سایر منابع:
سایر خبرها
ماجراهای خواندنی از مصاحبه بولت، نادال و فدرر با رسانه ملی
می کرد. احمدی : یکی از دلایلی که ما با والیبالی ها به ویژه آقای معروف صحبت نکردیم این بود که او بعد از بازی سریع به کنفرانس خبری می رفت. ما هم دیگر نمی خواستیم وقتش تلف شود. چون آنجا همه حرف ها را می زد. با بچه های کشتی فرنگی هم خیلی صحبت نکردید. میثاقی : درباره کشتی، فاصله بین بازی ها خیلی کم بود و فقط بین مسابقات صبح و بعد از ظهر می شد با بچه ها صحبت کرد. ما ...
اگر می خواهید داستان فروشنده ندانید این گفتگو را نخوانید
کلاس از یک سکانس کلیشه ای معلم و شاگردی دربیاید. یادم می آید از دخترم پرسیدم وقتی شما این درس را می خواندید بچه ها چه سئوالی از معلم تان می کردند و دخترم گفت یکی از بچه ها از خانم مان پرسید که این داستان واقعی است و خانم مان جواب داد واقعی است. بعد آن دانش آموز پرسید چطوری واقعی است؟ مگر می شود یک آدم گاو بشود و بچه ها خندیدند. من نمی دانم معلم به آن دانش آموز چه جوابی داده بود، اما من ...
اشتباه کردم، بخشش نمی خواهم
هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به پرونده برگزار و کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیای دم نیز درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید با وجود اینکه در ابتدا مدعی بود دچار بیماری است و نمی تواند صحبت کند، اما در نهایت دفاعیات خود را مطرح کرد و گفت: من فکر می کردم همسرم با باجناقم ارتباط دارد اما اشتباه می کردم ارتباطی بین آنها نبود. من بعد از قتل متوجه ...
مریلا زارعی: سینما به من زندگی کردن آموخت
همراه کنم. دعا می کردم الفت از مریلا زارعی فاصله بگیرد و بتواند در قلب ها وارد شود و همان تأثیری که من از فضای قصه و احوال شخصیت گرفتم به مخاطب منتقل شود. همه اینها که گفتم انکار زحمات کارگردان و عوامل حرفه ای کار نیست، بلکه من به نیروی بزرگ تری تکیه کرده بودم و پاسخش را هم گرفتم. گاهی اوقات خلوص و صداقت برای نمایش یک نقش جلوتر از تکنیک و فن می ایستد؛ یعنی همه چیز مقهور نیت و فکر شما می شود. ...
افراد می توانند هر نقدی به فیلم وارد کنند و حتی تخریب کنند اما حق فحاشی ندارند/ رعنا نخواست آبروی مرد ...
معلم و شاگردی دربیاید. یادم می آید از دخترم پرسیدم وقتی شما این درس را می خواندید بچه ها چه سئوالی از معلم تان می کردند و دخترم گفت یکی از بچه ها از خانم مان پرسید که این داستان واقعی است و خانم مان جواب داد واقعی است. بعد آن دانش آموز پرسید چطوری واقعی است؟ مگر می شود یک آدم گاو بشود و بچه ها خندیدند. من نمی دانم معلم به آن دانش آموز چه جوابی داده بود، اما من این سئوال را در فیلم ...
زندگی خصوصی آیت الله
رفتم و گفتم من به عنوان خواهر تو به دادگاه آمده ام! پس از اعدام آنها، پدر گفت: گویی من چشم راست خود را از دست دادم. دوستان آنها بنا به شرایط سراغ پدر می رفتند و از حدود ساعت12، یک شب تا نزدیک ساعت چهار صبح نزد او بودند و بعد هم فرار می کردند تا مأمورها آنها را نبینند. بچه های سازمان در تبعید، به دیدن پدر می رفتند. در دادگاه های پدر چطور حضور داشتید؟ در دادگاه پدر که مربوط به سال ...
