پاک کنمو گم کردم، با پادرمیونی فامیلا تو خونه رام دادن منبع :نمکستان
چادر، عشق به اهل بیت را برایم به ارمغان آورد
...> اون موقع به این فکر می کردم که بالاخره دعای پای صبحگاه مدرسه (زیارت کربلا نصیب ما بگردان) اجابت شده و امام حسینی که هر سال کلی براش عزاداری می کنیم و بابام عاشورا و تاسوعا براش نوحه می خونه رو قرار است از نزدیک ببینم.بماند!!! وقتی مشرف شدیم به حرم امام حسین(ع) و اون حال و هوا و مکان مقدس رو دیدم از این که مخالف آمدن بودم پشیمان شدم و روزه آخر من رو به زور و با چشم گریان به ایران ...
فریدون جیرانی: روشنفکر نیستم تناقض ندارم
در عرصه فرهنگ، بین ما اختلاف انداخته است. رفتارهای رادیکال اختلاف ها را تشدید کرده و این اختلاف نمی گذارد حرف ها صریح زده شود اما یک سوال مهم تر در واکنش به سوال شما وجود دارد؛ سینما که همه اش دست روشنفکری نیست. یک بخش فیلمسازان روشنفکری داریم که اصلا دنبال این موضوعات نمی روند، در این تردیدی نیست. یکسری فیلمساز دیگر هم هستند که کم اند. یک بخش وسط سینما دارد، چرا اینها نمی سازند؟ سینما 400 کارگردان ...
دام یک دختر برای پسر 22ساله/ اسیدپاشی به درخواست دختر
کار دست زدی؟ نمی خواستم اسیدپاشی کنم، اما این کار را دوست دخترم طراحی کرد و اینچنین خودش و مرا گرفتار کرد. کاش هیچ وقت به حرف های وسوسه انگیز او گوش نمی دادم که اینچنین گرفتار شوم، اما یک لحظه غفلت مرا گرفتار کرد. چطور با این دختر جوان دوست شدی؟ ماجرای آشنایی من با این دختر جوان (که بعد از دستگیری متوجه شدم که متاهل و در آستانه جدایی بود)، یک ماه پیش و به طور اتفاقی ...
به جای دویسبورگ، پرسپولیس را انتخاب کردم
برای من صادر کنن و وقتی اونو بهم تحویل داد گفت پسر اگه اومدی پرسپولیس که از قراردادت کم می کنم اگرم نه که هر وقت داشتی بیار بدهیتو بده، درضمن یادتم باشه هر 20 تاتون تو اردو بند کفش منم نمی شید. از اون طرف سایپا هم چون می دید که قرارداد من رو به اتمام هست داشت همه تلاشش رو می کرد که من رو بفرسته یه تیم خارجی ولی چون من دانشجو بودم و مشکل خروج داشتم برای هربار خروج باید از نظام وظیفه مجوز ...
عزت و شخصیتم را مدیون چادرم هستم/در شلمچه عهد بستم از چادر حضرت زهرا (س) حفاظت کنم
در سال اول دبیرستان بودم که در کلاس های پایگاه تابستانی مسجد ثبت نام کردم و حضور مداوم دراین کلاس ها باعث شد دیگه خیلی با دوستان دوران راهنمایی ارتباطی نداشته باشم و در حقیقت اون خوشی هایی که باهاشون داشتم دیگه برام بی معنی بود و جای خودشو به چیزای بهتر داده. به طور مثال چه کار هایی؟ به طور مثال به جای اینکه هر روز به پارک با دوستانم بروم، هرشب تصمیم گرفتم که به مسجد بروم و ...
