سایر منابع:
سایر خبرها
هشدار؛ انتقال فوری میکروب به سبک BRT
دست دراز میکنم به میله ای که افقی بالای سرم طراحی شده است. به سمت میدان امام حسین(ع) در حرکتیم و ایستگاه دانشگاه زمانی که اتوبوس توقف کرد، عطسه ام گرفت و دستم را جلود دهانم گرفتم. در فاصله ای که از جیبم دستمال خارج کنم، متوجه سیاهی دست راستم شدم که جلوی دهان و بینی گرفته بودم. دست دیگر که هنوز میله را گرفته بود نگاه کردم و سیاهی و دوده را در کف آن هم دیدم. نگاهی به اطراف ...
درس اخلاق آیت الله قرهی/اولین اغوای شیطان برای اهل اخلاق چیست؟
عبدالله شدم که من تاجر آبرومندی بودم که تا حالا دستم را جلوی کسی دراز نکردم (بالاخره برخی مناعت طبع دارند و عمری در تجارت و کسب و کار هستند و آبرومند می باشند، در روایات هم داریم که این ها حرمت دارند و باید حرمتشان حفظ شود). امّا الآن همه چیزم را از دست دادم و می خواستم به بیت الله بروم، ولی نشد. تصمیم گرفتم که شب را به مسجد کوفه بروم. به هر حال با هر زحمتی بود، خودم را به آنجا رساندم. صبح ...
رد پای شبکه های اجتماعی در قتل خونین نوعروس
قبل آنجا را اجاره کرده بودم. پس از قتل چند ساعتی در کنار جسد همسرم ماندم اما ساعت 7صبح ازخانه بیرون آمدم. یک ساعتی در خیابان های تهران مثل دیوانه ها می چرخیدم تا اینکه دیدم حوالی قلهک هستم. وقتی چشمم به تابلوی کلانتری افتاد، ماشینم را کنار خیابان پارک کردم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. جنایت هولناک پس از اظهارات این پسر جوان، موضوع به قاضی مرادی بازپرس ویژه قتل پایتخت ...
ربودن پسر 14 ساله برای انتقامجویی
می خواست مرا با خودش ببرد که خوشبختانه بخت با من یار بود و تعدادی از راننده های آژانس که در آن حوالی بودند به کمکم آمدند و مانع شدند. وی ادامه داد: بعد از این حادثه، مدام کابوس می بینم و آنقدر ترسیده ام که از آن روز به بعد چندین بار همراه خانواده ام نزد روانشناس رفته ام. انتقام متهم در بازجویی ها چنین گفت: چند روز قبل از حادثه وقتی از سرکار به خانه آمدم متوجه شدم که همسرم به ...
زن 16 ساله ام همه اش سر در موبایل داشت !
ساختمان مسکونی حوالی خیابان دامپزشکی بود با جسد خونین تازه عروس 16 ساله ای به نام پروین روبه رو شد. بررسی های اولیه حکایت از آن داشت، پروین چند ساعت قبل با ضربات جسم سختی به سرش به قتل رسیده است. همچنین در تحقیقات بعدی مشخص شد محل حادثه خانه مجردی تازه داماد است که نامزدش هر چند روز یک بار به این خانه رفت و آمد داشته است. متهم در نخستین بازجویی ها در محل حادثه گفت: من کارگر هستم و ...
روستایی که فقط 13 نفر جمعیت دارد!
فریده و خواهرهایش سخت تر شد. آنقدر سخت که یک روز یکی از خواهرها خودسوزی کرد: مادرم ما رو ول کرد آمد اینجا. بعد دوباره برگشت پیش ما که ازدواج کنیم. با پدرم مشکل داشت. پدرم الان خوب شده ولی خیلی دعوا می کردند. پدربزرگم می گفت این پسره، یعنی پدرم خیلی خراب درآمده. پدرم نمی گذاشت بریم مدرسه و مهمونی و لباس خوشگل بپوشیم. باغ داشت. هر روز کار کشاورزی می کردیم، مثلا برایش چای درست می کردیم، همه را با کتری ...