گفت وگو با مردی که اعضای بدن دخترش را اهدا کرد/ حالا چند دختر و پسر دارم
بود و بعد هم خودش گرفت. آیا این تصمیم را به تنهایی گرفتید یا با کسی مشورت کردید؟ تصمیم را اول خودم گرفتم و بعد به همسرم گفتم و او هم پذیرفت. چطور با موضوع اهدای عضو آشنا شدید؟ چند بار در تلویزیون دیده بودم، وقتی جگرگوشه خودم از دست رفت درحالی که ناراحت بودم، تصمیم گرفتم دیگران را شاد کنم. نظر همسرتان در این مورد چه بود؟ او هم مشکلی نداشت و گفت هر تصمیمی من بگیرم ...
تلخ اما شیرین!
همه دعوا داره، همه دشمن ان. همه غریبه ان. عیب داره. اَخه... بس کن زن، تو این قهوه خونه کی ما رو می شناسه که واسه ما تره خورد کنه! گیرم بعدِ رفتن ما این آقایون بگن اینا چه خل هایی بودن، بگن، فکر می کنی کجای دنیا کج می شه! پیرمرد به سرفه افتاد. فری کج گفت: عین بابای من حرف می زنه! پیرزن سکوت کرد. چایش را با دست های لرزان به لب نزدیک کرد. داغ بود آن را پس زد و گفت: سوختم. اگه حواس ...
سکوت 29 ساله در برابر بی لیاقتی آل سعود!
داشته و دارند. روز ششم ذیحجه سال 1366 (ه . ش ) ، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند ، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند .حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل ، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده ، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی ، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای ...
جزئیاتی از زندگی شخصی علی مسعودی
علی مسعودی از زندگی شخصی اش می گوید دوستان نزدیک و حالا اکثر کسانی که او را می شناسند به ندرت او را با نام اصلی اش مورد خطاب قرار می دهند. علی مسعودی که به علی مشهدی مشهور است، حالا مدتی است که به یک چهره شناخته شده تبدیل شده و بعد از اینکه سال ها به عنوان نویسنده آثار طنز تنها نامش در تیتراژ کارهای پرمخاطب طنز دیده می شد، حالا دیگر به یک چهره محبوب تبدیل و وارد دنیای جذاب بازیگری شده ...
از تعلیم قرآن خسته نمی شد/ در اوج خستگی تلاوت های نابی داشت
به شهادت رسید، محسن حاجی حسنی کارگر، نخبه قرآنی مشهدی و دارنده رتبه نخست مسابقات بین المللی قرآن مالزی در سال 94 بود. جوانی که همگان در این یک سالی که از آسمانی شدنش می گذرند، همواره از ویژگی های اخلاقی شاخص و خوبش سخن گفتند و در از دست دادنش اشک حسرت ریختند. از جمله افرادی که بسیار در این فقدان سوختند شاگردان این استاد برجسته و جوان بودند. شاگردانی که تقریبا همه آنها نوجوان و جوان ...
سرخط ...
سه شنبه شب بود. اینها همه به آن معنا است که معامله گران بازارهای مختلف انتظار ندارند که کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در آینده نزدیک دست به انقباض بیشتر پولی بزند. این کمیته در دسامبر 2015 برای اولین بار در 10 سال پیش از آن دست به افزایش نرخ بهره وجوه فدرال زد. در آن مقطع به نظر می رسید که نیمه نخست سال 2016، شاهد افزایش دیگری نیز باشد؛ ولی احیای کند اقتصاد آمریکا و چالش های پرشمار پیش روی اقتصادهای ...
گزارشی از اجاره کانتینرهای انبار کالا
محبوبه می پرسد: اگه یه وقت کس دیگه ای بیاد بخواد جنس رو برداره، بگه مثلا من فامیلشم، شوهرشم، چی؟ مولا برای همه سوال ها جواب دارد: هیچ کس حق نداره به جز خانم برای تحویل جنس بیاید، حتی شما هم بیایی بگویی برادرشم قبول نمی کنیم. کلید دست خانم است. هر وقت خودش بیاید اجازه دارد در انبار را باز کند. همه اینها توی قرارداد نوشته شده. راهروها همه مثل هم اند بالای یکی از کانتینرهای طبقه دوم اسباب و ...
