سایر خبرها
گفتگو با اولین زن دراکولای سینمای ایران
.... البته من بعدها پشیمان شدم و با خودم می گفتم کاش یکم بیشتر سختی را تحمل کرده بودم در عوض مدرسه را همان جا تمام می کردم و همان جا راحت تر به دانشگاه می رفتم. هم کلاسی پسر جیمز کامرون در برگشتن من از آلمان حکمتی بود. چون این بازگشت باعث شد من دوباره در ایران مدرسه بروم و دیپلم بگیرم و سریال امام علی را بازی کنم و بعد دوباره برای دانشگاه و ادامه تحصیل به لندن بروم. من ...
دستگیری قاتل مادر و کودک سه ساله اش در جنوب تهران
بودم که متوجه بسته پول و همچنین جعبه طلا و جواهرات داخل یکی از اتاق ها شدم. وی ادامه داد: تصمیم گرفته بودم تا به هر شکل ممکن پول مورد نیاز خودم را تهیه نمایم ؛ با پیدا کردن پارچه ای اقدام به خفه کردن مقتوله کردم که در همین زمان دختر مقتوله از اتاق بیرون آمد و مرا دید؛ از روی ترس شناسایی شدن توسط دختر مقتوله و دستگیری توسط پلیس، او را نیز خفه کردم ؛ پس از برداشتن طلا و جواهرات و پول های داخل ...
33 سال بی خوابی؛ حاج رجب رگ خوابش را در سنگر جا گذاشت
که برگشتم بچه ها نزدیک 50 عراقی را اسیر کرده بودند و از روبه رو عراقی ها مثل باران به سمت ما تیراندازی می کردند، من یک کلاه آهنی بر سر داشتم که ترکش خوردم، در سرم احساس سوختگی داشتم، یکی از همرزمانم به نام جواد قائنی دست مرا گرفت و تا آمبولانس ارتفاع 4کیلومتری تپه را رفتیم و بعد از یک ساعت بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم 7 روز در بیمارستان سبزواری اصفهان بیهوش بودم تا آنجا که به ...
حکایت شیرین نقاشی چهره امام(ره) در اردوگاه13 رمادی
... در همین فکر بودم که صدای نگهبان عراقی که مرا خطاب قرار داده بود به گوشم رسید : - اولک! من سرم را از زیر ملحفه بیرون آوردم به طوری که قسمتی از بدنم نیز مشخص شد. با دست اشاره کرد، چرا لُختی؟ از این که با این سوألش پاسخی به ذهنم رسیده بود خوشحال شدم. قبل از این که سوال دیگری از دهانش خارج شود. گفتم: - سیدی ! جرب. جرب یعنی: خارش ...
ارتباط کثیف زن متاهل با پسر جوان - دچار عذاب وجدان شدم وموضوع را به شوهرم گفتم
... این اخبار را از دست ندهید: مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد/ گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش ...
با زن جوان درخیابان آشنا شدم - او را به خانه ام دعوت کردم
داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش
مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد - گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود
برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش ...
از 12 سالگی عکاس ورزشی شدم!
جور شد و با یک دوربین یک بار مصرف زرد رنگی هم که خریده بودم، رفتم. آن جا و در فضای هتل با مدیر تدارکات تیم ملی، تک تک اتاق های بازیکن ها را رفتم و با همه شان عکس گرفتم. عکس ها را چاپ کردم ولی خیلی بی کیفیت شده بودند و دلم می خواست دوباره برای عکاسی بروم، اما دوربین عکاسی خوب می خواستم. مادرش عکاسی می کرده و از همین رو دوربین حرفه ای داشته، دوربین مادر را قرض می گیرد و حالا که سطح توقعاتش ...
جانباز آزاده ای که در سالروز آزادی اش به شهادت رسید+ تصاویر
....یک شبانه روز به همان منوال گذشت.صبح با ضربه لگد ،چشمانم را باز کردم.سربازان عراقی بالای سرم بودند.از همان دقایق ، ضرب و شتم را آغاز کردند، تا اینکه به اردوگاه تکریت 12 منتقل شدم .طی این مدت ، چند بار به علت مجروحیت زیاد و ضرب و شتم بی رحمانه ی عراقی ها به درمانگاه اعزام شدم. یک روز که روی تخت درمانگاهی در سلیمانیه عراق دراز کشیده بودم ، صدای آشنایی شنیدم.فرمانده دسته ما ، اسماعیل ...
مناظره زیباکلام و کاشانی که 28 مرداد را کودتا نمی دانند
بسیار روشنی هم وجود دارد. پیروزی نهضت ملی ایران یک روند مبارزه مسالمت آمیز بود و موضوع نفت هم در واقع همه هدف های آن نبود، هدف اصلی هم نبود. بنابراین باید یک اصلاحی انجام دهم و آن این است که نام تاریخی این نهضت، نهضت ملی ایران است ولی پس از انقلاب این نام تاریخی را به نهضت ملی شدن نفت تغییر دادند. این در واقع یک انحراف تاریخی است. اگر به همان سال ها مراجعه کنیم که سال هایی بسیار پر بار از نظر فرهنگی ...
اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش
به گزارش عصر امروز، افسوس که من نمی دانستم او با این حرف ها چه نقشه پلیدی در سر دارد. زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری 20مشهد افزود: 4سال قبل با پسر یکی از اقوام ازدواج کردم ولی از روز اول زندگی مشترک خود با شوهرم اختلاف داشتم. متاسفانه شریک زندگی ام مردی بی احساس و خونسرد و بی تفاوت است و همیشه با نیش و کنایه مرا در حضور دیگران تحقیر می کند. او چندبار مرا جلوی چشمان مادرم ...
خاطره یک خبرنگار از زنده شدن مرده در سردخانه
پیدا کرده اند. انتشار خبرهایی درباره کشف شربت درمان سرطان توسط هراتی در کشور غوغایی برپا کرده بود. هر روز از شهرها و روستاهای مختلف خانواده ها بیماران سرطانی را به تهران می آوردند و در مقابل اقامتگاه هراتی به انبوه جمعیت می پیوستند تا پس از روزها انتظار، چند قطره از شربت معجزه آسای اونصیب شان شود. با این حال شهرت هراتی به عنوان نجات دهنده بیماران سرطانی روزبه روز بیشتر می شد من هم به ...
گفت وگویی زیبا با دو برادر رزمنده
است؟ یک نفر گفت: حاج همت شهید شد! ** به بادمجان بم معروف بودم در جبهه میان رزمندگان به بادمجان بم معروف شده بودم.[خنده] در بمباران سه راه حمیدیه، میان 20 رزمنده، 19 نفر مجروح و شهید شدند ولی من سالم ماندم. همچنین در بمباران عظیم پادگان ابوذر که اکثر رزمندگان مجروح شدند، من حتی یک ترکش هم نخوردم. یک بار شیمیایی شدم ولی شدت آن کم بود. در عملیات نصر 4 ترکش به سرم ...
مسئولان کرمانشاه هیچ کسی با من تماس نگرفت که تبریک بگوید!
خیلی به من قدرت می دهد و این ذکر را تغییر نمی دهم. من وقتی اسم خدا را می آورم اصلا وزنه خودش بلند می شود. وجدانا زورم به وزنه نمی رسد اما خودش بلند می شود. زور من نیست جدی می گویم . زمانی که بچه بودید فکر می کردید یک روزی امید کسب مدال المپیک برای ایران باشید؟ وقتی 8-9 ساله بودم به هیچ چیزی فکر نمی کردم چون نمی دانستم می خواهم ورزشکار بشوم یا درسم را ادامه بدهم . ...
چه زمانی تمدید بیمه نامه مهم می شود؟
تا خانه پول کرایه اتوبوس را هم نداشتم. مهاجرت کجا بود؟! دوست داشتم و دارم ولو برای یک تجربه تلخ هم که شده آن طرف این آب ها را هم گز کنم اما کو پول اما کو دل اما کو ... . وی ادامه داد: دوران خدمت تو واحد پشتیبانی بودم و گه گاه برای رنگ سوله ها ما را می بردند وسط یک بیابان که از همانجا علاقه مند به نقاشی شدم و نقاشی صنعتی را یاد گرفتم همین یادگار دوران خدمت باعث شد یک روزم بعد از پایان ...
اقتصاد مقاومتی را در اسارت آموختیم/در اسارت شکنجه شدیم تا ولایت بماند
اندازه نصف افراد، شربت در ظرف باقی ماند که او آن مقدار را نیز بین نصف اسرا تقسیم کرد. لیوان های ما، لیوان های آهنیِ دسته دار بزرگ (به اندازه دو برابر لیوان های معمولی) بودند. هنگامی که به همه شربت داد، من که آن زمان ارشد داخلی بودم، از او راجع به میزان دقیق شکر استفاده شده سوال کردم و او گفت: 3 لیوان. گفتم : سه لیوان سرصاف یا سرپُر (کله قندی) ؟ گفت : سه لیوان کله قندی . به او گفتم که برای شب بعد ...
از"مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد" تا "اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش"
مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد/ گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش ...
حرفه ای مثل علیرضا، جهانی مثل جهانبخش
استعدادهایش در غربت به هرز برود و گرفتار حواشی شود اما او در تمام این سال ها داغ یک جنجال را به دل رسانه های زرد گذاشته است. حتی همین حالا که یک لژیونر جوان ما در شهر محل سکونتش داور مسابقه دختر شایسته می شود و ناخواسته در کانون جنجال قرار می گیرد و لژیونر دیگری ندانسته سر از دیسکوهای ناجور جزیره محل اقامت خود در می آورد و ناچار می شود با خواهش و التماس جلوی چاپ تصاویر لو رفته از حضورش در ...
