سایر منابع:
سایر خبرها
37 سال است به فوت پدرمان مشکوکیم/ از زیر کالبدشکافی پدرمان در رفتند
یکی از سیگارهای خودش را روشن کرد و به من داد. گفتم آقا سیگار به من می دهید؟ ، گفت احساس کردم چرت می زنی گفتم خوابت نبره بگیر دو تا پُک بزن . می دانست من سیگاری هستم اما نمی خواست به روی من بیاورد یا بعضی شب ها که در خانه بود سیگارش تمام می شد حالا بچه ها همه در خانه بودند به هیچ کس نمی گفت اما اسم من را صدا می زد می گفت مهدی بگرد این دور و اطراف ببین سیگار پیدا می کنی من هم می رفتم یک بسته از ...
تربیت شبانه!
سرویس یادداشت و مقاله کانون سبحان؛حجت الاسلام والمسلمین سید محمد صادق محمدی وفایی: به نام خداوند جان و خرد شب شده است و ساعت از یک شب گذشته است ،غبار خستگی بر تنها نشسته است.جز در رحمت همه ی درها بسته شده است.خیلیها در خواب نازند و بعضی در آستانه ی آن . من هم با رایانه ام (که به رفیق درجه ی یکم تبدیل شده است) درد دل می کردم . در این هنگام جیغ و ناله ، هق هق گریه ای از درون ...
ماجرای آزار و اذیت دختران جوان توسط مامور نمای شیطان صفت
فیلم را پخش میکند و آبرویم را میبرد. او حتی چندین فیلم دیگر که در گوشیاش بود نشانم داد که در آنها دخترهای دیگری که هم سن و سال خودم بودند را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. این فیلمها را که دیدم وحشتم بیشتر شد. او گفت که از همه فیلم گرفته و کسی جرأت ندارد از او شکایت کند، در نهایت نیز بعد از چند ساعت مرا رها کرد. وقتی به خانه آمدم ماجرا را به پدر و مادرم گفتم و تصمیم گرفتیم شکایت کنیم. ...
نوجوانان سست و خودکشی هایی که زیاد شده است
تابناک فارس به نقل از خبرجنوب:سابقه نداشت فرزندش هنگام بازگشت از کار به استقبالش نیاید؛ اول فکر میکرد دارد توی اتاقش با رایانه بازی می کند. وقتی هر چه صدا زد کسی پاسخش را نداد در اتاق را باز کرد و فرزند 12 ساله اش را حلق آویز دید؛ جنایتی در کار نبود؛ روز قبل، از او یک گوشی موبایل می خواست و او نپذیرفت. پسر نوجوان، جواب رد که شنید دست به این کار زد؛ از آن زمان او و همسرش مدام نیازمند خدمات ...
تعامل با قوای کشور برای پیشبرد اهداف نظام وظیفه صداوسیما است
به گزارش جام جم آنلاین از روابط عمومی رسانه ملی، دکتر علی عسکری در نخستین نشست رشد و تعالی مراکز استان ها در ارومیه گفت: تعامل و همکاری با قوا و کمک به دولت، وظیفه صداوسیماست و در این راستا علاوه بر انعکاس دستاوردها و پیشرفت ها در شبکه های ملی، از مراکز صداوسیمای استانی خواسته ایم تا با استانداران و مسئولان استانی همکاری کنند. وی در ضرورت تحقق اقتصاد مقاومتی افزود: آمریکا نمی خواهد وضعیت اقتصادی ما جان بگیرد و تعلل و بدعهدی آنها در برجام مشهود است ولی ما باید با اتکا به توانمندی داخلی و ظرفیت اقتصادی استان ها، فعالیت های امید بخش را منعکس کنیم تا روحیه کار، اشتغال و تولید در جامعه بیش از پیش رشد کند. رئیس رسانه ملی به پیام رهبر معظم انقلاب درباره حج امسال نیز اشاره کرد و گفت: پیام بسیار انقلابی و کوبنده مقام عظمای ولایت درباره حج، نقطه عطفی در تاریخ تحولات این منطقه خواهد بود و اثرات فراوانی به همراه خواهد داشت. رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز جریان معاند و ضد انقلاب با فتنه گری قصد دارند مخاطبان رسانه ملی را به سمت شبکه های ضد انقلاب و ضد ارزش های انسانی سوق دهند و وجود بیش از 200 شبکه ماهواره ای فارسی زبان معاند یا منحرف نشانه ای از این حرکت است که وظیفه مدیران وبرنامه سازان رسانه ملی را دو چندان می کند. نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه نیز در این مراسم گفت: صداوسیما امروز پاکترین و شایسته ترین رسانه جهان است و یک تنه در مقابل هجمه های فرهنگی دشمن با تمام توان ایستادگی می کند. حجت الاسلام والمسلمین قریشی همچنین بر توجه ویژه به نمادهای دینی و مذهبی و پرهیز از اشرافی گری و دنیا زدگی در تولید برنامه های صداوسیما بخصوص فیلم و سریال تاکید کرد. قربانعلی سعادت، استاندار آذربایجان غربی هم در این مراسم با ارائه گزارشی از آخرین وضعیت استان وروند احیای دریاچه ارومیه به تنوع قومی و مذهبی در آذربایجان غربی و تلاش دشمن برای رودررویی اقوام اشاره کرد و گفت: نقش صداوسیما در انسجام ملی و همگرایی اقوام و پیروان ادیان و مذاهب بسیار حائز اهمیت است. ...