پدرم میگوید به خاطر عدم تمکین همسرم زن دوم بگیرم اما ...
. دو سال بلاتکلیف مانده بودم تا اینکه به همسرم گفتم از پدرت خواهش کن یک برگ چک تضمین به من بدهد، اما وقتی دنبال چک رفت دیگر برنگشت و بعد هم مهریه اش را اجرا گذاشت. حالا من نه تنها سندی برای اثبات مشارکتم ندارم بلکه مهریه همسرم را هم باید بدهم. با این حال زنم به همراه بچه هایم مرا ترک کرده و نمی دانم چه کنم... این بار پدر جمال که تا این لحظه سکوت کرده بود به حرف آمد و گفت: آقای قاضی ...
روزنامه های صبح چهارشنبه
این برنامه برایم حاصل نشد و من حالا خطاب به صداوسیما اعلام می کنم دوران انحصار خبری به سر آمده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم شبکه های اجتماعی و سایر خبرگزاری ها رقبای جدی شما هستند. با این رفتارها باقی مانده اعتماد عمومی به رسانه ملی را مخدوش نکنید . روزنامه شرق با درج عنوان مهم ترین وظیفه روحانیون؛ پاسخ به شبهات و مقابله با دین زدایی، نوشت: حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای جلسه درس ...
در تمام این سال ها به فوت پدرمان مشکوک بوده ایم
. مهدی طالقانی: بنیانگذاران مجاهدین بسیار آدم های خوبی بودند. طاهره طالقانی: بله، پدر و نهضت آزادی با آنها ارتباط داشتند اما ایام انقلاب در پادگان ها به روی همه باز بود بنابراین اسلحه در اختیار همه قرار داشت. پدر معتقد بود که باید کاری کرد مجاهدین دست به اسلحه نبرند چون اگر دست به اسلحه ببرند و جرقه ای زده شود تا 20 سال دیگر آتش آن خاموش نمی شود. مهدی طالقانی: پدر ...
55 سال طبابت با بیش از30 هزار جراحی مغز و اعصاب
دیپلمی دارم که می شود با آن دو کار انجام داد. هم پزشکی هم مهندسی. حالا شما می گویید چه کار کنم؟ نوشتند: اگر من هر حرفی بزنم مثل قصه شتری می شود که از دو طرف دارد مهار می شود. یک طرف می خواهی حرف مرا گوش کنی طرف دیگر هم علاقه خودت است این طوری هیچ کاری نمی توانی بکنی. حالا من حرفی نمی زنم هرکجا که خودت دوست داری برو. من هم همان سال فوری پزشکی قبول شدم دانشگاه تهران. آن زمان دانشگاه ها هرکدام کنکور مستقل ...
فیلم های بلاک باستر/پاپ کورنی پاییز 2016
احتمالا با اثر خیلی خوبی طرفیم. چون بسیاری از منتقدان آن را فیلمی معرفی کرده اند که بعد از این همه سال واقعا در تکرار فستیوالِ دلهره ی پروژه ی جادوگر بلر موفق بوده است. ببینیم و تعریف کنیم! اسنودن Snowden چند سالی است که داستان مهندسِ سازمان های CIA و NSA که مدارک سری دولتی را در مطبوعات فاش کرد و بعد مجبور شد به روسیه پناهنده شود، بحث روز اخبار سیاسی است. تمامی ...
