سایر خبرها
چهار داستان کوتاه از زنان زیرزمین پایتخت
اومدن قطار بعدی فقط. باشه؛ حتما. تو چند سالته؟ مگه خبرنگاری؟ آره. 26. خیلی وقته میای مترو برای فروشندگی؟ یه ساله که میام. از اولم بدلیجات می فروختم. چی شد که اومدی مترو؟ یعنی جریان زندگی چطوری تو رو کشوند اینجا؟ لطفا از نگاه بالا به پایین با من حرف نزن. من بچه ی شهرستانم اما یه روز مثل تو بودم. من لیسانس کامپیوتر ...
گفتگو با زن بی رحمی که خبرنگار را تهدید به مرگ کرد
...> شب زهرا همش بهانه می گرفت. گفت آبمیوه می خواهم من هم برایش آماده کردم. نیمه شب شام را با هم خوردیم و بعد من به آشپز خانه رفتم سارا آمد گفت مامان چی کار می کنی گفتم مادر کار خاصی انجام نمی دهم بعد از من یک عدد قرص خواست و من هم نمی دانستم قرص متادون را نباید به سارا بدهم. شما برای چی قرص متادون در خانه داشتی؟ از عطاری تهیه کرده بودم. عطاری ها به همین راحتی قرص متادون به مشتری ...
سرخوردگی و انزوا چطور مهیار را قهرمان بوکس دنیا کرد!
دوگانگی هستند هم نگاه درستی هم به آنها وجود ندارد؟ بله و این تقصیر سیاستمدارهاست و از طرفی هم تقصیر خانواده شان است که اکثرا بی سواد هستند شاید بلد باشند بخوانند و بنویسند ولی بی سواد فرهنگی هستند. چرا در ملیت های ما چنین چیزی اتفاق نمی افتد؟ برای اینکه در خانه با هم حرف می زنیم. کم پیش می آید مثل آن نمونه جوان آلمانی که مشکل روانی داشت و چند روز پیش چند نفر را کشت. *چقدر ایرانی ...
دختری را سوار ماشینم کردم و به بیابانی بردم / هر چه التماسم کرد گوش نکردم+ عکس
.... ولی می دانم که زندگی خواهرخراب می شد. شما نگران زندگی آن خانم نبودید؟ (در حالی که گریه می کند به جواب سوال پاسخ نمی دهد) تا حالا با دختری در ارتباط بودی؟ دوستی نداشتم اما 2 بار به خانه فساد رفتم. اگر دستگیر نمی شدی این کار را ادامه می داد؟ بله. از حکم این کار باخبر بودی؟ خیر، نمی دانستم جرمش اعدام است. از ...
در مقابل دزدی اسناد و رئیس جمهور ایستادم
ایشان رفتیم. در بازار بین الحرمین تهران، دو نفر به نام های حاج حسن تهرانی و حاج محمود مقدم کتابفروش بودند که من از آنها کتاب هایی مانند کشف الاسرار حضرت امام خمینی(ره) و غربزدگی مرحوم آل احمد را به قیمت 25 ریال می خریدم و می بردم مخفیانه مقابل دانشگاه تهران به قیمت 30 ریال می فروختم. یک روز هنگام فروش کتاب کشف الاسرار در مسجد حضرت ولی عصر(عج) در خیابان بهبودی، پاسبان شهربانی مرا گرفت. کیفی که به ...
تبهکاران و جنایت پیشگان با دست شما به صورت اسلام و جمهوری اسلامی سیلی می زنند/ از مواضعتان که به دلیل ...
طیف آقا مهدی از دهان حضرتعالی مسائلشان را حل نکنند؟ حضرت آیت الله: من به آقای هادی هاشمی در یکی از ملاقاتهای چند ساعته ام گفتم که آقای منتظری مانند ظرف شیشه ای می ماند و امام ظرف فلزیند، اگر به هم بخورند ایشان خرد می شود. به ایشان بگویید امام نشان داده است که در مقابل مصلحت نظام و اسلام از هیچ چیزی نمی گذرند. ولی متأسفانه بعداً که از ایشان پرسیدم که به آقای منتظری گفتی؟ گفت ...