حرمت قداست جامعه پزشکی خدشه دار شده است
کلاس کنکوری دیده بودم و نه کلاس زبانی رفته بودم البته به شکل امروزی هم این کلاس ها مرسوم نبود. خاطرم هست که وقتی در صف ایستاده بودیم برای ثبت نام کردن، افراد همکلاسی از کلاس های تقویتی کنکور زبان وغیره می گفتند، متوجه شدم من جز کلاس رایج درسی در مدرسه، هیچ چیز اضافه نخوانده وندیده ام حسی به من دست داد که نکند اسم من اشتباه اعلام شده است! البته عرض کنم که در دبیرستانی که درس خواندم فقط یک رشته و آن ...
یکی هِی می خواهد مرا روشن کند!
! - خیلی ممنون جوون، اما شما درچه مقامی هستی که می خوای منو روشن کنی؟! جوان، پس از خمیازه ای بلند و کشدار، گفت:" من هیچ مقامی ندارم، یعنی اولش قرار بود مُفتش... ببخشین؛ مهندس بشم، ولی چون نشدم، همه اهالی محل بهم می خندن و می گن چه طوری مهندس؟!" - مهندس در چه رشته ای؟! - رشته اش مهم نیست، راستش چون من کار و باری ندارم و وقتم کاملا آزاده، از صبح تا شب، همین جوری توی خیابونا قدم ...
از فیلم های کیارستمی چه می دانیم؟
...: بهتره که بی سوادها با باسوادهاازدواج کنن پول ندارها با پول دارها ازدواج کنن. خونه ندارها با خونه دارها که بتونن همدیگر را روبروا کنن. کسایی که دو تا خونه دان که نمیشه سرشون رو بزارن توی این خونه پاشون را تو اون خونه. آخر فیلم هم به طاهره التماس می کند و بعد عصبی می شود: برای حسین زن قحط نیست هرجا بروم به من زن می دن ولی بخاطر سر و سامان خودت می گم! طعم گیلاس/ 1376 عباس ...
درمان سوختگی به شرط پرداخت هزینه ویزیت!
سوختن دستان محیا هیچ عکس العملی از سوی پدرش نشان داده نشد چراکه مصرف مواد مخدر جایگزین نوازش های پدرانه اش شده بود. وی بیان کرد: بعد از سوختن دستان محیا برای درمان دستان دخترم در ساعت 10 صبح روز یکشنبه بیستم تیر ماه سال جاری به درمانگاه قائم شهر محمدیه مراجعه کرده و تا ساعت پنج غروب منتظر حضور پزشک و رسیدگی به دستان محیا بودم. مادر سیده محیا حسینی گفت: با وجودی که دستان محیا ...
بارکد را ساختم، چون به فضای مجازی نقد دارم/ در این فیلم بعضی شوخی ها را خودم حذف کردم نه با اصلاحیه ارشاد
...، خود به خود یک طرف قضیه آدم هایی هستند که به صورت قارچ گونه رشد می کنند و نمی توانی از کنار اینها آسان بگذری و فکر می کنی چه نقطه خوبی در درام تو باشد. به نوعی شاید در خط ویژه خیلی اصلی تر است و در عصر یخبندان در حاشیه، چون موضوعم در عصر یخبندان یک حرف بود. در آن مقطع به این نتیجه رسیده بودم... البته این تنها تفکر من نبود. تفکری است که همه دنیا به آن رسیده اند. حتی سینمای امریکا که به نظر من ...
آشتیم با چادر به سایر دوستی هایم خاتمه داد/ چادرم هدیه حضرت زینب(س) در اعتکاف بود
گفتم چه ربطی به ظاهر من دارد، غافل از اینکه این نمونه نماز خواندن اصلا مورد قبول است یا نه؟ سال گذشته در ماه رجب چند جایی آگهی ثبت نام در مراسم اعتکاف توجهم را جلب کرد با پرسش از یکی از دوستانم پیگیر شدم و تقاضای ثبت نام را داشتم می خواستم ببینم در این مراسم ها چه می گذرد. من غافل از همه جا که این مراسم چگونه است بدون هیچ وسیله ای وارد مسجد شدم و در آن جا ساکن شدم. در ...