از مربیگری تا داوری در کشتی/ روایتی خواندنی از مربی موفق کشتی روستای النگ + تصاویر
هم بودم. به خاطر بعضی از غرض ورزیها و خصومتهای بین دیگران بنده قربانی این گروگیری و کشمکشها شدم. چون قرار بود بعد از آقای حمزه شریفی که رییس کمیته داوران استان بود بنده به عنوان رییس کمیته داوران استان باشم که به لطف و همت بعضی دوستان سه سال از داوری کنار گذاشته شدم و بعد آن هم خودم تصمیم گرفتم که دیگه داوری نکنم. شرایط حمایت از مربیان سازنده را در کشتی چگونه ارزیابی می کنید ...
رفتن تا پای طناب دار به خاطر هیچ
...، قتل کامیار را انکار کرد و گفت: ما از قبل با هم اختلاف داشتیم تا اینکه روز حادثه خانه پدرزنم بودم که صدای زنگ در نواخته شد. وقتی در را باز کردم مقتول و سه برادرش روی من ریختند و مرا به شدت کتک زدند. به خاطر ضرب و جرح از هوش رفتم که بستگانم مرا به داخل خانه پدرزنم بردند و نفهمیدم چه کسی مقتول را با چاقو زد. این ادعای متهم در حالی بود که شاهدان زیادی اعلام کردند با چشمان خودشان دیده اند که شهباز ...
نمایشگاهی به بزرگی آرزوهای کودکان کار
تن دارد در میان این کودکان دیده می شود و یا خود مشغول کار در خیابان است. رهام شامخ در مورد شکل گیری این مجموعه گفت: وقتی موضوع کودکان کار مطرح شد با توجه به اینکه خیلی دوست داشتم کاری برای آن ها انجام دهم تصمیم گرفتم زندگینامه این کودکان را در یک مجموعه عکس به تصویر بکشم. پس دختری را به عنوان سوژه در نظر گرفتم که انگار پیش از این کودک کار بوده و حالا که بزرگ شده و زندگی موفقی دارد ...
همدستی زن و شوهر برای قتل مرد مزاحم
به نخستین سرنخ دست یابند. شواهد به دست آمده حاکی از آن بود که مرد گمشده با زنی 37ساله به نام شهین چند مرتبه تماس گرفته و ممکن است او از سرنوشت وی باخبر باشد. در چنین شرایطی این زن تحت نظر گرفته شد و درحالی که 9روز از ناپدیدشدن مرد جوان می گذشت، شهین همراه با شوهرش بازداشت شد. آنها در همان تحقیقات مقدماتی اعتراف کردند که مرد جوان را به قتل رسانده و جسدش را در صندوق عقب خودرواش قرار داده ...
انبه به داد کشاورزان رسید
. این محصول از هر گونه آفتی محفوظ است. هزار متر کشت داربستی برابری با یک هکتار کشت سنتی آن می کند. این روش در صرفه جویی آب، کود و نیروی انسانی بسیار موثر است. همچنین ماندگاری گوجه داربستی نسبت به گوجه زمینی حداقل 20 روز بیشتر است. وی در ادامه با بیان اینکه دو سال قبل از طریق بسیج سازندگی با پرورش داربستی گوجه آشنا شدم می افزاید: قبل ازپرورش داربستی گوجه به باغداری مشغول بودم و هنوز هم ...
شغل دوم بازیگران مشهور ایرانی چیست؟
نشان دادم و گفتم مانند این آقا. مرد مسن بلند شد و آمد در گوشم گفت الان متوجه نشدم من استادم یا شما. فهمیدم که او استاد است و گفتم شرمنده استاد، آمدم جایم را به استاد بدهم که کل کلاس ترکید همان روز مرا از دانشگاه اخراج کردندو چند وقتی سر کلاس ننشستم. فکرش را بکنید اولین روز دانشگاه اینگونه گذشت و بعد هم چند وقت اخراج اما بعد درس خواندم و مهندس شدم و شروع کردم به بستن قراردادهای خوب. در ...
