سایر منابع:
سایر خبرها
شهید نصراللهی گفت که پرستاران ناموس سپاه و اسلام هستند
پرستارانی است که در مقطعی در پاوه حضور داشته است. قیصری در گفت وگو با خبرنگار ما می گوید: آن زمان من فقط 18 سال سن داشتم. از کرمانشاه به پاوه آمده بودم و وقتی به ما گفتند بیمارستان را تخلیه کنید به ژاندامری رفتیم. روزهای سختی را در پاوه گذراندیم. مدتی بعد از حضور در پاوه به شهر بانه رفتم. فرمانده سپاه بانه شهید قاسم نصراللهی بود. زمانی که در بانه بودم کلاً همه روستاهای شهر بانه خط مقدم به ...
حسین مکی کیست؟
به عنوان نماینده اول تهران انتخاب و نیز در 29/12/1331 از سوی نخست وزیر وقت آقای دکتر محمد مصدق به عنوان مشاور ایشان انتخاب گردید. پر واضح است که زندگی سیاسی مکی به دو بخش قبل و بعد از کودتای ننگین 28 مرداد تقسیم aد که با توجه به مطالعات انجام شده و نظرات شخص ایشان، تغییرات عمده ای در اصل و نظرشان ایجاد نگردید و فعالیتهای پس از کودتا و نیز مدارک موجود ،خود دلیلی محکم بر این ادعاست! ...
زندگی خصوصی آقای وزیر
- از خیابان کمالی به سمت خیابان مخصوص- خانه ای است که از روزهای به توپ بستن مجلس به یادگار مانده و محل دفن میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، مدیر روزنامه صوراسرافیل و میرزا نصرا... بهشتی، معروف به ملک المتکلمین است. ظریف مدرسه علوی می رفت. از پشت باغ شاه تا آن مدرسه، در حوالی دروازه شمیران، راه زیادی نیست و این روزها با احتساب ترافیک حدود نیم ساعت فاصله زمانی دارد، اما پدر او، باغبانشان را مأمور کرده بود ...
پرنده اسیر...!
شد شاگرد مغازه چینی فروشی، بعدش که به سرش زد تا خودش یه بساطی واسه خودش فراهم کنه که گیر این محمودخان خدانشناش افتاد. سه میلیون ازش قرض گرفت، با یه سفته 10 میلیونی. آقام اولش خوب تونست خودش رو جمع و جور کنه ، ولی از اونجایی که هنوز گرگای بازار رو خوب نشناخه بود، بد آورد و چند وقت بعد کم کم افتاد به ضرر و زیان و نتونست قرضش رو بده... محمود خان ، آقام رو انداخت زندون، اما وقتی روز دادگاه ...
ماجراهای علی غصه خور!
زده بال گرفت و بلافاصله در فضا منفجرشد و بعد از تکه تکه شدن، به طرف کله ام سقوط کرد!... ای کاش فقط به این نگاه بسنده می کرد؛ به ناگهان ازجا جهید و بعد از غرشی پلنگ وار، آماده نبرد شد و با تمام وجود نعره کشید: " تو خیلی بیجا می کنی علی غصه خورِ نی قلیانِ گردن شکسته!..." ... دیدم نخیر؛ اگر از همین شروع نبرد، جلویش را نگیرم، سقف خانه برسرم آوار می شود؛ پس بلافاصله ازجا بلند شدم و ...
کاوه بیات: فاشیسم در ایران مرده متولد شد
آن دوره ای که هدف شان سرنگونی دکتر مصدق بود، با گروه های ضدمصدقی دیگر مثل سید ضیا و دیگران نیز در ارتباط بودند. اما این سمپاتی ای که در این کتاب نسبت به بقایی مشاهده می شود، به نظرم دیرهنگام و ناشی از معاشرت ها و روابط بعد از انقلاب بود. به هر حال کسی که با کار فرهنگی شروع می کند و مجله منتشر می کند، اما خودش می گوید هر جا کم می آوردیم، دزدی می کردیم! به هر حال گروه های سیاسی و ...