امامی که با همه مهربان بود
...> امام باقر علیه السلام، با همه مهربان بود. حتی با کسانی که نسبت به او رفتار بدی داشتند. اگر نیمه شبی مهمانی می رسید، با مهربانی در به رویش می گشود و در باز کردن بار و بنه به او کمک می کرد. در تشییع جنازه ی مردم عادی شرکت می کرد. ظاهری آراسته داشت. خوردن غذا را با نام خدا آغاز و با حمد خدا ختم می کرد. آن چه را در اطراف سفره ریخته بود، اگر در خانه بود، بر می داشت و اگر در بیابان بود، برای پرندگان وا می ...
بسته پیشنهادی برای سریال سازی در ماه محرم
می آید. پسر همان جا بالای سر دختر اشک می ریزد و با افتادن اولین قطره اشک پسر بر روی دستان دختر، دختر از کما بیرون می آید. خانواده ها خدا را شکر می کنند و چون محرم است و بعد از محرم، ماه صفر است، قرار می شود بعداً مراسم عروسی را برگزار کنند ولی این قول را به مخاطب می دهند که حتما وصلت سرخواهد گرفت. آژانس قرمه سبزی یک حاجی بازاری که تسبیح درشتی دارد، هر سال ماه محرم در خانه اش ...
نکات و عکس های جالب از زندگی شهلا ریاحی بازیگر و اولین کارگردان زن سینمای ایران به مناسبت تولدش
لیلا و همسرش آقای شربت دار بزرگ شدم. پس از فوت پدرم، مادرم با عموی اسماعیل ریاحی ازدواج می کند." - او در سن 14 سالگی، همسر اسماعیل ریاحی (پسرعموی ناتنی اش، کارگردان قدیمی سینما و تئاتر) شد . دارای دو فرزند (یک دختر و یک پسر) است. - وی تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و در سن 17 سالگی(سال 1323) بنا به خواست و راهنمایی همسرش اسماعیل ریاحی که خود از شیفتگان تئاتر بود به صحنه ...
زمانی که علت دستگیری مادرم را در کلانتری فهمیدم دنیا روی سرم خراب شد
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، دختر 17 ساله که در جست و جوی راهی برای آزادی مادرش بود در حالی که عنوان می کرد اکنون نمی دانم به حال خودم بگریم یا برای پدر و مادرم افسوس بخورم به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پدرم مرد معتادی بود که همه پول هایش را پای منقل دود می کرد و همین موضوع ریشه تمام اختلافات بین او و مادرم بود. مشاجره و نزاع های آن ها پایانی نداشت به طوری که ...
قتل مادر، پدر و پدر بزرگ توسط دانشجوی جوان + تصاویر
پدر و مادرم خسته شدم و چندین قرص خواب آور در آبمیوه ریختم و پاکت آبمیوه مسموم را در یخچال گذاشتم و خانه را ترک کردم.نیمه شب وقتی بازگشتم پدر و مادرم و پدربزرگ مادری ام که میهمان خانه مان بود آبمیوه را خورده و همگی بیهوش شده بودند. کار اشپزخانه را به دست گرفتم و اول مادر،سپس پدربزرگ و بعد پدرم را سر بریدم. این پسر صبح سه شنبه 16 شهریور ماه سال جاری در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ...
