سایر منابع:
سایر خبرها
توطئه خانوادگی برای کشتن شوهر
مشخصات این مرد مطابقت می کرد، پیدا شد. با کشف جسد ابراهیم، تیم ویژه ای از کارآگاهان برای رازگشایی مرگ او که با ضربات چاقو کشته شده بود، تشکیل شد. بازجویی از اعضای خانواده مقتول انجام شد و پلیس توانست سرنخ هایی درباره این جنایت به دست آورد.عصمت همسر مقتول در ادامه بازجویی های فنی اعتراف کرد که همراه پسر و دخترش شوهر خود را کشته است که پس از این اعتراف دختر 22 ساله اش به نام مژگان و پسر 15 ...
آزار واذیت وحشیانه دختران توسط مرد شیطان صفت در خودرو + عکس متهم
آرام کند. دخترک حتی برای چند لحظه از پدر و مادرش دور می شد. انگار چیزی او را اینچنین وحشتزده کرده بود. با دیدن آنها از پدر خانواده خواستم تا برگه شکایت را تحویلم دهد. زمانی که برگه و متن شکایت او را خواندم، تازه متوجه این همه وحشت دخترک شدم. در آن برگه شکایت نوشته شده بود که دخترشان توسط مرد غریبه ای ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. دختر هشت ساله را آرام کردم و از او خواستم ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
...، نشستن کنار سفره عقد بود. الهام که مربی یک باشگاه بدنسازی است و فوق لیسانس در رشته تربیت بدنی دارد می گوید: 7 ماه قبل وقتی برادرم به زندان افتاد برای نخستین بار به زندان رفتم تا او را ملاقات کنم. برادر 18 ساله ام در جریان یک دعوا توسط پلیس دستگیر شده و قاضی دستور داده بود 15 روز تحت نظر باشد. سه شنبه ها روز ملاقات بود و من که نمی توانستم دوری برادرم را تحمل کنم به ملاقات او رفتم. آن ...
ماجرای وصیت نامه شاه که بعد از مرگش نوشته شد! +عکس
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی: روز 5 مرداد 1359 محمدرضا پهلوی در 61 سالگی در بیمارستان رمادی قاهره به بیماری سرطان خون درگذشت. مقامات آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی اولین کسانی بودند که از مرگ شاه اظهار تأسف کردند. احمد علی مسعود انصاری، از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم ، در خاطرات خود راجع به مرگ شاه چنین می نویسد : ....وقتی به امریکا بازگشتم ...
در برابر خواسته های کثیفشان مقاومت کردم اما آنها نقشه شیطانی شان را عملی کردند +عکس متهمان
و اذیتش قرار دهد که من نیز مجبور شدم پسر مدرسه ای را به بهانه جابجا کردن فرش های داخل خانه پسرنوجوان را در اختیار ناصر قرار دادم و پس از آن خودم نیز وسوسه شدم تا دست به آن کار شیطانی زدم. در حالیکه پوریا سعی داشت همه اتفاقات را گردن ناصر بیندازد در تحقیقات پلیسی مشخص شد که طراح و عامل اصلی این ماجرا پوریا است. بنا به این گزارش، بازپرس مدیر روستا پس از 7 ماه تحقیقات ویژه و ...
این گزارش بوی خون می دهد/مروری بر قتل هایی که در هفته گذشته اتفاق افتاد
بتوانید راهکاری برای جلوگیری از این قتل ها پیدا کنید : حکم دادگاه توضیحات عنوان تاریخ وقوع قتل ردیف به دلیل صغیر بودن اولیای دم ( فرزندان خردسال مقتول ) و فقدان سایر اولیای دم عامل جنایت می بایست تا 18 ساله شدن فرزندان مقتول در زندان بماند و پس از آن در این باره تصمیم گرفته شود . اینجا کلیک کنید مرد نجار به اتهام ...