داستان های یک مربی اسطوره ای
در گذشته ها هرگز به ساز واسطه ها و مدیر برنامه های یک بازیکن نمی رقصیدند و همواره تصمیم گیری آنها مستقلانه بود. برایان کلاف هم یک انسان معمولی نبود. نام او در همه صفحات تاریخ فوتبال بریتانیا دیده می شود. او کسی نبود که وقتش را برای آدم های معمولی تلف کند. شاید داستان پیتر شیلتون را شنیده باشید که وقتی دو واسطه به کلاف فشار می آورند تا وی را مجاب به خرید این دروازه بان ملی پوش کنند، در دفتر کار خویش ...
هوشنگ مرادی کرمانی: بچه بودم شمر می شدم
داشته باشد همین طور است، آرزوهای زیادی دارد برای نوشتن و این آرزو همیشه در من هست. من یک چیز را یاد گرفتم، این که برای به دست آوردن چیزی زیاد ننویسم، لذت نوشتن به این است که وقتی می نویسی از خود بی خود شوی آنچنان که شبیه زنی باشی که بچه ای را می خواهد به دنیا بیاورد من همیشه از نوشتن لذت بردم و این نوشتن جای همه نبودن ها را در من گرفته است و خدا را شکر که مردم هم پسندیده اند، کارهایم ...
داستان کودکانی که به دست تکفیری ها یتیم شدند
حالی که بچه ها با پدر زندگی می کنند، بر اثر اتفاقی پدر کشته شود، چه حسی پیدا می کنند و اگر در این شرایط کشور در حال جنگ باشد و مجبور شویم به کشوری دیگر پناهنده شوند که زبان آن ها را بلد نیستند، چه احساسی به شما دست می دهد؟ در پاسخ به این سؤال مصاحبه شوندگان ابراز ناراحتی کردند و علاقه مند بودند که به این دو کودک کمک کنند. در ادامۀ برنامه یکی از حضار خانم داخل استودیو با بیان اینکه از دیدن ...
فرزاد موتمن: از شبهای روشن متنفرم!
دلیل بعد از یک سال دوندگی هیج تهیه کننده ای حاضر به ساخت هفت شب ما نشد، خودمان هم پولی در دست و بالمان نداشتیم. این کار هفت بازیگر حرفه ای می خواست و به دلیل اینکه اکثر آن در شب می گذشت و بیرونی بود، فیلم پر هزینه ای به شمار می رفت؛ به سعید گفتم فیلمنامه ای بنویس که فقط دو شخصیت داشته باشد و توی یک اتاق اتفاق بیافتد. دور روز بعد با ایده شب های روشن آمد. وی افزود: نام داستایوفسکی، نام بزرگی است ...
پوران درخشنده: 9 سال کار نکردم چون مضمون فیلم هایم برای برخی ناخوشایند بود
...، مهربان و با محبت است و این محبت و مهر و دلسوزی را در کارهایشان هم می بینید. خانم درخشنده و درخشنده های سینمای ایران افتخار فرهنگ و تمدن این کشور هستند. همه ما که سفیر فرهنگی هستیم تلاشمان این است که یک چهره درخشان از ایران در جهان نشان بدهیم. ایوبی اظهار کرد: یکی از بزرگ ترین سوالات دنیای معاصر حتی جهان شرق این است که زن در کشور شما چه جایگاهی دارد؟ خانم درخشنده با تلاششان جایگاه ...
گودرزی:مهماندوست افتخار ماست
.... باید جلو بیایند، نباید بروند پنهان شوند. باید به صحنه بیایند، حرف بزنند، تحلیل کنند، شکست ها را بپذیرند. ما می پذیریم؛ توفیقات مال ورزشکاران و مربی ها، شکست هایشان مال ما. هرکدام از ما به نسبت اختیاراتی که داشته ایم باید مسئولیت بپذیریم و در پاسخ به سؤال شما هم باید بگویم بله، حتما از ایشان این موضوع را سؤال می کنیم و توضیح می خواهیم. ...