جستاری در نظام اخلاقی قرآن
...، دوّم اینکه: در انتخاب بین آسان و سخت آسان را برگزیدم و سوّم اینکه: مرتکب گناه شدم و خود را تسلّی دادم که دیگران نیز گناه می کنند. اشتباه و گناه دیگران جوازی برای ارتکاب من نیز شمرده نمی شود بلکه می توان و هنر آن است که در مرداب نیز مانند نیلوفر روبه بالا بود و در هر شرایطی خود را سالم و پاگیزه نگه داشت. حضرت علی(ع) می فرماید: فانّ النّاس قد اجتمعوا علی مائدةٍ شبعُها قصیر و جوعها طویل ، (اکثر ...
کیارستمی را هم مثل مولوی از ما می گیرند!
خواستند ایران را جلو ببرند. برای همین همه با عشق کار می کردند. البته من خودم هیچ وقت در کانون پرورش نبودم. فقط یادم است که یک بار 10 سالم بود یک کتاب را مصور کردم و به خاطر آن از مسئول کانون هدیه گرفتم. آن زمان عشق بود و الان سیاست است و این است که ضرر می زند. کاری که کیارستمی کرد این بود که عشق را حفظ کرد و خط و رنگ عوض نکرد و نان به نرخ روز نخورد. همان عشق و صداقت قبل از انقلاب ...
پیرمرد آبروی ادبیات ایران بود
بودنمان بلکه به خاطر ارتباط کاری که هر دو با انتشارات امیرکبیر داشتیم. آن موقع من مسئولیت بخشی از انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تهران را بر عهده داشتم. این ارتباط وجود داشت تا زمانی که حملات موشکی رژیم بعث عراق در دوران دفاع مقدس به تهران شدت یافت و آذر تصمیم گرفت به زادگاهش یزد بازگردد و من مدت ها از او بی خبر بودم تا اینکه در سال 1374 از طرف ریاست وقت حوزه هنری (حجت الاسلام ...
تعرض خواستگار قلابی به دختران جوان
به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: چند روز پیش همراه یکی از دوستانم برای خرید به میدان امام حسین(ع) رفته بودیم که در آنجا جوانی لاغراندام برای ما مزاحمت ایجاد کرد. چند بار از او درخواست کردیم مزاحم نشود، اما این شخص هر بار با مظلوم نمایی و قسم خوردن بیان کرد قصد ایجاد مزاحمت ندارد. درنهایت این شخص با مظلوم نمایی از من خواهش کرد درباره درخواستش برای ازدواج صحبت کند و ...
نمادی از تدبیر یک مرجع بزرگ
جلوگیری می کنند. به هر حال وارد منزل و به طرف منزل آقا محمدحسن آیت الله زاده راهنمایی شدم. پس از ورود متوجه شدم آیت الله بروجردی و آقای هیراد نشسته اند و حاج احمد چای می آورد. به محض نشستن آقا فرمودند: مسافرتی است که شما با آقای هیراد لازم است به آن سفر بروید. گفتم: چشم اطاعت می کنم. هیراد برخاست و اجازه مرخصی طلب کرد و اینجانب هم به مناسبت آشنایی مختصری که داشتم تعارف صرف شام کردم، گفت: به ...
ناکامی موتورسوار برای ربودن پسر نوجوان
به گزارش خبرنگار ما، روز دوشنبه 7 تیر ماه امسال مردی همراه پسر 14 ساله اش به کلانتری 130 نازی آباد رفت و از مرد موتورسواری به اتهام اقدام برای آدم ربایی شکایت کرد. پسر نوجوان در توضیح ماجرا گفت: ساعت 15 و 30 دقیقه همراه یکی از دوستان همکلاسی ام کنار خیابانی در حوالی نازی آباد در حال حرف زدن بودم که مردی مرا به اسم صدا زد. وقتی به طرف صدا برگشتم، دیدم مرد ناشناسی حدوداً 40 ساله سوار بر ...