زندگی خصوصی آیت الله
جلسه خبرگان، به خانه آقای چرخ پور در خیابان ایران رفته بودند. ما تا غروب همان روز شمال بودیم. اما ترجیح دادیم که بازگردیم. غروب به سمت تهران حرکت کردیم و شام را در راه خوردیم. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب به خانه رسیدیم. ساعت حدود یک ونیم بود که در خانه به صدا در آمد. در را که باز کردم دیدم پسرخاله ام است، گفت بیا آقا فوت کرد. گفتم چی؟ همین طور مبهوت مانده بودم که دخترخاله ام گفت: آقا جان حال ...
حجت الاسلام سعیدیان : حقیقت و باطن کعبه حسین بن علی (ع)است
... برای دختری خاستگار آمده بود پدر گفت دخترم قبول کن، دختر قبول کرد، پدر فکر می کرد الان دخترش خوشبخت است و به همه آرزوهایش رسیده است. شب عروسی پسر وارد اتاق شد دید دختر زانوهایش رو بغل کرده و گریه می کند. با خود گفت: حتما دلش برای خانواده تنگ می شود رفت از دختر پرسید چرا گریه میک نی؟ دختر گفت: اگر بگم من را نمی زنی؟!مرد گفت: نه من فقط قیافه ام جدی است! دختر گفت من یک پسری را دوست دارم او هم من ...
مادر عصبانی نوزاد 5 ماهه را خفه کرد
به گزارش پایگاه 598 به نقل از آرمان، روز دوشنبه، 5 اوت یک مادر بریتانیایی با مراجعه به اداره پلیس در جنوب فرانسه به خفه کردن بچه 5 ماهه خودش اعتراف کرد. بر اساس گزارش دیلی میل، این مادر 42 ساله که یک حسابدار است در آخرین روز تعطیلات خود در کنار دو پسر خود خوابیده بود و پدر بچه ها که شب گذشته با این زن مشاجره داشته است به اینکه این زن فرزند 5 ماهه آن ها را خفه کرده است، مشکوک شده بود ...
سناریوی سیاه برای آزار دختر جوان
چکیده مهمترین حوادث و رویدادهای اجتماعی شبانه روز گذشته به شرح زیر است: شرق اشتباه کردم، بخشش نمی خواهم همشهری زن جوان برای اخاذی از شوهرش خودش را ربود خراسان احضار و تذکر به 30 مدلینگ در مشهد فرهیختگان سقوط پراید از ارتفاع 40 متری به دره اعتماد سناریوی سیاه برای آزار دختر جوان ...
اخبار حوادث
جان چوپانی را در روستای ینگیجه از توابع بخش مرکزی سراب گرفت . علی شیخ پور اظهار داشت: روز گذشته چهارشنبه 17 شهریور، فردی به نام حسن امان طلب 42 ساله از اهالی روستای ینگیجه مشغول چرای احشام خود در مرتع نزدیکی این روستا بود که بر اثر برخورد رعد و برق در زمان بارش باران جان خود را از دست داد . وی افزود : این حادثه راس ساعت 16 بعد از ظهر روز گذشته رخ داد و تلاش دیگر چوپانان حاضر در نزدیکی ...
استشهادی برای خدا و اینجا چراغی روشن است در تلویزیون
، پنجشنبه 18 شهریور ماه ساعت 20:30 از شبکه چهار روی آنتن می رود. در خلاصه داستان فیلم آمده است: فتحی، راهبان قدیمی قطار در روزهای پایانی زندگی اش، برای جبران اتفاقات گذشته به روستای زادگاه خود باز می گردد. او در صدد جمع آوری استشهادی برای خداست تا آسوده بمیرد. او می خواهد از همه حلالیت بگیرد. جمشید هاشم پور، محسن تنابنده و احمد مهران فر در فیلم سینمایی استشهادی برای خدا ایفای نقش کرده اند ...
از ازدواج با این افراد بپرهیزید
شوهرش را تغییر دهد و برای او یک معلم اخلاق شود یا همه چیزدان، باید بداند فقط شوهرش را از خانه فراری خواهد داد زیرا مردها نمی توانند تحت کنترل زن بودن را تحمل کنند. البته حتما شنیده اید که: پشت هر مرد موفق همواره یک زن خوب ایستاده است. این مطلب گویای این واقعیت است که مشاور مهربان ِ مرد بودن، با عقل کل شدن در خانه تفاوت بسیاری دارد. چه مرد، چه زن، با این افراد ازدواج نکنید 1 ...
