سایر خبرها
چهره ها در شبکه های اجتماعی (287)
ابعاد فلسفی خاصی به فرشید نوابی داده! الهی بمیرم! پشت هر مرد با معرفت و فیلسوفی یک زن چرخنده قرار دارد. جوانان دهه شصت ساده بودند صورت ها دست کاری نمیشد، ولی انصافا گوریل که نبودند، موهای صورت عطاران تا ابرویش بالا آمده، ما دیده ایم آن روزها را والا که این طور نبود! روح خسرو معتضد به گریمور ها هم حلول پیدا کرده حتی تاریخ نزدیک را هم وارونه می کنند! (از طرف یک برخورده ی دهه شصتی). ...
افشاگری علی سامره از اتفاقات عجیب در آکادمی استقلال
شماره حساب خودشان رو بدهند که بعد از این که ما این دوستان را معرفی کردیم همه جا اعلام کردند که کادر امید دارد از والدین پول می گیرد. یکی نبود به این دوستان بگوید آن مربی که بازیکن می آورد پول را در جییش می کند، بعد می شود بازیکن پولی و دزدی ولی بازیکنی که از لحاظ فنی خوب هست و می تواند به باشگاه هم کمک کند، معنی اش این است که کمک مالی به باشگاه. وقتی کمک به باشگاه می شود خود به خود در جیب ...
مرحوم دولابی: تا دست بالا می رود، دعاها مستجاب است
بزرگتری به من دادی! از وقتی که سکوت کردم، چیزهای قیمتی به من می دهی. لذا انبیاء کمتر دعا می کردند و دست هایشان را پایین می گرفتند. آنها اغلب برای خلق دعا می کردند. برای خودشان دعا نمی کردند. بیشتر ادب می کردند. اساساً وقتی خلق خدا چیزی می گرفتند، همه اش عطای خدا به آنان بود. الان هم همینطور است. روح ما و جسم ما را دارند غذا می دهند، ما هم نقشه می کشیم که از خدا بیشتر درآوریم. همین مجلس که ...
پایان تلخ زندگی در قمار شوم اعتیاد!
مصرف می کند. حال من هم اصلاً خوب نیست. چند ماهی از مرگش می گذرد. باخبر شدم همسرش ازدواج کرده است. ما خیلی خوشحال شدیم و برای خوشبختی او دعا کردیم. در این بازی تنها اتفاقی که واقعیت داشت بازنده شدن پسرم بود. پسری که قدر نعمت های خدا را نمی دانست، شکرگزار سلامتی اش نبود و با کارهای غلط خود، سلامتی خانواده اش را هم به خطر انداخت. حال دخترم که وابستگی عاطفی شدید به برادرش داشت از همه ما بدتر است. دست ...
فقط شهادت ارزشش را داشت که بهانه جدایی مان باشد
محجوب و متدینی بود و مادرم خیلی دوستش داشت. مادرم می گفت خیلی پسر خوبی است و من شب ها صدای نماز شبش را از داخل حیاط می شنوم. بچه صاف و ساده و زلالی بود. اصلاً اهل تکبر و غرور نبود و این اخلاق حسنه را به مرور زمان تقویت کرد. سال 68 نامزد و سال 70 ازدواج کردیم. سال 71 اولین فرزندمان به نام آقارضا و فرزند دوم مان سال 76 به نام آقا مجتبی متولد شدند. من خیلی شغلشان را دوست داشتم و شغلشان باعث رشد من شد ...
زربخت دختر ارشد تاجمیر موزه می سازد/دنیای زنان روستایی خراسان جنوبی چگونه است؟
بز و سگ در این روستا تاب تیغ آفتاب ندارند. در اندک سایه ها پهن شده و انتظار آب و علف می کشند: آب هست خدارو شکر اما آب شیرین نه. آب شیرین فقط یک خانه دارد که دستگاه آورده، چون وضع مالی اش بد نیست. بقیه از همین آب لوله ها استفاده می کنیم. باز صد بار خدا را شکر در این خشکسالی. نورگل می گوید و می چرخد دور دختر بزرگ تاجمیر که در نابینایی هم شکوه یک مادر را دارد. او هشت سال پیش تصمیم بزرگی گرفت. تصمیمی ...