اسرار کناره گیری زوج ورزشکار از ورزش حرفه ای
ورزش حرفه ای را کنار می گذارم. سال گذشته مسابقات قهرمانی آسیا را دنبال کردم. رکورد نفر سوم 7000 و نفر دوم 7200 بود. رکورد من در 9 رشته از 10 رشته ده گانه 7230 امتیاز است. با خود گفتم با این شرایط چرا خودم در مسابقات حضور پیدا نکرده و مدال نیاورم؟! از سوی دیگر برای مربی اهمیتی قائل نبودند. *از لحاظ مالی هم که خوب نبود... اگر صرفا به دنبال پول بودم، به یک باشگاه بدنسازی مراجعه ...
رمان هایی که آیت الله خامنه ای آنها را خوانده است +عکس
در آمریکا خبری از موج چپ بود -حالا که دیگر این خبرها نیست- چپ های آمریکا اعم از گروه های کمونیست یا سوسیالیست و اجتماعاتشان تحت چه شرایطی زندگی می کردند! شما رمان هایی را که بعضی از نویسندگان دارای گرایش به چپ، مثل هوارد فاست نوشته اند -چند رمان او به فارسی هم ترجمه شده و بنده دیده ام- بخوانید و ببینید درباره چپ ها چه مطالب تکان دهنده ای آورده اند! همین کتاب معروف خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک یا ...
از اعمالم پشیمان نیستم!
یگان ویژه حمله کردند 11 نفر بودند. من در میان 15 نفر برای حمله به ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بودم. جلوی پاسگاه آرایش نظامی گرفتیم و تیراندازی را شروع کردیم. مقاومت سربازان داخل پاسگاه زود درهم شکسته شد زیرا که تعدادشان کم بود و پاسگاه خالی بود. داخل پاسگاه رفتیم و یک ماشین را آتش زدیم، بعد چند بنز پلیس هم بود که همه را سوراخ سوراخ کردیم. نیمه شب بود و کل کار ما پنج یا شش دقیقه بیشتر طول نکشید ...
درگیری در خانواده همسر مهناز افشار!
عروس از پدر همسر اعلام برائت کرده و پدر از پسر. محمدعلی رامین، تئوریسین موبور و چشم آبی نفی هولوکاست در دولت احمدی نژاد که حالا پدرشوهر مهناز افشار، هنرپیشه سینما، هم شده است، به خبرگزاری فارس گفته: هر انسانی در تعیین سرنوشت خویش مختار و مستقل است و هیچ پدری را به خاطر پسرش پاداش نمی دهند و هیچ پسری را به خاطر پدرش مجازات نمی کنند. چرا باید از منظر بعضی از رسانه ها، در یک خانواده، افراد مستقل از هم، تاوان کار یکدیگر را بدهند؟ . ...
حاج احمد به عنوان رئیس جمهور مریوان معروف بود
زخمی می شود و حاج احمد او را نجات داده و به بیمارستان مریوان منتقل می کند. نقطه اتصال سید رضا هاشمی با حاج احمد از این نقطه شروع می شود. سید رضا بعد از شناخت حاج احمد عاشق و شیفته او می شود و دیگر تاب جدایی از این مرد بزرگ را ندارد. این علاقه به حدی است که رضا کمتر به مرخصی می رود و بیشتر اوقات در مریوان است تا اینکه خبر تشکیل تیپ 27 حضرت رسول صلی الله علیه واله و رفتن حاج احمد به جنوب می رسد. در ...
امام زمان (عج) ایشان را سر راه من قرار دادند!
و وقتی باز می گشت ولیمه می داد آمد و گفت به شما بگویم آب دستت است زمین بگذار و بیا که من با شما کار فوری دارم. گفتم مادر جان! حتما ایشان از زیارت آمده و سفره ای انداخته، من حال حضور در جمع را ندارم. گفت حالا شما برو و اگر دیدی در منزل باز است و مجلس عمومی است معذرت خواهی کن و برگرد. رفتم و دیدم آثاری از دعوت عمومی نیست و درب خانه بسته است. در زدم و وارد منزل شدم. داخل اتاق که شدم، دیدم جعفر آقا ...
