سایر منابع:
سایر خبرها
سرانجام قاتل شیخ فضل الله نوری
حمله کردند. بعد از تصرف آنها خانه و اثاث سران و سرشناسان آن سامان با بی رحمی به غارت رفت و نصیب قشون ظفرنمون آزادی! شد. در تهران او را به سمت ریاست پلیس منصوب کردند، اما او بارها قانون را زیر پا گذاشت و خودسرانه اقداماتی برخلاف قانون اساسی و دستورات دولت و مقررات می کرد. او اداره تحقیقات و چند اداره دیگر را خودسرانه بست و کارمندان آن سازمان ها را با لگد و پس گردنی بیرون کرد. این مشروطه طلب ...
مرگ در یک لحظه اتفاق افتاد/عفونت بعد از عمل هم کنترل نشد
.... او هنگام ورود کمی گیج بود؛ یعنی کاملا گیج بود و ما او را به ICU منتقل کردیم. اما بعد بهتر شد و وقتی راجع به بیوبسی و نفروستومی به او توضیح دادم، او گفت: من خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم. می خواهم بدانید که این نکته مهمی بود. گفت به شما اطمینان دارم، گرچه مرا نمی شناخت. می خواهم بدانید که او خوشحال بود اینجاست. پدر خارق العاده ای داشتید؛ هنرمندی بزرگ . توضیحات بهمن کیارستمی ...
با چشمان بسته و باز!
برای آنان نگذاشته است و باید پول خود را خرج امور جاری زندگی کنند . یکی بودن محل کار و زندگی بیشتر ما گاهی با خودمان فکر کرده ایم که چه می شد اگر محل کارمان در همین منزل خودمان بود؛ دیگر نه رفت وآمدی و نه تحمل گرمای تابستان و سرمای زمستانی و هر روز نیز به دلخواه خود کارمان را شروع و هر زمان هم که می خواستیم در خانه خود استراحت می کردیم. مگر غیراز این است که هیچ جایی راحتی و ...
مصطفی زودتر از همرزمانش به پابوس امام رضا(ع) آمد
انگار غمی بزرگ از در و دیوار این خانه بر سر و رویم می بارد، غمی که ناشی از نبودن مرد خانواده است؛ بابای مهربانی که عکسش روی دیوارهای خانه جا خوش کرده است و لبخندش را هر روز به همسر و دختر کوچکش هدیه می دهد. در کنار همسر شهید می نشینم و پس از مقدمه چینی های لازم، وارد گفت وگو با او می شوم. داغ خانم تقدسی تازه تازه است و هنوز زمان زیادی از شهادت همسرش نمی گذرد. به راستی یک زندگی عاشقانه ولی سرشار ...
به سراغ گوشی مادرم رفتم واز چیزی که در آن دیدم خشکم زد/مادرم مدتها به من باج می داد
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، می خواستم برای همیشه خداحافظی کنم اما هر بار مسخره بازی راه می انداخت و بهانه ای جور می کرد. یک روز می گفت پدر و مادرش او را به فرزندی قبول کرده اند و هیچ کس و کاری در این دنیای بزرگ ندارد. به او می گفتم تو که شرایطم را می دانی و از روزی که پدرم فوت کرده، کس و کاری برای مان نمانده است. او در جوابم می گفت: تو که حداقل می دانی پدر و مادرت چه ...
علت مرگ عباس کیارستمی از زبان پزشک فرانسوی
گفتگوی بهمن کیارستمی با پروفسور بریس گایه درباره خطا یا اشتباهات صورت گرفته در عمل های جراحی عباس کیارستمی در ایران توضیحات بهمن کیارستمی درباره گفت وگو با پزشک فرانسوی عباس کیارستمی: این گفت وگو در تاریخ 7 جولای(17 تیر) با پروفسور بریس گایه، فوق تخصص جراحی گوارش و پزشک معالج پدرم در بیمارستان Institut Mutualiste Montsouris پاریس ، انجام شد. فایل صوتی این گفت وگو را در اختیار دکتر پایدار، نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کمیسیون ویژه بررسی پرونده پزشکی ...