مرد جوان هر روز به مغازه ام می آمد - اسیر نگاه های شیطانیش شدم
باز کرد. او نگاهش را به چشم های هوس آلود مردی باخت که هرروز برای خرید به مغازه اش می رفت. شماره تلفنش را به مرد نامحرم داد و ارتباط آن ها در شبکه های مجازی آغاز شد. زن جوان تعهدات زناشویی را زیر پا گذاشت و اسیر یک رابطه هوس آلود شد؛ رابطه ای که هرگز در مخیله اش هم خطور نمی کرد از او یک قاتل بسازد و به قول معروف، دستش را به خون شوهرش، همان مردی که تا دو سال قبل جان فدای هم می کردند ...
نماز جمعه را مقابل پنتاگون خواندیم/ اعتصاب غذا به صرف چای مقابل کاخ سفید +عکس
من به واسطه دوستی با خواهر ایشان، با او آشنا شدم. سالهای 50 تا 54 سالهای آشنایی من و محبوبه بود. بعد از آن ما دیگر نتوانستیم همدیگر را ببینیم و من گاه گاهی خبرهایی از او می گرفتم. محبوبه کلا اخلاقیات بالایی داشت. خوش اخلاق و خوش برخورد بود. حجابش همیشه عالی بود. یعنی در مدرسه با این که همه ما دختر بودیم، ایشان کاملا پوشیده بودند. البته همه ما در مدرسه رفاه می بایستی چادر می پوشیدیم. ولی ...
(تصاویر) عروسک های شیطانی
. آنها دلشان به حال روح دختربچه سوخت(!) و تصمیم گرفتند که عروسک را نگه دارند که اشتباهشان همین جا بود. سر و صدا ها، شکستن ها و کابوس های اهالی خانه به شکل تصاعدی بالا رفت. لو همان کسی پیشتر اسمش در کاغذی به دست خط دختر بچه آمده بیشتر از همه از این عروسک صدمه دید به شکلی که وقتی در خانه ی دوستانش خوابیده بود با درد جای هفت خش روی بدنش از خواب بیدار شد. بالاخره آنها به دو متخصص معروف ارواح یعنی اد و ...
همسرتان باید اولویت تان باشد، چون...
آن اولویت اول والدینتان باشد و نه همسرتان، رابطه تان صدمه خواهد دید. زنی تعریف می کرد که چطور مادرشوهرش هر شب قبل از خواب به شوهرش زنگ می زند. می گفت، درست وقتی که بچه ها می خوابند و ما می توانیم زمانی را با هم تنها باشیم، تلفن زنگ می زند و مادرشوهرم است. یک شب که روی کاناپه همدیگر را بغل کرده بودیم، زنگ زد. می دانستیم کیست. شوهرم همیشه احساس معذوریت می کند که باید تلفن را جواب دهد و این ...
گزارش نیویورک تایمز از فاجعه منا، یک سال بعد
گناهی هم کرده باشد زیرا او نیمه برهنه و کثیف بود. اما انگار این زن دیده بود که او نیاز دارد. او حتی نتوانست تشکر کند. آقای صدیقی وظیفه شرعی خود را کامل کرده بود اما حتی یادش هم نمی آید چند سنگ پرتاب کرده است. پس از اینکه به چادر رسید می دانست که فامیل هایش گم شده اند، به آنها بارها زنگ زد و کسی حتی جواب هم نداد، آن شب کسی هم به چادر او نیامد. در طول چهار روز بعدی ...
رازی که پس از دیدار با امام باید حفظ می شد/ از ماؤوت تا قطعه 29
جام شهادت را سرکشید. هنگام شهادت، خسرو پلاکی به گردن نداشت به همین منظور پدر برای شناسایی پسرش دل به دشت و بیابان زد تا پیکر پسرش را پیدا کند، سرانجام پس از 10 روز خسرو رخ نمایاند و پدر و خسرو با هم به قائم شهر بازگشتند. * از ماؤوت تا قطعه 29 طلبه شهید عمران قربانی دوم آبان ماه 1343 در روستای گالشکلا سوادکوه شمالی دیده به جهان گشود و پدرش کشاورز و مادرش خانه دار ...
گزارشی از اجاره کانتینرهای انبار کالا
محبوبه می پرسد: اگه یه وقت کس دیگه ای بیاد بخواد جنس رو برداره، بگه مثلا من فامیلشم، شوهرشم، چی؟ مولا برای همه سوال ها جواب دارد: هیچ کس حق نداره به جز خانم برای تحویل جنس بیاید، حتی شما هم بیایی بگویی برادرشم قبول نمی کنیم. کلید دست خانم است. هر وقت خودش بیاید اجازه دارد در انبار را باز کند. همه اینها توی قرارداد نوشته شده. راهروها همه مثل هم اند بالای یکی از کانتینرهای طبقه دوم اسباب و ...