آنچه در یک روز بازار گوشی همراه را ملتهب کرد
چاپ ایمیل محمدعلی عرفی نژاد - گروه تجارت: همه جوان هستند، خوش برورو، با همه اتفاق های به وجود آمده در این چند روزه انگیزه ها و امیدهای شان را از دست نداده اند، در آن روز، صبح روز سه شنبه 5 مرداد گرم و داغ حتی وقتی بعضی از دکانداران یا صاحبان فروشگاه ها با شروع روز کاری، با زیان از دست رفتن بخشی از سرمایه هاشان روبه رو شدند، حرف شان این بود که: ما آمده ایم کار کنیم، بدون هیچ ...
روایت 2 سال و نیم عاشقی با شهید
بیشتر می شد یعنی اشتیاق من برای دیدن ایشان اینقدر زیاد بود. شهادت برازنده آقا سید بود/از شهید ابراهیم هادی خواستم که آقا سید برگردد/خدا هیچ کس را چشم انتظار نگذارد بغدادی به روایت شادت شهید سیدی اشاره کرده و می گوید: دقیقا روز 22 بهمن ماه بود که من و بچه ام از راهپیمایی برگشته بودیم که مادر همسرم گفت که این اتفاق برایشان افتاده. گفتند یکی از دوستانش خبر داده که در منطقه ام ...
از علی تا اعلی؛فاصله ای به اندازه اخلاص
اما جواب آزمایش آماده نشد، محضردار هم بدون ارائه برگه آزمایش با عقد ما موافقت نکرد بنابراین فقط علی دفتر را امضا زد و امضای من به منظور ثبت عقدمان به فردا و پس از گرفتن جواب آزمایش موکول شد. فردای آن روز پس از دریافت جواب آزمایش به همراه خانواده ام در محضر حضور یافتیم اما همه آنجا بودند به جز داماد. متوجه شدم علی عازم جبهه شده است. بی اراده بغضم شکست و گریه کردم، مرتبا با خدا نجوا می ...
حالتی که شیطان دیگر کاری به انسان ندارد
خواهم چه کنم؟! نماز، حجّ، روزه و ... را می خواهم چه کنم، نکند خودت را از دست بدهم! و الباکون من خشیة اللّه ، به این معنی نیست که از گناه خودش گریه کند. از ترس این که از خدا دور شود، گریه می کند. بارها بیان کردم ترس از خدا به چه معناست، خدا که نعوذبالله - خیلی عامیانه می گوییم، خدا هم می داند که ما مخلوق و محدودیم و بلد نیستیم حرف بزنیم، خودش می بخشد - لولوخرخره نیست که از او ...
فرزندم در آغوش پیغمبر بود
...، می گفت مامان یلدا و اینها نگذاری، از خانه ی اهل بیت بیرون نرو هرچه اسم اهل بیت هست بگذار. ماه نهم فهمیدم که بچه پسر است به علی اصغر که گفتم باورش نمی شد می گفت نه من به همه گفتم دختر است تورا به خدا به کسی نگو که حرفم دوتا نشود نگویند علی اصغر دروغ گفته. پدرش تعریف می کرد که از علی اصغر به یکی از دوستانش در منطقه گفته سلامم را به مادر برسانید. بعد به آقا سید می گفتند از مادرش بپرس با بچه ات چه کار کردی، چطور تربیتش کردی که انقدر خوب است. پدرش می گوید این وقت ها خوشحال می شدم نمی دانستم علی اصغر چه داشت که این حرف را می زدند. ...
داعش با پول و مبلغان سعودی در قلب اروپا جوانان را گمراه می کند/ عدم پیگیری لازم برای نشر نامه رهبری خطاب ...
... خب ببینید این رفته رفته برای اینها تبدیل به فرهنگ می شود یک درصد از مهاجران ما اگر به ایران بازگردند در میان آشنایان خودشان این فرهنگ را تزریق کنند و تبدیل به یک روند عمومی می شود. فرزندان همین شیعیان با این فرهنگ بزرگ می شوند. به داد شیعیان برسیم زمینه آماده است. باید دست بدست هم بدهیم. در حوزه دین جهاد باید کرد. جهاد همین است که مال و علم و فکر خود را برای احیای فرهنگ اهلبیت و نجات شیعیان ...