از کندن پوست سر تا تزریق سیانور؛ روزی که عملیات مهندسی، قرون وسطی را شرمنده کرد+تصاویر
. همین کار را کردم و وارد حمام شدم. دیدم یک پسر 16-17 ساله در گوشه حمام در حالی که دست ها و پاهایش با زنجیر بسته شده، افتاده بود. اسمش طالب طاهری بود. دیدم پاهایش کبود شده و باد کرده و بدنش تاول زده بود. به اتاق رفتم تا فرد دیگر را که محسن میرجلیلی نام داشت ببینم. فردی حدود 24-25 ساله در حالیکه دست ها و پاهایش با زنجیر بسته شده در گوشه اتاق نشسته بود. بدن او نیز مانند بدن طالب با کابل ...
خانم روان شناس با وجود داشتن 2 فرزند به سراغ عشق دوران نوجوانی اش رفت
وجود دو فرزند، یک روز به طور اتفاقی با پسر یکی از آشنایان قدیمی رو برو شدم. او همسرش را طلاق داده بود و برخورد صمیمانه ای با من داشت. متاسفانه ارتباط من و آن مرد از طریق فضای مجازی در گوشی تلفن همراه بسیار عمیق شد. زن جوان ادامه داد: با لورفتن موضوع رابطه من و مرد جوان، کارها خراب شد. شوهرم مرا طلاق داد و من هم با رها کردن فرزندانم دل به این خوش کرده بودم که با جلال ازدواج می کنم و ...
حادثه ها
ربودن زن جوان در پوشش مسافربر دو پسر جوان که در پوشش مسافربر زن جوانی را ربوده و از او سرقت کرده بودند؛ سرانجام به جرمشان اعتراف کردند. سوم بهمن سال گذشته، زن جوانی هراسان در مراجعه به کلانتری قلعه نو گفت: در شرق تهران منتظر تاکسی بودم تا به محل کارم بروم، دقایقی بعد یک پراید سفیدرنگ که دو مرد جوان سرنشین آن بودند، جلوی من توقف کرد و چون به هیچ چیز مشکوک نشدم، سوار خودرو شدم. هنوز دقایقی از ...
عشق دوران نوجوانی، بهانه ای برای کلاهبرداری بزرگ
نوجوان بودم مانند خیلی از دختران دیگر و در اوج هیجانات نوجوانی، عاشق پسر همسایه شدم. احساس می کردم همه خوبی های دنیا در وجود جلال خلاصه شده است اما مدتی بعد از آنکه خانه بزرگ تری خریدیم و از آن محله رفتیم، دیگر جلال را نمی دیدم و کم کم او را فراموش کردم. در دانشگاه قبول شدم و در رشته روان شناسی درس خواندم. پس از اتمام تحصیلات، با جوانی به نام مهرداد ازدواج کردم. این زن ادامه داد: وقتی ازدواج کردم ...
روابط نامشروع محمد رضا پهلوی و کلفت سوئیسی که باردار شد/جریان ازدواج های متعدد شاه
درمان پزشکی در بیمارستان نیویورک بستری شد. شاه فراری ایران بعد از خروج از بیمارستان نخست در 11 آذر به مرکز پزشکی ویلفورد هال در پایگاه نیروی هوایی لاکلند در تگزاس و پس از آن در 24 آذر به پاناما و در سوم فروردین 1359 به مصر رفت و در نهایت انور سادات به او پناهندگی داد. سرطان او پیشرفت بیشتری کرده بود و به پایان نزدیک تر می شد؛ سرانجام در ساعت 9:45 پنجم مرداد 1359، محمدرضا پهلوی در 61 سالگی در ...
توریست فرانسوی متجاوزان را بخشید
...، به قضات گفت: من واقعا ندیدم چه اتفاقی افتاد وقتی وارد اتاقک شدم دیدم زن جوان مورد تعرض قرار گرفته و لباس هایش پاره است و وضعیت بسیار بدی دارد. دوستانم به من گفتند تو هم می توانی به او تعرض کنی، اما من خیلی دلم برای او سوخت و کمکش کردم که از اتاقک بیرون بیاید و بعد هم از محل دورش کردم. این گفته ها مورد تأیید زن فرانسوی در مراحل بازجویی هم قرار گرفته بود. این زن گفته بود: یکی از مردان ...