بیژن کوشکی: آکادمی باشگاه استقلال تهران در لرستان ایجاد می شود
شدم و کارت گرفتم و می دانستم که با این کارت آقا ناصر حسابی ناراحت میشود سوت پایان بازی را که دارو زد آقا ناصر بسرعت به سمت من آمد و بخاطر گرفتن کارت زرد آن سیلی را به من زد. چه عکس العملی داشتی ؟ چون می دانستم آقا ناصر نسبت به بازیکن و تیمش متعصب است بنابراین در آن لحظه بنده بعنوان شاگرد به تصمیم استاد احترام گذاشتم و سکوت کردم و الان متوجه می شوم که آن سیلی چقدر برای من در ...
زن کارآفرین و سرپرست خانواری که نمونه شد/ این شعار من است دوباره شروع کن!
...، توربو لاینر، سمپاش . با این وسیله های جدید شهر به شهر و ده به ده می رفتم و سمپاشی می کردم. ارتباطم با جهاد کشاورزی هم خوب بود و هرجا گزارش سِن زدگی گندم داشت، مرا می فرستادند. و کم کم به موفقیت رسیدید؟ بله. طی پنج شش سال، اول مددکار ترویجی نمونه شدم، بعد قارچ کار نمونه. بعد هم به عنوان گندم کار نمونه کشوری انتخاب شدم. تا 12 سال پیش که تصمیم گرفتم گلخانه سنتی دایر کنم و ...
اظهارات رضا داودنژاد در پی حواشی مراحل درمان کیارستمی: توهین به داریوش مهرجویی در شان جامعه پزشکی نبود
رضا داودنژاد با اشاره به حواشی اخیر بوجود آمده درباره ی مراحل درمان کیارستمی گفت: من مریضی بودم که به خاطر قصور پزشکی بیمار شدم و به خاطر علم و شرافت چند پزشک،چندین بار دوباره زنده شدم. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ این بازیگر سینما که طی چند سال اخیر در پی پیوند کبد و عوارض ناشی از آن چندین بار در بیمارستان بستری شده است با بیان این مطلب گفت: اولین بار در پست هایم در فضای مجازی ...
رزمنده ای که به مناصب دنیوی پشت پا زد
.... یک روز رو به روی تلویزیون نشسته بود و من پشت سرش در آشپزخانه بودم، شبکه خبر سوریه را نشان می داد که متوجه شدم شانه هایش می لرزد، گفتم: چه شده؟ دلت برای آنجا تنگ شده است؟ حاجی گفت: شما هم اگر مظلومیت زنان و کودکان آنجا را می دیدی، آرام و قرار از تو گرفته می شد و همین طور بود، آرام و قرار از حاجی رفته بود. روزی که برای بار دوم اعزام می شد، گفت: بگذار میز و صندلی بماند برای آنهایی که دوست ...
آزار و اذیت بی شرمانه دختران بهانه ازدواج
، جهت خرید بهمراه یکی از دوستانم به میدان امام حسین (ع) رفته بودیم که در آنجا جوانی لاغر اندام برای ما ایجاد مزاحمت کرد ؛ چندین بار از وی درخواست کردیم که مزاحم نشود اما این شخص هر بار با مظلوم نمایی و قسم خوردن عنوان کرد که قصد ایجاد مزاحمت ندارد ؛ نهایتا این شخص با مظلوم نمایی از من خواهش کرد تا در خصوص درخواستش در خصوص ازدواج صحبت کند و حتی برای آنکه اعتماد مرا کاملا جلب نماید، پیشنهاد داد تا ...
کاپیتان صنعت نفت: گلری که تخته اش کم نباشد گلر نیست/ تک رقمی می شویم
حریفان گرفتم. می خواهم یک چیزی بگویم. بفرما من وقتی جوان بودم در کنار بزرگانی همچون سیاوش و کوروش بختیاری زاده، بهنام سراج، عزیز فریسات، حسین عبدی و... بازی کردم و از این بزرگان یاد گرفتم نباید جوان را له کرد. حالا بعد از 11 سال بستن بازوبند در این فوتبال می خواهم در کنار جوانان تیم که آینده برای آنهاست، به تیم صنعت نفت کمک کنم تا شادی را به خانه های هواداران دوست داشتنی آبادانی ...