غیبت امام زمان(عج) در اندیشه امام صادق علیه السلام
قائمی که در آخر الزمان قیام می کند و زمین را پر از عدل می کند همچنان که از ظلم و ستم پر شده، از نسل تو از فرزندان حسین علیه السلام است. 2. معاویة بن عمّار از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده که آن حضرت فرمود: اِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتانِی فَأَقْرَأَنِی مِنْ رَبِّیَ السَّلامَ وَقالَ یا مُحَمَّدُ... وَمِنْکُمُ الْقائِمُ یُصَلِّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ ...
سید حسن نصرالله؛ رهبری که حتی صهیونیست ها هم به راستگویی اش اذعان دارند
که اگر وجوه معنوی نبود، مقاومت لبنان هم وجود نداشت...اکنون که به گذشته و آن روزها نگاه می کنیم، آن آرمانی که جوانان ما را به برداشتن سلاح، نبرد بی وقفه تحت لوای مقاومت و ادامه این راه دشوار برانگیخت، روشن تر از همیشه بر ما جلوه می کند: آن چیزی نبود جز ایمان به خدا در زیستن در مقابله با دشمن به عنوان یک تکلیف الهی. اگر از جهاد در راه خدا غافل می شدیم، باید در قیامت پاسخ می دادیم." چه می ...
رضاییان: اولویت اول تا سومم پرسپولیس است / اگر پرسپولیس نشد مجبورم تیم دیگری را انتخاب کنم
مثل همیشه نمیدهد از وقتی که جدا شدم از پرسپولیس باهام حرف نزد ضمنا من درقراردام امده بود ای تی سی را خودم بگیرم تا مهدی بود مشکلی نبود همه چیز نصف ونیمه پیش میرفت یک چیز دیگه منواذیت میکرد فکرمیکردم اگه برم همه میگن از بدن سازی فرارکرد ماندم گل زدم نفردوم بدنسازی شدم ولی... درخاتمه الویت اول من دوم من سوم من پرسپولیس اگه نشه مجبورم بر خلاف دلم انتخاب دیگری کنم. توضیحات نمایش از یکشنبه ...
سیدحکیم برای دفاع از ایران به سوریه رفت
هم با خود ببر که به اسلام خدمت کنیم، گفت: مامان تو چه کار می توانی انجام دهی؟ مادرش گفت: برای رزمنده ها غذا درست می کنیم، لباس های سربازان امام زمان(عج) را می شویم سید گفت: آنجا بچه ها زیاد هستند، نیازی نیست مادر جان، فقط دعا کنید. حتی آن زمانی که در خانه بود هم حسابی سرش شلوغ بود و دائم با تلفن با بچه ها ارتباط داشت و آن ها را راهنمایی می کرد که چه کنند. حتی موقع غذا خوردن. خدا، این ...
می خواستند اصلاحات را درشیشه دربسته بیندازند
اعتدال گراها وصلح طلبانشان می توانند صدای خودشان را برسانند و تاثیرگذار باشند، در معادلات جهانی استفاده کنیم. می دانم انتظار جامعه ایران و جوانان عزیز این است که ما منافع خودمان را می خواهیم و این حق آنها هم هست اما برجام فراتر از این است. پیام برجام و اهمیت آن، امروز به عنوان یک عنصر تعیین کننده و تاثیرگذار در معادلات جهانی و بین المللی شناخته شده است. عده ای می خواهند بگویند این مسیر جواب نمی دهد و ...
صدای پای احمدی نژاد / روزی در میان مخالفان و موافقان
را با حالت تسلیم بالا برد و بدون اینکه نشانی از لبخند روی صورتش باشد، گفت که خانم تو رو به خدا اسم ایشون رو نیار که تن و بدنم میلرزه، هر روز خدا فقط دعا می کنم خدا اونو هشت سال دیگه واسه ما نیاره. زن جوانی با دختر بچه ای پنج، شش ساله در مغازه بود و کیفی را از این دست به آن دست می کرد، بدون اینکه به سمت من برگردد، از آینه مقابلش به من نگاه کرد و گفت: همون موقع هم که می گفت گوجه رو ...