فیلم سیاهی را دیدم که نشان می داد دوستم با همسر دومم رابطه دارد
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، پرونده قتل مرد جوان که قربانی سوءظن دوستش شده، در حالی برای رسیدگی روی میز قضات دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفته که عامل جنایت در زندان به زندگی خود پایان داده است. در پی مرگ خودخواسته عامل اصلی قتل، رسیدگی به اتهام 4 همدست وی در دستور کار دادگاه عالی جنایی کرج قرار دارد. براساس محتویات پرونده، اوایل آذر 94 خانواده مرد 35 ساله ای به نام ...
پرونده یک آدم ربا، دو متجاوز و یک قاتل روی میز
او تعرض کردند. ماجرای این جنایت به روز پنجشنبه، 24 دی ماه سال گذشته برمی گردد. آن روز پسر 16 ساله ای با مراجعه به پلیس از دو متجاوز شکایت کرد و گفت: بعد از تعطیلی مدرسه در راه خانه مان بودم که پسر جوانی داخل کوچه ای مرا دید و خواست کمکش کنم تا یک تخته فرش را از زیر زمین خانه شان به داخل اتاقش ببریم. من هم قبول کردم. وقتی وارد خانه آنها شدم با پسر دیگری روبه رو شدم. همان لحظه متوجه شدم که آنها نیت ...
فیش حقوقی صیاد
شلمچه نیوز- حسین قدیانی: یک بار ما رفته بودیم کرمانشاه. علی هنوز ازدواج نکرده بود. یک ارتشی آمد در خانه و مقداری آذوقه به ما داد. حالا علی به ما قبلا سفارش کرده بود که از این جور چیزها به هیچ وجه نگیریم. من به آن ارتشی گفتم: اینها چیست؟ گفت: مال جناب سروان است! من پاکت ها را گذاشتم آشپزخانه اما درشان را باز نکردم. تا اینکه سر و کله علی پیدا شد و من ماجرا را برایش تعریف کردم. علی خیلی ناراحت شد که ...
ناگفته های اتوبوس مرگ سربازان از زبان بازماندگان
دخترش روی تخت بیمارستان تحت عمل های مختلف جراحی قرار گرفت و 17 روز بستری شد. او که بعد از گذشت 35 روز همچنان حال خوبی ندارد، در بیمارستان تحت عمل های جراحی مختلفی قرار می گیرد. این سرباز تحصیلکرده درباره شب حادثه به شهروند می گوید: آن شب با همسرم تماس گرفتم و برگشتنم را به او اطلاع دادم. می خواستم هرچه زودتر به خانه برسم و دختر دو ساله ام را ببینم. دلم برایش تنگ شده بود. چند دقیقه بعد ...
50 فیلم سینمایی و تلویزیونی را در تعطیلات پایان هفته تماشا کنید
شبکه پنج پخش می شود. در خلاصه داستان فیلم با بازی سم الیوت، کلوریس لیچمن و روتانیا آلدا آمده است: دختر بچه ای به نام جسی گوزن زخمی را پناه می دهد به امید اینکه خوب شود و شب عید نزد بچه هایش برگردد، از آنجایی که پدرش مرد فقیری است و ممکن است به خاطر گوشت گوزن آن را شکار کند جسی گوزن را در انبار خانه نگه داشته است و با کار کردن برایش غذا می خرد. یک روز در انبار باز می ماند و پدرش گوزن را ...
