سایر منابع:
سایر خبرها
خشم مرگ پس از لبخند خیابانی
خانه پدرم رفت و شیشه های منزلشان را تخریب کرد. اختلافات ما هر روز شدت می گرفت و او برای آن که مرا تحت فشار بگذارد، عنوان می کرد با افراد دیگری ارتباط دارد. سوءظن های شدیدی در وجودم ریشه دوانده بود، تا این که روزی او را در کنار پسر جوانی دیدم و کارمان باز هم به کلانتری کشید. آن شب وقتی در نیمه های شب، همسرم به منزل آمد، دوباره با یکدیگر مشاجره کردیم و همسایگان با پلیس 110 تماس گرفتند و همسرم در ...
گیرنده دخترم
نوجوان ما خودش را نمی شناسد، یعنی خود شناسی ندارد، بلد نیست با خود و محیط پیرامونی اش ارتباط برقرار کند. این محیط پیرامونی می تواند شامل انسانها، فضای مجازی و هر چیزی که در محیط پیرامونی وجود دارد چه محسوس و عینی و چه غیر محسوس باشد. می تواند یک پسر باشد یا یک معلم، یک دختر باشد و یا گروه همسالان ، بلد نیست چون با خودش ارتباط برقرار نکرده و خودش را نشناخته است؛ پس من در نوشته ها و تبلیغ ...
برجام آزمایشی برای آمریکا بود - 1+5 در اجرای توافق اهمال هایی دارد
فروردین که با مردم صحبت می کنم، به آینده اقتصاد کشور، مسائل اجتماعی و امنیت ملی هستم. روحانی اظهار داشت: دولت این افتخار را دارد که در طول سه سال گذشته با تمام توان در کنار نیروهای مسلح و به ویژه همت مردم، آرامش و ثبات بی نظیری را ایجاد کرده است و این ثبات و آرامش ادامه خواهد یافت. وی تصریح کرد: ایران همواره منطقه ثبات و تأثیرگذار در امنیت و ثبات کشورهای همسایه خواهد بود ...
کار سخت بانوی آهنین II در انگلیس
وارد ساخت و مقامات دولت و پارلمان از آن با الفاظی مانند ناشایست، زننده، گفتاری نه در حد یک نخست وزیر یا حتی وزیر و... یاد کردند. این فشارها ابتدا با پاسخ مدیر کمپین تبلیغاتی او روبه رو شد که سخنان خانم لیدسام را تنها افتخار یک مادر به فرزندانش خواند و سوال کرد: از کی افتخار به فرزندان در انگلستان جرم شناخته شده و شایسته سرزنش است؟ اما ماجرا آنقدر بالا گرفت که عذرخواهی لیدسام از رقیب و ...
یقین داشتم برادرم برمی گردد/ نگذاشتم برادرم گمنام بماند
از مادرم خواستم تا برای آزمایش برویم. خواهرم التماس می کرد که این کار را نکنم اما احساس کردم در حقش کوتاهی کردیم. آخر وقت اداری به آزمایش رسیدیم که گفتند فردا بیایید. خودم پزشک هستم. ترسیدم اگر برویم مادرم راضی نشود دوباره بیاید. از مسئولین آزمایشگاه خواستم تا خودم آزمایش را بگیرم. یقین داشتم که برادرم برمی گردد. برخلاف خواسته خانعلی و خانواده، مادر را برای آزمایش بردم. دلتنگی امانم را ...
روز شهادت پسرم شیرینی دادم
زیارت امام رضا(ع) نیامدم خیلی حرف های نگفته و بغض های نترکیده دارم می خواهم با آقا حرف بزنم و یک هفته ای پیش آقا باشم. افغانستان که بودم دلهره عجیبی داشتم نمی دانستم که به خاطر شهادت پسرم گفتند به ایران بیایم. پنجشنبه شب رسیدیم مشهد، جمعه صبح زود رفتم حرم را زیارت کردم، حاج آقا گفتند برویم نماز جمعه را به جماعت بخوانیم که من قبول نکردم یک حسی می گفت الان علی اصغر می آید پشت در می ماند گفتم ...