حرفه ای مثل علیرضا، جهانی مثل جهانبخش
.... او در فصل اخیر، سه بار به تیم منتخب هلند راه یافت و یک بار بازیکن هفته شد. برای تفریح به اروپا نرفتم از علیرضا جهانبخش در مورد تفریحاتی که در هلند دارد می پرسیم که با لبخند جواب می دهد: برای تفریح به هلند نرفتم. معمولا در روزهای تمرین از صبح تا عصر در اختیار باشگاه هستم و خارج از ساعات تمرین هم در خانه استراحت یا مطالعه می کنم. البته در برنامه های تفریحی باشگاه که معمولا ...
یک تکه اش اینجا قطعه 26 بهشت زهرای تهران و...
حرفش توی ذهنش دنبال سند و مدرک می گردد؛ شاهدی که زود از راه می رسد. یاد وصیت نامه علی می افتد. می گوید: بعد از شهادت علی، خیلی دنبال وصیت نامه اش گشتیم اما چیزی پیدا نکردیم. با خودمان می گفتیم مگر می شود علی که این همه طالب شهادت بود، برای خودش وصیت نامه ننوشته باشد و از خودش دست خطی به یادگار نگذاشته باشد. اما چیزی پیدا نمی کردیم. اتاقش را، وسایل را زیر و رو کرده بودیم تا این که دو هفته بعد از ...
خاطره فراموش نشدنی همسر ابوحامد از تلگرام
از شهادتش اول صبح عکسی از خودش فرستاد که خیلی نورانی بود. رمز لب تاپش را هم داد و گفت: این پیشت باشد شاید یک روز به دردت خورد، می ترسم یادم برود. گویا شهادتش الهام شده بود. من حالم خیلی گرفته شد. چون قرار بود عید نوروز هم برویم پیشش. گفتم نکند شهید بشی ما آرزو به دل بمانیم؟ گفت: پر طاووس قشنگ است به هر کس ندهند، دعا کن تا در این باغ باز است مرا راه بدهند. * شخصیت او برایم ایده آل بود ...
شهیدی که از جان ودل درک کرده بود - حوزه علمیه - سربازخانه امام زمان(عج) است
بچه ها می زد. اگر طرف خودش رو به عقب می کشید می گفت این خیلی با اخلاص و سنگین سینه زده و اگر هم عادی بود می گفت این خوب سینه نزده و بچه ها می خندیدند.[1] *بخش دیگری از زندگی شهید نیله چی از زبان خواهرش علیرضا نیله چی جوان عرصه خوف و خطر بود، انقلاب اسلامی بعد از 15 رژیم پادشاهی به ثمر نشست و قالب هایی که ریشه در فطرت انسانی نداشت، در هم شکست! در این حال تمام دنیای ...
از وردستی در آشپزخانه تا مسؤولیت توپخانه
شوخی را باهاش باز کردم: حالا کجا با این عجله! بچه ها تازه دارن بهت عادت می کنن، سرآشپز را که دیگه نگو، عاشقت شده ... . سرش را بلند کرد، چشمانش پر از اشک بود، بغضش را فرو خورد و گفت: دیگه نمی خوام بمونم . گفتم: هر طور مایلی، اگه می خوای همین الان تسویه ات را می دم که بری . جواب داد این همه راه را اومدم که برم تو کوچه های خرمشهر بجنگم ولی حالا که دیگه سقوط کرده.؛ حرفش را قطع ...
گزارشی از فعالیت های خانه فرهنگ ایثار و مقاومت
پرونده پزشکی اش را در دست گرفته است، می دهد. شما خبر ندارید آن آدم های مهربان و فداکار، کجا رفته اند؟ فارغ از زمان و مکان خانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجموعه طرح هایی در دست اجرا دارد که امیدوار است با اجرایی شدن آنها بتواند گامی در راه پررنگ کردن فرهنگ ایثار در جامعه بردارد. علاقه مندان می توانند در سایت خانه فرهنگ ایثار به نشانی www.khaneisar.ir ...
بازیگر معمای شاه: فکر نمی کردم شبیه مصدق باشم
... شما صدای خوبی دارید، پس چرا نقش دکتر مصدق دوبله شده است؟ این طور نیست. صدابرداری سر صحنه انجام شده و از صدای خودم برای این نقش استفاده شده است. در سریال معمای شاه دوبله نداشتیم؛ البته بجز مواردی که اصلاحیه ای یا نقص صدابرداری وجود داشت که در این صورت هم معمولا هر بازیگری به جای خودش حرف زده است. البته در مواردی که صدای بازیگر برای شخصت مورد نظر مناسب نبوده از دوبله ...
سفری دلنشین و خوشمزه به تایلند
راننده بگویید کافیست. همانطور که حدس میزدم پاساژ در حال تعطیل شدن بود اما به موقع رسیدیم. بعد از انجام کارمان به سمت یکی از شعب Big C به راه افتادیم که آنطرف خیابان بود. در مسیر دو مدل بستنی خیلی خوش آب و رنگ خریدیم هرکدام به قیمت 80 بت. مال من که خیلی خوشمزه بود. بستنی من! اما طفلک همسرم، وقتی یک گاز به بستنی اش زد حتی نمیتوانست آنرا قورت بدهد چون طعمی شبیه پیاز ...
از شعبان بی مخ تا شعبان تاج بخش
! جعفری می گوید پنجره را گرفت رفت بالا اما مشخص نیست چگونه چنین چیزی در کاخ مرمر ممکن بود.به گفته جعفری، گاردی ها به او می گویند اگر راست می گوید برود خانه مصدق و او را بیاورند نذاره شاه بره. جعفری مدعی است که به این دلیل رفت سمت خانه مصدق و چون نگذاشتند او را ملاقات کند با جیپ ارتشی به در خانه مصدق زد. تیراندازی شد. تیری به جعفری اصابت کرد و به گفته او خواهرزاده اش کشته شد. او اضافه می کند که بعد ...
احمد خیلی با قرآن انس داشت/ کمی بعداز عروسی راهی سوریه شد
صحبت کرده بود؟ احمد کم صحبت می کرد و به من می گفت نباید به دوستانت بگویی که من به سوریه می روم و می آیم. وقتی از آنجا تعریف می کرد انسان برای رفتن هوایی می شد. وقتی برمی گشت همان روز اولش هوای رفتن به سرش می زد. اگر مادرش برای دیدنش بی تابی نمی کرد اصلاً همان چند روز هم به خانه نمی آمد. می آمد مادرش را ببیند و برگردد. برخی از بستگان مطرح کردند اگر احمد ازدواج کند نسبت به شخص ...
دلایل رفتن مهماندوست از ایران را بدانید، "باید در قبر بخوابم تا مشکلاتم را باور کنند"
و با شما صحبت می کنم. به هر حال همیشه در ایران مرغ همسایه غاز بوده است. می روند مربیان ناکارآمد خارجی می آورند و تیم های ورزشی ما را نابود می کنند و بعد هم شکایت می کنند و چیزی هم اضافه تر از حق و حقوق شان می گیرند و می روند بی آنکه آب از آب تکان بخورد. اگر از مشکلات و گرفتاری های من فیلمی درست کنید باید بنشینید و زار زار گریه کنید، آن وقت است که دیگر همه می فهمند که نباید در ایران مربیگری کنند ...
عمل زشت یکی از مردان فامیل با مادرو دختر تهرانی / وقتی وارد خانه شدم همسر سحر در خانه نبود
از آنجائی که به واسطه شغلش که راننده کامیون بود در خارج از تهران است از من خواهش کرد تا به منزلش مراجعه کنم اما پس از مراجعه به مجتمع مسکونی محل زندگی آنها ، چندین بار زنگ واحد آنها در طبقه دوم ساختمان را زدم و کسی پاسخگو نبود تا اینکه یکی از همسایگان در ورودی را برایم باز کرد و زمانیکه پشت در آپارتمان رسیدم متوجه بوی شدید گاز از داخل خانه شدم. چندین بار محکم به در چوبی خانه ضربه زده و سحر و دخترش ...
زن جوان را سوار خودرو شخصیم کردم / حرفی به من زد که از شنیدنش خشکم زد
تحقیقات تخصصی برای ش ناسا یی عامل جنایت همچنان ادامه دارد، بازپرس جنایی از افرادی که از هویت واقعی مقتول با خبر هستند و خانواده اش را می شناسند خواست تا موضوع را به اداره دهم آگاهی تهران یا دادسرای جنایی اطلاع دهند. ایران 110 زن جوان را سوار خودرو شخصیم کردم / حرفی به من زد که از شنیدنش خشکم زد عمل زشت یکی از مردان فامیل با مادرو دختر تهرانی / وقتی وارد خانه شدم همسر سحر در خانه نبود اقدام زننده داماد ناخلف با مادر زنش آزارو اذیت دختر 19 ساله توسط پسر دایی اش عمل زشت و غیر انسانی پسر جوان با مادرش در استخر ...
چه زمانی تمدید بیمه نامه مهم می شود؟
است و به علت فقط یک تصادف ناخواسته محکوم به پرداخت دیه ای شده که داشتن مبلغ ریالی معادل آن، همواره از بچگی آرزوی او بوده و حالا همین آرزو به نوعی باید محقق شود تا او بتواند با بخشش همه آن خودش را از یک محیط بسته نجات دهد. از او خواستم ماجرای زندانی شدنش را برای من شرح دهد اول تمایلی نداشت بعد خودش از من خواست دقیقه ای به او فرصت دهم که به گمانم آمد بهانه ای تراشید که برود اما بعد از گذشت ...
ماجرای ماشین ژیان یک شهید!+تصاویر
زمین افتاد، دویدم طرفش، خون داشت از سرش فواره می زد، تیر مستقیم به سرش خورده بود، سرش را بغل گرفتم، میان هیاهوی تیر و تفنگ و توپ و خمپاره، فقط به یک چیز فکر می کردم: احمد به آرزوش رسید . * کتاب و دفترش را از همه چیز بیشتر دوست دارد؛ شهید عبدالحمید رحیمی دفتر مشقش را ورق می زند، دنبال صفحه سفید می گردد، پیدا نمی کند، همه جای دفتر پر از مشق است، دفتر دیگری ندارد، با اینکه سنش کم ...
داستان حواس پرتی یک خبرنگار
اولین بار ستاره رو دیده بودند، جیغ وفریادشون رفت به هوا اما راننده نمی تونست نگه داره! چون جای مناسبی برای نگه داشتن پیدا نمی کرد. کوله پشتی هم هر لحظه بیشتر به پایین کشیده می شد. بعد از چند دقیقه که برای ستاره ساعت ها گذشت؛ اتوبوس متوقف شد. ستاره باعجله کوله رو که بندش هم پاره شده بود به طرف خودش کشید. دیرش شده بود، پیاده شد و تا مترو دوید، به همین دلیل همهمه سرزنش مسافرهای اتوبوس رو پشت سرش نشنید ...
روز مسابقه
نشده بود که آرمان گفت: چه فایده ذوق و شوق این اسکوترم برای سهیل همین چند روز اوله، بعدش دوباره میره سراغ یه چیز دیگه. آن روز بعد از باشگاه همه خسته و کوفته به خانه هایشان رفتند. خانه رضا بالاتر از خانه فرهنگ محله بود و هر روز از کنار آن رد می شد. آن شب رضا طبق معمول همیشه در حال عبور از کنار خانه فرهنگ بود. چشمش به بیلبوردی افتاد که رویش نوشته شده بود توجه، توجه... اگه اندکی ذهن فعال و ...
کسی عاشق “غساله” نمی شود!
مبهوت نگاه می کنن و بعد می پرسن: نخستین جنازه ای که شستی چه حالی داشتی؟ نمی ترسیدی؟ آره، می ترسیدم! بدنم یخ کرده بود و چشمام سیاهی می رفت. هر لحظه خیال می کردم یکی داره روپوشمو از پشت می کشه و با خودش می بره، تند تند اطرافم رو نگاه می کردم تا ببینم کجا ایستادم، صدای آدما، صدای آب، صدای جابه جا کردن جنازه رو تخت غسالخونه تو سرم می پیچید. جرات نداشتم به چشمای باز جنازه ها نگاه کنم. اینها را ...
افسوس که به ایران پول کم می دهند!
های نانوایی در تهران ورود شاه به مجلس شورای ملی در روز 26 شهریور 1320 حضور زنان لهستانی در تهران فوزیه فر شش ماه زده در اتوبوس روباز شاه ، فوزیه و زن هایی که فر ششماهه زده اند فوزیه و شهناز حضور انگلیسی ها در جنوب کارخانه پیت حلبی سازی شرکت نفت ابراهیم معتمدی، مهدی گلسرخی و مهدی خلیقی از جمله همین فیلمبرداران ایرانی بودند که برای آژانس های خبری و ...
لایحه برنامه ششم توسعه، زمینه ساز نفوذ اجانب در عرصه های مختلف است/ کارکنان دولت از رجایی و باهنر الگو ...
دولت هستند. امام جمعه شهرری اضافه کرد: استقامت، پایداری، ولایتمداری و ساده زیستی از ویژگیهای بارز این دو شهید دولتمرد بود که در دوران قبل از انقلاب با رژیم دیکتاتور شاه مبارزه کردند و بعد از انقلاب نیز در عرصه های مختلف دست از تلاش و کوشش برنداشتند. شاهچراغی همه دولتهای بعد از انقلاب را به سبب تفویض رهبری مشروع دانست و گفت: انتقاد از دولت بسیار مناسب و کارساز است ولی نباید ...
رادیو BBC بزرگترین خائن ملت ایران است
و دولت از ملت جدا شد کار دست مزدوران آمریکا و انگلیس ها افتاد و آنها برای ما تصمیم گرفتنند، در آن موقع آیت الله کاشانی نامه نوشتند برای آقای مصدق و خطر کودتا را گوش زد کردند در جواب آقای مصدق نوشتند من به پشتیبانی ملت مستهزن هستم، در حالی که زاهدی خانه مصدق را تسخیر کرد و از رادیو BBC به عنوان بیسیم چی کودتا استفاده شد . خطیب نماز جمعه اراک در رابطه به رادیو BBC افزود: بزرگ ترین خائن ...
پایان دوران ده نمکیسم در سینمای ایران
در حالی که از همان چیزها لذت هم برده اند و دفعات بعد، باز به استقبال دنباله هایش خواهند رفت و باز مسخره کردن و لذت بردن همزمان... البته این تمسخرهای مردم هیچ گاه در آمارها ثبت نمی شوند و تنها چیزی که ثبت می شود و ما همه بر سرش بحث می کنیم آمار فروش گیشه است. مردم می دانند که کسی برای تانک قمه نمی کشد، کسی با راه رفتن 50 متری در میدان مین، معبری امن باز نمی کند، هیچ وقت ممکن نیست که تمام افراد یک ...
برای جنازه حیوانات گریه می کنیم/ از حقوق ناچیز تا رشوه های کلان
.... بعد از مداوایش هم او را از محیط دور کردیم و رهایش کردیم. اول که از قفس بیرون نمی آمد بعد هم که بیرون آمد از روی محبتش به ما چندمتری دنبالمان راه افتاد و خیلی برایم شیرین بود. همه محیط بان ها یک آرزوی بزرگ دارند. آرزوی اینکه هیچ وقت هیچ چیزی نتواند محیط زیست را تهدید کند. آقای سلیاری درباره آرزویش می گوید: آرزو می کنم یک روز همه مردم خودشان یک محیط بان باشند و به جای سازمان حفاظت از محیط زیست بنویسیم سازمان محیط زیست و حفظ محیط زیست برای همه مردم باشد نه برای یک سازمان خاص ...
مرثیه ای برای مردانگی در سینما؛ زدن شاهرگ قیصر با تیزی فروشنده !
را برای فروش حراج کرده است با آرمان سینمایی ما در تعارض و تضاد است و با زد و بند مناسبات زنگار گرفته فرنگی ژول و ژیم وار تغوفویی (تروفویی)، در حلقمان می کنند که ما هم فروشنده تحفه های فرنگی با نام بلندآوازه سینمای ایران باشیم! دیگر کجایش سینماست؟ چه بر سر روشنفکران این سرزمین آمده که همه به بالماسکه لچک به سران دعوت شده ایم؟! این چه عصیانی است که قهرمانان مرد عاصی شده باید ...