مزاحمت برای خانم دکتر جوان - فکر نمی کردم مقاومت کند
خواستار قصاص متهم شدند. متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان این که اتهام قتل را قبول دارد، گفت: پس از این که مدتی بیکار بودم، افسرده شدم و تصمیم به سرقت گرفتم. به یکی از شهرستان های غربی رفتم و آنجا اسلحه ای را به قیمت 500 هزار تومان خریدم و از آن به بعد بود که به فکر سرقت مسلحانه افتادم. خواهرم فقیر بود و می خواستم با سرقت به او هم کمک کنم. ابتدا سراغ پیرمرد راننده رفتم که مقاومت کرد و ...
"با برجام هیچ خاکی بر سرمان نشد"
سفر حج به همراه همسرانشان که بنده این موضوع را قبول نکردم زیرا براین روند اعتقاد ندارم وت ا به امروز چیزی از نظام نگرفته ام و در جنوب شهر در کوچه شهید رجایی زندگی می کنم و علی رغم ده سال کار در قوه قضائیه هیچ پایه حقوقی نداشتم و از طریق آب باریکه ای که از زمان پدرم مانده گذران زندگی می کنم ولی این موضوع را به همسرم گفتم ولی در پاسخ گفت این موضوع و سفر به حج یک امتیاز است و به غیر نماینده هم تعلق ...
گفتگو با دنیل نوروزی
کنم به کپنهاگن رفتم که شرایط رشد بیشتری برایم فراهم باشد. البته در ادامه در چند مقطع از ناحیه زانو و کتف دست با مصدومیت مواجه شدم که چند ماهی نتوانستم فوتبال بازی کنم. به دنبال این بودم که کیفیت خودم را نشان بدهم بازی های ایران را در جام جهانی دنبال کردم. عموی من در برنامه نود من را دیده بود که در مورد من صحبت کرده بودند. البته پس از اینکه دژاگه و قوچان نژاد به تیم اضافه شدند ...
شهدای مدافع حرم را حضرت زهرا (س) گلچین می کند
کنند و در شورای بسیج همه صحبت هایش این بود که جوان ها را دریابید. جوان ها را با قرآن آشنا کنید و. . . هر هفته در منزل محفل شبی با قرآن داشت و تأکید خاصی به نماز یومیه و نماز شب داشت. کلاس قرآن در محل برگزار می کرد و اگر یک لیسانسه را می دید که نمی تواند قرآن بخواند خیلی ناراحت می شد. احتمال شهادتش را می دادید؟ بار آخری که می خواست برود، قصد داشتم مانعش بشوم. گفتم حسن آقا این ...
عباس دهه هفتادی ارباً اربا به دیدار حضرت زینب (س) شتافت
او و چند مدافع دیگر را در ماشین گذاشته و به عقب برگردانند، موشکی به ماشین اصابت کرده و پیکرهای مطهر می سوزند. اما همان باقیمانده از بدن نیز، در منطقه می ماند و پیکر عباس مفقودالاثر می شود. بعد از گذشت 5 ماه از شهادت، پیکر مطهر پیدا شده و از طریق آزمایش DNA شناسایی شده است. عباس از نگاه پدرش : “عباس زمین تا آسمان با من یکی فرق داشت. ماخوذ به حیاتر از ایشان کسی را ندیده بودم نه اینکه ...
مجاهدی که پیش از شهادت "نمازخوان" شد
لبیک گفتند. با اینکه خیلی از این ها شاید زیاد ظاهر اسلامی نداشته باشند یا خیلی معلومات دینی نداشته باشند. باور کنید حتی بعضی شاید نماز نمی خواندند ولی وقتی ندای مرجعیت را شنیدند برای مقابله با تکفیری ها به میدان نبرد رفتند. من خودم در منطقه العلم نزدیک تکریت بودم، داشتم قرائت صحیح سوره حمد را به برخی از نیروها می گفتم که دیدم یک نفر حتی نمی داند نمازهای روزانه چند رکعت است. همین آدم اما به شدت ...