ادعای قتل یک زورگیر بررسی می شود
تحقیقات درباره پسری که مدعی است مرد زورگیری را به قتل رسانده است، به جریان افتاد. به گزارش خبرنگار ما، عصر روز سه شنبه 5 مردادماه پسر جوانی به کلانتری 142 کن رفت و مدعی شد مردی افغان را در باغ های اطراف کن به قتل رسانده است. وی در توضیح ماجرا گفت: من شهرستانی هستم و مدتی است برای کار به تهران آمده ام و در حوالی کن کارگری می کنم. ساعتی قبل در نزدیکی یکی از باغ ها تلفنی با یکی از ...
رابطه پنهانی مرد جوان با قتل همسرش رنگ خون گرفت
دستگیری مظنون شماره یک پرونده ادامه داشت، اطلاعات دیگری هم در اختیار تیم تحقیق قرار گرفت. اینکه مرد جوان زندگی پنهانی دارد و با اجاره خانه ای در منطقه طرق مشهد، همراه زن جوانی در آنجا زندگی می کند. کارآگاهان راهی این خانه شدند اما مرد جوان که متوجه حضور پلیس در محل شده بود، سوار بر یک خودروی پژو 405متواری شد. تعقیب او ادامه یافت و در این مرحله، قاضی پرونده دستور توقیف خودروی وی را صادر کرد ...
قتل پدرم و حرف های اقوام مرا دیوانه کرد
. آن شب اگر قرص هایم را مصرف کرده بودم امکان نداشت چنین اتفاقی رخ بدهد. معمولا من وقتی قرص هایم را مصرف می کنم آدم خوبی هستم. حتی اگر مادرم هم قصد داشت مرا بکشد جلویش را می گرفتم و از او جدا می شدم تا جای مستقلی زندگی کنم. ***پسر برادرت چه شد؟ او هم به قتل رسید، سر زمین های عباس آباد کلی بلا سر ما آمد. زمین های عباس آباد را مادرم می خواست بخرد اما پول نداشت و من پولش را دادم ...
کار و تلاش اقتصادی از دیدگاه امام صادق(ع)
تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم. قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرض های فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول ...
کودکان روستای ونک با کتب جدید آشنا شدند
کارشان تمام شد هر دو روی پله کنار هم نشستند. منتظر مهمان بودند. مهمان عزیزی که قرار بود نهار به خانه شان بیاید. خروس پرطلایی روی دیوار کوتاه قدم می زد. بعد قوقولی قوقو کرد و پرهایش را به هم زد. مرد و زن به هم نگاه کردند و لبخند زدند تق تق تق تق در خانه به صدا درآمد. مرد فوری از جا بلند شد. زن هم با خوشحالی از جا بلند شد. مرد در را باز کرد. سلام خوش آمدید به فرمایید تو. مهمان هم سلام کرد با مرد دست داد ...
دستگیری زورگیرهای کلاه گیس دار
پلیسی به پسر جوانی رسیدند که گوشی سرقتی مرد مسافر را در دست داشت. پسر جوان زمانیکه فهمید گوشی موبایلش سرقتی است به ماموران گفت: گوشی موبایل را یکی از دوستان قدیمی ام که بچه محل هستیم خریدم و ابتدا 40 هزار تومان پرداخت کردم و قرار شد بعد از آوردن جعبه گوشی 50 هزار تومان دیگر به او بدهم. مشخصات ظاهری بچه محل قدیمی این پسر جوان با مشخصاتی که مرد مسافر از دزد گوشی اش در اختیار ...
خاطره های ماندگار علامه طباطبایی از لسان دخترشان
که من هیچ وقت ندیدم با پیراهن و شلوار در خانه نماز بخوانند. لباسشان را کامل می پوشیدند و به نماز می ایستادند. *شب عروسی تان مرحوم علامه هیچ سفارشی در خصوص زندگی با آقای قدوسی به شما نکردند؟ نه، اصلا خجالت می کشیدم مقابل پدرم حاضر شوم. ولی بعد از عروسی که از خانه ی پدرم رفتم، سه روز گریه کردم. شب عروسی هم که می خواستند مرا با درشکه به خانه ی داماد ببرند به مادرم چسبیدم که خانم جان ...