کیارستمی گفت خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم
بعد بهتر شد و وقتی راجع به بیوبسی و نفروستومی به او توضیح دادم، او گفت: من خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم. می خواهم بدانید که این نکته مهمی بود. گفت به شما اطمینان دارم، گرچه مرا نمی شناخت. می خواهم بدانید که او خوشحال بود اینجاست. پدر خارق العاده ای داشتید؛ هنرمندی بزرگ. شرق
یاد آر ز شمع مرده یاد آر
جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل از روزنامه نگاران بزرگ دوره مشروطیت بود. او مدیر روزنامه صور اسرافیل بود و به خاطر نام روزنامه اش صور اسرافیل لقب گرفت. علی اکبر دهخدا نیز با مقالاتی که با نام مستعار دخو منتشر می کرد در روزنامه صوراسرافیل شهرت یافت تا این دو، روزنامه نگاران مشهور دوره مشروطه باشند. میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل در سال 1292 قمری – 1252 خورشیدی ...
پزشک فرانسوی کیارستمی: پزشکان ایرانی نگفته بودند "ما اشتباهات زیادی کرده ایم" گفته بودند "بعد از عمل با ...
قرار بود روز بعد از بیمارستان مرخص شود و ما تا روز فرت او تقریبا توانسته بودیم همه چیز را تحت کنترل بگیریم. درباره چهار عمل جراحی انجام شده چه نظری دارید؟ آیا روند درمان درست آغاز شد؟ تاریخچه بیماری او با یک پولیپ آغاز شده بود. یک پولیپ خوش خیم و نه بدخیم. البته این اطلاعات را بر اساس آنچه پزشکان ایرانی در اختیار ما گذاشته بودند کسب کرده بودیم و فکر می کنم آنها صادقانه آن چه را ...
اسرائیل! منتظر باش انتقام ابوالفضل را میگیریم
....کسانی که در مسیر ولایت جان فدا می کنند . چند ماه قبل، امیر لطفی که از دوستان ابوالفضل بود به شهادت رسید. بین این دو شهید رازی بود که من عمق آن را کشف نکردم. شباهت های زیادی به هم داشتند. هر دو فرزند آخر خانواده بودند، هر دوی آنها سال ها قبل پدرشان را از دست داده بودند، پدر هر دوی آنها خادم امام حسین(ع) بود، ابوالفضل و امیر هر دو عصای دست مادرانشان بودند، هر دو آیه ولا تحسبن الذین ...
حجت الاسلام دارستانی: ثواب بوسیدن کف پای والدین مانند بوسیدن تربت سیدالشهدا(ع) است+گزارش تصویری
، اگر امر مادر را اطاعت کنم و پدرم را از خواب شیرین بیدار کنم، پدرم ناراحت می شود، با خود گفتم کاری کنم که اگر پدرم بیدار شد، ناراحت نشود. خم شدم و کف پای پدرم را بوسیدم، در همین حال پدرم بیدار شد و این صحنه را که دید، گریه اش گرفت و همان لحظه برایم دعا کرد، که هرچه امروز دارم به خاطر همان چند دعای پدرم است. کافی است که در مقابل پدر و مادرمان کمر خم کنیم، تا خدا آسمانی مان کند. کتاب های ...
مجاهدین فکر می کردند مردم برای پیروزی هورا می کشند
بعد گفتند با زن طلاق دادن که طلاق جاری نمی شود، شما باید همه چیز خود را طلاق بدهید. تمامی علایق و وابستگی ها مثل پدر و مادر و فرزند و دایی و عمو و همسایه را طلاق بدهید. هر کسی می آمد و طلاق می داد، طلاق یعنی این که هر چیزی که من را وابسته به این دنیا می کند کنار می گذارم و فقط رجوی را می بینم. این موضوع را به نشست اقرار پیوند بدهید، یعنی الان هر فرد اگر کوچک ترین وابستگی به دنیا داشته باشد شرک است ...