گله یک پرفورمر از شاگردش/ منتظر بودم عذرخواهی کند
کابل با این هنرمند به گفتگو نشستیم. من شاهد اجرای موفق و تاثیرگزار شما در تهران بودم، چند روز پیش در خلال اخبار فضای مجازی متوجه اجرای خانم فاطمه حسینی با نام وایت اسپیس یا فضای سفید در کابل افغانستان شدم که درباره حریم شخصی بود. البته کاملا پرواضح است که اخبار هنری در افغانستان به دلیل حساسیت های منطقه ای اش بسیار سریع رسانه ای می شوند و دوربین ها همیشه حضور دارند. اما در فاصله اندکی پس ...
دوست ندارم شبیه بقیه باشم
برای تک تک لحظه های زندگی ام خط قرمز داشتم؛ حتی وقتی وارد فضای اجرا شدم با این که برایم فضایی به شدت دوست داشتنی بود، همان جا برای خودم خط قرمز تعریف کردم که مثلاً پوششم و اخلاقم و منشم چیست و چه مواردی برایم مهم هستند. با همه این ها تذکرات زیادی از نزدیکان و عزیزانم که کاملاً من و فضای تربیتی و زندگیم را می دانسنتد، هم دریافت می کردم که مراقب باش مثل بقیه نشوی. برایم خیلی مهم بود که مراقب رفتارم باشم و همیشه نگران بودم که فضا مسیطر و غالب نباشد که من مقهور آن فضا شوم. ...
صحبت های عجیب آمنه بهرامی/ از اتهام به رخشان بنی اعتماد و رضا درمیشیان تا بی عرضه خطاب کردن سایر ...
به ناهنجاری اسیدپاشی در جامعه داشته و دارم و از همه مهمتر به دلیل احترام به سرکار خانم بهرامی که خودشان هم جزو قربانیان اسیدپاشی هستند، فعلاً بیش از این نمی گویم و سکوت می کنم. مصاحبه آمنه بهرامی با روزنامه شرق من سال 89 یک قرارداد با هالیوود داشتم که داستان زندگی من ساخته شود ولی شرط این بود که متهم را قصاص کنم. من بخشیدم و آن قرارداد از بین رفت. دو سال بعد در سال 91 یک ...
خاطره بازی با ناصر ملک مطیعی (2)
.... تا مدت ها دستم در گچ بود و نمی توانستم فیلم بازی کنم. بعد دیدم دلم برای کشتی تنگ می شود و نمی توانم دور باشم. رفتم پیش آقای کیومرث ابوالملوکی که استاد ما در دانشسرا بود. دانشسرای تربیت بدنی مربی و مدرسانی چون ابوالملوکی یا صائیم اریکان داشت که اولین مربی تیم ملی کشتی ایران بود. آنها معرفی کردند به یک کلاس که از همه شهرستان ها آمدند و من آنجا قبول شدم و درجه داوری گرفتم. ظاهرا یک ...
داستان کوتاه/ سان روف
آماده فریب خوردن. گفتم: تورا خدا دست بردار، خودم از عالم و آدم شاکی ام. با لبخندی گفت: تازه شدی مثل من و روی صندلی کنارم نشست. با خنده گفت: آقا ماشینت سان روف داره. تا حالا از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم. اینجوری داخل ماشین خنک تر بود.دلم می خواست بخوابم و بیدار بشوم و همه اتفاقات امروز را خواب دیده باشم. اما حیف! که زمان دنده عقب ندارد. به قول مادرم حرف آدم مثل تیر وقتی ...
سکوت یک نگاه/ داستانی برای یک فیلم بلند
، اما انگاری هنوز توی بندم! می خوام از خودم فرارکنم. نمی خواستم این جور بشه؛ برای یه لحظه قیافه کبری و ایرج جلو چشمم اومد، مثل این که پسرم داد می زد: بابا! بابا! بابا!...” ناصر، افسرده و پریشان در عالم خود سیر و سیاحت می کرد و اسماعیل همچنان می خواست حرف بزند و از خود دفاع کند:” موضوع قبلا لو رفته بود. مراد سنگی بهم گفت بیام بهتون خبر بدم. همه جا پر از مامور بود و همه آدم هارو ...