گفتم به ایران می روم حتی اگر اعدام شوم/ آخرین بار رجوی را سال 82 دیدم/ افتخار منافقین این است که داعش در ...
است و جای نگرانی نیست، درحالی که در جلوی چشم ما نیروهای عراقی حمله کرده بودند و ما دیدیم که فرماندهان سوار ماشین شخصی خودشان شدند و فرار کردند به عقب. بچه ها دیگر بریده بودند و تشکیلات ازهم پاشیده بود. بعدازاین ماجرا خیلی ها ازجمله خود من و برخی دوستانم فرار کردیم و به بغداد رفتیم. اوضاع سازمان هم به گونه ای نبود که بخواهند سرکوب کنند. قبلاً هم سلاح داشتند و هم کسی مثل صدام پشتوانه آنها ...
بخش های خواندنی کتاب زندان الرشید
آن همه دعا و قرآن که خواندم چه؟ همیشه از اسارت متنفر بودم. در جنگ تصور هر مسئله ای را داشتم جز اسارت. آن قدر از اسارت متنفر بودم که تصمیم گرفتم فرار کنم تا آن ها به من شلیک کنند و شهید شوم ولی دوباره به خودم نهیب زدم: این شهادت نیست؛ خودکشی است. مرد باش و مقاوم بایست. یکی از سربازها جلو آمد و با تکه سیم تلفن صحرایی دست هایم را از عقب بست. ساعت 9 صبح پنجم تیرماه سال 1367 رسماً ...
آنان جایگاهشان آتش است
دست های آنان را نسوزاند که آن را برای دعا بلند می کردند، و زبان آنان را نسوزاند که بسیار قرآن تلاوت می کردند! نگهبان جهنم بدانها گوید: ای بدبخت ها! شما چه حالی داشتید [با این کارهای خوبی که می کردید، چرا جهنمی شدید]؟ می گویند: ما [این کارها را] برای غیر خدا انجام می دادیم! پس به ما گفته شد: بروید پاداش تان را از همان کسی که برایش کار می کردید بگیرید! ثواب الأعمال و عقاب ...
لباس روحانیت پوشید و شهید شد
بچه های هیئت به زیارت امام رضا (ع) مشرف می شدند. پسرم در مقطع حساس نوجوانی خیلی سر به زیر بود. کم توقع بود و هر جا می رفت از او نمی پرسیدم کجا رفتی چون از او مطمئن بودم. هر وقت از بیرون برمی گشت، دست من و پدرش را بوسه می زد که من می گفتم این چه کاری است؟ می گفت می خواهم ایمانم را افزایش دهم. من همیشه در کارهای میلاد می ماندم و به خدا می گفتم او چطور چنین بینش و تفکری دارد و جواب تعجب و پرسش هایم ...
استعداد دهه هفتادی های طبس روی کار اجرا/ مشوقم خودم هستم
.... بچه های دبیرستان هم یک روز دور هم جمع شدیم و گفتیم نظرتان در مورد اجرا در جشن ها چیست، البته قضیه امین منصوری جداست چون از اول دبیرستان با هم بودیم و خیلی پسر گلی است و این شروع شد تا اینکه اکنون یک تیم کاملی شدیم و چند سالی است که جشن های طبس دست ماست. گفتی امین منصوری، در اجراهای تردستی امین کنار او دیده می شوی در این مورد برایمان بگو. بله در تردستی. الان ...
شب بزرگداشت همایون صنعتی برگزار شد
بود رفته بود و دیگر پیدایش نبود. پدر ناچار به دایی بچه ها زنگ می زند و از او می خواهد که بیاید و مهدخت را به اصفهان ببرد . همایون در بزرگ سالی در زندان هم که بوده به جای غم و غصه در فکر چاره کار بوده است. او را به این اتهام محاکمه می کنند که فرهنگ آمریکایی را گسترش داده. همایون می گوید من کتابهای آمریکایی چاپ کرده ام اما فرهنگ آمریکایی را گسترش نداده ام. رئیس دادگاه می گوید حرف معقول بزن ...