مردها هم از خشونت های خانگی بی نصیب نمی مانند
نظر گرفته نمی شود، چراکه آقایان خودشان بالغ هستند و قدرت تشخیص دارند، می توانند همه جا حضور پیدا کرده و از حق خودشان دفاع کنند. او اذعان می کند که مواردی از مردان خشونت دیده نیز بوده اند که تماس گرفته و خدمات مشاوره دریافت کرده اند اما تعداد چنین مواردی خیلی کم است و ظرف چند سال به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. وی همچنین می گوید: اگر آزاری هم به مرکز اعلام شده، کلامی و شامل ...
مانده ام بی سرپناه
فکرش را می کرد این دخترعمو و پسرعمو که هر دو نوه های خان روستا بودند به چنین سرنوشتی دچار شوند... . طعم آوارگی فاطمه در حرف زدن از شوهرش پیشی می گیرد و می گوید: در زندگی ام روز آسوده ای ندیدم. از مادرم خاطره ای ندارم. یک سال و نیمه بودم که با بچه در شکمش سر زایمان از دنیا رفت. پدرم ازدواج کرد و من زیر دست مادرناتنی بزرگ شدم. وقت هایی که بابا خانه بود اوضاع خوب می گذشت و وقت ...
شهادت - دکتر حسن آیت - نماینده ی مردم به دست منافقین
چند روز قبل از حادثه از طرف هواداران مجاهدین خلق بوسیله تلفن مورد تهدید قرار گرفت. ما با نگرانی به ایشان تذکر دادیم و او همیشه در جواب می گفت: مرگ حق است و شهادت آرزوی ماست. صبح روز 14 مرداد ماه سال 1360 پدر همچون روزهای قبل از خانه بیرون رفت. یکی از محافظین در حال بستن در ورودی منزل بود که یک بنز شیری رنگ با سه سرنشین مسلح به آرامی از طرف میدان 48 نارمک وارد کوچه شد و با شلیک یکی از آنها، پدرم ...
اندیشه در خون؛ شیخ شهید نوری که بود؟
بویژه انگلیسیها و ایادیِ آنان، در آن زمان لبه تیز حملات خویش را متوجه شیخ ساخته بودند. دولت انگلیس برای از میان برداشتنِ این سدّ بزرگ، دو رشته عملیات را طرّاحی و تعقیب کرد: 1. ترور شیخ به دست ایادی خویش، 2. وادار ساختن دولت ایران به تبعید وی از تهران. ضارب اصلی شیخ فضل اللّه در سوء قصدِ نافرجام به وی، شخصی به نام عبدالکریم دواتگر بود. کریم پس از چند روز مراقبت وکشیک کشیدن[2] در جلوخان ...
درصد بالایی از سینماگرهای ما جشنواره زده هستند/ فرهادی می داند دارد چه کار می کند اما کپی هایش نه/ خیلی ...
...، برایم بهترین موقعیت بود که کار کنم و این سریال را با جواد رضویان ساختیم و سریال مهمانان ویژه آن سال خیلی گرفت. پیشنهادهای زیادی از طرف مردم بود که حتماً سری دوم این را کار بسازید، ولی گفتم دوست ندارم این کار را انجام بدهم. بعد از مهمانان ویژه شبکه پنج پیشنهاد سریالی را داد به نام مارادونا ول کن، مرا بگیر. یک سریال طنز در دو فصل 25 قسمتی بود که 25 تای اول را نوشتم و تأیید شد و همه چیز هم عالی ...
صحبت های تکان دهنده شکارچی پیرز ن های تنها
به منزل برمی گشتم طلاهای پیرزنی که جلوی درخانه شان نشسته بود توجهم را به خود جلب کرد و فردای آن روز با نقشه اینکه می خواهم خانه اش را اجاره کنم، به خانه پیرزن رفتم و وقتی داشت به من خانه را نشان می داد، به داخل حمام رفت و من درآن لحظه از تنهایی پیرزن استفاده کردم و روی سینه اش نشستم و طلاهایش را از دستش خارج و از آنجا فرار کردم. همان لحظه طلاها را فروختم و با عذاب وجدانی ناگفتنی به خانه رفتم و تا ...