احساس بزرگی فقط در یک نخ سیگار!
شدید؟ بیشتر با تشویق دوستانم شروع شد، اول که سیگار تعارف کردند بعد ها هم برایم مواد مخدر تهیه و خریداری میکردند و طرقه مصرف آن را به من می گفتند. بین اعضای خانواده ی شما کسی هم زمینه ی سیگارکشیدن را داشت؟ عکس العمل خانواده وقتی متوجه سیگار کشیدن شما شدند چه بود؟ خیر، پدر و مادر و هیچ کدام از اعضای خانواده آلوده نبودند، اصلا خانواده ام درجریان نبود، کاملا پنهانی ...
همسرم فحاشی کرد، او را کشتم
از دست دادم. مژگان ناراحت شد، مدام به من می گفت باید کار پیدا کنی، من هم چند جا رفته بودم، ولی نتوانستم کار پیدا کنم. او قهر کرد و به خانه مادرش رفت، بچه ام را هم با خودش برد. چند بار دنبالش رفتم اما نیامد. او زن من بود. عاشقش بودم و نمی خواستم طلاقش بدهم. می گفت باید من را طلاق بدهی. با خودم گفتم می روم و دوباره حرف می زنم و راضی می شود برگردد. وقتی به خانه مادرزنم رفتم، مژگان نبود ...
حجابم را تغییر دادم چون ...
چادر را انتخاب کرده بودند. اما بعد از ازدواج تغییر پوشش در او ایجاد شد. سمیه تعریف می کند که بعد از آنکه با نیما نامزد کردم، برای اولین بار به خانه اقوامش رفتم، آن شب من به شدت شوک شدم. دختر خاله شوهرم که به تازگی همسرش را از دست داده بود بعد از ورود با همسرم دست داد و روبوسی کرد، واقعا مانده بودم. به خانه بازگشتم و ماجرا را برای والدینم تعریف کردم. آنها با نیما صحبت کردند، نیما والدین مرا قانع ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
.... آثار رومن گاری چه ویژگی ای داشت که به ترجمه آن ها پرداختید؟ کتاب زندگی در پیش رو زمانی که برای گذراندن تعطیلات به پاریس رفته بودم جایزه گرفت. همه روزنامه ها نوشتند که امیل آژار جایزه گرفت. گاری با اسم مستعار این کتاب را نوشت و بعد واقعیت را برملا کرد. من هم این کتاب را خریدم و خواندم. کتاب به زبان فرانسوی بود؟ بله، آثارش به زبان فرانسوی است. سال های ...
بازخوانی پرونده هایی از جنس کابوس
آمد و شش روز در منزل ما بود و پس از آن دوباره به زادگاهش رفت این در حالی بود که دیگر من بدون شنیدن صدای آن زن نمی توانستم زندگی کنم و هیچ گاه هم فکر نمی کردم همه حرف های او دروغ هایی در فضای مجازی است. وی می گوید: آن زن دوباره به مشهد آمد و بین ما صیغه محرمیت جاری شد تا این که با خودروی پرایدم به خمین رفتم و شب ها را داخل چادر مسافرتی می خوابیدم. آن جا بود که فهمیدم آن زن نه تنها متاهل ...
رازهایی درباره 80 سالگی وودی آلن
. یادم می آید یک بار رفته بودم دفتر ویلیام موریس در کالیفرنیا که یک منشی بسیار زیبا داشت. پیش خودم فکر کردم، وای خدا، این باید ستاره سینما می شد . شما هنوز هم از لس آنجلس متنفرید؟ نه، نه. می دانید، این از آن قصه هایی است که ساخته اند. من هرگز از آن شهر متنفر نبودم. فقط جایی نبود که بتوانم در آن زندگی کنم، چون هوای آفتابی را دوست ندارم و خوشم نمی آید به یک ماشین وابسته باشم. من ...
بالارفتن نرخ ناامیدی در دانشگاه ها/ لشگر شکست خورده!