همه چیز داشت ولی شهادت را انتخاب کرد
شهید را پیش رو دارید. نسیم سلطانی همسر شهید شما و همسرتان از جوانان نسل چهارم انقلاب هستید، چه خصوصیاتی در هاشم دهقانی نیا دیدید که منجر به ازدواج شد؟ من متولد سال 73 هستم و هاشم متولد 67 بود. هر دو ما از بچه های بعد از دفاع مقدس هستیم. هاشم پسر دایی پدرم و پسر عمه مادرم بود که در مراسم خانوادگی همدیگر را دیده بودیم و کم کم این رفت و آمدها باعث خواستگاری هاشم از من شد ...
شماره ی 10 تیمم برای من مهمترین پست است.چه با توپ و چه بدون آن. من دوست دارم شماره 10 تیمم مدام گل بزند ...
کنار می آیند. می توانند در کنار هم شنا کنند و یا اینکه با هم غرق می شوند؟ اگر مورینیو بتواند بهترین بازی ممکن را از پوگبا بگیرد و توانایی هایش را در این تیم به کمال برساند، آن وقت یونایتد می تواند به داشتن ستاره ای امید داشته باشند که یک تنه آنها را به قهرمانی و افتخار می رساند. دقیقا مانند ده سال قبل. زمانی که کریستیانو رونالدو در این تیم یک شماره 7 بی تکرار بود. با درخشش ستاره ی فرانسوی در ...
لحظه های دار زدن شیخ فضل الله از زبان محافظ او
نفر از آقا سئوال کرد مگر محمدعلی شاه مخارج حضرت عبدالعظیم شما را نمی داد؟ آقا جواب داد شاه وعده هایی کرده بود ولی به وعده های خود وفا نکرد. در ضمن استنطاق، آقا اجازه نماز خواست، اجازه دادند. آقا عبایش را همان نزدیکی روی صحن اتاق پهن کرد و نماز ظهرش را خواند اما دیگر نگذاشتند نماز عصرش را بخواند. آقا این روزها همین طور مریض بود و پایش هم از همان وقت تیر خوردن درد می کرد زیر بازوی او را گرفتیم و ...
جانباز 70 درصد قاینی آسمانی شد
با تسنیم اظهار داشت: هنوز 20 سالم نشده بود که با پسر همسایه ازدواج کردم، بعد از شب عروسی او به جبهه رفت تنهایی و غم دوری همسر خیلی آزارم می داد خودم را با کارهای هنری مشغول می کردم، چند ماه او رفته بود و هیچ خبری از وی نداشتم کم کم طاقتم به سر آمده بود تا اینکه خبر مجروح شدن او را شنیدم. وی گفت: آری امروز خدا را شاکرم که سایه همسرم با وجود تمامی سختیها تمامی مشکلات بر سر من و فرزندانم ...
به سراغ گوشی مادرم رفتم واز چیزی که در آن دیدم خشکم زد - مادرم مدتها به من باج می داد
بگیرم و تکلیف زندگی و سرنوشتم روشن شود. در واقع دل از مادرم بریده بودم. **فکر می کنی چه کسی مقصر است؟ دختر نوجوان در پاسخ به این سؤال مشاور خانواده در مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی گفت: مقصر من هستم. به قول مادربزرگم هیچ کس را در گور دیگری نمی گذارند و هرکس در برابر اعمال و کردار خود باید مسؤول باشد. من نباید با اطلاع از خطای مادرم آن قدر جوگیر می شدم و حواسم را بیشتر ...
احمد شاه مسعود به روایت همسرش- بخش اول
دوی آنها اهل پرند هستند، دره ای عمود بر دره پنجشیر که در آنجا رودخانه ای به همین نام جاری است. دهکده مادرم شاهی چی چو تقریبا در 500 متری قدران دهکده پدرم است. در واقع دهکده واژه بزرگی است برای سه یا چهار خانه ای که در میان نعناهای وحشی و درختان بادام آشیانه کرده بودند. حتی امروز هم زنان زیادی هستند که هنوز این دره را ترک نکردند، آنها با سکوت بیگانه هستند و همواره با هیاهوی ...
مؤثرین فرهنگی اصفهان، 10 سال پیش چه می گفتند؟!
و روحیه ای دارید؟ -این موضوع را باید از دیگران پرسید. اما همیشه به من می گویند خیلی متبسم و خوش اخلاق هستم. اما خودم خیلی سعی می کنم که همت بلندی داشته باشم. دغدغه های فرهنگی در زندگی ام حرف اول را می زنند. حس شدید جوان دوستی و عشق به جوانان در وجودم هست و عشق به کارهای فرهنگی و نشر روایات اهل بیت(ع) را جزء کارهایم قرار داده ام. تالیفات و آثار شخص شما چیست؟ -کتاب ...
دزدی و کلاهبرداری با کمک جن ها!
مشکلات ما باز کند. از آنجا که با خانواده همسرم هم اختلاف داشتم او سنگ صبور و مشکل گشای زندگی ام شده بود. هر روز اعتمادم به او چندبرابر می شد. غافل از اینکه پیرمرد شیاد و همسرم نقشه کشیده اند تا ثروت چندین میلیاردی پدرم را به جیب بزنند. من هم با ساده لوحی هرچه تمام، دوستانم را به او معرفی می کردم تا گره از کارشان باز کند. ولی در کمال ناباوری دریافتم مرد جن گیر به بهانه اینکه جن در بدن آنها نفوذ کرده و ...
از دیسکالیفه شدن تا دورخیز برای طلای ریو
ام متکی باشم. تجربه دیسکالیفه شدن در مسابقات جهانی و البته اتفاقاتی که هیچ وقت حرفی از آن زده نشد نیز می تواند جالب باشد؟ من از سال 2005 و بعد از المپیک 2004 آتن، بلافاصله افتخار این را داشتم که پیراهن مقدس تیم ملی ایران را بر تن کنم و در رقابت های مختلفی شرکت کنم. خوشبختانه نتایج خوبی هم حاصل شد. مسابقات سال 2015 یکی از رویدادهایی بود که احساس می کنم با اشتباه شخص خودم مواجه شدم. از ...
تا کی باید یک جناح، مقاصد سیاسی خود را با هتک حرمت یادگار و بیت امام محقق سازد؟!
خطیبانی که ازکاشتن بذر کینه و نفرت دست برنمی دارند و با پنهان شدن پشت عنوان ارجمند رهبری به یاران و یادگاران مراد رهبر و ملت، هتک حرمت می کنند؟!آیا بهتر نیست برخی علمای بزرگوار و جناح سیاسی مورد علاقه شان نیز در پی حذف و هتک همه افراد غیر ازخودشان نباشند ؟ واکنش امام جمعه موقت اصفهان همچنین حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر در پاسخ به سوال روزنامه وقایع اتفاقیه درباره اظهارات ...
عده ای در نجف می گفتند گناه شهادت شیخ به گردن ماست!
می خواند. *بیشتر یک مجلس صنفی بود و همه طبقات آمده بودند. بله بیشتر صنفی بود و کسانی که انتخاب شدند که مورد توجه مردم بودند. در آن زمان در هر صنفی همدیگر را می شناختند و بعد بود که در سیاست بازی افتادند. به همین دلیل قانون اساسی ای که در مجلس اول گذشت، قانون اساسی خوبی است. الان هم که بخوانید، می بینید که یک قانون اساسی حسابی است، منتهی عده ای بودند که فرنگی مآبی درمی آوردند ...
نقد اسماعیل زرعی بر مجموعه داستان(جهنم به اجبار) نوشته ی : شهلا شیخی
: الان یک چایی داغ گرمت می کنه!) ... با (آش عباسعلی تیمچه[2]!) ؟ ، با دیدارهایی که مدام غم می نشاند رو دل و یا خواندن ِ داستان؟ (صدای احمدرضا درآمد: قصه ای دارم؛ مردی از کوه پرت شد یا پرتش کردند، کسی نمی داند. می خواست آفتاب را در آغوش بکشد...) احمد رضا آینده ی خودش را می بیند؟ چون (شعری خواند که در آن دلش برای آفتاب تنگ شده بود) یا به بازگویی روایت ِ پر کشیدگان پرداخته است؟ داستان ...
تلگرام، اسب تروای اسرائیلی
موبایلی تلگرام وارد صحنه کرد. پاول دورف، بازیگری در نقش فکاهی مدیر پاول دورف گرچه یک جوان روس از یک خانواده یهودی افراطی است ولی در مصاحبه های مختلفش متاسفانه بر خلاف والدینش ، با افتخار خود را یک بی دین لائیک معرفی می کند[8] که پیرو آیین لائیک پاتافاریانیزم است[9] ( جماعتی از بی دین ها که نه تنها کافر به وجود خدای متعال هستند بلکه به تمسخر ادیان الهی ، خدای یگانه و پیامبران الهی نیز مبادرت ...
گفت و گو با فرزند خلبان جانباز احسان ابراهیمی
...> در مورد عکس باید بگویم مادر به شدت روحیه خرابی دارد و اجازه عکس گرفتن ندادند. علت مخالفت ایشان برای عکس گرفتن چیست؟ من نمیدانم چقدر شما با بطن جامعه در ارتباط هستید؛ ما هیچوقت بازخورد خوبی ازجامعه نگرفتیم . افراد یا ما را مفت خور و یا جیره بگیر خطاب می کردند ! من الان هرجا که بروم نمیگویم که پدرم جانباز بوده است چراکه با انواع برخورد هارو به رو می شوم و انواع توهین ها به ...
گزارش کاملی از مراسم رونمایی از کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
، با اینکه عاشق هم بودند، از هفت روز هفته، پنج روز با هم قهر بودند، آن کسی که آشتی می کرد، عبدی بود. شمسی خسروی، نویسنده کتاب کاک مجید در این مراسم با اشاره به نحوه نگارش این کتاب گفت: از بین 37 عنوانی که برای نگارش اثر به من معرفی شد، چهار عنوان را به انتخاب خودم برگزیدم و از بین این چهار عنوان، با شخصیت شهید مجید لشکریان ارتباط خاصی برقرار کردم. این کتاب محصول مصاحبه هایی است که در ...
اعتماد به نفس کودکتان را شکوفا کنید
بگویید که او را دوست دارید و او را در آغوش بکشید. این کار شما شدت علاقه و اهمیتی را که برای فرزندتان قائل هستید به او منتقل خواهد کرد. توجه کنید وقتی را برای توجه کامل به کودک خود کنار بگذارید. این بسیار به احساس اعتماد به نفس کودک شما کمک می کند چون به او این پیغام را می دهد که شما فکر می کنید او مهم و ارزشمند است. حتما نباید وقت زیادی باشد؛ فقط چند لحظه که وقتی می خواهد با شما ...
گزارشی از رونمایی کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
...، از هفت روز هفته، پنج روز با هم قهر بودند، آن کسی که آشتی می کرد، عبدی بود. شمسی خسروی، نویسنده کتاب کاک مجید در این مراسم با اشاره به نحوه نگارش این کتاب گفت: از بین 37 عنوانی که برای نگارش اثر به من معرفی شد، چهار عنوان را به انتخاب خودم برگزیدم و از بین این چهار عنوان، با شخصیت شهید مجید لشکریان ارتباط خاصی برقرار کردم. این کتاب محصول مصاحبه هایی است که در انجمن سپاس انجام شده است ...
تازه از سوریه آمده ام
با تولد زینب امتحان کرد. عبدالحسین اهل کمک کردن به شما بود؟ به خصوص در شرایط سخت! خیلی زیاد. وقتی مهمان به خانه ما می آمد همه کارها را خودش انجام می داد. حتی بعضی وقت ها آشپزی هم می کرد. اما چون صبح زود باید می رفت سر کار، شب ها نمی گذاشم به خاطر زینب بیدار بماند. از کی صحبت رفتن به سوریه را با شما مطرح کرد؟ زینب که دو ساله شد یک روز به من گفت اوضاع سوریه خیلی به ...
خودم و دوقلوهایم با افتخار می گوییم خانواده شهید مدافع حرم هستیم
انداخت حتی همسرم را. چون وابستگی شدیدی به مریم داشت. سجاد هر روز صبح که می رفت سرکار به من می گفت به تو حسودی ام می شود تو مدام پیش بچه ها هستی ولی من نصف بیشتر روز بچه ها را نمی بینم. گریه بچه ها هم فایده ای نداشت و همسرم تصمیمش را گرفته بود. زمان خداحافظی خواستم تا جلوی در بروم که سجادم گفت، نیا من با همکارانم هستم. من هم نرفتم اما از آیفون رفتنش را نگاه کردم، لحظه آخر مریم از پشت ...
به ذهن بروسلی خوش آمدید!
وبسایت فرادید: بروس لی (27 نوامبر 1940– 20 ژوئیه 1973) بی شک اسطوره ی هنرهای رزمی تمام تاریخ است. هنگام مصاحبه با یک برنامه تلویزیونی در هنگ کنگ بود که مجری از او پرسید: خودش را آمریکایی می داند یا یک چینی؟ پاسخ بروس لی ما را به ذهن این اسطوره دعوت می کند. به گزارش سی ان ان، پاسخ بروس لی به این سوال مجری این بود: هیچ کدام. من خودم را یک انسان می دانم. اینک 43 سال از مرگ ...
مصطفی زودتر از همرزمانش به پابوس امام رضا(ع) آمد
وروز عدنا را بعد از شهادت پدرش جویا می شوم، خانم تقدسی از فهم بالای عدنا نسبت به هم سن وسال هایش می گوید و شیرین زبانی هایش، و از دختری که دلش برای بابایش خیلی تنگ شده... رابطه عدنا و پدرش چگونه بود؟ عدنا بیشتر از من با پدرش جور بود. پدر و دختر همیشه باهم خوش و سرگرم بودند. اوایل که همسرم رفت، دخترم خیلی حال بدی داشت. وقتی آقا مصطفی تماس می گرفت، عدنا فقط گریه می کرد. الآن وابستگی اش ...
از فضای مجازی متنفرم
این روزها حال و هوای حضور در شبکه های اجتماعی چگونه است؟ براساس دیده هایم، حال فضای مجازی خیلی بد است؛ آنقدر که کلا باید تعطیل یا درمان شود. در تمام دنیا هنرمندان، ورزشکاران، سیاستمداران و چهره ها اتفاقی را که هر لحظه برایشان پیش می آید از طریق شبکه های اجتماعی اطلاع رسانی کرده و طرفداران خود را در آن حال و هوا و اتفاق شریک می کنند، اما متاسفانه در ایران انتشار هر پیامی از سوی هنرمندان با هجومی از فحش ها، توهین ها، تهمت ها و قضاوت های نادرست (مانند تصور فخرفروشی هنرمند) مواجه می شود. گروهی نیز بسیار بامحبت و مهربان هستند که گاهی نیز با افراد بی ادب می جنگند که این وضعیت بسیار غم انگیز است چراکه دو نفر که هموطن و همزبان هستند، با یکدیگر درگیر می شوند. بارها در صفحات دوستانم دیده ام که اگر گوشه ای از سانروف (سقف متحرک) ماشین یا مارک تلفن همراه مشخص باشد، در نظرات می نویسند می خواهی بگویی ماشین خارجی داری یا گوشی ات از برندهای گرانقیمت است؟! در واقع برخی افراد برای هر موضوعی، نظر مخالف دارند. در مورد خودم پیش آمده به خیریه ای می روم و تصویری از آنجا منتشر می کنم و با نظراتی مانند آدم نباید کار خیر خود را نشان دهد روبه رو می شوم. به نظر من نباید گفت چه کمکی کرده ایم، اما باید موسسات خیریه را معرفی کرد تا خیرین آنها را بشناسند و به کمک بروند. همچنین گاهی عکسی از حیوانات منتشر می کنم. در نظرات به من حیوان باز می گویند. حیوان باز یعنی چه؟! در احادیث آمده زمانی که غذایی می خورید، اگر موجودی مخلوق خداوند که دارای حس و عصب است، نگاهتان می کند، باید از غذای خود به او بدهید. فیلم های دردناک آزاررساندن به حیوانات نتیجه بی توجهی به این مسائل است که با افتخار در فضای مجازی منتشر می کنند. متاسفانه فضای مجازی، فضای بدی است و از آن متنفرم. این تنفر به معنای تصمیم شما برای ادامه ندادن فعالیت تان در شبکه های اجتماعی است؟ باید ادامه بدهم زیرا سال ها پیش صفحه ای جعلی به نام من در فیس بوک ساختند؛ در صورتی که صفحه ای در این فضا ندارم. از طریق دوستانم متوجه شدم و با کمک پلیس جرایم اینترنتی و دادگاه شخص جاعل را پیدا کردم. در حال حاضر در اینستاگرام فعال هستم تا تفاوت صفحه اصلی با سایر صفحات مشخص شود و افراد بدخواه و بدنیت سوء استفاده نکنند. با این حال ذوقی را که اوایل ورودم به شبکه های اجتماعی داشتم و هر موضوعی را اطلاع رسانی می کردم، در حال حاضر ندارم. در نتیجه از این پس به دلیل برخوردهای نامناسب، فعالیت تان در فضای مجازی گسترده نخواهد بود؟ اتفاقات خصوصی تر و مورد علاقه ام را منتشر نمی کنم. اطلاعاتی را در این صفحات قرار می دهم که شاید دیگران نیز به آنها پرداخته باشند. در شبکه اینستاگرام، خود را به عنوان بازیگری ایرانی معرفی کرده اید، اما از فعالیت های هنری و بازیگری تان تصاویر کمی منتشر می کنید؛ این موضوع دلیل خاصی دارد؟ زمانی که از فیلم و سریالی عکس یا مطلبی می گذاشتم، برخی افراد به کارهای ایرانی و بسیاری از هنرمندان توهین می کردند؛ در نتیجه فقط زمان پخش و اکران خصوصی، درباره یک اثر اطلاع رسانی می کنم زیرا کارم برایم مقدس است و هنرمندان و همکارانم خیلی عزیز هستند و به نوعی ناموسم محسوب می شوند. شغلم بخش عمده ای از زندگی ام است. اشاره ای به انتشار تصاویر حیوانات کردید که گاهی برخوردهای نامناسبی را نیز دریافت می کنید. از علاقه تان به حیوانات بیشتر صحبت کنید که حجم زیادی از عکس های اینستاگرام شما را به خود اختصاص داده است. به دلیل شرایط زندگی ام و آموزشی که پدر و مادرم از دوران کودکی به من دادند، نه تنها حیوانات بلکه درخت، گل و گیاه را نیز دوست دارم. می توانید این موضوع را از خانواده ام بپرسید که حتی می گویم برگ درخت را نچینید زیرا احساس دارد و دردش می آید و به دلیل این درد باید در کائنات پاسخ داد. برای هر چیزی که خداوند آفریده، ارزش قائلم اما حیوانات احساس و شعور بالاتری نسبت به گیاهان دارند و به محبت پاسخ می دهند و از آزاردیدن رنج می برند؛ به همین دلیل ارزش زیادی برایشان قائل می شوم. گاهی روی بالکن برای پرنده ها دانه می ریزم یا به گربه های بی سرپناه کمک می کنم و تاثیر دعایشان را در زندگی ام می بینم. گاهی در فضای مجازی از نشانه ها و المان های مذهبی استفاده می کنید. در صحبت هایتان نیز اشاره هایی به احادیث و کمک به مخلوقات خدا کردید. آیا با این نظر که جوانان نسبت به گذشته از مذهب و امور معنوی دور شده اند، موافقید؟ در فضای مجازی، کاربرانی پیدا می شوند که اعتقاد درست و درمانی ندارند زیرا اگر کسی به خداوند اعتقاد داشته باشد، دل بندگان خدا را با نوشته هایش نمی شکند و بی دلیل و بدون آگاهی کسی را قضاوت نمی کند. تمام این اعمال ما بازگشت دارد؛ در واقع با هر دستی بدهی با همان دست پس می گیری. گویا شما کانال تلگرام هم دارید؛ در آنجا چگونه فعالیت می کنید؟ بله؛ کانال تلگرام هم دارم و آنجا مطالب مذهبی و علمی می گذارم حتی اگر برای یک نفر مفید باشد. در مجموع به نظرم فضای تلخی را در شبکه های اجتماعی تجربه کرده اید، درکنار آن چه لذت هایی وجود داشته و ...
خیانت و لجبازی؛ دو عامل طلاق توافقی
والدینشان اختلاف داشتند اما الآن از والدین متنفر هستند. چرا متنفرند؟ چون هم پر توقع هستند و هم اینکه نمی شود 9 ماه سال را مدرسه و تمام تابستان را هم کلاس بروند. یونگ می گوید بدبختی ما این است که زندگی نکرده والدین را بچه ها باید زندگی کنند. من اگر به جایی نرسیدم ، بچه ام باید برسد. ما حتی در مشاوره پیش از ازدواج خانواده دختر و پسر را هم می بینیم و به آنها آموزش می دهیم و می گوییم چکار کنند تا ...
تمام دارایی های یک فرمانده!
دوستان و خط مقدم جبهه را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کرد، نه این که بخواهد با پرخاش بگوید، خیلی آرام و با متانت اصرار می کرد که اجازه دهید در کنار دوستانم باشم، آنجا مؤثرتر هستم. در اولین برخوردی که با حسین داشتم، شیفته آن مظلومیت ذاتی که در چهره اش بود شدم، بدون اغراق می گویم، در همان نگاه اول به ذهنم رسید که این پسر حتماً شهید خواهد شد، ما معمولاً مراقب بچه هایی که چنین ویژگی هایی داشتند ...