جوانان بیکار،مدیران پولدار، دولتمردان بی عار / کلید دولت یازدهم برای افراد خاص می چرخد
اداره و شرکتی مراجعه کردم گفتند نیروی کار نیاز ندارند. پدرم یک کارمند ساده بود که با حقوق کمتر از یک میلیون تومان بازنشسته شد و نمی تواند سرمایه راه اندازی یک کار را در اختیارم بگذارد. برای وام خوداشتغالی مراجعه کرده ام و بیشتر از یکسال و نیم است که به بهانه های مختلف حاضر نیستند وام را در اختیارم بگذارند. مجبورم برای گذران زندگی هر روز اینجا بایستم و اگر روزیم بشود بروم کارگری کنم. آن مدیری که فیش ...
از "علی" تا "اعلی"؛فاصله ای به اندازه "اخلاص"
شهدای ایران :وقتی راننده مرا به درب منزلش هدایت کرد یقین داشتم که در خواندن آدرس اشتباه کرده است. با تردید زنگ منزل را فشردم اما خود را برای معذرت خواهی از صاحب خانه آماده کرده بودم اما خوش آمدگویی صاحب خانه به پاهایم قوت بخشید اما همچنان بهت و تعجب مرا فراگرفته بود. پس از اینکه وارد منزل شدم برای مدتی به سادگی و بی آلایشی آن خیره شدم، سوال های بی پاسخ زیادی در ذهنم نقش بسته بود اما بیش از همه ...
زربخت دختر ارشد تاجمیر موزه می سازد/دنیای زنان روستایی خراسان جنوبی چگونه است؟
که خیلی ها را متعجب کرد. او همه دارایی اش را به شکل یک موزه کوچک درآورد: همه این بافته ها را پدرم بهم برای جهیزیه داده. خیلی ها از پدرش به او رسیده بود. من هم تصمیم گرفتم که آنها را موزه کنم. زربخت خیره است به روبه رو. چه در دنیای تاریکش می بیند؟ معلوم نیست اما هرچه پدر و مادرش به او ارث دادند، در یکی از اتاق های خانه اش نگه می دارد؛ موزه ای که بلیت ندارد. تا زمانی که بینا بود گلیم و سیاه ...
اسرائیل! منتظر باش که انتقام ابوالفضل را از تو می گیریم
وارد خانه می شد چشمانش پر از اشک می شد، از او می پرسیدم چرا گریه می کنی؟ می گفت؛ شما را که می بینم این طور می شوم. یک روز به من گفت می خواهم مژده ای بدهم، گفت اسمت را برای سفر مکه ثبت نام کرده ام. ابوالفضل با اولین حقوقش اسم من را برای مکه نوشته بود، چون می دانست که من برای مکه رفتن خیلی بی تاب هستم. می گفت تا زمان سفر مکه، ان شاءالله سفر کربلا هم می فرستمت. در محل کارش در یک مسابقه شرکت کرده بود ...
گفتم به ایران می روم حتی اگر اعدام شوم/ آخرین بار رجوی را سال 82 دیدم/ افتخار منافقین این است که داعش در ...
من توانستم با خانواده ام تماس بگیرم و این آخرین تماس من با آنها در سال 64 بود. * با ورود رجوی به عراق، همه فعالیت ها تعطیل شد وارد عراق که شدیم، به دنبالمان آمدند، ما آن موقع نمی دانستیم که اینها با استخبارات عراق ارتباط دارند. ما را به بغداد بردند و فردای آن روز به پایگاه ضابطی رفتیم که محل طی دوره پذیرش بود. چند ماه آنجا بودیم و دوره تئوری و ایدئولوژیک را گذراندیم، بعد از ...
2 عزیزم را در 3 ماه از دست دادم/ بیشترین تأکید شهید روی ولایت بود
سالی و کدام عملیات به درجه شهادت رسید؟ برادرم 21 بهمن سال 1360 در عملیات چزابه آرپیجی زن بود که به شهادت رسید. وقتی جنازه اش برگشت سرش از بدنش جدا شده بود و هیچ وقت سرش پیدا نشد. از روی بدن و پلاک در جیبش پدر او را ش ناسا یی کرد. پدرم با همه وابستگی های شدید به برادرم، همه کارهای برادرم از ش ناسا یی تا تدفین را خودش انجام داد و در آخر خودش پیکر برادرم را در قبر گذاشت. روز هفتم کوله پشتی ...