چی حرف بزنه آخه. صبح ها پا میشم میام دانشگاه بین هر کلاسمم یه ساعت فاصله است، می روم سرکلاس و بعد میام می شینم اینجا. فقط می رم سرکلاس که غیبت نخورم و حذف نشم. شبم که می رم خونه، خسته و کوفته می افتم می خوابم می پرسم قصد کارکردن نداری؟ فندک را می گیرد زیر سیگارش و می گوید: کجا برم کار کنم آخه؟ کار نیست. تو فامیلامون هرکی رو می بینی یا بی کاره یا خودش یه کاری راه انداخته. الحمدلله بابامون ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (281)
علی و خانواده اش تبریک عرض میکنیم. پولاد جان یعنی اگر استاد روز تولد ِ پدر در صحنه حاضر نمی شدند رفاقتشان به اینجا نمی کشید؟! 42 سال پیش در همین روز وقتی آتیلا، اولین فرزندِ ناصر خان حجازی به دنیا آمد و اسطوره ی جوان برای اولین بار پسرش را دید. یک هفتگی؟ برای اون سِن اش؟! نوزاد هفت روزه مگر سِن دارد؟! مگر تا هفت روز بند ناف نوزاد می افتد اصلاً؟ (خودم میدانم ربطی به ...
دوستان فوق العاده صمیمی!/ سه داستان کوتاه طنز
فرصتی برای آدم می ذاره؟! توکه خونه ما رو بلدی؛ همین کوچه دوازدهم؛ یه خونه مونده به آخرین در؛ اون خونه آبی!... باورکن خیلی خاطرت رو می خوام! – نوکرتم! تومثل داداش خودمی؛ هرروز دلم برات تنگ می شه! – خب، از دیدنت خوشحال شدم...کاری نداری؟! – نه قربون معرفتت! یه سری به ما بزن؛ درخدمت باشیم! دومی به رسم ادب، دستش را چنگولی تکان می دهد و بای بای می کند ...
مقید بودم حتماً با حجاب “چادر” برنامه را در کشورهای غربی ضبط کنم/ زندگی برای مسلمانان در غرب زندان است
شاخه گل هدیه روز مادر، از پدرمان گدایی می کنند.! این کارشناس مسائل زنان تأکید کرد: اگر مردان ما مسئولیت انفاق و سرپرستی زنان و خانواده را به درستی انجام دهند، دختران ما در این برهه از زمان، اولین دغدغه شان اشتغال نیست تا برای اشتغال از خانه بیرون بزنند و بخاطر جذب کار، خود آرایی کنند . وی تأکید کرد: حال شما بیایید مردان جامعه را اغنا کنید که باید بنشینید و حرف گوش بدهید درست ...
بهزیستی هیچ حمایتی از فرزندانم نمی کند
را به من داده به جای آن شوهر و مادر و خواهر های خیلی خوبی به من داده است. مرآت- آیا با این دو فرزند معلول به مسافرت هم می روید؟ ما هرسال عید مسافرت می رویم و برای من اصلا سخت نیست در روز تاسوعا ما به زنجان هم رفتیم چون مراسم های آنجا ثبت جهانی شده است و وقتی برگشتیم همه گفتند تو چطوری توانستی هر دو را با هم ببری البته خدا توانش را به من داده است و انشالله توان بهم بده تا ...
نقشه جم و من و تو از زبان مدیرانشان
لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد. وی همچنین اشاره کرده است که تا سال2020 کلمه مادر را در ایران بی معنا خواهد کرد. وی همچنین در مصاحبه ای با صدای آمریکا این مضامین را تکرار کرده است و وقتی مجری برنامه از وی پرسید: برنامه آینده شما چیست؟! گفت تا سال 2020 کاری میکنیم که مردهای ایرانی خودشون زنهاشون رو برای نمایش دادن از خونه بیرون بفرستن. مجری برنامه گفت: مگه میشه ...