نخبه قرآنی با ازکارافتادگی چهار عضو را دریابید/ ردپای گمشده عمل در وعده های برخی مسؤولین!
.... تازه حالم که بد شد، به من گفتند مگر شما بیمار هم هستی؟! فارس: به آثار و برکات و معجزات قرآن در زندگی تان اشاره کنید. راستش زندگی ما همه اش معجزه است، اصلاً شک نکنید. برای نمونه؛ چند روز گذشته 300 هزار تومان به یک نفر بدهکار بودم، قرار شد با یکی از دوستان برای داوری بروم، اما این جریان کنسل شد. با خودم گفتم خدایا حالا بدهی ام را چگونه بدهم، خب آدم خوش قولی هم هستم و نمی ...
مسجد جوانان انقلابی را به کارهای تشکیلاتی سوق می داد
برای بچه ها انقلاب را تشریح و هم نیروها را جذب کنیم.بنده در زندان که بودم یکی از افسران توده 11 سال بود که در حبس به سر می برد. در روزهای آخر که دوران محکومیترا می گذراندم، یک شب درخواست کرد که با من ملاقات داشته باشد. برای افرادی که می خواستند آزاد شوند افکار و نیاتشان را بیان می کردند. می گفت اگر امکاناتی که شما دارید در دست ما بود، خاک ایران را به توبره می کشیدیم. گفتم: مثلا چی؟ گفت: این همه ...
کار وحشیانه و زشت غلام با صاحب کله پزی
. سرنخی که اتفاقی به دست آمد با توجه به اسناد پرونده غلام دراداره آگاهی توانستیم نشانی محل زندگی اش را پیدا کنیم. یادم می آید روز عاشورا بود و همه جا تعطیل.تعداد خودروها هم زیاد نبود. همان طور که گفتم جوان بودم و سرپرشوری داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم همان روزبه خانه غلام بروم. پیاده از آریاشهر راه افتادم و خودم را به خیابان فلاح رساندم. در راه به دهها موضوع فکر کردم تا ...
قتل های خانوادگی؛ ریشه ها، روش ها و پیامدها
بودند به حدی که چند ماه پس از عروسی به دلیل نداشتن پول، برق خانه شان را قطع کردند. مرد جوان به ناچار به اندازه پول برق از همسایه اش قرض گرفت تا صبح روز بعد قبض را بپردازد. از سوی دیگر همان شب زن به شوهرش می گوید هیچ غذایی در خانه نداریم که شام بخوریم. شوهر نیز به مغازه نزدیک خانه می رود و با بخشی از پولی که قرض گرفته بود کمی نان و پنیر و گوجه می خرد و به خانه برمی گردد اما سر سفره وقتی زن جوان از ...
معروف ترین ایرانیِ فرانسه!
شناسم و با هم ارتباط داریم. زمانی که من به ایران آمدم، فقط کفش ورزشی آورده بودم و وسایل تمرین و حتی شورت ورزشی هم نداشتم چون برنامه ای برای تمرین نداشتم. فقط رفته بودم آنها را ببینم. روزی که سر تمرین رفتم، دو هفته قبل از این بود که می خواستند برای ریو اعزام شوند. احسان با سجاد محمدپور تنهایی تمرین می کرد. گفتم امروز روز تعطیلی شماست؟ گفت نه، ما همیشه همین طور بدون امکانات هستیم و مربی ...
مردی که شاه را کشت
به یزد مهاجرت کرده بود. با این همه میرزا رضا در کرمان در سال 1226 خورشیدی متولد شد و در سال های جوانی به تهران آمد و به داد و ستد پرداخت و از این راه کسب و کاری برای خود دست و پا کرد و به خانه اعیان رفت و آمد می کرد. در همین سال ها، یعنی حدود 1307 ق. سید جمال به تقاضای ناصرالدین شاه به تهران آمد و در منزل حاج امین الضرب تاجر سرشناس ساکن شد. آشنایی اولیه میرزارضا با سید جمال به همین زمان باز می ...