وسوسه 20میلیونی سرایدار و جوان بیکار
حواسش را به تحقیق و ترجمه متون علمی پزشکی داد. سلیمان وارد سریداری شد که چشمش به غلام افتاد کارگر ساده ای که در ساندویچی محل کار می کرد از او پرسید چه خبر مگه سرکار نمی ری اینجا چه می کنی؟ غلام که به نظر می رسید از عصبانیت سرخ شده بود کتری را روی گاز گذاشت و گفت: بیکار شدم برای یکی از مشتری های شکم گنده ساندویچ بردم دیر رسیدم سرد شده بود پس داد و کلی فحش بارم کرد... صاحب مغازه هم مرا ...
بازار گرمی تعمیرکار لوله، راز قتل را فاش کرد
. او که آمد، گفت لوله های خانه پوسیده است و باید عوض شود. می خواست چاله را دوباره خالی کند که ناگهان متهم مرا به گوشه ای کشاند و گفت که مستاجرم را کشته و جسدش را در چاله پنهان کرده است. با تایید حرف های صاحبخانه از سوی متهم، پرونده ای با موضوع قتل عمد تشکیل شد و تیمی از کارآگاهان پایگاه دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ مشغول بازجویی از متهم شدند. مرد 30 ساله گفت: من و مقتول از آشنایان ...
ضیافت حافظ برای سینمای ایران
تندیس حافظ شده خاطره ای را از اولین حضورش در این جشن تعریف کرد. زمانی که برای سریال خانه ای در تاریکی نامزد جایزه بازیگر بهترین بازیگر مرد تلویزیونی بوده اما تندیس در آن دوره برای سریال دایره تردید به فرامرز صدیقی می رسد: وقتی که دیدم که آقای معلم اهداکنندگان جایزه را به صورت بداهه و از میان حاضران در سالن صدا می زند، از ترس و خجالت رفتم بیرون از سالن و قایم شدم که آقای صدیقی مرا دیدند... ...
گریه های بی امان قاتل پدر و خواهر
شدم آرین دخت هنوز زنده بوده است. قسمتی از طناب را هم بریدم و به میله لوستر بستم که همه فکر کنند خواهرم خودکشی کرده است. من خانه را ترک کردم و همراه دوستانم به سینما رفتم. شب را در خانه یکی از دوستانم ماندم و روز بعد وقتی به خانه برگشتم با داد و فریاد از همسایه ها کمک خواستم. من با پلیس تماس گرفتم و به دروغ گفتم وقتی وارد خانه شده ام با جنازه حلق آویز خواهرم روبه رو شدم و با قیچی طناب را پاره کردم و ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
! بعد از مدتی سرانجام در جمع گریانی متشکل از پدر، مادر، دو خواهر و سه برادر سوار هواپیما و راهی پایتخت شدم. و با ز همون دست و پاچلفتی باقی موندم. وقتی که سال سوم دانشگاه بودم. مثل همیشه مجبور بودم در صف اتوبوس بایستم و گردن بکشم. زمستان بود و من حواس پرت، فراموش کرده بودم کاپشن بپوشم و به همین حسابی سرما به مغز استخوانم نفوذ کرده و و نوک دماغم مثل لبو قرمز شده بود. ...
آمدم، ماندم رستگار شدم
، کنکور که دادم، همدان رشته کشاورزی قبول شدم و در اهواز رشته پزشکی اما دور بودن از اهواز باعث شد تا قیدش را بزنم. از آنجا که علاقه زیادی به پزشکی داشتم با کمک خانواده ام به آمریکا رفتم تا در آنجا ادامه تحصیل دهم. سال 54 وارد آمریکا شدم اما 2 سال بعد، با ورود کارتر به ایران، مشکلاتی بین 2کشور پدید آمد و ایرانی ها مخصوصا دانشجویان رشته پزشکی از آمریکا اخراج شدند . خط خوشی که عشق آورد ...