زندگی زناشویی را به میدان جنگ تبدیل نکنید
مجله خانه بخت: تغییر شکل زندگی مجردی به زندگی مشترک همیشه و در همه جوامع متقضیاتی دارد که تقریبا یکسان است. زندگی مشترک اگر نه با عشق اما به هر حال باید با یک علاقه مشترک آغاز شود. بنابراین اگر بخواهیم به شکل یک میدان جنگ با زندگی زناشویی برخورد کنیم و دایما با دلیل و برهان سعی در ثابت کردن نظر خودمان و تسلیم کردن طرف مقابل داشته باشیم یقینا زندگی مان خیلی سریع به میدان جنگی واقعی و اعصاب خردکن ...
اعترافات تازه عاملین قتل خانوادگی در جماران
...، همچنین در ادامه بررسی ها مشخص شد که مقتول، نوه دختری پیرزن بوده که در طبقه اول به تنهایی زندگی می کرده و پیرزن نیز در طبقه دوم آپارتمان قدیمی سکونت داشت. پس از این پدر کیارش هراسان به خانه وارد شد و اینگونه اظهار کرد که حدود یک ساعت پیش پسرم با من تماسی گرفت و اعلام کرد به خانه من بیا که می خواهم موضوعی را با تو در میان بگذارم. من نیز پس از چند دقیقه از منزل خود به سمت منزل پسرم ...
شب بزرگداشت همایون صنعتی برگزار شد
نشده بوده که پسرش بالای درخت مقابل خانه بست نشسته. حالا اقوام زنش می گویند خانی تمام روز از درخت مقابل خانه پائین نیامده و موجب نگرانی همه شده. پدر بر می گردد به سوی در خانه. مقابل درخت می ایتد و این دفعه پسرش را آن بالا می بیند. کلی تشر می زند، وعده و وعید می دهد، اما پسر ده ساله با چشم های هوشمند و گوش های بزرگ که از دو طرف سرش بیرون زده، رام نمی شود یا از این حرف ها و کارها نمی ترسد. خانی آن شب ...
"ماجلان" در اسارت فقر و نابرابری
. بعضی ها هم دزدی می کنند بطوریکه اگر چند روز از روستا بروی؛ زمان بازگشت، خانه خالی است. زنان روستا حرف های دخترک را تایید می کنند و این نکته را هم اضافه می کنند که آب آشامیدنی به همه اهالی روستا نمی رسد، زیرا در کوچه های پایین ده؛ عده ای باغات را خریده اند و بیشتر آب آشامیدنی صرف آبیاری این باغ ها می شود. یکی از زنان روستا از همسایه اش می گوید که همچون دیگر ساکنان روستا دچار ...
کار بسیار زشت وخشن برادر با خواهرش در اتاق خواب
دراختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. پسر خانواده به نام میثم (26 ساله) در بازجویی ها به کارآگاهان گفت: پس از ورود به خانه با صحنه جنایت روبه رو شده و موضوع را به پلیس اطلاع داده است. این جوان به کارآگاهان گفت: شب گذشته در منزل یکی از دوستان خود به نام اشکان بودم و حتی با یکدیگر به سینما رفتیم تا اینکه روز بعد پس از دیدن مسابقه فوتبال به خانه آمدم. البته اشکان با ماشین مرا ...
به قلم : محمد امین مروتی /مروری بر زندگی و شعر محمد حسین جلیلی (بیدار)
رفت و در بانک ملی به کار اشتغال جست. بعد از یازده سال در سال 1333 شمسی به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمد و به تدریس ادبیات پرداخت که طبیعتا بیشتر موافق ذوق و طبع او بود. در اول تیرماه سال 1355 از خدمت وزارت آموزش و پرورش بازنشسته شد و سال بعد به تهران آمد.. محمدحسین جلیلی کرمانشاهی در اول آذرماه 1358 در شصت و یک سالگی در تهران به بیماری سرطان مثانه درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد ...