سایر خبرها
سقط برایم مجاز بود اما ...
فامیلی و نداشتن علاقه به پسر عمویم اصلاً تمایلی به این ازدواج نداشتم و نمی خواستم صورت بگیرد. بارها پیش دکتر و مشاور روستا رفتم تا با خانواده ام صحبت کنند و ایشان را راضی کنند که از این ازدواج منصرف شوند اما کوچکترین تأثیری نداشت. به سرم زده بود که فرار کنم اما می دانستم آخر آن هم سیاه روزی است. با پسرعمویم صحبت کردم؛ علی تازه سربازی اش تمام شده بود و گفت که از بچگی مرا می خواسته و همیشه لحظه ...
خاطرات مددکار ایثارگر جنگ های کردستان/از معجزه در بیمارستان تا سلاخی بیسیم چی توسط بعثی ها
ازدواج من داشتند که تا سنم بالاتر نرفته حتما ازدواج کنم. این بود که به آنها گفتم من اگر ازدواج کنم با کسی ازدواج خواهم کرد که به وجود من خیلی نیاز داشته باشد،مثلا از دو دست، دو پا و یا دو چشم مجروح باشد. پس رفتم و اسم خودم را به بنیاد شهید دادم که زمینه ساز ازدواج با مجروحین بود. پس از مدتی جانباز قطع نخاعی را به من معرفی کردند که خانواده مراعات حال من را کردند و اجازه ازدواج با او را ...
پاسخ های صادقانه بازیگر ستایش به مهران مدیری
وجود نیامد به خاطر این بود که چهار سال درگیر ستایش بودم. البته پشت سر هم کار می کنم، اما فکر می کنم اگر وقفه می دادم شاید بهتر بود. محمدی در پاسخ به این سئوال مدیری که آیا خود او برای پذیرش گریم فرد 50 ساله در بخش دوم ستایش مقاومت داشته است، گفت: اصلا بحث مقاومت من نبود. گریمور و کارگردان نهایت سعی را کردند که من را پیر کنند، اما خب فکر می کنم نمی شود در کار خدا دست برد و من 28 ساله را نمی ...
شیوه های مناظره ائمه (ع)
(ص) هیچ یک از اصحاب و یا خانواده وی را نخواند، مگر خواندن وی را لبّیک گفت (ر.ک؛ ابن سیّد، 1414ق.، ج 2: 400). روایت شده است که سعد بن عبدالله به مقداری پول نیازمند شد و خجالت کشید که به امام حسن عسکری(ع) بگوید، ولی وقتی که به خانه برگشت، امام(ع) صد دینار برای او فرستاد و فرمود: اگر خواسته ای داشتی، بگو و خجالت نکش و ان شاالله هر چه که دوست داری، برای تو پیش می آید (ر.ک؛ مسعودی، 1426ق.: 250). لیث بن ...
حلقه طلایی ازدواج در محاصره حلقه های ضدفرهنگی/ترس از طلاق، بازارآزاد رابطه جنسی، چشم و هم چشمی سرحلقه ...
بهره بالا از بانک ها، هزینه های زاید و رو به افزایش ازدواج را در فضای چشم و هم چشمی با دیگر خانواده ها تامین کنند! این گزارش می افزاید: محبوبیت کاذب فرهنگ مصرف و چشم و هم چشمی، رسومات تجمل گرایانه، هزینه های بالای ازدواج بیش از 70 درصد در کاهش تمایل جوانان ایرانی برای تشکیل خانواده و ازدواج مؤثر بوده است. گاردین به راهکارهای تشویقی دولت برای ازدواج اشاره شده و آمده است: هیچ ...
بعد از 18 سال دوستی با دختر جوان، بدن او را مثله کردم
بیندازم اما چون عده ای کشاورز در آنجا بودند این احتمال را دادم که من را ببینند، به همین خاطر به آپارتمانم در ایوانکی رفتم و پس از اینکه مطمئن شدم کسی در خیابان نیست مقتول را روی دوشم گذاشتم و به داخل آپارتمان رفتم، حدود نیم ساعت کنار جسد ایستاده و بهت زده بودم و فکر می کردم اگر جسد را به این شکل به بیرون از خانه ببرم، بقیه متوجه می شوند که سرانجام تصمیم گرفتم بیرون از آپارتمان بروم. ...
پول خودش نمی آید
معمولی شیرازی بودم، رفیق و مهربان و همشهری خوب به شمار می رفتم و از روزی که بنگاه های خرید و فروش زمین و باغ و خانه فهمیدند مقداری از زمین های قصرالدشت به نام پدر مرحومم و به دنبال آن خانواده من است، دیگر هیچ پاشنه ای برای در خانه و حجره پدرم در بازار نماند، هر کس قیمت جدیدی می داد و روز به روز زمین ها گران تر شد هنوز مزه پول فروش تکه زمین های نخست به دهان مان نیامده بود که سروکله افراد نیازمند ناشناس ...
هر وقت دلت گرفت سوره والعصر را بخوان
فراموش می کردم. یادم می آید دفعه اولی که رفتیم سقز مرا گذاشت خانه دوستش، آقای رادان و رفت. وقت رفتن گفت: 25 روز دیگر برمی گردم. من در طبقه پایین بودم. اتاق پرده نداشت. وقتی به بیرون نگاه می کردم و حیاط پر از برف را می دیدم وحشت می کردم.هنوز شب نشده تمام درها را قفل می کردم و چراغ های ساختمان را هم خاموش می کردم. کلت حاجی را می گذاشتم روی شکمم و می خوابیدم. 20 - 10 شب که گذشت، یک شب همین طور که ...
پایان دوستی با رفیق نارفیق در کلانتری
طرفی مادرم می گفت اگر روی حرف دایی ات یک کلمه حرف بزنی دیگر مرا مادر صدا نزنی. مانده بودم چه کنم. من حتی با میثم صحبت درست و حسابی هم نکردم. تا چشم به هم زدم دیدم رخت سفید عروسی پوشیده ام و سر سفره عقد هستم. من با دلهره و نگرانی جواب بله گفتم و خودم را دست سرنوشت و تقدیر سپردم. دوران عقد ما یک سال به طول انجامید. بعد از آن هم با کمک های مالی پدر شوهرم زندگی جدید خود را آغاز ...
کاش صدای بلبل به موسیقی ایران برگردد
از آرزوهایش بوده اما در حال حاضر بزرگ ترین آرزویش این است که تک خوان معتبری برای کشورش باشد. متولد شدن در خانواده ای که تقریبا همه اعضای آن اهل موسیقی هستند، چطور است؟ آیا شما در مهمانی های خانوادگی هم ساز می زنید و در کنار هم می خوانید؟ همه ما از کودکی با موسیقی بزرگ می شویم. من جزو نوه هایی بودم که سعی می کردم در تمام تمرین ها و کنسرت های گروه کامکارها حضور داشته باشم. اصلا ...
نرگس محمدی به خودش نمره 100 داد/ از 25 سالگی هیچ خواستگاری در خانه ام را نزد!
به گزارش خبرنگار ایلنا، برنامه شب گذشته دورهمی با موضوع رازداری آغاز شد و سپس نرگس محمدی مهمان برنامه شد. نرگس محمدی درباره ورود خود به دنیای بازیگری گفت: بازیگری را از همان دوره دبیرستان و همان اول که قرار بود انتخاب رشته کنم؛ دوست داشتم. در همان سال ها صداوسیما پیامی داده بود که برای خانم ها هم در هنرستان پذیرش دارد اما اتفاقی افتاد که نتوانستم شرکت کنم تا اینکه مدتی گذشت و مادرم به ...
متهم به قتل دخترجوان: مدت ها با او دوست بودم؛ به مادرم فحاشی کرد، خفه اش کردم
ایوانکی رفتم و پس از اینکه مطمئن شدم کسی در خیابان نیست مقتول را روی دوشم گذاشتم و به داخل آپارتمان رفتم، حدود نیم ساعت کنار جسد ایستادم. بهت زده بودم و فکر می کردم اگر جسد را به این شکل به بیرون از خانه ببرم، بقیه متوجه می شوند. به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را از آپارتمانم بیرون ببرم. در بیرون از آپارتمان دستفروشی را دیدم که مشغول فروش وسایل پلاستیکی بود، چند عدد نایلون و دو عدد چاقو از وی ...
هنگام عصبانیت در یک لحظه کاری کردم که هرگز قابل جبران نیست
. من مرد آرامی هستم اما آن روز خیلی عصبانی شدم و کار وحشیانه ای انجام دادم . نمی خواستم او را بکشم. همه چیز کاملا اتفاقی پیش آمد. آن روز عاطفه به مادرم فحش بدی داد و من که عصبانی شده بودم دستم را روی دهانش گذاشتم تا اینکه عصبانیتم تمام شد. شاید یک دقیقه هم طول نکشید. کنار هم در ماشین نشسته بودیم و در حال جر و بحث بودیم. بعد به کنار رفتم و دیدم که بیهوش شده است. نزدیکش رفتم و دیدم که نفس نمی کشد و ...
10 سال زندان به خاطر بدهی 2 میلیونی به خواهر!
از قبل کرد اما هیچ چیز نمی توانست مانع آمد و رفت من به خانه دایی ام و آن بساط خانمان سوز شود و پنهانی آتش به خوشبختی ام زدم. زن با افسوس ادامه داد: در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او از اعتیادم بی اطلاع بود. به همراه دخترم به خانه مادرم برگشتم و همان جا بود که این راز قدیمی فاش شد. خانواده ام شوکه شدند و با من لجبازی می کردند. مادرم از من شکایت کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. وقتی شنیدم ...
علف ها آواز می خوانند!
دادم که چون می خواهم رمانم را بنویسم و دیگر نمی توانم آن جا کار کنم. عکس العملش آن روز خیلی ناراحتم کرد. نه خواست تصمیمم را تغییر دهد و نه چیزی گفت. تنها کاری که کرد این بود که ناگهان به قهقهه خندید. این مرا خیلی خیلی عصبانی کرد. خیلی... چه کردی بعد از خنده های اعصاب خردکنش؟ هیچ. با عصبانیت رفتم خانه و کتاب علف ها آواز می خوانند را نوشتم. به همین سادگی؟ نه، طبیعتا ...
متهم به قتل دخترجوان: مدت ها با او دوست بودم؛ به مادرم فحاشی کرد، مثله اش کردم
هنگام صبح رفتگران شهرداری در خیابان یوسف آباد تهران جسد قطعه قطعه شده دختر جوانی که داخل دو کیسه پلاستیک قرارد اشت را در یک سطل زباله پیدا کردند. کارآگاهان نیز با پیگیری ماجرا موفق به افشای راز جنایت هولناک شدند. کارآگاهان جنایی در جریان تجسس ها برای کشف راز جنایت که بهمن سال گذشته اتفاق افتاده پی بردند این دختر با مردی 44 ساله آشنا بوده است. بنابراین وی بازداشت شد اما در نخستین بازجویی ها ...
مرد برادرکش در یک قدمی چوبه دار
مدت که از زندان آزاد شده از او خبر نداشتم و از آنجایی که بارها شده بود که به خاطر مواد از خانه بیرون رفته و ماه ها برنگشته بود، من به این موضوع شک نکردم و به مأموران هم گزارش ندادم؛ چون فکر می کردم خودش برمی گردد. وقتی پلیس سراغ همسر مقتول رفت متوجه شد او هم چند ماهی است که خانه اش را ترک کرده و به همراه دختر نوجوانش در خانه پدرش زندگی می کند. این زن به مأموران گفت: شوهرم اعتیاد و ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می دهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفته ام اما بعد که وضعیت مرا می بینند منصرف می شوند و دیگر تماس نمی گیرند و این آزارم می دهد. دوست دارم به این آدم ها بگویم اگر رویگری کیان مختارنامه را می خواهید باید تمام سرمایه فیلم خود را به من بدهید. البته بخشی از دلگیری من مربوط به آدم هاست؛ منظورم مردم نیست چون مردم همیشه ...
یک کیلوگرم تریاک به دوستم فروختم
...: پسر جوانی به نام کیومرث سر دسته باند ما بود که روی ساکنان خانه تیزی می کشید و آنها را مجروح می کرد. هوشنگ که سوابق کیفری دیگری نیز در پرونده اش دارد، درباره خرید و فروش یک کیلوگرم تریاک به ایرد موسی گفت: مدتی قبل با پسری جوان در پارکی در شرق تهران آشنا شدم. او یک روز از من خواست که یک کیلوگرم تریاک برایش ببرم. من هم دوستان زیادی را می شناختم که همگی در کار خرید و فروش انواع مواد مخدر بودند ...
اقتصاد مقاومتی شعار تا عمل
طبقه بندی نمود: مصارف ساختمانی: 1-استفاده از فشرده کاه به عنوان مصالح ارزان قیمت در خانه سازی 2- دیواره های عایق صوتی 3- سد مهار کننده آتش 4- تخته های فشرده 5- تخته فیبر سیمانی مصارف صنعتی: 1- به عنوان سوخت 2- تولید خمیر و کاغذ3- سلوفان 4- شکر و مواد شکری 5- اتیل الکل 6- بوتیل الکل 7-اسید استیک 8-اسید لاکتیک 9-اسید اریتوربیک 10-گزیلیتول 11-پایه کاتالیزور 12- مواد سیلیکاتی ...
قصه غم انگیزکودکانی که معتادمتولد می شوند
داشتم پکی بهش میزدم. تا اینکه با پسری آشنا شدم که خود معتاد به هروئین بود ، بعد از مدتی او من را به خانه ای میبرد که همگی اعتیاد داشتند، پدر ، مادر وفرزندان ، وآن شخص پسر خاله کسی بود که الان همسر من است ، با رفت و آمد به آن خانه و مصرف مواد کم کم با دختر آن خانواده آشنا شدم وبا درگیر شدن عواطف و احساسات ناآگاهانه علی رغم رضایت خانواده خودم بدون هیچ مراسمی در محضر عقد کردیم. الان که ...
قوی ترین قهوه جهان؛ آرزوی مرگ با کافئین!
می تواند بد باشد؟ به مدت سه هفته به صورت مداوم قهوه Death Wish را می نوشیدم و ناگهان با یک حمله عصبی مواجه شدم. پیش از این در تمام زندگی ام سابقه حمله عصبی نداشتم در نتیجه سریعا متوجه شدم که این اتفاق مربوط به قهوه است. 8 روز کامل را نتوانستم بخوابم. در پایان روز چهارم به بیمارستان رفتم و حمله عصبی دیگری به من دست داد. پزشکان مرا از همسرم جدا کردند و به بخش خاصی بردند که در آنجا من با 12 نفر از ...
بیماری عجیب شهره سلطانی را بشناسید
زمان برد تا احیا شوم اما به عشق مادرم، خانواده ام و مردم با بیماری ام مبارزه کردم تا دوباره زندگی ام را از نو بسازم. به بهبودی ایمان دارم برای درمان در طول بیماری از داروهای شیمیایی استفاده کردم و ماهی یک بار ویتامین D و هر سه روز در میان، ویتامینB تزریق می کردم که البته با بهبود وضعیت جسمانی به تدریج مصرف دارو و ویتامین کاهش پیدا کرد. به لحاظ تغذیه اگرچه قبلا گیاهخوار بودم اما ...
روایتی تکان دهنده از خطا و قصور پزشکی در ایران
، زمین خوردم و مچ دستم شکست. به اورژانس بیمارستانی دولتی در همان نزدیکی رفتم. نه کارت شناسایی همراهم بود، نه فرانسوی بودم، اما کسی مدرکی از من نخواست. فقط نامم را پرسیدند و نشانی و شماره تلفن گرفتند. همین. بیمارستان دوم که مرا به آنجا روانه کردند، چون ارتوپد خودشان نیامده بود هم به همین ترتیب. همان اطلاعات بیمارستان اول برایشان کافی بود. بی آنکه فورا پولی بگیرند، گچ گرفتند و روانه ام کردند تا چند ...
انکار معصومه از تکه تکه کردن مرد هوس باز در حمام
این جلسه که به ریاست قاضی محمد باقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار تشکیل معصومه بار دیگر ادعای تازه ای مطرح کرد. وی گفت: حالا که رضایت اولیای دم را جلب کرده ام دیگر دفاعی ندارم و فقط می خواهم از زندان خلاص شوم ولی می خواهم واقعیتی را بگویم. من در زمینه خرید و فروش اشیای عتیقه فعالیت داشتم و در خانه ام یک نیم تنه هخامنشی و 10 سکه دقیانوس که بیش از 10 میلیارد تومان می ارزید داشتم اما همه ...
گزارش فیسبوکی استاندار از سفر وزیر نفت
از مردم زیارت خداحافظی و به سمت روستای درازی برای افتتاح سالن ورزشی روستا حرکت کردیم. در یکی از مساجد مسیر، نمازمان را خواندیم و نهایتاً حدود ساعت یک ربع به 9 شب، به محل افتتاح (روستا) رسیدیم. از بابت تأخیر از اهالی عذرخواهی کردیم و افتتاح سالن انجام شد. اهالی راجع به وضعیت آب سؤالاتی دا شتند. توضیح دادم که کل مصرف آب شرب استان، حدود 320 هزار مترمکعب در روز است و بخشی که باید از شهرستان کازرون ...
عباس غزالی: ازدواج از من یک آدم دیگر ساخت
او یک بازیگر توانا و باتجربه ساخته است؛ بازیگری که حالا تجربه حضور در کارهای خوب سینمایی مانند اعترافات ذهن خطرناک من و قیچی را دارد. به بهانه اکران فیلم قیچی گفت وگویی با این بازیگر جوان داشته ایم که خواندنش را به همه ایده آلی های عزیز توصیه می کنیم. کودکی پر شر و شور من در دوران کودکی بسیار پر جنب و جوش و پرانرژی بودم و به اصطلاح از دیوار راست بالا می رفتم. مطمئنم اگر از ...
گزارش فیسبوکی دکتر سالاری از سفر وزیر نفت به بوشهر
سال آینده، حداقل به پوشش 98 درصد شهری و 95 درصد روستایی (یعنی بجز برخی آبادی ها) میرسیم، اشاره نمودم. بلافاصله از مردم زیارت خداحافظی و به سمت روستای درازی برای افتتاح سالن ورزشی روستا حرکت کردیم. در یکی از مساجد مسیر، نمازمان را خواندیم و نهایتاً حدود ساعت یک ربع به 9 شب، به محل افتتاح (روستا) رسیدیم. از بابت تأخیر از اهالی عذرخواهی کردیم و افتتاح سالن انجام شد. اهالی راجع به وضعیت آب ...
ارتباط غیر اخلاقی در پارتی ها و عاقبت عقد بی سر و صدا برای دختر جوان
. وضعیت زندگی ما به حدی بحرانی شد که دیگر آتیلا پس از مصرف مشروبات الکلی از حالت طبیعی خارج می شد و به من حمله می کرد از این شرایط خسته شده بودم چرا که هر لحظه امکان داشت در حالت غیرعادی که دارد مرگ مرا رقم بزند. به همین دلیل فرزندم را برداشتم و برای مدتی به خانه مادرم رفتم اما هیچ تغییری در وضعیت روحی و روانی آتیلا به وجود نیامد و دیگر راهی جز طلاق ندارم... ...
حمیدرضا صدر، اشراف زاده ای از جنس فوتبال
اذیت شد. بعدها یک فیلم درباره علی آقا ساخته شد که من برای رونمایی اش رفته بودم و علی پروین هم با همه افراد خانواده اش آمده بود. وقتی روی سن رفتم گفتم روزگاری مطلبی درباره علی آقا نوشته بودم و بعضی از طرفدارانش خانواده ام را نشانه رفتند. در حالی که در کتابم روزی روزگاری فوتبال بخش مهمی در دهه 60 فوتبال ایران به نام علی پروین دارم و در آن اشاره کرده ام نقش پروین در آن دوران چقدر مهم بوده ...