پدرم میگوید به خاطر عدم تمکین همسرم زن دوم بگیرم اما ...
...، اما بعدها این مسائل به اختلاف های جدی خانواده جدید تبدیل شد. مرد جوان به قاضی گفت: 15 سال با هم زندگی کردیم و دو بچه داریم. تا وقتی که همسرم خانه داری می کرد مشکلی نداشتیم. اما وقتی در دانشگاه قبول شد مشکلات ما هم شروع شد. مدتی بچه را در خانه می گذاشت و می رفت سر کلاس. مدتی هم دخترمان را به خانه مادرش می فرستاد. بعد دانشگاه را رها کرد و رفت دنبال کار و آرایشگاه باز کرد، در حالی که ...
حقیقت تلخی را در مورد مادر زنم فهمیدم - او زندگیم را تباه کرد
به گزارش " جوان ایرانی "، آن ها اسم چند دختر را ردیف کرده بودند و نظرم را می خواستند ؛ اما من خاطرخواه خواهر یکی از همکارانم شده بودم. همراه خانواده به خواستگاری این دختر رفتیم. پدر و مادرم با دیدن او و خانواده اش مخالفت کردند؛ اما من اسیر احساسات شده بودم و نمی فهمیدم چه کار می کنم. احترام والدینم را زیر پا گذاشتم و سه ماه قبل با همراهی دایی ام که کینه قدیمی با پدرم دارد، با این دختر ...
با صدای جیغ مادرم از اتاق بیرون آمدم/ مادرم در وضعیت بدی بود
میلاد دوباره زنگ زد و با خونسردی اصرار کرد به خانه شان بروم تا درباره موضوع مهمی با هم صحبت کنیم.وقتی با نگرانی جلو در خانه شان رسیدم، میلاد را دیدم که منتظر من است. او ادعا کرد اعضای خانواده اش را به قتل رسانده است و به همین خاطر با هم به کلانتری رفتیم. میلاد که هنوز از جنایت هایش احساس پشیمانی نمی کرد در بازجویی گفت: از گذشته با پدر 60 ساله و مادر 55 ساله ام اختلاف داشتم تا اینکه شب گذشته برای ...
زیر پوست حاشیه شهر چه خبر است؟/ اینجا دختری به خاطر فقر فلج شد!
... پنج شش متر جلوتر باید به سراغ خانواده ی دیگری می رفتیم. فضای یک متری قبل از در ورودی اتاق و سقف منحنی مانند خانه و کم ارتفاع بودنش؛ همه باعث می شد که با قدی خمیده به داخل اتاق برویم. اتاقی 6 متری که در آن زن بیوه ای زندگی می کرد. یک دختر 22 ساله ای داشت که آن هم ازدواج کرده بود و در یکی از اتاق های همان حیاط باریک سکونت داشت. دو پسربچه ی کوچک که به نظر می رسید نوه هایش هستند، به تلویزیون ...
سناریوی عجیب برای قتل عام خانوادگی +عکس
از خود گفت: روز حادثه پدر و مادرم با هم دعوا کردند و عمویم برای آشتی دادن آنها آمد. در این میان مادرم حرف هایی زد که باعث شد غرور پدرم خرد شود. پدربزرگم هم در دفاع از مادرم صحبت کرد. به گمانم پدرم به خاطر همین موضوع،کینه به دل گرفت. شب با دوستانم به سفره خانه رفته و ساعت 22 و 30 دقیقه بازگشتم. روی تختم دراز کشیدم و در حال پیامک بازی با دختر مورد علاقه ام بودم که از داخل پذیرایی صدای درگیری شنیدم ...
55 سال طبابت با بیش از30 هزار جراحی مغز و اعصاب
نیازمند مباد من خاطراتم را از سه سالگی ام به یاد دارم. سال 1317 در کرمان متولد شدم و یک سری از خاطره هایی که در بم زندگی می کردیم را به خوبی به یاد دارم. طبیعی است که یک نفر خاطرات 3 سالگی اش را به یاد بیاورد؟ نه طبیعی نیست ولی خب بعضی ها این گونه اند. زمانی که ایران هنوز اشغال نشده بود، من یادم است آن زمان ها که مهدکودک نبود، مکتب بود که کسی به نام ملا بچه ها قران یاد ...