به قلم : محمد امین مروتی /مروری بر زندگی و شعر محمد حسین جلیلی (بیدار)
اویم که کردم هستی خود را فراموش خطا زان لازمِ ذاتِ من آمد که لطف یار می باشد خطاپوش ساقی نامه بیدار نیز –علی رغم کوتاهیش-از جمله بهترین و دلنشین ترین ساقی نامه هاست: دوای دل ماست از آبِ تاک بده ساقی آن آبِ روحی فداک (6) مُغنّی خدا را! نوائی بساز ز راه عراقم ببر تا حجاز به دریای خلقت، توئی چون حباب گهی روی آب و گهی غرقِ آب مخور بهر بیش ...
دوستدار روحانی اند اما منتظر احمدی نژاد هستند
که خانم تو رو به خدا اسم ایشون رو نیار که تن و بدنم میلرزه، هر روز خدا فقط دعا می کنم خدا اونو هشت سال دیگه واسه ما نیاره. زن جوانی با دختر بچه ای پنج، شش ساله در مغازه بود و کیفی را از این دست به آن دست می کرد، بدون اینکه به سمت من برگردد، از آینه مقابلش به من نگاه کرد و گفت: همون موقع هم که می گفت گوجه رو بیایید از محله ما بخرید، ما اینجا گوجه رو گرون تر از بقیه جاها می گرفتیم. از زن ...
حجت الاسلام رفیعی: والدین؛ عامل بهشتی یا جهنمی شدن انسان
عاقبت به خیر شوی سه کار را انجام بده، انبیاء و اولیای خدا دعا می کردند که مسلمان بمیرند چون عاقبت به خیری مساله ای مهم است. قرآن می فرماید مراقب باشید مسلمان از دنیا بروید، امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه یک دعا برای عاقبت به خیری دارد. همه ی ما جریان بلعم باعوراء را شنیده ایم که خدا در قرآن فرموده که او اسم اعظم داشت اما در نهایت مثل سگ شد. طلحه و زبیر یک عمر در راه خدا شمشیر زدند ...
شهید محمد صنیع خانی با جایزه صد هزار تومانی امام چه کرد؟
ریزند کف دست و توی جیب بچه هایمان. سید محمد همیشه راست می گفت و درست حدس می زد؛ چون خودش صادق بود. کمیته مبارزه با مواد مخدر را راه انداخت، شد بلای جان قاچاقچی ها. قاچاقچی ها دست و بال شان را جمع کرده بودند. خیلی هاشان یا دست کشیده بودند یا رفته بودند به یک شهر و دیار دیگر. خرده پاها هم وقتی گیر می افتادند و می دیدند که سید محمد مثل بادر برای شان دلسوزی می کند، همکاری می کردند و خودشان ...
مرا پیدا کنید و مژدگانی بگیرید!
...... راستی کجا بودم؟! چشم های جوان، از فرط عصبانیت تیره و تار می شود و بدنش به خارش درمی آید. او برای لحظاتی احساس می کند که چند موجود ریز و ناشناخته زمینی، به تندی از دست و پایش بالا می روند تا خودشان را به سوراخ دو گوشش برسانند... او به یکباره همه توان و انرژی خود را از دست می دهد و درحالی که کله اش را می فشارد، روی نیمکت کوچک پارک ولو می شود:” دانشگاه بودی؛ دانشگاه!” – اسم ...
چه کسی نفع می برد که خانواده امام را از رهبری معظم انقلاب جدا کند؟
بوده اند. تا جایی که مردم فکر می کردند علی(ع) نماز نمی خواند! بعضی افراد هم فریب این تبلیغات را خورده بودند. دشمن دستش در کار است و از اول انقلاب دشمن ما منتظر بود که دچار اختلاف شویم و این اختلتفات را بزرگ کند؛ مسئولین فساد کنند وآنها بزرگ کنند. بله اگر مسئولی فساد کرد جلوی آنها را می گیرد. اما رسلنه ها جوری حرف نزند که مردم را به نطام بدبین کنند. بسیاری از مسدئولان ما با شهدا نسبت دارند وخودشان ...