بررسی سیره بزرگان درباره بیت المال
...، شیخ فرمود: شیطان راست گفته، زیرا آن ملعون دیروز می خواست مرا گول بزند، زیرا من پول نداشتم و چیزی برای منزل لازم بود، با خود گفتم یک قران از مال امام نزد من است، این را به عنوان قرض بردارم و خرج کنم بعداً ادا می کنم. آن یک قران را برداشته و از منزل خارج شده تا در میان کوچه هم آمدم ولی آنجا پشیمان شدم به خانه مراجعت نموده پول را به جای خود گذاشتم. 17 یک لقمه حرام و عاقبت نفرین امام ...
پوتین های تیمسار
فرنج را درآورده بودید ؟ گفتم : بله ، گفت : حالا بهت می گم . صبح ساعت 8 افسر قضایی آمد . اسمش علی بود و ما را می شناخت . گفت : من را مأمور کرده اند تا بیایم از شما بازپرسی کنم . گفت : شما پوتین و فرنج را درآورده بودید ؟ گفتم : نه تنها پوتین و جوراب و فرنج را درآورده بودم بلکه می خواستم نماز بخوانم ( ازاین قضیه چند روزی گذشت ) دیدیم دادگاه تشکیل نشد ! از مسئول آجودانی خدمت پرسیم پرونده ما چه ...
واکنش کیهان به سخنان هاشمی!/ ادامه کشمکش بر سر بلوکه شدن 2 میلیارد دلار در امریکا
روز حل شود، بعد گفتند یکسال بعد حل می شود و سپس اعلام کردند بعد از اجرایی شدن برجام حل می شود و حالا وعده دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی را می دهند ! گفت: مادام که برخی از اصحاب فتنه و تعدادی از مدیران نجومی در دستگاه های دولتی مشغول به کارند، بعید است بگذارند مشکلات مردم حل شود ! گفتم: پس چرا، این وعده ها را می دهند؟ گفت: چه عرض کنم؟ شاید می خواهند با این وعده ها ...
شهیدحسینی و سیزده روز آخر حیاتش
می کرد. ته دلم خالی شده بود. دیگر دستم به کار نمی رفت. بوی سوختگی خانه را پر کرده بود. صدای چرخیدن کلید در قفل و به دنبال آن باز شدن در، حکایت از ورود حاجی آقا به منزل داشت. دوید به طرف آشپزخانه، اجاق گاز را خاموش کرد و آمد دم در اتاق: مگه بوی سوختگی رو نمی فهمی ... چت شده زن، چرا مثل ماتم زده ها بُغ کردی؟ سکوت و باز سکوت، جواب همیشگی ام بود. در همین حال وهوا بودم که چشمم افتاد به ...
شناسایی پیکر سردار ناصری بعد از 40 روز
بار با خنده گفت: حالا حاج آقا قبل از تقسیم ارث و میراث، بگین شما را کجا دفن بکنیم؟ با کنجکاوی گفتم: چه سوال هایی می کنی ناصر؟ چی شده که به فکر این حرفها افتادی؟ یکدفعه گفت: شوخی کردم بابا، ان شاءالله که شما سالهای سال زنده باشین و عمر با برکت بکنین. کمی جابجا شد. دوباره خواست که چیزی بگوید، ولی ندانستم چرا نگفت و ترجیح داد ساکت بماند. چند لحظه ی بعد، درحالی که سعی می ...
کتاب ها از انگیزه میرزا رضا کرمانی در قتل ناصرالدین شاه چه می گویند/ قاتل شاه شهید به روایت یک سند تاریخی
چوب ها که خوردم و شکم خودم را پاره کردم. از مصیبت ها که در خانه نایب السلطنه و در امیریه و در قزوین و در انبار به سرم آمد. چهار سال و چهار ماه در زنجیر و کند بودم و حال آن که به خیال خودم خیر دولت و ملت را خواستم و خدمت کردم. قبل از وقوع شورش تنباکو نه اینکه فضولی کرده بودم، اطلاعات خود را دادم بعد از آنکه احضارم کردند. بازجو از میرزا بپرسد: کسی که با شما غرض و عداوت شخصی نداشت. در ...