دوست داشت شهید گمنام باشد
...:30 بامداد روز پنج شنبه به همراه 12 آلاله دیگر از لشکر 25 مازندران به طور مظلومانه در نقض آتش بس منطقه خان طومان به آرزویش رسید و همنشین مادر سادات فاطمه زهرا(س) شد و پیکر پاکش هرگز به وطن بازنگشت. واکنشتان به خبر شهادت همراه زندگی تان چه بود؟ در شهرستان ما امامزاده ای است به نام امامزاده ابراهیم از فرزندان امام موسی کاظم(ع) که سر این بزرگوار در این شهر دفن است. همان روز اول که خبر ...
سیدصالحی: لیگ ایران جوانگرا نیست دلال گراست
سیستم آقای کمالوند به گونه ای است که کمتر مهاجم نوک را در موقعیت گلزنی قرار می دهد اما با این حال در دوران حضورم سعی کردم با عملکرد خودم باعث گلزنی مهاجمانی همچون ابراهیمی و درویشی و ... شوم. مهاجم سابق استقلال و پرسپولیس درباره احتمال حضور خود در لیگ های خارج از ایران گفت: زمانی که گلزن دوم لیگ شدم به دنبال بازار گرمی نبودم و چه برسد به این روزها، بله از چند لیگ مانند تایلند و مالزی ...
ماجرای شهید مظلوم نیروی انتظامی
برمی گردد، اصرار می کند که خواسته ات چه بود. فرمانده یک چیز بیشتر نخواسته. دلش برای دوستان شهیدش تنگ شده است. سه روز بود که حاجی به پاکدشت رفته بود. آن زمان مثل حالا تلفن و موبایل نداشتیم. مجبور شدم همراه بچه ها سوار پیکان مان شویم و برای دیدن حاجی به پاکدشت برویم. من خیلی نگرانش شده بودم. تحمل سه روز دوری و ندیدنش را نداشتم. حالا فرمانده 16سال است که خانه را ترک کرده اما همسرش هر روز او را در ...
خدمتکاری که ملکه ایران شد
موفق شد روحانیون و درباریان را بر علیه مشیرالدوله بشوراند. با بازگشت شاه به کشور، مقصود انیس الدوله برآمد ملکه ای نیکوکار هرچند از نفوذ و نقشی سیاسی انیس الدوله نمی شد گذشت اما او بیشتر از این به عنوان زنی خیر و متدین معرفی می شود. او از دریای اموالی که شاه داده بود بخشش می کرد و در هر فرصتی مراسم های مذهبی برگزار می کرد. ناصرالدین شاه عادت داشت هر روز لباس تازه ای بپوشد و ...
سرهنگ آزاده منوچهر آبسالان:دستور اعدامی که متوقف شد
.... در محاصره دشمن قرار گرفتیم و نیروی پیاده دشمن از ما رد شد وب ه طرف دهلران حرکت نمودند لذا سلاح آر پی جی را زیر خاک مدفون نمودم ودیدم در چند قدمی من برادر محمد دوست علیوند اسیر شد . من همچنان خود را استتار نموده بودم که یک عراقی بالای سرم سبز شد ومرا دید وچون سلاحی برای دفاع نداشتم مجبور به تسلیم شدم. در هنگام اسارت لباس خاکی به تن داشتم اما آرم سپاه بر روی لباسم ...
تنیس؛ آندره آغاسی: 19 سال پیش از تنیس متنفر شده بودم
خود را بزرگ کرد. او کاری کرد که من به او، احترامی فراوان بگذارم؛ او مرا به 13 آکادمی تنیس در فلوریدا فرستاد. در آن جا، مربی بزرگ سالی حضور نداشت و فقط چند نوجوان به یکدیگر تنیس یاد می دادند. آغاسی در ادامه، از سال 1997، سالی که برای او چه در عرصه حرفه ای و چه در زندگی شخصی، سال خوبی نبود، گفت. در آن زمان، من رنک 140 را در دنیا داشتم. پیش از آن نفر اول بودم. در آن سال، پس از آن ...