با پسر مودر علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم - در میهمانی تمام آبرویم را باختم
سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم. پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم. او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی افتد و همه بچه های مثبتی هستند. این دختر با اشاره به اینکه وقتی به آنجا رسیده بود، اصلاً فضا آنطور که فکر می کردم نبود، گفت: عده ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند. پارسا ...
آزار و اذیت وحشیانه دختر جوان توسط دو مرد شیطان صفت - هر چه التماس کردم فایده نداشت
به گزارش " جوان ایرانی "، دختر جوان پس از این حادثه هولناک چندبار دست به خودکشی زد که هربار خانواده اش او را از مرگ نجات دادند.این پرونده ششم دی ماه سال93 به جریان افتاد. آن شب مأموران پلیس باخبر شدند دختر جوانی که از سوی مردان ناشناس ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود به بیمارستانی در شهرستان پارسیان در استان هرمزگان منتقل شده است. آنها راهی بیمارستان شدند و به تحقیق از او ...
تمرکز و سکوت در شطرنج را دوست دارم/ می خواهم نماینده شایسته ای برای ایران در دنیا باشم
دارای عناوین جهانی و آسیایی پس از کسب کامل 5 امتیاز از 5 دیدار مقام نخست را به دست آوردم، بیان کرد: در مسابقات کشوری، آسیایی و جهانی هر رده سنی به صورت جداگانه برگزار شده و در آن رقابت شطرنج بازان دختر و پسر مجزا از هم دنبال می شود. * آتوسا پورکاشیان صاحب نام ترین شطرنج باز زن در ایران است وی یادآور شد: والدین و اعضای خانواده ام همیشه فضایی آرام و مطلوب را برای تمرین شطرنج من ...
ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت - من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم
به گزارش " جوان ایرانی "، اما ترم چهارم بودم که عمویم مرا برای پسرش خواستگاری کرد و با این که هیچ علاقه ای به پسرعمویم نداشتم فقط به احترام پدرم و البته با این شرط که ادامه تحصیل بدهم جواب بله را گفتم و رخت عروسی به تن کردم. زن جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری 15 مشهد افزود: متاسفانه عمویم پس از گذشت چند ماه گفت خوش ندارد عروسش به دانشگاه برود و او با این حرف ها شوهرم را ...
نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس
از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش
مرگ مادر و دختر در آتش سوءظن پدر
مجازات ها 10 سال حبس آزاد می شود. جام جم 110 مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد/ گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش ...
نقشه پلید سعید برای دختر جوان / او یگانه را به مناطق ییلاقی اطراف شهر برد
از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش
دو مرد ناشناس به طرفم حمله ورشده و مرا با زور سوار خودروکردند / آنها مرا به محل خلوتی کشاندند
اش برد/ گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم/در میهمانی تمام آبرویم را باختم با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش ...
آزار و اذیت کودکان در این کشور به معضل جدی تبدیل شده است
تجاوز به عنف در قاره اروپاست. مهر 110 مرد همسایه با تهدید مرا به خانه اش برد/ گریه و التماس هایم نیز بی فایده بود نوزاد آدم فضایی در آمریکا را ببینید + عکس دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار! ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت/ من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم با پسر مورد علاقه ام به میهمانی ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار!
ترکیدن بودم اما هیچگاه دلم نمی آمد که از این فرصت به دست آمده و این دسرهای خوشمزه دل بکنم. آخر شب که شد سامان خیلی اصرار کرد که مرا برساند اما من قبول نکردم. نمی خواستم کسی از محل زندگی ام خبر داشته باشد. با ناز گفتم: از لطف شما ممنونم اما ” ددی جون ” خودشون می یان دنبالم یا راننده شون رو می فرستن. این را گفتم و چانه ام را بالا بردم و سرم را یک وری کردم و ژست دخترهای پولدار را ...
با عادل در راه مدرسه آشنا شدم/ می خواستم از او جدا شوم اما متوجه شدم که باردار هستم
...> با زن جوان درخیابان آشنا شدم/ او را به خانه ام دعوت کردم اقدام بسیار زشت وزننده پسر جوان با دختر خاله اش به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، من و عادل در راه مدرسه با هم آشنا شدیم و یک سال پس از این دوستی خیابانی در حالی که 16 سال بیشتر نداشتم وقتی با مخالفت خانواده ام برای این ازدواج روبه رو شدم دست به خودکشی زدم و تا یک قدمی مرگ پیش رفتم. ...
همسرم با زن غریبه ای رفت و آمد داشت / زن شیطان صفت را با همسرم دیدم
باشگاه فهمیدم همسرم به همراه آن زن ناشناس و پسری جوان از شهرستان به سمت مشهد فرار کرده اند و گویا قصد دارند به طور قاچاقی از کشور خارج شوند. با عجله فرزندم را از مهد کودک به خانه پدرم بردم و هر طور که بود خودم را به مشهد رساندم. چند روز علاف شدم اما هیچ ردی از آن ها پیدا نکردم. در حالی که ناامید شده بودم و می خواستم به شهر خودمان برگردم به طور اتفاقی الهه و آن زن و مرد را در خیابانی شلوغ ...